اعتراضات مردم سرپل برعلیه بیدادگریهای مقامات دولتی آن ولایت به هیچ وجهی ناشی ازاختلافات تورکان ازبیک وهزاره نیست!
پیام فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان دررابطه بااعتراضات دادخواهانۀ مردم سرپل برعلیه والی آن ولایت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مردم سرپل بازهم درمعرض یک امتحان بزرگ وسرنوشت سازتاریخی خودقرار دارند، ودشمنان سوگند خوردۀ داخلی وخارجی ایشان، اینبارمیخواهند که جای فاشیست های اسحاق زایی را تعویض، وبا استفاده ازهرسلاحی که ممکن باشد، اتحاد وهمبستگی تاریخی مجموع مردم این دیار مخصوصاً ازبیکها وهزاره ها را بر هم زده وزمینه رابرای استفاده های مقطعی واستراتیژیک خود هموار نمایند.
این بارائتلاف نا مقدس قبیله سالاران حاکم، فاشیست های سیاسی مذهبی طالبان، یکجا باجماعت تبلیغ پاکستان بنمایندگی ازاستخبارات آنکشور، وحلقه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران، آرزودارند که با استفادۀ افزاری ازتشیع وتسنن فضای همبستگی های طبیعی وتاریخی باشندگان بومی این دیاررابرهم زده واز آب گل آلود اختلافات ایجاد شده به نفع خود ماهی صید نمایند.
در این قضیه نقش آفرینی های تیم فاشیستی حامد کرزی، ازموقعییت ارگ کابل برهیچ کسی پوشیده نیست، وگماشتن سیدانوررحمتی با همه گذشتۀ رسوا وننگین آن بحیث والی ولایت سرپل که، درکنارمشهوربودن به انواع آلودگی ها وفساد اخلاقی، به داشتن روابط چاکر منشانه با حلقات شئونیستی حاکم در دفتر ریاست جمهوری، ونمایندگان استخبارات ایران معروف است، از همان ابتدای امر رجال وشخصیت های آگاه خلق های هزاره وازبیک را متوجه این هدف شیطانی نموده وایشان را در موقعییت دشواری قرار داد.
ایشان با وضوح کامل دریافته بودند که هدف محافل شئونیستی کشورازاین کارگماری یک(سید) بی دیانت که حتی به موقف مقدس سیادت هم بر خورد افزاری وخارج از اعتقاد راستین اسلامی داشته، همیشه راغب منکرات ومنهیات از شراب تا زنا ست، بجان هم اندازی ازبیک وهزاره ها میباشد که، اتحاد وهمبستگی ضروری وطبیعی این دوملیت باهم برادروهم زنجیردرزندان تاریخ استبداد وفاشیسم قبیله سالاری، یکی از نگرانی های اساسی وبنیادی شئونیسم ودیگر حلقات نژاد پرستی وحاکمیت طلبی کشوربوده واست.
البته وصد البته که گماشتن این عنصر فاسد وبی هویت، بدوراز مشوره های سفارت جمهوری اسلامی ایران هم نبوده ونیست.
زیرا جمهوری اسلامی ایران هم خیلی ها تلاش دارد که در داخل افغانستان حلقاتی وابسته به نیرو های نظامی واستخباراتی آن کشوررا همانند سوریه، عراق، قطر وحزب الله لبنان وغیره ایجاد نموده واز وجود آنها، در بازی امتیاز گیری های منطقوی وجهانی خود از امریکا وغرب استفاده نماید.
تلاش ایران درین راستا بر هیچ کسی پوشیده نیست، وفاجعۀ روز های عاشورای حسینی در کابل ودیگر ولایات هم مستقیماً از تمایل ایران به ایجاد یک حلقۀ نیرومند تشیع سیاسی در افغانستان سرچشمه میگیرد، که اهل خرد وبینش جامعۀ ما نبایدازآن غافل باشند!!!!. که خطر آن بمراتب بیشتر از تلاشهای استخبارات پاکستان وحلقات مختلف وهابی ودیوبندی مرتبط با آن است!!! خصوصاً در بهم زدن روابط نیک وتاریخی خلق های هم سرنوشت وهم تبارتورکان ازبیک ، هزاره وتورکمن، تاتار وغیره
البته نقش پاکستان که در حمایت عام وتام از حلقات تروریستی طالبان قرارداشته واز اعمال هیچ جنایتی برعلیه منافع مردم افغانستان نه در گذشته صرف نظر نموده ونه هم در آینده از آن منصرف خواهد شد برهیچ کسی پوشیده نیست.
بی صرفه ترین سلاح پاکستان درین راستا استفادۀ افزاری ازجماعت تبلیغ و اعزام جاسوسان آن کشور درکسوت دینی ومذهبی به افغانستان است که، در جامعۀ عمیقاً عقب نگهداشته شدۀ روستا های کشور خیلی ها مؤثر واقع گردیده و با تبلیغ علنی بر علیه اهل تشیع وتکفیر پیروان مذهب شیعه، کاروبارشیطانی عظیمی را با استفاده از منبر مساجد راه اندازی نموده اند.
مطابق به اطلاعات بدست آمده درولایت سرپل نیز نفوذ این گروه خیلی ها گسترده ورو بفزونی بوده!!!!!!!!! ویکی ازعوامل مهم تشدید تضاد تشیع وتسنن همین تبلیغی های پاکستان است، که خیلی خطر ساز وکشنده عمل مینمایند.
درچنین اوضاع واحوالی کشمکش درونی حاکمیت، دروجود والی( نمایندۀ کریم خلیلی وکرزی)، معاون والی(نمایندۀ استاد محقق)، رئیس امنیت ورئیس شورای ولایتی سرپل هم( نمایندگان جمعیت اسلامی) که هر یکی از آنها دستورات احزاب مربوطۀ خود را ایفا نموده، وکوچکترین اعتنایی بمنافع مردم ندارند، از هر جهت قابل نگرانی ولمس است.
کفن پوشان سرپل کهف با لب رسیدن جان خود از فرط بیداد وفساد، درنبود یک رهبری درست برعلیه مجموع این عوامل بیداد گری قرار گرفته اند، ودرین روزهای سردزمستان، آمادۀ قربان نمودن جانهای شیرین خود، در راه طرد عوامل بیداد واستبدادمیباشند، نباید است که ازوجود ایشان دشمنان ایشان بازهم درجهت نیل به اهداف وآرمانهای نا مقدس دیگری بهره برداری نموده، واختلافات نا خواستۀ دیگری را در میان ایشان بذر افشانی کنند.
خلق های ازبیک وهزاره همانگونه درگذشته های تاریخ، خصوصاً طی دهه های واپسین صمیمانه وصادقانه در کنار هم بوده واز بذل هیچگونه مساعدتی نسبت بهمدیگر خود داری ننموده اند، در امروز وفردا نیز نباید که هیچ دشمنی با هیچ نیرنگی مؤفق بدان شود که اتحاد تاریخی وطبیعی ایشان را بر هم زده وبه آرزو های شوم خود نایل شود..
همانگونه که میر محمد شریف خان امیر میمنه، در زمان امیر عبدالرحمان خان از حمله بر علیه برادران هزارۀ خود، ابا ورزید ونیروی خودرا در جنگ های ناکام برعلیه نیروهای آن امیر جلاد بکار گماشت، ویا در آن شرایط دشوار ترور واختناق عبدالرحمان خانی آغوش سرپل ومناطق تورک نشین بروی برادران هزاره باز گردید، که عدۀ کثیری از باشندگان امروزی این مناطق، همان پناه یافته های هزاره درتورکستان آن روزگاراند، ویاهم نیروهای جنبش ملی واسلامی افغانستان تحت رهبری جنرال دوستم برداران هزارۀ خودرا در بدترین شرایط هم تنها نگذاشت وهمچنان برادران هزاره از همراهی با بردران تورک ازبیک خود هیچگاهی عقب نشینی ننموده واز آن نیز پشیمان نیستند.
درین شرایط دشوار هم بیاد داشته باشید که دشمن مشترک همۀ ما عبارت است از شئونیستهای اسارتگر، نمایندگان استخبارات های پاکستان وایران، طالبان ومزدوران فاشیستها واستخباراتها از بدنۀ خلق ازبیک وهزاره که، در بهای یک لقمه نان ویاهم چوکی ومقام حاضر به هر نوع جنایت اند، بوده ونباید که تکتیک ایشان شمارا از هم جدا سازد.
اتحاد آگاهانۀ خلق های ما یگانه راه رهایی ایشان از بند های مزمن استبداد وبی عدالتی هاست. پس بیایید درین را ه همه باهم تلاش نماییم.
فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان(ففتا)
پيامها
10 فبروری 2012, 01:58, توسط kazim
drood ber shoma baiyad baradaran e turk ma hushyar bashud doshman az har rahi ki bituvaned tafraqa miandazen
12 فبروری 2012, 10:51, توسط نادر
به آتش کشیدن منزل یک عضو طالبان از سوی مردم
16:30/11.02.2012 سایت صبح بخیر.....
مسوولین محلی ولایت نورستان می گویند که مردم محل منزل یک عضو گروه طالبان را در این ولایت به آتش کشیدند.
محمد زرین سخنگوی والی نورستان به صبح بخیر افغانستان گفت، منزل محمدیعقوب یک قوماندان محلی طالبان در این ولایت پس از آن از سوی مردم محل به آتش کشیده شد که چندین بار برای وی هشدار داده بودند تا عضویت گروه طالبان را ترک کند.
آقای زرین افزود، پس از اینکه مردم محل به سوی خانه ی این قوماندان محلی طالبان هجوم بردند، وی با خانواده اش محل را ترک نموده و تاکنون روشن نیست که آنان به کجا فرار نموده اند.
وی افزود که این آتش سوزی خسارات جانی را در پی نداشته، اما بخش از منزل یادشده تخریب شده و شمار از مواشی در این منزل نیز از بین رفته است.
13 فبروری 2012, 07:57, توسط قمر وزیر!
مقالهای که ارائه شد بسیار کژ اندیشانه و به دور از واقعیتهای جامعه و در راستای سیاستهای مغرضانهی عدهای زیاده خواه ترتیب شده است.
دوست عزیز! نمیخواهم از انور رحمتی دفاع کنم. انور رحمتی همان آدمی است که متهم به زمینه چینی قتل شفیع است.
اما در اینجا در این ولایت (سرپل) او کسی نیست که در این مقاله به وی نسبت دادهاید. قبول دارم که وی اشتباهاتی کرده است. منجمله اینکه از سران زیاده خواه این ولایت کسی را در کنار خود ندارد. و این اشتباه بزرگی است که وی در سیاست مرتکب شده است. منجمله اینکه زیاد به مشاوران احمقی مثل حیات الله عالمی و سجادی تکیه کرد و طبعا منفور شد.
اما کار بزرگ وی در حق هزارهها، حذف مهرهی خبیثی به نام قمر الدین شکیب (تاجیک تبار و اهل تشیع) بود. این مهره که ده سال معاونت این ولایت را در چنگال خود داشت، کلید تمام خباثتهای صورت گرفته در این ولایت است. هم او است که باعث زمینه چینی نا امنیها در شاهراه سرپل - شبرغان و حتی الی سانچارک است. قضیه از این قرار بود که قبل از ورود رحمتی، باند شکیب به سرپرستی محقق تلاش بسیار زیادی داشت که وی را به عنوان والی معرفی نمایند.
اینکار تا آنجا پیش رفته بود که تمام زمینهها برای ولایت ایشان آماده شده بود. اما در لحظات آخر، قرعه به نام رحمتی درآمد. طبعا هر کسی هم به جای شکیب باشد، فلان جایش میسوزد.
شکیب با توجه به نفوذی که در ده سال پیدا کرده بود، در اولین اقدام با همکاری پاینده و عدهای دیگر که امروز مقالهی بالا به هدایت آنها نوشته شده، شاهراههای منتهی به شهر سرپل را نا امن سازند. این کار هم شد. شاید واقعات محبس سرپل و همچنین حملات به شهر را به یاد بیاورید.
آنچه که این آقایان به نام فاشیستهای اسحق زایی یاد میکنند، عدهای از پشتونهای مهاجر شده در دوران عبدالرحمن هستند که در آن دوران زمینهایی را تصاحب کردهاند. (احتمالا به زور حکومت) اما از آنجا که جرم یک عمل شخصی است، آنکه باید محکوم شود، سالها قبل از بین رفته است.
امروز پاینده خان نه به خاطر مردم! بلکه بخاطر نفع شخص خودش بسیاری از این آدمها را کشته است (منظورم در دوران پادشاهی حزب جنبش است) و بسیاری از زمینهای اینان را تصاحب کرده است. (دقت کنید به کسی نداده است.)
حال عدهای از اینها با مدارکی جرم آقای پاینده را ثابت کردهاند. جرم رحمتی هم این بوده که از این آقا دفاع نکرده است. امروز که صحبت پس گرفتن زمینهای اینها است، اینها شده اند فاشیست!!
از سوی دیگر آقایان پاینده، شکیب، خرم (از اقوام شکیب و وکیل شورای ولایتی)، حمید پهلوان (نامزد شکست خورده در انتخابات) و یکی دیگر که اسمش یادم نیست و فعلا در کادر رهبری شورشیان است اما قبلا یکی از ارکان و مقامات عالیه در مقام ولایت بود، هر کدام در پستوی خانههاشان هزاران کارت شهدا و معلولین دارند. با آمدن رحمتی جلوی سوء استفاده از این کارتها تا جایی گرفته شده است.
من و شما هم باشیم - بعنوان ابنای بشر - بعد از اینکه ده سال میلیونها افغانی را نوش جان کرده باشیم و بعد یک یارویی از پشت کوه بیاید و نانمان را آجر کند، آنجایمان میسوزد. آنوقت این طور مقاله ننویسیم، این طور مردم را فریب ندهیم، این طور دروغ شاخدار به ناف رحمتی نبندیم، چه کنیم؟