فاجعه افشار و دست خون آلود مجاهدین
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در نوزدهمین سالیاد این فاجعه خونین خبری از محاکمه جنایت کاران نیست و قربانیان این فاجعه سالهاست که از ارباب های جنایت کاران جهادی یعنی آمپریالیزم غرب خواستار عدالت و محکمه همه عاملین افشار میباشند. اما آيااشغالگران جنایتکارانی مزدور خویش را که درکشتار افشار دست داشتند به محاکمه خواهند کشاند؟ چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان.
روز بیست دو دلو 1371شاهد یک تراژدی هولناک برنامه ریزی شده وپلان شده و جنایت علیه بشریت از سوی جنایت کاران جهادی در منطقه افشار کابل بوده است. که قلب میلیون ها انسان را به درد آورد. این جنایت وحشیانه و حادثه غم انگیز و فراموش ناشدنی افشار است. که در جریان سگ جنگی های احزاب اسلامی و جنایت کاران جهادی اتفاق افتاد. در این حادثه علمناک هزاران انسان بیگناه جان های شان را از دست دادند و هزاران انسان دیگر اسیر و ناپدید گشتند.
فاجعه افشار در نوع خود یکی از خونین ترین وغمبار ترین حادثه در تاریخ معاصر این سرزمین میباشد، که در صد سال اخیر فاجعه افشار دومین فاجعه بزرگ به هدف نسل کشی و تصفیه قومی نژادی محسوب میگردد. که بعد از جنایات عبدالرحمن خان سفاک توسط مرتجعین جهادی در جریان جنگ های جهادیها اتفاق افتاد.
پروژه عدالت افغانستان جنایات افشار را یکی از بزرگترین جنایات جنگی در قرن بیست میلادی عنوان کرده ، و حملات نامشخص ، تجاوزات جنسی ، آدم ربایی ، قتل عام دسته جمعی ، گلوله باران و بمباردمان های کورکورانه در مناطق مسکونی از جمله جنایات است ، که پروژه عدالت به آن اشاره کرده است. اشخاص چون احمدشاه مسعود ، عبدالرب رسول سیاف، محمد قسیم فهیم را عاملین اصلی جنایات معرفی کرده و برخی از قوماندانان جمعیت اسلامی و اتحاد اسلامی سیاف را به عنوان مباشران و معاونین اصلی در جنایات معرفی کرده است.
حال جنایت کاران و جنگسالاران جهادی که در این جنایت تاریخی نقش آفرینی کرده اند را بصورت خلاصه شرح می دهم.
جنایت کاران جهادی جمعیت اسلامی و شورای نظار:
در این گروپ برهان الدین ربانی رئيس جمهور وقت رژیم کابل ورهبر جمعیت اسلامی ، احمدشاه مسعود وزیردفاع وفرمانده کل نیروی مسلح رژیم (به اصطلاح قهرمان ملی کنونی)، یونس قانونی (عضو پارلمان رژیم پوشالی کرزی) ، داکتر عبدالله (رئيس ایتلاف شمال در پارلمان دست نشانده فعلی) ، قسیم فهیم (معاوین رئيس جمهور) وعده دیگر از قوماندانان هم قماش شان شامل اند .
بعد از سقوط حکومت دست نشانده سوسیال امپریالیزم شوروی و کنترل کابل توسط مرتجعین جهادی در سال ۱۳۷۱ سگ جنگی های ارتجاعی میان احزاب اسلامی آغاز گردید. و مجاهدین بعد از ورود به کابل صبغت الله مجددی را برای سه ماه منحیث رئيس حکومت ارتجاعی اسلامی انتخاب کردند وبعداز اتمام دوره صبغتت الله مجددی نوبت به برهان الدین ربانی رسید .
برهان الدین ربانی فقط میتوانست برای مدتی شش ماه بر سریر قدرت تکیه زند. بعد از ختم دوره شش ماهه ربانی وی حاضر نگردید تا قدرت را به سایر رهبران احزاب ارتجاعی اسلامی منتقل کند. برای مشروعیت بخشیدن به ادامه حکومتش ربانی شورای اهل حل وعقد را تشکیل داد که تفاوت چندانی با لویه جرگه عقب مانده فعلی نداشت. سپس این شورا ، کثیف ترین چهره جهادی را منحیث رئيس حکومت تعین نمود. وبرای سال ها منحیث دومین رئيس با قساوت تمام برکابل و بخش های از شمال وغرب حکومت کرد.
زمانیکه برهان الدین ربانی قدرت را تصاحب شد پشتبانی نظامی دوگروه ارتجاعی حزب حرکت اسلامی و اتحاداسلامی سیاف را باخود داشت. ربانی به کمک مسعود و سیاف و محسنی تلاش کرد تا مخالفان خویش را مخصوصاً حزب وحدت مزاری را ازشهر کابل خارج کند. جنگ کابل با نتوانست سرنوشت احزاب ارتجاعی موافق و مخالف رژیم ربانی را تعیین نماید ولی توانست میلیون ها نفر از شهریان را کابل را شهید، زخمی و آواره سازد.
یکی از حوادث خونین درجریان این سگ جنگی های میان گروهی احزاب اسلامی حادثه افشار بود. بتاریخ 12 دلو 1371 نیروهای تحت فرمان احمدشاه مسعود و سیاف در اثریک معامله ننگین از سوی حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی و تیم سادات حرکت اسلامی وی مانند سید محمد انوری و سید مصطفی کاظمی و بعضی از جنرالان وتیم سادات درون حزب وحدت مزاری در یک حمله غافلگیرکننده افشار را اشغال نموده وفاجعه انسانی را به یادگار گذاشتند. این تهاجم ننگین ظاهرآ به هدف پاکسازی منطقه از وجود حزب وحدت مزاری از افشار و اخراج این گروه از کابل انجام شد.
این تهاجم وحشیانه به هدف تصفیه مقر گروه ارتجاعی وحدت نه ، بلکه بخاطر تصفیه ی قومی نژادی انجام شد. و هزار ها انسان بیگنایی که بیشترین شان را کودکان و زنان تشکیل میدادند ، بصورت وحشیانه قتل عام شدند. این نیروهای جهادی اسلامی به هرکاری که توانستند زدند. آنان تجاوز بر زنان، کودکان، و مردان پیر را به عنوان بخشی از برنامه جهادی و وظیفه دینی خویش به منصه اجرا گذاشتند و تعدادی زیادی از مردم بیگناه را به شمول زنان و اطفال باخود بردند که بیشتر از هشت صد نفر تاکنون مفقود الاثر میباشند.
جنایت کاران جهادی اتحاد اسلامی و حرکت اسلامی:
این گروه شامل اتحاد اسلامی عبدالرب رسول سیاف (نماینده در پارلمان رژیم پوشالی کرزی)، شیخ آصف محسنی قندهاری (رهبرپیشین حرکت اسلامی، صاحب امتیاز دانشگاه خاتم النبین، رئيس علمای شیعی، تهیه و ترتیب کننده قانون احوال شخصیه شیعیان) وعده ی از فرماندهان تحت امرش میباشد.
عبدالرب رسول سیاف یکی از خونخوار ترین اشخاص مرتجع جهادی به شمار میرود که در جنایت افشار نقش اساسی را بازی کرده است. نیروهای وحشی تحت فرمانده اش بصورت گسترده در قتل عام مردم دست داشته است. قربانیانی که در پروژه عدالت دولت پوشالی کرزی شهادت داده اند. بیشترین جنایت را به نیروهای خونخوار تحت فرمان سیاف ارتباط داده اند وهمچنین تعدادی از اسیرانی که از این حادثه جان سالیم بدر برده اند گفته اند که شاهد بیشترین جنایات ازسوی نیروهای وحشی سیاف بوده اند.
البته به این بدان معنی نیست ، که همه جنایت فاجعه افشار از سوی نیروهای وحشی اتحاد اسلامی صورت گرفته است. بلکه نیروهای تحت فرمان احمد شاه مسعود جنایت کاراصلی میدان بوده اند وشاهدانی که از این جنایت جان سالیم بدر برده اند ، در پروژه عدالت بصورت گسترده از جنایات نیروهای احمدشاه مسعود نیز شکوه نموده اند.
شیخ آصف محسنی یکی از جنایت کارترین چهره پلید جهادی میباشد که از مسئولین اصلی فاجعه افشارمحسوب میشود. نیروهای تحت امر شیخ آصف محسنی کمترازهمقماشان شورای نظاری و سیافی خویش از این جنایت بی بهره نمانده اند. همین شیخ آصف قندهاری بود که روزی پس از جنایات در هوتل انترکانیتیتال حاضرشد و این جنایات را برای نیروهای خود و تمامی هم پیمانان خونخواری خویش که در فاجعه افشار نقش ایفا نموده بودند تبریک و تهنیت عرض کرد.
دست محسنی بدلیل معامله با نیروهای سیاف و شورای نظاربیشتر از دیگران به خون مردم افشار آلوده میباشد. قرارگذارش ها نقطه ی ازکوه افشار تحت کنترل نیروهای شیخ آصف قندهاری و سید مصطفی کاظمی بوده که طی معامله ی به نیروهای جنایتکار تحت امراحمدشاه مسعود واگذارمیکند. این نقطه از نگاه استراتژیک برای حمله موثر به رقیبان جهادی باند مسعود از اهمیت اساسی برخوردار بوده است.این معامله در بدل دریافت مبالغ پول وبدست آوردن چوکی وزارت و ریایست در کابینه دولت مرتجع برهان الدین ربانی به نیروهای وحشی شورای نظار انجام شده بود. نیروهای جنایت کار شورای نظار از همین نقطه وارد منطقه افشار گردیده و منطقه را با خون شستند.
سید محمد انوری و سید مصطفی کاظمی دو جنایت کار دیگری از جنگسالاران جهادی سادات بود که در فاجعه افشار نقش ایفاکرده اند. مانند شیخ آصف این دو جنایت کار را نیز از ان خوان نانی بود. شواهدی زیادی مبنی بر دست داشتن این اشخاص در فاجعه افشار وجود دارد. اینان ازسقوط افشار بیشترین سود را بردند. انوری و کاظمی تاآخر عمر رژیم ربانی درمیان شورای نظاری ها و سیافی ها از نان ونعمت برخورداربودند و صاحب کرسی های مختلف درسال های پیش از اشغال افغانستان توسط اشغالگران امریکایی بودند. آنان فکر میکردندکه با همین آسانی حزب رقیب شیعی خویش یعنی وحدت رامیتواند ازکابل بیرون براند تا با دست باز و بدون رقیب بر جنایت و خیانت خویش فعالیت متمرکزنمایند.
جنایت کاران جهادی حزب وحدت:
در این گروه عبدالعلی مزاری (رهبرحزب وحدت اسلامی که دراثر معامله به طالبان تسلیم شده و به قتل رسید) ، محمد اکبری (رهبر شاخه منشعب وحدت و نماینده جنایت کار در پارلمان رژیم کنونی ) وقوماندانان و نیروهای تحت امرشان قرار دارد.
گروه جهادی حزب وحدت تحت اداره عبدالعلی مزاری که بر مناطق غرب کابل از جمله افشار کنترل ¬داشت و یکی ازطرف های مهم درگیردر سگ جنگی های جهادی ها در کابل بود. قبل از سقوط افشار ازهمین نطقه فرمان جنگ صادر میکرد وبرمبارزات مسلحانه برای کسب سهمیه خویش از دولت جنگسالار ربانی وگروه جنایت کارش تاکید میکرد. ثانیآ مرکز فرماندهی جنگ و دفترشورایی مرکزی حزب نیز درهمین نقطه قرار داشت وبه یقین شخص رهبرهم بیشترین اوقات را در همین نقطه سپری میکرد.
محمداکبری یکی دیگر از جنایت کاران جهادی که در قالب حزب وحدت فعالیت میکرد ادعای رهبریت داشت و بعد از اختلاف درون حزبی از شاخه مزاری برید و حزب وحدت اکبری خویش را بنا نهاد وسپس باتعدای از نیروهای هزاره با شورای نظار اتحاد کرد. بعد از انشعاب اکبری از حزب وحدت مزاری ، مزاری خود را در مقابل نیروهای جنایت کار دولتی (ربانی) تنها یافت . ازسوی دیگر جمهوری اسلامی سعی میکرد که قدرت به نفع شورای نظار و شخص احمدشاه مسعود تمام گردد وحکومت دست نشانده خویش را در رقابت با کشور های چون عربستان سعودی و پاکستان و مخصوصآ آمپرلیزم آمریکا در کابل داشته باشد . بعد از رفتن اکبری بسوی ائتلاف ربانی – مسعود جمهوری اسلامی کمک های مالی و نظامی خویش را برای گروه جهادی وحدت کاهش داد و بیشترین تمرکزش اش را روی حکومت تحت رهبری ربانی و شورای نظار قرار داد.
مزاری که درحادثه افشار شکست سهمگینی ازاحزاب جهادی رقیب خویش خورده بود، توجه خویش را بر سایر بخش های ازغرب کابل متمرکزکرد. گرچند گروه جهادی وجنایت کاروحدت یکی از مناطق استراتژیک اش را ازدست داد اما در عوض پشتبانی وسیع مردم دردام افتاده غرب کابل را بدست آورد.
حال سوالی که باید به دنبال پاسخ اش بود ؟ این است که چرا هیچ یک از اشخاص بلند پایه
حزب وحدت بشمول شخص مزاری بدام متجاوزین نیفتاد.آیا رهبری حزب وحدت در آنجا حضور نداشت؟ اگر فکر کنیم که همه در جریان سقوط افشار فرار کرده اند عاقلانه نیست. آیا همه اشخاص بلند پایه حزب وحدت از این امر کاملآ آگاه بوده ومطابق به برنامه های ازقبل ریخته شده خویش منطقه را ترک گفته اند؟
حرف آخر
اكنون بيش از 19 سال ازين جنايت مي گذرد، ولي فرياد قربانيان و جانباختگان اين فاجعه هر روز روح و روان نسل امروز افغانستان و آنانی را كه عاجزانه اين يغما را به تماشا نشسته بودند را مي لرزاند و به چالش مي كشد. ياد جان باختگان هر روز به سراغ ما مي آيد و از ما مي پرسد: "با آناني كه اين گل را به آب دادند و هنوز كه هنوز است چوپاني مي كنند، چي كرديد؟"
این جنایت در تاریخ معاصر افغانستان کم نظیر بوده است. بعد از ختم عملیات و قتل عام مردم بیگناه نهاد های حقوق بشر تماشاگر غربی چون سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر رسمآ دولت جهادی ربانی را مسؤل این فاجعه وحشیانه و قتل عام مردم بیگناه معرفی کرد.
در نوزدهمین سالیاد این فاجعه خونین خبری از محاکمه جنایت کاران نیست و قربانیان این فاجعه سالهاست که از ارباب های جنایت کاران جهادی یعنی آمپریالیزم غرب خواستار عدالت و محکمه همه عاملین افشار میباشند. اما آيااشغالگران جنایتکارانی مزدور خویش را که درکشتار افشار دست داشتند به محاکمه خواهند کشاند؟ چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان.
سلسله اين ستم هنوز قطع نشده است. داستان هنوزهم باقيست. يغماگران نه تنها زنده اند و حيف و ميل مي كنند بلكه با بي شرمي تمام عيار، دست به تحريف تاريخ زده و مي خواهند بر جنايات شان پرده اندازند.
کابل در دوره زمامداری ربانی شاهد مخرب ترین و جنایت کارانه ترین جنگ های تنظیم های اسلامی بود. در خانه جنگی ها و صف بندی های ارتجاعی جهادی جمعیت اسلامی برهبری ربانی ، حزب اتحاد اسلامی سیاف و حرکت اسلامی محسنی در یک صف قرار داشته وحزب اسلامی گلبدین حکمتیاروحزب وحدت اسلامی مزاری و جنبش اسلامی دوستم در صف مقابل رژیم تحت رهبری شورای نظاری ها قرار داشتند. اما اینک به جز بخش های از حزب اسلامی گلبدین همه اینها از یک کاسه آش میخورند و با سرخمیده به نوکری و مزدوری اشغالگران امریکایی و متحدان غربی اش ادامه میدهند. آنانی که جنایت کردند اینک برسریرقدرت تکیه زده اند. فقط این مردم بیگناه است که 19 سال قبل شاهد یکی از خونین ترین جنایت تبهکارانه احزاب اسلامی بود و حالا شاهد غرش موترهای آخرین مدل این رهبران جنایتکار اسلامی و نیروهای نظامی شان میباشد.
بیچاره گی و ناامیدی دردل مردم کابل و مخصوصاً افشار هرلحظه زمانی زنده میشودکه کانال های تلویزیونی ان جی اوهای غربی پرازتصاویرو برنامه های سخنرانی این جنایتکاران در قصر ریاست جمهوری و پارلمان و غیره میباشد.
مردم خواهان عدالت اند. مردم میخواهند که عاملین حاثه هولناک افشار و جنگ های تنظیمی به جزای اعمال شان رسانده شوند. بدون اخراج اشغالگران امریکایی و سرنگونی رژیم دست نشانده کرزی عدالت اعمال نخواهد گردید.
پيامها
11 فبروری 2012, 09:48, توسط نادر
آقای فرهمند،
معلوم میشود، که دُم و روده تان به یکی ازین جنایتکاران گره نخورده است. شما کوشیده اید که فاجعه افشار و سگ جنگی های (همه) جنگسالاران را به زبان ساده اما جامع گذارش دهید. تشکر!
اگر در نوشته ای تان از قضاوت های شخصی و محکوم کردن جنایتکاران صرف نظر میکردید و فقط به گذارش فاکت ها اکتفأ میکردید، میتوان این نوع گزارش ها را حتی در مکاتب تدریس کرد. باوجود تلاش های وردک و دیگر جنگسالاران برای هذف تاریخ جنایات شان، من یقین دارم که آن روز آمدنیست، که این نوع گذارشات بدسترس نسل های آینده در مکاتب قرار گیرد.
در ضمن باید یادآور شد، که کجاست آن اوپوزیسیون ها و رهبران شان، که صدای شانرا علیه پروژه وردک برای هذف تاریخ بلند نمیکنند؟
11 فبروری 2012, 12:51, توسط ح ب
جنایت کاران در رژیم فعلی سعی دارند تا تاریخ سی سال جنایت خویش را نابود کنند. ولی این را فکر نکرده اند ، که حذف جنایت های سی ساله نمیتواند سرپوش بر جنایات شان باشد. زیرا هم اکنون کتاب های زیادی چاپ ومنتشر گردیده است. ثانیآ مقالات زیادی مانند این در انترنیت وجود دارد که جنایات جنگی سه دهه را مکمل شرح داده اند. بنآ تلاش های خاینین در رژیم کنونی مبنی بر حذف تاریخ جنایت ها بی فایده است.
11 فبروری 2012, 13:08
جنایت افشار
http://www.youtube.com/watch?v...
11 فبروری 2012, 15:55, توسط بنیادی
نوشته تان بسیار زیبا و خواندنی بود. گزارش تحلیلی یی خیلی بجا و ستودنی. سبز باشی.
2 جون 2013, 12:59, توسط hamid
جنایت کاران بابسبار بی شرمی خودرا وارث این وطن میدانند درحالیکه این وطن ازدست جنایات ابا واجداد شان خون می نالد . آنکه مدت چندین سال در مسجد پل خشتی برای مسلمانان نماز داد ونامش ملای لنگ بود ازاوشروع والی اکنون کور ملاعمر وشیاطین چون سیاف، عطا بی نور وبی خرد ، یونس ضد قانون ، عبدالله ، اسماعیل ، محقق ، مزاری ، یونس خالص فساد وغیره ادامه دارد که برای ویرانی وخرابی وطن کمربی همتی را بسته اند ودرتلاش پرکردن جیب های خود هستند ولو پای فروش وطن درمیان باشد چراکه اولاده و پیرو همان ملای لنگ انگلیس اند که دراین هیچگونه شک وتردیدی نیست . زیرا هیچگاه برای آبادی وطن کلمه ای نمی گویند فقط مردم وعوام را تحریک نمودن وآب را گل آلود نمودن ومنفعت بردن است وبس.
3 جون 2014, 12:38, توسط hamid
آفرین برآقای محقق بازهم حق دوستی وبرادری اش را ادا کرد . آنچه برمردم بی دفاع هزاره توسط این جانیان وبه قومانده مستقیم این خائنین صورت گرفت هیچ انسانی آنرا تحمل کرده نمیتواند .ودرواقعیت امر بوجود آورنده همین زمینه ها نیز این نامحق ها بودند ورنه شوروای نظار را به مردم مظلوم چه کاربود . اما اگرمردم هزاره کشته شدند ، بی عفت شدند ، مال ودارایی شان چپاول شد محقق چه پروا دارد . نه پسرودخترش کشته شد ونه زن وفرزندش بی عفت شدند . وی هنوزهم نام کشید وقامت برافراشت . ولی افسوس برمردمی که بازهم نیرنگ وفریب همین شیطان صفتان را میخورند . برادروخواهرهزاره : آزموده را آزمودن خطاست . وکورهم یکدفعه درچاه می افتد شما چرا یک انسان خوب وخدمتگار را مانند رمضان بشردوست انتخاب نمی کنید برایتان جان خودرا بدون کدام منافقت نثارکندودرهرجایی درپیشاپیش تان قرارداشته باشد.دیگر فریب این دروغگویان وخدمتگاران شیطان را نخورید. واقعبین باشید.
آنلاین : http://hamid.yahoo.com