|
No Censorship! |
|||||||
| ||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
نشر آرای متفاوت الزاما به معنای تاييد آن از طرف کابل پرس نيست! پروژههای "بنیاد و فرهنگ جامعه مدنی"
به قروت معامله میشوند سهراب کابلی اشاره: حدود دو سال پيش بنياد فرهنگ و جامعه ی مدنی اعلام کرد رسانه های آزاد را حمايت مالی می کند. اين بنياد پول هنگفتی را به اين منظور از سازمان ها و نهادهای بين المللی دريافت کرده بود. در آن زمان سردبير کابل پرس نيز پيشنهاد يآ پروپازلی را به اين نهاد سپرد تا هفته نامه ی آزاد "چای داغ" مورد حمايت قرار گيرد و بتواند در ميان خانواده ی رسانه ها صدای متفاوتی را بازتاب دهد. با چای داغ همان برخوردی شد که با طرح سهراب کابلی اتفاق افتاد. پس از انتشار هفته نامه ی چای داغ با سرمايه ی شخصی ، به اين بنياد مراجعه شد تا بداند که چگونه اين بنياد که دم از حمايت از رسانه ها می زند، وقتی به چای داغ و امثال آن کمک نمی کند، پس اين همه پول به کجا می رود. مسوولين اين بنياد گفته بودند ما به سوالات شما پاسخ نمی دهيم. از آن ها خواسته شده بود تا يک پروژه ی انجام شده را به شمول اصل پروژه و جزييات مالی آن در اختيار هفته نامه چای داغ قرار گيرد تا اين هفته نامه بر اساس وظيفه ی خود نگاه دقيق و شفاف داشته باشد. حضرات برآشفتند که چون پيشنهاد يا پروپازل اين هفته نامه قبول نشد اين سوالات پرسيده می شود. مدتی بعدتر شايعه ای بر سر زبان ها افتاد که در اين بنياد اختلاس به شکل های مختلف صورت می گيرد و يکی از همکاران خارجی و از نيز مديران اصلی وقت آن به اين دليل از بنياد خارج شده است. اين شايعات نمی تواند بی علت باشد . مديران اين بنياد ادعاهای فراوانی دارند و ظاهرا همه ی آن ها باد هواست و پول است که به جای ديگری می رود و نه برای فرهنگ خرج می شود. در نوشته ی آقای سهراب کابلی، همکار وبلاگ نويس کابل پرس نيز اشاره ی خوبی به اين فساد مالی شده است که با هم آن را می خوانيم:
فساد اداری یا فساد انجیاویی و رشوه ستانی چندان فرقی باهم ندارند. فقط شاید در کمیت و کیفیت تفاوت داشته باشند و الا فساد همان فساد است که امروزه آقای عبدالجبار ثابت لوی ثارنوال کابل غوغا بپا کرده و علیه فساد و رشوهستانی در افغانستان، جهاد اعلام کرده است. کارهای عبدالجبار ثابت در نوع خود هم عجیب بنظر میرسد و هم قابل نقدند. اما بگذریم. بحث بر سر یکی از انجواوها و موسساتی است که مانند هزاران انجواوی خورد و بزرگ دیگر ـ بعد از حکومت دوره انتقالی حامد کرزی بوجود آمد. شکی نیست "بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی" از جمله آن عده انجووهایی بوده که دکتر رمضان بشر دوست، وزیر پلان وقت، حکم لغو و غیرقانونی شمردن فعالیتهای آنها ّرا صادر کرد. این انجووها شاید به شمول "بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی" از فاسدترین انجووها به شمار میآمد.
گفته میشود، در سال روان 2006 میلادی این بنیاد، کمکهای هنگفتی را برای پروژههای "بیداری ملی" از جامعه جهانی، اتحادیه اروپا، USAID و بقیه موسسات دریافت کرده است. رؤسای بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی با طمطراق و شماتت اعلان کردند که میخواهند در سراسر افغانستان تحول ایجاد کنند. اما متاسفانه آنها حتی نتوانستند اندک تحولی در درون خود بیاورند. آنها تعداد زیادی از پروژههای که قبلا توسط دونرها طرحریزی شده بودند، بطور عمومی به داوطلبی گذاشتند و گفتند رقابت آزاد است و ما از میان پروپوزلها، بهترینها را بر میگزینیم. ملت محروم و بیچاره غافل از انکه بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی، یک عنوان کاذبی است برای یک عده سوء استفاده جو و دشمن انکشاف و ترقی که برای خود جمع و جماعتی ساختهاند. پروپوزل نویسان، صاحبان موسسات و بطور انفرادی نویسندگان، دو سه هفته وقت گذاشتند و برای پروپوزل نویسی این طرف و آنطرف دویدن تا مرجع و اعتباری بیابند برای گرفتن پروژه و سهیم شدن در انکشاف و پیشرفت کشور اما غافل از آنکه پروپوزلهای که آنها به بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی تحویل میدهند، بیدرنک توسط یک عده استفاده جو و جاه طلب، به فامل، خویشاوندان و نزدیکان شان کوپی میشوند و تنها اسامی درخواستکنندگان در پروپوزلها تغییر میخورند.
در سال روان، همین موسسه تعداد زیادی پروژه را به داوطلبی گذاشت. یکی از آنها وبلاگنویسی بود. شرایطی که به اشتراککنندگان داده شده بود این بود که شخص درخواستکننده وبلاگنویس باشد، تجربه در حیطه وبلاگنویسی داشته باشد. شخصی باشد که با وسایل وبلاگ آشنایی داشته باشد. وبلاگش همیشه آپدیت شود. نویسنده این یادداشت که خودش را دارایی چنین شرایط میدانست، دو پروپوزل با محتوای متفاوت، یکی را بصورت انفرادی و دیگری را از طرف یکی از موسساتی که در زمینه رسانه همگانی و آموزش فعالیت دارد به بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی و مسئول بخش پذیرش پروپوزلها، آقای وحید خلیلی تحویل داده است. آقای وحید خلیلی گفت، بعد از بررسی کمیته بررسی پروپوزلها نتایج اعلان میشود. البته در همان شروع من حس کردم که چیزی بنام کمیته نیست اگر هست هم کمیته دروغین و یا هم کمیته ارزیابی حق اولیت به خویشاوندان است. با گذشت بیش از دو ماه اطلاع یافتم، کار کمیته بررسی پروپوزلها برای پروژه وبلاگ نویسی اعلان شده است. رفتم، دیدم، که نامم و نام آن موسسه که من برای شان پروپوزل نوشته بودم در لیست نیستند. از آقای خلیلی دلیلاش را پرسیدم، گفت در ظرف یک هفته بعد، دلیل انتخاب نشدن پروپوزل تان را از طریق نامه دریافت میکنید. آن چیزی که آنها میگفتند ما اولویت را به کسانی میدهیم که در زمینه وبلاگنویسی فعال و مشهورند کاملا دروغ برآمد. چون دو نفری که از کابل انتخاب شده بودند آنها تا هنوز نام وبلاگ را نشنیدهاند و اصلا درکِ از وبلاگ و وب ندارند. اما آنها امتیاز دیگری داشتند که از سهراب کابلی و دیگران برتری داشتند: خویشاوندی و روابط نزدیک با آقای خلیلی و رؤسای بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی.
در اعلامیه شان نوشته بودند که
پروپوزلها با حضورداشت متخصصین وبلاگ بررسی
خواهند شد. وقتی من از آقای خلیلی پرسیدم، شما
گفته بودید که در کمیته بررسی پروپوزلهای
وبلاگنویسی، متخصصین وبلاگنویسی را دعوت
میکنید. میشه بگویید این متخصصین کیها بودند؟
من چندین بار، در دفتر این موسسه رفتم و از آنها خواهش کردم که لطفا دلیل رد پروپوزل من را بگویید اما متاسفانه آنها با پشت گردن به من پاسخ گفتند. به درخواست من اصلا اعتنایی نکردند که من دلیل رد پروپوزلهایم را از آنها میخواهم. کمیته ارزیابی پروپوزلها هم کسانی هستند که در درون بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی مصروف به کار هستند. اگر اشخاصی را از بیرون به این کمیته بگنجانند هم خود شان و سوء استفاده جویانی هستند که تصمیم میگیرند.
من از یکی از کارمندان سابقه دار بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی شنیدم که گفت شما چه خبر دارید در این موسسه چه میگذرد؟ یکی از مسئولین ما پروژهای را با یک سیر قروت معامله کرد. من آگاه بودم که در بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی فساد وجود دارد اما فکر نمیکردم تا این حد باشد که پروژههای بیداری ملی به یک سیر قروت معامله میشوند ورنه من حاضر بودم به آقای وحید خلیلی چند سیر قروت بپردازم. گفته میشود، چندی پیش از درون بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی پروپوزلهای که برادران پشتون برای ولایتهای جنوبی برای گرفتن پروژههای بیداری ملی فرستاده بودند، محتوای آنها توسط اشخاص سوء استفاده جو و مسؤلین دریافت پروپوزلها در این موسسه کوپی شده و برای دوستان و خویشاوندان شان استفاده شدند و گفته میشود در همین زمینه جر و بحثهای جدیی در درون مسئولین بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی، انکه چرا پروژه به برادران پشتون داده نمیشود، صورت گرفته است. گفته میشود، دو سه پروژهء دیگری که در مناطق هزارهجات به برادران هزاره داده شده بودند و تقریبا 60٪ کار هم انجام یافته بود، رشوه ستانان در بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی میخواستند پروژه آنها را لغو کنند و به دوستان شان بسپارند. اکثر پروژههای که در ولایات جنوبی و در بعضی ولایتهای دیگر به کمک "بنیاد فرهنگ و جامعه مدنی" صورت گرفتهاند توسط کسانی بوده که نه از آن منطقه هستند و نه زبان آنان را بلدند.
|