|
No Censorship! |
|||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||
خبری، تحليلی و انتقادی
پرویز مشرف:
ایران بمب اتم تولید می کند بخش هايی از کتاب جنجالی پرويز مشرف برگردان از سيد هارون يونسی
در خط آتش منتشر شد تعقیب جنایتکاران کوتاه زمانی پس از 11 سپتامبر، وقتی که بسیاری از اعضای القاعده از افغانستان فرار کرده، از مرز گذشته و وارد پاکستان شدند، ما با آنها بازی موش و پشک را شروع کردیم. بزرگترین آنها اسامه بن لادن تا زمان نوشتار این سطور فراری است، اما ما تعداد بسیار زیادی آنها را دستگیر کرده ایم. برخی ها برای جهانیان شناخته شده اند؛ شماری هم ناشناخته. ما 689 تروریست را بازداشت کرده ایم و 369 تن آنان را به آمریکا تحویل داده ایم. از این درک، میلیون ها دالر انعام گرفته ایم. آنهایی که عادتا ما را متهم به کم کاری در مبارزه با تروریسم می کنند، باید از سی.آی.ای بپرسند که چقدر پول به دولت پاکستان پرداخته است. در این فصل، داستان تنها چند شکار مهم جنایتکاران را نقل می کنم. ابو زبیده که نام اصلی اش زین العابدین است، شهروند فلسطین است. او نخستین عضو ارشد القاعده بود که پس از حملات 11 سپتامبر بازداشت شد. زبیده یکی از دست اندرکاران حملات یازده سپتامبر بود. ابو زبیده ریاست بخش استخدام و آموزش پیکارجویان القاعده را به عهده داشت. سی.آی.ای مبلغ پنج میلیون دالر از بابت بازداشت این مرد به عنوان انعام به ما داد. ابو زبیده پس از 11 سپتامبر به پاکستان فرار کرد؛ اما مرتب با تغییر مکان در سیزده محل و سه شهر، گریزان بود- نه ناحیه در فیصل آباد، یکی در کراچی و سه ناحیه دیگر هم در لاهور- با وجود آن، ما با دستگیری پیکارجویان کوچک و اتکا به استخبارات انسانی، به حرکات او پی بردیم. شب 27 مارچ 2002، تمام این سیزده ناحیه مظنون بطور همزمان هدف یورش ماموران اطلاعاتی پاکستان قرار گرفت که با پشتیبانی آژانسهای تطبیق قانون این کشور وارد عمل شدند. ماموران سی.آی.ای در زمینه تثبیت موقعیتها از طریق اطلاعات تخنیکی به ما همکاری می کردند. ماموریت، موفقیت آمیز بود. ابو زبیده به دام افتاد و همراه با بیست و هفت همدستش در شبکه القاعده، بازداشت شدند، همه ی آنها خارجی بودند: سیزده یمنی، سه سعودی، سه لبیایی، سه فلسطینی، یک روسی، یک مراکشی، یک سودانی و دو نفر دیگر هم سوری بودند که یکی از آنها کشته و دیگری زخمی شد. 30 مارچ 2002، ابو زبیده به ایالات متحده آمریکا تحویل داده شد. در این زمینه استرداد پیکارجویان خارجی سیاستی که پاکستان به پیش گرفته، این بوده است که ابتدا از کشورهای مطبوع بخواهد این افراد را تسلیم شوند. اگر کشوری حاضر نشود شهروند تروریستش را تحویل بگیرد (که معمولا چنین بوده)، پاکستان او را به آمریکا تحویل داده است. این بزرگترین مورد دستگیری در یک زمان واحد بود؛ نه فقط از نظر شمار، بلکه از نظر اهمیت. عملیات در روزهای نخست سقوط طالبان روی داد؛ روزهایی که پیکارجویان القاعده تازه از افغانستان به پاکستان فرار می کردند. بازداشت ابو زبیده، القاعده را به فکر مجدد واداشت و تصمیم گرفت افراد در گروه های کوچک فرار کنند. خالد شیخ محمد ( که در غرب با کدKSM شناخته شده) دومین هدف ما را در برنامه تعقیب هراس افکنان تشکیل می داد. او از افرادی بود که به شدت تحت تعقیب قرار داشت و در لیست "مهمترین افراد تحت پیگرد" سازمان امنیت داخلی آمریکا (FBI)، جایگاه بلند داشت. خالد شیخ محمد که شهروند ایرانی متولد کویت است، بخش عمده مکتبش را در کویت خواند و سپس در1984 به کالج کارولینای شمالی در آمریکا رفت. از آن پس، به دانشگاه دولتی زراعت و فن کارولینا شمالی راه یافت. خالد شیخ محمد عضو شبکه تروریستی موسوم به "دانش آموخته افغانستان" است. هدف مطلق او را در زندگی کشتار هرچه تعداد بیشتر آمریکایی ها به هر وسیله ممکن، در هر جای دنیا شکل داده بود. در سال 1993 شیخ محمد همراه با رمزی یوسف، برادرزاده اش رهبری تلاشها برای منفجر کردن مرکز تجارت جهانی نیویارک را به دست داشتند. سپس نقشه ربودن همزمان حدود یک درجن هواپیمای مسافربری را که از آسیای جنوبی عازم ایالات متحده آمریکا بود، ریختند. آنها همچنین برنامه اعزام یک خلبان انتحار کننده به قصد کوبیدن مقر سی.آی.ای را در شهر لین گلی، ورجنیا طرحریزی کردند. نام این عملیات بوجنکا بود. ولی هیچ یکی از این توطئه ها عملی نشد، چرا که رمزی یوسف در سال 1995، کمی مانده به صدور فرمان عملیات، در پاکستان دستگیر و به آمریکا تحویل داده شد. سایر توطئه گران نیز بازداشت شدند، اما شیخ محمد توانست فرار کند. شیخ محمد زمانی وارد یک زندگی هراس افکنانه شد که با القاعده ارتباطی نداشت؛ او شبکه ویژه خود را داشت. در جریان سالهای زیاد دهه 1990، خالد ابتدا سعی کرد خودمختاری عملیاتی اش را نگهدارد و حاضر نشد به هیچ یک از رهبران تروریستها بیعت کند؛ زیرا که او خود را هم سطح با اسامه بن لادن می دانست. اما پس از ناکامی عملیات بوجنکا و دستگیری رمزی یوسف، شبکه اش را ملغا قرار داد و تصمیم گرفت رابطه نزدیک تر با القاعده برقرار کند. در سال 1996 می خواست با اسامه بن لادن دیداری داشته باشد، اما بن لادن فرصت نداشت، چرا که سرگرم انتقال خانواده و سازمانش از سودان به افغانستان بود. ولی خالد همچنان در تماس با رهبران القاعده چون عبدالرحمان مهاجر و ابو عزیز المصری باقی ماند تا روابطش را با پیکارجویان کلیدی توسعه بخشد. برای نخستین بار سرانجام در 1996، پس از آنکه اسامه بن لادن دوباره به افغانستان بازگشت، خالد او را در توره بوره ملاقات کرد. او در مورد نقشش در بمبگذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 و نیز عملیات خنثی شده بوجنکا، به بن لادن معلومات داد. خالد شیخ محمد ایده 11 سپتامبر را به اسامه پیشنهاد کرد، اما اسامه آنرا وتو کرد و از خالد خواست که ابتدا به القاعده بپیوندند. خالد که بر استقلالیتش پا می فشرد از این درخواست اسامه سرباز زد. همزمان، به منظور دریافت پول برای اجرای عملیاتش، خالد روابطش را با گروه جنگجویان اسلامی لبیا (LIFG) و نیز ابو زبیده گسترش داد. در سال 1998 یا 1999 احتمالا با پافشاری ابو حافظ المصری که حالا جهان او را با نام مستعارش محمد هاتف می شناسد، اسامه بن لادن برنامه 11 سپتامبر را تایید کرد. ولی در آن وقت، زمان دقیق اجرای این عملیات روشن نشده بود. به معض که خالد دریافت اسامه این طرح را تایید کرده است، خانواده اش را از قطر به قندهار انتقال داد. پلان یازده سپتامبر میان سه نفر: اسامه بن لادن، محمد هاتف و خالد شیخ محمد سری نگهداشته شد. منابع استخباراتی اشاره کرده اند که در سال 2000 ملاعمر یک نظر اجمالی داشت که عملیات بزرگی در خاک آمریکا روی دست است، اما او هیچ جزئیاتی از این عملیات نداشت. همچنین گفته شده است که ملاعمر با این عملیات راضی نبوده است، اما ظاهرا هیچ کاری از دستش بر نیآمده است. محمد هاتف و اسامه بن لادن برای اجرای فاجعه 11 سپتامبر یک لیست کوتاه از نامهای پیکارجویان تهیه کردند و از خالد شیخ محمد خواستند بهترین افراد را از این فهرست برگزیند. در آگست 2001 شورای القاعده یا کمیته مشورتی این شبکه عملیات 11 سپتامبر را مورد تایید قرار داد. تمام پیکارجویان اصلی از جمله محمد هاتف، نواف الحازمی و خالد المحضار از سوی خالد شیخ محمد آموزش دیدند و به ایالات متحده آمریکا اعزام شدند. دو مرد دیگر مصطفی احمد حوزوی و عمار بلوچی (دیگر پسر برادر خالد) برای خالد شیخ محمد پول تهیه کردند و از دبی برای ربایندگان کمک لوژیستیکی فراهم کردند. در آن روز شوم، خالد و چهار تروریست پیروش (رمزی بن الشیبه، مصطفی احمد حوزوی، عمار بلوچ و جعفر الطیار) حمله اول را به یکی از برج های دوگانه آمریکا از یک کافه انترنیتی در کراچی تماشا کردند. سپس همه به یک خانه امن شتافتند و از آنجا ادامه نقشه مرگ آور شان را تماشا کردند که داشت عملی می شد؛ خالد می گوید وقتی دید که برجها چگونه فرو می ریزد به دست مایه اش شگفت زده شده بود. در 21 و 22 سپتامبر 2001، اسامه بن لادن خالد را به افغانستان فراخواند، هرچند او می خواست در کراچی باقی ماند. پس از تحلیل هواپیماربایی انتحاری، هر دو خانواده های شانرا به پاکستان منتقل کردند و در جبهه دفاع از افغانستان قرار گرفتند. از آن پس این افراد تحت تعقیب قرار گرفتند. بامداد 28 فبروری 2003 ماموران استخباراتی ما یکی از همدستان خالد را در فرودگاه اسلام آباد زیر چشم کرد. ملاقات با خالد در عصر همان روز در برنامه این مرد بود. منابع ما اطلاع دادند که برای ملاقات آنها از دو خانه در "جاده پیشاور" راولپندی استفاده می کنند. فورا برای دستگیری زنده آنها برنامه یی ریخته شد. اما مساله این بود که این منابع ما با آن محله آشنا نداشتند و تنها می توانستند با دیدن، خانه ها را تشخیص کنند. ولی ماموران ما با هوشمندی محض و آشنایی ژرف از منطقه، قادر شدند خانه ها را بر اساس توصیف ساده منابع، شناسایی کنند. ساعت 1:45 بامداد فردا، ماموران خانه ها را محاصره کردند. درهای ورودی شکسته شد و ماموران با تکان دادن سلاح و فریاد زدن به خانه شتافتند. در طبقه اول یکی از این دو خانه، مردی شگفت زده پیدا شد. او به بالا اشاره کرد و گفت :"آنجا هستند." پیش از آنکه آنها بجنبند، ماموران به طبقه بالا رفتند و خالد شیخ محمد را با همدستش مصطفی حوزوی در حالی یافتند که کلاشنکوف ها در کنار شان قطار شده بود. وقتی خالد سعی کرد کلاشنکوفش را بردارد، یکی از افسران ما جنبید تا آنرا بزور با دستش بقاپد، تفنگ شلیک شد و گلوله به افسر ما برخورد کرد و او زخمی شد. اما پیش از آنکه مصطفی وخالد خسارات بیشتر وارد کنند، هردو به چنگ نیروها افتادند و بازداشت شدند. عملیات بدون جنجال و برق آسا صورت گرفت. سه روز خالد را در بازداشت داشتیم که ضمن آن کاملا مورد بازجویی قرار دادیم. وقتی کار را با او تمام کردیم و تمام معلومات مورد نیاز را گرفتیم، خالد شیخ محمد را به دولت ایالات متحده آمریکا تحویل دادیم. برای بسیاری از خوانندگان ابو زبیده و خالد شیخ محمد شناخته شده اند. مردان دیگری کمتر شناخته شده یی هم هستند که بازداشت کرده ایم. از میان همه، بویژه یک مورد که می تواند فقط گوشه یی از مقادیر حجیم اطلاعاتی را که بدست آورده ایم، نشان دهد و هم اینکه چقدر رویاها و برنامه های تروریستان را توانسته ایم خراب کنیم. این داستان یک شهروند پاکستانی است. او متولد کراچی است و لیسانش را در رشته مهندسی کامپیوتر در سال 2002 گرفته است. این مرد ماه مارچ سال 2002 به استخدام خالد شیخ محمد درآمد. در آگست 2003 به منطقه قبایلی وانه پاکستان فرستاده شد تا حمزه ربعیه، حمزه الجوفی، ابو فرج اللیبی و ابو هادی العراقی را ملاقات کند. او همچنین در جبهه قره باغ افغانستان در سالهای 2000 و 2002 جنگید و 5 میلیون دالر انعام بر سر داشت. از دسامبر 2003 به بعد در لاهور مستقر شده و بحیث رییس بخش تکنولوژی معلومات القاعده در پاکستان کار می کرد که پس از بازداشت خالد، زیر فرمان حمزه ربعیه درآمد. او همچنین عضو یک گروه مستقر در بریتانیا بود که به کمیته رسانه های القاعده یاری می رساند. پس از آنکه دو رهبر ارشد القاعده عمار بلوچی و خلاد بن آتش دستگیر شدند، این مرد در کراچی شخص کلیدی شد. با توجه به آرزوی القاعده برای هدف قرار دادن منافع آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 این کشور در تمام نقطه جهان، او بهترین مرد برای آموزش یک گروه دوازده نفری افراد انتحاری شناخته شد. این کار را در "شاکی" وزیرستان شمالی انجام داد و سپس افراد را به کراچی فرستاد. در این جریان با افراد متعدد القاعده از جمله خالد شیخ محمد، حمزه ربیعه، فرج اللیبی، هادی عراقی، حمزه جوفی، حمبلی "گن گن" (برادر همبلی) و ابو مصعب بلوچی (دیگر پسر برادر خالد و برادر رمزی یوسف) در ارتباط تنگا تنگ قرار داشت. دوستان آمریکایی ما به وضاحت و حق به جانب از این گذر نگران بودند که فعالیتهای او همچنان جریان دارد. آنها نیز به دنبال او بودند و سرنخهای حیاتی به پنهانگاه این تروریست را در اختیار ما گذاشتند. بر اساس همین اطلاعات، 21جولای 2004، اداره اطلاعات پاکستان در لاهور ردیابی و او را بازداشت کرد. او (و کامپیوتر لپ تاپش) نشان داد که معدن طلایی از معلومات تروریستان بوده است. ما از این نفر خالد شیخ محمد دریافته بودیم که برنامه ریزان القاعده به جدیت دنبال منفجر کردن پرازدحام ترین فرودگاه جهان، فرودگاه هیتروی لندن، و نیز قطار زیر زمینی این شهر هستند. این مظنون از سوی خالد دستور انجام برنامه های مقدماتی و برنامه ریزی برای اجرای عملیات در فرودگاه هیتروی لندن دریافت کرده بود. پس از برنامه ریزی مقدماتی، او همچنین دو هدف احتمالی دیگر را برای کارگذاری بمبها پیشنهاد داد: کنیری والف و سیستم قطار زیر زمینی لندن. نمی توان قضاوت کرد که خالد برنامه های بزرگ تروریستی به برجستگی 11 سپتامبر در دهن نداشته است. او فاجعه یازده سپتامبر را با دقت ثانیه گرد ساعت انجام داد. لپ تاپ ضبط شده اطلاعات حیاتی به ما داد؛ چرا که برنامه های انجام حملات تروریستی در بریتانیا در حافظه کامپیوتر بود. ما نه تنها این اطلاعات را به مقامهای بریتانیایی دادیم، بلکه زمینه برقراری تماس مستقیم را نیز به مالک این اطلاعات فراهم کردیم. پسان این معلومات، رابطه یی را با صدیق خان و شهزاد تنویر افشا کرد؛ صدیق و تنویر دو مردی بودند که بمبگذاری های انتحاری هفت جولای 2005 را در سیستم قطار زیر زمینی لندن اجرا کردند؛ حملاتی که بعدا با نام 7/7 (هفت ماه هفتم عیسوی) شناخته شد. برغم شناسایی صدیق و تنویر حدود هفتده ماه پیش از حملات لندن، اطلاعات از کارکرد آنها تا 28 جولای 2005- یعنی درست 21 روز پس از اجرای عملیات در لندن- با ما در میان گذاشته نشد. پیش از این عملیات، تلاش القاعده این بود که با استفاده از فرودگاه ها و هواپیماهای مسافربری ملی کشورهای جمهوری چک، جمهوری سلواک، کرواسی، پولند، رومانیا و مالتا که امنیت در این فرودگاه ها و خطوط هوایی این کشورها چندان شدید نیست، میدان هوایی هیتروی لندن را مورد حمله قرار دهد. القاعده همچنین تصمیم گرفت برای جلوگیری از ایجاد سوء ظن، از ربایندگان عرب کار نگیرد. در عوض، برنامه ریزی شد که مسلمانان سرسخت اروپایی و بازماندگان جنگ افغانستان و بوسنیا برای این ماموریت استعمال شوند. از این رو، از عازم الشهیر ( که در2004 در عربستان کشته شد) رییس این شبکه در سعودی خواست تا خلبانهایی را استخدام کند که بتوانند ربودن هواپیماها و این ماموریت را بعهده گیرند. و تصریح شد که اگر این کار ناکام بماند، دانشجویانی را به مکتب هوانوردی بفرستد. آنها همان پروازهایی را که تقریبا همزمان در هیترو نشست می کردند، انتخاب خواهند کرد. اشاره برای ربایندگان برای انجام عمل این خواهد بود که علامت "کمربند تان را ببندید" پیش از نشست هواپیما روشن شود. آنها از کاردهای فولادی ضد زنگ و بوتلهای شکسته مشروب داخل هواپیما بعنوان سلاح استفاده خواهند کرد. آنها امید داشتند که هواپیماها را به یکی از ساختمانهای بی شمار هیترو تصادم دهند. (به گفته خالد شیخ محمد، یک پیکارجوی فعال دیگر القاعده به نام خلاد بن آتش در مراحل آخر پیشنهاد داد که هدف را از هیترو به یکی از نواحی اسراییل تغییر دهند، اما خالد نپذیرفت). ما همه این اطلاعات را در اختیار مقامهای بریتانیایی گذاشتیم و خوشبختانه حمله به هیترو هرگز به کرسی ننشست. این یکی از پیروزیهای پنهایی متعدد ماست. لپ تاپ همچنین ما را به یک گروه 15 نفری تروریستان در گجرات پنجآب رهنمایی داد که یکی از آنها نابغه کامپیوتر احمد خلیفان غیلانی، یک شهروند 30 ساله تانزانیایی بود که به اتهام اجرای بمبگذاری های 7 آگست 1998 در سفارتخانه های آمریکا در دارالسلام و نایروبی، تحت تعقیب قرار داشت. غیلانی مهارت حقیقی در زمینه تهیه مدارک جعلی فوق العاده باور نکردنی دارد. او ویزه ها و مهرهای ورودی و خروجی بسیاری کشورها را در کامپیوترش موجود داشت. غیلانی همچنین تروریستان را تربیه می کرد و مواد منفجره قوی می ساخت. او چنان برای آمریکا مهم بود که 25 میلیون دالر انعام برای ارایه سرنخی که منجر به دستگیریش شود، در نظر گرفته شده بود. 4 سپتامبر 2004 او را به مقامهای آمریکایی تحویل دادیم. بازجویی غیلانی همچنین به افشای یک شاخه یی فعال شبکه القاعده در پنجآب انجامید. این شبکه وقتی متلاشی شد که بر اساس اطلاعات غیلانی، پانزده نفر دیگر متشکل از پیکارجویان و خانواده های آنها (از جمله یک کودک تازه به دنیا آمده) را بازداشت کردیم. آنچه خواندید تنها مشت نمونه یی از خروار عملیات ما علیه القاعده و سازمانهای تروریستی وابسته در پاکستان بوده است؛ اما شدت و گستردگی جنگی را به خوبی نشان می دهد که ما پیروزمندانه در شهرهای خود علیه آنها انجام داده ایم. برای یافتن داستان کامل چگونگی جنگ علیه ترور در پاکستان، باید به 25 دسامبر 2003 برگردید؛ درست زمانی که از انفجار کاروان موترهایم جان سالم بدر بردم. ادامه دارد
نوشته شده در روز 1 دلو سال 1385 - ساعت 17 به وقت کابل |
آگهی و اعلان شما در اينجا
جايگاه پاکستان در مبارزه با هراس افکنی
بخش هايی از کتاب جنجالی پرويز مشرف برگردان از سيد هارون يونسی | |||||||||||||||||||
Top Global Newspapers: Asia Latin America Africa Europe USA Canada Australiaسايت ها و وبلاگ ها تنها می توانند به کابل پرس لينک بدهند. هر نوع استفاده ديگر ممنوع می باشد Members Login As the mind has no boundaries, the RAHA concept does not have frontiers and is opposed to information and cultural control by global communication entities whether media conglomerates, states or local governments, or religions Kamran Mir Hazar: Editor-in-Chief / Afghanistan/ Kabul/ Mobile: 0093 799390025/ Email: editor at kabulpress.org info at kabulpress.org reader at kabulpress.org Copyright© Kabul Press, World Media Home 2004 -2006 کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به سايت کابل پرس می باشد |