صفحه نخست > دیدگاه > ادامه سياستهای فاشيستی جمهوری اسلامی عليه پناهندگان افغانستانی؛ جمهوری (…)

ادامه سياستهای فاشيستی جمهوری اسلامی عليه پناهندگان افغانستانی؛ جمهوری اسلامی واقعا یک حکومت فاشیستی است

حزب کمونيست کارگري ايران
دوشنبه 2 آپریل 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

در ادامه سياستهاي فاشيستي جمهوري اسلامي عليه پناهندگان افغانستاني، امروز ۱۳ فروردين يکي از دست اندرکاران اين حکومت در استان اصفهان بنام احمد رضا شفیعی که عنوان "مسئول کميته انتظامي ستاد تسهيلات سفرهاي نوروزي" در شهر اصفهان را دارد، سنگ تمام گذاشت و رسما ورود افغانها به يک پارک در اصفهان را ممنوع اعلام کرد. این مقام حکومت گفته است که "به منظور رفاه شهروندان، نيروهاي اين کميته با همکاري پليس امنيت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردين از ورد افاغنه به پارک کوهستاني صفه جلوگيري ميکنند". در مقابل این رفتار فاشیستی، گروهي از مردم اصفهان در پارک صفه به این سیاست فاشیستی اعتراض کرده و پلاکاردهايي را در دست گرفته بودند که روي ﺁن نوشته شده بود "من هم افغانم". اين ابتکار جالب و حرکتهايي از اين دست را بايد گسترش داد.

زبان مقامات جمهوری اسلامی درمورد افغانستانی ها و اين نوع فرامين و اين فرهنگ سالهاست که در همه جهان شناخته شده است و همه را بياد نازيسم و حکومت نژادپرست ﺁفريقاي جنوبي مي اندازد. جمهوري اسلامي هميشه با مهاجرین افغانستاني بر همين اساس برخورد کرده و بديهي ترين حقوق شهروندي و انساني ﺁنها را پايمال کرده است. جنايات اين حکومت نسبت به افغانستاني ها و حتي ﺁنها که در ايران متولد شده اند و تمام عمرشان در اين کشور زندگي کرده اند، قربانيان بسياري از اين مردم گرفته و فشارهای خرد کننده ای را به زن و مرد و حتي کودکان افغانستاني وارد ﺁورده است. ابعاد اين جنايات, که با توهين و تهمت و تحقير مداوم همراه است و با توسل به ناسيوناليسم ايراني صورت ميگيرد، واقعا قابل توصیف نیست.

حزب کمونيست کارگري اين سياست ضد انساني و نفرت انگيز حکومت فاشیست اسلامي و همچنين سکوت دولتها و نهادهاي بين المللي درمورد رفتار جمهوری اسلامی با مهاجرین افغانی را قويا محکوم ميکند. ما همه کارگران و مردم ايران را فرا ميخوانيم که وسيعا همبستگي خود را با پناهنگان و مهاجرين افغانستاني اعلام کنند و متحد و یکپارچه هر نوع سياست تفرقه و جداسازي در این زمینه را محکوم کنند. بايد از اين اصل که همه ساکنين کشور از حقوق و امکانات برابر برخوردار شوند وسيعا دفاع کرد. جنبش سرنگوني جمهوري اسلامي بايد هدف خود را برپايي جامعه اي ﺁزاد و بري از همه تبعيضات از جمله تبعيض عليه مردم منتسب به مليتهاي مختلف قرار دهد و برابري کامل همه ساکنين کشور مستقل از نژاد و جنسيت و مليت و قوميت را به پرچم انقلاب عليه اين حکومت تبديل کند.

مرگ بر جمهوري سلامي
زنده باد انقلاب انساني براي يک جامعه انساني
زنده باد سوسياليسم

حزب کمونيست کارگري ايران

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام به دوستان.
    با تشکر از حزب کمونست کارگری ایران، مردم افغانستان نیز یقیناً که این کارر ژیم صهیونستی آخوندی حاکم بر ایران ار آن ملت بزرگ ایران نمیدانند وهمه مردم افغنستان میدانند که رژیم کم کاری هایش را میخواهد با این گونه روشها پوشش بدهد وجند صباحی مطبوعات جهانیرا مشغول نگهداشته وبه عمر ننگین خود ادامه بدهد.

    • خانمها وآقایون در حزب کمونیست کارګری ایران باید بپذیرند که آغازګر این سیاست های فاشیستی علیه پناهجویان افغان رفقای کمونیست شان درحزب توده میباشند زمانیکه با آخوندها درابتدای انقلاب ازیک ګریبان سر براورده بودند وشعار مرګ برعلیه امپریالیزم را سرمیدادند، زمانیکه درافغانستان کودتای نظامی کمونیستی توسط نظامیان روس درکابل رخ داد وسردار محمد داوود را با اهل وبیت اش سربه نیست کردند، وبعدش هم ، مهاجران افغان ازظلم وبربریت وکشتارهای دسته جمعی رفقای کمونیست شان در افغانستان یعنی خلق وپرچم به جمهوری ولایت فقیه پناه بردند، آنوقت توده ایی ها نیز بخاطر اینکه اینها همه نوکران ارتجاع وتاریک اندیشان قرون وسطایی اند وباید دوباره بوطن خویش برګردند،علیه پناهجویان افغان در پخش وترویج سیاست افغان ستیزی نقش عمده را بازی کرده اند. اما دیری نپایید که آقایون به جمهوری خلقی وکمونیست مشرب وتحمت الحمایهء ماسکو پناه آوردند. من خیلی ازین کمونیستها را درکابل خودم دیده ام وملاقاتهای هم با ایشون داشته ام.
      هدف از ګذاشتن این بیام این بود که برای پناهجویان مسلمان افغان، یک ایرانی آخوند پرست خرافاتی ازنوع احمدی نژاد با یک شاه پرستی فاشیست مشرب نظیر شجاع الدین شفا ویا یک کمونیست ملحد واسلام ستیز اروپانشین هیج تفاوتی ندارد، یکی باهویت ملی وتاریخی من سرسازګاری ندارد وتمام مفاخر ادبی وعلمی مرا دزدانه ، رذیلانه وزیرکانه ازخودش ساخته است، دیګری ، با جعل نمودن تاریخ برهویت دینی ام می تازد وآن دیګری خرافات صفویه را بنام مذهب بالای هموطنانم تحمیل میکند واز کارخانه های حوزهء علمیه مانند مدارس پاکستان آخوندهای ازنوع الایاری را برایم میفرستند. این ملت افغان است که درمیان این همه همسایه های بدکنش وبداندیش ګیرمانده است.
      برای دریافت اطلاعات بیشتر رجوع شود به کتاب آقای عارف فرمان زیر نام (افغانی)
      قرآنیار

  • چه کفر از کعبه بر خیزند - کجا ماند مسلمانی

    وقتی حزب کمونیست ایران هم با افغانها جفا کند پس از آخوند وحشی چه انتظار

    چون این حزب کمونیست ایران هم حالا با افغانها سر دشمنی گرفته و مانند یکعده بی خبر ، عقده ای و قومپرست افغانهای با شهامت، بزرگ و باسپاس را افغانستانی صدا میزنند.

    در حالیکه امروز تمام مؤرخین وارد به تاریخ وطن ما معتقد اند که نام ” افغان” از کلمه ای آوستايی “اپگان” گرفته شده که به ” اوغان” و بعدا” در پرتو عربی سازی کلمات به ” افغان” تغیر کرده است. به بیان روشن تر مؤخذ کلمه ای افغان در زبان پشتو نبوده و این کلمه از زبان آوستا اقتباس شده است. لذا محدود ساختن آن به قبايل پشتون نیزمؤجه نمی باشد. از نظر نگارنده عوضی گرفتن کلمات “پشتون” و” افغان”، از نظرادبی صرفا” یک ” غلط معروف” است که باید تصحیح شده و مطابق اصول زبان شناسی در همآهنگی با مبدأ آن مورد استعمال قرار گیرد. باید تذکر داد که هم در میان پشتونها و هم درمیان سایر اقوام افغانستان، تنگ نظرهای وجود دارند که قصدا “و عمدا” نامهای «افغان» و «پشتون» را مرادف و مساوی با هم استعمال مینمایند. تا با ایجاد این سوء تفاهم متوسل به قوم ستیزی شده و از زیر لوای وحدت ملی بگریزند.
    " «اسون ها»، «اسوه گانه» و «افگانا»، "اوغانا ، ، افغانا ، اپگان و افغان که معنی «سوارکاران» را میدهد و نام باستانی مردمان این خطه بوده که در ریگوید ذکر شده است. این نام ربطی با پشتون ندارد. قرار تحقیقات پشتون ها در ریگوید بنام «پکتها» ذکر شده اند که بصورت بسیار واضح و روشن نشان میدهد که جدا از «اسوه گانه» یا «افغان» ها میباشند.

  • اعضای حزب کمونیست کارگری ایران در عکس شان واضحا" نوشته اند

    " من هم افغانم"

    باید از مدیر سایت بپرسید که چرا افغان را به افغانستانی تغیر داده است.

  • مرگ بر رژیم آخوندی ایران

    مرگ بر فارس های فاشیست

    زنده باد مردم در بند بلوچستان، کردستان ، آذربایجان ، خوزستان

  • جالب است که این رژیم جنایتکار آخوند ها دولت اسرائیل را فاشیست میخواند.

  • باقی سمندر
    حمل- فروردین سال ۱۳۹۱ خورشیدی
    دوم آپریل سال ۲۰۱۲ میلادی

    سخنی فشرده با خوانندګان ګرامی

    سلام به خوانندګان ګرامی کابل پرس?

    هنګامیکه من ګزارشی درمورد « ورود ممنوع » برای افغانهارا در تفریحګاه صفه اصفهان خواندم - مویهای جسمم براندام راست شدند وسرپایم را در ایران ودرکنار هموطنان مظلوم خود احساس نمودم . من هم باری کارګر بودم و درایران ودر شهر تهران کارمیکردم و درست بخاطر دارم که در فلز کاری خراسان و بعدن فرخی که در محل یا ګذری در پایان شهر بود ، کار میکردم و چندی هم درفلکه ها ایستاد شده ومشغول کار مزدی روزانه بودم . من صد ها خاطره از کارګران وزحمتکشان در تهران دارم وبرخی را در همین کابل پرس نیز نوشته ام . من با سراپایم درد هموطنان آواره و مهاجر خودرا درک مینمایم .
    همچنان درد کارګران وزحمتکشان ایرانی را نیز دیده ام و درک مینمایم و چګونګی استثمار و بهره کشی را با ګوشت وپوست خود لمس کرده ام ومیدانم که کارګران و زحمتکشان فغان ستان با ایران دوش بدوش همدیګر در تولید نعمات مادی ومعنوی مصروف فروش نیروی کارشان و کار مزدی بوده اند .من میدانم که بعداز زمان کودتای بیست وششم سرطان۱۳۵۲ به اینسوبطور عام واز کودتای هفتم ثور۱۳۵۷ خورشیدی بطورخاص هزاران هموطنم در ایران مشغول فروش نیروی کارشان بودند و من برای یکسال و یاچند روز کم و یا زیاد در تهران با کارګران و زحمتکشان از هردو کشور یعنی از فغان ستان و ایران در کارخانه و در پارک شهر و درقهوه خانه علی اغا در فلکه مولوی و بسا جاهای دیګر نشست و برخاست داشته ام . درهمان زمان یعنی از زمان فاشیسم شاه و تا امروز حساب مردم ایران ازدولت های ایران جدا بود و می باشد .
    در زمان شاه نیز دولت فاشیستی خواستار آن بود تا برای مردم ایران چنان ذهنیت بدهد که « افاغنه » یعنی« دزد ورهزن »و هموطنان هزاره ام را « بربری » میګفتند مرا ماه ها برخی بنام « عمر » صدا میزدند و برایم در خفا برخی دیګرمیګفتند که نام « عمر» مساوی به فحش ودشنام و ناسزا است .
    اما سخن اینجاست که رژیم جمهوری اسلامی ایران با تلاشهای مذبوحانه و راسیستی اش میکوشد مردم ایران را برضد کارګران وزحمتکشان فغان ستان برانګیزد و ذهنیت ای ضد کارګری را دربین لایه ها واقشار فریب خورده و تحمیق شده ګسترش بدهد .
    راسیست ها در افریقای جنوبی یا در رودزیا چه کردند ؟
    در ایالات متحده امریکا نیز سګ هارا باسیاه پوست ها یکی دانسته وورود شان در بس ها وبسا فروشګاه ها ممنوع بود !
    اما نه در افریقای جنوبی توانستند عمر راسیسم را پا پرجا نګهدارند ونه در امریکا و نه در المان و نه درجاپان و یا در اسپانیا ونه در چلی ونه در جای دیګر !
    این ترفند های جمهوری اسلامی ایران هرګز نخواهد توانست صفوف نزدیک زحمتکشان وکارګران ایران و فغان ستان را برهم زند .
    روزی که مردم ایران و فغانستان شاهد فروپاشی د رودیوار کاخ استبداد ودستګاه استبدادی باشند – انروز دور نیست و مردم ایران این هوشیاری را دارند که به دام های راسیستی نیافتند .
    به نظر من بایست به قضیه همبستګی کمونیستهای کارګری ایران با زحمتکشان فغان ستان بسیار هوشیارانه برخورد نمود .
    درجنبش کمونیستی – کارګری - سوسیالیستی – سوسیال دموکرات – دموکرات های ایران از زمان انقلاب اکتوبر تا حالا برخورد های متفاوت به شوروی دیده میشود .
    در فغانستان بخاطر جنایت چند جنایت کارکه خود را تیکه دار اسلام میدانند – چنان جلوه دادند که ګویا همین اسلام است و انچه رهبران حزب« دموکراتیک خلق » انجام دادند –جلوه دادند که کمونیسم همین است !
    حالا انکه میان اسلام و برداشت تیکه داران بنام دین فرق های بسیار ریز ودرشت وجود داشت و دارد و به همین ترتیب میان افکار کارل مارکس و رهبران حزب « دموکراتیک خلق » دریایی از فاصله وجود داشته ودارد .
    درایران نیز به وضاحت دیدیم که حزب توده ایران و بخش از چریکها بنام چریکهای اکثریت از تجاوز شوروی در فغانستان دفاع کردند و در کنار رژیم ایران – شوروی قرار ګرفتند وهمانطوریکه در فغانستان ګروه افغان – شوروی مدافع شوروی بودند اما بجا نیست که فراموش نماییم که از آغاز کودتای بیست وششم سرطان ۱۳۵۲خورشیدی و کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی وتجاوز شوروی در ششم جدی ۱۳۵۸ شوروی سازمانها وګروه های که خود را کمونیست میدانستند و میدانند برضد کودتا ها و تجاوزات در فغان ستان بوده اند – که از انجمله حزب کمونیست کارګری ایران نیز میباشد .
    اسناد ګتبی بسیاری زیادی وجود دارند که کمونیستهای ایران زمین هم ضد شوروی وتجاوز اش بوده اند و هم برضد رژیم کودتایی و هم برضد رژیم جمهوری اسلامی ایران .
    دور از انصاف خواهد بود هرګاه حزب کمونیست کارګری ایران را با حزب توده یکی بدانیم .
    نشرات وکتابهایی از احزاب و سازمانهای کمونیستی در ایران موجود اند که همه می رسانند که میان کمونیستهای ایران در مورد افغانستان وشوروی بحث های بسیار جدی ای وجود داشته است .
    کتابهایی بنام
    مارکسیسم ومساله شوروی – بولتن نظرات ومباحثات در بیشتر از پنحصد صفحه
    مباحثه ای در باره سوسیال آمپریالیسم شوروی
    بسوی سوسیالیسم
    اندیشه وپیکار
    بحران خلیج رویداد های کردستان عراق
    و ده ها اثر دیګر از کمونیستهای ایرانی را بایست خواند و خواهیم دید که چه فرق هایی میان کمونیست ها و حزب توده وجود داشته است ودارد .
    رشته این بحث سر دراز دارد و دراینجا فقط خلاصه مینمایم که :
    برای من نه تنظیم ها واحزاب جهادی ممثل اسلام بوده اند و نه میتوانند باشند .
    نه حزب« دموکراتیک خلق» نه شوروی ممثل کمونیسم بوده و نه میباشند .
    حزب توده و حزب شوروی نیز بنام کمونیسم وبنام کارګران به کارګران و افکار کارل مارکس بسیار ضربه زدند و میزنند .
    یک انسان که با تحقیق سر وکار دارد هرګز دردام احساسات نخواهند افتید و بخاطر طالبان و یا ګروه القاعده ویا تیکه داران اسلام- اسلام را با تیکه داران دین یکی نخواهد ګرفت .
    به همین ترتیب میان تیوری و پراتیک شوروی و افکار ونظریات کارل مارکس بایست تفاوت را دید . حزب کمونیست کارګری ایران در این مورد کارهایی تیوریکی را اغاز نموده بود و نمیدانم که اکنون ګروه ها طرفدار منصور حکمت و یا مخالفین منصور حکمت چه مینویسند اما در هردو صورت هر دو نحوه تفکر میانه مشترک با رهبران حزب توده نداشته اند و ندارند .
    میان کارګران و زحمتکشان فغان ستان و ایران دربوته پراتیک شناختی در سی سال اخیر بوجود آمده است که به مشکل میتوان این شناخت را نادیده ګرفت . اګر در جشن ای – در محفلی از ورود کارګران و زحمتکشان فغانستان ممانعت به عمل اوردند وبیاورند – این ګروه های راسیستی بوده اند حالانکه کارګران وزحمتکشان اواره و مهاجر فغا نستان و ایران هردو در پروسه تولید شانه به شانه همدیګر قرار داشته و دوستان و دشمنان مشترک دارند .
    یار زنده و صحبت باقی

    آنلاین : دامه سياستهای فاشيستی جمهوری اسلامی عليه پناهندگان افغانستانی؛ جمهوری اسلامی واقعا یک حکومت فاشیستی است

    • نوش جانیت قرآن یار صایب ، خداوراستی مه میگوم ده دلیری وخیره گی جوره نداری . ده یک چشم برهم زدن هم به دم میزنی وهم به سم ، هم با دان ودندان میگیری وهم با دان بی دندان . خداوند به خاطر چشم کور ملاعمر ودامن پاک خانم کلنتون تره یکهزار سال عمر بته . خیر است که منطق وعقل نداری ، ای ملک خو بی ازو ام ده بخت ملنگا میچله .

  • در ایران تنها به هزاره ها افغان یا افغانی گفته میشود و تنها از ورود آنها در پارک و دیگر محلات تفریحی جلوگیری میشود.

  • به ادامۀ آنچه در بالا نوشته ام:

    کلمۀ اوستایی "اسوگانه .......... “اپگان” یا “افغان” که به معنی غیور ، سوار کار و با شهامت ذکر شده است به عنوان یک افتخار، جزء القاب و نشانه های بلند مرتبه گی شاهپور دوم شاه ساسانی یاد میشد و پیشوند القاب او بود. زیرا شاهپور دوم همانند افغان ها با شهامت و راستکار بود و این مطالب را در کتیبه های بازمانده در “بیستون” میتوان خواند و منحیث اسناد و مرجع برای نوشته های تحقیقی بکار میتوان برد.

  • برادران اهل تشیع ما باید از چنین برخورد ها درس عبرت گرفته و دیگرفریب مکر شانرا نخورند بدانند که هیچگاهی بیگانگان ولوکه هم مذهب ما باشند دلسوز ما نیستند . انها صرف جهت بدست اوردن منا فع شان از احساسات ما استفاده سو میکنند و هرکه منافع شانرا تامین کند با ان دوستی میکنند قسمیکه میبینیم رابطه ایران را با کرزی و دارودسته اش . همینطور هم مذهبان عربی و پاکستانی ما . تمام بدبختی وطن ما ازدست هم کیشان وهم مذهبان بیگانه ی ما است

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس