جنرال مست کرد!!!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جنرال مشروب خورد و با لیوان مشروب به در خانه ی اکبر بای رفت به اکبر بای تعارف مشروب کرد، اکبر بای که با دیدن چنین صحنه ای شوکه شده بود تعارف جنرال را رد کرد ولی متاسفانه جنرال مست بود نتوانست خود را کنترل کند دست به لد و کوب زد تا اینکه وقتی متوجه شد که اکبربای دست وپا بسته با چهره و بدن خون آلود در خانه اش می باشد و اطراف خانه اش توسط نیروهای امنیتی محاصره شده آنوقت متوجه شد چه اشتباهی مرتکب شده است
.چند وقتی است که موضوع رفتن جنرال به در خانه حریف نه چندان مطرح اش اکبر بای در رسانه های مختلف با دیدگاهای متفاوت منعکس شدند.
آیا واقعا موضوع به همین سادگی بود که دولت آنرا توضیح داد مسلما خیر .این قضیه جز قضایایی است که خود دولت انرا رهبری و هدایت کرده و در چند سال اخیر موارد مشابه توسط دولت دیده شده که نتیجه ان بی ابرو کردن چهره های شاخص جهادی و غیره می باشد .
دولت در تمام این گونه موارد مثل بازی خروس جنگی عمل میکند اینبار به خروس مورد نظر مشروب داد تا به راحتی به حریفش فایق آمده آنرا نابود کند .
اگر به یاد داشته باشید موضوع جنگ اسماعیل خان و قوماندان امان الله خان در ولسوالی شیندن را که دولت در آن موضوع کاملا در ابتدا نقش دخالت گر و در جریان آن نقش نظاره گر را داشت .
در جریان جنگ میان این دورقیب دیرینه در حدود 700 الی 800 نفر از ارتش خود افغانستان ونیروی ضربتی امریکایها در صحنه حاضر بودند فقط تنها کارکه انجام داده بود تصرف دو فرودگاه غرب کشور یعنی فرودگاه هرات و شیندن بود دیگر حالت نظازه گر را داشت. اولین هدفش هم همین بود تا بتواند نیروهای غربی در مناطق غرب کشور نفوس داشته باشد خوب تا آن زمان امریکایها هم نتوانسته بود در هرات نیرو داشته باشد .
در آن جنگ تا حدودی قدرت اسماعیل خان زیر سوال رفت و دولت توانست در امور زون غرب دخل و تصرف داشته باشد .تا آن زمان اسماعیل خان جدای از سیاست دولت زون غرب را به یک کشور جدا از دولت افغانستان تبدیل کرده بود .
اسماعیل خان والی هرات بود ولی بصورت آشکار در مسائل داخلی دیگر ولایت های همسایه دخالت می کرد. در حقیقت خود را مسئول کل ولایات غربی میدانست . بعد از جنگ میان اسماعیل خان و قومندان امان الله خان دولت توانست اسماعیل خان را تضعیف کرده آنرا مجبور به عقب نشینی کند و بعد از آن اسماعیل خان را از کاخ رویایی هرات بر کنار کرده آنرا به کابل به عنوان وزیر انتخاب کند البته این سیاست دولت تا جایی بد نبود بخاطر اینکه اسماعیل خان کم کم به یک قدرت بزرگ تبدیل می شد از آنجایی که هرات یک شهر مرزی است ، دارای 2 تا گمرک با دو کشور ایران و ترکمنستان می باشد تمام درآمد این دو گمرک فقط در هرات مصرف می شد . دولت هیچگونه نقشی در درآمد این دو گمرک نداشت. بعد از آن اتفاق هم دولت و هم حامیان غربی اش بیکار ننشستند و باز هم رویارویی بین چهره های شاخص را رهبری کردند از جمله اختلافات بین قومندان عطا و جنرال دوستوم در صفحات شمال . روانه کردن کوچیها در مناطق هزاره جات در تابستان سال جاری که قدرت آقای خلیلی را زیر سوال قرار داد و تا جایی از محبوبیت ایشان در بین هزاره کاهش داده و تاجای بدنبال ایجاد اختلاف میان محقیق و خلیلی بود
ترور آقای کاظمی از جهره های شاخص جبهه متحد ملی بنام انتحارطالبان و این بار هم نوبت به جنرال رسیده است تا ایشان را تضعیف کند .
بعد از این اگر شنیدید که آقای خلیلی با افرادمصلح به خانه ای محقیق ویا حضور یونس قانونی همرا با افراد مصلح به در خانه برهاندین یا مارشال فهیم و باالعکس حمله کردند تعجب نکنید بخاطر که ممکنه شاهد این چنین اتفاقات زیاد باشید.
در حقیقت دولت به دنبال حذف چهره های شاخص می باشد . البته این چنین برخوردها فقط در بین قوم های غیر پشتون دیده می شود و تا بحال تفرقه انگیزی بین دو چهره شاخص پشتون اتفاق نیافتاده است . این خود نمایانگر این است که شاید دولت به دنبال پشتون گرایی بوده و چهره های شاخص دیگر اقلیتها را یکی یکی از صحنه سیاسی محو می کند .
فقط با این تفاوت که این اتفاقات تفرقه زا فقط برای غیر پشتون ها اتفاق می افتد. از طرف دیگر دولت شدیدا بدنبال امتیاز دادن به گلبدین حکمتیار است در حالیکه ایشان مخالف سر سخت دولت است، همچنین دولت از شخصیت جهادی آقای سیاف فوق العاده حمایت می کند. ئر صورت که ایشان هم پرونده متمایز از دیگر رهبران جهادی نداشته بلکه سیاه تر هم است.
بزرگ کردن شخصیتی به نام اکبربای که تا هنوز اسم و رسمی از ایشان نبوده ، در مقابل جنرال دوستم ، مهر تأیید ی بر این همه اتفاقاتی است که دولت در آنها دخالت داشته است.
جنرال دستم از اول انقلاب تا زمان حضور طالبان یگانه قدرت صفحات شمال بحساب می آید و در آن دوران کمتر جنگهای مسلحانه از ایشان دیده شده نسبت به دیگر احزاب جهادی فقط ایشان بخاطر حفظ و افزایش قلمرو خود گاه گاهی با مسعود در مناطق مربوطه درگیر جنگ می شد.
دوستم در زمان حضورش در شمال یکبار باحریف قوم خودش ......... در گیر شده که مجبور به ترک کشور گردید بعد از زمان کوتاهی دوباره به قدرت رسیده به کشور بازگشت. این چهره شاخص قوم ازبک بدون شک در بین قوم خودش از چهره های شاخص و دوست داشتنی مثل برهاندین و مسعود در میان قوم تاجک سیاف کلبدین در میان پشتونها .... به حساب می آید . اتفاقات اخیر ایشان با اکبربای و اظهار این جمله از طرف دولت که آقای دوستم در زمان حضور در خانه اکبر بای با مصرف مشروب کاملا" مست بوده در حالت عادی نبوده و... اظهار چنین مواردی مسلما" تاثیر منفی از اعتبار و شخصیت آقای دوستم بر جای خواهد گذاشت . و از طرف دیگر اکبر بای به عنوان یک چهره شاخص و سرشناس تبدیل می شود.
واقعا" وقوع چنین حوادث و اتفاقات تلخ که منجر به بی آبرویی و هتک حرمت یک قوم می گردد، دولت چه توجیه می تواند داشته باشد.
دولت بجای اینکه با قدرت هر چه تمام تر در مقابل این گونه موضوعات ایستاده و جلوی تداوم آنرا بگیرد از طریق رسانه ها میز گرد تشکیل داده و کار خوب پولیس و رسیدگی به موقع را افتخار خود میداند.
تداوم این چنین موضوعاتی نشانگر حقایق اجتناب نا پذیری است.
دولت در کنترل اوضاع سیاسی کشور ناتوان بوده بجای اینکه جلوی اینگونه اتفاقات را بگیرد در تداوم آن کمک می کند.
دوم اینکه همان طور که ذکر شد ، دولت بدنبال سیاست پشتون گرایی و حذف چهره های شاخص دیگر اقلیت هاست.
پيامها
14 فبروری 2008, 11:48, توسط Dr Waheed Danish
I think you must be one Panjsheries that in your mind the onlything you can think of is doing something against Pashtoons . Shame on you and shame on your rubish writing.
14 فبروری 2008, 13:35, توسط جوان حق گو از کابل
دوست یا آقایی که یک عنوان کلان داکتر را بالای نامت مانده ای!
اولا باید به زبان دری یا پشتوی خودت ( که یک پشتون متعصب به نظرمیرسی) بنویسی نه انگلیسی!دوماً آیا حقیقت گویی چرا باید باعث آزار بعضی هایی مثل شما ها باشد؟
تا به کی باید مصلحت بینی کرد و حقایق تلخ این مملکت را کتمان نمود؟
تا به کی باید ترسید و خود سانسوری کرد؟
من فکر میکنم، اگر شما جوابات خوب، منطقی و قانع کننده درمقابل نویسنده این متن دارید، بهتراست قلم تان را به رخ بکشید نه احساسات کورکورانه تانرا!
والسلام!
15 فبروری 2008, 09:51, توسط Dr Danish
I think there is a limit how much you can express. I.m not a Pashtoon as you mentioned but I am not Faciast like you I think this country could only progress if everyone including me and you can honestly work for it.Others make us fight each other in order to prevent this country going a head.Plz wake up!
.Sorry I coudn’t write in Dari or Pashto
14 فبروری 2008, 13:35, توسط آشنا
این هم شد تحلیل و ارزیابی
این چنین مقالات آبروی کابل پرس? را پائین میاورد. من نمیگویم که نشر نشود ، مگر آیا واقعا ً کسی پیدا خواهد شده که به این چرندیات طفلانه کدام اهمیت بدهد ؟
یا آقای اعتمادی خود مست بودند و فکر کردند مقاله شان زمین را به لرزه خواهد آورد !!
14 فبروری 2008, 14:57, توسط محب اله رحمتی
وقتی عنوان مقاله را در صفحه نخست کابل پریس دیدم، خوش شدم که بالاخره میرهزار هم متوجه این رویداد مهم روزهای اخیر شده و تحلیلی را به نشر سپرده است، اما وقتی نوشته را خواندم تصور کردم که به سایت "هفته نامه مجاهد" و یا هم "پیام مجاهد" وارد شدهام!! نوشتهای در دفاع از جنایت سالارن تنظیمی، و مملو از وارونه جلوه دادن حقایق.
من نمیگویم که این دولت صالح است و دستی در پشت قضایا ندارد، این دولت یک دولت مافیایی است، که ننگ اصطلاح "دولت" نیز میباشد و حیف است که این نام را بر آن گذاشت.
اما وقتی اعتمادی از دست داشتن دولت در جنگ اندازی بین رهبران هشت ثوری صحبت میکند، به نظر میرسد که عینک سیاه به چشم گذاشته است.
مگر آنانی را که نام گرفتهای همه مهمترین ارکان این دولت نیستند.
سیاف، دوستم، قانونی، خلیلی، ضیا مسعود، امراله صالح، فهیم، ربانی، اسماعیل، اکبری و .... همه و همه مهمترین چوکی های این دولت را در اختیار دارند که ارکان سه گانه دولت و استخبارات را در اختیار دارند و در کنار آن دهها هزار میل اسلحه و کمپنی های خصوصی امنیتی را هم دارند که اگر یک روز نیروهای خارجی بیرون شوند، بیخ و بن دولت کرزی را برهم میزنند.
مگر تو آقای اعتمادی که با احساس همدردی با خونخواران و آدمکشان نوشتهای فراموش میکنی که دولت نیازی ندارد که این خوکان را به جان هم اندازد، اینان بیش از دو دهه است که به جان هم افتاده اند و از بین همدیگر کشته اند و کشته شده اند.
اینان تاریخ مکدر و فاشیستی چهار ساله حکومت شانرا در تاریخ به ثبت رسانیده اند که فاشیزم و بربریت و شرفباختگی شان به حدی بود که حالا با گذشتن 15 از آن تفکر روی آن رویداد ها مو را به جان انسان راست میکند. مگر تو تصور خام داری که با آمدن همهای اینان زیر چپن "نظم نوین جهانی" انکل سام، واقعا اتحاد کرده اند و از همدیگر کشی دست کشیده اند؟
اگر سوادی داشته باشی، نه کدام تاریخ دیگر بلکه تاریخ خود اخوانی های تنظیمی را که بوسیله حقشناس سالها قبل نوشته شده بخوان که بدانی این بدذاتان تا چه حد به خون همدیگر تشنه اند و وقتی مثل سگان به جان افتادند قوم و قبیله و مذهب نمی شناسند و هرکسی را که مقابل شان آمد چک می اندازند.
پیشنهاد من به خودت اینست که اینگونه نوشته هایت را در آینده به حفیظ منصور، فرشته حضرتی، فاضل سانچارکی، نصیر خالد، کوشان، صالح محمد ریگستانی، بشیر انصاری، رازق مامون، فهیم دشتی و دیگر کاسه لیسان ارتجاع و جنگسالاران بفرست که در کنار چاپش به خط درشت، دهانت را نیز ببوسند!!!
15 فبروری 2008, 00:56, توسط فواد
آقای محب اله، نظرت خوشم آمد و مخصوصا جمله آخر آن نه تنها به اعتمادی که به فراوان سایر نویسندگان نیز میخواند که در نظر گیرند، پس خوبست به خط درشت نشر شود:
پیشنهاد من به خودت اینست که اینگونه نوشته هایت را در آینده به حفیظ منصور، فرشته حضرتی، فاضل سانچارکی، نصیر خالد، کوشان، صالح محمد ریگستانی، بشیر انصاری، رازق مامون، فهیم دشتی و دیگر کاسه لیسان ارتجاع و جنگسالاران بفرست که در کنار چاپش به خط درشت، دهانت را نیز ببوسند!!!
15 فبروری 2008, 12:33, توسط امین
به نظر مه فهیم دشتی و رزاق مامون هر دو از جمله روزنامه نگاران اند که در حال حاظر مانند ندارند.
هفته نامة کابل در حال حاضر در بیست یا بیست و چهار صفحه به نشر می رسد و از نظر شماره گان (تیراژ)، ساحه توزیع، تنوع محتوایی و بالاخره کیفیت مضامین از لحاظ حرفه یی و کیفیت چاپ، بهترین نشریه چاپی درافغانستان است.مدیر مسولش محمد فهیم دشتی است،این خود نشان دهنده لیاقت آقای دشتی است.
و همین طور چندی قبل کتاب راز های خوابیده که در داخل و خارج به فروش رسید از نوشته های رزاق مامون است.
اگر خودت دوست عزیز(آقای فواد) واقعا وطن پرست باشی و مردمت را دوست تاشته باشی،به موجودیت جنین اشخاص باید افتخار کنی.
15 فبروری 2008, 15:10, توسط ثریا
درین که هفته نامه کابل تیراژ بلند، کیفیت چاپ عالی، ساحه توزیع وسیع دارد کاملا قابل پذیرش است، اما کاملا دروغ است که گفت بهترین نشریه چاپی افغانستان است. در حالیکه جمعیت اسلامی بلیونها دالر از استخبارات کشورهای گوناگون دریافت میکند، برایش چاپ پرجرق و برق نشریات بسیار ساده است، اما در برابر این کیفیت چاپی وقتی مضمون مطالبش سبک و بیارزش و بویناک اند، طبعا در بهترین حالت این نشریات در نانوایی ها و جلبی پزی ها مورد استفاده قرار میگیرند!!
این نشریه بلندگوی باند خیانت و جنایت پیشه جمعیت اسلامی است که مردم از نامش نفرت و انزجار دارند و آنقدر تاریخش مکدر و ننگین و مملو از وطنفروشی و آدمکشی و ستمکارگی است که کسی به نشریاتش پشیزی ارزش قایل نیست.
با یک مقایسه ساده میشود دانست که چقدر نشریات حزبی آقای امین خواننده دارند:
بروید در سایت Alexa.com سایت payamemojahed.com را با کابل پریس مقایسه کنید:
پیام مجاهد در مقام 1,019,493 و کابل پرس? در مقام 238,913 قرار دارد که تفاوت زمین تا آسمان است. سایت نشریه رسمی حزبی که حرف و سخنش دنیا را گرفته اما خریداری ندارد چون تمامی مضامینش مبتذل، ارتجاعی، دروغ و ریا و چرندیات است.
درین حال تو میخواهی از دو چکیده ارتجاع به نام های رازق مامون و فهیم دشتی که به حزب جمعیت قاتل و فاشیست وابسته اند دفاع کنی.
16 فبروری 2008, 07:27, توسط آمین
ده کجا و درخت ها کجا.
14 فبروری 2008, 16:33, توسط عبدالله
آقای اعتمادی!
وقتی عنوان مقاله اترا خواندم گمان کردم بر علیه جنرال نوشته یی.ولی سرا سر مقاله ات به طرفداری از جنرال است،پس بهتر است که عنوان مقاله را تغیر بدهی.
چون مست بودن تهمتی است که مخالفین دوستم به ایشان زده اند،ولی شما که قصد دفاع از ایشان را دارید نباید طوری تیتر مقاله تان باشد که این گمان را به یقین تبدیل کند که مبادا راستی ایشان مست بوده باشد.
(مسلح)نیز با (س)نوشته میشود.
ولی نظر خودم این است که اگر شئونیست های قومی موفق شوند خدای نخواسته دوستم را از روند تحولات حذف کنند دیگران را به اسانی حذف خواهند کرد.چون:اولاّ پشتیبانان جنرال دوستم پشتوانه های قوی هستند.دوماّجنرال دوستم از پایگاه مردمی دربین مردم برخوردار است.سوم دوستم از شجاعت فردی ونفوذ فوقالعاده برخوردار است.که کسانی چون خلیلی ابله وترسو ونادان هرگز چنین صفاتی را ندارند.
خلیلی ابله فقط در فکر معاون رئیس جمهور بودن است ودلش به همین عنوان خوش است اگر حتی یک دلار نیز از کمک های خارجی در مناطق هزاره نشین مصرف نشود.همانطور که تاحال نشده.وخودش نیز پول های دزدی وفروش سنگر های مقاومت بامیانرا به برادر دزد خود داده.وحتی یک قران آنرا در راه خوشبختی وپیشرفت جامعه هزاره خرج نمی کند.
15 فبروری 2008, 02:33, توسط B.popal
دوست عزيز شما در مقاله تان خواستيد بشکلی از اشکال تجاوت دستم را به حريم شخصی اکبربای چهره قانونی داده که گويا مجرم اصلی گرداننگان اين ماجرا اقای کرزی وزعمای ميليت پشتون هستند.نميدانم به اساس کدام ميعاروارزيابی اشخاص منفوری را بحيث رهبران وزعمای ميليت های ساکن معرفی ميداريد .دستم از زمانيکه توسط ح.خ .پ.بقدرت دست يافت غيرازجنايت قتل وغارت مصدر هيچ خدمتی به ميليت ازبک نشده است وتحت کلمه قوم وميليت بدترين ضربه رابر يک پارچگی واتحاد نيمه زخمی ملت فرود آورده است.طی مراحل مختلف تاريخ با تمام گروهای سياسی زدوبندسياسی نموده وهيچ وقت به تعهدات خويش عمل نکرده است .طی جنگهای داخلی نسبت به ميليت های ديگرساکن افغانستان قوانين جنگی چنگيزرا درعمل پياده نمود.جنگهای فرفه ای کابل تجاوزوچورچپاول وزيرپانمود ن تمام ميعارهای انسانی هيچ وقت از خاطرهای بازمانگان جنگهاي کابل زدوده نخواهد شد.بنده خود شاهد جنايت وشهادت مردم مظلوم کابل بدست باندسياه دوستم هستم .با تاسف آقاي اعتمادی دوستم ، ربانی ،خليلی ، سياف وگلبدين ... رابحيث رهبران ميليت های ازبک تاجک هزاره وپشتون معرفی داشتند در حاليکه ميليت های نامبرده از نام اين اشخاص نفرت دارند.معرفی اشخاصيکه شمابه حيث رهبران ميليت های ساکن در افغانستان نام برده ايد در حقيقت توهين به مردم افغانستان است.
15 فبروری 2008, 03:27, توسط شبیر
جنرال گلم جم مطمئنا محتاج هیچگونه معرفی نیست. تاریخچه سراسر ننگین و کثیف وی را همه میدانند که با هر رژیم خاین و وطنفروش و ضد ملی ساخته و از اول تا حال همچون سایر رهبران تنظیمی منحیث غده چرکین کشور ما و عامل بربادی و ویرانی وطن تاراج شده ما بوده است.
اما یک داغ ننگ و شرم به روی عجیبالخلقهای به نام صبغت اله مجددی مینشیند که به این فرد بیسواد و جاهل لقب جنرالی را اعطا کرد. درست مثل لقب "مارشال" به فهیم، این لقب دادن ها باعث سبکی و بیاعتبار ساختن این رتبه هاست. شکی نیست که فردا وقتی گلبدین و ملا عمر فاشیست هم به دولت بپیوندند، پلیت های جنرالی و مارشالی به آنان نیز اعطا خواهد گردید.
وای که چه ملک دربدر و ریشخند داریم. حکامش همه تا فرق غرق فساد و وطنفروشی و فساد و خیانت اند. اما مردم بیچاره دسته دسته از بی نانی و بی دوایی و سرما و بی خانمانی و .... جان میدهند.
یک مثقال حیثیت و شرافت نیاز است که نوازش و تمجید از انسانهای بیمار و قاتلی مثل دوستم را شرم و ننگ دانست و توهین به میلیونها افغان بیبازخواست گر.
15 فبروری 2008, 06:08, توسط بلخی
برای شبیر آغا و همفکرانشان
چند اصلاحات در حرف های شما لازمی است. 1. رتبه جنرالی را برای دوستم صبغت الله نه بلکه حکومت افغانستان در سال های قبل از پیروزی مجاهدین داده است. و آنهم مفت داده نشده. بیاد دارید که حکومت مرکزی با تمام قوایش و سالها جنگ نتوانست برخی مناطق استراتیژیک در ولایات جنوب را از چنگ مخالفین مسلحش آزاد کند ولی فداکاری های دوستم و سربازانش بود که دولت بهدف های بزرگی نظامی اش نایل آمد. حالا اگر شما طرفدار هر گروه و حکومت چی جهادی و چه حکومت حزب وطن بوده و یا نبوده باشید آن مساله دیگریست ولی این یک مثال از مهارت های رهبری نظامی دوستم بود. همچنان میدانیم که در جنگ در برابر طالبان مهارت های موصوف بیمانند بوده است، جنرالی چه که برای موصوف مارشالی خوبتر میزیبد. 2. میشود که از خود بپرسید که چطور شد که مردمان چهار ولابت رهبری او را حتی بر شخصی ملیی آنزمان یعنی کرزی صاحب ترجیح داده و اورا رهبر خود برای ریاست جمهوری گزیدند حتی در تخار که دوستم کمترین نفوذ نظامی را دارد؟ بیا ایدوست به آرای دموکراتیک مردم احترام گذاریم. اگر چنین نکنیم بیشتر بطرف بدبختی پیشرفت خواهیم کرد. 3. کسیکه اکثریت آرای ترکتباران را بدست آورده باید از آن مردمان نماینده گی کند یا یک کسی مانند اکبربای؟ که وسیله مداری بازی های حلقات خاصی است. اگر کسی خوش میشود یا نه و میخواهد آفتاب را با دو انگشت پنهان کند ولی واقعیت مسآله اینست که دوستم برای تعداد مهم از مردم این سرزمین قهرمانست و قهرمان خواهد ماند. آنانکه امیدوارند با حذف مهره ها و چهره های قومی به هدف یکه تازی خود نزدیکتر شوند سخت در اشتباه اند. اگر مادری دیروز دوستم را زاید مادری دیگری فردا قهرمان شکوهمندتری دیگری را خواهد زاید و میترسم از اینکه اگر این جفاکاری های قومی ادامه یابد شاید رهبران نسل های آینده این اقوام خواهان و مبارزان سرسخت در حصول آزادی و تجزیه زون و ولایات شان شوند. آنگاه حکمرانان افغانستان چه کار خواهند کرد؟ بهتر است برتری خواهان قبیله گرا به دوستم و دیگران رهبران بحیث یک فرصت و سرمایه نگاه کنند تا یک تهدید علیه خود! خدا را دیگر نفرت های قومی بس است. اگر میخواهیم که در صلح وصفا زیست کنیم باید سینه ها با آب محبت و احترام بیکدیگر از آتش کینه ها بشوییم و گر نه تا که هستیم و اولاد های ما هستند همه در آتش جنگ خواهیم سوخت.
15 فبروری 2008, 10:14, توسط فولاد
آفرین به بیقلبی و غول اندیشی تو آقای بلخی که میخواهی "نگین بر شلاق خودکامگان بنشانی، از دندان های شکسته برادرانت" و "دسته شلاق دژخیم را از استخوان برادران بسازی".
کرم دلالی به دوستم و یا هم مرض مهلک قبیله گرایی در حدی در مغز تو خانه کرده که بیجاست به نکات احمقانه ات بپردازم.
فقط میگویم اگر گلم جم ها کدام وقت در خانه ات داخل شده مشت جنایت و پست فطرتی شانرا احساس میکردی اینچنین به توصیف یک ستمکاره و خاین و قاتل برنمی خاستی.
15 فبروری 2008, 10:15, توسط Emal Jabarkhel
Salam!
ba tamame mardom afghanistan malom ast ke Dostom yak adam ayash, khonkhor, zalem wa qatel ast. Ba nazar ma emroz tamam mojreman wa qatelan ba khater gorezz az qanon wa efsha shodan shan az jorm hai ke kardan chashm poshi konand, hamesha masle meeliat ra dar meyan meandazand. Ma namefamom ke mardom afghanitsan chora ba aeenda feker namekonand ke 10 sal aeinda che khohad shod? malomdar ast ke dushman hai afghanisan USA, english, pakistan iran.etc hamesha az een estefada karda wa mardom afghainstan ra dar jang meandza wa khohad andakht. Meelyat hai afghanistan 1000 ha sal meshod ke ba ham zendagi mekonod. Har kas ke jorm karda ast bayad jaza bibinad, chi pashton bashad,hazara, tajek, uzbak, turkman, baloch etc. EE mojremeen mesle Dostom Gulbudin, Fahim, Qanoni,zeya mashod, a sha masod, sayaf, Ata, wa emsal, shan. een ha nameendagai az qaom, wa meeliat khod namekonan, dar har meelaiat ha ham mardom khob ast wa ham kharab. Qazawat ba dast shoma.... Emal jabarkhel ,
16 فبروری 2008, 03:27, توسط بلخی
آقای فولاد من نه ازبکم و نه ترک که با مفکوره های قبیله گرایی در باره دوستم سخن بگویم. من در واقع از او به دفاع نپرداخته ام فقط خواستم بعضی زوایا ناگفته را بگوش بعضی دوستان برسانم تا در قضاوت های شان همه ابعاد را مدنظر داشته باشند. حتی اگر من ازبک هم بودم برای من دوستم هیچگاه یک رهبر آرمانی نبود و برخلاف آنچه شما فرموده اید من هم از عذاب افراد وابسته به او در امان نبوده ام. ولی واقعیت را که یک تعداد هموطن او را منحیث قهرمان خود میشمارند نباید هیچوقت از یاد برد چون کشور و جامعه ما در شرایط استثنایی قرار دارد و استنثا های ولو عجیب نما را متاسفانه باید بپذیریم. این متاسفانه ملزمه تامین صلح و آرامش است. واقعیت را که او حد اقل هم مانند مخالفین مسلح در جنوب دست به تخریب و جنگ نزده و در پروسه صلح مشارکت خوب مینماید باید ستود. اگر مثال دیگری بیاورم: در کجای دنیا شما میتوانید انتظار داشته باشید که یک والی امر گشودن آتش بر روی تظاهرکننده گان صلح آمیز را داده و باعث کشتار و زخمی شدن حدود 14 ملکی شده و بعد از طرف حکومت نه تنها بازخواست نشود بلکه ترفیع رتبه هم داده شود؟ این مثال دیگری از رفتار های سیاسی جنجال برانگیز ولی استثنایی دردناک شرایط استثنایی امروز میباشد که اتفاقآ خیلی خوبتر از شرایط دیروز است. شاید دلیل حکومت راضی نگهداشتن و تشویق اعضای بیشتر حزب اسلامی برای پیوستن به پروسه صلحست که از بازخواست کردن جمعه خان همدرد والی متهم سابق جوزجان به جرم این جنایت اقدام نکرده است. مشاهده همچو حرکات اگر چه دردناکند اما میدانیم که دست های حکومت با زنجیره های مصلحت اندیشی سیاسی بسته است و نمیتواند کاری بیشتری انجام دهد.
15 فبروری 2008, 08:41, توسط Faiq
Zair Palo Aghai Panjsheri Mulei baramd.
I thought he might write something nice but he definded all his criminal friends and family. Sharm ber to.
15 فبروری 2008, 11:41, توسط نعمت
خطر مِلی
دوستِان ! تـــــرکِ هــــمـه فـتـنـه و شر باید کرد
همتی ، تـــا شـــبِ تـــاریـــک سـحــــر باید کرد
دزد و قـــاچــاقـبـر و ، قاتل و ، قـطاع الطــــریق
بـــه هـــــمه تــوپ و تفنگــــــدار ، نـظر باید کرد
زور و زر ، دستِ هـــمه خائن و غـدّار و پلید
( دوبی ) و ( لندن ) و ( پاریس ) ، سفر باید کرد
ملکِ ما ، پُـــر ز یـتـیـمـان شــده و بـیـــوه زنـان
شـــکــوه هــای ز قــــضا و ، ز قَـــدَر باید کرد
هـمـــــوطــن دربــــدر و ، مامِ وطن ویـــرانـــه
چـــــارۀ اصــلـی ، ز یـــــک راۀ دگـــــر باید کرد
ریــخـتـــه از در و دیـــوار ، ( ملیـشای جـنون )
( دوستم ) گفت ! هــمه ، شــوقِ پـــسر باید کرد
آنــچــه او کرده ، قـلم عاجــز و قــاصر ، ز رَقَم
ورنـــه بشنو چی عــمل ، بی کــر و فَر باید کرد
( دُوستم ) زانی و ، جانی و ، لواطتگر و، دزد
بســـــته او را ، ز عــقـب برِسرِ خـــــر باید کرد
لیکـــــــن اول ز هـــــمه ، خـلـــــع سلاحش بـایـد
بعــــــد بــا تــیغِ دودَم ، قــطـــــع ذَکـــر باید کرد
زنگ ، در پــــای وی و ، جـامنی هـم ، در بـرِ او
( دُرَیِّ لــــوگـــــری ) را ، نــــیز خـبر باید کرد
قرسک و دایـره و دمبوره و نی ، غیچک و چنگ
دهــــــل و سُـــــرنــا زده ، اعـلان ظفر باید کرد
با خــــر و ، یابو و ، با اسپ ، قـرینش کردن
شــــاخِ گـــاومیش ، فـــرو تا بـه کمر باید کرد
یا کـه با (خـرَّم) و با (اتمر) و (مسعود) و (فهیم)
طـُعـــــمـۀ شـــــهـوتِ صـد قــاطــــرِ نر باید کرد
بعــــــد بـــر دار آویــــزان ، ز فــلانش کــردن
خـتـنـه از بــیـخ ، بــه یـک ضــربِ تبر باید کرد
حـلـقــــــۀ خــتـنـۀ او ، گـــــردنِ ( قانونی ) را
لاکــــتِ دانــــــه نــــشان ، بســـته ز زَر باید کرد
تخـم هـایش ، به در آورده ، به دیگِ ( شـورا )
پـخـتـه ، بـــر ( جـبـهـۀ ملـی ) ی خـطر باید کرد
ز ریـیـــــسان و ، وزیـــران و ، وکـــیـلان و سـنا
بـــا کــــرم خِشــتکِ خـُـشکِ هــمه ، تر باید کرد
لیک بر ( صبغت ) و ( ربانی) و ، بر(گلب الدین)
کـفــــــلِ گـــــــنـدۀ او را ، چــــو ســــپر باید کرد
ریش و پشمش هـمه بر حضرت و بر حضرته ها
لـنـگــــی و چـــــادر و رومـال ، به ســر باید کرد
لگــــــنِ خــاصره اش ، هــدیـه به ( طالب ) باید
تـاجِ نـــفـرت ، ســـری ( مـلای عــمـر ) باید کرد
بخــدا ، ( تیمورِ ) خونخـــــوار ، نکردست چو او
شــرم زیـن فـــــاجـــعه ، تاریــــخِ بشر باید کرد
شـایــــد از طـائـفـۀ ( هیتـلر ) و ( چنگیز ) بُـوَد
خــــونِ او تـجــزیـــه بــا خــــونِ ِ پـــدر باید کرد
یاکـه از نسلِ هـــمان ، ( انـتـر و مـنـتـر ) باشـد
( نخــلِ پـیونـدی ) ، چنین برگ و ثمـر باید کرد
چکنـــــم عـفـــت و حـــرمت نگـــذارد ، ز کـــلام
ورنـه با شــــــعر ، جهــــان زیـر و زبـر باید کرد
« نعمت» اینگونــه کـه بی پـرده و ، آزاد نوشت
وقــتِ آنـست ، ز هـــر پـــــرده حــذر باید کرد