صفحه نخست > حقوق بشر > جنایات کوچی ها در تخریب و به آتش کشیدن زمین های کشاورزی و درختان مردم به (…)

جنایات کوچی ها در تخریب و به آتش کشیدن زمین های کشاورزی و درختان مردم به روایت عکس!

همه ساله کوچی ها با هزاران گوسفند و بز و شتر، بصورت مسلح به خانه، زندگی و کاشانه ی مردم بويژه در هزاره جات حمله می کنند. آنان ادعا می کنند اسنادی دارند که پادشاهان افغانستان به آنان داده اند. پادشاهان افغانستان پادشاهان جلادی بودند که بارها قتل عام مردم و بويژه هزاره ها را روی دست گرفته بودند. اسناد در دست داشته ی کوچی ها، اسناد مشارکت آنان در جرم و جنایت است.
چهار شنبه 19 می 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عکس ها و آمار از کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان

سال 1387 خورشیدی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
    به‌نام حق حرف حق گفتن جرم است ؟
    هزاره‌ها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزاره‌ها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کرده‌اند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد

    پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلم‌ها به آن‌ها کشتار و اخراج ان‌ها از مناطق سکونتشان در زمان

    عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان می‌باشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند

    درگذشته‌های دور هزاره‌جات کنونی بنام‌های زیر یاد شده‌است: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمده‌است –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزاره‌جات به نام «ستا گید یا» نام برده شده‌است شاهان هزاره‌جات قبل از اسلام به نام‌های شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نام‌های هزار بنده – شار و ریو شاران یاد می‌شدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نام‌های (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.

    کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزاره‌ها در غرجستان به کرات یاد نموده‌اند.

    حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوری‌ها شنسبی‌ها – خوارزمی‌ها در هزاره‌جات حکومت کردند با شکست خوارزم‌شاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت
    ...........................احمد شاه دُرّانی یا احمد خان اَبدالی از دودمان ) درانی ها(، فردی بود که در سدهٔ هجدهم میلادی، در سال ۱۷۴۷

    پادشاهی درانی را در( خراسان )تاریخی که بعد از سلسله شاهی تیموری هرات تجزیه شده بود پدید آورد.

    [] امپراطور دولت خداداد خراساندرانی ها
    وی در قبیله ابدالی، از قبیله‌های) پشتون( بدنیا آمد. وی در جوانی توسط شاه حسین خلجی ، حکمران ) قندهار) زندانی شد ولی پس از آنکه ) نادرشاه افشار( در سال ۱۷۳۶ میلادی ، قندهار را تصرف کرد، احمد خان ابدالی به خدمت نادرشاه درآمد و پس از مدتی فرمانده یکی از لشکرهای نادرشاه شد

    تاج‌گذاری احمد شاه درانی در تاریخ 1747 قندهار.
    پس از قتل نادر «در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان پدید آورد .در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف وی از اعلان پادشاهی اعاده تمامیت ارضی خراسان و استقلال آن از قوت اجنبی و برپایی سلطنت پشتونها در خراسان بود بعدها قلمرو پادشاهی وی ) اوغانستان ) نام گرفت
    الماس )کوه نور ( پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد
    ..پشتوسازی در بلخ

    در زمان) امانالله شا ه( یکی از افراد او به نام ( وزیر محمد گل مهمند ( نایب‌الحکومه ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتوسازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد:

    غصب ۵۰ هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان و توزیع آن‌ها میان پشتوهای آورده‌شده به منطقه. اختصاص مالچرها (مراتع) به پشتوها.
    نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله سنگ‌نوشته‌ها و سنگ مزارهای زرتشتی و سغدی پیش از اسلام.
    سوزاندن ۲۳۷ دست‌نویس کهن فارسی، عربی و ترکی.
    مدارس منطقه تا سال ۱۳۴۵ تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند.
    تغییر بیشتر نام‌های جغرافیایی منطقه از فارسی و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاس‌پوش (زوزان)، چهل‌ستون (غندان)، بوینه‌قره (شولگره)، آدینه‌مسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغون‌کوت)، کدوخانه (بانده‌گی)، ده‌دراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یول‌بولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و...
    در آن دوره، پس از پشتوسازی نام‌ها در ولایت‌های بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب، هر فرد بومی که نام بومی مکان‌ها را به زبان می‌آورده جریمه نقدی می‌شده‌است
    دیگر پشتو سازی عبارت از تغیر نام محل‌های مختلف به نام‌های جدید پشتو است. به عنوان نمونه می‌توان به تغیر اسم این مناطق اشاره کرد:

    تغیر نام سبزوار درهرت به شیندند
    در سال‌های ۱۳۱۶-۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۷-۱۹۳۸ میلادی) دولت افغانستان دانشجویانی را برای آموز‌ش دیدن در زمینه نظامی به اروپا و آمریکا فرستاد. بنا بر سیاست پشتون‌سازی، فرزندان مردم )هزاره قز لباش (ایرانی‌تبار و فارسی‌زبان) و شیعه‌ها از شرکت در این دوره‌های آموزشی محروم شدند

    در سال ۱۳۱۸/۱۹۳۹ بر پایه دستور دولتی زبان تدریس در همه دروس مدارس سراسر افغانستان از فارسی به پشتو تبدیل شد

    کمبود منابع به زبان پشتو و عدم آشنایی بخش بزرگی از مردم افغانستان با این زبان، باعث فلج شدن نظام آموزشی و گسترش بی‌سوادی شد. پس از چندین سال و اعتراضات عمومی سرانجام در زمان وزارت (نجیب الله خان توروایانا ،) وزیر معارف وقت، آن وزارت‌خانه ناچار شد تدریس به زبان فارسی را به مناطق فارسی‌زبان افغانستان بازگرداند. از آن پس مقرر شد در مناطق فارسی‌زبان کلاس‌ها و دروس به فارسی باشد و پشتو به عنوان یکی از درس‌ها آموزش داده‌شود و در مناطق پشتوزبان زبان تدریس پشتو باشد

    از سال ۱۳۱۸ خورشیدی برای کارمندان ورازت‌خانه‌ها، بانک‌ها و دیگر ادارات افغانستان به صورت اجباری دوره‌های زبان پشتو گذاشته‌شد. این دوره‌ها تا ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه یافت ولی با ناکامی روبرو بود. کم‌تر کسی از فارسی‌زبانان که این دوره‌ها را گذارندند قادر به نوشتن و خواندن پشتو در سطح کافی بودند
    انجام مهاجرت‌های اجباری برخی از گروه‌های قومی و ملیتی در افغانستان یکی از روش‌های پشتوسازی بوده‌است.به‌عنوان مثال سیاست انتقال گروه‌های قومی پشتون به سمت شمال افغانستان در دورهً صدارت محمد هاشم خان می‌توان ذکر کرد.

    در زمان صدارت نامبرده ریاست ناقلین در چارچوب وزارت داخله ایجاد شد که محمد گل مومند بسمت وزیر داخله ایفای وظیفه می‌نمود. ریاست مذکور وظیفه و تطبیق اسکان قبایل آنطرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی سمت شمال بعهده داشت به آرزوی آنکه بتواند گروه قومی پشتون را در افغانستان توسعه بخشد. نامبرده برای تشویق هرچه بیشتر ناقلین زمین‌های درجه اول نزدیک سرآب را برای آنها توزیع می‌کرد

  • اقای ســـــردبير سايت وابســــته [ کابل پرس? ] !!
    جای شرم ، خجالت ، سرافگنده گی و خفت است که تو خود را افغان و جز ملت غيور
    افغانستان معرفی و گه گه بخاطر افغانستان اشک تمساح را از چشمان کم ديد خود جاری ساخته ، اقای مير هزاره چگونه ، با کدام ارزش های ژورناليتيک ادمک پليد ، کثيف ،
    هرزه ، اوباش ، مزدور ، احمق ، خصم را بنام [ abdullah] عبدالله که هرگز عبد الله
    نبوده بلکه دشمن الله ، دشمن افغان و افغانستان ، دشمن انسانيت و از نسل خبيثه ميباشد
    اجازه ميدهيد که عليه مردم افغانستان ، مليت بزرگ و با عظمت افغانستان ، مليت که دايمأ محافظ وطن بوده در تمام تبصره ها تبليغات که از دستگاه استخبارات اسرايل [ musst] برايش وظيفه داده شده که گويا مليت پشتون از تبار بن اسرائيل است ؟؟
    خوب اين انها از تبار بن اسرائيل که در زمان رسالت حضرت موسی « ع» قوم بن اسرائيل پراگنده شده ۸۰۰۰ هزار سال گذشته و اما کمتر از ۷۰۰ سال قبل مليت هزاره از مغلستان به افغانستان در قشون چنگيز جبار وارد افغانستان گرديده و بايد وزارت خارجه مغلستان نيز بر اين يم مهاجرت انکارناپذير تحقيق نموده. اقای مير هزار ميدانم که اين مطلب نشر نه ميگردد . بخاطر انسان افغان ، رنج های ان ، درد های ان بگذاريد مليت های پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، نورستانی ، که ديگر با هم مخلوط گرديده برابر ، برادر زيست نمايند اگر شما تبصره اين مزدور ايران اين خبيث عبدالله را حذف نه کنيد جمعأ يک هزار انسان افغان هم از پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک اين تبصره را به رياست جمهوری ، پارلمان ، ستره محکمه ، وزارت اطلاعات وکلتور و ثارنوالی گسيل انگا شما به اين توهين بزرگ ملی جواب گو خواهيد بوديد اگر نه در تمام سايتها هويت شما را افشا ه ساخته . تشکر . جلال بايانی ـــ سويدن

  • قتل عام مردم هزاره ومعضلهء کوچیها درین ساحه

    تاریخ افغانستان از واقعیت های ظالمانه مشبوع است - زمامدار در جامعه قبیلوی مظهر وخلیفه دین و روحانی مجری احکام � تلقین گروتفسیر کننده دین است تا ریخ قبیلوی گنجا یش نو پذیر ی را ندارد ومعبد کهنه ها و مدفن نو ها است. بایاد آوری این رویدادهای تلخ تاریخ به این نتیجه روشن میتوان دست یافت که بدون تأمین برابری حقوق سیاسی میان گروههای قومی واقلیتها ی ملی ومذهبی افغانستان جامعه ء بلادیده ما از ستم اجتماعی ونابرابری ملی نجات ورهایی نمی یابند فرآیند رشد مستقل ملی ووحدت ملی کشور کثیرا لملة ما کند و رنجهای مردم ما دراز تر میشود. - رویدادهای چنددهه اخیر بوضوح کامل آشکار ساخت که سلاطین، شاهان وامیران به مقصد جاودانه ساختن تاج وتخت و قدرت برای خاندان خود ها و برای بهره کشی ازتوده های مردم کشور، فرزندان وطن را در جهل وتاریکی قرون وسطایی نگه میداشتند.

    طوریکه امیر عبدالرحمن بیش از شصت ودو فیصدنفوس مردم هزاره را قتل عام کرد و عده کثیری خانواده های مردم هزاره را از مناطق هزاره نشین ولایات ارزگان � زابل - قندهارو هیلمنداز زاد گاه وسرزمین آبائی شان مجبور به کوچ اجباری نمودند. بدون شک امیر عبدالرحمان سیاه ترین چهره و جابر ترین فرد در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است.او برای تثبیت و استحکام قدرت خویش بیشترین کشتار و بد ترین جنایات را مرتکب گردید. 62فیصد جامعه هزاره به دست او قتل عام گردید. هزاره جات با تمام منابع اقتصادی، انسانی و فرهنگی آن نابود و تاراج شد و بیشترین ساحات و زمینهای های حا صل خیز آن توسط لشکر امیر پس از نابودی و فرار ساکنان آن برای همیشه غصب شد. � نسل کشی و بدرفتاری عبدالرحمن خان در مقابل مردم زحمتکش هزاره و آواره ساختن آنها از محل بود و باش شان و مباح ساختن تصاحب دارايی منقول شان بنام غنيمت و توزيع زمين مزروعی وعلفچر آنها به فاتحين، گناه نابخشودنی و خصومت نژادی است و چگونه اين زيان به بازمانده گان آن مردم جبران می گردد ؟! چنانچه که اکنون هم تنازعات و اختلافات برسر همان علفچرها که پيامد عملکردهای زمامداران پيشين است وجود دارد. جنون و جنایت عبدالرحمان تا آن حد بوده که از سر انسان کله منار بسازد.در کتاب" کله منار ها در افغانستان" موارد متعدد از کشتار و کله منار های که توسط امیر عبدالرحمان بنا شده ذکر گردیده است ولی عبدالرحمان در خاطراتش فقط به یکی از آنها اعتراف نموده است.در جنگهای هزاره جات "از طرف دشمن سه هزار نفر درمیدان جنگ کشته شد...من حکم دادم منار از سر های مقتولین دشمن سا زند تا بقیه خائف شوند."(تاج التواریخ ص 39)

    در زمان نادر خان نا رضایتی ها بالا میگرفت و اژدهای خون آشام خانواده نادری سردار محمد هاشم صدر اعظم هر روز سرهای مبارزین ضد استبداد ووطنپرستان و بخصوص مبارزین مردم هزاره رااز تنها ی شریف شان جدا میکرد و بازار چوب زدن ها � قین وفانه ها � روغن داغ کردن ها- واسکت بریدن ها- ناخن کشیدن ها � چانواری کردن ها و به دار آویختن ها کاملآ گرم بود. درین بازار خونین - فقط تاجران خون و جواسیس نفع سرشاری بدست می آورد وبه مقام وجا ه و جلال دست می یافتند.براساس مشوره انگلیس ها خانواده ء نادر خان مثل دیوانه کور شمشیر بدست برجان روشنفکران انقلابی افتاد و تا توانست کشت.وبسیاری را توسط زهر مسمو م میکر د واز بین می برد و کشور را به گورستان بزرگ تبدیل کرده بود..

    ماه ثور سال 1358 �ش. عبدالله امین رئیس تنظیمیه شمال دولت وقت در هنگام قیام مردم هزاره برضد دولت وقت در دره صوف - با میان و تاله وبرفک گفته بود که سر مردم هزاره از من ومال وناموسش از شما سپاهیان دولتی است بر اساس همین شعار خا ینانه و ضد بشری صد ها تن از قیام کننده گان ومردم ملکی بی گناه در ولسوالی دره صوف ولایت سمنگان � در ولسوالی تاله وبرفگ ولایت بغلان وهم چنان در مرکز ولایت بامیان بطور جمعی قتل عام گردیند. و مطابق همین شعار کشتار جمعی که در ین مناطق انجام شد هر گز فراموش مردم هزاره نمیگردد. این همان اعلان امیر عبدالرحمن خان که تقریبآ یک قرن پیش در باره مردم هزاره کرده بود که توسط عبدالله امین تکرار گردید

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس