
زهر بادا شیر مادر بر کسی/ کو زبان مادری گم کرده است
آنها میدانند که فارسی زبان این سرزمین است و حتا در بحثهای شخصی شان و در خانه شان هنگام صحبت با پدر و مادر و زن و فرزند شان، خود را «اوغان/افغان» و ما را «فارسیوان» خطاب میکنند؛ اما وقتی به محیط کار دولتی و سیاسی خود میآیند، برای زدودن ما و بیهویت ساختن ما به هر وصلهی میچسپند تا برای خود هویتی دست و پا کنند.
هرچند این بیت را لایق شیرعلی، شاعر فقید تاجیک زمانی گفته بود که زبان فارسی در آسیای میانه، از یک سو با هجوم زبان روسی حتا الفبایش را از دست داده بود و از سویی دیگر، پس از (تبر تقسیم) محلات تاجیک نشین، شهرهای چون سمرقند و بخارا -که از پایگاههای مهم و بزرگ این زبان به شمار میروند- زیر ادارهی رژیمهای مستبد ازبکستان قرار گرفتند.
او برای پاسداری از زبان مادری، چه در تاجیکستان و چه در میان فارسی زبانان ازبکستان تلاشهای پیگری نموده و این بیت را سرود که (شیر مادر برای کسی که زبان مادری اش را گم کند، حرام است.)
سیاست شوروی آن زمان این بود که تا میتواند پیوند میان ملتهای زیر نفوذش را از بین ببرد. آنها این را خوب میدانستند که زبان بین گویندگان خود، پیوند محکمی است. از این رو، زبان فارسی را با نامگذاریهای جدید و چند گانه، به سه زبان تقسیم کردند.
این شد که زبان فارسی در آسیایی میانه «تاجیکی» نام گرفت، در افغانستان که پیش از دورهی داوود فارسی بود، نام «دری» به خود گرفت. همین طور، فارسی مختص شد به مرزهای سیاسی ایران امروزی.
اما حالا در قرن بیست یک در کشوری که برای بیعدالتی و زدودن استبداد، ملیونها آدم را به قربانگاه فرستاده است، شماری میآیند برای چگونه حرفزدن ما به زبان مادری مان، حد و حدود تعیین میکنند؛ این از عجایب روزگار است.
در ادارهی که در روشنایی قانون اساسی ظاهرا مدرن و دموکراتیک با انتخابات (هرچند نیم بند) ساخته شده است، یک مشت فاشیست دیدهترا و شارلتان، با برتری جویی قومی شان برای چگونگی کاربرد واژههای زبان فارسی برای گویندگانش هر روز خط و نشان میکشند.
سماجت جاهلانهی این شمار در افغانستان، با معاملهگری و بیدانشی شماری در قدرت شریک فارسی زبان، یکی شده و به آدمهای مثل کریم خرم و کارمندان دم و دستگاه کرزی و پارلمان جرئت داده است که بسیار جاهلانه و متعصبانه در مورد چگونگی کاربرد واژگان زبان فارسی، موضع بگیرند.
چند سال پیش که کریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ بود، کاربرد واژههای فارسی چون دانشگاه، دانشکده و... را جرم اعلام کرد،آن زمان من تصور میکردم که او از روی نادانی دانشگاه را یک واژهی خارجی و حتا غیر اسلامی خوانده است.
آنگاه من به ظن خودم، مطلبی در پاسخ به عملکرد خرم نوشتم و در آن نوشته از شعر شاعران گذشته و امروز دلیل و برهان آوردم و نشان دادم که اول فارسی، دری و تاجیکی، سه زبان نه بلکه یک زبان اند. دوم برای درست به کاربردن واژههای فارسی (دانشگاه، دانشکده و...) توسط فارسیزبانان این خاک، با ورق زدن کتابهای تاریخ و دیوانهای شعر همین طور نام جاهایی مثل لشکرگاه، نمونه آوردم.
همین طور در دفاع از به کار گیری واژهی بازرگان به جای تجار یا بازرگانی به جای تجارتی، از مولانا و خواجهی انصار کمک جستم، تا به خرم بگویم که جناب در حق زبان ما کملطفی میکنی و برای معلوماتت در این مورد باید اندکی کتاب بخوانی.
حالا که میبینم، من سخت در اشتباه بودم. اینهایی که در برابر به کار گیری واژگان زبان ما یک چنین موضع میگیرند، در حقیقت خوب میدانند که چه کار میکنند.
آنها میدانند که فارسی زبان این سرزمین است و حتا در بحثهای شخصی شان و در خانه شان هنگام صحبت با پدر و مادر و زن و فرزند شان، خود را «اوغان/افغان» و ما را «فارسیوان» خطاب میکنند؛ اما وقتی به محیط کار دولتی و سیاسی خود میآیند، برای زدودن ما و بیهویت ساختن ما به هر وصلهی میچسپند تا برای خود هویتی دست و پا کنند.
این را هم خوب میدانند که متعلق ساختن این واژهها به ایران (رژیم آخوندی ایران) مسخره است و کسانی که این واژهگان را به کار می برند نه تنها که به هدف همسویی با رژیم ایران نیست بلکه، رژیم ایران بسیار روشن به مخالفان این واژگان پول داده و میدهد.
از پول هایی که رژیم ایران توسط عمر داوودزی به کرزی فرستاد و همین طور سند پول گرفتن شماری از اعضای سنا و مجلس نمایدگان که همهی این پول بگیران یا مخالف به کار گیری واژههای فارسی اند و یا هم در برابر این همه بیعدالتی سکوت میکنند.
نکتهی دوم، عاملی که اینها را این قدر با جرئت ساخته است، ناشی از جبن و خفتی است که فارسی زبانان شریک در قدرت قبول کرده اند که این رگ گردن فاشیزم را کلفت تر می سازد.
توجه کنید! در تمام مجلس نمایندگان از قماش ناصر اصولی، چند نفر است؟ چرا دیگران خاموش اند؟ همین طور در تمام این حاکمیت، چند نفر مثل خرم است، چرا غیر خرمیها این قدر جبن دارند و خفت را پذیرفته اند؟ آخر از چه میترسند؟
اینها پرسش هایی است که باید همه از خود بپرسیم و رسیدن به پاسخ شان، میتواند راهکشا باشد.
کریم خرم و ناصر اصولی و آنهایی که علیه زبان و هویت ما قرار دارند، آنها برای هدف و فکر خود کار میکنند و برای بیمنطقی خود، اتفاقا منطق دارند. بلکه مشکل در ماست. مایی که توسط یک مشت شرفباختهی پول دوست که با فاشیزم دهن جوال بگیر اند و در حاکمیت -به ظاهر دموکراتیک ولی تا دندان مسلح به فاشیزم- شریک، داریم استحاله میشویم.
وقتی کرزی به خاطر رغبت قومی طالب (قاتل و دشمن قسم خوردهی مردم ما) را برادر میخواند و کریم خرم را با آن همه فاشیزم و قوم گرایی و اسماعیل یون نویسندهی سقاو دوم را مشاور فرهنگی انتخاب میکند، وقتی سربردین کودکان و به رگبار بستن زنان، قاچاق، بیدادگری اختلاس ملیونی و هزاران خفتکاری دیگر در این نظام، جرم و مخالف وحدت ملی پنداشته نمیشود، اما گفتن دانشگاه جرم و خلاف وحدت ملی تلقی میشود، پس چه باید کرد؟
چرا باید خاموش بود؟ دیگر چه مصلحتی باقی میماند؟ چرا همیشه مسئول کنده نشدن این تار نازک وحدت ملی ما باشیم و دیگران هرچه دلشان شد در سرزمین مان برمردمان روا دارند و با دیده درایی و جهالت تمام، بر ما خط و نشان تعیین کنند چرا؟

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریددوستان درود بر شما! واژه دری صفت زبان پارسی است ! دری پارسی است که به شکل ادبی خوانده ونوشته شود ودر دربار شاهان با زبان ادبی وواژه پردازی روان سخن زده میشده ؛ زبان پارسی و دری یک زبان است وآنهای که دراین مورد به قصد جدایی وگسستگی پارسی ودری دامن میزنند، از مغرضین وکاسه لیسان فاشیزم اوغانی میباشند وعظمت تاریخی وجهانی نام پارسی به مراتب بیشتر از نام دری است. درجهان هیچکس بنام دری زبان را نمی شناسد ولی پارسی را همه دانشمندان دنیا نه تنها که میشناسند ، بلکه کوشش دارند که با این زبان سخن بزنند واز داشته های ظریف وتاریخی این زبان بهره ور شوند. فاشیزم اوغانی به همین دلیل در پی گسستن این فرهنگ واین زبان تلاش دارد واز خود بیگانه های دربار ی نیز بدنبال اهداف شوم این تبار تعصبگون قلم بر میدارند واز سخنان بزرگان این زبان تمسک می آرند. هدف این بزرگان جلوه زیبای های شیرین پارسی است که آنچیزی که نوشته شود وگفته شود ، یعنی صورت ادبی زبان پارسی است . گاهی دری گفته اند وگاهی پارسی ، منظور کلی همان زبان شیرین پارسی تاریخی است و بس ! اینکه نماینده های خرد باخته قبیله سالار ضد فرهنگ وزبان پارسی با چنین شگرد خام وخجالت بار در برابر استاد مسعود بی احترامی کرده اند ، به شدت اعمال طالب واوغانی فرهنگ ستیزانه شانرا تقبیح نموده ، تذکر میداریم که ، از قبیله بیش از این دیگر چه انتظار باید داشت؟ چند سال پیش یک نفر بنام زابلی از مجلس سنا نیز بالای استاد عین الدین در دانشگاه کابل دست اندازی کرده بود واینبار نماینده های برگزیده پشتونها دست به چنین عمل شرم آور زدند که مایه سر افگندگی آنهای است که ادعای دانش وفرهنگ را در میان پشتونها دارند. نماینده این تبار که چنین است ، طالب وحشی باید سر ببرد وانتحار نماید؛ مبارزه جهل در برابر دانش است وبدون شک دانش روشنایست ، بر جهل قبیله پیروز میشود ودر هجدهم این ماه همه دوستان شاهد بر افرازی لوح زیبای دانشگاه خواهیم بود واین کار به همت جوانان غیور وخود شناخته صورت خواهد گرفت. به امید پیروزی دانش بر جهالت !
دوستان خواننده سایت
من از این هراس دارم که قبیله گرایان ( اوغان) شاید به نسبت نداشتن منطق درست زبان خود را نیز آهسته آهسته به باد فراموشی بسرپارند. چرا به جای مخالف با زبان ما زبان خود را تکمیل نمیکنند .اگر واژه های فارسی - دری را از زبان شان بیرون کنی فقد چند کلمه دارند و بس که انهم از ارو و هندی گرفته شده . ببینید این جمله پشتو است ( د افغانستان جمهوری ریاست ) اگر (ده ) نباشد و هم چنان حرف ها را به ای خودشان بگذاری دیگر چی باقی می ماند . اگر اینها این قدر قدرت دارند چرا برای یافتن کلمات به زبان خود کار نمیکنند . معلوم است به جز این حمق گری راهی دیگری ندارند. اگر عقل ،منطق و شهور داشنه باشند بس باید به جای واژه دانشگاه برای از بین بردن واژه های دیگری چون ( اریشگاه، میگده ، گذرگاه ، ......) تلوار بگیرند. منطق شما در عقل اوغانی شما است نه در منطق تان . بروید فرهنگ خود را غنی نماید تا از جاهلیت نجات یابید. اثار جان در این اوضاع بد و حکومت بدوی فعلی جرآت قابل قدر است موفق تنها نیستی
بهتر است پشتو را زبان بربر های وحشی قرن 21 نامید... و خیلی هم بی مسمی نیست اینکه گفته اند پشتو زبان اهل دوزخ است... چون این پیشمرگان (انتحاری ها) همه به زبان پشتو تکلم می کنند و الحق که بعد مردن و توته و پارچه شدن به جهنم برای ابد پیوسته و در آنجا از واژه های مثل پوهنتون، درملتون و غلتون استفاده خواهند کرد... اما نه اصلاً این غول های بربر را نباید صاحب زبان دانست چون زبان بخش مهمی از فرهنگ است... در حالیکه این قوم از بی فرهنگ ترین موجودات تاریخ در روز زمین هستند...
فراختر شدن جبهه فارسی ستیزی در افغانستان .
نوشته خوب در همین مورد
http://kawagharji.wordpress.co...
این سایت که این قدر هزاره ها ولی الله معرفی کرده ومظلوم دانسته واز هرنوع جنایت وبی بندوباری معاف کرده است پس چرا دوروز ایران میروند وقتی پس آمدند افغانستان...میگویند: آشغال هوسی....یعنی به تلفظ عامیانه ای ایرانی حرف میزنند....یا میگویند میرسی...میرسی چیست؟
سلام به همهء کابل پرسیان وسلام خاص به آقای حکیمی!
این قلم درکل بامحتوای مقاله وخواست نویسنده موافق می باشم. ازآنجاییکه ایشان ازشاعری مانند لایق شیرعلی اینجا یاد کرده اند وهم ازسرنوشت سمرقند وبخارا ذکر خیری رفته است خدمت آقای حکیمی بایدا عرض شود که که فارسی زبانان افغانستان یا دری زبانان افغانستان یا هم تاجیکها وپشتونهای فارسی زبان افغانستان درشرایط کنونی در دوجبهه نمیتوانند بجنگند.
جبههء اول را فاشیزم زبانی اوغان تشکیل میدهد که خواهان استحالهء جبری تمام باشنده گان این سرزمین زیر چتر اوغان استند این خواست از امروز آغاز نشده است که حتی بعدازتکییه زدن امان الله براریکهء قدرت باید فارسی زبانان تاوان با فرهنگ بودن خویش را بپردازند. مگر جبههء دومی همان فاشیسم ترکی است که حیثیت آتش زیر خاکستر را دارد. فاشیستان ترک تبار نیز همیشه هیزم بیار این معرکه اند وازجنگ میان تاجیکان واوغانها نفع می برند. این ها نیز خواهان برسمیت شناختن زبان ترکی اند. درحالیکه برای یک نفر تاجیک فرق میان محمدگل مهمند واسلام کریموف امروزی درچیست؟
محمدگل مهمند هم کتابهای فارسی را به آمو دریا انداخته است اسلام کریموف هم خواهان استحالهء جبری تاجیکان سرزمینهای سمرقند وبخارا درهویت ازبیکی خویش است وکتاب می سوزاند واولادهای تاجیک ازآموزش بزبان مادری شان درازبکستان محروم اند. برای من فارسی زبان این دو دشمن دو روی یک سکه میباشند که یکی ازعقب خنجر میزند ودیگری ازپیش رو.
بناء درشرایط حاضر باید درمقابل دشمن ظاهری یعنی اوغان که مردانه حاضر است دشمنی خویش را بازبان فارسی اشکارا بیان نماید باید عقب نشینی نمود.
با احترام
پرویز بهمن
بهمن اینکه دشمن قسمخورده قوم پشتون است، درین جای شک نیست، اما به مرور زمان دارد، چهره واقعی اش را نمایان میکند.
در مقاله " آیا درجنایات سلاطین پشتون علیه هزاره ها همهء پشتونها شریک اند ویانه؟
مردم هزاره و رهبر شان آقای مزاری را هدف قرار داد. در پیام بالا اینبار قوم ازبیک را هدف قرار داده است.
ازین معلوم میشود که او در حقیقت دشمن همه اقوام شریف افغانستان و جاسوس همسایگان شرور ماست.
بهمن این بزرگ بینی تو به مریضی روانی میانجامد. تو آنقدر غره هستی که حالا از مردم تاجکستان نیز نمایندگی میکنی.
تو بیچاره را کسی در طویله جای نمیدهد، اما میخواهی اسپ ات را در کمن بسته کنی.
برو در هرجای که هستی از پول جاسوسی زندگی نکبت بار خودرا دوام بده. تو جاسوس نفرین شده نمایندگی از مردم شریف تاجک کرده نمیتوانی.
درود به همه مردان سخن که این همه زیبا دیدگاه نبشتند و اما حکیمی که رخش بلاغت بر وادی فطانت و حکمت رانده است نیز درودی را شاید
اما این کشور ملت ندارد این همه دهن کجی برای کنار هم آوردن قبیله های که اوراق تاریخ ما از خونریزی و پدر کور کردن شان پر است فرصت پیشرفت و ایجاد تحول را از سایر شهروندان این کشور می گیرد. بیایید از روی انصاف اعتراف کنیم که در تمام طول تاریخ عناصر عبقگرا از میان اقوام پشتون افغانستان ظهور کرده اند من منکر نیستم که شخصیت های خوبی نیز در میان پشتون های افغانستان هستند اما دل به دریا زدن ها و حاتم بخشی سیاستگذاران غیر پشتون برای کنار آمدن با تفکر طالبانی یک خیال باطل و مضحک است.
چه کسی بیاید به این عناصر عقبگرا حالی کند که داعیه پشتونستان خواهی که از ته مانده های تفکر نازیسم بود یکجا با دیوار برلین فرو ریخته است، دگر مناسبات و روابط کشور ها بر اساس آن دریافت های واهی استوار نیست بیایید راه حل اساسی برای محل زنده گی خود فراهم بیاوریم بگذارید اینها به قول حافظ بیخبر بمیرند در درد خود پرستی.
اما گویشوران زبان پارسی را آزرم باد که عنان این توسن خوشخرام را در دستان هیولایی چون خرم، احدی، اصولی و یون می گذارند اگر ما محکوم بر آنیم که با اینها در یک سرزمین زنده گی کنیم دست کم از هاشم واره گی های شان بکاهند و حق گویش به زبان مادری را از ما نگیرند ولی ما از رهگذر زیست باهمی با این بزرگان چندین سده یی متوالی در دور باطل انتحار و انفجار می چرخیم اگر این استراتیژی کارا نیست بیایید سیستم فدرال پیشنهاد کنیم یا هر سیستم دیگری که ما را از این دور باطل وارهاند.
اما صد البته همگان میدانیم که این بسنده کردن به دست کم ها است و ما که انسانیم سزاوار بیش از آنیم، بیایید از کسانیکه برای پیشبرد تجارت شخصی شان این همه بدبختی را به ما هدیه می آورند نفرین بگوییم و بگوییم شیر مادر زهرت باد
یک چیز را من در این کش مکش زبان نمیفهمم و آن کش دادن فارسی زبانان افغانستان درباره دری و فارسی است! این دوستان گونه ای وانمود میکنند که دری یک نام تحقیر آمیز به زبان فارسی است. دری نام نیک و درخشانی است که بیشتر بزرگان ادب پارسی به سبک دری شعر سروده و به این بالیده اند. از حافظ و سعدی بگیرید تا ناصر خسرو که میگوید:
من آنم که در پای خوکان نریزم . مر این قیمتی در لفظ دری را
چون قبیله گرایان بر نام دری تآکید دارند، یکعده فارسی زبانان تا آنجا پیش رفته اند که حتی واقعیت های تاریخی را هم در این راستا میخواهد انکار کنند.