نیم نګاهی به پس منظر مسخوط یازدهم سپتامبر
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
درست یازده سال پیش از این سال، حکومت فاشیستی و متحجرانه ی طالبانی در تبانی با شبکه ی القا عده با ا یجاد اردوگاه ها ی تروریستی در افغانستان باعث وقوع حا دثه ی مسخوط و دلخراش وضدبشری یازده هم سپتا مبر سال 2001 میلادی در امریکا گردید که این حملات انتحاری بوسیله ی طیارات مسافر بری بر دو غلو های آ سمان خراش شهر نیویارک ایالات متحده امریکا کوبیده شدست و توانست که امن ترین نقطه ی جهان را به تزلزل در آورد. گفته می شود کشته شده گان حمله ها به 2993 تن می رسدد در واقعهء یازدهم سپتامبر، از اسامه بن لادن بعنوان طراح اصلی این ماجرا نام برده شد. این حرکت مقدمه و بهانه ی شد برای آغازحملات آمریکا در افغانستان که منجر به سقوط حکومت فاشیستی طالبان ګردید.
نیم نګاهی به پس منظرمسخوط یازدهم سپتامبر
درست یازده سال پیش از این سال، حکومت فاشیستی و متحجرانه ی طالبانی در تبانی با شبکه ی القا عده با ا یجاد اردوگاه ها ی تروریستی در افغانستان باعث وقوع حا دثه ی مسخوط و دلخراش وضدبشری یازده هم سپتا مبر سال 2001 میلادی در امریکا گردید که این حملات انتحاری بوسیله ی طیارات مسافر بری بر دو غلو های آ سمان خراش شهر نیویارک ایالات متحده امریکا کوبیده شدست و توانست که امن ترین نقطه ی جهان را به تزلزل در آورد. گفته می شود کشته شده گان حمله ها به 2993 تن می رسدد در واقعهء یازدهم سپتامبر، از اسامه بن لادن بعنوان طراح اصلی این ماجرا نام برده شد. این حرکت مقدمه و بهانه ی شد برای آغازحملات آمریکا در افغانستان که منجر به سقوط حکومت فاشیستی طالبان ګردید.
برگزاری اجلاس بن که در 5 دسامبر همین سال دایر شد نخستین و بزرگترین دستاورد و بدنبال ایجاد اداره موقت، انتقالی برگزاری لویه جرگه اضطراری، لویه جرگه قانون اساسی، و کنفرانس بزرگ توکیو برای جلب حمایت های جهانی به بازسازی افغانستان نخستین و سریع ترین پیامد های بعد از یازدهم سپتامبر برای افغانستان بود. حضور دها هزار سرباز امریکایی و بین المللی در این کشور و موجودیت آنها تا حال، ادامه ی جنگ با تروریزم در این جغرافیا بازسازی و حکومت داری نیم بند در افغانستان دستاورد های بعدی است که در درازمدت در افغانستان به وجود آمد. وقایع بعد از یازدهم سپتامبر سبب شد تا دها هزار افغان، هزاران سرباز بین المللی کشته شوند، بسیاری از قسمت های این سرزمین ویران شود و نبرد با تروریزم که بعد از سال 2001 میلادی گمان می رفت به نقطه ی پایان رسیده باشد دوباره اوج گرفت با آغاز حملات آمریکا در افغانستان و واژګونی حکومت فاشیستی طالبانی، سیستم حکومت و حکومت داری و نمای سیاست ها در افغانستان متحول شد که ما در افغانستان شاهد تغییراتی چشمګیری هستیم که از آنها می توان به دستاوردهای نسبتا مهمی همچون آمدن دموکراسی نسبی، تدوین یک قانون اساسی به شکل مدرن، ایجاد نیروهای اردو و پولیس و امنیت ملی، توسعه ی معارف، تاسیس حکومت مبتنی بر فرم دموکراسی، انتخابات،تحول برجسته برزندګی زنان به تناسب دوران طالبان و حضورنسبی آنان درتحصیل وکار و ایجاد نهاد های مدنی- سیاسی یاد کرد. البته این نکته فراموش نشود که این دستاوردها به قیمت ګزاف برای افغانستان بیمه شده است، فرایند این دستاوردها با آنکه با قیمت خون انسان بیمه شده و تا حالا بیش از سیزده هزار قربانی را ګرفته است بازهم نتوانسته است بطور شایسته و بایسته انتظارات مردم در خون طپیده ی افغانستان و دنیا را برآورده سازد افغانستان امنیتی را که در آغاز نظام نوین سیاسی داشت حالا ندارد ما در سال ۲۰۱۲ بیشتر از سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ از تروریسم و القاعده رنج میبریم و بیشتر از انروز درګیر اختلافات قومی هستیم ونارضایتی مردم از وضعیت موجود در افغانستان در سال های اخیر بیشتر از گذشته است.
با وجود حضور پر رنګ جامعه جهانی بعنوان ناجیان افغانستان ونیروهای لازم، یازده سال حاکمیت دموکراسی و مشارکت و وحدت ملی ومبارزه با تروریسم و القاعده در این کشور هنوز هم جامعه ی جهانی و مردم افغانستان نتوانسته است که یک حکومت سالم مبتنی بر ارزشهای دموکراسی و مردم سالاری در این کشور بوجود آورد و نتوانسته است که مردم را از چنګال وحشیانه ی تروریسم و مواد مخدر نجات دهند و در راستای تحکیم دموکراسی و مشارکت ملی در این کشور ګام های مؤثر بردارند. حالا ما در افغانستان پس از یازده سال حکومت بر محوریت دموکراسی و قانون، شاهد اوضاع نابسامانی هستیم که انتحار و انفجار، کشمکش های قومی، انکشاف نا متوازن وبالاخره تبعیض و خشونت علیه زنان در افغانستان بیداد میکند.
راستی اینجا دلیلش چیست وکی ها، چرا و چگونه به این وضعیت در افغانستان ادامه دادند و یازده سال هیاهو بخاطر آبادانی افغانستان را خنثی سازند وناکام بګذارند؟ در اینجا عناصر زیادی دال برناکامی این حرکت وجود دارد. اول اینکه ناجیان خارجی افغانستان چون شناختی درستی از این جغرافیا نداشتند در اتخاذ سیاست های شان دچاراشتباهات شدند و درنحوه ی مبارزه با تروریسم و القاعده استراتژی درستی ریخته نتوانستند و نتوانستند به اهداف شان بطور بایسته و شایسته نایل آیند. دوم اینکه تیم فاسد و نابکار بر اریکه ی حکومت افغانستان تکیه زد که جز پیشبرد تبعیضات و تحجرګرایی و انحصار قدرت و معامله ګریهای شخصی و زراندوزی به دیګر ابعاد توجهی و کاری نداشتند چنانچه ماجرای کابل بانک و رسوایی معاملات معادن را میتوان بعنوان مثالهای کوچکی تداعی کرد و همچنان ظهور فاصله ی طبقاتی بی سابقه در این جغرافیا مصداق بر زراندوزی تیم فاسد حاکم برکشور میباشد. وضمنا حکومت افغانستان از امکانات جامعه ی بین الملل در راستای آبادانی کشور یا استفاده نتوانستند ویا هم نکردند و عامل سوم ناکامی، متوجه مخالفین دولت هستند که اصطکاک بسیار قوی بودند برضد آبادانی کشور.
به هر حال ما در شرایطی یازدهمین سال بربادی حکومت طالبانی و ایجاد حاکمیت قانون و دموکراسی را سپری می کنیم که با وجود فعالیت های دوامدار جامعه جهانی و نیرو های ائیتلاف بین المللی در ابعاد نظامی و سیاسی در افغانستان تحت رهبری ایالات متحده امریکا انجام داده ومیدهند متا سفانه هنوز این اقدامات چندان موثریت نداشته وافغانستان را بیشتر از یازده سال گذشته نا امن تر کرده است اما در ماهیت امر هیج نشانه یی برای پایان یافتن بحران و آبادانی افغانستان به چشم نمیخورد و دو سال بعد که قرار است نیروهای خارجی از افغانستان برآید و تمام اختیارات افغانستان بردوش حکومت و مردم افغانستان بماند، افغانستانی که به هیچ وجه دراین مدت زمان ناچیز نمی تواند خود را برای ګرفتن این مسوولیت بزرګ و خطیر آماده سازد، لذاست که چیزی را که من میخواهم بعنوان یک نتیجه از این نوشته ام بنویسم اینست که حادثه ی یازدهم سپتامبر و آغاز حملات آمریکا در افغانستان و آمدن اینها در این کشور به بهانه ی اضمحلال و بربادی تروریسم و القاعده و آبادانی افغانستان و آوردن دموکراسی و قانون، در آغاز یک فرایندی میمون و دلخوش کننده ی محسوس بود اما با بیرون رفتن نیروهای خارجی و یا ناجیان خارجی افغانستان، این کشور بازهم همان لانه ی القاعده و طالب و تروریسم و مواد مخدر خواهد بود چون هنوز مردم افغانستان شعورآنرا ندارند که دور هم جمع شوند و در فضای همدیګر پذیری و هم آغوشی، بتوانند یک حکومت برپایه ی قانون و دموکراسی و مشارکت ملی داشته باشند.