فاجعه یزیدیان کربلا در دانشگاه کابل
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مراسم روزهای عاشورای حسینی در میان شیعیان جهان اسلام یک سنت دینی و سیاسی است که همه ساله در ماه محرم برگزار می شود. دینی از این جهت که حضرت امام حسین (ع) به خاطر تحقق امر و نهی الهی در برابر یزید و نظام فرعونی وی تا آخرین رمق حیات ایستادگی کرد تا انسان با عالی ترین تقوا و ترقی خویش، نماینده خدا در روی زمین گردد و صرفآ خود قادر به تعیین سرنوشت آینده خویش باشد، نه از مرجع و یا منابع دیگری. سیاسی از این لحاظ که حسین اصلآ علیه ساختار استبدادی زمان قیام و مبارزه نموده تا اینکه میراث مبارزه عادلانه و مدنی را در جهت تحقق آزادی، برابری، خردورزی، عدالت اجتماعی و انسان دوستی برای آیندگان به میراث گذاشت.
عزاداری عاشورای حسینی در طول سه قرن متأخیر با موانع و چالش های شدید که در افغانستان مواجه بوده و علم برداران آن از هر قوم، نژاد و قبیله که بودند، ضربات جبران ناپذیر را متحمل شدند که تاریخ بدان به خوبی شهادت می دهد. به خاطر اینکه کلام به درازا نکشد، من صرفآ در یک مقطع کوتاه اشاره می کنم:
بعد از عصر شاه امان الله خان، عزاداری عاشورای حسینی بناء بر استبداد سنتی، تعصب و جهل ورزی خاندان آل یحیی تا دهه ای قانون اساسی ظاهر شاه کاملآ ممنوع بود. سپس در ده سال آخر سلطنت میراثی ظاهرخان یک آزادی نسبی مذهبی برای پیروان شیعه افغانستان وجود داشت؛ ولی در عصر جمهوری محمد داود خان محمدزایی همه آزادی های یک دهه ای آخیر نیز رنگ باختند. برای اینکه محمد داود خان نیتآ، باطینآ و عملآ به طور خاص در برابر شیعیان هزاره، تورک، قزلباش، بیات، تاجیک، سید، خلیلی، توری و سایر پیروان مذهب شیعه قرار داشت و از همین لحاظ نیز بود که شیعیان از مشارکت حتا در پائین ترین رده های دولتی محروم بودند.
در عصر نور محمد تره کی و حفیظ الله امین، خصومت ویژه ای علیه همه اقوام محروم کشور به خصوص بر ضد هزاره ها و سایر شیعیان شدت یافت که در قیام برحق چنداول کابل به تعداد 12 هزار از مردم شیعه که اکثریت قاطع آن مردم تهی دست، جوالی، دکاندار، تبنگ فروش، لیلامی فروش و کارگران روی سرک هزاره بودند، به شهادت رساندند.
در زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب الله، همه مردم کشور و خاصتآ شیعیان به عبادت مذهبی و مراسم برگزاری عاشورای حسینی آزاد بودند. از اینکه در طول تاریخ افغانستان، از جمله شیعیان به طور خاص از ادای مراسم مذهبی خودها نیز محروم بودند. بنا بر هر انگیزه و علت که بود این دو زمام دار چپ کشور به آزادی مذهبی آن ها احترام می گذاشتند.
در عصر حاکمیت مجاهدین در کابل، متآسفانه که جنگ های حزبی، قومی، مذهبی، سمتی وغیره آغاز شدند که همه هستی مادی، معنوی و اجتماعی مردم را به تلی از خاک یکسان کردند. آن کشورهای که مجاهدین را در جریان 14 سال دوران جهاد در برابر اشغالگران ارتش سرخ و دولت های وقت کشور مورد حمایت قرار داده بودند، در عقب مجاهدین قرار داشتند و به آنان امر و نهی سیاسی را به خاطر تحقق منافع ملی خود شان در افغانستان ویرانه می دادند. از جمله، وهابیت از طریق استخبارات پاکستان و سایر همکاران افغان شان، جنگ مذهبی، نظامی و نژادی را نیز علیه شیعیان هزاره و غیر هزاره شعله ور ساختند تا اینکه شهر کابل از حضور فزیکی کلیه شیعه ها و خاصتآ هزاره ها کلآ خالی گردید و میدان برای شؤنیستان قبیلوی، وهبیان و همکاران متحجر دیگر شان باز شد.
اصلآ در زمان امارت اسلامی طالبان در کشور، هدف نابودی تمام اقوام غیر پشتون تبار مطرح بود که از جمله نسل کشی اقوام غیر پشتون در مرکز شهر مزارشریف، سایر ولایات شمال، مرکز شهر بامیان، یکاولنگ و نابودی مجسمه های تاریخی بامیان توسط طالبان عملی گردید. در ضمن، مراسم نوروز، برگزاری عاشوری حسینی وغیره از سوی طالبان کاملآ منع گردید که این ها همه ناشی از ماهیئت قبیلوی و تباری طالبان و با اندیشه ها، سیاست ها و سرمایه های عربستان سعودی و استخبارات پاکستان به صورت خاص در برابر علم برداران حضرت امام حسین علیه السلام بود.
از برکت حضور جامعه جهانی در عصر آقای حامد کرزی، در پرتوی آزادی، مرارسم عزاداری عاشورای حسینی نیز قانونآ مجاز دانسته شد و پیروان آن تا کنون با نظم، صلح، امنیت، تساهل، شکیبایی وغیره در عاشورا شرکت می کنند. ولی طی این 11 سال آخیر حضور چشمگیر علم برداران حسینی، نه تنها باعث خشم جهل ورزان، وهابیان، شؤنیستان قبیلوی و دست نشاندگان بیگانه در داخل افغانستان گردیدند؛ بلکه تروریستان طالبی قتل های زنجیری را نه تنها در مورد اقوام محروم در شمال، مسیر راه های کابل- بامیان، قندهار- کابل، هرات- کابل و سایر ولایات نیز انجام دادند و حتا علیه شیعیان در پاکستان و به خصوص در شهر کویته پاکستان بر ضد هزاره ها نیز کشتارهای زنجیری دیگری را عملی کردند که این عمل ضد انسانی آن ها بازهم ادامه دارد.
به ادامه تعصبات گوناگون تاریخی و به ویژه به ادامه عملیات تروریستی در سال گذشته در زیارت الوافضل کابل روز دهم عاشورای حسینی در یک عمل انتحاری به تعداد 54 تن شهید و 164 تن دیگر از عزاداران حسینی زخمی شدند که این هم دشمنی ویژه ای است که توسط طالبان و حتا حامیان قبیلوی شان در ارگان های دولتی، خصوصی و خارجی در افغانستان هر روز فاجعه را در مقابل مردم عامه می آفرینند.
حامد کرزی با ظاهر فریبی اعلان نمود که قاتلین شهدای زیارت ابوالفضل را دستگیر و به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم خواهد نمود؛ ولی این هم مانند وعده های دروغین گذشته وی بوده تا کنون از آن بیش از یک سال می گذرد، عملی نشده است.
درست امسال با تمام تدابیر امنیتی که به خاطر برگزاری مراسم روزهای عاشورای حسینی در کشور به خصوص در کابل گرفته شده بود، چند عمل انتحاری از سوی پولیس امنیت ملی خنثی گردید.
جریان واقعه المناک کربلای دانشگاه کابل که توسط عوامل بیگانه خلق گردید، نقاط چندی از این گزارش ها را به صورت ذیل باهم ملاحظه می نماییم تا بازهم دشمنان خدا، انسان و مردم افغانستان خوب تر معرفی گردند:
«درگیری تاسفبار دانشجویان دانشگاه کابل، نشان داد که خطر افراطگرایی بهشدت دانشگاهها و موسسات تحصیلی ما را تهدید میکند. گسترش افراطگرایی در دانشگاههای کشور یک خطر جدی است. گرچه در گذشته نیز، در باره خطر افراطگرایی در دانشگاههای کشور، هشدار داده شده بود، اما حکومت این هشدارها را جدی نگرفت.» اخبار سایت آریایی از نگارش روزنامه 8 صبح دوشنبه 26 نومبر 2012 میلادی
در این منبع، اصل برخورد افراطگرایی مذهبی را در دانشگاه کابل چنین می نگارد:
«درگیری بین دانشجویان زمانی آغاز شد که دانشجویان اهل تسنن از برگزاری مراسم عاشورا در مسجد دانشگاه، جلوگیری کردند.» اخبار سایت آریایی دوشنبه 26 نومبر 2012 میلادی
در آخر مقاله بهروز عوام تحت عنوان کربلا در دانشگاه چنین می خوانیم:
«ملاهایی که سخنرانی کرده اند و به بزرگان مذهب مخالف تاخته اند، و نهادهای طالب پروری مانند انجمن اصلاح و دیگر عوامل نفوذی طالبان باید پاسخگو باشند...» کابل پرس? 25 نومبر 2012 میلادی
آقای شیر احمد نظری از محل واقعه در دانشگاه کابل گزارش مفصل را ارائه داشته که من صرفآ جسته جسته از قمست های آن در این جاه نقل می نمایم تا خوانندگان عزیز به اصل عوامل فاجعه علیه یک بخش بزرگ از مردم افغانستان آگاهی حاصل کنند و بعد خود دشمنان اسلام، بشریت، مدنیت و مردم ما را باز هم بیش تر و درست تر بشناسند:
«پیشتر رفتم دیدم دانشجویان پیش روی دروازه مسجد صف کشیده اند، پرسیدم چه خبر است؟ گفتند که از بچه های شرعیات و در مجموع سنیها مانع ما شده اند، تا مراسم عزاداری برگزار نشود.
یک شب پیش نیز این گروه با سر دادن شعار مانع عزاداری شیعیان در مسجد خوابگاه دانشگاه کابل شدند. ولی شب گذشته با دخالت نیروهای پولیس و امنیت ملی از درگیری میان دانشجویان جلو گیری شده بود. در جلسهی شب عاشورا که برای حل این مسئله نیروهای امنیتی آمده بودند، نمایندگان دانشجویان شیعه با نمایندگان دانشجویان سنی به مباحثه پرداختند، تا این مشکل از روی گفتمان حل شود تا به خشونت کشانیده نشود. در قسمتهای اول جلسه من بودم، چیزی را که از جلسه فهمیدم گلایه دانشجویان سنی از شیعیان مبنی بر عدم اشتراک آنها در گردهمایی دفاع از اسلام بود، که چند قبل در پیش روی دانشگاه کابل برگزار شده بود.
بلاخره نمانیده گان دانشجویان هم از سنی و شیعه باحضور معاوین امور محصلان نماینده جنایی فرمانده کندک محافظت از دانشگاهها و نمایندهی آیت الله محقق کابلی، نماینده امنیت ملی و یک جنرال وزارت داخله توافق کرده بودند، که مراسم عزاداری فردا ساعت یک بعد از ظهر درهمین مسجد برگزار شود.
اما امروز بازهم دانشجویان سنی با توافق شب گذشته قانع نشده و خواستار لغو این مراسم شدند، آنان برگزاری این عزاداری را مغایر با دین اسلام دانستند.
پس ازین چند تن از دانشجویان سنی به پشت بام خواب گاه بر آمدند، و باسنگ از آنجا دانشجویان شیعه را هدف قرار میدادند، درهمین حال بود که بلند گوی مسجد داخل خوابگاه به صدا در آمد و کسی فتوای جهاد علیه شیعیان را صادر کرد و با صادرکردن فتوا درگیری دوبرابر شد و شیشههای پیش روی خوابگاه شکست. اگرچه درهمین حال نیز نمایندگان دانشجویان شیعه صدا می زدند، که به سوی خوابگاه سنگ پرتاب نکنند، ولی چون از بام هدف قرار می گرفتند چاره دیگر نبود.
در زمان درگیری پولیس وجود نداشت، و اینکه دانشجویان شیعه از پایین تا پشت کلپ ورزشی عقب نشینی کردند، و دانشجویان سنی پیشروی درین جا فرمانده کندک محافظت از دانشگاهها همراه بامحافظانش چند فیر هوای کردند، با فیر هوایی پولیس چند شلیک گلوله از خوابگاه نیز به سوی دانشجویان شیعه شد.
زمانیکه فرد زخمی را انتقال میدادم دیدم سربازان پولیس با موترهای شان به دروازه شمالی دانشگاه کابل استاده اند ولی هیچ کاری نمیکنند. » کابل پرس يكشنبه 25 نوامبر 2012
اما، متأسفانه به روز شنبه 4 قوس 131 خورشیدی برابر با 24 نومبر 2012 میلادی دهم عاشورا در مسجد دانشگاه کابل توسط سازمان دهی تروریستان طالبی، استخبارات پاکستان، عربستان سعودی و سایرین از طریق یک عده از استادان فاکولته شرعیات که یک تعداد شاگردان ساده لوح را علیه شاگردان عزادار حسینی تحریک کردند و حادثه غم انگیز دیگری را به وجود آوردند که باعث یک کشته و 23 تن زخمی در محوطه دانشگاه کابل گردید.
اگر حلقات شؤنیستی ارگ ریاست جمهوری به صورت غیر مستقیم در فاجعه دانشگاه کابل دخیل نباشند، چرا عوامل اصلی آن را دستیگر و به پنجه قانون نمی سپارند؟
این یک امر مسلم است شاگردان افراطی که مانع برگزاری عزاداری مراسم حسینی در مسجد دانشگاه کابل شدند، شاید بیگناه و با گناه بوده باشند؛ ولی در عقب آن دست های ترویستان افغانی، شؤنیستان قبیلوی حاکم در قدرت سیاسی جمهوری اسلام افغانستان، استخبارات پاکستان، عربستان سعودی و سایر همکاران شان نیز دخیل بوده که بازهم امسال در روز دهم عاشورا فاجعه کربلا را در مسجد دانشگاه کابل خلق نمودند. آیا عامل اصلی این فاجعه دانشگاه کابل، میراث داران یزیدی در کشور ما نیستند؟
آیا قانونآ مسجد محل نیایش و برای مراسم امور دینی نیست که شیعیان از آن محروم می گردند؟ آیا آزادی دینی و مذهبی هم برای مردم ما در قانون اساسی افغانستان مشروعیت ندارد؟ پس، چرا وهابیان و با سایر حلقات تروریستی خویش از برگزاری مراسم عاشورای حسینی در مسجد دانشگاه جلوگیر به عمل آوردند؟
آیا دشمنان مردم ما با تشدید تعصبات مذهبی، قومی، زبانی، گروهی وغیره خواهند توانست که مانند گذشته ها میان پیروان دین مقدس اسلام تفرقه را خلق کنند و از آن استفاده سیاسی را ببرند؟ آیا شیعیان و سنی ها، مشترکآ پیروان اصلی دین مبین اسلام و سنت نبوی نیستند؟
هموطنان گرامی!
خلاصه اینکه، حامد کرزی و سایر بانده های قبیلوی شان در ارگ ریاست جمهوری و سایر نهادهای خصوصی نیز به خوبی می دانند که «زوال حاکمیت شؤنیستی پشتون سالاران» در قرن 21 فرارسیده است. و حال با خیال باطل شان، تصور می کنند که با به راه انداختن قتل های زنجیری شخصیت اقوام تحت ستم کشور، تقویت تروریستان طالبی، محروم کردن مناطق مردمان غیر پشتون از انکشاف متوازن، تأسیس کردن نهادهای وهابی، فریب دادن طبقات محروم پشتون، کشتار عزاداران حسینی، تولید مواد مخدر و سایر اعمال ضد انسانی خودها در برابر همه فرودستان بازهم قادر به تداوم حاکمیت سنتی و نظام شؤنیستی پشتون سالاری- طبقاتی در آینده کشور خواهند شد. این یک خواب است، خیال است و جنون است.
در معادله کشور است که کرزی و تمام دار و دسته اش از داخل و خارج کشور حد اعظم تلاش را به خرچ می دهند تا بار دیگر طالبان تروریست و سایر باندی های شؤنیستی تک تباری خویش را با حمایت مدارس مذهبی وهابی، استخبارات پاکستان و سایر قدرت خارجی بر اریکه قدرت سیاسی آینده در افغانستان بیاورند، بعد با دست باز با جلادیت تمام بالای همه اقوام تحت ستم، طبقات محروم جامعه، زنان، روشن ضمیران، دیگرپذیران، دموکراتان وعامه مردم افغانستان حکومت کنند.
باید اذعان داشت که مردم کشور اعم از محرومان پشتون و غیر پشتون از جنایت تروریستان طالبی و سایر شؤنیستان در جریان این 11 سال آخر در حاکمیت سیاسی افغانستان خوب آگاه شده و هرگز حاضر نیستند که بعد از این تحت حاکمیت فرعونی طالبان و سایر شؤنیستان تازه به دوران رسیده زندگی نمایند و اسارت نوین را مانند عصر خونبار عبدالرحمن خانی بازهم جبرآ قبول کنند. تورک تباران و غیر تورک تباران با درایت سازنده و عقلانیت نوین درک کرده اند که توطئه های اقشار خون آشام پشتون سالاری دیگر کاربرد ندارد.
مردمان تحت ستم و محروم کشور نباید بیش از این فریب این شیادان و قاتلام مردم را بخورند و آرام گیرند؛ بلکه مبارزات قانونی، مدنی، عقلانی و همگانی را بر ضد تروریستان، شؤنیستان تک قومی، سیستم استبدادی و حامیان خارجی شان تا آخرین لحظه حیات خودها ادامه بدهند تا قانونیت، مصؤنیت، عدالت و برابری را در محورهای مادی، معنوی و اجتماعی برای تمام اقوام مسلمان و اقلیت های غیر مسلمان افغانستان عملآ تأمین نمایند.
مکررآ باید افزود که مردم هزاره و غیرهزاره تا این حد از بلوغ آگاهی سیاسی و رشد شعور اجتماعی خویش رسیده اند که بعد از این در مورد تعیین سرنوشت عادلانه و دموکراتیک خودها، مستقیما خودشان تفکر کرده و آینده خویش از اسارت حکومت حامد کرزی، مفسدین اداری، تبارگرایان، قاچاقبران، حلقات شؤنیستی، تروریستان طالبی و حامیان خارجی شان نجات خواهند داد.
چهار شنبه 8 قوس 1391 خورشیدی مطابق با 28 نومبر 2012 میلادی
پيامها
29 نوامبر 2012, 03:38, توسط fetrat
نمی دانمی چرا برای حسین بزنیم و خون بریزیم، بگیریم و... مگر دیگران ادم نبودند؟ این عزاداری منشا در کجا دارد؟ مگر حضرت پیامبر این طور عزاداری امر نموده است؟ و صد ها سوال دیگر. یا مگر ما مشکل عصبی یا روانی داریم؟ به هر صورت، با انکه یک شیعه هستم ولی این حسین حسین گفتن ها خسته کننده و مریض کننده است.
30 نوامبر 2012, 16:25, توسط باب بیتا
جناب فطرت شیعه مذهب:
شما مشکل خود را بگردن دیگران می اندازید. شما خود در شروع نوشته خویش جواب خود را می دهید و نظر تان را با این کلمه شروع می کنید که "نمی دانم"! نادانی شما را به اجرای مراسم شیعه ها بهر شکلی که است چه؟ توصیه من به شما این است که بهتر است در حصه کسب دانش از طریق مطالعه چند کتاب بشر شناسی و علوم متداوله امروزی بر نادانی تان فائق آیید. وقتی این کار را کردید، خود به سئوالات تان پاسخ داده اید. من وقت و مکلفیت ندارم که نارسائی های شما را جبران کنم.
29 نوامبر 2012, 04:55, توسط ahmad
دو پسران کاکا (یزید و حسین) برای کسب مقام خلافت باهم جنگیدند، پسر کاکای سومی (حسن) با یزید تابیعت کرد و امور خلافت را با همدستی با یزید به پیش برد. زمانیکه حسن لازم ندید که انتقام برادر خود را از یزید بگیرد، پس ما چه کاره ایم، که برای یکی ازین سه پسران کاکا باید عذا بگیریم و خون بریزیم.
عجب منطقی!
29 نوامبر 2012, 07:04, توسط Yusof
احمد جان به نظر من شما هیج از واقبت های عاشورا متسفانه اگاهی ندارید. این حسین بود که اسلام را زنده نگه داشت. بهتر است کمی مطاله داشته باشید. تاریخ بخوانید
30 نوامبر 2012, 03:15, توسط رهگذر(بیخدا)
همانطور که دوست دیگری در بالا اشاره کرده اند، حسین برای خلیفه شدن و گرفتن قدرت سیاسی که برادرش حسن فروخته بود بر علیه یزید خروج کرد و محاسباتش نادرست از آب در آمد و در نهایت سرش را بباد داد، نه برای آبیاری اسلام و از این نوع سخنان کلیشه ای شیعه!
29 نوامبر 2012, 07:14, توسط مجید سرخیل
به خدا شرم به افغانی اعم از شیعه، سنی رافزی، اسماعیلی وو که بخاطر حادثۀ کربلا بر سر و صورت اش بزند و تجلیل کند. حسین بخاطر غصب مقام پادشاهی و رهبر و به خاست همین منافقین که خود شیعه میگویند و بر سر و صورت خود حالا میکوبند به سوی کوفه رفت ولی همین مردم منافق از او روی بر گردانند و جانب یزید را گرفتند و حسین سگ مرد شد. حالا چند تا بیخرد نام او را با علی قاتل ملیون ها انسان عجم امام و کلام و این چیز ها میگذارند...
30 نوامبر 2012, 16:29, توسط باب بیتا
جناب مجید سرخیل:
راه بیرون رفت از این وضعیت شرم آور چیست؟ آیا دو زدن و هوچیگری ما را از این زندگی خجلت آور نجات می دهد یا راههای بهتر مدنی هم است؟
29 نوامبر 2012, 10:48, توسط نسیم هزاره
استخوان شکنی بوده تنومند و زور آور که استخوان شتر را به یک ضرب می شکسته ، کنیت اش هاشم ( استخوان شکن ) فرزند مناف ، نواسه کلاب . عموی هاشم « عبد شمس » را فرزندی بوده به نام « امیه » . اینان از یک خانواده بوده اند به نام « قریش » . محمد ، ابوبکر ، عمر ، و علی اولاده هاشم بودند و عفان ، عثمان ، ابوسفیان ، معاویه و یزید اولاده « امیه » . خانواده قریش پرده داران کعبه بوده اند و در بین سایر اقوام عرب ، همه اینان متمول و با نفوذ . دعوای این عمو زاده ها بر سری کسب قدرت بوده . چون چهار تن از بنی هاشم پیهم قدرت را قبضه نموده بودند ، بعد از وفات امام علی ، معاویه دعوای خلافت کرد و همه مردمان عرب به شمول امام حسن به او و پسرش بیعت کردند . درین میانه فقط امام حسین دعوای خلافت داشت و به امید گرفتن بیعت مردمان کوفه « عراق » رخت سفر بست که این پیش بینی اشتباه از آب برآمد و مردمان آن سامان قبلاً به پسر معاویه بیعت نموده بودند . راه باز گشت مسدود ، خود و خانواده « جمعاً چهل نفر » کشته شدند .
انگیزه سفر امام حسین ، ارزیابی نادرست « عقیل بن جعفر » پسر عموی حسین بود که نامه فرستاد مبنی بر بیعت سی هزار مردمان کوفه . گرچه امام حنیفه برادر ناتنی حسین با رفتن او موافق نبود و بخصوص بردن حرم و خانواده . « ابوحنیفه فرزند امام علی در سن 36 ساله گی کشته شد و بعضی ها را باور بر آن است که او ناپدید شد و چون مهدی دوباره ظهور خواهد نمود . پیروان او را کیانیان گویند . »
و نیز امام علی با یکی از دختران معاویه ازدواج نموده بود و از او فرزندی به دنیا آورد به نام عباس . همین حضرت عباس « ابوالفضل ، قمر بنی هاشم » خواهر زاده یزید بود . یزید در کوفه سه بار او را صدا زد : خواهر زاده بیعت کن . عباس از حسین مشوره خواست و حسین از یزید اجازه باز گشت به مدینه خواست که قبول نگردید . سپس گفت : به شام « سوریه » می روم که نیز پزیرفته نشد . یزید از او بیعت خواست ، فقط بیعت . حسین بیعت نکرد و با عباس و همراهان کشته شدند . عقیل بن جعفر فرار نمود و در منزل یک نفر خیاط از بام منزل سقوط نموده وفات نمود .
تاریخ طبری – جلد چهارم .
29 نوامبر 2012, 15:50, توسط علی
زبهر مردگان ای مرد دانا _ بگردن شیون و ناله چه معنا _ به آئین خرد مردان عالم _ حماقت است نالیدن به هرجا_ حسین گر محبوب الله بودی _ به آن خواری نیفتیدی به دنیا _ حسین با وعده های کوفیان رفت _ سرش را داد بهر قدرت و چا_ چنین است حکم دنیای ستمگر_ نباید کرد از آن واویلا _ به قرن بیست و یک مرده پرستی _ نباشد منطقی گرهستی آگاه _ چه سودی میدهد مرده پرستی _ تعقل کن اگر داری خرد را _ رسوم عادت سامی نژادان _ چرا گردیده برما زنجیر پا _ بیا این زنجر بهوده بشکن_ بشو آزاد همچون مرد دانا
29 نوامبر 2012, 17:41, توسط mamik
man na medanam ki in Pohanton bod ya karbala kar dar anja merasem azadari bargozar mekard. in khodash yak ifratgery ast.
29 نوامبر 2012, 18:49, توسط مه
اگر این وحشیها اسلام را دوست دارند اول باید پیش انتحار برادر و خواهر خود را بگیرند. بعد مثل انسان و به آرامی گپ دلشان را بزنند. هر بار اینها بخاطر قران سوزی که توسط غربیها صورت میگیرد، مثل گله های شغال در کوچه و بازار میریزند و مال و جان چند بیگناه را میسوزانند و در شهر هرج و مرج به پا میکنند، چرا؟. یک چوب در دست هر کدامشان و ریشها تا زانو و ا...اکبر صدا میزنند و هر چی پیش آمد را ویران میکنند و میسوزانند. جالب اینجاست که وقتی برادران کوچی شان مسجد و قران را در بهسود و دیگر جایها میسوزانند اینها نه تظاهرات میکنند و نه از طریق دیگر صدایشان را میکشند.
آخر کدان آدم عاقل با اینها بیعت میکند؟؟ پس نباید مجلس عاشورا را بهانه کرد و از این طریق انتقام گرفت. باید مثل بچه انسان گپ دل و مشکلات را در میان گذاشت و راه حل پیدا کرد. اما اول از خشونت دست باید کشید و انسان شد. ولی این برای مسلمانان امروزه غیره ممکن است. چون از پدر و مادر خشن و وحشی به دنیا میایند و مورد سو استفاد قرار میگیرند.
29 نوامبر 2012, 18:52, توسط rashid
قسمیکه شما گفتیدمسجد جای نیایش است بلی جای نیایش است نه جای زدن وکندن ویک مشوره دارم برای شما اگر میزنید خود را بازی ندهید دیگران را همرا چند تا زنجیر نزنید با یک زنجیر بزنید خود یا یکی تان ایستاده شده دیگران تان بزنید بعدا دیگر تان ایستاده شود
29 نوامبر 2012, 18:56, توسط سوالگر
سوال: کربلا فرض است؟
جواب نه
سوال: کربلا واجب است؟
جواب : نه
س: کربلا سنت است(سند پیامبر) ؟
جواب : نه
س: کربلا مستحب است؟
ج: نه
کربلا در قران است؟
ج: نه
س: کربلا در احادیث پیامبر است؟
ج: نه
پس چرا اهل تشیع این مراسم را بالاتر از فرض و سنت میدانند؟
برادر جان !کدام کار اهل تشیع مطابق فرض و سنت است که این باشد. مگر پیامبر در زیر پیشانی خود در هنگام نماز کلوخک میماند؟
جواب :
پس این کلوخ بازی و این قبر پرستی و این امام سازی و امام پرستی و دادن قدرت های فوق العاده به امامان و قایل شدن حیات ابدی برای امام زمان همه از جمله اختراعات یک عده کودنی است که خود را شیعه ای علی میخوانند.این همه مزخرفات و بدعت ، سنگ بنیاد تشیع را تشکیل میدهد.
ایا تجلیل از عاشور ثواب دارد؟ ایا گریه کردن در این روز ثواب دارد؟ ایا قمه زدن و خود را خون الود کردن ثواب دارد؟ و ایا خون ریزی های وحشیانه روز عاشورا ثواب دارد؟ نه نه و هرگز نه.
تشیع مذهبی است مزخرف و ساخته و پرداخته یک گروه خرافه کرای تاجر دین.
تشیع انقدر کودن است که قبر حسین را پرستش نموده و از حسین و علی و رضا طلب حاجت میکند. اگر بپرسی که چرا چنین میکنی؟ جواب میدهد که نه من این فرد را واسطه قبول دعایم ساخته ام. این ادعایش هم اسلامی نیست. تشیع یعنی دروغ، دشنام و بهتان. تجلیل وحشیانه از روز عاشورا یعنی وحشیگری، نادانی و خونریزی های سفیهانه. تشیع با تجلیل از روز عاشورا خود را مسخره دنیا ساخته است. شرم بر این گروه ابله باد.
30 نوامبر 2012, 02:56, توسط رهگذر(بیخدا)
اسلام خود ایدئولوژی فاشیستی، جعلی و دروغینی است! آنچه محمد بچه باز و شیاد دروغگو بنام اسلام بنیاد نهاده است کپی برداری آیین یهود، زردشتی و سنت اعراب پیش از اسلام است. به گونه مثال: روزه گرفتن و سنت کردن و حرام بودن گوشت خوک از آئین یهود! داستان روز قیامت و بهشت و جهنم از آیین زردشت! مراسم حج سنت اعراب پیش اسلام! تنها جهاد(دستور قتل و ترور و آدم کشی) اختراع محمد شیاد و چیزی جدید در اسلام است. پس، شما فکر نکنید که شیعه جعلی و سنی حقیقی است! اسلام خود جعل است و شیعه جعل اندر جعل!
30 نوامبر 2012, 16:49, توسط باب بیتا
جناب سوالگر:
کربلا نه فرض است، نه واجب است، نه سنت است و نه هم ..... است بلکه عقیده است و یک بدعت شیعه هاست! اسلام هم یک بدعت حضرت محمد بود که علیه عیسویت و یهودیت صورت گرفت و مفاهیمی از قبیل فرض و واجب و سنت و غیره را بارمغان آورد. آیا می توان با این بدعت ها بشکلیکه اتفاق افتاد مقابله کرد؟ آیا لازم نیست که در این مورد قدری تحقیق نموده و یاد بگیری که جهان به چه شکل با عقاید مزخرف به مقابله برخاست؟ توصیه من به شما این است که سر از امروز یک جلد کتاب بشر شناسی امروزی را که در دانشگاههای جهان بشکل معیاری تدریس می گردد، بخوان و بدان. روح سردار اعلیحضرت محمد ظاهر شاه شاد باد که یک مجله "بخوان و بدان" را برای رعایای وفادارش معرفی کرد ولی معلوم می شود که شما هیچ صفحه ای از آن را نخوانده اید.
30 نوامبر 2012, 17:01, توسط باب بیتا
جناب بی خدا:
خدا را شکر که ما در پهلوی جعل کاران اسلامیست با خدا یک بی خدا را یافتیم. گپ های شما در مورد شیادی های اسلام قبول ولی نگفتی که راه و روش شما بی خدایان چیست؟ آیا همین قدر کافیست که دیگران را بخاطر این و آن شان بکوبیم و از خود چیزی نداشته باشیم که جانشین آن سازیم؟ من با علاقمندی می خواهم در مورد مسلک و روش شما بی خدایان علیه جعلیات مطلع گردم. لطف نموده مرا روشن سازید. اگر با خدایان باعث تباهی شد، لطف نموده چند جمله از شهکاری های خود بنویس.
1 دسامبر 2012, 08:17, توسط گریانوگ
باب بیتا جان!
شاد وسرحال باشید !
درنوشته کوتاه چه پرمغز وزیبا بیان نموده اید جنگ هفتاد ودوملت! را که چون همه ندیدند حقیقت ره افسانه وافسانه ها زدند.
این ها نمیدانند که اساس غلط است یعنی اسلام.
پس ازیک بنیاد غلط فرعیات درست که بوجود آمده نمی تواند .
29 نوامبر 2012, 22:23, توسط مه
همی تو سوالگر بهترین مسلمان هستی آفرینت. جنت جایت و لپ و جپ و زدن و خوردن و کردن و کش و فش. از صبا چوبت را بیگیر و سر چهارایی استاده شو و مردم را به راه راست هدایت کن. باز بخششی در بهشت برت یگان موتر کرولا بتن. باز کش و فش کن. شیعه هم خو در دوزخ میسوزه.
وقتی تو و مانند تو احمق مسلمان خود را خدا جور میکنند و با انتحار و وحشی گری جان انسانها را میگیرند، این کفر نیست اما ان احمق دیگر که خود را با زنجیر میزند و حسین را واسطه پیش خدای خود میگیرد کافر است؟؟
عجب دنیایست. پیسه خود را پس بیگیر و ِازار بند بخر.
30 نوامبر 2012, 00:47, توسط jiran
دوستان حسین بک زن باره بود به خاطر بک خانم کشته شد جون که ان زمان و اسلام فعلی جز دزدی عارت چپاول مسلمانان کاری نداشتند و زنان را به عنیمت می گرفتند و زنان که 72 از خانم های زیبا بودند می خواست فرار کند و به جنگ فبیله مخالف اقتاد سر جنس مخالف جنگیدن و به خاطر که کثافت کار ی شان افشا نشود این حیله درست کردند که به خاطر این و ان ............ همه این ها چرت و پرت است به خاطر که خودش را تبرئه کنندو مردم دیگر جهان را مشغول نهگدارند و بزنس خوبی است هر سا ل مردم را سر کیسه کردن
30 نوامبر 2012, 00:49, توسط aumar
جناب اقای سوالگربی شاخ و دم !!!!!
یک چیزی دیگه اش مانده خی نه گفتی که انتحاری چه است؟؟؟ فرض یاواجب؟؟؟؟؟ البته ده مذهب که وهابی داره فکرمونوم که واجبه؟؟؟؟
عمرتندروازمیمنه
30 نوامبر 2012, 01:24, توسط fetrat
بیسار خجالت اور است به ما شیعیان که به عوض پرداختن به جواب سوالات مطرح شده میان نظر دهنده گان، دنبال مسله انتحار میرویم و حرف میزنیم. این بدان معناست که جوابی برای گفتن نداریم.... فقط بحث را به بیراهه میکشانیم.
30 نوامبر 2012, 06:26, توسط باران
گوشواره ای عرش مجید
حسن مجتبی
خوش صورت و زنباره ، غرق هوس و شهوت
نزدیکی های نمازشام ...
تازه ترین زن حرمسرایش ، گفت :
حسن ! کحا ؟
حضرت فرمود :
کنیزه کی آورده اند برایم امشب از غزوات
دختر گفت : همین سه روز پیش مرا در عقد نکاح آوردی ، حال هوس زنی دیگر ؟
حضرت فرمود :
چی کار کنم ؟ همین امروز کنیزه کی دارم ، رسم است آخر ...
زن : او ... مای گاد
حسن ! شب با من غذا بخور
فقطم همینم امشب
حسن گفت : برو غذا بیاور
مالش پایان تنه اش ، حرمان ببری در گور
زن ، زیر لب زمزمه کرد
زهر هلایل در غذایش داد
و زبان در سقف دهان آن حضرت
از کلام افتاد .
آنلاین : http:/baran@yahoo.com
30 نوامبر 2012, 07:30, توسط عجمی
ای مردم ایکه ازاسلام دفاع میکنید !
30 نوامبر 2012, 08:49, توسط rahmat
گیرم که عزاداری امام حسین در بین مسجد بد باشد ایا انتحار دربین مسجد خوب است . پس این افراطیون وهابی در دانشگاه کابل از وابستگان همانهای هستند که انتحارا را حتا دربین مسجد جایز میداند . فقر فرهنگ وقتکه بود همه چشمها کل وکور میشود ..
30 نوامبر 2012, 09:06, توسط نبی
نسیم جان که تحت نام هزاره نو شته است یک چیز خیلی خنده دار نوشته است حسین با یک دختر معاویه از دواج کرده بود . برو کمی مطالعه کن و تحقیق کن و...
30 نوامبر 2012, 15:19, توسط fffff
حسین دیگر کدام حــــرامی است؟؟؟؟ شما هزاره ها زنده گی مردم را بسته میکنید در محرم تان
خوب میکنند، پوهنتون کابل جایی عزاداری نیست
30 نوامبر 2012, 16:38, توسط باب بیتا
گناه تان نیست. کرزی تکرار می کند که دانشگاه های افغانستان جای سیاست نیست و شما می گوئید که جای عزا داری نیست. پس سئوال این است که این دانشگاهها جای چه است؟ آیا ما بایست سیاست مداران خویش را از مدارس دیوبندی وارد کنیم تا برای ما سیاست کند یا ما به قم رفته در آنجا عزاداری کنیم؟
ای مردم بخواب رفته! تا بکی؟ تا بکی از خر جهالت خویش پائین نمی شوید؟
30 نوامبر 2012, 16:04, توسط باب بیتا
قابل توجه دوستان:
عجب بحثی و عجب استدلال هائی؟ شما را به وجدان تان سوگند که قدری فکر کنید و از خر جهالت افغانیت تان پائین آئید که منشاء تمام بدبختی های افغان و افغانستان است، فرق نمی کند که این جهالت از طرف یک طالب ریش دار تبارز داده شود یا یک طالب پالیش شده نکتائی پوش! کوشش کنید که فکر تان را مطابق تحولات روز عیار سازید.
اینکه تجلیل از عاشورا خوب یا بد، یک موضوع است و هیچ ربطی باین بحث ندارد و نباید هم داشته باشد. گیریم مردم شیعه ها یک گروه بت پرست ضد اسلام یا این و آن ولی بحث بالای آن را به این چه که شیعه ها نتوانند از عاشورا در مسجد دانشگاه کابل تجلیل بعمل آورند و سینه زنی نکنند؟ اگر شیعه خود شان از روی دانش یا جهالت خود را می زنند، به شما چه؟ وقتی که آنها خواستند به سر و صورت شما بخاطر تجلیل از مراسم مذهبی شان بکوبند، شما حق دارید که غوغا برپا کنید. اگر شیعه ها بجای خدا به زیارت قبور یا لات و منات می روند، به شما افغانان جاهل چه؟ عبدالرحمن خائن وطنفروش ناموس فروش با چه حق و منطق مردم شریف نورستان را مسلمان ساخت؟ چه عیب داشت که ما در افغانستان یک ولایت کفر نشین داشته باشیم؟
شما با تبصره های خویش که اکثرا از روی جهالت شما صورت می گیرد در حقیقت علیه قانونیت افغانستان و نهایتا علیه موجودیت افغانستان کار می نمائید. اگر شما به افغانستان احترام و باور دارید باید به قانون این کشور احترام کنید. در صورتیکه برپائی مراسم مذهبی شیعه ها در قانون اساسی افغانستان تسجیل شده باشد، شما هائیکه خود را افغان می دانید از روی کدام منطق به چنین چرندیات دست می زنید و چرا شما در قرن 21 که قرن همزیستی و تمدن است، با شیوه قرون وسطائی از روی عقیده با مسائل برخورد می کنید؟ چرا شما از طریق قانون پذیری مدنی نمی شوید؟ تا بکی افتخار دارید که افغان بمانید؟
30 نوامبر 2012, 21:42, توسط آواره
در قانون جنگل « حیات وحش » هر گاه جسمی بنا بر علل و عواملی، رو به ضعف نهاده و به زانو در افتد، آنگاه جهان وحش«جنگلیان» بر « لش » آن هریک به نوبه خویش هجوم آورده، و در حد توانایی های خود قسمت از اعضای بدن وی را به یغما میبرند و...! این که بر جسم مذکور چه میگذرد، و وی چه درد و رنجی را متحمل میگردد و چگونه جان می بازد، و چگونه روح از کالبد ش تهی میگردد، و کی ها در ماتم وی عزا دار گردیده و به خاک ذلت می نشینند، و... بر هیچ یکی اعضای جنگلیان « جهان وحش » دارای اهمیت و مفهوم نبوده است...! برای « جنگلیان » اصل مهم، اشباع غریزه حیوانی شان بوده، و بس و همین..!
میخواهم یاد آوری بنمایم که: آنچه که بر مردم بومی افغانستان بخصوص « هزاره ها» و تاریخ آنان گذشته و میگذرد، نیز از امر قانون جنگل، و جهان وحش مستثنی نبوده و از این قاعده خارج نمیباشد. گونه زیست، روند زنده گی درد آلود و مالامال از تبعیض و ستم هزاره ها در این سرزمین، گاه حتی خشن تر و حیوانی تر از جهان وحش را به خود به تجربه گرفته اند! « قتل عام ها؛ غارت، تبعیض، ستم ... و؛ فروختن آنان به صورت برده در کوچه و بازار داخل و خارج از کشور...» ( خیل ی از اسرای زن، کتف در کتف با ریسمان در هم آویخته، و گیسوان به هم گره خورده؛ در بازار حراج امیر زمان، ضل الله عالم، « امیر عبدالرحمن خان؟؟!» ...)
اگر از تاختن ها، لشکر کشی ها، قتل عام ها و... و تداوم سیاست موذی و تخریب کننده تاریخی بگذریم، قتل و گردن بریدن مسافرین « هزاره » در پای هر بیشه و گردنه، از دیر باز زمان، و تا همین امروز در این سرزمین مروج بوده است! برای یک هزاره، مسافرت در مناطق « افغان نشین » سرزمین افغانستان؛ چه بسا که میتواند به قیمت حیات و زنده گی وی تمام شود! آیا میتوان گفت این سرزمین من است، و ما به اشغال نرفته ایم...؟؟؟؟!
1 دسامبر 2012, 08:10, توسط گریانوگ
اسلام دین فقط وفقط عربی است .
اسلام دین یست برضد زن.
اسلام دین یست که برده داری وغلام داشتن وسیستم غلامی رابه رسمیت شناخته هم درقران وهم دراحادیث ازآن به حیث یک نوع وضع وحالت نورمال وطبعی یادنموده است.
اسلام غنیمت گیری واسیرگیری درجنگهاراتشویق نموده ومشروع دانسته است ,عمل ایکه ریشه دربربریت ,بدویت ودرنده خویی دارد.
اسلام جهادرابه مثابه یک دکتورین جنگ بی پایان ,خشونت بی پایان ,دشمنی بی پایان ,کینه بی پایان و...........به پیروان خود عرضه نموده که ریشه دربربریت ,جنگ سرشتی ,قبیله جنگی و........دارد.
اسلام یک قوم راکه امروزه بنام سادات وبقایای اهل وبیت وچه وچه میخوانندش برهمه مسلمین بدبخت ارجیحیت داده وآقایی آنانرابرهمه مسجل وموجه دانسته که کاملا غلط بودن یک دین رابه اثبات رسانیده است.
اسلام دین تفرقه وخون ریزی است ,زیرا درجغرافیه اسلامی یک هزاروچهارصد سال میشود که جنگ وخون ریزی بدون توقف وتعلل جاریست که پایانش قرنهاوقرنها بعد اگر محتمل باشد!
اسلام دین یست که به عقب مینگرد نه به پیش,بدین لحاظ جغرافیای اسلامی عقب مانده ترین وازلحاظ مادی ومعنوی بدبخت ترین بخش کره خاکی ماست.
اسلام دین یست که بازندگی ,پیشرفت ,ترقی ,آزادی ,علم ,نوآوری دشمن است ,که درعمرچهارده صدساله اش دانشمندان شعرا,نویسندگان ,مورخین,طبیبان ,نواوران ,متفکرین ,سخنوران ,مخترعین ,مکتشفین ونوابغ بیشمار راازلحاظ فزیکی نابودساخته .
نوت: همه ادیان برپایه وهم وخیال ,ترس وبیم ,امید واهی ووعهده های دروغین بناشده ولی وای ازاین دین عربی -دشتی -صحرای وبیابانگردایکه بابلندپروازی های یک چوپان حقه بازوزن باره کم نظیرکه حریم اش رااززنان هرنژاد وهررنگ باهرسن وسال انباشته بود
هموطنان !این خرافات باز ی به خصوص این عاشورا ومحرم بازی رابگذارید کناربروید دنبال کاروروزگاروتحصیل وکسب وسازندگی وصفا وصمیمیت وعشق وآزادگی و.................
صلح درخانه وزندگی تان
1 دسامبر 2012, 15:47, توسط باب بیتا
جناب گریانوک:
یک اشتباه در اندیشه شما دیده می شود که شما فرق بین اسلام و اسلامیست را نمی توانید. دین اسلام رسالت و دین خویش را در مسیر تمدن بشری ایفا کرد و موفق هم بود ولی امروز چیزیکه اسلام را به هیولا مبدل ساخته اسلامیست هاست، نه اسلام! این هم یک حقیقت است که اصول و پرنسیپ های اسلامی در چارچوب شرائط زمانی و مکانی نقش مثبت ایفا کرد ولی امروز که اسلامیست ها مذبوحانه تلاش می کوشند اصولی را که در شرائط معین و مشخص زمانی و مکانی معرفی گردید، جهانی سازند یا آن را در افغانستان تعمیل کنند، اشتباه می کنند. مثلا شما هیچ ثبوتی ندارید که اگر حضرت محمد زنده می شد او عین گپ ها را که در حیات خویش زده بود، امروز هم می زد!
خلاصه مطلب: در افغانستان مارکسیست ها نام مارکس را بد ساخت. در حالیکه خود مارکس بزرگترین دانشمند و اندیشمند عصر خود بود و وی در تاریخ با تمام و کمال و بزگواری خویش درج است و هیچ کس چیز فهمی از تلاش های بشر دوستانه او چشم پوشی نمی تواند و نخواهد توانست! عین مطلب در مورد اسلام و مسلمان های اولیه صدق می کند. مشکل عظیم اسلامگراهای امروزیست، نه مسلمانان و اسلام!
اینکه در دین اسلام قتل و خون صورت گرفته است، هیچ جای شک و تردید نیست ولی خوشبختانه یا شور بختانه همین کشت و خون است که به تاریخ بشری شکل و صورت داده است. اگر شما به تاریخ تمدن بشری مراجعه کنید، کشت و خون بوده و است و در آینده هم خواهد بود. مسلمان ها در این کار شامل اند ولی این کار مختص به مسلمان ها نیست. تروریست ها و آدمکش های تروریست اسلامی امروز بحیث پارتنر دموکرات های امریکائی شان کار می کنند. اگر شما می گوئید که کشت و خون طالبان بد است، پس دوستان امریکائی ما چرا به این کار علاقمند اند!
موفق باشید
1 دسامبر 2012, 08:49, توسط ازاد اندیش
ایرج میرزا شاعر مشهور و نامدار زبان فارسی در قرن گذشته اشعار زیبایی را از خود به میراث گذاشته است. از ان جمله اشعاری مثل مادر" گویند مرا چو زاد مادر+ پستان بدهن گرفتن اموخت" و یا گارگر " شنیدم کارفرمایی نظر کرد+ ز روی کبر و نخوت کارگر را " وغیره را ما در کتاب ادبیات فارسی دری خود ما در مکتب هم خوانده بودیم.حالا ببینیم که این شاعر در مورد تجلیل های احمقانه و قمه زنی و مسخره بازی های روز عاشورا چه نظری دارد. لطفا بخوانید
بیچاره چه می کشی خودت را + دیگر نشود حسین زنده
کشند و گذشت و رفت و شد خاک + خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد کرد + لعنت به یزید بد کننده
اما دیگر این کتل مثل چیست + وین دسته خنده آورنده
تخم چه کسی برید خواهی + با این قمه های نا برنده
آیا تو سکینه یی که گویی + سو ایستمبرم عمیم گلنده
کو شَمر و تو کیستی که گویی + گل قویما منی شمیر النده
تو زینب خواهر حسینی + ای نره خَر سبیل گنده
خجلت نکشی میان مردم + از این حرکات مثل جبده
در جنگ دو سال قبل دیدی + شد چند کرور نفس رنده
از این همه کشتگان نگردید + یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد + هفتادو دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو مکنی ریش + ای در خور صد هزار خنده
باور نکنی بیا ببندیم + یک شرط به صرفة برنده
صد روز دیگر برو چو امروز + بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گِل + هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کلة خویش + کاری که تبر کند به کنده
هی بر سر خود بزن دو دستی + چون بال که میزند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد + هی پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد، عنم به ریشت + گر شد عن تو به ریش بنده
1 دسامبر 2012, 16:20, توسط باب بیتا
جناب آزاد اندیش:
نام تان زیبا و با معناست ولی عملت ناقض نام مورد ادعاست. شما وقتی نام تان را بی مسمی ساختید که پای ایرج میرزای مرحوم مغفور را شامل بحث تان ساختید. ایرج میرزا خوب یا بد یک واقعیت را افشا ساخت ولی اصل مطلب و مشکل دست نخورده باقی ماند. ای کاش ایرج میرزا به آن توجه می کرد که نکرد. شما بحیث یک آزاد اندیش باید توجه تان را به اصل مشکل معطوف سازید، نه به ایرج میرزا.
در سینه زنی و خون ریزی یک نکته بسیار مهم فلسفی و بشر شناسی نهفته است: مظلومیت! حسین وقتی در کربلا و در زندگی خویش با مظلومیت مواجه شد، راه آزاد اندیشی را در پیش گرفت و بجا هم اندیشید: زندگی آخر سر آید بندگی در کار نیست. کسانیکه امروز خون شان را می ریزانند از اثر مظلومیت است. فرق کمی بین مظلومیت امام حسین و مظلومیت پیروانش دیده می شود. وقتی انسان مظلوم واقع شد، جریان خون بی ننگی در بدن انسان چه فایده دارد؟ هیچ!
اگر شما به تاریخ مردم شیعه مراجعه کنید، آنها همیشه در اقلیت بوده و در موقف و موقعیت مظلومیت قرار داده شده اند. آنهائیکه خود را می زنند و خون شان را می ریزانند، بخاطر مظلومیت خود شان است، نه مظلومیت حسین یا این و آن. برای اینکه ما بتوانیم این مردم را از این مسیر نجات دهیم باید راهی را سراغ کرد که سبب رهائی آنها از مظلومیت می گردد.
لطفا بفرمائید و بگوئید که آن راه و چاره چیست؟ اگر ایرج میرزا به این مطلب متوجه نشد، شما لطف نموده آن را بیان دارید.
2 دسامبر 2012, 09:18, توسط مه
کپی پاسته یکی از ساده ترین راه های نظر دادن است آقایان آزاد اندیش.
19 مارچ 2013, 16:30, توسط ممل
حسین کس کش