خدا؛ خانه ای خدارا خراب کند که خانه ام را خراب کرد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در قریه ای ما یک بنده ای خدا زنش فوت شده بود. از درب منزل تا سر قبرستان، با 4 طفل یک تا 6 ساله اش بر سر وصورت خود میزد ومیگفت: خدا خانه ای خدارا خراب کند که خانه ام را خراب کرد.
من که خیلی کوچک بودم نمی توانستم ناله های آن بنده خدارا درک کنم، بزرگان هم نفهیمد که او چه میگوید. همه گفتند زده به سرش. کفر میگوید.
اما حالا که درمیانه زندگی ام رسیده ام، فهمیدم آن بنده خدا چه منظوری داشته است.
بله دوستان وخوانندگان 4 ساله ای این وبلاگ، خدایان من! دستور داده که این وبلاگ دیگر بروز نشود.
امروز صبح یکشنبه 26/10/1391 ساعت 8:30 دقیقه که به نت آمدم متوجه شدم وبلاگ(دلنوشته های غربت از تهران) در ایران فیلتر شده است.
این یعنی اینکه من خط قرمز های تعین شده ای دولت ایران را رعایت نکرده ام، یعنی اینکه مطالب وبلاگ من به صلاح ومصلحت مردمان داخل ایران نیست.
بنا براین بنده زندگی ام را دوست دارم ودنبال درد سر بیشتر نیستم.
نتیجه اینکه این وبلاگ دیگر بروز نخواهد شد.
حرف آخر: طلب حلالیت والتماس دعا
آنلاین : http://hydari44.blogfa.com/post-884.aspx