«حالت»م رو به «بهبودی» است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تیتر این نوشته از طنزی است که به «حالت» و «بهبودی» برمی گردد. الان هم حوصله نقل کردنش را ندارم. بگذریم.*
گفتم سال مزخرف را باید با طنز به در کنیم تا بلکه الکی خوش باشیم.
بهتر از حالت ندیدم طنازی که اول سال، خوش کند حال و هوای گرفته این کوچه را.
البته باز هم هر کاری کنم، کوچه گرد و خاکی است دیگر و کاری نمیتوان کرد.
ابوالقاسم حالت ملقب به ابوالعینک (۱۲۹۸ - ۱۳۷۱)، شاعر، مترجم، پژوهشگر
و طنزپرداز در تهران به دنیا آمد. پس از
تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدامشرکت
ملی نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود. حالت در جوانی به
فراگیری زبانهای عربی، انگلیسی وفرانسه پرداخت و از سال ۱۳۱۴ به
شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکرهنویسی همت گماشت. از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر
طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی
مستعار خروس لاری، شوخ،فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ میرساند. علاقه
به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هر هفته چند رباعی جدی که ترجمهای از کلمات قصارعلی
بن ابیطالب بود، در مجله «آیین اسلام» چاپ کند. حالت در ترانهسرایی نیز دستی
توانا داشت و این ترانهها در قالب فکاهی،
انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سالها با نشریات
امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملکالشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان ایران دعوت کرد. او که
همکار مجله
گل آقا بود، در سوم
آبان سال ۱۳۷۱ بر اثر سکته
قلبی درگذشت.
همیشه در مجله گلآقا از شعرهایش بهره میبردم. بحر طویلهایش نیز
شنیدنی بود. کتابهای طنزش را خوانده بودم. با این حال، دقیق نمیدانستم چه مترجم
بزرگی بوده است. ترجمه 23 جلدی تاریخ ابن اثیر واقعا در کفه ترازوی ترجمههای
گوناگونش سنگین است. اگر تنها همین یکی ترجمه را داشت، حق بود که مترجم بزرگش
بخوانیم؛ چه برسد به اینکه از زبانهای گوناگون انگلیسی، فرانسه و عربی ترجمه میکرد
این مرد بزرگ. تنها تألیفش هم «زنداری و گرفتاری» نام دارد که هنوز نخواندهامش.
نمیدانم پیدا میشود یا نه.
تألیف
زن داری و گرفتاری
مجموعه اشعار
·
فکاهیات حالت
·
دیوان ابوالعینک
·
دیوان شوخ
·
گلزار خنده
·
دیوان اشعار (اشعار،
رباعیات)
·
پروانه و شبنم (قصاید
اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر)
ترجمهها
·
فرعون (الویز جارویس مک
گرو)
·
مینوتوس مشاور نرون (میکا
والتاری)
·
تاریخ فتوحات مغول (جی.
جی. ساندرز)
·
تاریخ تجارت (اریک ن.
سیمونز)
·
ناپلئون در تبعید (خاطرات
ژنرال برتران)
·
زندگی من (مارک تواین)
·
زندگی بر روی میسی سی پی
(مارک تواین)
·
پیشروان موشک سازی (بریل
ویلیامز / ساموئل اشتاین)
·
بهار زندگی (کلارمیس
هاستی کارول)
·
جادوگر شهر زمرد (فرانک
باوم)
·
بازگشت به شهر زمرد
(فرانک باوم)
·
پسر ایرانی، سرگذشت واقعی
داریوش سوم و اسکندر (ماری رنولت)
·
شبح در کوچه میکل آنژ
·
فروغ بینش
·
شکوفههای خرد
·
راه رستگاری
·
کلمات قصار علی بن ابیطالب
·
مجموعه تاریخ کامل ابن
اثیر (۲۳جلد)
وصیتنامه
ابوالقاسم حالت را بخوانید:
بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید
نه پی گورکن و قاری و غسال روید
نه پی سنگ لحد، پول به حجار دهید
بِه که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید
این دو چشمان قوی را به فلان چشمچران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید
وین زبان را که خداوند زبانبازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید
کلهام را که همه عمر پر از گچ بوده است
راست تحویل علیاصغر گچکار دهید
وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه
به فلان سنگتراش ته بازار دهید
کلیهام را به فلان رند عرقخوار که شد
ازعرق، کلیه او پاک لت و پار دهید
ریهام را به جوانی که ز دود و دم بنز
درجوانی، ریه او شده بیمار دهید
جگرم را به فلان بیجگر بیغیرت
کمرم را به فلان مردک زنبار دهید
چانهام را به فلان زن که پی وراجی است
معدهام را به فلان مرد شکمخوار دهید
گر سر سفره خورد فاطمه بیدندان غم
بِه که دندان مرا نیز به آن یار دهید
تا مگر بند به چیزی شده باشد دستش
لااقل تخم مرا هم به طلبکار دهید
* مثلا وجدانم: کجای حال تو رو به بهبودی است که حوصله هیچ چیزی را نداری؟
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...