صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > من کیسه­مال نامی و مشهور کابلم

من کیسه­مال نامی و مشهور کابلم

chendavol
دوشنبه 22 آپریل 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

در آغاز دهه هفتاد خورشیدی که تازه وارد دبیرستان شدم، تحولات
اجتماعی و سیاسی افغانستان وارد دوره جدیدی شد و جنگ­های داخلی میان مجاهدان تازه
به قدرت رسیده، کابل و سراسر کشور را به کام ویرانی فرو برد. در این میان، برنامه
«موسیقی» که از بی­بی­سی پخش می­شد، مرا با دنیای موسیقی جهان، ایران و به ویژه
افغانستان آشنا کرد. به عبارت دیگر، آشنایی­ام را با موسیقی افغانستان مدیون آن
برنامه هستم که هارون و آمنه یوسفی تهیه و اجرا می­کردند. بهزاد بلور، مهتاب و
شهریار
نیز موسیقی ایرانی و غربی را معرفی می­کردند. این بار خواستم با نشر زندگی­نامه
و یکی از آثار تازه هارون یوسفی، خاطره خوشم را با این دو زوج هنرمند تجدید کنم.

هارون یوسفی، مترجم، نویسنده، روزنامه­نگار، طنزپرداز، تهيه­کننده و
گرداننده‌ برنامه‌های هنری و ادبی بخش فارسی بی‌بی‌سی و رئيس سابق راديو و
تلويزيون افغانستان در سال ۱۳۲٩ خورشيدی، در خاندانی روشن­فکر، در کارته (محله)
چهار شهر کابل به دنيا آمد. پدرش، دکتر نصرالله یوسفی، يکی از فعالان جنبش مشروطه‌خواهی
سوم بود که پس از دوره هفتم شورای ملی، همراه با ۱٦ تن از هم­رزمان ديگر مانند
عبدالرحمان محمودی و مير غلام‌محمد غبار، دستگير و به زندان افکنده شد
.

هارون، دوره ابتدایی
و متوسطه را در دبيرستان غازی به پايان رساند. از دوران دانش­آموزی به نوشتن پرداخت
و قطعه‌های ادبی یا شعر می‌نوشت که در مجله‌های "ژوندون" و "پشتون ژغ"
چاپ می­شد. او که به خواندن کتاب‌های عزيز نسين و آنتون چخوف علاقه داشت، در جوانی
به طنزنويسی روی آورد.

در سال ۱۳۴۸ خورشيدی در آزمون سراسری ورود به دانشگاه کابل شركت کرد
و به دانشکده ادبيات و علوم بشری راه يافت. او پس از پایان سال اول، با استفاده از
یک بورس تحصیلی دانشگاه دولتی مسکو
(MGO) عازم اتحاد جماهیر شوروی (سابق) شد و در سال ۱۳۵۵ خورشيدی، دانش­نامۀ
کارشناسی ارشد خود را در رشتۀ ادبيات‌شناسی از آنجا به دست آورد. آن­گاه به کابل
بازگشت و در دانشکدۀ ادبيات و علوم بشری دانشگاه کابل به تدريس پرداخت.

کودتای کمونیستی هفتم ثور ۱۳۵٧، بيش از يک سال در تدريس رسمی دانشگاهی او وقفه
پدید آورد، ولی فرصت بیشتری برای مطالعه و تحقیق در آکادمی علوم در اختیارش نهاد. پس
از ٦ جدی ۱۳۵۸ (کودتای ببرک کارمل)، به
دانشــگاه کابل بازگشــت. هارون در سال 1359 با آمنه يوسفی فرزند سيد سکندر شاه ازدواج
کرد.

هارون تا ســال ۱۳٦٩ خورشــيدی در دانشکدۀ زبان و ادبيات به تدريس
ادبيات غرب پرداخت. هم­زمان، با حفظ سمت، چندی در روزنامۀ «حقیقت انقلاب ثور» به
عنوان مسئول «بخش هنر و فرهنگ» به کار مشغول بود. آن­گاه به کمیتۀ دولتی رادیو،
تلویزیون و سینماتوگرافی رفت و با سمت رئیس هنر و ادبیات رادیو و تلویزیون فعالیت
می‌کرد. برنامه­های «شعر و ادب»، «مشعل­داران هنر»، «شب شعر»،
«شب قصه»، «تئاتر تلويزيونی»، «ساعتی با شما» و برنامۀ
انتقادی «آيينه» از برنامه­های ساخته هارون یوسفی بود.

یوسفی در دوره‌ی
زمام­داری دکتر محمد نجیب‌الله، از سال ۱۳٦٦ تا ۱۳٦٩ خورشيدی، ریاست تلویزیون ملی را
به ‌عهده گرفت و تغييرات مثبتی انجام داد؛ زیرا می­دید پخش
فيلم‌های روسی فزونی گرفته است. با این حال، دولت کابل، يوسفی را از رياست
تلويزيون برکنار کرد و به يکی از بخش‌های وزارت اطلاعات و کلتور (فرهنگ) انتقال داد
که او به این کار مشغول نشد و کشور را ترک کرد و راهی انگلستان شد.

"عریضۀ ميرزا صدف"،
يکی از مجموعه طنزهای یوسفی است که انجمن نویسند‌گان در کابل منتشر کرد. "من ماندن
والا نيستم" در چاپ­خانه دولتی زير چاپ بود که در زمان حاکميت مجاهدين از بين
رفت. مجموعه طنزی از چهار نويسندۀ خارجی با عنوان "نويسندگان و شاعران در غربت"
به زبان انگليسی و مجموعه داستان­های طنز به نام "يادداشت­های يک مسافر"
از آثار اوست.

هارون یوسفی بیش از ده
نمایش تئاتری از معروف­ترین نویسند‌گان کلاسیک روسیه، بیش از پنجاه سناریوی فيلم هنری
سینمایی و سریال‌های تلویزیونی، بیش از چهل داستان کوتاه از نویسند‌گان کلاسیک و معاصر
روسیه، تاریخ ادبیات قرن نوزدهم و بیستم روس و اتحاد شوروی و ده‌ها مقالۀ ادبی ديگر
را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است که در کابل نشر شده‌اند. تاریخ ادبیات روس
و شوروی با ترجمه یوسفی، منبع درسی در دانشگاه کابل بود. هم­چنین داستان­های کوتاه
و شعرهای زیادی از او در مجله­ها و مجموعه­های ادبی چاپ شده است.

گفتنی است آمنه نیز در
سال ۱٣٣۱ خورشيدی در خانواده­ای روشن­فکر در محل پايان چوک کابل چشم به جهان گشود.
پدرش يکی از بازرگانان معروف کابل بود و مادرش که صفورا سکندری نام داشت، از انگشت­شمار
زنان تحصيل­کرده عصر امان­الله خان بود که در دورۀ جمهوری محمدداوود، «مادر سال افغانستان»
شد.

آمنه آموزش دورۀ ابتدايی
را در سال ۱٣٣۵ خورشيدی از چهار سالگی در دبستان "ستاره" (در باغ علي­مردان
خان کابل) آغاز کرد و در سال دوم دبستان امتحان داد و به کلاس چهارم رفت. وی تحصيلات
متوسطه را نیز در دبيرستان زرغونه ادامه داد و همیشه شاگرد ممتاز بود.

آمنه در سال ۱٣۴٧ خورشيدی
به دانشکدۀ حقوق و علوم سياسی دانشگاه کابل راه يافت و در سال ۱٣۵۱ خورشيدی فارغ­التحصیل
شد. پس از آن به‌ عنوان دفتردار رئيس دانشکدۀ ادبيات و علوم اجتماعی دانشگاه کابل انجام
وظيفه کرد. در سال ۱٣۵۵ خورشيدی با استفاده از بورس تحصيلی کولامبو به انگلستان رفت
و پس از پايان تحصيل دوباره به افغانستان بازگشت. در سال ۱٣۵٧ خورشيدی به‌ عنوان مدير
دفتر "ارتقای سويه (درجه) علمی استادان" وزارت تحصیلات عالی افغانستان منصوب گرديد و تا سال ۱٣۵٨ در اين سمت
باقی ماند. بين سال­های 1358 ـ 1369 خورشيدی به‌عنوان دفتردار محلی در سفارت­خانه­‌های
ويتنام، چک­واسلواکی و بلغارستان و سازمان ملل متحد کار کرد.

هارون و آمنه یوسفی
که از سال 1370 در لندن زندگی می‌کنند، دوشادوش هم در بی بی سی فارسی مشغول تهيه و
گردانندگی برنامه‌های هنری و ادبی شدند. از آخرین فعالیت­های رسانه­ای خانواده یوسفی
می­توان به این موارد اشاره کرد: برنامه موسیقی افغانستانی، «استودیو هفت»، «رنگين
کمان» (گفت­وگو با آوازخوانان، شاعران، نويسندگان، سينماگران و ديگر فرهنگيان افغانستان
ـ بی بی سی)، برنامه طنز «ميرزا قلم» (نگاهی طنز آميز به مسايل روز افغانستان) به
تهیه­کنندگی هارون یوسفی و اجرای امان اشک­ريز (ميرزا قلم)، برنامه «پنجره» (معرفی
شعر، طنز و داستان­های کوتاه نويسندگان و شاعران جوان) و زمزمه (معرفی آوازخوانان
آماتور) به تهیه­کنندگی آمنه یوسفی.


این هم شعرهای طنز
از هارون یوسفی:

کیسه مال


کیسه می‌کنم، چه
روان کیسه می‌کنم

من در حمام «دارالامان» کیسه می‌کنم


نی فکر جا و چَوکی (1) و نی منصب و
مقام

آسوده از متاع جهان، کیسه می‌کنم


از تار تار کیسه­ی من چرک می‌چکد
آزاده‌ام، ز چرک زمان کیسه می‌کنم


آدم کجاست جان برادر ز بخت شور
شد سال­ها که پشت خران کیسه می‌کنم


از زور دست و پنجه خود جیره می‌خورم
بی کنفرانس و نطق و بیان کیسه می‌کنم


از کیسه­مالی، کیسه­ی من پر ز مفلسی است
تّف می‌کنم به مال جهان کیسه می‌کنم


شب­ها که می‌روم لب گل­خند به خواب ناز
در خواب، دست و پای زنان کیسه می‌کنم


من کیسه­مال نامی و مشهور کابلم
بی خط­کشی و طرح و پلان کیسه می‌کنم


1.   1. صندلی، کرسی و مقام.

 


گَدوَدی (1)


(توصیف دکان­های افغان­ها در خارج از وطن)


صبح­دم رفتم دکان
جان‌علی

تا خَرَم گشنیز و
نعناع و مُلی
(2) 


دیدم آن‌جا جنس‌های
رنگ رنگ

مُلی سرخک،(3) بند
تنبان و لونگ(4)


جان‌علی این‌جا
فرنگی گشته است

فارغ از ایزار(5) و
لُنگی(6) گشته است


در دکانش، رگه‌هایی
از هنر

می‌خورد این‌جا و
آن‌جا در نظر


«شاهنامه»، هم‌سبق با لبلبو(7)
«بوستان» در بین تُکری(8) کدو


زیر شامپو مانده «فرهنگ
عمید»

بادرَنگ(9) افتاده
بر شعر «نوید»(10)


تره(11) و طَرزی(12)
سر هم چارپَلاق(13)

شعر «فانی»(14) در
قوطی اِشپُلاق(15)


«مثنوی»، غرق نمک تا خرخره
لای «کلیات بیدل»،
شاتره


پیش و پس کن یک دو
پیپ تیل(16) را

تا بیابی «حاجی
اسماعیل»(17) را


در میان شیشه‌های
واسیلین(18)

بینی افتاده است «فرهنگ
معین»


در حصارِ بادنجان و
مُرچ(19) و سیر

«اکرم عثمان»(20) همی یابی اسیر


چار عرق، دست و یَخَن(21)
با «ناظمی»(22)

کَسترایل(23) پیش
پوز کاظمی(24)


در میان کاسۀ
سیمیان(25) شور

«باختری»(26) و آسپرین و «بوف کور»


«رهنورد»(27) و ویسکی و گُلپی(28)، قطار
تا نمایند مشتری‌ها
را شکار


بر سر «برهان قاطع»،
«سَنتراج»(29)

زنجه‌فیل(30) بین
مقالات «وهاج»(31)


جان‌علی جان، گفتمش
یک سير دال(32)

داد فوری دفتر «شایق
جمال»(33)


گفتمش: دو دسته از آن
نوش‌پیاز(34)

کرد «کلیات قاری»(35)
را دراز


تا صدا کردم که هیل(36)
و زعفران

داد «دیوان خلیلی»(37)
را نشان


گفتم: از «بی‌تاب»(38)
خواهم دفتری

در ترازو ماند(39)
کاهوی تری


گفتمش: خواهم ز «عاصی»،(40)
کلیات

گفت: هارون جان، چه
اندازه لَکات؟(41)


گفتمش نی که دلت
لاتی(42) شده؟

گفت: در این‌جا همش
قاتی شده


گفتمش: دیوانه استی
یا که مست؟

گفت: این هم پیش من،
گَد(43) خورده است

 

1.  
درهم برهم،
قاتی پاتی.

2. تربچه.

3. تربچه سرخ.

4. نوعی غذای تهیه شده از گوشت.

5. اِزار: شلوار.

6. دستار، عمامه.

7. لبلبو چغندر.

8. سبد.

9. خیار.

10. غلام­احمد نوید (1280 ـ 1363)، غزل­سرای معاصر افغانستان.

11. سبزی تره (گندنه).

12. محمود طرزی (1865ـ1933)، نویسنده، مترجم، روزنامه­نگار و
سیاست­مدار، پدر روزنامه­نگاری افغانستان.

13. چارتاق، تاق­باز.

14. رازق فانی (1322ـ1386)، کارشناسی ارشد اقتصاد سیاسی از
بلغارستان، شاعر معاصر افغانستان.

15. سوت.

16. پیپ تیل: حلب روغن.

17. حاجی اسماعیل سیاه مشهور به گوزوک، شاعر طنزپرداز
افغانستان.

18. وازلین.

19. فلفل.

20. دکتر محمداکرم عثمان (1316)، دکترای حقوق
و علوم سیاسی از دانشگاه تهران و داستان­نویس مشهور افغانستان
.

21. یقه، گریبان؛ دست به یقه شده.

22. لطیف ناظمی (1325)، استاد زبان و ادبیات در دانشگاه همبولت آلمان
غربی، شاعر معاصر افغانستان.

23. روغن کرچک.

24. محمدکاظم کاظمی (1346)، مهندس برق از دانشگاه فردوسی مشهد،
شاعر و منتقد ادبی معاصر افغانستان.

25. نوعی خوراکی.

26. محمدشاه واصف باختری
(۱۳۲۱ )، کارشناسی ارشد آموزش و پرورش از دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک، شاعر
غزل­سرا و نوپرداز معاصر افغانستان.

27. محمداعظم رهنورد زریاب (۱۳۲۳ )،
کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی از دانشگاه ویلز جنوبی بریتانیا، داستان­نویس معاصر
افغانستان
.

28. گل کلم.

29. شورت.

30. زنجبیل.

31. سراج­الدین وهاج، نویسنده.

32. نخود.

33.  میر غلام حضرت شایق جمال (1313 ـ 1359)، غزل­سرای
معاصر افغانستان.

34. پیازچه.

35. ملک­الشعرا قاری عبدالله (1247 ـ 1322)، شاعر معاصر
افغانستان.

36. هِل.

37. خلیل­الله خلیلی (1286ـ1366)، شاعر، نویسنده و سیاست­مدار
معاصر افغانستان.

38. ملک­الشعرا عبدالحق بی­تاب (1265 ـ 1347)، شاعر معاصر
افغانستان.

39. ماندن: گذاشتن.

40. عبدالقهار عاصی (۱۳۳۵-۱۳۷۳)، کارشناسی کشاورزی از دانشگاه کابل،
شاعر معاصر افغانستان..

41. بی­اختیار جنبیدن و تکان خوردن، تلوتلو
خوردن.

42. لُرد، مجازا بی­بندوبار.

43. قاتی.


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس