ارگ یا لانه ای جاسوسی؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اگر ما به وضعیت وشرائط حال افغانستان دقت کنیم وازهمین طریق نقبی به تاریخ گذشته بزنیم جواب سؤالی را که دراول مطرح کردم بخوبی روشن می شود که نباید بدنبال مقصران، خارج از چار چوب قصر فرمان روایان مستبد وتمامیت خواه این سرزمین باشیم وکاسه وکوزه ای بدبختی وفلاکت خودرا به سر اجانب وبیگانگان بیشکنیم .
در میان فارسی زبانان یک ضرب المثل مشهوری وجود دارد که می گویند:
هرچه بگندد نمکش می زنند/ وای زروزی که بگندد نمک؛ با توجه به این ضرب المثل، افغانستان ودولت آن را (البته اگر دولتی به معنی دقیق کلمه وجود داشته باشد) می توان مصداق روشنی برای تحقق عینی وعملی آن نام برد، درمدت زمانی نزدیک به دوصد و پنجاه سال است که ازدرو دیوار این جهنم دره خون سرخ انسان به زمین می ریزد وبه صورت مسلسل وبدون وقفه توحش،ظلمت،بربریت،درندگی در طول این سالهای متمادی از آبش خور جهل تغذیه کرده وشرنگ آن کام جان میلیون ها انسان را دراین سرزمین یا به تعبیر مناسبتر جهنم دره ای وحشت تلخ وزهر آگین ساخته اند،حال این سؤال را در این جا طرح می کنم که مقصر یا مقصران اصلی این همه بیداد چه کسی ویا کسانی می باشند؟ پیش ازاینکه به جواب این سؤال بپردازم لازم است که نخست به یک پرسش دیگر پاسخ دهم وآن این است که بعضی ها می گویند شاید این سرزمین مغضوب خداوند قرار گرفته باشد که اصلا روی آرامش را به خود نمی بیند؟ این مطلب را برای کسانی می خواهم یادآوری کنم که معتقد به جهانبینی توحیدی وبه تبع آن باور به قرآن دارند، اگر ما به قرآن مراجعه کنیم به خوبی درمی یابیم که خدوند مستقیما هیچ مردم وملتی را از حضیض ذلت به اوج عزت واز اوج عزت به حضیض ذلت نرسانده ونخواهد رساند زیرا این کار مخالف حکمت حکیمانه ای اوست،بلکه این خود انسانها ومردم هرملت وجامعه هستند که سرنوشت شان را بدست خودشان در پرتو سنن غیر قابل تغییر الهی رقم می زنند، مفا هیم پیچیده ی هم چون قضا وقدر نیز فقط در ذیل همین دیدگاه قابلیت تفسیر عقل پسند را پیدا کرده وبرمبنای جهان بینی توحیدی خرد پذیر می گردند والا در غیر این صورت باعث رخوت وخمودگی خواهند بود چنانچه تا کنون نیز همین گونه بوده اند،ویک عده شیاد وابلیس رویان با استفاده ای وارونه ای آنها، تسمه از گرده ای خیلی عظیمی از انسانها کشیده اند وبرای هرچه بیشتر فربه شدن شان خون انسانها را زالو صفتانه مکیده اند، وبدبختانه که امروزدرسرزمین که وضعیت جاری آن به تعبیر مولانا مظروف مناسب ودقیقی برای نام آن می باشد نیز لشکر بیداد جهل می خواهند با همان تفاسیر غیرعقلانی از مفاهیم دینی حکومت خدا را در روی زمین او پیاده نمایند، وبا زنجیر های سیاهی که درکارگاهای مغز پوسیده ای شان تولید گردیده اند دست وپای عده ای از مخلوقاتی را ببندند که خالق شان آزادی رادرسرشت وفطرت شان نهاده است .
اگر ما به وضعیت وشرائط حال افغانستان دقت کنیم وازهمین طریق نقبی به تاریخ گذشته بزنیم جواب سؤالی را که دراول مطرح کردم بخوبی روشن می شود که نباید بدنبال مقصران، خارج از چار چوب قصر فرمان روایان مستبد وتمامیت خواه این سرزمین باشیم وکاسه وکوزه ای بدبختی وفلاکت خودرا به سر اجانب وبیگانگان بیشکنیم که در امورات کشور ما مداخله می کنند وحاکمان خدوم!!!؟ این سرزمین که دنبال آسایش ورفاه حال رعایای خویش هستند را نمی گذارند صادقانه! فعالیت نمایند،وزخم های ملت ومملکت را درمان کنند،مدام بر سر راه حاکمان این مملکت مانع تراشی وسنگ اندازی می نمایند،این چنین نیست بلکه درد اصلی وهسته ای مرکزی بحرانهای افغانستان در درون قصر های قرار دارد که از خون این ملت قد برافراشته اند،در دوران ده ساله ای زعامت شیر قبیله در بوغ وکرنا دمیدند که ما دیموکراسی را برای ملت افغانستان به ارمغان آورده ایم،وبا فساد وجرایم حکومتی در تارو پود حکومت های گذشته قرار داشته اند مبارزه می کنیم وریشه ای فساد را ازاین سرزمین می کنیم،اما دیدیم که هر روز از روز قبل فساد وتباهی دامن گسترده تر شد وسر شیطان از دار الایمان کاخ کرزی بیرون زد، هنوز بوی گند مزدوری ونوکری کرزی واطرافیانش برای رژیم ولایت فقیه ایران،ازمشام جان انسانهای آزاده ای این سرزمین خارج نشده بود که روز نامه ای آمریکائی نیویورک تایمز از سیاه کاری دیگری در درون کاخ ریاست جمهوری افغانستان پرده برداشت واز قول معاون رئیس دفتر کرزی خلیل رومان نوشت: که میلیون ها دالر از پولهای سیاه، «سیا» در جیب کرزی واطرافیانش واز طریق آنها به جیب برادرن ناراض کرزی واریز گردیده که دل سیاه آنان را دربرابر ملت ستم کشیده ای افغانستان سیاه تر نماید، وبعد حامد کرزی با بی شرمی تمام در برابر سؤال خبر نگار خارجی دریک کنفرانس مطبوباعاتی که با رئیس جمهور فنلند در آن کشور داشت گرفتن چنین پولی سیاهی را تأیید کرد وگفت بلی، اما مقدار آن زیاد نبوده است.
شاعر فارسی زبان چه نیکو سروده است که :خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد؛کسی نیست که از این شیر بادی پرسان کند،اینکه مقدارآن کم بوده یا زیاد فرق ندارد تازه اینکه مقدار آن کمتر بوده بیشتر ننگ آور است برای کسانی که از غیرت افغانی لاف می زنند،معنی این سخن این است که این مردم آنقدر ضعیف النفس وبی غیرت وزبون هستند که با بهائی اندگی با سرنوشت سی میلیون انسان بازی کرده وآن را بفروش می رسانند وباز هم با کمال تأسف که تنها مزدوران یک کشور ودوکشور در کاخ جا ندارند بلکه دیروز ۱.۵.۲۰۱۳روزنامه انگلیسی گاردین نیز گزارشی را منتشر کرد که در ظرف ده سال گذشته استخبارات کشور انگلیس نیز پولهای هنگفتی را به شکل پنهانی به رئیس جمهور کرزی داده است گرچه گفته شده است که مبلغ این پولها نسبت به پولهای آمریکائیها کمتر بوده است،حالا این تازه اول دفتر است خدا میداند که چه مقدار پول دیگر از طرق دیگر کرزی واطرافیانش برای جاسوسی کردن برای کشورها دریافت نموده اند .
در اینجا انسان به یاد شعر سعدی می افتد :
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت ازبیخ
به پنج بیضه چو سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ .
حالا سؤال این نیست که این پول مستقیما بدست خود کرزی داده شده است یا اینکه نه به اطرافیانش داده شده وخود کرزی سهمی در آن نداشته است،پس کرزی مقصر نیست، خیر ،بلکه خود کرزی در رأس این فساد وبی عزتی قرار دارد چون او خودش شخصا به عنوان رئیس جمهور گرفتن دومورد آن را علنا تأیید کرده است واین خود نشان می دهد که خود کرزی ام المفاسد است،این دقیقا همان مفهوم گندیدگی نمک را نشان می دهد کرزی که میلیون ها تن از مردم افغانستان به او اعتماد کردند ورأی دادند که تو رئیس مملکت باشی وامانت دار رأی مردم، اما کرزی هم به امانت مردم افغانستان با گرفتن این پولهای غیر قانونی خیانت کرده است وهم شعور مردم افغانستا ن را به تمسخر گرفته است،بنا براین وقتی رئیس جمهور یک مملکت تا این اندازه خائن باشد چه توقعی می توان از وزراء ووکلای آن مملکت داشت، در این صورت ما چطور می توانیم تقصیر نابسامانیهای کشور خود را بدوش همسایه وبیگانگان بیندازیم در حالیکه ما خود گرگ زاده ای را به چوپانی برگزیده ایم ما درافغانستان سیاست مداران ملی حاکم نداریم، بلکه جواسیس تمام سازمانهای جهنمی استخبارتی بر گرده ای ملت افغانستان حکومت می کنند، البته این شیوه واین سنت مزدوری برای تیم حاکم ونیاکان شان سنت تازه ای نبوده ونیست بلکه در طول تاریخ دوصد و اند ساله، همواره صدرنشینان این جهنم دره عامل ومزدور بیگانگان بوده اند، ما نباید تقصیر را بگردن بیگانه ها بیندازیم بلکه با احترام به شرافت قلم عرض کنم که کدام عاقلی درجهان پیدا می شود که در صورت بودن خر با پای پیاده طی مسافت نموده یا بار خودرا با وجود خر یا خران به پشت خود حمل نمایند،بنا براین وظیفه مردم افغانستان است که آدم های را که دارای وجدان انسانی هستند به عنوان حاکمان وزعمای خویش برگزینند ، وکسانی را که هیچ نوع عزت وکرامت وشخصیت انسانی ندارند وخیلی به سادگی با سرنوشت مردم به قمار می پردازند از شانه های خویش پائین بکشند؛ درپایان به شعری مشهوری از علامه اقبال لاهوی که متناسب حال مردم افغانستان است اشاره می کنم:
خدا آن ملتی را سروری داد
که تقدیرش بدست خویش بینوشت
به آن ملت سروکاری ندارد
که دهقانش برای دیگری کشت/ دقیقا وضعیت جاری افغانستان که کرزی ودارو دسته اش برای بیگانگان کار می کنند وسیاست ها اجانب را به پیش می برند اینها مثال همان دهقانهای هستند که در سرزمین افغانستان برای سازمانهای استخباراتی بیگانگان کشت وزراعت می کنند این است که خداوند هم این ملت را به حال خودش رها کرده است چون خود این مردم با دست خود چشمه های رحمت رحمانیه الهی را در سرزمین شان خشکانده اند وبه جای باغ وبوستان حیات آفرین خارو خارستان، روح نشاط وسعادت را از فضای حیات جمعی دور کرده است .