فارسی افغانستان و بدایع آن
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چتیات
طرف بسیار چتیات گفت.
این قدر چتیات نگوی.
او بسیار چتی آدم است.
عبارتهایی از این قبیل در فارسی افغانستان رایج است و شاید این پرسش را پیش آورد که به راستی این «چتیات» که به معنی «سخنان یاوه و بیهوده» به کار میرود، در اصل چه بوده است.
من ریشهی این کلمه را وقتی کشف کردم که در متون ادب قدیم با کلمهی «شطحیات» آشنا شدم. «شطحیات» یعنی سخنانی که در حالت بیخودی بر زبان عرفا میرفته است و گاه البته کفرآمیز به نظر میآمده است. «اناالحق» گفتن حسین بن منصور حلاج یکی از این نمونههاست و همین بود که جانش را گرفت. دیگر متصوفه همچون بایزید بسطامی، شیخ عبدالقادر گیلانی هم شطحیات دارند. شیخ روزبهان بقلی شیرازی کتابی دارد با عنوان«شرح شطحیات» که در آن کوشیده است معانی رمزی این سخنان را شرح دهد.
مسلماً «شطحیات» در نظر متشرعان و عموم مردم که غالباً تابع متشرعان بودهاند، سخنانی یاوه دانسته میشده است. این کلمه با یک استحالهی لفظی به «چتیات» بدل شده است که در افغانستان امروز کاربرد دارد و البته دیگر از آن معنای تصوفی خود خارج شده است.
از آنچه تا کنون گفتیم، چند نتیجه میشود گرفت.
1. از این قبیل بسیار واژگان ریشهدار در فارسی محاورهی افغانستان هست که اگر آنها را بشناسیم، چه بسا که میتوانیم جدا از کاربرد محاورهای، در متنهای ادبی هم استفادهشان کنیم.
2. شناخت ما از این کلمات، میتواند به اعتماد به نفس ما و باورمندی به این که فارسی افغانستان چقدر غنی و اصیل است کمک کند. منتها این اصالت گاهی به وسیلهی سهلانگاری ما مخدوش شده است.
3. با شناخت این واژگان، این تلقی نادرست که فارسی افغانستان و ایران و تاجیکستان سه زبان مستقل است از بین میرود، چون می بینیم که اینها واژگانی واحد هستند که فقط در تلفظ دگرگون شدهاند. این که احمد عزیزی نثرهای ادبی خود را «شطحیات» مینامید، به واقع نشانی از این تشابه زبانی دارد. همینجا این خاطره را هم بگویم که من که همواره این نثرهای احمد عزیزی را نمیپسندیدم، گاهی با خود میگفتم که چقدر این «شطحیات» او با «چتیات» نزدیک است. حتی باری در حوالی سال 1369 این را از منظر انتقاد نسبت به نوشتههای او مطرح کردم و جالب این که خود او هم از رواج کلمهی «چتیات» در افغانستان خبر داشت.
4. با این وصف، به نظر میرسد که ما چتیات را باید «چطیات» بنویسیم تا با اصل کلمه نزدیک باشد. البته در نثرهای ادبی میتوان همان «شطحیات» را استفاده کرد، ولی در این صورت این خطر وجود دارد که خواننده ارتباط آن را با این «چتیات» محاورهای درنیابد. به هر حال این مشکل ماست که وقتی قدری ادبی مینویسیم، با زبان محاوره فاصله مییابد، چنان که وقتی «پَیْره» را «پَهره» مینویسیم، خواننده فکر میکند که این کلمهای دیگر است. ولی به تدریج باید مردم را به این درستنویسی عادت داد.
آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/772