«زنان خاموش باشند!»
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
روز چهارشنبه گروهی از محصلین برای دفاع از آنچه خودشان اسلام می دانند ساحهی دانشگاه کابل را تحت تصرف خود در آوردند و برعلیه قانون منع خشونت علیه زنان شعار دادند. اکثریت ادعا های این اعتراض کننده گان در مورد این قانون به شدت نادرست بود و اگر تظاهرات شان بوی سیاست نمی داد یکی می توانست گمان ببرد که سوتفاهمی رخ داده است و ایشان اصلا قانون را درست درک نکرده اند. اکثر پیام های نوشته شده روی ورق هایی که اعتراض کننده گان با خود حمل می کردند بر علیه دموکراسی و در دفاع از خلافت اسلامی بود و حتی ربطی به قانون خشونت علیه زنان نداشت، چه برسد به این که به صورت عقلانی و منطقی این قانون را مورد نقد و بررسی قرار دهد. چون اعتراض کننده گان چندان به نقد این قانون نپرداختند، با خود پرچم های سیاه طالبانی حمل کردند و بر بنیاد اصولی چون مردم سالاری تاختند معلوم است که مشکل شان اصلا با این قانون نیست بلکه برای خواسته های سیاسی شان که در تناقض با آزادی های سیاسی افغانستان قرار دارد به پا خاسته اند.
آنچه دلسرد کننده تر از طالبانی بودن تفکر تعداد زیادی از محصلین نسل جوان است، برخورد مسوولین در مقابل آنها بود. به مجرد آغاز اعتراض این جوانان، دروازه دانشگاه کابل بسته شد و گروهی کوچکی از محصلین زن که کوشیدند برای حق خود به پا خیزند با توهین و تحقیر دوباره به لیلیه ها فرستاده شدند. در اقدامی به شدت سمبولیک که می تواند نمایندگی از برخورد دولت و گروه های قدرت با زنان در یازده سال اخیر کند، مسوولین امنیتی به زنان گفتند که به داخل برگردند و بگذارند که مردان از دین دفاع کنند. این پیامی است که در جریان یازده سال اخیر هر روز زنان افغان می شنوند: به خانه های تان برگردید و بگذارید ما مملکت را بگردانیم. از کاهش 25 در صدی تعداد زنان در ادارات دولتی تا کم شدن زنان در رسانه ها تا مسمومیت شاگردان مکتب و خاموش ساختن زنان و دختران دانشجو که می خواستند از حق انسانی خود که محافظت قانون باشد دفاع کنند، این پیام بار ها و بار ها بر سر زنان افغانستان کوبیده شده است که جای مناسب برای آنها تنها در داخل چهاردیواری ها و در خاموشی است و این مملکت به آنها تعلق ندارد.
علاوه بر آن، به زنان معترض گوشزد شد که برخلاف مردان که حامی و مدافع دین اند، گویا دین خداوندی به انسان برای حمایت نیاز دارد، آنها از کفر دفاع می کنند و بنابراین باید خاموش باشند. این حس مالکیت مردانه بر دین، چه از جانب قوماندانی امنیتی دانشگاه چه از طرف محصلین شرعیات، چیزی تازه ای در افغانستان نیست. از ملا هایی که هر جمعه بر علیه زنان و دختران «فاحشهی دفتری» اعلامیه می دهند تا شورای علما که دستگاهی کاملا مردانه است و فتوا می دهد که زنان نباید تنها سفر کنند، تا رییس جمهوری که این فتوا را تایید می کند، همه و همه روزانه به زنان گوشزد می کنند که به دین کاری نداشته باشند و دین، مانند سیاست، ملکیت مردان است و بس. هر چند زنان زیادی، از جمله حمیرا ثاقب، مژگان مصطفوی و دیگران بار ها با دیدگاهی غیر زن ستیزانه و برابری خواهانه به تفسیر دین پرداخته اند و در بحث های عمومی زنان و مردان فعال مدنی در مورد تفاسیر عادلانه و غیر طالبانی قرآن شریف صحبت کرده اند، هنوز هم دولتداران ما دین را مانند ورزش و دکانداری مردانه می پندارند و زنان را مانند کودکانی که به آتش دست می زنند از پرداختن به سوالات و تحقیق دینی باز می دارند.
بر مبنای این دو دیدگاه، اول اینکه جای زنان در کنج خانه ها هست نه در اعتراضات مدنی و سیاست، و دوم اینکه، دین مال مردان است و مردان باید از آن حفاظت کنند، گویا زنان افغانستان مسلمان نیستند، زنان معترض دانشگاه کابل خاموش شدند و هیچ کسی از آنها دفاع نکرد. چند روز از این حادثه می گذرد و هنوز هم در دفاع از زنانی که با جرات و فداکاری کوشیدند در مقابل گروهی از مردان خشمگین که حاضر بودند به دنیا آتش بزنند و شعار «مرگ بر زن» را سر می دادند بایستند کسی حرفی نزده است. برای این که زنان افغانستان در هر جایی که باشند و با هر خواسته ای که صدا بلند کنند بتوانند در شکل دادن اجتماع فعال باشند اول تر از همه ما باید این دو دیدگاه زن ستیزانه را که ریشهی اکثر تبعیضات جنسی اند به چالش بکشیم.
…
این نوشته برای اولین بار در وبسایت «راه مدنیت» به نشر رسید.
دستهبندی شده در: مقالات
آنلاین : http://noorjahanakbar.wordpres...