به سرزمین تناقض ها خوش آمدید
روز سه شنبه، 28 جوزا (خرداد) 1392 را به یاد بسپارید:
روز انتقال مسئولیتهای امنیتی و نظامی به نیروهای نظامی و امنیتی
افغانستان
+
روز گشایش رسمی دفتر نمایندگی «امارت اسلامی افغانستان» (طالبان(در قطر
در همین روز، حامد کرزی از نیروهای امنیتی افغانستان چنین
خواست: «هنگام فعالیت های نظامی در روستاهای کشور به جز موارد انتقال زخمی ها تحت
هیچ شرایطی از عملیات های هوایی استفاده نکنید». (دست ارتش در برابر «برادران
ناراضی کرزی خان=طالبان) بسته باشد و باز هم بیش از پیش، بیهوده و بی فرجام، شهید
بدهیم در جبهه های جنگ با طالبان)
حالا بنگرید سیاست های «کاخ سفید»، «دولت کرزی خان» و «حکومت
اسلامی ملاعمر» را که هم زمان با گشایش دفتر طالبان در قطر اعلام شد:
سیاست کاخ سفید:
1. به زودی مذاکرات مستقیم با طالبان را در قطر
آغاز میکند.
2. شرایط این مذاکرات این است که:
الف) طالبان، خشونت را کنار بگذارند.
ب) رابطه خود با القاعده را قطع کنند
ج)طالبان به قانون اساسی افغانستان احترام بگذارند.
د)طالبان به حقوق زنان احترام بگذارند.
هـ)طالبان به حقوق اقلیتها احترام بگذارند.
3. مبادله اسرا یکی از موضوعات مورد بحث ماست.
4. در هفته های اول بیشتر دیدگاههای دو طرف مورد
بحث قرار خواهند گرفت.
*********************
سیاست حکومت حامد کرزی:
1. دولت افغانستان از ابتدا با طرح گفتگوهای صلح در
خارج از کشور موافق نبود، اما به دلیل پافشاری برخی از کشورها، طرح ایجاد دفتر
برای طالبان در قطر را پذیرفت.
2. دولت افغانستان، نمایندگان خود را برای شرکت در
این مذاکرات به دوحه اعزام میکند.
3. دولت افغانستان ابتدا پیش شرط هایی را مطرح کرده
بود، ولی در حال حاضر پیششرطی برای گفتوگو با طالبان وجود ندارد؛ یعنی برای ما
اهمیت ندارد که:
الف) طالبان، خشونت را کنار بگذارند.
ب) رابطه خود با القاعده را قطع کنند.
ج)طالبان به قانون اساسی افغانستان احترام بگذارند.
د)طالبان به حقوق زنان احترام بگذارند.
هـ)طالبان به حقوق اقلیتها احترام بگذارند.
4. به جای این پیش شرط ها که ابتدا گذاشته بودیم،
ولی حالا از آنها چشم می پوشیم، طالبان باید به اصولی برای مذاکره تن بدهد که
عبارتند از:
الف) انتقال مرکزیت گفتوگوها از دوحه به کابل.
ب) پایان خشونت ها همزمان با آغاز گفتوگوها.
ج) جلوگیری از استفاده سوء کشورهای خارجی از روند صلح افغانستان.
*********************
سیاست طالبان:
1. بیرون کردن افغانستان از "اشغال"،
"وجیبه دینی" گروه طالبان است.
2. دلایل طالبان برای حضور سیاسی در قطر عبارتند از:
الف) مذاکره و تفهیم برای بهتر ساختن روابط با کشورهای دنیا بر
اساس احترام متقابل.
ب) یافتن راه حل سیاسی و صلح آمیز برای خاتمه دادن به اشغال
افغانستان.
ج) برقراری نظام اسلامی مستقل و برقراری امنیت واقعی.
د) دید و بازدید با افغانها با درنظرداشت مقتضای زمان.
هـ) برقراری تماس با سازمان ملل، جامعه جهانی و سازمان های جهانی و
منطقهای.
و) شریک ساختن دیدگاه در مورد اوضاع سیاسی کشور با رسانهها.
ز) برقراری روابط نیک با همه کشورهای دنیا به شمول کشورهای همسایه
افغانستان.
خواهشمند است به عنوان یک مخاطب عادی عادی عادی به این پرسش ها
پاسخ دهید:
1. سیاست کدام یک به حفظ حقوق ملت افغانستان نزدیک
تر است؟
2. با اعلام این سیاست ها، «دولت حاکم در کابل» به
دولت شبیه تر است یا «دفتر نمایندگی گروهک تروریستی طالبان در قطر»؟
آغاز دوره جدید حیات سیاسی امیرالمؤمنین «ملا محمدعمر» و گشایش
دفتر نمایندگی «امارت اسلامی افغانستان» (برادران ناراضی کرزی که دیگر ان شاالله
با این تدبیر رییس حکومت، کرزی خان دیگر حتما کم کمک به برادران راضی تبدیل شده
اند) بر کارگزاران دولت فخیمه از افغان ملتی و
غیر آن تبریک باشد که برای رساندن کشور به این نقطه عطف تاریخی، از هیچ تلاشی
فروگزار نکردند.
این بخش ها از شعر محمدکاظم کاظمی واقعا بیانگر حال و روز ملت ماست
در این زمانه که قرار است بار دیگر، مرده ریگشان در این بازار معامله شود و خودشان
باز هر روز بمیرند:
صبح است و روز نو به فراروی شهر من
چشم تمام خلق جهان سوی شهر من...
دنیا برای خام خیالان عوض شده است
آری، در این معامله، پالان عوض شده است
دیروزمان، خیال قتال و حماسهای
امروزمان، دهانی و دستی و کاسهای
دیروزمان به فرق برادر، فرا شدن
امروزمان به گور برادر، گدا شدن
گفتیم سنگ بر سر این شیشه بشکند
این ریشه محکم است، مگر تیشه بشکند
غافل که تیشه می رود و رنده می شود
با رنده، پوست از تن ما کنده می شود
سهم تو یک قمار بزرگ است، بعد از این
چوپان شدن به گلّه گرگ است بعد از این
یا برّه می شوند و در این دشت می چرند
یا این که پوستین تو را نیز می درند
حتی اگر به خاک رود نام و ننگشان
این لقمههای مفت نیفتد ز چنگشان
شاید رها کنند همه رخت و پخت خویش
اما نمی دهند ز کف، تخت و بخت خویش
دستار اگر که در بدل هیچ می دهند
شلوار را گرفته به سر پیچ می دهند
سنگ است آنچه بایدشان در سبد کنی
سیلی است آنچه بایدشان گوشزد کنی
ای شهر من! به خاک فروخسپ و گَنده باش
یا با تمام خویش، مهیای رنده باش
این رنده می تراشد و زیبات می کند
آنگه عروس جمله دنیات می کند
تا یک دو گوشواره به گوش تو بگذرد
هفتاد ملت از بر و دوش تو بگذرد
صبح است و روز نو به فراروی شهر من
چشم تمام خلق جهان سوی شهر من...