نگذارید که صدای سید انور سادات خاموش گردد!
مانند متحدین علیه آلمان نازی باهم وحدت شویم وبنیان فاشیسم قومی پشتون را ازبیخ وبن درکشور ما براندازیم ونام کثیف افغانستان را که یک نام استعماری است ودرزبان انگلیسی معنای سگ شکاری را میدهد به زباله دان تاریخ بیندازیم تا هیچ قومی احساس حقارت نکند وهیچ قومی افتخارات کاذب خویش را بردیگران تحمیل ننماید.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دوصد سال حاکمیت انحصاری خانواده های پشتون در کشوری بنام افغانستان برای عده ای ازهموطنان پشتون ما این باور کاذب را بخشیده است که این سرزمین نیز مانند ترکیه و بعضی ازکشورهای دیگریکه نام قومی دارند تنها وتنها متعلق به پشتونها یا افغانها می باشد ودیگران حیثیت اقلیتهای قومی مهاجر را دارند. این باور کاذب با بازگشت یک عده تحصیل کرده های پشتون مانند غلام محمد فرهاد ومحمد گلخان مهمند در اواخر قرن نزده از اروپا به یک ایدیالوژی تمام عیار تبدیل گردید وفاشیستان پشتون این باور شان را با دین واسلامیت نیز عجین ساختند، تا حدی که امروز نزد هرپشتون دوعنصر افغانیت واسلامیت ازشاخصه های بارز هویت ملی بحساب میرود.اسلامیت بدون افغانیت وافغانیت بدون اسلامیت هردو برای ناسیونالیستان پشتون قابل قبول نیست. اینکه آنها چه تعبیری از اسلامیت دارند بحث جدا گانه است، شاید هم دربسیاری موارد این اسلامیت درتضاد با عقل ومنطق وتعلیمات ودساتیر پیامبر اسلام قرار بگیرد ولی برای ناسیونالیستان پشتون مهم نیست. از یک ناسیونالیست پشتون روزی شنیدم که میگفت "من همانقدر مسلمان استم که محمد گلخان مهمند مسلمان بود بهراندازه که مهمند بابا مسلمان بود، من میخواهم بهمان اندازه مسلمان باشم نه زیادتر نه هم کمتر"
این ملیگراها باهمین افکار وعقاید قرون وسطایی شان توقع دارند که دیگرباشنده گان این سرزمین نیز همچو خودشان به این دو شاخصه طوعا ویا کرها ( به زور یا به رضا) گردن نهند. گرایشهای ناسیونالیسم افغانی درگذشته ها چندان قابل لمس نبود ولی با وقوع حوادث چند دههء اخیر حالا فاشیستان پشتونی هیچگونه شرم وحیایی را بخاطر ابراز این فکر سخیف شان برسمیت نمی شناسند. درحالیکه ناسیونالیزم حالا درکشورهای پیشرفته خصوصا کشورهای اروپایی مرده است، امروز ناسیونالیست خطاب کردن یک رهبر سوسیال دموکرات در کشورهای اروپایی واسکاندناوی معادل دشنام به وی می باشد.
چندسال پیش که من در دانشگاه اوپسالای سویدن درس میخواندم، خوب بیاد دارم که رهبر حزب وسط (میانه) که یک خانم بنام (مود الوفسون ) نام داشت درمعتبر ترین نشریهء شامگاهی سویدن بنام( افتون بلادت) یا (جریدهء شامگاهی) لقب یک رهبر ناسیونالیست را سهوا ویا عمداگرفته بود که او رسما ازین بابت اظهار برائت نموده و ازخبرنگار مذکور تقاضا کرد که باید ازین اتهام بی موردش معذرت خواهی کند.
حقیقت آنست که اروپا مرحلهء ناسیونالیزم وناسیونالیزم تنگنظرانه را عبور کرده وبه مرحلهء شهروند وجامعهء چند فرهنگی وچندزبانی ارتقا کرده است، شما درکشورهای اروپایی بعداز سپری نمودن پنج سال زنده گی مانند دیگر شهروندان آن کشور ازتمام مزایای حقوقی یک شهروند برخوردار میشوید، جزو خانوادهء اروپایی میشوید وفرق بین شما و یک اروپایی که از پدر وپدر کلان درآنجا زنده گی کرده است نیست، هرچند از وجود احزاب فاشیستی ونیوفاشیست های خارجی ستیز نمیتوان انکار کرد ولی آنها هرگز به اندازهء کشور های عقب ماندهء اسلامی دیده درا نیستند و میزان محبوبیت خویش را در داخل جوامع شان درک میکنند ومیدانند که چیزی برای افتخار کردن بحیث ناسیونالیست های دو آتشه ندارند، نسل امروزفاشیستان اروپایی درحال حاضرمانند فاشیستان کشورهای عقب افتادهء اسلامی سنگ ناسیونالیزم را به سینه نمیکوبند، درعین زمان در داخل جوامع اروپایی ، آن محبوبیت لازم را که آرزو دارند بدست نمی آورند. زیرا هرقدر چراغ علم ومعرفت روشن تر میشود، هرقدر انسانهای مختلف ازجنسیت های مختلف باهم تلاقی نمایند ، ناسیونالیزم وفاشیزم می میرد، انسان های متمدن می شرمند که خودشان را در دایرهء اقوام وملیتها محصور ومحدود نمایند درکشورهای اروپایی بسیاری از فاشیستها از شدت مایوسی به انارشیزم رو می آورند، زیرا خواب ها وایده های شان هرگز جامهء عمل نمی پوشد، به همین خاطر است که یا باید شرابخواری ومی گساری کنند وترک خانه وخانواده نموده ودرجاده ها گدایی نمایند ویاهم مانند( اندرش بییریفیک) نروژی، برای تحقق ایده ها وآمالهای شان به انجام عملیات طالبانی گونه رو آورند تا اگر بتوانند به این شکل نامی ازخود در تاریخ بیادگار بمانند ولی چنین اشخاص درشرایط حاضر کاملا استثنایی می باشند.
اما داعیه داران ناسیونالیزم افغانی خصوصا درمیان پشتونها با افتخار تمام ازناسیونالیزم قومی حرف میزنند، با افتخار خودشان را افغان وناسیونالیست وملیگرا میخوانند، بعضی ها ازین هم فراتر رفته درفکر عظمت طلبی واحیای امپراطوری درانی ها از اباسین تا دریای آمو لحظه شماری میکنند، ولی درین میان نقش پشتونهای غیر فاشیست وهمچنان سه ملیت بزرگ وبومی دیگر یعنی تاجیک وازبیک وهزاره به درجات مختلف پسیف وغیر فعال می باشد ، متاسفانه اینگونه افراد به عوض همدستی ومشارکت باهمدیگر فقط نظاره گر صحنه باقی مانده اند وبعضی های شان بصورت انفرادی وجدا گانه با فاشیسم پشتونی وارد معامله گردیده اند. مثلا شما اگر لطیف پدرام قبل از وکالت درپارلمان را با لطیف پدرام امروزی وکیل برحال درپارلمان مقایسه کنید درمی یابید که تفاوت میان این دو لطیف پدرام ازکجا تا به کجاست، بادریغ ودرد باید اظهار نمود که: اینگونه افراد با قبول کردن هویت افغانی میخواهند، آب به آسیاب فاشیسم قومی پشتون بریزند.
فراموش نشود زمانیکه ما فاشیسم قومی پشتون میگوئیم، دشمنی باهمهء پشتونها نیست، زیرا فاشیسم قومی اصلا هیچ حد ومرز را نمی شناسد، فاشیسم قومی پیشتر ازهرکس دیگر قوم خودرا به هلاکت وتباهی سوق میدهد، ولی سوگمندانه باید اظهار داشت که امروز اکثر تحصیلکرده های پشتون از واژهء ناسیونالیزم افغانی برداشت خیلی فاشیستی ، جاهلانه وقرون وسطایی دارند ، تحصیلکرده های پشتون این را هرگز نمی پذیرند که بسیاری ازمؤرخان درباری مانند حبیبی وکاکر وحتی غبار به آنها دروغ گفته اند، این کشور در اصل خود کشور چند قومی وچند زبانی بوده وهیچ قومی در داخل مرزهای کنونی این کشور اکثریت مطلق نیست ، حاکمیت خانواده های پشتونی درین سرزمین در طول دوصد سال معنای مالکیت عام وتام همهء پشتونها را درین سرزمین باستانی نمیدهد ، تمام اسناد وآثار تاریخی این سرزمین ازشمال الی جنوب دلالت به قدامت تاریخی اقوام گشن بیخ غیر پشتون بیش از هزاران سال دارد، درحالیکه اسناد وشواهد تاریخی که خارج ازمرزهای کنونی افغانستان بویژه درمناطق خیبر پشتونخوا بدست آمده نشان میدهد که پشتونها ریشه های تاریخی شان در امتداد کوه های سلیمان وکوه های بابا می باشد، متاسفانه در افغانستان پشتونها به سبب بی سوادی وجهالت وکم دانشی ، درحصار پندارهای عظمت طلبانه وجعلی فاشیسم پشتونی آنقدر گیر مانده اند، که کشیدن آنها ازین مرداب حوصلهء حضرت فیل می خواهد. مثلا بزرگترین شاعر شوریده حال زبان پشتو که خودشرا ماکسیم گورکی پشتونها میداند درصفحهء چهره نمای خویش چندی پیش عکس زیرین را توأم باعبارات دشنام به همهء اقوام غیر پشتون افغانستان مزین ساخت. درعبارات مذکور سه ملیت گشن بیخ تاجیک وهزاره وازبیک، بحیث نمک خوران دستر خوان پشتونها به باد ناسزا گرفته شده است وهیچگونه استثنایی هم مد نظر گرفته نشده است، نویسنده تاکید کرده است آنچه که سیدانور سادات دربارهء پشتونها گفته درحقیقت سخن همین سه ملیت نمک حرام می باشد که پدران آنها را پشتونها به این کشور اجازهء اقامت دادند، زن وناموس شان را ازظلم روسها درامان ساختند، به آنها خوراک وپوشاک دادند وآنها را ازخود شان حساب کردند ولی حالا اولادهای همین مهاجرین پشتونها را انتحاری وطالب ومفسد میخوانند.
حالا وقتیکه یک شاعر شوریده حالی که دعوای ماکسیم گورکی بودن دارد و خودش را رهیده ازتمام بندها وحصارهای تنگ قومی و تعلقات قبیلوی حساب میکند اینگونه قضاوت سطحی ومغرضانه درحق ساکنان بومی این سرزمین بکند از بیسواد پشتون چه گله؟ آیا یک جوان عادی وبی خبر ازتاریخ این سرزمین که اصالت پشتونی دارد با خواندن این عبارات وخائین خواندن یک هموطن غیر پشتونش چه احساسی به وی دست میدهد ونظر او راجع به اقوام غیر پشتون این کشور چگونه تغیر شکل می یابد. متاسفانه، فاشیستان پشتونی هرگز به عملکردهای نا عاقبت اندیشانهء خودشان توجه نمیکنند، همیشه بار ملامتی را بالای دیگران انداخته ودیگران را مورد دشنام وتوهین قرار داده وخودشان را فرزندان اصیل وبومی ودیگران را مهاجران وآواره گان نمک ناشناس معرفی میکنند که تبلیغ چنین افکار ونظریات خودش نزدیک شدن به سوی تجزیه وجدایی ودشمنی میان ملیتهای این کشور می باشد.
عجب قضاوت تاریخی! بخاطر پناه دادن پادشاه بخارا بنام امیر عالم خان درزمان شاه امان الله که آنهم سراسر وقت خودرا درزمان شاه امان الله درحبس خانگی گذشتاند، حالا همهء تاجیک ها وازبیکها مهاجران آنطرف مرز آمو معرفی شده اند، به این میگویند قضاوت تاریخی وعلمی لطفا به این عبارات درزیر این تصویر توجه کنید:
برگرفته ازصفحهء فیس بوک محترم عصمت قانع شاعر شوریده حال زبان پشتو
شاید کمتر پشتون آگاهی پیدا شود که اضرار ومصایب ناشی از فاشیسم قومی پشتونی را درک کند، ویا هم باوجودیکه بعضی از پشتونها این را درک میکنند ولی ازبس که دراقلیت قرارگرفته اند جرأت اظهار نظر را ندارند.
امروز زمانیکه سید انورسادات صدای حق را درپارلمان بلند کرده است متاسفانه به عوض تقدیر وتحسین ازجانب نخبه گان همهء ملیتهای افغانستان ، نخبه گان سه ملیت بزرگ دیگر نیز سکوت مرگبار اختیار کرده اند. ازبیکها وهزاره ها باوجودیکه هویت ازبیکی وهزاره گی شان درمقابل فاشیسم قومی پشتون همیشه مانع تحقق آمال فاشیستان پشتونی بوده است به سبب اختلافات مذهبی شیعه وسنی چندان باهم جوش نخورده اند، تاجیکها به سبب بی اتفاقی ونبود یک تعصب قومی به گروه های مختلف تبدیل شده اند وگاه حتی درمقابل همدیگر صف آرایی میکنند، خودخواهی های تاجیکها ومحل گرایی های افراطی قرون وسطایی یک عده از تاجکیها همیشه درقدم نخست مانع اتحاد استراتیژیک قومی میان خود تاجیکها ودرقدم بعدی میان ازبیکها وهزاره ها درطول تاریخ گردیده است. تمام این ضعف ها به فاشیستان قومی پشتون موقع میدهد تا به سربازگیری جوانان بی خبر ازمیان پشتونها اقدام نموده وآنها را علیه آنچه که آنها داعیهء تجزیه طلبی ویاهم نمک حرامی اقلیتهای قومی میخوانند بسیج نمایند.
سیاست های غیر شفاف یک عده ازسران تاجیک، معامله گری های پس پرده، امتیازطلبی های فردی وغیره ازجمله موانع اصلی در راه رسیدن برای ایجاد یک جبههء فراگیر ضد فاشیسم قومی پشتون شمرده میشود.
امروز که سید انور سادات صدای حق طلبی را بلند کرده است، یک عده ازجیره خواران فاشیستها اورا بخاطریکه نسب عربی دارد مورد نکوهش قرار داده اند، درحالیکه ده ها سال است که یک سید وطنفروش وهمجنس باز بنام سیدخلیل هاشمیان که با بیل ریچاردسن امریکایی روابط همجنسی داشت، برعلیه ملیتهای دیگر قلم فرسایی کرده است وازطرف فاشیستان پشتون بحیث نویسندهء ملیگرا وحقگو تقدیر شده است. امروز که سید اعلی نسب وحقگو درمیان ازبیکها وتاجیکها سر بلند کرده است آن بیچاره را میخواهند با بدترین اتهامات واهی وادار به سکوت کنند.
باهمه حال، من ازتمام کاربران این سایت میخواهم که صدای سیدانور سادات بزرگ را نگذارند که خاموش شود، زیرا خاموشی امروز مرگ فردا برای همه است. بیائید تمام اختلافات فکری، قومی ، ایدیالوژیک وسلیقوی ومذهبی وحتی دینی را کنار گذاشته مانند متحدین علیه آلمان نازی باهم وحدت کنیم وبنیان فاشیسم قومی پشتون را ازبیخ وبن درکشور ما براندازیم ونام کثیف افغانستان را که یک نام استعماری است ودرزبان انگلیسی معنای سگ شکاری را میدهد به زباله دان تاریخ بیندازیم تا هیچ قومی احساس حقارت نکند وهیچ قومی افتخارات کاذب خویش را بردیگران تحمیل ننماید.
پيامها
24 جولای 2013, 00:54, توسط احمدتاجیکیار
Ahmadtajikyar yahoo.com
هزاران آفرین وشادباش به حق گوی وراست گوی وطن آقای سادات که با شهات ودلاوری حرفهای دل میلیونها هموطن خودرا با صراحت و شهامت بیان کرده است. زنده وسرحال وکامیاب وسرفراز باشد. این لچک های که برضد او مظاهر کرده اند افغان ملتی های وارده از پاکستان استند که در مدرسه های خوشحال ورحمان از پول این وطن برای خدنت به پاکستان نان میخورند. دودی زما خوری وق وق (غوغو) په سلام خانه کوی. این لچک های فاسد پاکستانی را از کشور بیرون کنید ودروازه مردارخانه های را بنام مکاتب خوشحال ورحمان میخ بزنید. چرا این پاکستانی ها از پول این وطن درس میخوانند وبرضد هموطنان دسیسه میکنند. بیرون (از افغانستان) ودرون (به پاکستان) شان بکنید. مراکز دفاع وحمایت از آقای سدات را تشکیل وبه دفاع از وی برخیزید.
24 جولای 2013, 00:59, توسط احمدتاجیکیار
راست است که خلیل هاشمیان در امریکا نشسته و با چند گنده وکثیف دیگر همیشه بر مردمان اوزبیک وترکمن وهزاره وتاجیک تهمت میزند وفحش ودشنام میدهد.
2 آگوست 2013, 04:34, توسط خالد
من یک پشتو زبان هستم قسم به خدا که من بسیار حیران استم که شما چیقه تبعیض دارند. به خدا قسم کسانیکه تبعیض میکنند آینده خودرا فقط ببیند که چی میشود
کت شان. به نظر مه اینقدر تبعیض وطن مارا ویران میکند. شما پشتو زبان را با پینجاه بی مساوی نکنند صحیح است که پشتو زبان جنگ میکنند اما آنها پشتو زبان افغانستان نیستند. این جنگ بر پشتونها تحمیل شده. پشتون کسی است که شما مهاجرین را در وطن خود جای داد شما باید سپاسگذار بابای پشتون باشید. خدا کند این موضوع شما را خشمگین نسازد.