عید خون

chendavol
پنج شنبه 8 آگوست 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

 خدا آن ملتی
را سروری داد

که تقدیرش به دست خویش بنوشت

 به آن ملت سر و کاری ندارد

که دهقانش برای دیگران کشت

 

محمد اقبال لاهوری

 

خداوند نیز در کتاب قرآن گفته است: «إِنَّ اللَّهَ
لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ». (رعد:11)

 

از 1357 تا کنون 35 سال است که افغانستان روی خط بدبختی
حرکت می­کند و مردمان سرزمینش روی خوش­بختی را ندیده­اند. همه مدعیان اعم از سلطنت­طلب،
جمهوری­خواه، کمونیست، مسلمان محافظه­کار، مسلمان دوآتشه، دموکرات و بوروکرات
 امتحان خود را پس داده­اند و کسی نمانده
است که هنوز بتواند خود را «منجی» بشمارد و ملت به آن دل­خوش باشند.

آیا زمانی برای پایان یافتن این خط شوم ممتد هست؟

چه عیدهایی آمد و رفت، ولی ملت دردمند در بند پل­چرخی­ها
و دهمزنگ­ها در پی فهرست نام جگرگوشه­گان خویش بودند که به تیغ کمونیست­های خون­آشام
گرفتار آمده بودند؛ از غریب­کار و کارگر و کشت­مند و ملا و مفتی و دانشجو و
دانشگاهی و مهندس و زن و مرد و پیر و جوان و حزبی و غیر حزبی کسی نماند که از گزند
این دژخیمان در امان بمانند. سنگ­بنای ویرانی کشور را اینان گذاشتند و نقشه شومشان
را مجاهدان بی­خدایی تکمیل کردند که «الله»گویان، کابل و سراسر کشور را ویران
کردند و خانه­ای را بی­مصیبت عزیزی باقی نگذاشتند و فاجعه را در این سرزمین
نهادینه کردند و به گفته واپسین دژخیم کمونیست؛ محمد نجیب­الله، «حمام خون» راه
انداختند. آن­گاه سپاهیان واقعی «الله» سر رسیدند و «مجاهدان دروغین فی سبیل الله»
را از سر راه برداشتند و سرزمین سوخته­ای ساختند ویران­تر از یورش چنگیزیان. سپس
آن­گونه که خدا را خوش آید، همه بازماندگان تاج و تخت، کلاه و پکول، دستار و چپن،
عبا و قبا، نیکتایی و کت و شلوار، فیشن و مد گرد هم آمدند تا در سایه «دموکراسی»
نام­نهادی که به شیر بی یال و دم و اشکم حکایت مثنوی معنوی می­ماند، چپاول کنند
مرده­ریگی را که مانده است. اکنون همان زندان­بانان پل­چرخی، همان چپاول­گران
مخروبه­های کابل، همان دستاربندان پنجابی و دیوبندی و همان فرسودگان تاج و تخت شاهنشاهی
و جمهوری، خوش­دلانه، دست در دست هم، می­کنند آن­چه چنگیز نکرده بود در این سرزمین.

«عید» معنا ندارد وقتی هنوز پل­چرخی و دهمزنگ و
دشت لیلی و مزار شریف و بامیان و شمالی و هلمند و ننگرهار و هرات و فراه، زخم­دار
این نکبتیان است و داغ ستم چپی، مجاهد، طالب، شاه­پرست و دموکرات را بر جگر دارد.
ما چهل سال می­شود که «عید خون» داریم. این سرزمین هم­چون آدمی در آستانه مرگ است
که از زخم ناسور زمانه یارای برخاستنش نیست. «عید خون» بر این سرزمین خسته مبارک!


آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس