كي عيد گرفتين ؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
Normal
0
MicrosoftInternetExplorer4
كي عيد گرفتين ؟
(رويت هلال با چشم بيگانه )
عبدالواحد رفيعي
20 اسد 1392
اين
روزهاعيد بود وديد وبازديد عيد . دراين عيد ديدني ها ، اولين سوالي كه دوستان بعد
ازعيد مباركي مي پرسيدند وامكان دارد بعدا نيزبپرسند اين بود كه ؛ شما كي عيد گرفتين
؟ يا شما كي عيد كردين ؟
اين
سوال مثل پتكي برسرمخاطب فرود مي آيد وآدم مسلمان رنج اش ازاين ميگيرد كه چرا
دركشوري كه همه چيزش به " ملي " ختم مي شود ازآن جمله " وحدت ملي"
، وحتي ارگان مذهبي داريم به نام " شوراي اخوت اسلامي " چرا "عيد
ملي " نداشته باشيم وبه جاي آن اين سوال اختلاف برانگيزبا پي آمد هاي
ناگواركدورت ونفرت، خلق مي شود؟ مگرعيد درانتخاب بندگان خدا است كه بخواهيم ، كي
عيد بگيريم ؟ مگرنه اين است كه عيد مسلمين درتحت حكومت حاكم شرع يك عيد بايد باشد
؟ مگرنه اين است كه درحكومت هاي اسلامي بعضي مسايل درحيطه صلاحيت روحانيون ديني
است كه بايد درصحت وسقم آن تصميم بگيرند وراه درست را به ملت رهنمود گردند ؟ با
وجود همه ي اينها ، ولي درافغانستان ازسال ها به اين طرف است كه هرچند سال يك بار اين
سوال درميان خلق الله -عموما درميان پيروان دوفرقه رايج مذهبي- خلق مي شود . كي
عيد گرفتين ؟ شما كدام روز را عيد گرفتين ؟ با فلاني ها يا بهماني ها؟ اين سوال
صرف نظرازاينكه رفته رفته يك سوال معمول درروزهاي عيد گشته است ، آزاردهنده وسوال
برانگيزنيزهست وبدتراينكه ابعاد اخلاف افگني آن تا داخل خانه ها نيزرسوخ كرده است
ودرميان جمعيت خانواده يك تعداد با پيروي ازيك تلويزون عيد كرده اند ويك تعداد با
پيروي ازيك شيخ عيد نكرده اند .
به
عنوان مسلمان تابع يك فرقه مذهبي – فرقي نمي كند شيعه يا سني – درمقام جواب به اين
سوال قبل ازهرچيزمجبورمي شوي هويت سوال كننده را تجزيه وتحليل كني . درساده ترين
تحليل وفي البداهه بايد كشف كني كه طرف احتمالا دركدام روزعيد كرده است تا جوابي
مطابق با عمل ايشان ارائه كني كه همين محفل دوستانه ي فعلي بعنوان "عيد ديدني
" براو وشما زهرنگردد. بنا براين ناخواسته يك مسئله ديني وشرعي درهنگام جواب
به يك سوال شرعي ، براي شما تبديل به يك مسئله ي سياسي - اجتماعي با ابعاد روحي -
رواني مي گردد .دراين مرحله است كه اولا بايد تشخيص بدهي سوال كننده ازكدام فرقه
مذهبي رايج دركشوراست ، ثانيا بايد بداني كه ازكدام تلويزون خصوصي مربوط به كدام
رهبرسياسي پيروي ميكند ، ثالثا بايد بداني كه جزوآدم هايي است كه به ريزمسايل شرعي
اهميت ميدهد وسوالش بارشرعي دارد؟ يا نه،سوالش بوي سياسي با ابعاد جناحي دارد
وميخواهد بداند كه شما دركدام گروه سياسي پهلومي زنيد . با تشخيص همه ي اينها تازه
نوبت با كلنجاري آزاردهنده با خودت مي رسد كه جواب دادن را سخت ترمي كند ، چرا كه دراين مرحله دريك نبرد رواني ووجداني با
خودت درگيرمي شوي ؛ دروغ مصلحتي را بگويي براي حفظ وحدت ملي ؟ يا راستش را بگويي
هرچي بادا باد ؟
چيزي
كه درمرحله اول به فكرآدم خطورمي كند ، به تبع ازخيلي ازرهبران سياسي وديني آن است
كه درجواب به اين مسئله اصولا مسئله ديني وشرعي آنرا كاملا كناربگذاري ، به جنبه
هاي غيرديني وبه پي آمد سياسي -اجتماعي ورواني جواب بپردازيم .
وقتي كه مي بيني فلان رهبرسياسي كه متعلق به فلان
فرقه مذهبي مي باشد، پشت سررئيس جمهورسياسي كشوركه تعلق به فرقه مذهبي ديگري دارد
، نمازعيد مي خواند ودرعين حال امكان دارد روزه داشته باشد ، بايد حدس بزنيم كه شايد اين عملش را مصلحت سياسي دانسته وچي بسا
درجهت تقويت "وحدت ملي" بوده
است ، ولي درعين حال گناه مريدان خويش را نيزبه گردن نميگيرد ، اگرنه توقع مي رود درتلويزون
شخصي اش، مثل رقيب سياسي اش طي پيامي عيد را تبريك گفته بگويد ؛ " چون من
نمازخوانده ام بنا براين عيد است " يا برعكس، شجاعانه اعلان كند كه ؛ "
چون مصلحت سياسي اقتضا ميكرد من برخلاف عقيده ديني ام با انگيزه هاي سياسي پشت
سررئيس جمهورنمازخواندم ، ولي با اين وجود، ملت شريف ومتديين، آگاه باشيد كه براي
من مطابق اعلان فلان مجتهد امروز روزسي ام رمضان مي باشد" . نه اين را ميگويد
ونه آنرا اعلان ميكند ، درسكوت مطلق
نمازبه جا مي آورد ومريدان خويش را به سرچهارراهي دين وسياست سرگردان رها مي كند .
ازآن طرف آن پهلوان تازه به دوران رسيده ي بازارسياست
كه دركنارتاسيس تلويزون شخصي ، به رسم علماي ديني ازاين طرف وآن طرف استحلال نيزمي
كند وبراي خود مجتهد دم دست پيدا مي كند ، به يكباره پيام عيدانه به پيروان خود
صادركرده براي مريدانش عيد اعلان ميكند . دركناراو چند كوچه آن طرف تر، آن شيخ
پيربا تمام دم ودستگاه طويل وعريض مذهبي اش درحاليكه كتاب ديني درس ميدهد هنوزبا
عصاي سياسي راه مي رود وآب شان را فوت كرده ميخورد تا مبادا نانش درنيمه ي گلو
وشكم ازطرف متوليان امورقطع گردد . به اين علت هوش وگوش به زنگ مراجع مقيم كشورهاي
همسايه دارد تا با چشم آنها هلال ماه شوال را رويت كرده عيد را گرفته به مريدان
خويش تحفه دهد . دراين آشفته بازاردين وسياست آدم درجواب سوال مذكور چي مي تواند
بگويد ؟
ازطرفي
استرمحكمه يا دادگاه عالي جمهوري اسلامي افغانستان كه من هيچ گاهي به ياد ندارم كه
براساس تشخيص وعلميت خودش حكم به فرارسيدن عيد داده باشد ، مطابق افق شرعي خودش
عيد اعلام مي كند ، فتواي استرمحكمه مبني
برحلول عيد فطرهميشه بدون مدرك ومبهم مي باشد . هيچ سالي نبوده است كه استرمحكمه
افغانستان اعلان كرده باشد براساس رويت ماه شوال درفلان منطقه وبه شواهد امروشهادت
مسلمين متديين ، مبني برحلول ماه شوال ، فردا عيد است ، بلكه هميشه گوش به زنگ
كشورعربستان بوده وبراساس اعلان آنها حلول ماه شوال وفرارسيدن عيد را اعلان ميكند كه
خود جاي بحث دارد . درميان ملت مي ماند وعالمي ازسرگرداني . ولي با اين وجود ؛ ازآنجا
كه استرمحكمه يا دادگاه عالي ، مرجع شرعي وقانوني كشورمي باشد ، ودرحكم حاكم شرع مملكت
به حساب مي آيد ،براساس آيه ي شريفه ؛ اطعوالله واطيعوالرسول واولي الامرمنكم ،
پيروي ازحكم آن برهمه اتباع كشورلازم است . همان طوركه حكم حبس ابد واعدام براي يك
محكوم ازطرف استرمحكمه يا دادگاه عالي قابل اجرا است وعفواش قابل تطبيق است، شكستن
روزه وعيد گرفتن نيزبرملت لازم است وگناهي هم متوجه خلق نمي گردد .بنابراين زماني
كه دريك كشورودرزيرچتريك حاكميت ، حاكم شرع عيد اعلان مي كند ، ذمه ي برگردن كسي
باقي نمي ماند . به فرض كه راي ونظرآنها خطا باشد بازهم به انسان هاي زيرحكم كدام
گناهي نيست وازگردن آنها ساقط است .
براي ماوهمه ي اتباع كشور، مصلحت آن مي باشد كه
صرف نظرازاينكه به كدام فرقه مذهبي تعلق داريم ، مطاق حكم استرمحكمه يا دادگاه
عالي كه جنبه ي شرعي وقانوني مي تواند داشته باشد به فرض اينكه حكم اش خطا باشد ، پيروي
كرده عيد كنيم . چرا كه گناه وثواب آن ازگردن ما ساقط مي شود . به قول معروف؛ ا
لابلا به گردن ملا.
درهمين
زمينه دراين جا بد نيست خاطره ي ازمرحوم شيخ عزيزالله درولايت غزني بياورم كه بدون
شك وبنا به شهادت اكثرمردم وعلماي دوران كه اورا ديده اند ، درزمان خودش ازمجتهدين
صاحب فتوا درمذهب شيعه بوده است وشاگردان بسياري ازاو فعلا درمقام هاي بلند علمي
به سرمي برند . ازايشان نقل مي كنند كه يك زماني مثل عيد امسال ، بين شيعه وسني
درعيد فطردوگانگي افتاد . شيعيان عيد نگرفتند وسني ها عيد گرفتند . نقل ميكنند كه
قاضي وقت وزمان ازولسوالي قاصد فرستاد كه به شيخ بگوييد عيد كند تا اتحاد ما حفظ
گردد . شيخ با آمدن قاصد ازطرف قاضي حكومت، سفره انداختند وعيد كردند با اين توضيح
كه به پيروانش يادآورد گرديده بود كه
گرچند ميدانم عيد نيست ولي براي مصلحت مردم لازم است عيد كنيم . (درمورد صحت اين قصه
اگركسي كدام نظري داشت يا رد كرد با ديدي منت مي پذيرم چرا كه قصه به حالت شنيداري
به من رسيده است ).
درخاتمه
درجواب سوال مذكوراگركسي ميخواهد بداند من كي عيد گرفتم ؟ بايد بگويم مطابق عيد
رسمي كشورجمهوري اسلامي افغانستان.
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
mso-style-name:"Table Normal";
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-parent:"";
mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt;
mso-para-margin:0in;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:"Times New Roman";
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-764.aspx