کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
«استقلال»؛ واژه ای نامفهوم برای
انسان هایی که در سراسر گیتی آواره اند و راهی به زادگاه خود ندارند... از کدام
«استقلال» دم می زنی وقتی X و Y های فراوانی، معادله های «زندگی» من و تو را تعیین می کنند و ما «سر
سوزنی» در آن دخالت نداریم... وقتی «خون» مرا «فدیه» آزادی «برادر طالب»شان قرار
می دهند... وقتی تمام روزهایمان، دیگر «روز خدا» نیست و روز «عزا» شده... وقتی
«2014»، کابوس است، در حالی که این سال هم باید مثل هزاران سالی که بر ما گذشته است،
سالی دیگر است... وقتی .. وقتی... خنده دار است از «استقلال» سخن گفتن...
«استقلال»، واژه شیره مالی است که سر همه ملت های جهان سومی به ویژه خاورمیانه ای
کشیده اند؛ چه آنها که به غرور، خود را از روز ازل، مستقل می دانند و چه آنان که
غریبانه، به این که «بندی» زور فرنگیان بوده اند، روزی و روزگاری و شاید هنوز هم
اگر چه مرزهای گسترده ای دارند، ولی برای «گندم» و «آب» و «هوای» خود به همان
فرنگیان چشم امید دارند...
حضور گم شده صد هزار آدم گم
حضور وحشی رنگ
طنین نعره مسلول و خنده مسموم
طنین دغدغه؛ جنگ.
...
در آستانه در
غریب و غمزده طفلی کنار وزنه پیر
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پیرمردی گنگ
تکیده
تشنه
به دنبال لقمه ای روزی
کدام استقلال؟
کدام پیروزی؟
بخشی از شعر مرتضا امیری اسفندقه
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...