
ارتحال روح الله خمينی و شاعران عزادار افغانی !
رهبر مذهبی و سياسی ايرانيان ، گويا ساليانی قبل ، در همين برج جوزا ( خرداد ماه) چشم از زندگی پوشيده است . کارنامه حکومتداری و سياستمداری آقای خمينی ، بويژه در سالهای جنگ او با صدام حسين که در واقع بصورت يک نبرد فرسايشی خصوصی بين دو زمامدار به خون هم تشنه ، به راه افتاد و صد ها هزار جوان را به کام مرگ برد ، بی شبهه ، مشحون از بی عدالتی ، خونريزی و بيداد است ! در دوران زمامداری اين مير غضب تاريخ معاصر، چه سر ها که بر باد نرفت، چه خانه ها که بر سر ساکنانش فرو نيفتاد و چه آرزوها که در گورستان « بهشت زهرا» مدفون نگشت!
در روز گار زمامداری اين آقا که معلومات آفاقی او در حد « توضيح المسايل » بود اما حواريون دغلباز، ويرا افلاتون زمان و مالک اشتر عصر ، ميانگاشتند، حتا رهبری اورا « پيامبر گونه» تبليغ ميکردند! ، مذهب ، به جهل و جنون ، آغشته شد . يک روز گوشت وارداتی منجمد، حرام ، قلمداد می شد و روز ديگر حلال !
يک روز مراسم « نوروز» اهورايی شناخته می شد ود يگر روز رسمی باز مانده از گبرکان!
گفته ميشود ، يکی دو آخوند راديکال و افراطی ، ميخواستند به مقبره و مجسمه های فردوسی طوسی نيز ، اهانت کنند اما آيت الله طالقانی و مهندس بازرگان، جلو اين غايله را گرفتند!
در روزگار خمينی بود که صد ها کرد به بهانه طلب « خودمختاری» اعدام شدند، بلا های نيز بر سر اهالی ترکمن صحرا و مناطق سنی نشين ديگر آمد!
خمينی با کوپونی ساختن زندگی ايرانيان ، همه ملت را از هستی ، ساقط کرد ، مواد اوليه و خوار وبار ، کمياب شد و قشری تازه به نام « محتکران بازار » و واسطه گران و دلالان ، سر بلند کرد!
از همه بدتر اعدام های علنی و مخفی بود که در سال های ۶۰ تا ۶۷ ، صورت گرفت . درين آوان، بر هزاران زندانی زن ، هتک حرمت و تجاوز ناموسی، صورت گرفت ، زندانبانان بر دختران باکره به دلايل « شرعی !» تجاوز ميکردند و بازخواست نمی شدند!
کشتار دسته جمعی بيرحمانه زندانيان ديگر انديش ، در تابستان ۶۷ ، لکه بدنامی بزرگی بر سياهه اعمال خمينی مستبد است .
چند تا شاعر افغانستانی که برای ارتحال يک مرد سفاک ، مديحه ، مرثيه يا ستايشنامه ، سروده اند ، از دو حال خارج نيست ، يا اينان ، جاسوس و جيره خوار « ولی فقيه » اند يا از بيداد و خونريزی ، خوش شان می آيد که نوعی بيماری است !
برای معلومات خوانندگان کابل پرس? ، نمونه های از آثار ، محمد کاظم کاظمی ، هاشمی لو لنجی ، شريف سعيدی ، موحد بلخی و ... از سايت انتر نتی « پيام آفتاب » نقل ميکنم تا قضاوتی درست صورت گيرد :
یا خمینی !
حجة الاسلام موحد بلخی
به خورشید خوردست پیوند نامت
و بشکوه تر از دماوند، نامت
به خور شید وگل باز می بخشد امروز
چنان شعله پیش ،لبخند نامت
وچون خون روان است وچون جان جوانست
به انـــدام «اروند» وهلمند ،نامت
وچون باغ آیینه حیرت نگار است
کنون نیز در این فرایند نامت
همان آفتاب است پیشانی تو
ندارد اگر چند مانند نامت
خم از می به جوش آمد ودر گرفت
خم وجام و می را ،پراکند نامت
از این رو به خمخانه ها یا خمینی
بود تا قیامت ، نظربند نامت
بود یا خمینی برین خلق عاصی
در این پهلوانی کمر بند نامت
منم بلخ ، من نی ، تو شیر از شکر
منم خم ،تویی قم ، سمرقند نامت
اماما ! یتیمان مشرق به بازو
از آن روز تعویذ کردند نامت
از آن روز آتش از آن روز محشر
که گل کرد گل با خداوند نامت
دریغا ! نه از لهجه شرق جاریست
کنون نیز بر ما خطر مند نامت
عاشق دیدار خمینی
هاشمی لولنجی
رفتی زجهان با دل خونبار خمینی
با ناله همی گوئیم و تکرار خمینی
ما عاشق یک لحظه دیدار تو بودیم
ما زنده به گفتار و به کردار تو بودیم
با دادن جان یار وفا دار تو بودیم
در گیتی همه ذره انوار تو بودیم
رفتی و شدیم بی سرو سردار خمینی
قدس و حرمین است عزادار خمینی
امت شده گریان که تو رفتی ز زمانه
در سوگ تو نالند همه روز و شبانه
فریاد زنان ناله کنان هر سو روانه
چون جمع یتیمان به در صاحب خانه
اطفال شهیدان شده بی یار خمینی
زیرا تو بودی مونس و غمخوار خمینی
لولنجی فدای قلم و فکر رسایت
ای وای که خون شد جگر و فکر رسایت
پس از او
محمد کاظم کاظمی
مباد آسمان بی تو خالی بماند
واین چشمه دور از زلالی بماند
مبادا پس از دست هایش ده ما
گرفتار افسرده حالی بماند
چه می شد اگر کدخدا برنمی گشت
ومی شد کنار اهالی بماند
یقین دارم این را که خواهیم ماندن
اگر کاسه هامان سفالی بماند
ولی بیمناکم از آن گونه روزی
که باما فقط بی خیالی بماند
چه ننگی ست مردان ده را که فردا
نماند ده و خشکسالی بماند
درختان ما سبز گردد؛ بپوسد
وزنبیل همسایه خالی بماند
مباد آسمان بی تو ؛ آری مباد
گرفتار افسرده حالی بماند
یک غزل از
محمد شریف سعیدی
دراین بی برگی تلخ این هجوم زرد پاییزی
تو درآغوش با غم یک سبد لبخند می ریزی
مرا بیدل نمو دی ای که در آیینه ی چشمم
غزل سازی واز مضمون سبزو تازه لبریزی
نمی دانم چرا وقتی که می آیم کنار تو
به رنگ آهوی رم کرده می خواهی که بگریزی
من اما از تو می خواهم که بنشینی کنار من
تو اما می هراسی زود می خواهی که بگریزی
ولی در چشم های آبیت حس می کنم هر دم
که از ذوق شکفتن چون طلوع غنچه لبریزی
تو نیشابور احساس مرا هر چند تاتاری
و ایران دل تنگ مرا هر چند چنگیزی
ولی از مرمر قلب من ای نقش سپید عشق
به چشمانت قسم تازنده هستم بر نمی خیزی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدجناب محترم مير هزار. آقايانی که برای شخص ديکتاتور و متفرعنی مانند خمينی شعر مدحی ميگويند واورا مانند مديحه سرايان دوره سلطان محمود غزنوی ، تا عرش معلا ، بالا ميبرند با کاسه ليسان و خود فروخته گان و مداحان ببرک کارمل ، داکتر نجيب و نوراحمد تره کی در يک صف ، می ايستند ! سايت های بی آزرمی که از ببرک کارمل وطن فروش ، توصيف و تمجيد ميکنند يا گلب الدين تروريست را رهبر مقاومت ملی ميخوانند يا ملا عمر را ستايش ميکنند ، همه وهمه بيماران روانی هستند ! نشريات و سايت های مزدوری که از خمينی ، تمجيد ميکنند ، در خدمت اجانب اند ، شخصی را که وجدان و کرامت باشد ، سرشار از نفرت در برابر خمينی و امثال اوست . بااحترام . دلير هروی
آقای بهروزباختری!
بی حیائی هم یک حد ومرز دارد تعرض و هتاکی به عقاید مردم متدین کار خیلی ناصواب است خودت داری از خطوط قرمز گستاخانه عبور میکنی
آیة الله خمینی قطع نظر از اینکه رهبر سیاسی وبنیانگذار یک نظام بود در قرن بیست بعنوان یک رهبر مذهبی وپیشوای مستضعفان پذیرفته شد چه سنی و چه شیعه ولی خودت با بی حرمتی نام اش را یاد میکنی وتوهین روا میداری
مرحوم خمينی البته به جامعه بشری خدمتی نکرده است ، اما خدمت ، غمخواری و مواظبت او از قشر مفتخوار و طفيلی روحانی ، بسيار چشمگير است . آخوند های ايرانی که در دوره شاه ، جای نشست و برخاست شانرا به آسانی پيدا نميکردند . وقتی به اتوبوس شهری ، سوار ميشدند ، کسی حاضر نميشد ، صندلی خالی را به آخوند ، تعارف کند ! يکباره دو دوره خمينی ، عنوان و القاب ، وزير و استاندار و سفير يافتند که اينک سی سال است بر خر مراد سواراند ، دختران خردسال را به زنی می گيرند يا به عنوان صيغه ، به شمال و شميرانات و حتا دوبی و بحيره سياه ميبرند! ، و پلو و چلو رنگارنگ ميخورند! آقای مصباح هراتی که در مقاله اش ، منتشره خاوران ، خمينی را ، خورشيد تابان خوانده ، حق دارد ، خيلی هم حق دارد بگويد، گويا ازين دستر خوان ، ايشان هم بی نصيب ، برنميگردد!
وای به حال ملت ايران که بر سر دريای نفت ، تشنه وگرسنه ميخوابد ، در عوض ، حزب الله لبنان و طالبان افغانی و پاکستانی ، از درآمد نفت ايران ، بهره ميبرند ! خوب ، خمينی به قشرخود ش ، خدمت کرده است ! با ادب. فردوس عزيزی
جناب بهروز باختری
معلوم میشود که شما بدون داشتن آگاهئ کافی به کوبیدن این و آن میپردازید... اولاً شما لطف نموده و یک کمی تحقیق کنید که کدام طرف آغازگر جنگ بود؟
اگر ایران آغاز گر جنگ بوده باشد، پس حملۀ صدام را بر کشور کویت چگونه ارزیابی میکنید؟
استعمال سلاح کیمیاوی توسط صدام حسین بر کُرد های عراقی و عساکر ایرانی را چگونه توجیه مینمایید؟
پس به احتمال زیاد دهن شما را نیز صادر کننده گان دیموکراسی به اندازۀ کافی شیرین کرده تا اینگونه به مخالفین آنها بتازید ...
البته اگر به دور از تعصب بنگریم شاید بتوان گفت که خمینی از جمله رهبران به نام منطقه بوده است که تا به حال شاهد آن بوده ایم. و نکته دیگر اینکه آن دو بزرگوار اول که مدح خمینی را گفته بودند کلمه « سید » را که در آغاز نامشان بوده اند و در اشعارشان هم همین نام ها ست را از قلم انداخته اید.
موفق باشید
در ايران و افغانستان ، سه دهه است که بد ترين حاکمان رويکار اند. در افغانستان ناقضان حقوق بشری و جنايتکاران جنگی ، نه تنها محاکمه نشده اند ، بلکه از ملت « طلبکار » نيز هستند! برخی از شاعران افغان، گاه به ساز شوروی رقصيده اند ، اينک، قلا ده رژيم ولايت فقيه را به گردن دارند، و گاه امريکايی مشرب و دماکراسی خواه (!) ميشوند! برخی از قلم بدستان ، بوسيله سازمان های استخبا رات خارجی ، خريده شده اند ، بخصوص ايران و پاکستان در گماشتن جاسوس ها و ايجنت های خويش در دستگاه دولت قبيله سالار افغانستان ، مسابقه گذاشته اند !
خمينی ، آخوندی سيهکار و عوام فريب بود ، برای سلطنت چند روزه دنيا ، حتا بر نزديکترين ياران خويش ، پشت کرد . طالقانی را دق مرگ کرد! بازرگان را حبس خانه گی کرد و آيت الله منتظری را که مطبوعات ايران به دستور خمينی ، ويرا ( فقيه عاليقدر » لقب داده بودند ، ناگهان ، بی آب و بی پرده کرد ، رييس دفتر اورا بدون محاکمه کشت !
خمينی بسيار سنگدل و بيرحم بود . گفته ميشود، وقتی صد نفر در هفتم تير ( شايد سال ۵۹)
در ساختمان حزب جمهوری اسلامی ، با انفجاری مهيب ، هلاک شدد ، در زمره آيت الله بهشتی که دوست نزديک خمينی بود ، گويا به ولی فقيه، خبر فاجعه ، رسانيده شده بود ، وی خم به ابرو نياورد و خونسردانه يک بيانيه چند کلمه ای تشريفاتی ! داد!
خمينی به حدی سنگدل بود که قساوت ها و بيرحمی او ، فقط از دست گلب الدين حکمتيار بر می آيد و بس . حکمتيار و خمينی در خيلی چيز ها ، همانندی و شباهت دارند ، از جمله کسب قدرت و دوام قدرت به هر قيمت !
خوش به اقبال خمينی که از دنيا رفت و اعمال خويش را ظاهرا از نظر ها دورکرد ، اما د ر کشور ما آدم های بد تر از خمينی، بر گرده ملت سوار اند و عزراييل به سراغ شان نمی آيد . سياف ، ملاعمر ، و.... ازين گونه اند !با احترام . فايق روستايی
I loved the Title
That is Great
آقای مير هزار. وقتی آدم ، شعر های آقای کاظم کاظمی ، ابو طالب مظفری و ديگران را د ر باره خمينی ميخواند ، از خجالت ، آب ميشود . بدنامی و شرم بسيار است به گله های جوانان پر شور و کم تجربه و مقلد که گوسفند وار ، دنبال قلم زنان جنايت پيشه ای چون کاظمی ، قدسی و جعفری ، راه می افتند و از اين گرگ های در لباس ميش و فرهنگيان خود فروخته ، به اصطلاح ميخواهند کسب فيض(!) کنند!
از کابل پرس? که بزرگترين معايب فرهنگی و اجتماعی مان را ، به نقد و باز نگری می گيرد ، سپاسگزارم . تا جايی که درين ماه ها بنده تجربه کرده ام، کابل پرس تنها نشريه ايست که سانسور نميکند و اين سربلندی اندکی نيست.با عرض ادب . عنايت وارسته
گویا شاعران زیادی هستند که چنین کرده اند، فکر می کنم بسیاری آنها وقتی در ایران زندگی می کردند تحت تاثیر و مسخ فضای حاکم بر ایران بوده اند و گرنه فکر نمی کنم مثلا شریف سعیدی که حالا در سویدن زندگی می کند دیگر چنان عقیده ی داشته باشد.
ولی این شاعران نیز شعرهایی اینچنانی دارند:
سید مرحسین مهدوی
قنبر علی تابش
سید ذکریا راحل
سید ابو طالب مظفری
سید نادر احمدی
سید رضا محمدی
سید ضیا قاسمی
و چند تای دیگر
بهروز خان سام علیکم !! راست گفته اند که : از کوزه همان برون تراود که در اوست ! سواو و اطلاعات ات از نوشته ات پیداست (افلاتون)بجای (افلاطون )بنظر میرسد اصلا از نظام موجود درایران دل خوش ندارید !؟ولی بهتر بود بجای توهین و اهانت به یک شخصیت سیاسی مذ هبی نقد و نظر تان را بصورت علمی مطرح میکردید البته اگر داشتید !؟ معلوم است که آدم خیلی بیسواد و کم اطلاعی هستید زیرا کسی که آ گاهی و علم داشته با شد هر گز چنین فحش نا مه ای را تحویل دیگران نمیدهد !!! پیشنهاد من اینست که بجای ناسزا گوی بر علم و آ گاهی ها یتان بیفزایید .
Mr Behrouz Bakhtari
You have levelled a lot of allegations against Ayatollah Khomeini. Can you prove at least one of them?
متاسفانه، از ما است که بر ما است
اگر واقعا میخواهید آخوند خمینی را بشناسید، لطف کرده رساله سید خمینی را مطالعه کنید. چند سطر را از وبسایت خودش در اینجا کپی کردم که بعض از تفکرات و احکامات این عالی جناب را بتوانید بدون زحمت مطالعه کنید البته به استثنا مفت خوران قم که خودشان پیکر این سطور میباشند.
- ( مساله 2421) صیغه کردن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است
٢٤١٠- اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند. - ١٠٧ تمام بدن كافر، حتى مو و ناخن و رطوبت هاى او نجس است.
- ٢٦٣١ خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مكروه است، و اگر كسى با آنها وطى كند، يعنى نزديكى نمايد، حرام مىشود، و بايد آنها را از شهر بيرون ببرند و در جاى ديگر بفروشند.
- ( مساله 2432) مرد میتواند زنی را که صیغه او بوده و هنوز عده اش تمام نشده بعقد دایم خود درآورد .
- ( مساله 2427) زنی که صیغه شده میتواند بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود ولی اگر بواسطه بیرون رفتن حق شوهر از بین برود بیرون رفتن او حرام است .
- ٢٦٣٢ اگر با گاو و گوسفند و شتر نزديكى كنند بول و سرگين آنها نجس مىشود و آشاميدن شير آنها هم حرام است و بايد بدون آن كه تاخير بيفتد آن حيوان را بكشند و بسوزانند و كسى كه با آن وطى كرده، پول آن را به صاحبش بدهد، بلكه اگر به بهيمه ديگرى هم نزديكى كند، شير آن حرام مىشود.
- ١٠٨ اگر پدر و مادر و جد بچه نابالغ كافر باشند آن بچه هم نجس است،و اگر يكى از اينها مسلمان باشد، بچه پاك است.
- و وغیره...
به! به! عجب رهبر انقلابی.
شاعران افغانی ما به شان یک آدم مسخره شعر میگویند و عده ای مردم ما به فرمان همان آخوندها یکدیگر را خانمان میکنند. ثمر انقلاب جمهوری اسلامی را میتوانید در سنگ سفید، تل سیاه و در بسیاری از مناطق هزاره جات ملاحظه کنید که چطور خمینی پرستهای ما هزاران انسان را بیرحمانه بقتل رساندند، هزاران خانواده ها را خانمان کردند و به ناموس صدها هزاره تجاوز کردند.
با سلام ملت افغانستان به خصوص هزاره ها در سه دهه اخیر تجربیات زیادی را از سر گذرانده اند و تغییراتی کرده اند. بسیاری از کسانی که تا بیست یا سی سال قبل به ایران و خمینی به دلایل مذهبی و اعتقادی احترام قائل بودند حالا با روشن شدن ماهیت فاشیستی رژیم ایران و سوء استفاده آنها به شمول خمینی از دین و مذهب برای ساختن و تقویت ایران.دیگر دیدو نظرقبلی را ندارند.
ارتحال جانگدازامام عزیزحضرت ایت الله العظمی موسوی الخمینی بر شیفتگان حق وحقیقت وگویندگان منصف ومطلع واگاه تسلیت باد
اقای باختری متاسفم که جامعه ما امثال شمارا به عنوان نویسنده شناخته است خوب است کمی عفت زبان وقلم داشته باشی که برشانت می افزاید
ازادی بیان نه ان است که حتاکی کنی بلکه ان است که واقعیتهارابییان کنی انهم باحفظ کرامت افراد
درمقاله شمامطلب قابل استفاده ای به چشم نمی خوردجزان چند قطعه ش
عرکه ازجای دیگر کبی گرفته ای.
هنگامی که می شنوم شاعر و نویسنده گانی چون پرتو, کاظمی مظفری و...گردهم میایند و در بارة خمینی و صدها تندرو و فاشیست دیگری که ما در افغانستان در این روزها شاهدیم, شعر می سرایند و یا بی شرمانه دستان آنها را می بوسند, من خود را به عنوان یک انسان توهین شده می یابم.
می خواهم بگویم: " امشب می خواهم لایخوار گونه سنایی ها
را در دربارهاشراب شک بنوشانم
تا همه ی هستی شان را استفراغ کنند و
از نو آدم شوند
امشب می خواهم فردوسی شوم
و با گرز وگوپال بر سر این فاحشه های
شهر بکوبم
تا همة پلیدی های شان به زباله دان تاریخ
بریزند.
بدرود,
ی. صمیم
inha khod frokhtetrin insanha hastand ke khoda framush karda va khomain khonkhar ra meparastand.rejim jinaiatkar iran kochiktrin tarahom dr brabr afghanha nadarand aslan afghanha ra be invane yak insan qabul nadaran.
be omid roz ke inha jihalat beron biaiat va adam showat.