صنعت عروسی در افغانستان!
در محرومترین نقطه ی کابل سالن های مجلل عروسی سر به فلک کشیده است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دختر رئیس جمهور بوش عروسی کرد اما عروسی اش آنقدر ساده ودور از هرگونه مزاحمت های رسانه ای بود که عکاسان فقط توانسته بودند از ماشین حامل عروس وداماد با فاصله ی دورعکس بگیرند...
چند وقت پیش وقتیکه در تلویزیونها بدنبال اخبار و موضوعات از این دنیایی به سرته بودم موضوع جالب در برنامه ی شبانگاهی صدای امریکا توجه من را به خودش جلب کرد.موضوع گزارش عروسی دختر بوش جینا بوش بود که در نوع خودش جالب بود .عروسی این دختر خانم از این لحاظ توجه منو بخودش جلب کرد که آنرا با یک عروسی در فقیر ترین کشور جهان ٬ همین کشور خودمان افغانستان٬مقایسه کنیم ، نه تنها برای من بلکه برای شما هم جالب توجه واقع میگردد. عروسی جینا در حالی برگزار شد که تمام مهمانهای دعوت شده 200 نفر بودند. مکان برگزاری اش نه در بهترین تالار (سالنهای مخصوص عروسی)بلکه در داخل چادر ایجاد شده در باغ خانوادگی بوش بود.واقعا خیلی جالب است که بدانید بوش جدای از اینکه فعلا رئیس جمهور کشور بلا منازعه قدرت یعنی آمریکا در کل جهان است بلکه ایشان جزو سرمایه داران تراز اول آمریکا هم است ولی این عروسی بدور از هرگونه مزاحمت رسانه های خبری به سفارش خانم جینا بوش برگزار شده است .وقتیکه خبر نگاران در باره ای دختر بوش از اطرافیانش سوال میکرد ند همه میگفتند که جینا یک دختر معمولی یا به اصطلاح خاکی بوده برخوردشان با همسایه های اطراف به دور از موقعیت پدرش خیلی صمیمی و مهربانانه می باشد .
ازدواج دختر بوش بهانه ای خوبی بود که نگاهی به نوع ازدواج و هزینه های هنگفت در مراسمهای ازدواج وغیره داشته باشم با توجه به موضوعات سیاسی در کشور کمتر کسی به اینکونه فرهنگ و سنن که بیشتر به عوامل تقلید چشم هم چشمی و خودخواهی وزیاده خواهی وابستگی دارد توجه نکرده است.
در ضمن نداشتن غرور و استفاده نکردن از موقعیت پدری اش هم جالب توجه است که متاسفانه در کشور ما عکس آن اجرا می شود شاید بارها در کنار صاحبان قدرت در افغانستان یک عده انسانهایی را دیده باشید که خودرا به زور به مردم تحمیل می کند شاید آنها پسر یا دختر ایشان هم نباشد شاید خواهر زاده یا برادر زاده ای بیش نباشد ولی فوق العاده از موقعیت قوم خویش استفاده می کند. همین مسایل است که قدرت و وزارت خانه ها خانوادگی٬ قبیله ای یا منطقه ای می شود بدور از هرگونه شایستگی سالاری وغیره.
پدیده ای ازدواج یک امر جدا نشدنی از زندگی انسانها است . جامعه در صورت کامل ودارای آزادی دموکراتیک است که زن ومرد در آن جامعه نقش یکسان داشته باشد ولی متاسفانه در جامعه ما که خودرا مقید به دین اسلام می داند .متاسفانه از زن در جامعه مثل یک شی یا کالای مصرفی استفاده می کنیم که خود بزرگترین توهین به نصف یک جامعه می باشد .
متاسفانه در کشور ما افغانستان تنها صنعتی که در چند سال اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است همین تالارها یا سالنهای عروسی است. اگر در پایتخت افغانستان٬کابل٬ دقت کرده باشید می بینید در محرومترین نقطه ی کابل سالن های مجلل عروسی سر به فلک کشیده است٬ هزینه ای یک شب این سالنها از 500 تا یک میلیون افغانی بوده و مهمانهای دعوت شده بالای 1000 نفر می باشد.
واقعا که جای تاسف دارد در کشور که همه برای زنده ماندن تلاش می کند چنین هزینه های هنگفت در مراسمهایی مثل عروسی عزاداریها و..... به مصرف برسد البته ناگفته نباید گذاشت که این هزینه های گزاف مراسمها بیشتر به معضل بزرگ اجتماعی تبدیل شده که ناشی از چشم هم چشمی می باشد برگزاری چنین مراسم هایی جدای از اینکه جایگاهی در فرهنگ و سنن این کشور داشته باشد بیشتر حالت چشم هم چشمی و میدان رقابت یا حالت پز دادن را به خود گرفته از این لحاظ روز بروز به خرافات این گونه مراسمها افزوده می شود. البته ناگفته نباید گذاشت که تقلید از انسانهای شاخص جامعه که توانای این گونه هزینه های گزاف رادارند مثل قومندان صاحبها و افراد سرمایه دار یا کسانی که در مقامات بالای دولتی هستند بدون تاثر نیست .
سال گذشته در کابل از نزدیک شاهد بر گزاری یک چنین مراسمی از اطرفیانم بودم با وجود که صاحبان مجلس انسانهای کاملا معمولی و کارگر تشکیل می دادند. من با توجه به حیف شدن مقداری زیادی غذا به یکی از نزدیکانم اعتراض کردم ولی ایشان در جواب گفتند که شما مراسم قومندانها یا ترکمنی ها را ندیدید که دهها برابر بیشتر از اینجا غذا اصراف می شود اینکه چیزی نیست٬ من با دریافت چنین پاسخ بی منطق به یاد این افتادم که در کشورکه خودرا مسلمان می دانند تمام اعمال خویش را با دین بزرگ اسلام دانسته ولی از طرف دیگر اصراف که در دین ما حرام مطلق می باشد برای این مردم به یک افتخار تبدیل گردیده است.
هزینه های هنگفت آغاز زندگی مشترک در کشور ما به یک نا هنجاری اجتماعی تبدیل شده است . بنا به دلایل زیر :
با وجود فقر شدید٬ نبود یک درآمد مناسب برای گذران زندگی و ازدواج واز طرف دیگر در هر کشور درصد بالای از جمعیت آن مربوط به قشر جوان بوده لذا این جوانان با وجود این هزینه های سنگین ازدواج٬ کمتر توانای ازدواج را دارا می باشد که خود بزرگترین ناهنجاری در یک جامعه محسوب شده ممکن است به فساد جنسی تبدیل گردد. از طرف دیگر جوانان نیروی کار آمد و مفید جامعه بوده که هزینه های گزاف عروسی ها به یک ترس وحشت در میان جوانان تبدیل شده جوانان را وادار به موارد جایگزین مثل مواد مخدر و....... در امر ازدواج کرده که خود بزرگترین فاجعه انسانی در جهان پهناور می باشد .
بخاطر هزینه های هنگفت در امر ازدواج واز طرف دیگر فقر و بیکاری شدید حاکم در کشور ما عملا آمار ازدواج رو به کاهش بوده که خود مشکلات و عواقب تلخ در پی داشته مثل شکست روحی روانی که این موضوع بخاطر زیاد بودند مخارج و رسم و رسوم٬ که اکثرا از طرف خانواده دختر اجبارا به مرحله اجرا گذاشته شده که خود تاثیرمنفی گذاشته به یک ترس ووحشت در جامعه تبدیل میگردد.با این وجود ممکن این طبقه ار جامعه خودبخود به طرف مواد مخدر کشانده شده که بزرگترین آسیب اجتماعی محسوب می شود.
موضوع دیگر در نوع ازدواج و مراحل پیش آمد ازدواج در جامعه ما قابل بحث بررسی که در نوع خودش یک بی عدالتی در جامعه نابراری در میان قشر زن مرد می باشد.
متاسفانه در کشور ما در خیلی از موارد دیده شده که حق انتخاب در زندگی مشترک صرف حق یک پسر است. دختران در انتخاب زندگی آینده ای خویش چندان نقش قابل توجهی را ندارند فقط جز اینکه به انتخاب بزرگ خانواده اش احترام بگذارد.
پسر با خانواده اش در صورت انتخاب همسر آینده اش برای مراحل خواستگاری به خانه ی صاحب دختر می رود ولی در آنجا این والدین یا برادر ارشد خانواده تصمیم میگیرد که پاسخ مثبت بدهد یا رد کند بدون اینکه نظری از دخترخانواده خواسته شود .با وجود نداشتن حق انتخاب دختران در امر ازدواج بیشتر حالت معامله کالا در مقابل پول با خانواده پسر را انجام میدهد٬ که نه تنها بزرگترین بی عدالتی در حق زن در جامعه بوده بلکه یک نوع توهینی آشکار به زن که درهر کشور نصف یک جامعه را تشکیل میدهد می باشد.
خانواده پسر در صورت پذیرفتن شرایط خانواده دختر تا آخرین روز یعنی روز عروسی مجبور به پرداخت تمام خواستهای کاملا غیر منطقی وی می باشد . از این رو بعد از اتمام عروسی زندگی آغاز می شود که نه تنها در آن عشق وجود دارد بلکه یک نوع تنفر خاص وجود دارد بخاطر اینکه یک دخترصرف با پرداخت مبلغ زیاد پول به خانه خویش آورده است بدون اینکه عشق و خواستهای دو طرف و مشورت در کار باشد .بنا براین با این گونه ازدواج سطحی نگری در امر ازدواج که فقط با خواست والدین دختران انجام می شود به جرات می توان گفت که یک دختر بعد از اینکه به خانه شوهر می رود در آنجا مثل یک کالای خریداری شده مورد استفاده قرار گرفته بدون اینکه ایشان کوچکترین حق اعتراض در باره اوضاع خویش داشته باشد .
با این همه سخت گیری از طرف خانواده دختر نه تنها فقط در حق دختراز طرف شوهرش و خانواده اش به توجهی وبی عدالتی صورت میگیرد بلکه روابط آنها با خانواده پدر دختر هم ازبین می رود که خود یک نوع گسیختگی وایجاد اختلاف در میان اقشار جامعه به وجود می آید .
در این صورت است که در همین سالهای اخیر شاهد دهها مرگ مشکوک وخودکشی خودسوزی زنان در کشور مان هستیم متاسفانه دولت هم در این باره ی این گونه پرونده ها هیج اقدام عملی انجام نداده ٬ بعد از مدتی این گونه پرونده ها در بایگانیها به فراموشی گذاشته می شود که واقعا جای تاسف دارد.
پيامها
5 جون 2008, 06:01, توسط سبیه
تحلیل بسیار واقع بینانه بود. این دیگر تقصیر دولت نیست . مشکل چشم و هم چشمی ضعف فرهنگی است . عقل سلیم به سمت این حد ریخت و پاش نمی رود.
6 جون 2008, 23:42, توسط بنده خدا
محترمه سبیه. من به نظر شما احترام دارم اما باید افزود که دولت در این راستا مقصر است. به نظر شما وزارت فرهنګ چه مسولیت و مکلفیتی دارد؟ وزارت حج و اوقاف و یا هم ارشاد چه وظیفه دارد؟ آیا وزارت فرهنګ باید چهار چشمی به برنامه های تلویزیون نګاه کند و اینکه در عمل در این کشور چی میګذرد خود را نادیده ګیرد؟ وزارت حج و اوقاف آیا فقط مسول تنظیم سفر حجاج است؟ آیا مراسم عروسی یکی از زوایای مهم دین مبین اسلام نیست؟ بلی! دولت در این راستا کاملا مقصر است. دولت باید بالای مصارف، طویانه و حتی مهر در ازدواجها نظارت مستقیم داشته باشد. در غیر آنصورت، هیچ قدرتی در روبروی تراژیدی اجتماعی در افغانستان توانایی ایستادګی را نخواهد داشت.
7 جون 2008, 15:06, توسط Afsaanah
The government must change the mind of people with education. People habit to a wrong tradition,the government must prevent ,and inform them to do not use too much money for a party