ما همه ماندلا هستیم؛ مانده لای سنت و مدرنیته
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
«ما را چه به ماندلا؟»
امیر هاشمی مقدم
روزنامه قانون ـ تهران
ماندلا بهعنوان نماد
مبارزه علیه نژادپرستی و همچنین سمبل بخشش، هفته پیش از دنیا رفت و ایرانیان هم
مانند سایر مردم جهان، از این رویداد ناراحت شدند. عکس پروفایل بسیاری از کاربران
فیسبوک تغییر کرد؛ پیامکهای بسیاری درباره ماندلا به وسیله تلفنهای همراه رد و بدل
شد؛ جملات قصار بسیاری از ماندلا روی وبسایتها، وبلاگها و پیجهای ایرانیان در
فیسبوک نقش بست. دسته گل های بسیاری به سفارتخانه آفریقای جنوبی در تهران فرستاده
شد و بحثهای بسیاری درباره اینکه بالاخره نماینده ایران در مراسم تشییع جنازه
ماندلا کیست، میان مردم جاری شد، اما واقعاً چرا ما ایرانیها از مردن ماندلا
ناراحت شدیم؟ چرا این همه برایمان اهمیت دارد؟
مگر ماندلا همان کسی نیست
که سفیدپوستانی را که سه دهه از جوانی او را به واسطه زندانی کردنش گرفتند، بخشید؟
آن هم کسانی که از آن سر دنیا آمده و خاک کشورش را مدعی شده بودند؟ آیا ما هم به
اندازه ماندلا مخالف نژادپرستی هستیم؟ آیا ما نیز توان بخشیدن به اندازه او را
داریم؟
بیرودربایستی: به هیچ
وجه. مگر این ما نیستیم که با افغانها بدترین رفتارها را داریم؟ همان افغانهایی
که تاریخشان، دین و مذهبشان، زبانشان، فرهنگ و آداب و رسومشان، مشاهیرشان و
همه داشتهها و نداشتههایشان با ما یکی است؟
سه دهه است که میزبانی ما
برای افغانها، میزان نژادپرستیمان را نشان داده است. واژه «افغانی» را جز برای
تحقیر به کار نمیبریم. مسئولان کشورمان آنان را از ورود به برخی پارکها منع میکنند.
برخی استانهایمان اصلاً اجازه ورود به آنها را نمیدهند. دانشجویانشان را
که دارند همه هزینه تحصیل را میپردازند، بدون دلیل از دانشگاه اخراج میکنیم. تیمهای
فوتبالشان را وقتی به مرحله نهایی میرسند، بدون دلیل حذف کرده و غیرقانونی اعلام
میکنیم. گزارشگر مسابقه تکواندویمان به حریف افغانیای که روبهروی حریف ایرانی
ایستاده، به صراحت توهین میکند.
اکثر قریب به اتفاق ما
ایرانیها در برابر افغانها دو دستهایم: یا برخوردها و نگرشهای توهینآمیز به
آنان داریم، یا در برابر توهینهای دیگران به آنان سکوت پیشه میکنیم که عملاً
فرقی با دسته اول ندارد. ندرتاً افرادی همچون زیباکلام پیدا بشوند که از حقوق این
مردم بیپناه دفاع کنند. وقتی ما با مردمانی که از میان بیش از 200 کشور جهان،
بیشترین نزدیکی را با ما دارند، اینگونه رفتار میکنیم، با دیگر مردمان دنیا چگونه
خواهیم بود؟
آیا همانگونه که یکی از
سرمربیان مطرح فوتبال کشورمان، بازیکن سیاهپوست را «آدمخوار» نامید؟
ما هنوز وقتی واژه «عرب»
را بر زبان میآوریم، تا دو تا ناسزا پشتبندش نباشد، جملهمان را پایان یافته
تلقی نمیکنیم.
»ما» و «دیگری» در فرهنگ
ایرانی نه تنها بسیار برجسته است، بلکه به نوعی توهم خودبرتربینی برای گروه «ما» و
توهین و فحاشی برای گروه «دیگری» انجامیده است.
متأسفانه در چند سال
گذشته به واسطه رواج لمپنیسم میان برخی مسئولان دولتی و همچنین نبود نظارت کافی بر
برنامههای صدا وسیما، این رفتارها بسیار شایعتر شده است.
دوستی تعبیر زیبایی داشت
و می گفت: «ما همه ماندلا هستیم؛
مانده لای سنت و مدرنیته». اما به نظر میرسد مانده
لای سخنان زیبا و رفتارهای زشت هم هستیم. واقعاً جای یک ماندلا در ایران خالی است؛
ماندلایی که یادمان بدهد چگونه نژادپرستی را کنار بگذاریم و ظرفیت تحملمان را
بالا ببریم.
******************************************
منبع
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...