برای نیما یوشیج؛ پدر شعر نو فارسی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
زبانی
الکن و لَق داشت نیما
ولی در
راه خود حق داشت نیما
***********************************
13
جدی (دی) 1338 خورشیدی، علی اسفندیاری درگذشت. اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی، نام
خود را به «نیما» تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان و به معنی کمان بزرگ
است. یوش نیز زادگاه اوست در شمال ایران.
طرحی
نو که نیما در شعر فارسی درانداخت، مخالفانی سرسخت داشت و نیز موافقانی با فکرهای
متفاوت که برخی، رفیق نیمهراه شدند و بعضی نیز تا آخر بر این عهد ماندند. زمانی
خود نیما گفته بود:
از شعرم،
خلقی به هم آميختهام
خوب و
بدشان به هم در آميختهام
خود، گوشه
گرفتهام تماشا را، کآب
در خوابگه
مورچهگان ريختهام
در
این میان، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو، دو شاعری بودند که برای تثبیت سبک تازه
شعر فارسی ـ «نیمایی» یا «نو» ـ تلاشهای بسیاری کردند، هرچند خود، دو راه متفاوت
را در پیش گرفتند.
در
گستره افغانستان نیز گویشوران فراوانی به سبک نیمایی و آزاد شعر گفتهاند و میگویند
که در این میان، محمد واصف باختری را میتوان سرآمد دانست. وی در هر دو سبک،
شعرهایی بس سخته و پخته دارد. اکنون شعری از باختری را پیشکش میکنم که برای صد سالگی
نیما یوشیج سروده شده است. امیدواریم تلاشهایی که برای بازشناسی جایگاه علمی و
ادبی «باختری» صورت میگیرد، گامی باشد برای شناخت بیشتر و بهتر سبک نیمایی و آزاد
در پهنه افغانستان.
ايا
مهاجر بيبازگشت شهر شقايق
که قلعهها
را با پاي لنگ پيمودي
ستيغ و
صخره به دندان و چنگ پيمودي
مرا به
ساحل اسطورههاي سبز مخوان
من از
خموشي آتشفشان هراسانم
ز ابر
قطبي آتشنشان هراسانم
به
تابناکي تاريخ اختران سوگند
ستارهچين
نِياَم اکنون ستاره سوختهام
دگر ز
کوچة شماطهها گذر نکنم
به شهر
خالي آيينهها سفر نکنم
تو ميتواني
که از
تولد يک برگ
و از
تنفس يک واژه در سکوت کوير
هزار جرعه
تغزل
به خاک
تيرة تبعيديان بيافشاني
و ليک
نيستي اکنون
که بنگري
صنوبران
صبور
چه سان
تبار تبر را سلام ميگويند
ايا
مهاجر بيبازگشت شهر شقايق
مرا به
ساحل اسطورههاي سبز مخوان
ميان ما
و تو اي نخل ارغوان پندار
دو نسل
طوطي الکن
دو فصل
خشم فروخورده
دو
رودخانة آتش، دو رودخانة خون
دو
پرتگاه، دو ارديبهشت فاصله است.
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...