اشکال در کجاست؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خبری بود که در آن رئیس شورای علمای پاکستان، حملة انتحاری در افغانستان را مجاز دانسته است. تفکراتی از این دست برای من چندان بیگانه و جدید نیست. با اندکی تغیر در عبارت و صراحت، بسیار گفته و شنیده شده و باز گفته و شنیده خواهد شد.ای بسا هریک از ما و شما نیز در مواردی مشابه، احکامی از این دست را تصدیق و تشویق کرده باشیم زیرا مبانی اعتقادی و نشانههای رفتاری از این دست را در سیره و تفکر رایج پیروان بسیاری از ادیان و مذاهب در گوشهو کنار جهان دیده و شنیدهایم. سخن من فعلا بر سر درستی و نادرستی این سخن نیست. اما باید دید چه کاستیای در آموزش تفکر دینی ما بوده و هست که مشأ صدور چنین فتواهایی از سوی عالمان دینی میشود. عالماني که باید خود بیش از همه پروای توابع سخنش را داشته باشند و متوجه باشند که این سخنان چه مایه در تودههای مردم دیندار تأثیر گذار است. چه شده که عالمان دینی پاکستان هر روزه انتحارهای دهشتناک را در میان مردم کوچه و بازار كو يته و پيشاور میبینند و به جای آنکه با تبلیغ و افتاء به فکر تقبیح و انکار آن سبوعیتها بر آیند، مینشینند و این رسم جفا و خطا را در کشورهای دیگری مانند افغانستان ترویج و تبیلغ میکنند؟ به بنیاد سیاسی این تفکر کاری ندارم. فرض را نیز براین میگذارم که این عالم دینی از سر «درد» و «درک» دینی چنین حرفهای را میزند و عوامل و دلایل سیاسی و امنیتی هم پشت قضیه نیست. سخن بر سر این است که آن درک و درد دینیای که توجیهگر چنین قضایایی است از کجا آمده؟ من حد اقل به این راضی نمیشوم که بگویم گویندة این سخن مربوط به مذهب و آیین من نیست و یا گروهی «بددین» و «بدکیش» است که چنین میکنند و ربطی که به کل ساختار دینی ما ندارد. اتفاقا جان سخن هم همین است که آن سیستم و ساختار،لابد کدام عیب و نقصی دارد یا حد اقل در کدام موضعشس عیب و نقصی رخ داده است و آن عيب اينك خود را به نحوي در تولیداتش نشان میدهد. بيشك این رفتارها و تفکرات افراطی که آشکارترین نمودش بیتفاوتی و بیتوجهی به «حقوق»،« کرامت» و «شأن» «انسان» است نمیتواند بیکدام عیب و نقصی از دل دینی بر آید که بزرگترین شعارش «رحمان» و «رحیم» بودن خداونداست.
آنلاین : http://baghchar.blogfa.com/pos...