دو مذهب ـ 2
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دو همسایه
فرض کنیم که شما همسایهای از مذهب دیگر دارید. مثلاً شما شیعه هستید و یک همسایه سنی دارید. یا برعکس. و فرض کنید که هم شما دیندار هستید و هم او. هر یک هم به دستورهای دین، آنگونه که مذهب شما معرفی کرده است، پایبند هستید. حالا، شما چه نوع رفتاری دارید؟ بگذارید بخشی از آن را بشمرم.
شما نماز میخوانید
شما روزه میگیرید
شما به حج میروید
شما بخشی از داراییتان را ـ به هر عنوانی ـ به مستحقان میدهید.
شما قرآن میخوانید
شما یتیمنوازی میکنید
شما به پدر و مادر خود احسان میکنید
شما به همسایهتان سلام میدهید، او را آزار نمیدهید.
شما پاکدامن هستید
شما دروغ نمیگویید، شما غیبت نمیکنید، شما تهمت نمیزنید
شما ربا نمیخورید، شراب نمیخورید، قمار نمیزنید
در مجموع شما یک انسان «درستکار» هستید.
خوب، حالا آن همسایهتان ـ که از نظر فقهی مذهبی دیگر دارد ـ چه کارها میکند و چه کارها نمیکند؟ من نیازی نیست این فهرست بلند و بالا را تکرار کنم. او هم به همه این خصایل اخلاقی و رفتاری آراسته است. او هم مثل شما انسانی است «درستکار».
اگر این دو همسایه به مذاهب خود پایبند باشند، هیچیک دارای صفتی نیست که بتوان آن را «یک صفت زشت» به شمار آورد. اختلافهای فقهی هست، ولی اینها را نمیتوان «ناپسند» و «زشت» دانست. مثلاً همسایه سنی همانند شیعه به پاک بودن محل نماز معتقد است. ولی از نظر او محل سجده ضرور نیست که حتماً از خاک و برآمده از خاک (سنگ، چوب، برگ و امثال آن) باشد. او بر روی جاینماز خالی هم سجده میکند. همسایهی شیعه فقط سجده بر روی بعضی چیزها را جایز میداند. حالا میتوان گفت که یکی از این دو تن، از نظر عرف عام و از نظر اخلاق و رفتارهای انسانی کاری «ناپسند» انجام داده است؟
ببینید، قمار زدن را همه انسانهای منصف و درستکار دنیا ناپسند میدانند. ولی نمیتوان گفت که سجده کردن یا سجده نکردن بر مهر این حالت را دارد.
پس میتوان گفت که اگر هدف اصلی دین را تعالی معنوی و اخلاقی انسانها بدانیم و بر آن باشیم که پیامبران آمدهاند تا انسانها را اهل معنویت، درستکار، شریف و پاکدامن بار بیاورند، شیعه و سنیای که به آموزههای مذهب خود وفادارند، در مسیر هدف کلی اسلام هستند. به عبارت دیگر اگر جامعه بشری تماماً مسلمان باشد (چه شیعه و چه سنی) و این آدمها به این دستورهای دین عمل کنند، ما یک جامعهی «پسندیده» خواهیم داشت. نمیگویم الزاماً جامعهای ایدآل و کاملاً سعادتمند و برحق، چون ممکن است در بعضی امور جزئی کوتاهیهایی در بعضی از آنان باشد. ولی میشود گفت که اسلام ـ چه در قرائت شیعی و چه در قرائت سنی ـ چیزی ناپسند به دنیا عرضه نکرده است و بر عکس بسیار چیزهای پسندیده عرضه کرده است.
این یادداشت را برای این نوشتم که بدانیم مسلمان بودن چه ارزش بزرگی است. و هر یک از این مذاهب ـ اگر طبق حقیقت خود عمل کنند ـ میتوانند انسانهایی درستکار و با خلق و خوی و رفتار پسندیده بار بیاورند.
ولی ما چرا این قدر خود را از همدیگر دور میپنداریم؟ چون هدف اصلی دین را که همان تعالی معنوی و اخلاقی انسانهاست کمرنگ ساختهایم. اخلاق و معنویت برای ما ارزش اصلیاش را از دست داده است، در حالی که بیشترین توصیههای قرآن و پیامبر و دیگر بزرگان دین، توصیههای اخلاقی و معنوی است.
من از همه دوستان میخواهم که قدری در آموزههای قرآن درنگ کنند و ببینند که قرآن بیش از هر چیزی، بر چه اموری تأکید دارد. بعد ببینند که آیا شیعه و سنی در این امور با هم اختلافی چشمگیر دارند؟
آنلاین : http://mkkazemi.persianblog.ir/post/815