تلاش های پنهانی بخاطرتخریب و بدنامی انتخابات افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
انتخابات در کشورهای جنگزده مانند افغانستان یک آزمون مهم تاریخی دانسته میشوداز انجائی که انتقال قدرت سیاسی در افغانستان به استثنای چند مورد همواره با خشونت همراه بوده است. در جامعه جنگزده ی افغانستان عوامل خارجی و نظامی در انتقال قدرت تاثیر بیشتر داشته که در شطرنج بازی های سیاسی افغانستان بازیکنان منطقه وبین الملل، به شکل نامرئی صحنه را نظارت می کنند. سیاستهای دیگر کشورها بر وضعیت سیاسی کشور ما حاکم است بیگمان بر زندگی فردی و اجتماعی مردم ما نیز تاثیر گذار بوده و این باور در ما تقویت میشود که بدون حضور ویاری بین المللی، پیش بردن امورحکومت آن هم حکومتی که درجنگ قرار دارد؛ یک خیال باطل است چنانچه در گذشته رهبران تنظیم های اسلامی نخواستند با رژیم دکتور نجیب الله مصالحه نمایند و به برنامه ملل متحد نیز احترام نگذاشتند و راه حل نظامی ( انتقال قدرت با زور ) را بر راه حل مسالمت آمیز ترجیح دادند.
فتح کابل از طرف تنظیم های جهادی ,حوادث خونین را به دنبال داشت زیرا آنها نتوانستند اختلافات شان را بصورت مسالمت آمیز حل نمایند. تحریک طالبان و حلقات حاکم در پاکستان نیز در مورد رژیم کنونی چنین میاندیشند.تا زمانی که در افغانستان به حل اختلافات از راه خشونت به شیوه ی مسالمت آمیز گذار صورت نگیرد ، راه و روش سیاسیون امروز از دیروز متمایز نمیگردد. انتخابات این امکان را فراهم میسازد تا قدرت سیاسی از راه مشارکت سیاسی رایدهنگان بصورت مسالمت آمیز انتقال یابد.انارشی و بی نظمی همان چیزی است که دولتها از آن میسازند وتیم حاکم میتواند انتخابات سوم را عمومی، عادلانه و آزاد بسازد و یا میتواند آن را به انتصابات تبدیل نماید.انتخابات سوم، انتخاباتی سرنوشتساز و پُر از بیم و امید برای مردم افغانستان است؛ زیرا این انتخابات اگر نتیجۀ واقعی داشته باشد، افغانستان را به سمت ثبات و تغییراتِ بزرگ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خواهد برد و در غیر ان ، در یک گردابِ سیاه سقوط خواهدنمود.
تجربیاتی که از دور اول انتخابات به دست آمد، نشان میدهد که مردم افغانستان بیش از همه، با یک دید ملی به پای صندوقهای رای شتافتند و از حق رایشان به این امید کار گرفت که یک تغییر بنیادی در فرهنگ سیاسی افغانستان رونما گردد. اما.آنچه پیرامون مسایل انتخابات در دور دوم میتوان نگاشت، ارزیابی و سنجش وزنهی سیاسی دو نامزد پیشتاز هستند که بیشتر میَتواند انگیزه اصلی رای دهندگان باشد و این میتواند آغاز یک حرکت گسترده باشد. تلاش برخی از حلقات سیاسی برای حفظ نسخه ی حکومت «بن اول» درحکومت جدید، ، یک قطب کامل جنگ خواهد بودو شاید تشکیلات حکومت «بن اول» با اندک دستکاری به حیات خود ادامه داده که موازی با آن، بحران وبن بست ادامه خواهد یافت .در حالیکه آقای کرزی در دور اول انتخابات ریاستجمهوری، با کارتهای مختلف بازی کرد که اقایون دوستم و خلیلی را در کنار آقای اشزف غنی احمد زی قرار داد و مشوره داد تااقایون عطامحمد نور , استادمحقق و عبدالهادی ارغندیوال که در کنار داکتر عبدالله قرار گیرند.
حامد کرزی میخواهد، بهگونهای بازی کند که در صورت پیروزی هر یک از نامزدان دور دوم، ضرر نکند. اگردر دور دوم، محمود کرزی وریشسفیدان سران قبایل درانی قندهار، بهعنوان کارت های بازی مهم حامد کرزی در کنار داکتر عبدالله ، بهمعنای حمایت از اوتلقی شود ؛اما یک چیز روشن است و آن اینکه رییسجمهور کنونی، در هر دو ستاد نفوذ گذاری کرده است. درمرحله دوم انتخابات تنها دو نامزد پیشتاز باهم رقابت مینمایندکه داکتر عبدالله عبدالله: ازنیروهای جهاد ی واز دسته بندی سیاسی به راست ازتنظیم های بنیاد گرا نمایندگی ومتحدین وی را اکثرا رهبران تنظیم های فراطی جهادی تشکیل میدهندو داکتر اشرف غنی احمدزی: از یک جامعه علمی و فرهنگ مدنی وقانون پذیری، همزیستی و حل مسالمت آمیز اختلافات رامطرح واز نظر دسته بندی سیاسی متمایل به راست نمایندگی ومتحدین اورا غالبا گروه های از روشنفکرلیبرال و چپ اندیش وبرخی از رهبران تنظیمهای جهادی معتدل و لیبرال متمایل به راست تشکیل میدهند که از حکمروایی رهبران جهاد و مقاومت آنان نا رضایتی دارند.
در ین مرحله انتخابات رقابت اساسی میان دو موضعگیری فکری یعنی تداوم قدرت و سلطه رهبران جهاد و مقاومت و طرفداران انتقال قدرت از آنها صورت میگیرد در حالیکه تیم داکتر اشرف غنی اولین تیمی است که بر نامه عمل خودرا بنام منشور تحول و تداوم در کتابی منتشر کرده و در اختیار مردم قرار داده است و اشرف غنی شخص طراح بابرنامه وبا علم وبا مدیریت است .در صورتیکه تیم اصلاحات٬ غیر متمرکز سازی اداره٬ همگرایی و تقویت نقش مجاهدین در دولت از بر نامه های اصلیش بوده وتحقق مسایل یاد شده را دراولویتهای اساسی خود قرار داده است.
قرار معلوم رهبری تیم تحول و تداوم مسایل را بسیار صاف و ساده و بدون فریب مطرح و از وعدههای دروغین که خارج از حیطه اختیارات ریاست جمهوری است، دوری میکند برمبانی همین تز است که تاکنون به هیچ فرد یا گروهی که در حمایت ایشان به پاخواسته است برای جلب و جذب آرا چک سفید مبنی بر اعطای فلان وزارت و ولایت را امضا نداده است اما رهبری تیم اصلاحات به خاطر جلب آرا به هر گروه و شخصیتی چک سفید امضا داده است، که برآورده کردن همه این خواستهها و تعهدات فردا پر چالشترین موضوع داخلی این تیم را رقم خواهد زد و صداقت آن را زیر سؤال خواهد برد. در حالیکه دو تن از رهبران تیم تحول و تداوم به صورت مستقیم و غیر مستقیم نه در جنگهای داخلی و نه در کشتار مردم بی دفاع کابل سهم داشته اند، اما جنرال دوستم با یک حرکت سنجیده شده ی خویش از مردم افغانستان به خاطر اتفاقات گذشته پوزش خواست. لیکن وضعیت رهبران تیم اصلاحات نسبت به گذشته بر همگان هویداست و تاکنون بر کردار ناصواب گذشته خود اصرار دارند .اگر دسته جات بنیاد گرایی جهادی از روزگار نیاموخته باشند که برفرض، تیم تنظیم های باهم دشمن موظف به تشکیل حکومت شوند، و کارزار تقسیمات سهمیه برای هرتنظیم شروع شود، درست مانند جنگ هایی که از نخستین سال ورود دسته جات «تنظیمی» به کابل شروع شد و تا امروز چهره ی کابل را مسخ و به آتش کشید، وبیشتر از هفتادهزارتن را مثل کبوتر کشت ؛ پول بیت المال را ربود، با همین پول ،کاخ و کارخانه بر پاکرد ند.
در ضمن پیوستن عبدالرب رسول سیاف و امیر اسمعیل خان به تیم اصلاحات و همگرایی ، ماهیت این تیم را به حیث مسببین عصیبت های قومی وچالش های مذهبی بدل کرده وسالهای سیاه جنگهای کابل،در دهه نود میلادی را بیاد مردم میاورد که هزاران شهروند بیگناه کابلی و بخصوص مردم هزاره به دستور مستقیم آقای سیاف به کام مرگ فرستاده شدند که خاطرات تلخ قتل و غارت نیروهای تحت امر اوهنوز هم بر شهریان کابل سنگینی واقای سیاف در کنار جمعیت اسلامی و شورای نظار همواره یکی از تیوری پردازان حکومت اقای ربانی بوده است.امیر اسمعیل، روزگاری هرات را ملکیت میراثی اش تصور ودر برابر هزاره های ساکن هرات چنان پر تعصب رفتار میکرد که خاطرات آن روزگاران تلخ، همچون زخم خون چکان در نزد هزاره ها باقی مانده است . چنانچه که این امیرجلاد در اوئیل دهه نود میلادی در طی مدت شش ماه بیش از سه هزارتن از مهاجرین مردم هزاره را بجرم هزاره بودن در هنگام عبور از مسیر ادرسکن الی هرات قتل عام و بیش از دوصد خا نواده ازهزاره های ساکن در قریه پشمکه ی ولایت نیمروز رانیز بجرم هزاره بودن درین ولایت نسل کشی جمعی کرد ودر زمان حکومت خود کامه اودر هرات هزاره های باشنده دران ولایت حق نداشتند که تذکره ی شهر وندی وقباله ی شرعی را از ادارات و محاکم هرات اخذ نمایند.
معلم عطا محمد نور نیز یکی از چهره های بنیادگرا و قوم پرست در بلخ و یکی از حامیان و تمویل کنندگان اصلی داکتر عبدالله است که بیش ازیک دهه در ولایت بلخ حکومت مطلق العنانی را ایجاد ودر طی این مدت صدها خانواده ی مردم هزاره را بجرم هزاره بودن در اثر فشارهای گوناگون مجبور به ترک شهر مزار شریف نموده است .قوماندان عطا ولایت بلخ را مانند ملکیت شخصی خود تصور و برسایر اقوام غیر خودی ظلم وتعدی های فراوان را انجام میدهد اگر در اینده پیروز شود همان برخورد تبعیض امیز او برضد اقوام دیگر و بخصوص هزاره ها با شدت بیشتر تداوم پیدا و رفتار او شدیدتر و ظالمانه تر از گذشته خواهد شد.قرائت اقای سیاف, اسمعیل خان و قوماندان عطا محمد نور از دین و از حکومتداری اسلامی فرقی با قرائت طالبان وملاعمر ندارد. در صورت پیروزی این تیم، قانون اساسی با رویکرد نگرش اسلامی به قانون، تعدیل و آقای سیاف بر کرسی دادگاه عالی افغانستان نزول واسمعیل خان نیز بر مسند امارت هرات و تکیه خواهند زد و حکومت استبدادی فردی قوماندان عطا محمد نوربا قوت بیشتر از گذشته در بلخ تداوم خواهد یافت، پیروزی این تیم آغاز یک بحران دیگر، مرگ جامعه ی مدنی و دشمنی با ارزش های انسانی خواهد بود.
و بدین ترتیب حلقه ی کامل گروه های متعصب و بنیادگرای جهادی بر ضد ارزشهای دموکراسی در افغانستان تکمیل خواهند شد وتمامی دستاورد های بیش از یک دهه با وضع قوانین سختگیرانه وافراطی نابود خواهندشد.چهره های نا متجانس بحران ساز، آشوبگستر، آیدیولوژیپرور، بی رحم و سنگدل، خردستیز، بیگانه پرور و ویرانگر با صواب دید بازیگران خارجی ،به منظور کسب قدرت در یک ائتلاف سیاسی دورهم در تیم انتخاباتی داکتر عبدالله جمع شده اند که بر کردههای نابخشودنی شان پرده میآویزند.تاریخ گواه است که برای مردم هزاره حکومت های دینی متعصب وهابی بیشتر تهدید کننده بوده و مناسب ترین حکومت برای تامین حقوق برابر هزاره ها با دیگران حکومتهای طرفدار عدالت اجتماعی وپیرو ارزش های دموکراسی و دولت سکولار برای اینده سیاسی بهترشان میباشد.
پيامها
9 جون 2014, 08:02, توسط امیری
آقای نبی زاده جاده یکطره ورفتار عوام فریبانه تاچوقت ادامه خواهد داشت قرن 21 است !
جناب آقای سلتانی سوالاتی از استاد دانش دارند شاید خودت هم کاران استاد باشید آیا میتوانید جواب دید؟؟؟
ﺣﻘﻮﻗﺪﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﮐﺸﻮﺭم !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺩﺍﻧﺶ ﺣﻘﻮﻗﯽ، ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﺎﻫﺴﺘﯽ.
ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺕ ﺻﻠﻮﺍﺕ، ﻓﻌﻼً ﭼﻨﺪ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ :
.1 ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 70 ﺻﻔﺤﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺑﻮﻁ
ﺣﻘﻮﻕ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻼﺵ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ،
ﻧﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
.2 ﭼﺮﺍ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺩﺭ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ
ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ؟
.3 ﭼﺮﺍ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﺗﺎﺟﯿﮏ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ؟
.4 ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﻭ ﺗﺎﺟﯿﮏ ﻧﺸﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ، ﭼﺮﺍ ﺍﺯ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ؟
.5 ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺩﯼ ﻫﺰﺍﺭﺟﺎﺕ ﺳﺮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯽ؟
.6 ﭼﺮﺍ، ﺣﺘﯽ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﭼﺎﭖ ﻭ
ﻧﺸﺮ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
.7 ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺿﯿﺎﺀ ﻣﺴﻌﻮﺩﺑﻪ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ، ﺷﻤﺎ ﺩ ﺭﺍﻧﺰﻭﺍ
ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟
.8 ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺩﻭﻡ ﺩﺭ ﮐﻤﭙﺎﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ
ﻓﻌﺎﻝ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ؟
.9 ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﭙﺎﯾﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺻﻨﻒ ﺩﺭﺱ
ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﻀﻮﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺳﺖ؟
.10 ﭼﺮﺍ ﻧﻘﺶ ﻫﺰﺍﺭﻩﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ، ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ
ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ؟
.11 ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﯽ ﮐﻔﺎﯾﺖ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
.12 ﺧﻼﺻﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ، ﺩﺭ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺣﻀﻮﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﻓﻌﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟
ﭘﺲ
.13 ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻢ؟
.14 ﭼﻄﻮﺭ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ؟
.15 ﭼﻄﻮﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻌﺎﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺑﺎﻭﺭ
ﮐﻨﻢ؟
.16 ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﯿﻦ نخوادکرد ؟
ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻠﻄﺎﻧﻲ -ﻛﺎﺑﻞ - ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ
9 جون 2014, 08:10, توسط امیری
آقای نبی زاده جاده یکطره ورفتار عوام فریبانه تاچوقت ادامه خواهد داشت قرن 21 است !
جناب آقای سلطانی سوالاتی از استاد دانش دارند شاید خودت هم کاران استاد باشید آیا میتوانید جواب دید؟؟؟
ﺣﻘﻮﻗﺪﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﮐﺸﻮﺭم !
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺩﺍﻧﺶ ﺣﻘﻮﻗﯽ، ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﺎﻫﺴﺘﯽ.
ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺕ ﺻﻠﻮﺍﺕ، ﻓﻌﻼً ﭼﻨﺪ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ :
.1 ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 70 ﺻﻔﺤﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺑﻮﻁ
ﺣﻘﻮﻕ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﻼﺵ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ،
ﻧﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
.2 ﭼﺮﺍ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺩﺭ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ
ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ؟
.3 ﭼﺮﺍ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﺗﺎﺟﯿﮏ ﻧﺸﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ؟
.4 ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﻭ ﺗﺎﺟﯿﮏ ﻧﺸﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ، ﭼﺮﺍ ﺍﺯ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ؟
.5 ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺩﯼ ﻫﺰﺍﺭﺟﺎﺕ ﺳﺮ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯽ؟
.6 ﭼﺮﺍ، ﺣﺘﯽ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻻﯾﺎﺕ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﭼﺎﭖ ﻭ
ﻧﺸﺮ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
.7 ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺿﯿﺎﺀ ﻣﺴﻌﻮﺩﺑﻪ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ، ﺷﻤﺎ ﺩ ﺭﺍﻧﺰﻭﺍ
ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟
.8 ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺩﻭﻡ ﺩﺭ ﮐﻤﭙﺎﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ
ﻓﻌﺎﻝ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ؟
.9 ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﭙﺎﯾﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺻﻨﻒ ﺩﺭﺱ
ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﻀﻮﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﺳﺖ؟
.10 ﭼﺮﺍ ﻧﻘﺶ ﻫﺰﺍﺭﻩﻫﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ، ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ
ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ؟
.11 ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﯽ ﮐﻔﺎﯾﺖ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
.12 ﺧﻼﺻﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎﻻ، ﺩﺭ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺣﻀﻮﺭ ﺳﯿﺎﺳﯽ
ﻓﻌﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟
ﭘﺲ
.13 ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻢ؟
.14 ﭼﻄﻮﺭ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﻢ؟
.15 ﭼﻄﻮﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻌﺎﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﯿﻢ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺑﺎﻭﺭ
ﮐﻨﻢ؟
.16 ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺷﺮﻑ ﻏﻨﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﯿﻦ نخوادکرد ؟
ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺳﻠﻄﺎﻧﻲ -ﻛﺎﺑﻞ - ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ
10 جون 2014, 07:36, توسط چمبر علی
پاکستانیان : عصمت قانع
چې د اوړې تودې ورځي به د مني په لنډو ورځو بدلې شوې ،نو د ترنک د سیند په جنوبي غاړو کې به بادونو انګولا شروع کړه .
بزګرانو به درمندونه راټول کړي وو او کلیوالو به د ژمي د یخو څپو په مقابل کې د تیارسئ بېړنی حالت اعلان کړی وو.
چا به له دښتو ځوځان راټولول ، ځینو به د اوښانو پچې راټولولې ، چا د توت لرګي ماتول او څوک په د ژرندې په وار او نوبت پسې ګرزېدل ،چې د ژمي لپاره ازوغه شوي غنم اوړه کړي .
کله چې به د ژرندې وار هم تېر شو نو د ژمي د واورینو اورښتونو د مقابلې لپاره به د بامونو د اخېړ اشرونه شروع شول . پر بامونو به ګیل مالې تېریدلې او په رابړي سطلونو کې به له پروړې سره ګډه خټه بامونوته خېژول کېده .
زموږ د دیار کرم خان اکا به د اشر سندره ویله ،چې اوازه يې پر ټول دیار خپره وه.
دالنډۍ مې د کرم خان اکا د اشر له سندرې زده کړې ده ، چې اوس مي هم دذهن په ارشیف کې ترو تازه پرته ده
خدای دي په واورو کې ایسار کړه
چې د تودې غیږې مي و کړې ارمانونه
چې د بامونو د اخېړولو اشرونه به خلاص شول ، نو بېوسه بزګران او کارګران به د سفرونو په تیاریو بوخت شول .
په کورنو کې به غنم ورته نینې کېدل ،روغانۍ به ورته پخېدلې ،هګۍ به په اوبو کې ورته جوشېدلې او په کورونو کې به د سفر نور ټک وپوک ورته تیارېدلو.
دلاندي تر حلالېدلو وروسته به مسافرین هندوستان ته د خوارۍ مزدورۍ لپاره تلل .
له هرکلي څخه به هندوستان ته خلک ګروپ ګروپ روان وو .
په وړکتوب کې مي دکلي له کرم خان اکا څخه اورېدلي وو ،چې په هندوستان کې واوره نه اوري . په هندوستان کې هوا داسي توده وي لکه د لته په افغانستان کې داوړي هوا په هندوستان کې موسم پر کار باندي بندیز نه لګوي ، خو په افغانستان کې ساړه بادونه ، واورین اورښتونه او دژمي راڼه کنګلونه پر کارو بار باندي بندیز لګوي .
ماتر لس کلنۍ پوري پاکستان نه پیژندلو او نه زموږ په کلي کې څوک داسي پیدا کیدو ، چې ووايي پاکستان هم کوم ملک او یا دیار دی کنه ؟
ټولو کلیوالو به په دوعاګانو کې دهندوستان مسافر یادول او ویل به یې چې خدای(ج) دی دهندوستان مسافر بېرته په خیر راولي .
دافغانستان جنوب هندوستان وو او شمال يې بخارا و ه .
د ژمي په واورینو ورځو کې به موږ په جومات کې سبق ویلواو سواد به مو زده کاوه ، مور مي راته ویل ، چې زویه دا میرزايي زده کړه چې خط دي ورسره ښه شي ، میرزايي په پاړسو کې ده .
تره مي د دیني سبق تر څنګ د ولسوالي دېګان میرزا ته وروستم ،چې خط را واچوي ، دیګان میرزا د لومړي خل لپاره پر یوه سپین کاغذ دوعا وسلام راته ولیکلو او مابه له سپین کاغذ څخه پر توره تخته د میرزا راکړل شوی خط په کړک قلم باندي د تمرین په توګه لیکلو .
دوعا سلام څه داسي وو :
دوعا و سلام بخیریت انجام ،به صد شوق تمام ، بمثل ریګ بیابان و برګ درختان موی دلبران ….
په ډېر شوق مي دوعا او سلام زده کړو او بیا وروسته په مکتب کې په دې پوه شوم ، چې خط خو زما د درنې ابۍ په ژبه هم لیکل کېدای شي ، یعني په پښتو هم لیکل کیږي ، میرزايي په پښتو کې هم شته ، هغه وو چې خپل خطونه لیکونه او نوټونه مي پښتو ته راواړول .
په شپرږم ټولکي کې وم چې یوه استاد مي راته وویل ، له امو تر اباسینه د سیستان او مشهد تر ریګي دښتو او له پامیره او چتراله رانیولي بیا د ملک تور ترغرونو پوري د خدای پا ک په ښاروالي کې دغه یوه نومره ځمکه افغانانو ته قواله شوې ده ،چې اوس يې نو اوغانستان دی .
ها خوا هندوستان د هندوانو ملک دی ، د شمال خواته د ترکانو او دېګانانو ځمکې دي ، چې د جیحون رود یې له اوغانستان څخه جلا کوي .
دلمر لوېدو خواته یې ایران دی چې پاړسو وایې ، زموږ ژبه پښتو ده .
اوس يې دهمدغې نومرې ځمکې لمنې چې د افغانانو ملکیت دی په قیچي سکڼلي دي او په یوه نوي وطن پورې یې نښلولې دی ،چې پاکستان نومیږي .
په هماغه وخت کې ما د لومړي ځل لپاره د پاکستان نوم واورید لو ،خو کلیوالو لاهم هم له اباسین او بولان څخه اخوا وطن ته هندوستان ویلو .
هندوستان زموږ عنعنوي ادبیاتو ته هم لاره پیدا کړې وه ، په لنډیو بدلو او بوللو کې باربار دهندوستان د نامه یادونه کېده .
یوه ورځ مي دکلي د ملک کاکا په واده کې دچمبې له ډپ ډپ سره دالنډۍ هم واورېده .
چې هورې ځې خال مي سهي کړه
دهندوستان د نجونو نشته شنه خالونه .
افغان فطرت اوس هم د پاکستان له نامه سره نابلده دی او د فطرت د وېش پر خلاف د مصنوعي ملک پاکستان پر ځای دهند د نیمي وچې ستر کلتور د خپل غرني او شډل مزاج مقابل طبیعت ګڼي .
په افغانستان کې د بې ثباتۍ له لومړنیو لحظو څخه دپاکستان مصنوعي او منفعت پرست ذهنیت دافغان وطن د اتنیکي قلیتونود استعمالولو هڅې شروع کړي ، کله کله خو يې د امو او اباسین تر منځ د افغان وطن د تاریخي هویت دبې رنګه کولو لپاره د فارس له لیساني شاونیزم سره هم مرسته شروع کړه .
اوس اوس چې د افغانستان دژبني هویت د پیکه کولو لپاره منظم حرکت دایران او توران پنجاب او کولاب په ګډ اشر سره پر مخ روان دی ، هڅه کېږي چې افغان انسان خپل هویت د فارسي ژبې په ویلو سره افغاني کړي .
پرون د کابل د دریمې کارتې په یوه رستورانت کې له یوه ایراني دیپلومات سره مخامخ شوم، دیپلومات په خپله زما مېز ته راغی ، د خبرو اترو غوښتنه يې رانه وکړه ما ورته وویل چې زه په فارسي نه پوهیږم ، که غواړې چې خبرې وکړو نو یو ژباړن پیدا کړه ،ایراني ته غصه ورغله ، ویل يې ته څنګه افغان يې چې په فارسي نه پوهیږې ؟
ماورته وویل لکه څنګه چې خمیني له یاسر عرفات سره په عربي خبرې نه شوای کولای ، زه هم د یوه افغان په توګه په خپل کور کې تاته د فارس په ژبه هرکلی نه شم ویلای .
دري زما د وطن یوه ژبه ده خو تاسو یې یو لغت هم د پهلوي فاشیزم په ډ کشنري که نه پریږدئ .
له لیږ خاموشي څخه وروسته یې وویل، ته پاکستانی یې ؟
ما ورته وویل زه افغان یم په افغان وطن کې به زما له هویت څخه متابعت کوئ او زما د کور د هوا ،فضا او ژبني افهام او تفهیم په چوکاټ کې به اوسئ .
زه د ایران لسان شریکه نه یم ،دلته هر فرهنګي رنګ دافغان وطن کلتوري رنګ دی ،ښه به وي چې زما له مېزڅخه پاڅیږې .
د هوټل هزاره شاګرد ته مي وویل ،چې زما خبرې ورته وژباړه ، دهوټل شاګرد هم په محلي هزاره ګي لهجه خبرې ورته وژباړلې او بیا یې ورته وویل، بخیز بخیز .
ایرانی دیپلومات هم اوچت ولاړشو .
عبدالله عبدالله چې کله د باندنیو چارو وزیر وو ،لومړی خو یې د افغانستان په بهرنیو نماینده ګیو د افغان هویت ټولې تابلوګانې له منځه یو وړې او بیايې په بهر کې د افغانستان دهویت او شناخت ضد دیپلومات وګمارل او دستور یې ورکړ ،چې په خارجي سفارت خانو کې به دپښتو یو حرف هم نه پریږدي ، که چا په پښتو خبرې درسره کولې همدا به ورته وایاست ، چې تاسي پاکستانیان یاست .
زما د دې ادعا لپاره تاسو په اروپا او اسیا کې له هغو ټولو مسافرو هیوادوالو څخه وپوښتئ ، چې د خپلو کارونو لپاره یې افغاني سیاسي نماینده ګیو ته مراجعه کړې ده .
دعبدالله شعار دا دی ، چې تاجک له ټولو بهتر دي ، خو خپله یې دولس کاله کیږي د تاجکو د یموکراتیکه نماینده ګي په زور سره برمته کړ ې ده .
همدا عبدالله او ورسره متعصب مریضان دي چې دهیواد د درنو ترکانو او ازبکانو ته د خام کله ، سپکه کلیمه استعمالوي .
همدا د ابشارو دعام وژنې قصابان دي ،چې دهیواد معظم توکم هزاره ګان،بیني پچق بولي .
همدا کوڅې ډبي جاسوسان دي ،چې پښتنو ته افغان غول وايي .
نو هیوادوالو ، عبدالله دپاکستان دستراتیژیک عمق لپاره ، عبدالله د ایران د فرهنګي عظمت طلبي لپاره ، عبدالله د روسي استخباراتو دپټو اهدافو لپاره ګمارل شوی دی .
دجوزا پر ۲۴مه نېټه دنیا ته وښایاست ، چې دلته پاکستانیان نشته ، چې د خپل ستراتیژیک عمق لپاره عبدالله انتخاب کړي ، دلته ایرانیان نشته ، چې د حوزه تمدني فارس لپاره ، عبدالله کامیاب کړي ،دلته روسان نشته ، چې جاسوس، د افغانستان د قدرت پرڅوکۍ کښېنوي .
د جوزا په ۲۴ مه نېټه د پاکستان په خوله کې خاوري واچوئ . د جوزا پر ۲۴ نېټه دایران مخ ورتور کړي. د یوه واحد هیواد د واحد ملت په توګه د خپل ملي موجودیت په ستر مارش کې سره راغونډ شئ او دملت د خام کله ، بیني پچق او غول له پیغوره خلاص کړئ .
10 جون 2014, 21:26, توسط بیدار - قره باغ
باسلام وعرض حرمت خدمت بچه های واقعی افغان زمین !! دراین جای شکی نیست که باند مسعود درلباس اسلام وافغان دشمن کشورودشمن دین اسلام میباشنداما درکشوری که 90 درصد بیسواد وجود داشته باشد میشود جولانگاه خاینین ملی وجاسوسان کشورهای بیگانه وگذشته از باند مفسد شورای ابلیسی نظار وجمعیت شیطانی شما برادر نویسنده ازام المفسدین کرزی ذندیق وکافر چیزی نگفتید؟؟؟ که برعلاوه غلامی یهود ونصارا سگ زنجیری ایران هم هست ومانند آفتاب به همگان روشن است پولهایی که از ایران میگیرد وبرای ایران غو غو میکند . ودراین روزها که انتخابات نمایشی درسوریه برگذارشد وبشار اسد ملعون که قاتل 170هزارنفر ازاهل سنت سوریه برای بار چندم نصپ شد وبشار ملعون را تمامی کشورهای اسلامی از کنفرانس کشورهای اسلامی انداختند بیرون . این کرزی خبیس مرتد وذندیق بود که کامیابی این ملعون را تبریک گفت البته مبلغی دالر ازایران گرفته دربدل این پول برای ایران غو غو کرد ای لعنت خدا بر این بیدین مرتد وبر پدروماد این کافر لعنت که چقدر بی حیا بدنیا آوردندش . الخبیثات للخبیثین .
12 جون 2014, 20:34
به تأاید نوشته آقای قره باغی برای حامدکرزی دالر تحفه بدهند ، روسیه ، پارسی های ایران ، اسراییل وبشارالاسد قاتل مسلمان ها ، یکی هستند .
13 جون 2014, 08:08
اشرف غنی گزینه بهتر است تا قاتل عبدالله و دوستانش