پوزش وپاسخ به نظریات در مورد
ناسیونالیسم خاستگاه جنبشهای چپ وراست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دوستان عزیز وآقای ۷۸۶! در اولین سطر مقاله ناسیونالیسم قومی( معنی اتحاد اقوام مختلف را ندارد) هر گاه با دقت نگاه کنید همان مفهومی را ارائه میکند که خواننده محترم تذکر داده است هرگاه اتحاد اقوام را که خواننده در معنی ناسیونالیسم قومی مد نظر دارد به معنی ملت است ، واژۀ که تا هنوز در افغانستان بوجود نیامده اگر مقاله را با دقت بخوانید همین دو مطلب بمقاسیه گرفته شده است. زمانیکه نادر افشار کشته شد احمد شاه ابدالی با قوماندان عمومی نورمحمد غلجایی با ترکیب (سربازان چهار هزار غلجایی ودوازده هزار ابدالی وازبک) به قندهار آمده تحت نام حرکت آزادیخواهی (باتحرک ناسیونالیسم قومی بحیث یک حرکت آزادیخواهی باعث شوروشوقی کامل...) درین جمله کاملا مفهوم آزادیخواهی با تحرک ناسیونالیسم بحیث یک حرکت مشهود بوده وهیچگاه معنی آزادیخواهی برای کل جامعه را نمیدهد بلکه ایجاد تحرک وانگیزه اتحاد اقوام پشتونرا « تحت نام ایدئو لوژی ناسیو نالیسم قومی» تبارز داده و با تدویر لویه جرگه ۱۳۷۴ ش در «مزار شیر سرخ) که در آن تاجکها، هزاره ها، ازبکها، بلوچ ها وسایر اقوام دعوت میشوند برای مشروعیت بخشیدن تشکیل مجدد افغانستان( هر گاه دوران دولت هوتکیها را درنظر بگیریم در حدود۳۰۰ سال حاکمیت ناسیونالیسم قومی دوام یافته است) وانتخاب پادشاه رای دهند. خانهای قبایل هریک میخواستند که پاد شاه شوند ولویه جرگه به نتیجه نرسید و تصیمیم نهایی را به نظر یکنفر مرد روحانی اشتراک کننده جرگه بنام صابر کابلی گذاشت تا پاد شاه را انتخاب نماید او احمد شاه را بحیث پادشاه معرفی و تصویب جرگه را بدست آورد. قوماندانان و شخصیت های تصمیم گیرنده درین برهۀ تاریخ هیچ یک از ملیتهای دیگر بجز قبایل پشتون نبودند این تفکر ناسیونالیسم قومی بود که جامعه را بسوی حاکمیت تک قومی رهبری میکرد. شما میتوانید به تاریخ غبار افغانستان در میسر تاریخ چاپ کابل ۱۳۶۶، ص۳۵۴ مراجعه کنید. امید وارم با احساسات غیر تحلیلی تان ، فهم سخن کرده باشید واقعیت نه آنست که شما مطرح می کنید. اول خوانید بعد تصمیم به تصیحح وارئه هدایات نماید.
در مورد جنبش اخوان المسلیمین هدف ایجاد جنبش بنیادگرایان اسلامی در افغانستان است. همانطورکه خواننده در مورد تاریخ اخوان المسلمین مصر تذکر داده درست است ، درین مقاله نزدیک ترین متفکرین در نظر است با مثال از سیمنار ۱۳۷۱ توسط محمد قطب مداخلۀ خارجی ها وایدئولوژی وارداتی اسلامی را ثابت ساختید سپاس گذارم.
جناب ۷۸۶ چرا از معرفی اسم تان وحشت دارید شعری یادم آمد:
بوت شکن را صف شکن گفتن خطاست/روی اصل صف شکن خفتن خطاست
درمورد حزبیت من فهم شما نسبی است و با عث پایین آوردن اعتبار «رفقای ارجمند » میشوید اگر باور ندارید در زمینه طالب معلومات شوید هیچ کسی کدام لطف نسبت بمن نکرده هرچه است از همت خودم هستم و خواهم بود. هر گاه با درک عمیقتر به تحلیل نوشتار پرداخته شود موضعگیری نگارنده مشهود است و من نگاه به آینده دارم ودر قالب ادب سخن، میخواهم آن اندیشه های عقب گرا و وارداتی را که با زمان و خصوصیات جامعه تطابقت ندارد به تحلیل بگرم. حتی دشمنانم را نمیخواهم توهین کنم استدلال منطقی بهترین شیوۀ آموزش به انسان محسوب میشود.
خواننده عزیز نظر شما در مورد استفاده از کلمه پشتو پوهنځی که مربوط به یک زبان رسمی کشور بوده حساسیت شما قابل درک است نباید در شرایط بحرانی و حساس کشور مانند وزیر اطلاعات وفرهنگ باعث بی باوری های ملی وتداوم حاکمیت ناسیونالیسم قومی ومونوپول سرمایه شد. بازگشت به آرزوی های پیشین و تخیلی کاخ های بلند گذشته میتوان بحیث قاعده از آن استفاده کرد ودیگر کاربرد وموثریت خویش را از دست داده باید با زمان همگام شد. برعکس باید زمینه های اتحاد نیرو های ملی برای ایجاد جبهۀ وسیعی برای فراهم آوری فضای صلح پایدار را مساعد ساخت. برای روشنفکر واقعی دفاع از منافع مستضعفین در برابر ستمگران وظیفه نهایت با افتخار وجدی شمرده میشود.
ناسیونالیسم قومی خاستگاه جنبش های چپ و راست در افغانستان
شنبه 26 ژوئيه 2008, نويسنده: برهان عقاب
پيامها
31 جولای 2008, 19:55, توسط 786
جناب آقای انجنیرعقاب سلام!
شما دربخش پوزش وپاسخ باید به توضیح دیدگاه های ارایه شده بطورمشخص ومجزا به دیدگاه ارایه شده هرشخص نظردهنده می پرداختید، تا معلوم میشد که روی سخن شما متوجه کی خواهدبود. شمادرجواب 786 که شامل 14 تذکروپیشنهاد بود، صرقاً به اصلاح چند تذکرپرداختید وبحث ناسیونالیسم قومی را قاطی کردید با بحث دیگران.
هدف من ازتذکرات وپیشنهادات برای همان پیشنهاد جبهه سازی شما بود. ورنه من آدمی نیستم که نیش زبان به کسی نمایم. شمارا می شناسم ونخواستم ازخود ناراحت سازم من هرگزاهل ترس نبودم ونیستم فقط اهل حیا هستم وبه همین سبب با شماره 786 وارد بحث شدم.شما میدانید که بزرکترین رسالت روشنفکر بیان حقایق است، نه ملاحظه کاری. به همین خاطردانشمندان وروشنفکران متعهد پیوسته تاکید ورزیده اند که روشنفکرنباید شامل دستگاه قدرت شود، چون برای حفظ کرسی قدرت ناگزیر دست به ملاحظه وسازش میزند. شما درمقام یک پژوهشگروقتی با مسایل وبحثهای علمی می پردازید،نباید حقایق علمی را فدای مصلحت کنید. چون درتمام زبانها وبخشهای علوم واژه ها معیاری بوده درمورد بکاربرد آن باید ریشه ای ومسئولانه برخورد نمود. من به هیچوجه شمارا به نگرش ناسیونالیسم قومی دعوت نمیکنم وسخت ازاین گونه نگرشها متنفروبیزارم وبرخورد علمی با مسایل فکرقومی نیست بلکه حل بنیادی اختلافات است. فکربلند وسینه ای بازوفراخ برای تان آرزو میکنم. اما بکاربرد واژه های زبانی که شما مقاله ای تحقیقی تان را با آن زبان نگاشته اید، مشخص است. هرگاه شما به زبان رسمی دیگرکشورمان یعنی زبان تاریخی وقدیمی پشتومقاله را بنویسید من قطعاً تاکید میدارم که واژه های ناب پشتو را رعایت کنید. این بحث دامنه دارریشه در90 سال اخیرکشورداردودرسالهای بعدی یعنی ازدهه چهل به بعد حاد شد وحال حرف به جایی رسیده است که اگرشما دراین سده 21 تابع فرمان آنها عمل نکنید فرمان ترورشمارا صادرنموده وبرای کشتن شما 200000 دلارامریکائی جایزه میگذارند. پس ما زمانی قادربه ساختن جبهه واقعی ورسالتمندی که شمادرپی آن هستید، بوده ونایل خواهیم شد که با مسایل کلیدی، ریشه ای ومسئولانه برخورد نمائیم درغیرآن برخورد ملاحظه کارانه فاجعه بارمی آورد واین ساختن ها هم زودگذرمیباشند. پس آرزوی من خیالی نی بلکه این جبهه درنظرداشت شما خیالی وغیرعملی خواهد بود. بکاربرد واژه های خودی نه برخوردقومی است ونه خلاف واقعیت وبرعکس برخورد با ملاحظه جناب شما مقطعی وغیرعملی خواهد بود. چون تازمانی که شما درذهن وروان ووجدان تان درتائید یک طرح راضی نباشید وروی مصلحت بپذیرید، بازبرخورد های غیرمعیاری وبرتری خواهانه درمقطع دیگری شمارا نا راضی ساخته وبه فرکسیون منقسیم خواهید شد. لذا با درنظرداشت تجارب فراوان ازاین ساختن وخراب کردنها، این بار باید با درنظرداشت حل مسایل کلیدی بسوی آن جبهه رسالتمند وتوا نا وهمیشه ماندگارپیش رفت. یا هو!
پس پیشنهاد من این است که اگربرخورد علمی ومعیاری امروزموجب ناراحتی برخی نفهمان وقوم اندیشان گردد، درفرجام رضایت همه را با خود داشته وراه را برای گزاربه ثبات دایمی وساختن یک کشورمبتنی برخواست زمان بازخواهد گذاشت.