(بدون عنوان)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
خبرگزاری فارس: محمدرضا گودرزی کتاب «گل سرخ دلافگار» نوشته محمد جواد خاوری، نویسنده افغان را صریح و شیوا توصیف کرد که از نثر بسیاری از نویسندگان ایرانی بهتر است.
به گزارش فارس، دویست و چهل و دومین نشست هفته کانون ادبیات ایران به نقد و بررسی کتاب «گل سرخ دلافگار» نوشته محمد جواد خاوری اختصاص داشت که عصر دیروز با حضور منتقدان، بهناز علیپور گسکری، کامران محمدی و محمرضا گودرزی برگزار شد.
در ابتدا محمدجواد خاوری، نویسنده، داستان «خواب پادشاهی» یکی از 9 داستان مجموعه «گل سرخ دلافگار» را برای حاضرین خواند.
* علیپور:تحقیق برای نوشتن ادبیات تطبیقی ضروری است
در ادامه بهناز علیپور گسکری، منتقد و دکترای ادبیات تطبیقی گفت: داستانهای این کتاب متعلق به ژانر ادبیات اقلیمی و روستایی است.
وی ادامه داد: صحنه وقوع اقلیمهای داستانی در این مجموعه مشخص است و به شکل واضحی در مورد روستایی به نام حسنک سخن میرود.
وی درمورد ادبیات دیگر سرزمینها گفت: در تاریخ ادبیات سرزمینهای مختلف همیشه ظهور ادبیات تطبیقی یک ضرورت تاریخی بوده است و زمانی شکل گرفته که روابط و مناسبات شهری، زندگی روستایی را تهدید کرده باشد.
وی افزود: نویسنده خواسته و ناخواسته به منظور حفظ ارزشهای بومی، عادات و ارزشهای روستایی، گفتهها و باورهایشان را با نگاهی نوستالژیک در داستانهای خود مجموع میکند.
نویسنده مجموعه داستان «بگذریم»، تصریح کرد: در این مجموعه هم نویسنده در جمعآوری قصهها، افسانهها،مثلها، کشف باورهای عمومی و بومی مردم پژوهشهایی انجام داده است.
برنده تندیس «صادق هدایت» ادامه داد: در ایران وقتی ما از ادبیات اقلیمی صحبت میکنیم، نامهایی چون غلامحسین ساعدی و احمد محمود به ذهن متبادر میشود و به یاد میآوریم که غلامحسین ساعدی برای دستیابی به مواد داستانی خود پژوهشهای گسترده انجام داده است.
وی بیان داشت: در داستانهای این مجموعه عناصر داستانهای اقلیمی مثل فضا و زمینه، استفاده از باورها و سنتها و افسانههای عامیانه، عنصر بلا و مصیبت و وحشت از وقوع فاجعه و حس ناامنی که در بین مردم موج میزند، وجود دارد و میتوان گفت نویسنده به شکلی مطلوب از این عناصر بهره برده است.
این مدرس دانشگاه اشاره کرد: فضاسازی و ویژگیهایی مثل نوع لباس پوشیدن، سخن گفتن، روابط و نسبت انسانها، مشاغل و بسیاری از عوامل محیطی که شالوده داستانهای اقلیمی هستند، در این مجموعه به چشم میآیند.
وی افزود: شرایط سکونت و بودن در مناطق بومی و زیستی به شکلی جالب در این اثر منعکس شده که در زندگی و طرز فکر و اندیشه ساکنان آن مناطق مؤثر است.
علیپور ادامه داد: وجود باورها و اسطورههای بومی است که در واقعیتهای زندگی مردم حل شده و عین واقعیت به شمار میرود. از دید نویسنده، قصه افسانه است اما در باور مردم روستا جزء باورهای واقعی زندگی است.
وی درمورد مجموعه محمدجواد خاوری گفت: اهمیت مردم شناسی و جامعه شناسی در این مجموعه به چشم میخورد.
این منتقد گفت: راوی بیشتر داستانها، یک راوی مفسر است و با مردم روستا همرأی و هماندیشه است و این راوی دانای کل نیست چراکه دخالتهای وی به حداقل رسیده؛ به عبارتی میتوان گفت راوی داستان زبان جمعی مردم روستا است.
* محمدی: نویسنده تحت تأثیر شرایط افغانستان قرار نگرفته است
کامران محمدی دیگر منتقد نویسنده و روزنامهنگار در این نشست گفت: نویسنده در مجموعه خود کار ویژهای انجام داده است و آن این که برخلاف تمام نویسندههای افغان که شاخص هستند تحت تأثیر شرایط افغانستان قرار نگرفته است.
وی گفت: نویسنده در این کتاب تحت تأثیر جنگ یا شرایطی همانند مهاجرتهای اجباری قرار نگرفته بلکه هماننند دیگر نویسندگان که باید به فرهنگ و باورها توجه کنند، پرداخته است.
وی ادامه داد: خاوری همانند نویسندهای آگاه به بخشهایی از زندگی مردم پرداخته، ابتدا آنها را توصیف و سپس تحلیل میکند و در مرحله بعد از آن در داستانها چشماندازی زیبا ترسیم میکند.
محمدی با بیان این که زبان کتاب فارسیای که ما میشناسیم نیست، بیان داشت: این اثر زبانی مابین زبان فارسی و زبان بیگانه است و دقیقاً به همین علت است که دنیایی دیگر در این زبان احساس میشود.
نویسنده کتاب «خدا اشتباه نمیکند» افزود: نویسنده و همه ما در تمامی زبانهایی که میشناسیم زندگی میکنیم نه در کشورهایی که در آن مستقر هستیم و زندگی میکنیم.
نویسنده کتاب «داستانهایی برای نوسوادان» ادامه داد: نویسنده (خاوری) از زبانی بهره برده که اگرچه همانند فارسی است اما تفاوتهای جهانبینی دارد و انسان احساس میکند با وجودی دیگر مواجه است و این وجود دیگر نامش افغانستان است.
محمدی نویسنده کتاب «آنجا که برفها آب نمیشوند» بیان کرد: افغانستان با تمام باورها و حکایتها و خرافهها و همه آنچه در داستانهای این نویسنده است، دیده میشود.
* گودرزی: واحد معنایی متن واژه نیست
محمدرضا گودرزی در ادامه نشست نقد کتاب «گل سرخ دلافگار» گفت: واحد معنایی متن واژه نیست که اگر واژه را ندانیم، نمیتوانیم متن ادبی را معنا کنیم.
وی گفت: در زبانشناسی ادبی واحد معنایی متن بافت و خود متن است یعنی بسیاری از لغات در بافت معنا پیدا میکنند.
گودرزی با بیان این که واژه در داستاننویسی امروز در سراسر متن معنا میگیرد، گفت: این مجموعه دارای 9 داستان کوتاه است که چهار داستان اول مجموعه به لحاظ ژانر اسطورهای هستند.
وی ادامه داد: راوی 9 داستان دانای کل است یعنی در واقع یک راوی بیرونی وجود دارد که هم از ذهن شخصیتها سخن میگوید و هم رخدادها را تفسیر میکند.
وی افزود: تمامی داستانها نقل محور و گفتار محور هستند و نه نوشتار محور؛ چراکه داستانهای نقل محور منشأ سینه به سینه دارند و حالت تصویری ندارد.
وی در پایان درباره نثر نویسنده گفت: خاوری دارای نثری پاکیزه، صریح و شیواست که از نثر بسیاری از نویسندگان ایرانی بهتر است.
آنلاین : http://j_khawari.persianblog.ir/post/16