چند نکته
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چند نکته در حاشیه اجلاس کابینه وزیران
برای جلوگیری از نفوذ واژگان بیگانه
۱
مسئله زبان در مجموع و نیز اشعار به «فارسی» و «پشتو»
بودن آن در کشور ما، به دوران «مدرنیته» بر میگردد و از جمله مواریثی است که جناب
«محمود طرزی» به عنوان اولین روشنفکر تأثیر گذار از خود به یادگار گذاشته است. ایشان
وقتی نخستین جریده مهم و دوامدار یعنی «سراج الاخبار» را بنیاد نهاد، بهتبع برایش
مسئله زبان به صورت جدی مطرح شد. در این جریده بود که ایشان هم به ذات زبان توجه کرد
و هم به هویتزبان و مسائل جانبی آن. بنا براین مناقشه زبان در افغانستان یک مناقشه
سنتی نیست. از لوازم تجدد ناپخته در این کشور است. و الا قبل از ایشان مستبدترین شاهان
و امرای پشتو زبان، فارسی را زبان رسمی كشورشان میدانستند، به فارسی شعر میسرودند
د و مراسل و مکاتب دیوانیشان نیز به زبان فارسی بود. البته جناب طرزی برای خودش دلایلی
داشت. او میخواست مطابق با مرزبندیهای تازه، هویت تازهای نیز برای کشورش که اینک
مدتی بود، نام جدید افغانستان را یدک میکشید، دستوپا کند. از طرفی چون در خود و اطرافیان
و قبیلهاش آمادگی و ظرفیت حل و هضم و حفظ و حراست از میراث سترگ و ستبر فارسی را نمیدید،
با زیرکی در صدد پاک کردن صورت مسئله بر آمد و نخواست بر سر تصاحب و یا تقسیم این میراث
بشکوه، با همیسایگان قدرتمندش مقابله کند. این بود که صلاح کار مملکت خویش را در آن
دید که مطابق اسم و رسم جدیدش، هویت تازهای را نیز بنا نهد و در ترویج و تحکیم پایههای
آن بکوشد. این شد که زبان پشتو را به عنوان زبان هویتساز خودش انتخاب کرد هرچند ایشان
همچنان قائل بود که زبان فارسی زبان تمدن مشترک ما و همسایگان خواهد بود. البته جا
دارد گفته شود و اينك مجال نیست که استعمار انگليس، همچنان که در هند و پاکستان درگیر
مناقشه میان زبان فارسی و زبانهای اردو و انگلیسی بوده، در افغانستان نیز این زخم ناسور
دست پخت آن دولت فخیمه است.
۲
بنابر این مسئله زبان از منشاء طرح خودش سیاسی بوده و
اینک نیز بیش از آنکه ناشی از تنشهای قومی و یا دغدغة فرهنگی باشد سیاسی است. هر از
گاهی مطرح میشود تا در سایة آن بسیاری از مسائل دیگر کتمان شود. یکی از آفات سیاسی
بودن این است که طرح مسئله از سوی هر کسی، در هر مرتبهای که باشد جایگاه خودش را پیدا
نمیکند. فیالمثل خود من هیچگونه مشکلی با زبان پشتو ندارم تازه خیلی هم خوشحالم که
در کشور ما این زبان وجود دارد و من به عنوان شاعر میتوانم در داد ستد با شاعران پشتو
زبان سهمی از دنیای فکری و ذوقی آنها ببرم زیرا معقدم هر زبان یک نگرش تازه و متفاوت
به جهان است. انسان با نامگذاری اشیا نگرشش را به آن بیان میکند. اما متأسفانه هروقت
من یا امثال من به زبان میپردازیم فوری انداخته میشم در ظرف غلط و رایج عصبیت زبانی
و سخنمان ناشنیده میماند. و یا غرض آلود تفسیر میشود.
۳
در آغاز سال دو هزار و سیزده میلادی، در تهران محفلی برپا
بود. این محفل را سازمان منطقهای «اکو» به مناسبت انتخاب غزنه به عنوان پایتخت فرهنگی
جهان اسلام گرفته بود و در آن، وزیران فرهنگ دو کشور ایران و افغانستان سخنرانی داشتند.
من نیز توفیق حضور در این محفل را داشتم. ساعتی در صندلیِ کناری داکتر مولایی نشستم
و از فرمایشات وزیر فرهنگ و اطلاعات کشورم؛ جناب داکتر رهین مستفیض شدم. جناب رهین
در این سخنرانی از گستردگی اقلیمی و دیرینگی تمدن پارسی سخن گفت و کلامش را با این
نکته مستند کرد که روزگاری، در دو سر از این تمدن بزرگ، کلمة «کافر» به دو معنی متفاوت
به کار میرفته. یعنی فیالمثل حضرت مولانا در دروازه روم از آن معنیای را مراد میکرده
و شاعری دیگر در دروازة چین، معنیدیگری را. البته بنده در آن محفل سر فراگوش جناب
داکتر مولایی برده و تردید خودم را پچپچهای کردم. اما گذشته از صدق و کذب این مدعا،
آن ساعت ضمیر من و یحتمل تمامی مخاطبان، از این سخنان مباهی و مبتهج بود. یکی به این
دلیل که ما وارثان چنین زبان بالا بلند و رواداری هستیم و دیگر اینکه وزیر فرهیختهای
داریم که به این نکته واقف است و آن گستردگی و تنوع سلایق را ارج مینهد. اما این روزها
شنیده میشود که کابینه، جلسه داشته و بنا بر آن جناب وزیر فرهنگ دستور داده که از
کاربرد لهجههای بیگانه و یا واژگان بیگانه در زبانهای رسمی جلوگیری شود.
۴
نمیدانم شاید
در عرف، گرفتن چنین تصمیمها کار متخصصان زبان و ادبیات در وزارت فرهنگ و اطلاعات باشد
و نه کابینه، مگر اینکه موضوع، چنان مهم و به قول معروف امنیتی باشد که دولت و شورای
وزیران را به تکاپو انداخته باشد. و احتمالا در این مورد چنین بوده که که بعد از ده
سال و آنهم در چنین روزهایی که موضوعات بسیار حیاتیای دامنگیر این کشور است رئیس جمهور
ما احساس نیاز کرده و دریافته که وضعیت زبانهای ملی دستخوش چه مایه بداقبالی است و
باید برای بهبودش فکری کرد. این است که آدم هرچه بخواهد خوشبینی پیشه کند نمیتواند
نسبت به اغراض این گونه فرمانها مشکوک نباشد
۵
اما و هزار اما، آنچه مهم است و خیلی هم مهم، و احتمالا
در جلسة کابینه نیز با شفافیت در موردش سخن گفته شده و تصمیم گرفته شده یکی این نکتة
زبانشناسانه است که «کیست بیگانه «؟ یعنی کلمات و لهجههای بیگانه کدامند؟ کدام لغات
است که بنیان ساختاری و زیباشناسی زبان فارسی و پشتو را خراب میکنند و باید طرد شوند.
آیا مرز بیگانه و خودی در زبان، همان مرزهای سیاسی و دیپلماتیک است یا نه فرهنگ
و زبان از خود، مرزهای دیگری دارند؟ دوم اینکه لابد در این نشست، تصمیماتی گرفته شده
مبنی بر دایر کردن فرهنگستان حمایت و حفاظت از زبانهای ملی که در آن تعدادی زبانشناس
و ادیب بنشینند و تدبیر کنند و راهکارهای حراست و تکامل این زبانها را بسنجند. اگر
نه چه مرجعی باید تشخیص دهد که کدام واژگان بیگانهاند و کدامها خودی و آیا یک ادیب
یا سیاستمدار پشتو زبان این حق را دارد که برای زبان فارسی تصمیم بگیرد و بالعکس؟
آنلاین : http://baghchar.blogfa.com/pos...