مرگ نبود عاشقان را
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دوست و برادر ارجمندم جناب استاد حسين
فخري سلام!
خواستم تسليتت را از متون اديان و
گفتار بزرگان، زباني درخور پيدا كنم اما حقيقتش را، بهتر از اين آيه از «قران كريم»
كه فرموده:"انا لله و انا اليه راجعون" نيافتم. بشري پيچيده در «درد
جاودانگي» در اين آيه، «دلگرمي»، «اميدواري» و «حسنعاقبتي» را احساس ميكند كه
به آن سخت نيازمند است. مضمون اين آيه جان «مرگانديش» آدمي را كه چون خوره در
زواياي پنهان روحش لانه كرده و «امنعيش» او را زايل ميكند، آرام ميكند و به او
شجاعت و اميد ميبخشد.اگر اين نباشد كدام زبان، ادبيات و تفكري ميتواند به پدري
چون شما كه جوان رشيد و هنرمندي بسان همايون را از دست دادهايد، تسلي ببخشد. نميتوان
اندوه شما را دريافت اما با مدد خيال ميشود به جهانتان نزديك شد و خود را براي
لحظهاي جاي شما گذاشت و دريافت كه چه لحظات دردناكي را تجربه ميكنيد. شما كه لحظه
لحظه، خاطرات كودكي و جواني همايون در جان و روانتان شعله ميكشد. از روزهايي كه
در انتظار تولدش بودي، شاهد بزرگ شدنش بودي، و اميدهايي كه براي بالندگي و
برازندگياش داشتي. اين چيزهايي است كه هر پدري تجربه كرده است اما چيزي كه ما نميدانيم
و شما دريافتهايد اين است كه به ناگاه تند بادي آمد و رسيده ترنجي را كه به خون
جگر پرورده بوديد از پاي در آورد. من در مراودة اندكي ك كه با آن عزيز داشتم،
دريافته بودم كه همايون با ادب، عاشق و فرهيخته است. و اين نشان از تربيت خوب شما
داشت.اين است كه به قول حضرت مولانا: «مرگ نبود عاشقان را تا غم ماتم خوریم» از
خداوند بزرگ براي شما و خانواده گراميتان صبر و براي آن عزيز بهشت برين طلب دارم.
باشد كه آرزوهاي تحقق نيافته همايون در وجود فرزند ايشان تجلي يابد.
آنلاین : http://baghchar.blogfa.com/pos...