مرکز نشر شعر، مؤسسه انتشاراتی مهدیار جوان و فرآیین با همکاری خانه ادبیات افغانستان، برنامه ادبی کافه کلمات را که به نقد و بررسی شعر امروز افغانستان اختصاص داشت، با حضور شاعران و اهل فرهنگ ایران و افغانستان برگزار کردند.
گردانندگی این برنامه بر دوش هادی خوانساری بود که در آغاز این نشست ادبی، از پیشینه کافه کلمات سخن گفت. به گفته خوانساری، پیش از این، بزرگان ادب فارسی همچون جواد مجابی، حافظ موسوی، علی باباچاهی، علیرضا طبایی و علی عبداللهی در این نشستها حضور یافتهاند. در کافه کلمات پنجم نیز ابراهیم امینی، شاعر جوان افغانستانی، مهمان این نشست بود.
هادی خوانساری در ادامه با توجه به اشتراکهای فراوان میان ایران و افغانستان گفت: «شعر مهاجرت افغانستان به دلیل اشتراک زبانی، فرهنگی و اجتماعی با شعر ایران در آمیخته و به بالندگی رسیده است. در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ جدّیترین اتفاقها در شعر فارسی به ویژه غزل و نیمایی افتاد. شاعران دو کشور در این تحول نیز کنار هم بودند».
خوانساری در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که این نشست کوچک، آغازگر حرکت جدیدی برای احیای پیوندهای فرهنگی و ادبی ایران و افغانستان باشد. وی در همین زمینه از انتشار کتاب شعری از فریبا حیدری، شاعر جوان افغانستانی و مهاجر در اروپا خبر داد.
در ادامه این نشست، صادق دهقان، شاعر و نویسنده افغانستانی درباره شعر امروز افغانستان سخن گفت. به گفته دهقان، پس از تفکیک مرزهای سیاسی ایران و افغانستان، فعالیت ادبی اهل افغانستان در عرصه شعر با پیروی از سبک هندی ادامه یافت، در حالی که در ایران، جریان بازگشت ادبی رخ داده بود. وی در این زمینه گفت: «اثرگذاری سبک هندی و نیز سبکهای خراسانی و عراقی تا کنون نیز بر شعر افغانستان مشهود است. البته تلاشهایی که برای نوگرایی صورت میگرفت، با پاسخ تند و شدید سنتگرایان روبهرو میشد. برای نمونه، خلیلالله خلیلی به دلیل همین رفتارها از روی آوردن به شعر نو باز ماند و در همان قالب سنتی به کار خود ادامه داد. نخستین نمونههای جدّی نوگرایی در شعر را در دهه ۵۰ میتوان یافت که با حضور کسانی مانند یوسف آیینه شکل گرفت و بعدها با حضور واصف باختری، سلیمان لایق، بارق شفیعی، اسدالله حبیب و تشکیل انجمن نویسندگان افغانستان و پرورش یافتن نیروهای تازهنفس در دهه ۶۰ نمود برجستهتری داشت. در این میان، جنگهای داخلی و حاکمیت طالبان سبب شد تمام فعالیتهای ادبی و فرهنگی در داخل افغانستان به رکود بگراید».
دهقان درباره پیدایش شعر مهاجرت افغانستان در ایران گفت: «جنگ و جهادی که افغانستان با آن روبهرو بود، سبب شد نخستین شاعران افغانستانی مهاجر به ایران با اثرپذیری از این وضعیت و نیز شرایطی که بر شعر ایران در دهه ۶۰ حاکم بود، به شعر ایدئولوژیک روی بیاورند. این دوره از شعر که به شعر مقاومت یا پایداری موسوم شده است، تا نیمههای دهه ۷۰ ادامه داشت، ولی پس از آن، رویکرد تازهای در شعر مهاجرت افغانستان رونما شد که از آن میتوان به عنوان شعر اعتراض و شعر اجتماعی نام برد. در دهه ۸۰ نیز عاشقانهسرایی و توجه به موضوعهای اجتماعی و فلسفی رشد کرد که با حاکم شدن گفتمانهایی مثل انسانمحوری و فردگرایی در جامعه افغانستان همزمان بود».
این شاعر افغانستانی با یادآوری پیوندهای فراوانی که میان شاعران و نویسندگان افغانستانی و ایرانی در دهه ۷۰ ایجاد شده بود، کمرنگ شدن این ارتباطها را در دهه ۸۰ به دلیل کمکاری هر دو طرف دانست. وی با توجه به ضرورت احیای پیوندهای گذشته، اظهار امیدواری کرد چنین نشستهایی به صورت دوجانبه ادامه یابد و از آمادگی خانه ادبیات افغانستان برای برگزاری نشستهای مشترک شاعران و نویسندگان ایران و افغانستان با نام «مهمان یار» سخن گفت. دهقان در بخش پایانی سخنان خود، درباره فعالیتهای خانه ادبیات افغانستان توضیح داد و در پایان این سخنرانی، بخش پرسش و پاسخ درباره ادبیات افغانستان نیز برگزار شد.
پس از این سخنرانی، نوبت به اجرای موسیقی افغانستانی رسید. در این بخش از برنامه، عارف جعفری، شاعر و هنرمند معاصر افغانستان درباره ساز «دمبوره» و تفاوت آن با «تنبور» توضیح داد. به گفته عارف جعفری، اقوام هزاره، تاجیک و ازبک، دمبوره را در افغانستان به سه صورت متفاوت مینوازند. دمبوره، سازی است که بر خلاف تنبور، پرده ندارد و به همین دلیل، صدای آن، بدویتر از تنبور است. آنگاه علی ضرغام، آوازخوان و نوازنده افغانستانی، آهنگ «جاده ابریشم»، سروده محمود ساقی و «یوسف گمگشته» از حافظ شیرازی را با دمبوره هزارگی نواخت.
در بخش شعرخوانی، شاعران جوان افغانستانی و ایرانی نظیر امیر اَرجینی، ترانهسرای معاصر؛ سعید محمدی، عارف حسینی، حکیم ابراهیمی، مریم احمدی، جعفر واعظی، لیدا تبیانی، هادی خوانساری، محمد حبیبی، صدف درخشان و محمد کریمی شعرهای خود را خواندند. محمداشرف آذر، شاعر ساکن افغانستان نیز که قرار بود در این نشست حضور یابد، به دلیل مشکلاتی، ناگزیر شده بود به افغانستان برگردد و در این نشست شرکت نداشت.
ارجینی با اشاره به اثرگذاری موسیقی و شعر در اجتماع، از نقش مهم تلفیق شعر و موسیقی برای پیوند دادن بیشتر میان دو ملت افغانستان و ایران سخن گفت و آمادگی خود را برای همکاری با هنرمندان افغانستانی در زمینه ترانهسرایی برای آهنگهای مشترک اعلام کرد.
سعید محمدی، از شاعران پیشگام کرج به یاد خاطرههای خود از روزهای سخت ناگواریهایی که در زمان حاکمیت طالبان بر مردم افغانستان رفته بود، شعر پریشانی را خواند. عارف حسینی، شعری درباره کابل خواند. مریم احمدی، شعرش را که درباره رویداد تلخ رانش زمین در بدخشان و کشته شدن سه هزار نفر بود، برای حاضران به خوانش گرفت. جعفر واعظی هم از رنج مهاجران گفت. محمد حبیبی و محمد کریمی نیز شعرهای کوتاه خود را برای شرکتکنندگان خواندند. در حاشیه این نشست ادبی، نمایشگاه نقاشیهای کاملیا دلجو برپا شده بود که حاضران از آن بازدید کردند. کافه کلمات دهم، از ساعت ۱۸ تا ۲۰ جمعه در مرکز نشر شعر و ادبیات در شهر کرج برگزار شد.