موش کُش
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
موش کُش
مرد متهمی که سردسته ی تیم اختطاف گران به حساب آمده همراه با سه همدستش درحالیکه دست وپایش درزنجیربسته شده بودند روبه روی رئیس محکمه استیناف شهرپشت سرهم به ردیف نشستند .
قاضی روبه سردسته کرده پرسید : نام تان چیست؟
متهم جواب داد : کدام نامم آقای قاضی ؟
قاضی گفت : مگه چند تا نام داری؟
متهم جواب داد: اوطورکه چندتا نام دارم قاضی صاحب ، توکدام نامم را میگی؟
قاضی گفت : همی نام دوسیه تان را
متهم جواب داد: دوسیه سابق یاهمی که حالی هستم ؟
محرر ازآن طرف گفت : رئیس صاحب دراین دوسیه نامش سردارولد ....است دردوسیه سابق که 16 سال حبس خورده بوده نامش گل آغاجان ولد ... است
متهم رو کرد به قاضی وگفت : اوطورکه نام زیاد دارم قاضی صاحب ، حالی اگه یکی یکی نام بگیرم بازوقت نیست.
رئیس با خنده رو به متهم کرده گفت : مثلا یکیی دوتا ازنام های دیگه تان را بگو .
متهم گفت : یک نام که دوستا سرم ماندن منم قبول کردم "موش کُش" بود .یک نام هم که در...
رئیس گفت : بقیه را گمشکو نامی که پدرمادرت سرت ماندن او چیه ؟
متهم لحظه ی فکرکرد وجواب داد : یاره قاضی صاحب بخدا گه همی حالی یادم بیایه .سال ها ازاوزمان گذشته...
آنلاین : http://mosafeer.blogfa.com/post-793.aspx