صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > بخشی از داستان بلند زیر دست

بخشی از داستان بلند زیر دست

payam.44@gmail.com (علی پیام)
دوشنبه 22 دسامبر 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

سپس سرش گرم می‌شد و می‌گفت: این تارها که می‌بینی اگر از این چوب جدا کنی هیچ خاصیتی ندارد. هیچ خاصیتی. فقط به درد این می خورد که گوساله بسته کنی. این دسته یا کاسه را اگر جدا کنی به درد اتش می‌خورد. اما وقتی این تارها به این دسته و کاسه می چسپید چیز دیگری می‌شود. وقتی به ان دست بزنی ناله می‌کند. می‌گیرید. می‌خندد. این ادم است که تا کجا راه پیدا می‌کند در قلب این تارها. در ظاهر فقط می‌بینید که دو عدد تار است. تارهای نایلونی. با چشم همین‌ها دیده می‌شود. مگر نه؟ روی این جهت است که چشم‌ها فقط ظاهر را می‌بینند. هیچ وقت در درون چیزها راه پیدا نمی‌کنند. اری. هیچ وقت.


آنلاین : http://payam81.persianblog.ir/post/161

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس