استعمار زبانی به بهانه ی دین!
اگر بجای اسم «الله» از ترجمه آن «خدا»، ايزد، پروردگارو ....
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با قاطعیت میتوان اظهار کرد که هیچ آیه ی در قرآن مبنی بر ای اینکه٬ قرآن باید عربی خوانده شود و عربی بماند نیامده است.٬ اما برگزیده شدن رسولان و پیامبران به سوی اقوام و ملت های مختلف٬ جز به زبان آنها صورت نگرفته و همزبانی پیامبران با ملت خویش یک اصل فراگیر بوده است "ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا حقایق را برای آنان بیان کند. " (سوره ابراهیم ایه ۴) این قاعده در نزول قرآن نیز جاری شده است٬ " و بدین گونه قرآن عربی به سوی تو نازل کردیم تا به مردم مکه و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی" (سوره شورا آیه ۷) بنابراین عربی بودن قرآن یک امر طبیعی است چرا که پیامبر از میان قومی برگزیده شد که زبان شان عربی بوده است.
حکم دادگاه بر بیست سال زندانی شدن غوث زلمی که متهم به چاپ قرآن دری بدون متن عربی و تحریف قرآن شده است در حالی صادر میشود که در ماه رمضان «شهر رمضان»( عربی اش را آوردم تا متهم نگردم) قرار داریم. ماهی که قرآن بیشتر تلاوت میشود و بیشتر مورد توجه مسلمانان قرار دارد. جلسات قرآنی و آموزش قرآن برگزار میشود و تلویزیون ها و رادیو ها هر شام گاه و صبح گاه برنامه های ویژه تلاوت قرآن دارند٫ ماهی که قرآن در آن نازل گردید و ماهی که از رحمت و رفعت خداوند بیشتر سخن گفته میشود. در این ماه است که بار دیگر این مسئله کوچک خبر ساز میشود و توجه سازمان های مدافع را به جلب میکند.
اما بدرستی چه تعداد از این تلاوت کننده گان و شنوندگان با پیام و مفهوم آیه ها که قرائت و تلاوت میگردد آشنایی دارند؟ و یا اگر این تلاوت ها با زبان که بر آن مسلط هستیم صورت بگیرد چه مشکل در ارتباط بین عابد و معبود و خداوند «الله» و بنده گان اش اتفاق خواهد افتاد؟ و خواندن قرآن به زبان قابل فهم چرا پاداش و ثواب در پیش گاه خداوند ندارد؟ و یا اگر محمد (ص) آخرین پیامبر در «اورشلیم»( پایتخت اسرائیل) بدنیا آمده بود و زبانش «عبری» میبود و قرآن نیز به زبان «عبری» نازل میگردید چه نگرشی در این مورد میداشتیم؟ هدف از طرح این سوالات برای به تفکر واداشتن آنانیست که از ایمان وتعقل که لازم و ملزوم یکدیگرند تنها به ایمان بسنده و اکتفا کرده اند.
همان طور که در ابتدا اشاره داشتم هیچ آیه ی که حکم بر عربی خواندن و عربی ماندن قرآن آمده باشد وجود ندارد و در مورد نماز هم چنین ادعای صدق میکند و این حکم که٫ الأ عربی و لا غیر٬ از کجا آمده است و چقدر معتبر و قاطع باشد معلوم نیست٫ قرآن را به زبانهای انگلیسی٬ فرانسه ... بدون متن عربی آنرا میتوان در خیلی از کشور ها در کتاب خانه ها پیدا کرد چرا هیچ کشور مسلمان تا حالا به این عمل اعتراض نکرده است٬ اما ظاهرن قضیه قداست زدایی از قرآن و احکام دینی نیست بلکه این بار نیز فرصت دیگر بدست این عده جماعت که «صرف و نحو» عربی را مادر علم میدانند افتاده است تا از قدرت استعمار زبان عربی٬ خود را به نمایش بگذارند.
در کشور ترکیه که لائیک ترین کشور با جمعیت بالای مسلمانان است برای مبارزه با استعمار زبان عربی بجای استفاده از حروف زبان عثمانی که منشاء عربی داشتند به حروف های لاتین و انگلیسی پناه برده و با اندک تعییرات زبان مستقل برای مردم خویش ساختند.
اما٬ما که از کهن ترین و زیباترین زبان (دری) برخوردار هستیم ملایان استعمار شده عرب برای استمرار استعمار زبان عربی با هر فرصت به بهانه ی دین و ارزش های دینی دستور زبان عربی را که عرب ها به آن به عنوان مادر علم ها معتقد نیستند بر مردم این خطه بقبولانند.
به یقین زبان قرآن زبان خداوند نیست و تنها، زبان پیامبر خدا بوده و قبل از اسلام نیز پیامبران به زبان های مختلف سخن میگفتند و چهار کتاب آسمانی بنابر ضرورت های زمانی و مکانی به زبان های مختلف نازل گردیده است اگر برای زبان عربی قداست قایلیم پس به زبان «عبری» که زبان یهودیان است نیز قداست قایل گردیم و چرا هنگام که از نام اسرائیل و قوم یهود و زبان اش سخن به میان میاید با تنفر عمیق به این مسئله میپردازیم.
اگر بجای اسم «الله» از ترجمه آن «خدا»، ايزد، پروردگار٬ آفریدگار .... یاد میکنیم مگر حق مطلب را ادا نکرده ایم و با این ترجمه از شأن و منزلت خداوند کاسته میشود؟ هر گز نه! پس مشکل کار در کجاست؟ مگر میشود بغیر از استعمار زبانی و تحمیل این زبان به نام زبان مقدس بر سایر ملل برداشت دیگر داشت؟
برای آن عده از خواننده گان که به بیراهه رفته اند و تصور میکنند که غوث زلمی قرآن را ترجمه کرده است خاطر نشان باید ساخت که ترجمه قرآن توسط یک ایرانی مقیم امریکا به نام قدرت الله بختیاری نژاد اصفهانی انجام شده و غوث زلمی به تجدید چاپ آن مبادرت ورزیده است. و نباید هم به چنین کاری دست میزد چرا که از صلاحیت و علم آن برخوردار نبوده است و با این عمل خویش٬ بهانه ی بدست عرب پرستان داده نمیشد.
پيامها
14 سپتامبر 2008, 17:09
آقای زاهدی!
بسیار خوب می نویسید. ولی یک تفاوت را باید بدانید که "الله" اسم ذات است. یعنی اگر کس می آید و سوگند می خورد باید "واللهِ" بگوید. حتی بین "الله" و اسمای دیگر خداوند، از نظر مسائل شرعی یک فرق موجود است. شما وقتی کلمه می خوانید: لا اله الا الله و محمد رسول الله، می خوانید. این اسم "الله" تمام صفات را شامل می گردد. در حالی که الرحیم، المجید، المعروف، الرازق و اسمای دیگر، هر کدام صفتی از صفات را بیان می دارد.
بنظر من بگذارید مسائل شرعی و دینی را که علما نظر بدهند و نظر شان باید با استدلال و براهنة قوی باشد. ادبیات چیز دیگر است و مسائل شرعی و فقهی چیز دیگر. هر چیز را نمیتوانید با جابجایی کلمات، نقد کنید.
آن نظر شما است و این نظر من. البته بی احترامی تقلی نشود.
15 سپتامبر 2008, 03:39, توسط متین
سلام به تمام دوستان و خواننده گان محترم.
ای کاش کسانی که در کشور ما این قدراز دین اسلام و کتاب خداوند دفاع میکنند یک فیصد از دین اسلام و کتاب خداوند پیروی میکردند و پیروی کنند.
14 سپتامبر 2008, 17:36, توسط tareq
zahedi ra salam taqdeem ast, man yaqeen daram ke khodt jane matlab ra medani magar baz ham qadam dar kochaye hasane chap megozari, man faqat yak esharaye kotah barayat mekonam wa aan eenke qoraan mehware mellate islami ast wa een mehwar yak zabane sabet wa jahani darad wa aan arabi ast, agar kase neyaz ba fahmedane qoraan darad ba milion ha noskha tarjoma wa tafseere qoraan ba da ha zabane jahani wojod darad wa metawanad az aan estefada konad, kor ham medanad ke dalda shoor ast wa az nazare man to jawane ham watanam ke estedade khobe dar nawesendagi wa tahqiq dari ke anjamash ham sawab bashad wa ham khorma , hatman khosh hal hasti ke ba horofe farsi barayat na naweshtam , mahe ramazant ba khayr bad ya hoooooooo
tareq
14 سپتامبر 2008, 18:30, توسط ایوب از کارته سه
ترجمه قرآن به فارسی و یا هر زبان دیگر نه یک کناه است و نه یک عمل تازه و نوپیدا. حتی در زمان حیات محمد(ص) آموزش زبان های عبری و سریانی بخاطر ترجمه پیام اسلام یک عبادت شمرده میشد. اما در ترجمهء فارسی که توسط قدرت الله بختیاری صورت گرفته قدری باید مکث نمود. کسانیکه میخواهند به چشم مردم خاک بپاشند علت مخالفت مسلمانان و علمای اسلام را جویا نمیشوند که چرا؟ اگر نفس ترجمه اشکال داشت پس قبل از بختیاری ترجمه فارسی صورت نگرفته؟ کلا! ترجمه هایی زیادی توسط علمای ایرانی و افغانی بزبان دری و فارسی صورت گرفته مثل ترجمه قمشه ای و یا مکارم شیرازی استاد فولاوند و یا تفسیر کابلی و... اما این ترجمه چه تفاوتی با ترجمه دیگر دارد؟ هموطنانی که از روی تعصب زبانی و فکری راجع بموضوع میپردازند علت را کتمان میکنند و یک استنتاج غیرحقیقی از مسله میکنند. ترجمه بختیاری نژاد یک ترجمه نادرست از قرآن است. کار او ادامه کار محمد اسد مصری یهودی و یا رشاد خلیفه است. که دعوای اسلام کردند و کوشیدند بدون هیچگونه دانش اسلامی قرآن را تحریف کنند چنانچه بعضی آیات را حذف کردندو... و کسی دیگری که در بین افغانها به همچو فعالیتها میپردازد محمود وثیق است و در بین ایرانیها آقای کلهورو...
محمود وثیق رشته تحصیلی زراعت دارد فقط در یک کشور عربی تحصیل کرده. آیا زبان عربی آنطوریکه محمود وثیق میداند برای ترجمه قرآن کافی است؟ البته نه!
اصرار و تاکید علمای اسلام از این مخالفت چند چیز است: 1/ ترجمه نادرست و تحریف و تصرف در ترجمه 2/ حذف بعضی آیات 3/ حذف متن عربی در پهلوی ترجمه فارسی
ودر نهایت اتخاذ تدبیر بخاطر جلوگیری از تحریف و تصرف. چنانچه کتب آسمانی انجیل و توارت بهمین قسم تحریف شد. اولاً متن اصلی آنها که بزبانها عبرانی و سریانی بود را از استفاده انداختند بعدا متن اصلی نایاب و ناپدید گشت و هردخل و تصرفی و تحریفی که کردند توانستند. و تا امروز آنچه اگر تورات و انجیلی بزبان سریانی و عبری داریم همه ترجمه از زبان لاتین است و هیچ توارتی و انجیلی به اصطللاح اورجینال و اصلی نداریم.
سوال عمده اینست که آینها چه اشکالی در متن عربی در پهلوی ترجمه فارسی داشتند و دارند؟ واضح است بخاطر فریب و خدعه و تحریف.
اما مطمئنا که این تلاش ها ناکام برعکس باعث مطرح شدن و روشن شدن اسلام میگردد.
امید است دو پسر قاری مشتاق که حافظ قرآن هستند و فامیل و وابستگان شان متوجه عمل بزدلانه و فریبکارانه ای غوث زلمی شده باشند که در آخر کار بار همه مسئولیت را بالای پدرشان قاری مشتاق انداخت.
14 سپتامبر 2008, 21:24, توسط فقیری مهرداد
سلام به زاهدی
راستش بعضی قسمت های این نوشته دل نشین است. کمتر کسی به موضوعات با چنین ظرافت نگاه میکند.
کجاست گوش شنوا و کجاست چشم بینا
مطمئن باش این کنکاش ها و ظرافت نگری جوانان چون شما بی اثر و پاداش نخواهد بود.
ممکن امروز کسی این حرف را متوجه نشود اما فردا بنام پیش قراول دیگر اندیشی با این سن و سال کم ثبت تاریخ خواهی شد.
همیشه نویسا باشی.
14 سپتامبر 2008, 22:23, توسط امین
سلام آقای زاهدی
اګر در خواندن قرآن ثواب است
ثواب عمده فهم آن کتاب است
چهار سال در حوزه علمیه قرآن مشغول آموزش بودم و این شعر از استاد ګرانمایه ام را به خاطر دارم
این ها که نمی خواهند عوام به متن فارسی دسترسی داشته باشند
آخر این دوکان شان است که باید آیت و حدیث برزخ مردم بکشندو تکفیر ارتداد فتوا دهند
14 سپتامبر 2008, 23:22, توسط Reza from Kabul
بلی زاهدی عزیز با حرفهای شما موافقم؛ به نظرمن هرگاه اگر عبادت وتلاوت یک پیام به زبان مادری شخص اجرا شود تاثیرآن به مراتب بالای همان شخص بیشتر خواهدبود.
اما در فغان ستان ما! باید هرکار به زبان های استعماری( عربی،انگلیسی و فردا ممکن چینی) صورت بگیرد زیرا پول ازین طریق بدست میاید.هرگاه اگربه عوض زبان عربی عبادت مان به زبانهای مردم خودما( فارسی،پشتو،ازبکی وسایر زبانها) انجام شود درآن وقت این ملاها وروحانیون در نزد مردم بی ارزش میشوند؛ پس این مزدوران استعماری عرب باید برای بقاشان با آزادی مبارزه نمایند.
من همیشه معبودم( خدا)را به زبان فارسی عبادت میکنم و باورم این است این خدا به همه زبانها آشنای دارد درغیرآن به سایر زبانها راحت نیستم.
15 سپتامبر 2008, 03:52, توسط بصیر هلمندی
من نمیدانم این مردم عقب ماندهء اوغانستان چرا بیدار نمی شوند!
شما اینقدر بی خبرید که اصلا نمیدانید چه رازی در این مسئله نهفته است، که چرا فقهاء نمی خواهند که عبارت قران از عربی به فارسی تبدیل شود! اگر این کار صورت بیگیرد دیگر موقف ملا در معرض خطر قرار میگیرد.دیگر به هیچ ملایی نیاز نخواهد بود که فلان آیه را برای مردم ترجمه و تفسیر کند، و از این طریق امرار معاش کند، زیرا مردم مستقیما با خواندن عبارت فارسیش به مفهوم آن پی خواهد برد.پیامبر خودش گفته است که: سیأتی زمان علی امّتی، یفرّون من علماء کما یفرّ الغمنم عن الذئب، لا یعرفون العلماء الّا بثوب حسن،ولا یعرفون القران الّا بصوت حسن و لا یعبدون الله الّا فی شهر رمضان و.... تفسیر: زمانی بر امت من فرا رسد که مردم از علماء(دانشمندان) چنان فرار میکنند که گوسفند از ترس گرگ فرار میکنند، علماء را نمیشناسند مگر به جامه های خوب شان. قران را نمیشناسند مگر با یک آواز دلکش و نیکو. عبادت خدا را نمیکنند مگر در ماه رمضان. قران یک پدیده ای سرپوشیده و مبهم است برای مسلمانان به خصوص غیر اعراب. استفاده از قران در فرهنگ ما فقط در حد خواندن عبارت عربیش برای مغفرقت گذشته گان مان است، نه بیشتر ازآن. این ملاها ووارثان خود خواندهء دین بودند که در طول تاریخ اسلام با استفاده از احادیث دروغین، تفاسیر دروغین از قران توانستند اذهان عمومی را عقب مانده نگه دارند و بر تفکر انان تسلّط داشته باشند.اگر آن عده از افراد بدبختی که دست به حملات انتحاری میزنند خود و چندین انسان بی گناه دیگر را به کام مرگ میفرستند،می توانستند قران را به زبان مادریی خود بخوانند و خود میتوانستند مفهوم آن را تحلیل کنند که هیچ انتحارگری در بین مسلمانان وجود نداشت. اگر مردم می توانستند قران را به زبان مادریی خود بخوانند امروز اینهمه بدبینی و کدورت در کشور ما وجود نداشت، این همه فقر و بدبختی وجود نداشت.
آگاه باشید که این رفتارهای غیر انسانی ملاها بسیار صدمهء بزرگی را در ساختار یک جامعهء متحد و مدرن وارد میکند. به باور من تا این انسانهای انحصارگر و استفاده جو را از مسند قدرت نیست و نابود نکنیم هیچ زمانی امید آزادی، اتحاد ملتها، پیشرفت، را نداشته باشید.
15 سپتامبر 2008, 01:00, توسط سید مهدی سنگلاخی
با عرض سلام حضور همه ای شما خوانندگان محترم این بخش و درود بر روان پاک علامه اقبال لاهوری، افتخار ظلمت ستیزان جهان!
آقای زاهدی و سایر خوانندگان محترم، لطفاً به ابیات ذیل که از زبان دلنشین علامه اقبال لاهوری در سرزمین معرفت چکیده توجه فرمائید: ز من بر صوفی و ملا سلامی/ که پیغام خدا ج گفتند ما را/ ولی تأویل شان در حیرت انداخت/ خدا ج و جبرئیل و مصطفی ص را
هر مسلمان خردمند به این نکته متوجه گردیده که هر سؤ استفاده ای که یعکده به هر عنوانی از اسلام نموده و می نماید، ناشی از تفسیرِ نادرستی است که از قرآن، این کلام الهی می نمایند. یعنی یکعده به میل خود آیات قرآن کریم را سؤ تفسیر نموده و جهت رسیدن به امیال شخصی خود از این کتاب مقدس الهی سؤ استفاده می نمایند. این تفسیر نادرست از قرآنکریم منجر به وارد نمودن صدمه ای بزرگی به پیکر اسلام و بشریت گردیده است. طوریکه امروز یکعده انسان های پلید با سؤ استفاده از نام زیبائی اسلام اقدام به قتل انسان های بیگناه می نمایند و آن را توجیه قرآنی و اسلامی میکنند. در حالیکه قرآن قتل یک انسان را برابر با قتل تمام بشریت میداند. بدین معنی که، به یقین میتوان گفت که هیچ مکتبی به اندازه ای اسلام به حیات انسان ها احترام قائل نیست.
با توجه به مطلب فوق، چون از یک طرف، ترجمه هیچ وقت نمیتواند پیام متن اصلی را بطور کامل افاده کند و از طرف دیگر، ترجمه ممکن است به مرور زمان منجر به ایجاد یک سلسله تغییرات در قرآنکریم مانند سائر کتب آسمانی گردد، که این موضوع به یقین بیشترین زمینه ای سؤ استفاده به یکعده انسان های پلید و استفاده جو را فراهم خواهد نمود. پس به نظر بنده، باید به خاطر حفظ اصالت قرآنکریم و جلوگیری از سؤ استفاده ای عده ای که استفاده جو اند، به عربی بودن و عربی ماندن قرآنکریم تأکید ورزیم.
15 سپتامبر 2008, 10:16, توسط جویا
محترم سنگلاخی ! بزرگان گفته اند که کاراصلی ادیان پرورش نادانی وگسترش حماقت است ! بنظرم دیگروقت آن گذشته که افکار اجتماعی ونسل جوان امروز را در چار دیوار مسجد وظلمتکده های تزویر مذهب نگهداشت . باتوجه به دگرگونی عظیمی که درساحه روابط اجتماعی بین انسانها رونماگردیده ، دیگر محال است که بادروغ وترسانیدن ازنیش عقرب ومار ومالک جهنم مردم را ازبه مصاف طلبیدن مذهب بازداشت . نقدمذهب وآهنگ کوبیدن دستگاه انقیاد آور مذهب باسلاح دانش ودرک علمی ازتاریخ زندگی بشروجهان پیرامونی اش هم اکنون بمثابه یک روند پویا وروبه رشد آغازگردیده وگامهای استوارش را درجهت رهایی بشرازاسارت فکری وقیود جهل بصورت تعطیل ناپذیر برمیدارد . اوضاع دیگربکام متولیان وبیضه داران فرهنگ اعراب بدوی نیست تا باخط ونشان کشیدن وچنگ ودندان نشان دادن به مردم بگویند که حق دارند چنین بیاندیشند ویاچنان نیاندیشند ! ویا تفسیر ومعنی قرآن آنست که دکان داران دین میگویند نه آنکه شما بچشم سرمی بینید ومی یابید. سخن علمی خدا درقرآن آنست که درسوره واقعه آیه 73میگوید " مادرچوب آن آتش را خلق کردیم ومایه پند وعبرت مسافران گردانیدیم " ویا درسوره الطلاق آیه 12 میفرماید " خدا آنکسی است که هفت آسمان را آفرید ومانند آن آسمانها ازهفت طبقه زمین خلق فرمود " . کسیکه آتش را میشناسد ومنبع پیدایش آن را ویا انسان حد اقل باسواد که ازنظام شمسی ما وملیونهاستاره وکهکشان درفضای لایتناهی آگاهی اندک دارد ، بدون شک حدود وصلاحیت علمی محمدوخدایش را خود به پیمایش میگیرد ، نه اینکه چرندیات گویی های غیرعلمی وغیرمنطقی آخوند وآخوند زده ای را مبنای قضاوت وبرخوردش قرار دهد . آدم خردمندی که سوره التوبه آیه 123 ( ای گروه مومنان بکشید کافران را یکی پس ازدیگری هرکه بیشتر ونزدیکتر در دسترس است آنان باید سخت گیری وعدم گذشت وملایمت را درشما احساس کنند ) را میخواند ومعنی میگیرد ، بدون شک به این گفته ای مدافعین قرآن میخندد که ازروی کذب وفریب ویانفهمیده میگویند اسلام وقرآن کشتن کسی را روا وجایز نمیدارد . انسان آزاد وخرد گرا درنتیجه ای این کاوشگریها حکم میکند که بدبختانه قرآن برخلاف ادعای مبلغین دینی ؛ دستورنامه قتل - غارت - بی عدالتی - تبعیض ونابرابری جنسی وطبقاتی و احکام نامه به انقیاد کشیدن آگاهی وتعالی اخلاقیست . سخن اخیر با مهدی سنگلاخی اینکه : شما حق بجانب هستید که چشم بسته وباتعصب ازقرآن واسلام بدفاع برخیزید . به گواهی تاریخ شما درپروسه تطبیق خونین وویرانگر این دین ذینفع بوده وهستید ، اگرچنین نمیبود ادب حکم مینماید که شما خود را سید ( آقا ) خطاب نه نمایید واین عنوان را که درجامعه مذهب زده ما بار اشرافیت وخودخواهانه دارد تا نشانه ای جنسیت ، باید دیگران بشما بچسپانند . مختص گردیدن یک پنجم اموال ودارایی مردم به شما عطیه اسلامی دیگری است که ازبرکت شمشیر آلوده بخون اعراب درسرزمینهای اسلامی نصیب شماگردیده است .
15 سپتامبر 2008, 11:47, توسط خالد شریفی
آقای جویا !!
شما هم مانند متعصبین و جاهلین کور غرب آیت سوره توبه را مثال می آوردید. بکشید مشرکین را در هر کجا........ درست مانند همان متعصبین آیت قبل از آن را نمی آوردید که می گوید زمانیکه بالای شما ظلم کردند و قصد کشتن شما را داشتند چس بکشید آنها را... درست امریکا و بگفته شما دنیای متمدن جواب کشتن را با کشتن می دهند مانند افغانستان و مردمد بی گناه عراق.. اما مسلمان حق ندارد که از خود دفاع کند
16 سپتامبر 2008, 00:34, توسط سید مهدی سنگلاخی
آقای جویا سلام، انسانهای متعصب هرگز استدلال کرده نمیتوانند چون این دسته ای از افراد بدون اینکه فکر کنند، حرف میزنند زیرا از یکطرف، قوه ای تفکر شان را تعصب غیر فعال ساخته و از طرف دیگر، از نظر روحی مریض اند. توصیه ای من برای شما اینست: در مصاف نکته دانان خود فروشی شرط نیست _ یا سخن دانسته گو ای مرد نادان یا خموش
16 سپتامبر 2008, 11:20, توسط جویا
محترم شریفی ! بشما چنین جواب عرض میگردد: 1- من اگرمتعصب وجاهل میبودم هنوز درحمایت ازفرهنگ جاهلانه - قاتلانه وویرانگر اعراب بدوی باقی میماندم ومثل شما برقاتلان نیاکان خود درود وصلوات میفرستادم ویاچون جناب شما اسم خود را خالد میگذاشتم ، درحالیکه خالد ابن ولید شقی ترین -خونریزترین وصفاکترین فرماندار لشکر اسلام بود که بعد ازمرگ محمدپیامبراسلام بدستور ابابکرخلیفه اول جنایتهای بیشماری را درحق مردم عرب انجام داد وذکرآنها ازحوصله این بحث خارج است اگرمایل باشید به منابع تاریخی ومعتبراسلامی چون تاریخ یعقوبی جلد دوم صفحه 4-5 - 10 -تاریخ طبری جلدچهارم صفحه 1387-1408-1409-1435- مراجعه نمایید تا ازکارنامه سیاه وضد انسانی خالد آگاهی حاصل نمایید. بطور نمونه درتاریخ یعقوبی مینویسدکه: " ابابکر به خالد بن ولید نوشت که برسرمالک بن نویره یربوعی رود که ازدادن ذکات به خلیفه امتناع نموده وخالد بسوی ایشان رهسپار شد . مالک بن نویره برای مناظره پیش خالد آمد وزنش نیز درپی اورسید وخالد که اورا دید شیفته وی گردید ، پس به مالک گفت : بخدا قسم به آنچه دردست داری نمیرسم تا ترانکشم . پس نگاهی به مالک کرد وگردن اورا زد وزنش را به همسری گرفت ." 2- بدستور شما آیه های قبل ازآیه 123 توبه را مرور کردم ودرهیچ جاه نیافتم که گفته باشد ، اگربالای شما ظلم شد وقصد کشتن شما را داشتن آنها را بکشید . اینکه شما نسبت به قرآن کتاب مقدس خود دروغ می بندید، جزبرخورد ناصادقانه وفرار ازحقیقت چیزی دیگری نمیتواند باشد. شرافتمندانه من قصدتوهین ویاجعل وبستن دروغ نسبت به آیین کسی را ندارم ، ولی ازگفتن حقایق نیز دوری نمی نمایم واین را نیزمیدانم که گفتن حقیقت تلخ است . 3- توجه شما را به آیه مبارکه دیگری جلب میدارم تاخوبترمعلوم گردد که قضیه ازچه قرار است . سوره محمد آیه 4" کفار را هرکجایافتید گردن بزنید تازمین ازخون شان رنگین شود . اسیران را محکم ببندید که قادر بفرار نباشد ." اگرپای لجاجت وفرار ازحقیقت نباشد ، به این آیه ها میگویند دستورقتل وکشتار ! یعنی آنکه طالبان بیرون قدرت وداخل قدرت انجام میدهند. 4- در رابطه به جنایت وعمل کردهای غرب به رهبری آمریکا ، هیچ انسانی که ازسلامت فکری برخوردار باشد آنرا تائید نمی نماید وآنرا محکوم میدارد . ازنظرمن جهان امروز را سیستم های غارتگروجنایت پیشه اداره میکنند . آنها نه تنها درافغانستان بلکه درکل جهان مصروف اعمال جنایتکارانه هستند. اگرچند درکشورهای اسلامی جنایت را بانظام های اسلامی یکجا انجام میدهند.
16 سپتامبر 2008, 12:49, توسط جویا
آقای سنگلاخی احترام بشما! من نظرم را بربنیاد اگرنگویم مطالعه وتحقیق ، لااقل برمبنای یک روایت ازتاریخ بیان داشتم . اینکه شما مرا متعصب - دیوانه ویامریض میخوانید باکی نیست ومن آنرا متاثرازحاکم بودن خفقان واستبداد فکری برافکار اجتماعی میدانم . آرزومندم دربرخوردهای متعدد امکان دست یابی به فرهنگ مدارا وتحمل برای همه میسرگردد . بهرترتیب من ادعای بالاوبلندی درموضوع نویسنده گی وارائه نظر ندارم . اگردر بحث گذشته حق مطلب ادا نگردیده باشد ، معذورم دارید! حرف اساسی اما اینست ، مادامکه دریک جامعه انسانی متعارف بامشترکات انسانی قابل قبول برای همه ( اومانیسم انسانی واحترام متقابل ) زنده گی مینماییم ، چگونه میتوان تفوق طلبی های مبتنی برسنت وباورهای جاهلانه را گردن نهاد ؟ وپذیرفت که جماعتی بابستن پسوندهای کاذب وغیرعقلایی بردیگران فخرفروشی نمایند وخود را بنام سید - روحانی - صوفی - حاجی - خواجه - وغیره یک سروگردن بالاتر ازدیگران پندارند ؟ انسان بزرگ وعظیم است بخاطرداشتن طرزتفکرانسانی ونگرش مثبت بحقوق انسانی دیگران ، نه بخاطر جاه ومکنت ومال ومنال ویاتیره وتبار ومقام وموقف اجتماعی ! لذاست که دربرابر ادعای شمامبنی برسیدبودن - یابرتربودن نسبت به دیگران قبلآ عرض داشتم که این را شما مرهون تسلط فرهنگ حاهلانه وبرتری طلبانه اعراب بدوی درسرزمین های اسلامی هستید وزمان آن فرارسیده که دیگر آنرا باخود یدک نکشید! این دیگر استدلال وفلسفه نمیخواهد که من ازبیان آن عاجزمانده باشم . تاریخچه وفلسفه ای آنرا مختصرآ اشاره نمودم وشما هم بحکم دانش باید آنرا گرفته باشید، العاقل فی الاشاره ! در رابطه به ادعای قبلی شما مبنی براینکه تاهنوز کسی درک واستنباط درستی ازقرآن نداشته وازآن سؤ استفاده مینمایند!! بهتربود شما بزرگواری نموده آنرا مستدل مینمودید که درکدام موارد سؤ استفاده صورت گرفته واستفاده درستش چی بوده تامسلمین ازاین مصیبت وپریشانی رهایی می یافت وبحااست تا ازشما سوال شود که درطول زمان بیشتر ازیکهزاروچهارصدسال مشکل چیست که مسلمانان نتوانسته اند ازپس تفسیر وتعریف درست قرآن برآیند ؟ ونظرجنابعالی در رابطه به تفسیرهای گوناگونی که تاکنون ازطرف علمای معتبراسلامی ( اهل سنت وشیعه ) صورت گرفته چیست ؟ مگردانش آقای سنگلاخی دربرداشت وفهم ازقرآن بالاتراز ایمن الظواهری - اسامه - گلبدین - سیاف - ملاعمر- محسنی - محقق - خلیلی - خمینی - خامنه ای - قاضی حسین احمد- مولانافضل الرحمن - ابوسیاف - ابوبکربشیر- وغیره میباشد ؟ کتاب آسمانی که درهزاروچهارصدسال قابل تعریف وتفسیرنبوده وبخاطر برداشت های نادرست ازآن این همه جنایت وسیاهکاری درحق بشریت انجام میگردد ، سود وحسنش برای آینده چیست ؟ آیا بهترنیست همه ای دانشمندان اسلامی بنشینند ودرنتیجه بکارانداختن دانش وعقل زمینی وبشری خود طرح ورسمی را ایجاد نمایند که یک وحدت وهمدلی اگرنه بین کل بشریت ، حد اقل میان امت اسلامی بوجود آید وازاین همه پریشانی ومصیبتی که درآن گرفتارهستیم نجات وخلاصی یابیم ؟ ازاینکه آقای سنگلاخی شاعرانه خود را نکته دان بحساب آورده من تمنی مینمایم که ایشان نکته دان باشد . اما تاجائیکه ایشان فرموده بود که درقرآن ودستوراتش عیب ومشکلی نیست ومردمان پست وجاهل ازآن سؤ استفاده مینمایند !! من دوستانه خواهش میدارم که باوصف این همه نکته دانی مرور ولوکوتاوگذرا درمعانی قرآن ومطالعه تاریخ توسعه اسلام برای شما ضروری مینماید . شاید بمثابه یک مسلمان شیعه اگر بتاریخ مراجعه نموده ودریابید که درمقاطع معین مسئولیت صدور وبخش دین اسلام را معاویه - زیاد ابن ابی ( دراصل فرزندحرامزاده سوفیان ) یزید - خالدابن ولید- زبیربن عوام- سعدبن وقاص- طلحه ابن عبدالله تمیمی- عبدالرحمن بن ثمره-عبدالله بن عامرخسریزیدبن معاویه -حجاج بن یوسف ثقفی و....بعهده داشته ومامسلمانان ضرب شمشیرآنها هستیم ودین ما متاسفانه دین سنت است نه دین آگاهی واختیاری ، آنگاه دیگربخود حق نمیدهید که دربرابرنظرکسی بی خریطه فیرنمایید.
15 سپتامبر 2008, 01:42, توسط احمد از پغمان
برادر محترم زاهدی نظری بجا ارایه نموده اند .
جای شک نیست که مطالعه قرآن به عربی بدون ثواب و مفاد نیست مگر مطالعه آن به لسان هر شخص ضروری است در غیر آن مطالعه بدون معنی کمتر موثر در تطبیق اوامر ذات الهی خواهد بود واگر آقای غوث عنوان آنرا" ترجمه قرآن کریم به دری " نام مینهاد بهتر بود و چنین مجازات یعنی 20 سال حبس خود نشان دهنده استعمار زبانی به بهانه دین است .
و سلام
15 سپتامبر 2008, 02:09, توسط فهیم رسا
با یقین کامل میتوان گفت که قرآن کریم به زبان عربی نازل شده ، اعجاز آن در زبان عربی است و قرآن بدون متن عربی آن قرآن نیست و اگر ترجمه میشود باید متن عربی آن نیز گنجانیده شود .قرآن بدون متن عربی راه را برای تحریف قرآن باز میکند، چنانچه در کتاب که از طرف غوث زلمی منتشر شده در چند جای به صورت واضح عبارات نادرست آمده که اذهان عامه را به بیراهه می کشاند.
به گونه ی مثال در آیه مبارکه 25 سوره نسا در صفحه 609 این کتاب آمده است که در قران حکم سنگسار وجود ندارد در حالیکه در اسلام این حکم موجود است.
در صفحه 611 در توضیح آیه 6 سوره مائده میگوید : مسلمانان 22 سال بدون وضو نماز خواندند که این ادعا کاملاً نادرست می باشد.
باید یاد آور شد که خداوند در چند جای قرآن فرموده است که ما قرآن را به زبان عربی نازل کرده ایم.
افرادی همچو شما(زاهدی) که هیچ آگاهی از قرآن پاک ندارند چطور به تفسیر این آیه ها می پردازند. آیا با چنین نوشته ها میخواهید تا خود را درصف مهدوی ها محقق نسب ها و عبدالشیطان ها قرار دهید.
15 سپتامبر 2008, 03:11, توسط نوید
آقای زاهدی! سرنوشت زلمی غوث و پرویز کامبخش را برایت تبریک میگویم و این سند در نزد ما ثبت شد و امید وارم دیگر در زندگی پایت را در افغانستان نگذاری!
شاید فکر کرده ای که به خواندن شاید ترجمه دو آیت تو اسلام و قرآن را فهمیده ای! در ابتدایی ترین محکمهء اسلامی عادلانه تو از حرف های خود دفاع کرده نمی توانی. از اینکه اسلام شناسی مسلک تو نیست از غوث زلمی هم تو اشتباه بزرگتر کرده ای و این کمتر از یک جنون و سادیزم روشنفکر نمایی نیست!
بهر صورت همین نبشته برای محکومیت شما کافی است! تو از رای و دل نادان خود اسلام را تفسیر کرده ای و در ضمن از با استناد به آیتی که تو معنا و مصدر نزول آن را نمیدانی در جملهء محرفین قرآن قرار گرفته ای!!!
15 سپتامبر 2008, 13:58
نوید جان
شما عادت کرده اید که انسان ها را تهدید کنید و این گناه شما نیست.یقینا چنین چیزی را از تازینامه آموخته اید چون در اسلام و تازینامه اش خبری از انسانیت و آدمیت نیست. من نیز تا تازینامه را نخوانده بودم، هیچگاهی نمازم ترک نبود اما حالا میدانم که اسلام تنها و تنها برای غارت دیگران به میان آمده است و بس.
16 سپتامبر 2008, 16:11, توسط حاجی نصرالله
به نظر من خواندندر هر زبانی گناه است، چه در عربی یا غیر عربی!
چون خواندن کتابی که به ضررجامعه و انسانها باشد به هرزبانی ممنوع است و باید این دسته کتاب ها از بین برده شود.
قرانی که بجز قتل،آدمکشی، زن ستیزی، بازمانده گی هیچ حرفی از تمدن،پیشرفت،عشق ورزی در آن زده نشده است آیا خواندن این کتاب برای ما الزامیست ؟؟
آهای مردم اوغانستان!!! بدانید که علت تمام نابسمانی ها درکشور، پیروی کردن از همین دین و اندیشهء عربیست. پیروی کردن از همین اندیشه است که کدورتهای قومی، مذهبی و منطقوی در بین مردم کشور ما به عمقش رسیده است. چرا اوغانیها بیگانه هارا بیشتر از یک هم میهنش دوست دارد ؟؟ و قتی ملا عمر و ملا عمری ها کشوررا به اشغال اعراب و پاکستانی ها در می آورد و حتی دختر بچه اش را که به سن قانونیی ازدواج نرسیده است شخصا به عقد بن لادن که 55 سال عمر دارد در می آورد، اینها همه ریشه درهمان تفکر عقب ماندهء شترسواران سوسمارخور ریگستان عربی دارد. به آنچه که شما باور دارید سوگند اگر دست از پیرویی این اندیشهء ضد انسانی برنداریم و درست و اندیشمندانه نیاندیشیم قرنهای متمادیی آینده را نیز با همین محنت، تهی دستی و بیسوادی بسر خواهیم برد.
5 دسامبر 2008, 07:48, توسط Admin
Mr Zahedi I admired what you doing . there are always people out there which will not to develop themselves .this up to them be stupid or like average people. They cannot or unable to understands
The trout. Which you cannot dumb the people to say you can have Quran just in Arabic. So this is beginning of end. The eyes will open .
God bless you read and understand otherwise you make yourself guilty front of mullahs
people out there which will not to develop themselves .this is up to them to be stupid or at least like average people. They cannot or unable to understands The Trout. i was watched the TV interview with DR Bakhtiari nezhad . And what a pity interview . once more, why Muslims are in this misery . because they cannot follow the real Islam and they looking for simple thing like how many times you have to pry and how , as long you do that , god is happy and then do what you want to do . but not to be a human which is time and time reminded in holly Quran. If there are some people will read Quran in Arabic and they do not wish to understand it ,let them live in darkness.
They cannot dumb the people anymore to say you can read and understand Quran just in Arabic. otherwise you make yourself guilty front of mullahs or mewlanas or fake theology professors’ .
because they are unholy messengers. Whom mostly are responsible for this misery for Muslims So this is beginning of end. The eyes will open .
God bless you
5 می 2009, 07:22, توسط فرشته
اقای نوید.
شما راست میگوید کسی که واقعت ها را بیان کند سرنوشت او مثل زلمی غوث و پرویز میشود. من هم برای اقای زاهدی توصیه میکنم که وقت خود را صرف چنین موضوعات اسلامی نکند تا وقتی که انسانهای احمق مثل شما (نوید)وجود دارد.
15 سپتامبر 2008, 06:11, توسط امیرالمومنین ملا نصرالدین
دوستان گرامی سلام
محترم زاهدی جان به نکته ذریفی اشاره کردید من هم به مطالب شما چند سطر را اضافه کنم و ان اینکه فهم قران کار علما و مبلغین کرام میباشد اگر هرکس بخواهد که قران را به فهم خود بفهمد ان وقت مذاهب خیلی زیاد بوجود میاید و هر کس برای خود تفسیری از اسلام میکند ان وقت صف واحد مسلمین از هم پاشیده پاشیده میشود در علم فقه است که اخر علم ( نمیدانم ) میباشد پس بهتر این است که مردم تلاوت کند و ثواب دارین حاصل کنند نه اینکه به بحث های عمیق فلسفی که اخر ندارد بپردازند شما میدانید که صرف مادر علوم و نحو پدر علوم میباشد اگر شما هم یک کمی از این دو علم بزرگ کمی مستفیذ میبودید به حرف های من ایمان میاوردید در نهایت باید بگویم که خود فهم قران برای عوام کالانعام خود یک ضلالت بزرگ میباشد و همین که مردم به الله اعتقاد دارند و واجبات دینی شان را انجام میدهند کافی بوده و راه بهشت برای مومنین هموار خواهد بود...
15 سپتامبر 2008, 09:31, توسط لولنجی
من تادیروقتها معتقد بودم که نوشته های از نوع مقاله ، زاهدی علی الرغم کاستی های علمی ومیتودیکی شاید بتواند در آینده ها بهتر شود.
امادیدم که نه، چنان توقع بیجااست این نوشته ها روز به روز بطرف پائین می ترقند. هیچ مورد از موارد علمی وتاریخی برای بحث درخویش ندارد جز عقده گشائی چیز دیگری دستیاب خواننده نمیشود بناء چه بهتر که در همچو موارد سکوت اختیار گردد.
نوشتن پیام راجع به همچو مقالات جز ضیاع وقت چیزی بیش نیست هرنوع ارائه نظر مخالف ،دلالت به دشمنی و خصومت ورزی میکند وطرف مقابل را در موضع جهلش بیشتر جری تر میسازد بناء اغماض نمودن ونخواندن این دست مقالات را هم برای خود وهم برای دیگران توصیه میکنم.
15 سپتامبر 2008, 10:51, توسط قومندان پلو
آقا لولنجی ایام کم الله بالخیر وبالعافیه وبالسرور والطرب والشرب والعنب . انشاالله که همیشه فوت مبارک گرم وهید نامبارک سرد باشد . بقرار که مه گپه فهمیدم جناب عالی بسیار بسیار مریض وناخوش میباشد . نه گفتی چرا ؟ به دلیل آیه قل هوالله که شما مطلب ویا نوشته خلاف ذهن پژمرده خوده خوش نداریدوفقط التوقع الظاهر مینمایید که همه مثل لولنجی فکر کند وبنویسد . اگر آنطور نبود ارزش خواندن وگفتگو درباره آن را ندارد !! لاحول ولافوت الله ازاین تعصب وعناد . شما اگر مریض نمیبودید ویک کمی فهمیده هم میبودید باید دلسوزانه زاهدی را متوجه کمبودایش میساختید تا هم ازدانش شما دیگران نیزبهره میبرد وازاین بهره بردن دانش نیزاضافه میشد . قرنهای متمادی است که ابلهان دینی ما چشم کور گرفته دهنه واز وگپ وسخن های مردم بیگانه را با هزارویک رنگ آمیزی بما قبولانده وحالی که مردم چشم بازکده ودست بقلم وکاغذ برده اند شما را پریشانی وتب ارتجاعی گرفته بیشرمانه فتوا میدهید که زاهدی رشد نکرده ومطلبش بی ارزش است وکس آنرا نخواند !! معلوم نیست که چرا شوقمند استی که مرض خوده به دیگران نیز سرایت دهی وهی میگویی که به دیگران نیز توصیه مینمایم که این قبیل مطالب را نخوانند . شرم باد شمارا . بنظرم شما ازهمان مردمی هستید که ده باچه ازره چشم ندارید . ولی من قومندان پلو صدقه شوم چشم بادامی بیرارون خو . نه گفتی وای ؟ په دی خاطر چی راستی رضای خدا قومای ما ده لندن رفته طالب جور شده میآیند واین قوما درافغانستان بدبخت واری جای فکربسیار خوب وشسته وکالرفول دارند .
15 سپتامبر 2008, 12:22, توسط نوید
آقای قومندان پلو! ابنکه توصیه کرده ابد که بخوبی زاهدی فهمانده شود بسیار یک به اصطلاح عوام یک قول پری است. چون امکان دارد که روزی کسی پیدا شود زاهدی را بفهماند، ولی در این فکر هستم که شما را که بفهماند! آنقدر بی خریطه فیر میکنی که، مردم خطا های زاهدی را از یاد می برند.
روزی کسی به افلاطون گفت: فلان شخص ترا بسیار میستاید! افلاطون به سخطی گریست! گفتند: جرا؟ پاسخ: اون مرد جاهل است، حتما چیزی از صفات خود دیده است که او را خوشش آمده است! یعنی در من هم نمود جهل وجود دارد!
من یا یک سخن بسیار عامیانه برای تو و زاهدی چنین می فهمانم: کسیکه در علوم اسلامی با مقدمات آن سر رشته ندارد، و گوشش میکند که به بحث در رابطه با قرآن و یا اصول دین بپردازد، کمتر از یک دیوانگی نیست! علوم شرعی بحدی سخت و دارای مقدمات است که از هر علم دیگر مغلق و سخت است، چون کسی میخواهد عالم در دین شود باید چندین مقدمهء علمی زائد دیگر را که سالها را در بر میگیرد بیاموزد.مثلا؛ صرف، نحو، بدیع، بیان، معانی، تاریخ، اسماء الرجال، ناسخ و منسوخ و... بسیار علوم دیگر. پس اینکه نهاد مریض و نا آرام یگان کس مثل شما، شما را به پیش میراند تا در هر موضوع نظری بدهید، این خود نوع از مریضی و دیپریشن است! شما حتما باید به داکتر مراجعه کنید!
بخدادر غرب تا حال کمتر کسی دیده شده است که در غیر مسلکی خود اظهار نظر علمی کند و یا مقاله بنویسد. این نوع روشنفکر نماهای سادیست که میخواهند هرزه درائیی هر چیز باشند، سخت به تداوی ضرورت دارند.
از جملهء برنامهء های من اینست که من در صورت اقتدار این نوع بیماران را محکوم به اعدام و یا حبس نمی کنم، بلکه به ادبگاه های اسلامی می فرستم، تا اگر علاقه به آموزش دینی دارند، ده سال دین باموزند و اگر از سر هوس و بیماری چنین میکنند، باید تداوی شوند و سالها به عنوان ادب آموز سپری کنند.
خوشحال هم نباشید که غرب بم های اتم خود را بخاطر شما بیماران بر سر ما می ریزد!
شما باید از خلقی ها و پرچمی ها پند بگیرید و نباید برای خود و ملت چاله بکنید!
هر ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموز گار
من فکر میکنم مرض شما از زاهدی حاد تر است!!!
16 سپتامبر 2008, 13:25, توسط قومندان پلو
نویدخان ! تهدید نامه واخطاریه شما به آقای زاهدی را خواندم . والله وبالله جرآت برایم نمانده که باشما داخل بحث شوم . معلوم میشه که پخته مسلمان استی وازطالب کده ام ماشاالله معلومات اسلامی دارید . اگر درافغانستان انصاف باشد شمارا باید بجای کریم خرم وزیرفرهنگ اسلامی مقرر نماید . اوزمان البته زندان پلچرخی ره ام زیراثروزارت خانه شما بسازد . باد ازوفکرمیکنم مشکل مردم افغانستان ره خو بان که مشکل کل دنیاحل میشود . مه میگوم خدا خبرنداشته که یک موجود مثل شما در روی زمین پیدا میشه اگرنی ختم نبوت را به محمد اعلام نمیکرد ، وبااین علم ناسخ ومنسوخ وابجد وهوز وضرب زد ویضرب میزند حتمآ پیغمبرمقررمیشدی وخداوراستی دنیاره کن فیکون میکدی . بنظر مه آقای نوید جان کسیکه علم داشته باشد ومنطق انسانی داشته باشد کسی ره بخاطرنظرش تهدید نمیکند ودربرابرش مینویسد. فکرمیکنم آقای نوید ازنوشتن معذوراست وارهمین خاطر اگرپیغمبر هم میبودی باید کاتب وحی میداشتی . بیشتر ازاین مزاحم وقت استادنوید نمیشوم . روغ جور اوخوشاله اوسی .
15 سپتامبر 2008, 10:02, توسط noori
salam ba nazari man allah haman khoda ast ki ma allah megoyem yag sowal ?ba nazari man in msaeyel ha aslan ahamayiyat nadarad ke allah begoyem ya khoda begoyem ...allah ba arabi ast khoda ham ba farsi ya dari ast ...din yag masaeyeli shakhsi ast ... in mazhab wa din ast ke mardomi mara kor negah dashta ast dar har jamaeaee ke mazhab wa din naqsh darad on jameya aqab manda ast mesal pakistan afghanistan ,,,,, chara waqti tawhin ba hazarato mahoammad mesha arabha khamosh ast afghansitan dar radifi awal tazahorat mekonad... ba in megan estimar.... noori az norway
آنلاین : estimar
15 سپتامبر 2008, 15:47, توسط مزاری
دوستان سلام ! راستی فهم و درک قرآن فکر رسا و دانش افلاطون میخواهد . مردم بیچاره و گرسنه ما را کجاست این موهبت الهی که از مفاهیم کتاب الهی و علم شریعت عربی آگاهی پیدا نمایند . بهتر همانست که چشم پوشیده آمدیم وبا چشم بسته برویم . همین کفایت میکند که برادران بزرگوار ما شیوخ اعراب قرآن را میدانند وبه آن عمل میکنند . (هم غلام دارند و هم کنیز . عشر و ذکات هم به مردمان غیر سعودی ها ارتباط دارد ) یک روز دین را اوردند و امروز مذهب وهابی را میآورند ، شاید آن بزرگواران از ما بهتر میدانند ؟ ما که بخاطر فهمیدن خود میکوشیم ،اعدام میشویم ، سر های ما با نعره الله و اکبر بریده میشود ، به سالها حبس محکوم میشویم . بهتر همان که از تلاوت قارییان خوش آواز قرآن خوان ، لذت ببریم و در هنگام در گذشت دوستان خویش قرآن تلاوت کنیم تا خداوند (میبخشید الله ) از گناهان کبیره و صغیره اش بگذرد و بهشت برین را با حور های باکره و جوی های شیر و عسل در قبر تاریک برایش ببخشد . در وطن ما قرآن کتاب مرده ها شده نه زنده ها !
و احیانا اگر هم کسی توانست به مفاهبم کلام الله برسد ( که بغیر اعراب کسی نمی رسد ) حتما مذهبی بنام خود میسازد ، مانند حنفی ، حنبلی ، شافعی ، مالکی ، جعفری و در این اواخر جناب عبدالوهاب صاحب ، بیائید به سوچ های بلند دست نزنیم . زور دالر ارجمند و بزرگوار را تا به حال کسی پیدا نکرده و نخواهد کرد !! پیروز باشید .
16 سپتامبر 2008, 00:45, توسط عزیز بامیانی
بردار عزیزم زاهدی جان، مطلبی را که نوشتید بسیار به دلم نشست از مدتها پیش بود که همین افکار در ذههنم شکل گرفته بود،اجنبی اجنبی است و همیشه تلاش دارد تا فرهنگ خویش را تحمیل نماید و چه اسانتر میشود اینکار وقتی که مزدوران اجنبی ها( ملاها و آخوندها) در داخل جامعه خود ما حضور داشته باشند، تا از این طریق هم امرار معاشی کنند و هم مردم را در جهل و نادانی نگه دارند، یک سوال در ذهنم آمده است که اگر حضرت محمد یک امریکایی میبود و قرآن هم به زبان لاتین بر وی نازل میشد این مردم همینطور به ضرورت لاتین بودن قران تاکید میکردند یا خیر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
16 سپتامبر 2008, 01:09, توسط غریب بچه کابل
ترجمه قرآن به هیچ زبانی دیگری از دیدگاه اسلام و مسلمانان اشکالی ندارد اما آنچه قابل ایراد است ترجمه غلط و تحریف است. ورنه چنانچه دوستان در بالا متذکر شدند قبل ازین هم ترجمه های به اکثر زبانها و بزبان فارسی و پشتو صورت گرفته و هیچ کس ایراد و اشکال نگرفته الا بالای ترجمه غلط. اما آقای زاهدی و همفکرانش مغالطه میکنند و کار های تبلیغاتی براه میاندازند که نتیجه اش تقویت خشونت است و بس که نتیجهء آنهم به خود مردم و کشور ما برمیگردد.
16 سپتامبر 2008, 14:58
شاید بتوان در افکار قرون وسطایی منادیان عدالت و در عین حال ناقضان عدالت این نکته را دریابیم که اینان تنها به کلمات عربی قران کریم بسنده نموده و با ان ارتزاق می نمایند سخن در این است این ها افرادی هستند که مسلمان ضبط صوتی را بیشتر خوششان می اید تا مسلمانی که دقدقه فهم دین دارد اینان مسلمانی را می خواهند که به زعم خودشان قران را با لهجه عربی تلاوت کنند وبه به وچه چه انها را ببینند علت در چیست که با ترجمه قران به زبان دری که زبان بیش از نیمی از مردم افغانستان است چنین برخورد می کنند به گمانم نکته در این است که انها نمی خواهند که با معانی و محتوای این کتاب اسمانی مردم و توده ها اشنا گردند زیرا اول کسانی که به جد از مصادیق فاسقین فاجرین کافرین ظالمین قران کریم خواهند بود و ودیگر ان قداستی که در نزد مردم دارند از بین می رود
16 سپتامبر 2008, 17:19, توسط بهرام چوبین
آقای حامید کرزی !
آدمکشان به حکم « تو» آزاد می شوند
دادگستران چگونه ، سد داد می شــــوند ؟
واژه دین هموطنان گرامی ، از دنا ویا دنیا ویا دانا ودانایی گرفته شده است. در دین که با دانایی وخردورزی سروکار انسانها باشد، هرگز تحجر، خشک اندیشی ، ضد دانایی که همان دین باشد، تعصب ومحدودیت اندیشه وجود نخواهد داشت. دینی که دانایی را ریشه وبینش را در رو وته ی خویش داشته باشد، ومانند آفتاب تابان بر اندیشمندان هویدا باشد وبا عدالت وتواضع سروکار و باخشونت نا پسندی دوری داشته باشد، حقیقت روشنیست که به کمک نا اهلان فساد پیشه وقاضیان بد نام کننده دین ، ضرورتی نخواهد داشت.
ما نمیتوانیم که بگوییم ، زیبای بد رو، یا عدالت خراب یا داد غیر انسانی ! زیراکه این واژه ها با چنین وصف نادرست است که ادآ شوند.خوبی همان خوبی است ، عدالت همان عدالت است و داد هم در مقابل بیدادی قرار دارد . روی این دلیل است که ، جای ترس وجای نگرانی بخاطر بقای دین وگسترش دین ، نمی ماند. دین را حقانیتش نگهداری میکند. خورشید را چه وکی نگاهداشته است؟ افریدگار بزرگ ویک سلسله قانون مندیهایکه در ساختمان بن خورشید وجود دارد. آیا هزاران کس وملیونها باربد اندیشان بگویند که خورشید چیزی بد است، بد خواهد شد؟ هیچ جای خورشید هم کم وزیاد نمیشود.
چه خوب گفت پیغمبر راستگوی
زگهواره تا گور دانش بجوی
این چه را میرساند؟ این دانش کدام دانش است؟ مگر بنیاد دین که با ریشه واساس خودش یکی نباشد، پاینده خواهد بود؟ این چماق بدستان به فکر خودشان دین نگهدار، با چنین تاریک اندیشی وتحجر گرایی خدمت به دین ودانش ودانایی خواهند کرد؟ اگر چنین میبود وهر عشق وهر جستجوی که آنرا باید فهمید، به کفر والحاد گرفته شود ویک عده کسان، بدون اینکه از خداوند بزرگ وپیامبرانش کدام دستآویزی دین نگهداری داشته باشند وبرای خود این حق را بدهند که، تحت نام توهین به دین ویا تحریف دین ، عده دیگری را به بند ویا اعدام محکوم نمایند، با راه دانشوری دین وخدای بزرگ عالمیان ویا کاینات بی سروبی پای در حال گسترش، مغایرت ندارد؟ مگر شما داستان حضرت موسی وشبان را نخوانده اید که شبان چگونه خدای خویش را می پرستید؟ دراول حضرت موسی عین رفتاریکه امروز این قاضیان دین نا آشنا میکنند، چنین برخورد کرد وبعدآ خدای بزرگ وخدای مهر وخدای بخشنده وپاشند وافشاننده خوبی ها چگونه با حضرت موسی بر خورد کرد؟ توبرای وصل کردن آمدی...... یا برای فصل کردن آمدی؟؟؟ مگر عشق را میتوان قالب ریزی کرد؟ مولانای خردمند بلخی چه زیبا این داستان را برای عبرت انسانهای امروزی وکسانیکه دین را وسیله امیال وآرزوی رویایی استفاده جویی قرار داده ومیدهند، درج صفحات زرین مثنوی شریف کرد، تا با خواندن ودرک آن بتوانیم که با شیوه بسیار آسان با خدای خویش راز ونیاز ویا ادای نیایش نماییم. اگر چنین نمیبود، شبان بیچاره در همان جا به قتل آورده میشد. ما زمانی با خدا شناسی راستین نزدیک میشویم که، از دانایی ودین بدون از خشونت وظالمی را دارا باشیم.دانایی با خشونت، بی عدالتی با عدالت ، راستی با دروغ، هرگز قابل مقایسه نیست. دینی که با بن خویش همراه وهم پیوند باشد که همان دانایی است ، با خشونت وتحجر وتعصب وظالمی قابل مقایسه نیست وچنین دین را هیچکس توان ضربه زدن ویا توهین را نخواهد داشت.
هموطنان گرامی ! در دین اسلام که همان دانایی ریشه وعصاره اش را در بر میگیرد، وقرآن مجید که اصول وقانون این دین است، از اول تا به آخر از علم ودانایی وانسان محوری وخدا پرستی وبعضی مسایل اصولات وفروعات دینی و.تاریخی بحث دارد. این کتاب مقدس در طول تاریخ که از عمرش می گذرد، کسی نتوانست که تحریف ویا توهین وانتقادش نماید، بخاطریکه مبنای اصول این کتاب مقدس بر بینش وکلام خداوندی استوار است وخداوند با کلام ساده وزود فهم خویش برای پیغمبر اسلام ارشاد فرمود تا بندگانش را از راه غیر دینی یعنی بیدانشی یا جهالت که مایه فساد است وجامعه را بر باد کننده میباشد، نجات دهند. در هیچ جای قرآن گفته نشده است که، غیر عرب هم این کتاب را طور میخانیک وبدون مفهوم از بر کند ولزت دانش پسندانه این کتاب مقدس را نفهمند.
انجیل وتورات مقدس هم از کتابهای پیشین برای پیامبران پیشین نازل گردیدند. قراریکه دیده شده با هرزبان دنیا ترجمه شده اند تا جهانیان از مفهوم وکنه آنها بیشتر بدانند. قسمیکه در رسانه های مروج گفته شده است، قرآن مجید را نیزبا زبانهای معتبر دنیا از قبیل انگلیسی، روسی، جرمنی، ترکی ، بلغاری وفرانسوی ترجمه کردن اند. اگر چنین نمیشد ، امروز ما شاهد اینقدر محقق واسلام شناس غیر مسلمان وغیر عرب نمی بودیم. البته این ترجمه ها یک مفاد دیگر هم داشته است که بسیار کسانیکه مسلمان نبوده اند، با خوانش ترجمه قرآن آگاهانه به دین اسلام روی آورده اند.
حالا در صورتیکه قرآن مجید با دیگر زبانها ترجمه گردیده است واز توان نیمچه ملاهای کشورهای بنام اسلامی جهان دور است که بخوانند وایراد بگیرند، کدام مشکل افزا نباشد، ترجمه قرآن مجید با زبانیکه درهمه جا وبرای همه کسان روشن است که زبان دوم دین اسلام است وآنقدریکه این زبان وامپراطورهای این زبان دین اسلام را گسترش داده اند ودنیا را با نرمش وتواضع اسلام ناب محمدی آشنا ساخته اند ، به جرات گفته میتوانم که اعراب هرگز چنین نکرده اند،چه مشکلی را دارا خواهد بود؟ زبان فارسی دری، زبان دوم اسلام وگسترش دهنده خرد اسلامی در جهان امروز ی است وبا خواندن مثنوی مولوی بلخی تا امروز هزاران انسان خرد اشنایی جهان مسلمان شده اند، چه فرق دارد و یا داشت که قرآن مجید با این زبان ترجمه گردید واگر کدام سهو وخطا در ترجمه بود، دانشمندان قرآن شناس آنرا اصلاح میکردند وترجمه را به زبان شیرین فارسی دری با چنین خشونت که عامل چاپ ترجمه را به بیست سال حبس تنفیذی سزا دادن، سزایست که برای دوصد ملیون فارسی زبان این دنیا داده اند وهمان داستان شبان وموسی دارد با حکم قاضی نا خرد آشنا صورت میگیرد وانسانها را نمی خواهند که آگاهانه خدا پرستی کنند وباید که از طریق این نیمچه ها خدا را شناخت واین اربابان ضد دانش که همان « دین » باشد، دین را چگونه برای چهانیان امروزی معرفی میدارند واین گفتار پیغمبر اسلام ودانشمندان خردمند دین را چطور خورد جلوه میدهند واین دینی که ریشه اش در دانش وبینش واندیشه پیوند دارد را چگونه، متحجر، طالبی وبن لادنی قالب می زنند. ایا دیگر انسانها حق ندارند که خدای خویش را با دینی که میدانند ومی فهمند ، عاشقواربپرستند وکلام خدای خویش را با زبان مادری خویش هضم کنند وجذب نمایند وبیفشانند تا آگاه شوند وآگاه شدن مایه باورمندی را بیشتر میکند ودینباوری را محکمتر میسازد. کسانیکه مثلآیک آخوند بنام مشتاق وغوث زلمی را به جرم چاپ ترجمه قرآن مجید به زبان دوم اسلام یعنی فارسی دری ، به بیست سال حبس محکوم کرده اند، از دین ودانایی که در دین است آگاهی دارند؟ ایا اینها حامیان دین هستند؟ با چنین شیوه دین را به کردار وگفتار وپندار لادین ها وطالبان دانش گریز یعنی دین گریز پیوند نخواهند داد؟من به این حیرانم که این دو نفر به کدام دلیل ومنطق به بیست سال حبس محکوم شده اند؟این قاضی چشم براه جیب متهم واین حکومت که تا گلو در فساد غرق است ، با کدام وجدان اسلامی نام از عدالت وحق خواهی میزند؟ ایا میشود که دزد را در مسند عدالت شاند واز آن انتظار تحقق داد را کرد؟ این حکومت خودش محکوم به جزاست، زیراکه فساد افرین وعامل نقض عدالت اجتماعی است. قاتلین را از بند رها میکند وآنانیکه میخواهند اسلام را خوبتر وبیشتر بشناسانند، به بند می کشد !
من کجاباورکنم آن دزد را
دزد کی داند ثواب ومزد را
از مثنوی معنوی
ویا در شاهنامه میخوانیم :
نهان راستی آشکارا گزند.....
سراپای این حکومت را پوشانیده است، تعصبگرایی ، قوم محوری، قبیله پسندی وکوچی مزاجی وبیگانه پروری واز خود بیگانگی در این حکومت موج میزند، چگونه چشم براه پیاده ساختن عدالت اجتماعی، همگرایی، ملت سازی، دولت ملی وباورمندی دینی بود؟ شما خوانندگان گرامی به سوالات بالای پاسخ بدهید وراه درست را از نادرست تفکیک نمایید. البته مرا به گذشته وکار کردهای اقای غوث زلمی کاری نیست.
زنده باد روح بی الایش دین پروران انسان باور
خداوند مربوط همه موجودات است ، هیچکس را حق وثیقه نیست.
آنانیکه از نام خدا برای بندگان خدا ظلم روا میدارند، دین باور نیستند
اینها خود دشمن دین وخدا هستند.
بهترین پرستش خدا، آنست که از راه مهر ومحبت باشد ، نه به امید ثواب ونه از ترس عقاب.
امام ششم شیعیان می فرماید: گروهی خدارا از ترس می پرستند وآن پرستش بردگان است وگروهی خدارا برای پاداش نیک می پرستند وآن پرستش مزدوران است. وگروهی خدارا به مهر ومحبت می پرستند وآن پرستش آزادگان است ، آن نیکوترین پرستشهاست.
رویکردها:
شاهنامه فردوسی
مثنوی معنوی خداوندگار بلخ
یاداشتهای پراگنده دست داشته
بهرام چوبین
البته این نبشته هم چند روز پیش ترتیب ودر بعضی سایتها نشر گردیده است، از اینکه خیلی ارتباط نزدیک با این مطلب فوق دارد، خواستم که پیشکش هموطنان گرامی ام بدارم. شادمان باشید.
17 سپتامبر 2008, 07:40, توسط جاوید
چند سوال از آقای زاهدی
1. بودن متن عربی در کنار ترجمه و تفسیر قرآن کریم، کجای عالم را خراب میکند؟
2. تورات و انجیل چگونه تحریف شدند؟
3. تا بحال آیا کسی مانع و مزاحم خواندن ترجمه و تفسیر قرآن کریم شده است؟
4. یقیناً هر انسانی که خواهان مطالعه و خواندن ترجمه وتفسیر قرآن کریم باشد، میتواند آنرا در هر کجای دنیا بسیار به آسانی تهیه نماید، پس اینهمه داد و بیداد شما برای چیست؟
5. غوث زلمی اگر خیانتی مرتکب نشده بود، چرا فرار نمود؟ نگفته اند که، "دزد مباش و از پادشاه نیز هراسی نداشته باش"
6. درستی و صداقت دین اسلام را چی ربطیست با وحشت و بربریت اعراب که شما همیشه برای کوبیدن دین اسلام از جهالت اعراب میخواهید استفاده نموده و مثال میآورید؟
منتظر پاسخ های تان هستم
17 سپتامبر 2008, 14:20, توسط صبور
جاوید جان! سوالهای خیلی روشن و منطقی نموده اید. اگر اصرار بر جعل و اکاذیب و فریب و خدعه و سفسطه سرایی نباشد این سوالها کافی است که انسان باهوش را به حقایق رهنمون شود. اما متاسفانه یکتعداد قسم خورده اند که به حقایق اعتراف نکنند. چون وظیفه دارند راه پا استعمار فرهنگی را باز کنند و این رسالت ایشان است پس کی میتواند آنان را قانع کند.
19 سپتامبر 2008, 06:16, توسط آزادی
پاسخ جناب جاوید جان را من میگویم"
این عیب در ظاهر شاه است در خاندان محمد زائی است که یک قشر از مردم بیچارهء هزاره ما را سالها در ظلم و استبداد نگهداشت و اینک فرزندان آنها عقدهء بار آمده اند، در هر اندیشه و پیشهء ای که باشند، مردم افغانستان را دشمن و دین آنها را مایهء سرکوبی شان میدانند! آخر نادر خان و فرزندان و برادرانش بنام دین حکومت میکردند، اگر چند از دین در ایشان خبری نبود.
مسلمانان هزاره که حتی مجاهد بودند، چند سال عقدهء خود را بالای پشتون ها گشودند و هرکس قروت را کروت میگفت می گشتند. چند صباحی هم عقده های خود را سر مردم پغمان استفراغ کردند، چون سیاف از پغمان بود و فکر میکردند که پغمانی ها عرب هستند، سلطان علی کشتمند هم در زمان قدرتش وظیفه داده بود که هر چه پنجشیری در کابل است بکشند و بندی کنند.
در بعدها همین برادران هزارهء ما عقده های خود را سر پنجشیری و بدخشی کشودند. اینک آقای زاهدی هم هر کسی را که از اسلام چیزی بداند عرب فکر میکند و تاپهء استعمار زبانی را می زند. بیچاره نمیداند که دوازده امام اهل تشییع همه عرب بودند، پس باید همهء آن امامان معصوم را از فرهنگ عقب مانده ترین فامیل هزارستان بزدایی که این کار نا ممکن است!
خلاصهء مطلب اینست که؛ اینها یک عدهء عقدهء هستند و میخواهند کمبود شخصیت خود را از راه انتقاد دیگران پوره کنند و خود را در صف گویا نویسندگان و دانشمندان یدک بکشند. آخر بیچاره نمیدانسته است که از اینهای که می نگارند، چیزی که ندارند دانش و علم همین عرصه است!
روانشناسی قرآنی هم یک نکتهء جالب را یاد آور میشود:
إن الإنسان لیطغی أن رأه أستغنی.. «انسان سرکش میشود وقتی که ببیند که بی نیاز است»
این آقای زاهدی هم که از خیرات سوسیال در کانادا بهره مند نمی بود و در کابل به کراچی کشی مشغول می بود، زبان هرزه درائی در هر بحث نمی کرد.
بهر صورت از اینکه تیز رفتم ببخشید، ولی واقعیت همیشه تلخ است!!!
19 سپتامبر 2008, 23:04, توسط جاوید
خدمت آقا یا خانم آزادی نخست از همه سلام تقدیم است. برخلاف شما باید با زبان نرم تر روشن سازم که حقیقت هیچگاهی تلخ نیست این ما هستیم که بعضی اوقات بخاطر اعمال ناشایستۀ خود از حقیقت گریزان بوده و آنرا تلخ میپنداریم.
دوم اینکه بنده خود هزاره بوده و اتفاقاً به هزاره بودنم و مهمتر از آن به انسان بودنم و بالاتر از همه به عقیده ام مبنی بر پیروی از رسول اکرم (ص) و دوازده امام برحقش، افتخار و مباهات میکنم. انسان نما های دد منش و پلید همچون سران آل یحی، عبدالرحمن ملعون و اولاده اش با سایر جنایت کاران تاریخ معاصر افغانستان همه گی امروزه به زباله دانئ تاریخ پرت گردیده و به جز لعن و نفرین چیزی دیگری را نصیب نمیشوند. و نظر به عدل الهی، مکان ملعونانی چون عبدالرحمن، ظاهر و نادر مشخص است... اما تا جاییکه من میدانم مشکل دین ستیزی ریشه در نژاد و تعصبات نژادی نداشته بلکه یکی از پدیده های طبیعی در طول تاریخ بشری بوده است. مثال خوب و برجسته این ادعا همانا رهبران سیاسی و نظامئ پشتونها در تاریخ معاصر افغانستان میباشند که دست به جنایاتی چون ناموس، دین و وطن فروشی زدند و برای ابقای قدرت دو روزۀ خویش خون بیگناهان را به وفور ریختند و تا هنوز میریزانند (نمونۀ خوبش همین کرزی خان است).
سوماً باید بدانیم که کاسۀ ظلم انشاالله همیشه سرنگون بوده و ظالم سقوطش حتمیست و تاریخ بشریت بهترین مدرک این ادعاست.
حدیث شریف است که شما اهل سنت در صحاح سته نیز بر درستئ آن قانع هستید، بدین منوال: "امت اسلامی به هفتادو دو فریق تقسیم خواهد شد که از آنها صرف یکی ناجی خواهد بود" پس در این صورت صحت چهار مذهب (شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی) که اهل سنت عقیده دارند همه گی درست میباشند، زیر سوال میرود. علاوه برآن اگر شما به این فکر باشید که چون سنی ها اکثریت هستند پس راه و روش شان درست است نظر به این حدیث شریف ادعای تان بکلی غلط و نادرست ثابت میگردد.
در ضمن باید دانست که در هنگام رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و مراسم تدفین ایشان، پیشوایان اهل سنت (جناب ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح به همرای چند تن دیگر از انصار که تعدادشان انگشت شماربود، در ثقیفۀ بنی ساعده) در حالیکه هنوز جسم پاک رسول اکرم (ص) در خانه اش بود، به ثقیفه بنی ساعده شتافتند و مصروف تقسیم قدرت گردیدند. پس از بحث و توافق بر سر تعین جانشینی پیامبر گرانقدر (ص) خواستند میت پیامبر (ص) را از قبر بیرون و دوباره دفن کنند که با علی (ع) مواجح گردیدند و سر را به زیر انداخته هرکدام راه خود را در پیش گرفتند... اصل داستان را میتوانید در کثب معتبر تاریخی بخوانید. این در حالیست که پیامبر بزرگ اسلام (ص) قبل از رحلت خویش، جانشین خود را در (غدیرخم) انتخاب نموده بود اما اهل سنت این حقیقت را کتمان نموده و ادعای مخالف این حقیقت را دارند و میگویند بخاطر دفع نزاع و نفاق پیامبر (ص) دست به چنین کاری نزد اما نقص این ادعا زمانی آشکار میگردد که خلیفۀ اول قبل از وفاتش، خلیفۀ دوم یعنی جناب عمرابن خطاب را به جانشینئ خویش انتخاب نموده و ثابت ساخت که حتی (نعوذباالله) از پیامبر اسلام (ص) نیز بیشتر میدانسته است...
حقیقت چهارم اینکه امام ابوحنیفه یکی از شاگردان امام جعفر صادق میباشد. اهل سنت راه شاگرد را گرفتند و اهل تشیع راه استاد و اولادۀ پیامبر گرانقدر (ص) را انتخاب نمودند.
پنجم اینکه شما اهل سنت برای یزید ابن معاویه (لعنت الله علیه) که در سه سال خلافتش سه جنایت بزرگ را مرتکب گردید، احترام زیادی قایل میباشید که نشانه بیخبرئ تان از تاریخ اسلام است. شما معاویه و ابوسفیان را که تمام عمر با پیامبر (ص) و مسلمین جنگیدند و بالاخره به زور و در هنگام فتح مکه به دروغ و از روی مکر و منافقت مسلمان گردیدند، نسبت به حضرت علی (ع) بیشتر ارج مینهید که خود نشانۀ دیگر از بیخبری و غفلت تان است.
ششم اینکه نه تنها حضرت رسول اکرم (ص) بلکه حضرت عیسی (ع) و حضرت موسی (ع) هردو دوازده امام داشتند که نشانۀ دیگر از صحت بودن دوازده جانشین رسول اکرم (ص) میباشد. در ضمن باید گفت که حضرت یعقوب (ع) خود صاحب دوازده فرزند بود که همان دوازده قبیلۀ کلیمی ها را تشکیل داده و بنی اسرائیل اولاده همان دوازده فرزند هستند که بعداً حضرت موسی (ع) از هر قبیله یک امام، قاضی ویا نماینده را انتخاب نموده و از طریق آنها تعالیم آسمانی را به پیروانش ابلاغ مینمود. علاوه بر این وطنداران پشتون ما اگر تاهنوز پنهان کاری نموده اند، منبعد نباید کتمان نمایند که پشتونها ویا پتان ها اولاده بنی اسرائیل بوده و در این مورد لطفاً فلم مستند (تکاپو برای قبایل گمشده) را تماشا نمایند. بنابر شواهد تاریخئ که در این فلم از آن استفاده گردیده، کلمۀ (افغان) نیز اسم یکی از شاه زادگان یهودی میباشد که 250 سال قبل مورد توجه احمدشاه ابدالی قرار گرفته و امروزه جبراً به تمامئ ساکنین این مرز و بوم اطلاق میگردد. این فلم مستند در انترنت نیز قابل دسترسی بوده و صرف با نوشتن نام این فلم در گوگل میشود آنرا در سایت آریایی بطور آنلاین تماشا کرد. پس عدد دوازده یک عدد مقدس بوده و در ادیان آسمانی به کرات آمده است.
هفتم اینکه شما اهل تسنن عقیده بر این دارید که در آخر زمان فردی به اسم حضرت مهدی (ع) همراه با حضرت عیسی (ع) ظهور نموده و دنیا را از عدل پر خواهد ساخت. هیچگاهی فکر کرده اید که این مهدی (ع) کیست؟ اگر نمیدانید بگذارید من برایتان واضح سازم که این مهدی (ع) همانا امام دوازدهم اهل تشیع بوده و از اولادۀ پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی ع میباشد.
هشتم اینکه شما آیا تا هنوز تفکر نکرده اید که وهابیون نوکر و خود فروخته چگونه میتوانند تنها از میان اهل سنت برای حملات انتحاری عسکر گیری کنند؟ چرا در میان اهل تشیع این پدیدۀ شوم جائ ندارد؟ در قرن بیست و یکم و با عقل و منطقی که خداوند (ج) به ما عنایت فرموده اند، این عمل را چگونه علمای اهل سنت توجیح میکنند؟ به عقیده بنده مذاهب اهل سنت در ریشه مشکل دارند. حملات انتحاری به مثابه بزرگترین نشانۀ جهالت در طول تاریخ اسلام و بنابر مداخله و دست اندازئ یهودیان و غربی ها، خود ثابت میسازد که نواقص و معایب مذاهب چهارگانۀ اهل سنت عمیق تر و وحشتناکتر از آن است که ما فکر میکنیم.
نهم اینکه لطفا برای یکبار گراف سیر و تکامل مسلمین را از صدر اسلام تا به اکنون ترسیم و تماشا کنید. علت سیر قهقرایئ مسلمین و اسلام را در چه میدانید؟ در حالیکه حکومت و قدرت همیشه و مطلقاً در اختیار اهل سنت بوده... شاید به تفکر و تعقل بتوانید عیب کار را بیآبید...
دهم اینکه به آیه ششم سوره مائده مراجعه نموده و طریق وضو گرفتن را خود بخوانید... مذاهبی که در ساده ترین رکن طهارت (وضو گرفتن) مشکل دارند، پس چگونه میتوانند ادعا کنند برحق اند و راه درست را میپیمایند؟
یازدهم اینکه لطف نموده و به حکم امام ابوحنیفه در مورد طهارت و استنجا مراجعه کنید و بیشتر بیآندیشید که آیا درست فرموده اند یا خیر؟ و اینرا نیز بدانید که طریقتیکه در استنجا و طهارت مشکل داشته باشد هیچگاهی نمیتواند ادعای حقانیت را نماید. مثال خوب این ادعا همانا وضعیت نابهنجار محیط زیست در کشور های سنی مذهب است (البته کشور های عربی و مالیزیا با اندونیزیا را لطفا مثال نیآورید چرا که آنها بر اثر سعی و تلاش استعمارگران غربی توانسته اند صاحب چند مستراب پاکیزه گردند و گرنه آنها نیز همین مشکل افغانستانی های سنی مذهب را دارند). اگر واضح تر بگویم در افغانستان حتی در کاخ ریاست جمهوری نیز شاید تشناب بدون مشکلات نظافتی و کلوخ را یافت نکنید... چه رسد به عوام الناس!
دوازدهم اینکه خودتان اعتراف نموده اید که پشتون ها همیشه حقوق هزاره ها را غصب نموده و باعث گردیده اند تا آنها عقدۀ به بار آیند... پس علت همه بدبختی ها در طول تاریخ معاصر کشور خود پشتونها اند نه تاجک، ازبک و هزاره... راجع به ادعای تان در مورد کشتمند نیز لطف نموده و مستند بنویسید چونکه گفتن و تهمت زدن آسان اما ثابت ساختنش بسیار مشکل در اکثر موارد ناممکن است.
پس دین ستیزئ افرادی چون زاهدی نه در قومیت بلکه در غرب و سیاست های اسلام ستیزانه اش ریشه دارد. هستند پشتون ها و تاجک های فراوانیکه در اسلام ستیزی، آقای زاهدی را شاگرد نیز نمیپذیرند...
در اخیر به صفت یک هزاره باید واضح سازم که برخلاف ادعای شما هزاره ها از اقوام دیگر متنفر نبوده و نیستند. متأسفانه این اقوام دیگر و سنی مذهب اند که از هزاره های شیعه مذهب متنفر و منزجر میباشند. و پذیرش ازبک ها با هزاره های سنی مذهب در شمال کشور از جانب وطنداران سنی مذهب پشتون و تاجک خود نشانۀ این ادعاست.
در این ایام بزرگ و معنوئ شهادت امیرالمؤمنین علی (ع) که مصادف با شب های قدر در مبارک ترین ماه های سال است، از خداوند متعال (ج) تقاضا میکنم تا همه ما را (بالخصوص اقوام ظالم و انسان ستیز را) به راه راست هدایت فرمایند. آمین!
21 سپتامبر 2008, 07:01, توسط مزاری
دوست بزرگوار جاوید در پناه ایزد لایزال باشید ! پیام شما واقعأ قابل قدر است ، و شخصأ به نظر شما احترام دارم . فقط به خاطر معلومات بیشتر خوداز آن بزرگوار چند پرسش دوستانه دارم . بهتاریخ 19 سپتمبر راهی یکی از مساجد شهر غرض عبادت حق شدم ، معلوم شد که برادر اهل تشیع ما امامت میکنند . برایم فرق نداشت که امام شعیه است یا سنی ، غرض عبادت بود و بس . اقتدا کردم و نماز شام را با ایشان ادا نمودم که خداوند قبول نماید ، متوجه شدم که دورکعت سنت نماز شام را برادران ادا نکرده باز به جماعت پرداختند . بعدأ معلوم شد که این چهار رکعت بعدی ، همان چهار رکعت فرض نماز خفتن است . من که اولین با برادران شعیه خود نماز ادا میکردم ، برایم سوال خلق شدکه ، برادران شعیه ما قبل از افطار در جریان تلاوت قرآن شریف بعد هر یک دقیقه صلوات بلند ( آنهم چه بلند که همسایه ها را مزاحم میشدیم ) به محمد و ال محمد میفرستادند ، یکباره از ادای دو رکعت سنت نماز شام آن بزرگوار ابا ورزیدند ؟ یکی از دوستان فرمودکه نماز خفتن هم ختم شد! عجب ، آن پنج رکعت سنت نمازخفتن چی شد؟ من یک وقتی شنیده بودم که برادران شعیه ما تمام نماز ها را یکجائی ( به اصطلاح مردم کوتره ) میخوانند ! آیا محمد (ص) هم چنین نماز میخواند ؟ این پنج وقت نماز نمایشی است ؟ نظر شما را بخاطر دانستن خود جویا میشوم !
در جریان خطابه امام واقف شدم که مقام معنویت حضرت علی از محمد هم بلند تر است ! جناب امام فرمودند : علی باعث خلقت عالم بوده ، اگر علی نمیبود عالم نمیبود ! آیا شما هم چنین عقیده دارید ؟
در ضمن خطابه ، جناب امام ازین هم بلند تر ادعا داشتند که ، صرف همین دوازده امام معصوم حق شفاعت را در روز جزا دارند و بس ! آیا واقعأ چنین است ؟
آیا امام جعفر صادق خود مذهب جعفری را بنیان گذاشته اند ؟ اگر خود که استاد ابو حنیفه بودند و مذهب راهگشائی هم به بشریت گمراه عرضه داشتند (نظر به فرموده شما )، چرا به شاگرد خود اجازه ارایه مذهب دیگری را دادند ؟ آیا ابو حنیفه واقعأ شاگرد نمک ناشناس و بی وقاری بود ، که به حق استاد خود خیانت کرد ، و مذهب دیگری را جمعبندی کرد ؟
ما که در دریای این همه مذاهب غرقیم و در بیابان تفکر گمراه ، شما را به دوازده امام تان قسم لطف فرموده سندی معقولی که قابل قبول باشد ارایه بدارید تا شمادر حضور خداوند عالمیان رستگار و ما راستکار باشیم !!
21 سپتامبر 2008, 15:02, توسط همایون
آقای مزاری به سلامت باشید.
بعد، در ذیل به قسمتی از پاسخ های سوالهای تان توجه فرمایید.
آیت الله محسنی:
" خواندن نماز هاي پنچنگانه يوميه را در سه وقت با ا ستناد به احاديث همه علماي مسلمان است که از حضرت نبي (ص) نقل شده است. محمد بن جرير طبري (از علماي غير شيعه) مي نويسد: «علما بر اين عقيده اند که رسول خدا صلي الله عليه و آله نماز ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا را بدون ملاحظات ضروري، به صورت تفريق يا گاهي بصورت جمع ادا مي فرمودند. روايت گر حديث مي گويد: از «ابن عباس» پرسيدم که چرا پيامبر صلي الله عليه و آله اينچنين عمل مي کرد؟ او پاسخ داد: «لئلا يحرج امته» تا کاري که موجب سختي است بر امتش تحميل نکند.»(محمد بن جرير طبري، المسترشد، ذيل حديث 190) البته در برخي روايات شيعه از حضرت امام صادق عليه السلام نيز آمده که انگيزه حضرت رسول صلي الله عليه و آله ايجاد گشايش و راحتي براي نمازگزاران بوده.(وسائل الشيعه، 3/138/ح6- طبع رباني شيرازي) و نيز غير شيعه رواياتي نقل کرده اند که پيامبر معظم، صلي الله عليه و آله، هم در سفر و هم در غير سفر برخي نمازها را با فاصله و برخي را بدون فاصله (جمع) مي خواندند. اينک به ذکر برخي روايات اکتفا مي کنيم: احمد حنبل از ابن عباس نقل مي کند: «صلي رسول الله الظهر و العصر جميعا، و المغرب و العشاء جميعا من غير خوف و لا سفر» رسول خدا، صلي الله عليه و آله نمازهاي ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشا را با هم و بصورت جمع به جا مي آورد، بدون آن که عذري مانند ترس از دشمن و يا مسافرت وجود داشته باشد.(مسند احمد، 1/221) از اين دست روايات در کتب غير شيعه يافت مي شود و ما به آدرس برخي آنها اشاره کرده و پژوهندگان را به مراجعه فرا مي خوانيم: مسند احمد بن حنبل، 1/251. شرح الموطا، زرقاني، 1/263. صحيح مسلم، 2/151 و 488. کنز العمال، 242. التاج الجامع للأصول في احاديث الرسول (ص)، علي ناصف، 1/148. در پايان اين نکته را نيز يادآور مي شويم که حتي برخي پيشوايان غير شيعه که نقش امام و مفتي را دارند نيز فتوا به جواز جمع بين دو نماز صادر کرده اند. از جمله «امام بخاري» (صاحب کتاب معروف صحيح بخاري) در همين کتاب جلد 2، صفحه 57 و 58. "
آیت الله محسنی:
"نماز سنت بمعناي اينكه حضرت پيامبر اكرم(ص)آنرا هميشه انجام داده است فلسفه آن عبوديت حق تعالي وقدرت يافتن روح ماست؛نماز از فحشاء و زشتيها آدمي را دور ميكند." ...... بناا هرگونه اعمال نیک نشانه عبودیت حق تعالی و قدرت یافتن روح است اما لزوما همه آنها واجب شده نمی تواند. تاکید بر اجرای مستحبات گردیده اما ترک آن موجب گناه نمیگردد.
تجلیل از علی و فرزندش حسین بیشتر بار عاطفی دارد نه اینکه العیاذ باالله بر تری آنان را نسبت به پیامبر نشان دهند. و اینکه گفته اند علی موجب خلقت عالم بوده نیز چیزیست که وارد ادبیات تشیع شده و بسیاری ها بدون در نظرداشت بار ادبی آن (اغراق) به آن صبغه دینی میدهند. مثلا به این شعر توجه فرمایید:
ز لیلی من شنیدم یا علی گفت
به مجنون هم رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دار الجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و او هم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خمیر خاک آدم را سرشتند
چو برمی خاست آدم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده می شد
یقین اینجا علی هم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
این شعر امروز ورد زبان بسیاری از مداحان گردیده و با القوه دست خوش حوادث میتواند باشد که کسی صد سال بعد شاید بگوید که قال فلانی: "ابن ملجم اگر یاعلی نمیگفت ضربت شمشیرش گارگر نمی شد!" آیا واقعا ابن ملجم چنین گفته بود؟
و یا برخی مثلا ادعا میکند که چرا شیعیان برای امام حسین ده روز عزاداری میکند حالانکه از میلادالنبی به آن پیمانه تجلیل نمیکند. این اعتراض درحالیست که در واقع در دهه محرم بیشتر در سخنرانی ها از رهنمودها و احادیث پیامبر سخن به میان می آید که خود نشانگر تجلیل از پیامبر است و عزاداری امام حسین دراین میانه بیشتر بار عاطفی نظر به آنچه به ایشان و یارانش گذشت، دارد که بار عاطفی همچون اتفاقی در تاریخ بشری تعلق به احساسات تمام بشریت دارد نه تنها مسلمانها.
و اما در ارتباط به شفاعت، آمرزش فقط و فقط از آن پروردگار است و هر انسان پرهیزگار(که در قرآن پرهیزگاری انسان موجب برتری او یادشده) در پیشگاه خداوند میتواند شفاعت کننده باشد و اختصاص به ائمه ندارد؛ ممکن از لحاظ درجات پرهیزگاری تفاووت هایی در میان باشد.
21 سپتامبر 2008, 21:42, توسط جاوید
مزاری صاحب از شما نیز تشکر! احترام متقابل اولین شرط یک بحث سالم را تشکیل میدهد و بنده نیز به آن معتقد و پابندم. پاسخ بنده به پرسش های شما شماره وار و قرار ذیل است:
1. بتاریخ 19 سپتمبر شما با آنکه برای انجام دادن کار پسندیده و بهترین عمل (که اهل تشیع به آن در هنگام اذان میگویند "حی و علی خیر العمل" ولی جناب عمر در هنگام خلافت خویش آنرا از اذان حذف و در عوض آن جملۀ "الصلاة خیر من النوم" را در اذان صبح اضافه نمود تا مردم جنگ و لشکرکشی را بر نماز ترجیح دهند و اسلام به دین شمشیر، زورگویی، آدم کشی و بالآخره به انتحار و انفجار مبدل گردد...) به مسجد تشریف برده اید اما در عین حال از نظر بنده و فقه جعفری مرتکب اشتباه شده اید. بنابر اصول فقه جعفری شما بدون داشتن آگاهی در بارۀ تقوا و عدل ملا امام مسجد ویا پیشنماز نباید در عقب وی نماز تانرا ادا میکردید.
و این بزرگترین نقطۀ ضعف مذاهب چهارگانۀ اهل سنت را تشکیل میدهد. مذاهب چهارگانۀ اهل تسنن با ایستادن و گوش فرادادن به هر فاسق و فاجری (در بسیارئ موارد نه صد در صد) تحت نام ملاامام، مولوی، مولانا و شیخ بزرگترین ضربه ها را بر پیکرۀ دین مبین اسلام وارد نموده اند و اسلام را به شدت ضربه پذیر نموده اند. مثال های خوب این ادعا ماموریت مسترهمفر در بلاد اسلامی و تشکیل مذهب جدید تحت نام وهابیت در اوایل قرن 18 میلادی است که نخست در قالب پیروان مذهب حنبلی داخل شده و بعداً توانست تمامئ مذاهب چهارگانۀ تسنن را مغلوب ساخته و کمراسلام را با اشغال مرکز مسلمانان (شهر های مقدس مکه و مدینه) به طور موقت هم که شده بخاک بمالد هرچند در دراز مدت برد با حق و حقیقت خواهد بود. نتیجه دیگر این خوشباورئ اهل تسنن پدیدۀ شوم فداییان شیطان ویا حمله کننده گان انتحاری است که امروزه گریبانگیر تمامئ جهان و بالخصوص امت اسلامی گردیده.
دستآورد دیگر تساهل وخوشباورئ اهل تسنن در داخل کشور همانا تداوم جنگ داخلی برای قرنهای متمادی و بر اثر ترویج نفاق توسط جاسوسان اجنبی در لباس ملا و مولوی میباشد. مثال های خوب این حقیقت آشکار مولوی های انگلیسی به نام ملاخرواری، ملاببر، ملا گاو و غیره در گذشته های نچندان دور (قبل از کودتای هفت ثور) در ولایات جنوبئ قندهار، هلمند، ارزگان و ملاجانبت اخند (سردبیربخش پشتو بی بی سی در دهۀ گذشته) در ایالت سرحد پاکستان و هزاران مورد دیگر در سراسر کشور های اسلامی میباشد. بعد ها و بر اثر تبلیغات مسموم همین پیشنمازان اهل سنت در ولایات پشتون نشین که آمیخته با احساسات قومی و نژادی گردیده بود، لشکری بوجود آمد (طالبان) که بجز شرارت و آدم کشی هیچ هدفی را تعقیب نمیکردند و نمیکنند. علت اصلئ این حرکت وحشیانه را باید در نقاط ضعف وافریکه در مذاهب چهارگانه بالخصوص در مذهب امام ابوحنیفه وجود دارند، بجوییم.
پس در آینده قبل از اینکه در عقب جماعتی میخواهید نماز تانرا ادا کنید باید نخست تر از همه از مومن و مسلمان بودن امام آن جماعت معلومات کافی بدست داشته باشید.
2. در فقه جعفری هیچ مانعی در راه خواندن نماز سنت وجود ندارد اما طوریکه از نام این نماز معلوم است با نماز های دیگر که حکم واجب را دارند، فرق میکند. فلهذا هر فردیکه پیرو مذهب جعفری میباشد، از خواندن نماز سنت منع نگردیده ولی به این عمل نیک مجبور هم نگردیده است. اینکه آن جماعت نماز سنت را نخوانده است حتی نظر به فقه حنفی نیز مرتکب گناه نگردیده ولی اگر میخواندند شاید مستوجب صواب بیشتر میگردیدند.
اینکه شما گفته اید آنها در جریان تلاوت قرآن عظیم الشان هر یک دقیقه بر رسول اکرم (ص) و عترت آن حضرت صلواة میفرستادند، به نظر بنده از جانب شما اغراق شده است چونکه بنده نیز عمریست که در مسجد و جماعت شرکت میکنم و در جریان تلاوت قرآن هیچگاهی نشنیده ام که قاری و یا اطرافیانش صلواة فرستاده باشند. فقط در هنگام شنیدن اسم مبارک رسول اکرم (ص) اهل تشیع بخاطر احترام وافریکه به آنحضرت قایل هستند، با صدای بلند صلواة میفرستند. اما نکتۀ دیگریکه شما در آن مرتکب تهمت و کذب گردیده اید اینست که صدای این جماعت، مزاحم همسایه ها میگردید... تعجب من در این است که این مسجد بدون در و دیوار در کجای این عالم است که ما نمیدانیم؟ یگانه مسجد بی در و دیوار را در یکی از شهر های جنوب غرب (لشکرگاه) به اسم مسجد لغری (که در پشتو به معنی بی کیفیت و برهنه است) دیده بودم که در همانجا نیز یکی از جاسوس های انگلیس برای سالیان متمادی مردم اهل سنت بازار را جماعت داد و بالاخره رازش افشا گردید... و اگر آنها از طریق بلندگو ها برای مردم مزاحمت میکردند، این نشانۀ حماقت خود اوشان بوده و از این گونه حماقت ها برادران اهل سنت ما روزانه و با مباهات و فخر زیاد در مناطق سنی نشین میکنند که اگر نیاز داشته باشید بنده حتی از مساجد و شهر های که این عمل ناپسند در آن صورت میگیرد نام خواهم برد...
اهل تشیع اگر در خواندن دورکعت نماز آنحضرت کاهلی میکنند، اما هیچگاهی در دین آنحضرت بدعت ننموده و کشتار مردم بیگناه را مباح ندانسته و مال و ناموس آنها را به یغما نمیبرند. به وصیت و فرمایشات آنحضرت نهایت احترام و توجه را مبذول داشته و جسد آنحضرت را در میدان نمیگذارند تا برای تقسیم قدرت (برخلاف وصیت پیامبر خود) در ثقیفۀ بنی ساعده گردهم آیند...
اهل تشیع با شنیدن نام مبارک آنحضرت (ص) سرتعظیم فرود آورده و صلواة میفرستند بر روان پاک او و خاندان معصومش. بنابر فرمایش آنحضرت دست به گدایی نمیزنند و در مقابل از کار کردن عار ندارند. خون و ناموس دیگران را هیچگاهی مباح نمیدانند (عمل وقیحانه ی را که هم کیشان سنی مذهب ما در طول تاریخ چه در داخل و چه در خارج از کشور در حق اهل تشیع و سایر انسانهاییکه معتقد به ادیان دیگر بوده اند، مرتکب شده اند). مثال خوب این ادعا حمله وحشیانۀ عبدالرحمن خان و ملاعمر است که محور جنگ وحشیانۀ خود را بنابر فتوای ملاهای انگلیس تبار، جهاد نامیدند! و مثال بیرونی اش حملات وحشیانه وهابی (که اساس اش را همین مذاهب چهارگانه اهل سنت تشکیل میدهد) ها به عتبات عالیات در عراق و سایر مناطق شیعه نشین، میباشد.
ادعای کاذب دیگریکه شما نیز مانند وهابی ها، بر ضد اهل تشیع تکرار نموده اید اینست که اهل تشیع تمام نماز ها را در بیست و چهار ساعت یکجا میخوانند. در رد این ادعای کاذب باید گفت که بنابر احکام فقهی امام جعفر صادق، خواندن نماز های پنج گانه در پنج وقت بسیار خوب و مستحب است اما پیروان این مذهب بنابررهنمون آنحضرت میتوانند نماز های پنج گانه را در سه وقت از روز ادا کنند. طوریکه نماز صبح در صبح، نماز ظهر و عصر بعد از شنیده شدن اذان ظهر و متعاقب یکدیگر اما با وقفۀ یک تسبیح از حضرت فاطمه زهرا (س) و دو رکعت نماز سنت که به تعقیب آن نمازگزاران مختارند تا نماز سنت را بخوانند یا خیر. بالآخره نماز های مغرب و عشا به عین ترتیب و بعد از شنیده شدن اذان مغرب ادا میگردند.
این شیوه ایست که شما نیز در صورتیکه نتوانید نماز را دروقت اصلی آن بخوانید، اجرا میکنید. بطور مثال اگر شما نماز ظهر را نتوانید با جماعت و دراول وقت بخوانید، آنرا با نماز عصر یکجا (در هنگام نماز عصر) میخوانید ولی ما مانند وهابی ها نمیآییم تا شمارا متهم به کفر نموده و یکجا خواندن نماز هایتان را به باد تمسخر بگیریم. همانطور این عمل را شما در مورد قضا شدن نماز شام نیز مرتکب میشوید. البته بهتر است تا بجای اینهمه توجه به نماز ها، یک کمی به حق الناس و حقوق مخلوق خداوند ج نیز بیآندیشید.
علت اصلئ این موضوع (البته به فکر بنده و افرادیکه من از آنها پرسیده ام و آنها در مسایل فقهی اهل نظر بوده اند) که اهل تشیع نماز پنج گانه را اکثراً در سه وقت ادا میکنند، این است که مذهب تشیع همیشه خواسته است (بروز) و یا بقول انگلیسی زبان ها (اَپ تُو دِیت) باشد و از ضیاع وقت جلوگیری نماید (این امتیاز را وقتی تقدیر خواهید کرد، که مردم کشور ما نیز مانند باشنده گان کشور های متمدن صاحب کار و مصروفیت گردند... و خودم در طی چند سال مسافرت در غرب به ارزش این نعمت بزرگ واقعاً فهمیده ام در حالیکه دوستان سنی مذهبم اکثراً نمیتوانستند نماز عصر خود را به موقع بخوانند اما بنده با استفاده از وقت نان چاشت نماز های ظهر و عصرم را نیز بجا میآوردم...) زیرا تشیع طبق شرایط 14 قرن پیش زنده گی ننموده و مذهب شان نیز مذهب جمودیت نیست و برعکس هم کیشان اهل سنت بعد از درگذشت امام های چهارگانۀ مذاهب خویش (شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی)، دروازۀ اجتهاد را بکلی بستند و آوردن هر نوع تغیری را در مسایل شرعی ممنوع اعلام نموده و بدین صورت از مذاهب چهار گانه، مذاهب خشک، بدون انعطاف و شکننده ساختند. نتیجه اش را نیز شما هموطنان خوبم به چشم سر مشاهده نمودید که ملاعمر ثانی (امیرامنافقون یک چشمه) دیدن تلویزیون، تعلیم و تربیۀ خانم ها، راننده گئ خانم ها، حق رای دادن خانمها و بسیاری از مسایل پیش پا افتاده و ساده را که حقوق اولیۀ تمامئ انسان اعم از زن و مرد است را ممنوع و حــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرام اعلام نمود. این مسئله به ملاعمر ثانئ بی شاخ ودُم محدود نمیگردد بلکه همین حالا در کشور عربستان سعودی که شما اهل سنت حتی بدون اعلان رهبران فاسد و نوکرش نه روزه میگیرید و نه هم افطار میکنید، زنان حق داشتن شناسنامه، جواز راننده گی و جواز رای دادن ویا شرکت در انتخابات را ندارند...
و بالاخره در کُل بهترین دستآورد این مذاهب خشک و شکننده همانا حملات انتحاری به مردم بیگناه و بی پناه، آله دست بیگانگان شدن، کشتار هم کیشان و مابقئ انسانها و غیره مسائل حادیکه امروزه بصورت غده های سرطانی باعث بوجود آمدن مشکلات فراوان برای تمامئ امت اسلامی گردیده است.
3. اینکه شما ادعا نموده اید که امام مسجد گفته (نعوذباالله) مقام علی ع از پیامبر اسلام بالاتر است نیز فکر کنم خارج از دو حالت نباید باشد، یکی اینکه شما در حس شنوایی تان مشکل دارید و دوم اینکه آن ملاامام نیز یکی از فرستاده گان انگلیس بوده و شما از تشخیص شخصیت وی عاجز بوده اید.
اما اینرا باید واضح سازم که بنابر خصوصیاتیکه حضرت علی ع داشته است و بنابر حدیث موثق پیامبر گرانقدر اسلام (ص) مبنی بر اهل و بیت بودن (حضرت علی، حسن، حسین و فاطمه ع) اینها از یک نور بوده و تولد حضرت علی ع در کعبه نیز بر علاوۀ جانفشانی های آن حضرت در راه پیروزئ دین اسلام همه گی امتیازاتی بزرگی اند که حتی اهل سنت نیز با گفتن (کرم الله و جهه) برای حضرت علی (ع) او را و موقفش را از سایر اصحاب (بالخصوص عالی جنابان هریک ابوبکر، عمر و عثمان) متمایز و تفکیک مینمایند. آیا شما تا هنوز فکر نکرده اید که حضرت ع را چرا (کرم الله و جهه) میگویید و مابقئ خلفای راشدین را (رضی الله عنه)؟
این بخاطریست که حضرت علی ع در طول عمر خود مرتکب کوچکترین گناهی نشد. از کودکی اسلام آورد و تا نوشیدن جام شهادت تعهد عمیق به دین اسلام و حضرت رسول اکرم (ص) داشت. اما بر خلاف وی عالی جنابان هریک ابوبکر و عمر تا قبل از قبول نمودن دین اسلام هر دو اقلاً هشت، هشت دختر خود را زنده بگور نموده بودند... و بدعت اوشان در دین اسلام مبنی بر قبول نکردن وصیت نامه پیامبر گرامی (ص) و گرفتن قدرت بزور مطلق و لشکر کشی های بیجا و بی مورد که باعث قتل عام صد ها هزار افراد در سراسر خاور میانه، افریقا، اروپا و آسیای دور گردید و دعوت مردم به دین مبین اسلام بزور شمشیر و نیزه که بالاخره دین اسلام را برای جهانیان به نام (دین شمشیر) معرفی نموده و حتی حکومت آل سعود که به امر باداران غربئ خود و با استفاده از اشتباهات مکرر و جبران ناشدنی اکثریت خلفای (غاصب و زورگو) تصویر شمشیر را در زیر کلمۀ طیبه بر روی بیرق کشور عربستان حک نمود تا دین اسلام را بیش از پیش بدنام سازند.
آری دوست عزیزم جناب مزاری صاحب!
ظاهراً شما اهل شهر مزارشریف میباشید. شهریکه بخاطر خاک حضرت علی (ع) شریف و مقدس است. تاهنوز هیچگاهی فکر کرده اید که چرا مسلمین یادی از مزار جناب ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه و یزید را نمیکنند؟ اما با زیارت مزار یازده امام اهل تشیع به تعداد زیادی از مردم در طول قرن های متمادی شفا یافته و به مقصد و مراد خویش رسیده اند. اما تاهنوز ما نشنیده ایم که فردی از قبور عالی جنابان هریک ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه کدام کرامتی دیده باشند...
از خطبه طولانئ حضرت رسول الله (ص) در وادئ غدیر خم حتماً بیخبر اید. در این خطبه بر علاوه انتخاب وصی و جانشین خودش، آنحضرت حدیث معروف "هر که من مولای اویم، علی مولای اوست" را نیز بیان داشت که علمای اهل سنت نیز بر این موضوع معترفند.
راستی رویداد (مباهله) را نیز نباید فراموش کنید. با خواندن این مطلب شاید علم تان به کرامات خاندان رسول اکرم (ص) بیشتر گردد...
شما حضرت علی (ع) را کم ارزش تر از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه میدانید که خود جفایست بزرگ در حق بزرگترین مرد اسلام پس از پیامبر اکرم (ص).
ادامه دارد...
21 سپتامبر 2008, 22:09, توسط جاوید
ادامۀ پیام قبلی...
4. "طبق آیات و روایات، شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است.
خداوند در آیه 256 سوره بقره میفرماید:«برای اوست هر چه در آسمانها و زمین است. کیست که بدون اذن او بتواند نزد او شفاعت کند؟» اما آیا خداوند اجازه شفاعت را به کسی می دهد یا نه؟
در آیه 44 سوره زمر آمده:«همه شفاعت برای خداوند است» ولی خداوند به افرادی که خودش بخواهد اذن شفاعت می دهد؛ همان طور که خداوند علم غیب را مخصوص خود می داند اما در آیه 27 سوره جن می فرماید:«خداوند عالم به غیب است و بر علم غیبش کسی را مطلع نمیگرداند، مگر رسولش و کسی را که مورد پسند و رضایت او باشد.»
بنابراین علم غیب مخصوص خداوند است و علم رسول خدا همان علم خداست. شفاعت هم مخصوص خداوند است و به افراد دیگری نیز این اجازه داده شده است." (برگرفته از دانشنامۀ رُشد)
پس چه کسی بهتر از رسول الله (ص)، علی و اولاده اش که اولاده پیامبر نیز همانها میباشند (شما نیز معترف بر این میباشید که سید واقعی کسیست که شجره اش را به حضرت علی و فاطمه بنت محمد (ص) رسانیده بتواند و در غیر آنصورت او سید نیست) و به اذن خداوند متعال (ج) آنها میتوانند شفاعت کنند..
5. بله امام جعفر صادق ع همانطوریکه از نامشان پیداست از صداقت فراوانش به این لقب مسما گردیدند و اهل تسنن نیز بر این موضوع واقف و معترفند. امام ابوحنیفه از شاگردان وی بوده است اما اهل تسنن بخاطر اینکه کم نیآورند بعضاً از گفتن این حقیقت شرمیده و انکار میورزند. اما تا جاییکه عقل سلیم حکم میکند امام جعفر صادق نمیتوانسته است سایه وار بدنبال امام ابوحنیفه رفته و وی را از تشکیل یک مذهب جدید باز دارد.
نمک حلالی و نمک حرامی جناب امام ابوحنیفه را چونکه در عصر ما زنده گی نمیکرده است، پس باید از اعمال پیروانش حدس زد... یعنی با توجه به طالبان و القاعده میتوان فهمید که حرف از چه قرار بوده است... این مکتب کمتر آدم و انسان تقدیم جامعه نموده و مابقی را که هم شما و هم ما میبینیم که روزمره چه دسته گل هائ را به آب میدهند...
6. مذاهب زیادند ولی طبق فرمایش رسول اکرم (ص) یکی از آنها ناجی خواهد بود و انسان های که از عقل سلیم بهره مند باشند راه خود را به خواست و کمک پروردگار خویش خواهند یافت. یقیناً که این راه، راه طالبان، القاعده، و مولانا های دیوبند (بخاطر تربیه حمله کنندگان انتحاری و تروریست های کله پوک) نخواهد بود...
در اخیر میخواهم یکی از مسائل بسیار ساده اما بسیار مهم را خدمت تان مثال بیآورم و آن چیزی نیست بجز وضو که بین مذاهب چهارگانه اهل سنت و مذهب جعفری در بارۀ دستور آن اختلاف نظر موجود است. در قرآن عظیم الشان در سورۀ مائده، آیۀ ششم خداوند متعال (ج) چنین میفرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم
يا ايها الذين آمنوا اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق و امسحوا برؤسكم و ارجلكم الى الكعبين و ان كنتم جنبا فاطهروا و ان كنتم مرضى او على سفر او جاء احد منكم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون.
ترجمه: بنام خداوند بخشنده مهربان
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه به نماز مىايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگى پشت پا) مسح كنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل كنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده ( قضاى حاجت كرده)، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كردهايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد! و از آن، بر صورت ( پيشانى) و دستها بكشيد! خداوند نمىخواهد مشكلى براى شما ايجاد كند; بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد; شايد شكر او را بجا آوريد!
صحت همین ترجمه را میتوان از موضوع تیمم در مقایسه با وضو نیز دانست.
اما متأسفانه پیشوایان و مؤسسین مذاهب چهارگانه با بدعت در ترجمه وتفسیر این آیۀ شریفه که بسیار روشن و واضح است کار را از تهداب خراب نموده اند و با در نظر داشت این موضوع و با استناد به گفته شاعر (خشت اول چون نهد معمار کج /// تا ثریا میرود دیوار کج) به این معنی که مذاهبی که وضویش مشکوک و مغشوش باشد پس چگونه بر نماز و سایر اعمالش بحث کرد؟!
حالا نیز ای جان برادر تا دیر نشده امیدوارم در امور دینی و تاریخی تحقیق های همه جانبه و غیر جانبدارانه و بدور از اغراض شخصی نموده تا باشد راه درست و صحیح را پیدا کنید که البته به نفع خود تان است نه من یا خداوند بی نیاز (ج)...
در اخیر این سوال را دوباره تکرار میکنم که ای خواهران و برادران اهل سنت!
شما که فکر میکنید پیامبر اکرم (ص) بنابر رعایت بعضی از مصلحت های اجتماعی جانشین و وصی اشرا قبل از رحلت خویش در غدیرخم انتخاب نکرده است، پس جناب ابوبکر چگونه دست به این عمل زده و جناب عمر را قبل از مرگش جانشین و ولیعهد تعین نمود؟! آیا (العیاذباالله) فهم و دانایی جناب ابوبکر بیشتر از پیامبر اسلام (ص) بوده است؟!
شما لطفاٌ عمیقاً بیآندیشید تا شاید راه درست را قبل از مرگ، بیابید.
امید تا اندازۀ پاسخ خود را گرفته باشید و به امید رستگار شدن پیروان اصحاب ثقیفه بنی ساعده... والسلام
22 سپتامبر 2008, 09:15, توسط مزاری
دوست دانشمند آقای همایون در پناه خدا باشید ! از پیام مسبوط و همه جانبه تان اظهار امتنان و سپاس مینمایم . امیدوارم دوستان ما بدون آزده گی و تعصب ، با قلب گرم و مغز سرد با مسایل دینی و مذهبی برخورد نمایند ، بهتر خواهد بود . باز هم از شما دوست حلیم قلبأ ممنون ام تا چند لحظه وقت گرانبهای خود را صرف جواب به پرسش هایم نموده اید ! مزاری
25 سپتامبر 2008, 17:21, توسط tareq
ze daste shea wo sonni hardo faryad
ke hardo rohe deen ra dada barbad
wa ya ba goftaye mawlanaye bozorg ke megoft: to haqeqat ra nadani ghafeli,,,,,,,,,,,,,to gereftare abobakro ali
kasa haye dagh tar az ash, dar har mazhabo maktabe ke hasteed homan mazhabo maktab ra ba gonaye kamelash payrawi koneed bedone eenke degare ra takfeer ya tamskhor koneeed , chon khatema mastoor ast , ki koja khahad raft, kas nadanad ba joz khoda okkkkkk
26 سپتامبر 2008, 13:31, توسط جاوید
دوست و برادر بزرگوارم آقای طارق
نخست از همه سلام و عرض ادب! دوماً اینکه از نوشته شما که مبنی بر مفکورۀ تان است، بوی شوم وهابیت میآید!
شما را به مطالعه عمیق و علمئ تاریخ اسلام دعوت میکنم. نگویید که به کتب تاریخی و یا اسناد آنزمان دسترسی ندارم. جوینده یابنده است.
فکر کنم شما جوان بوده و نیروی مورد نیاز را نیز برای این کار دارید.
غرب امروز اگر به قلعه های مدنیت و خوشبختی رسیده، یقیناً بخاطر تحقیق و جستجویست که در تاریخ و گذشته ها نموده اند.
از جمودیت و خشکی در دین بترسید و دین را کور کورانه از مولوی های مقعد ناشستۀ تان قبول نکنید.
باقئ حرف ها باشد برای آینده...
موفق باشید
21 سپتامبر 2008, 07:33, توسط yama
zahedi saheb salam!
ai kash ein mardome tahte tahmeel rafta e arab wa bekhabar az islam dar mawrode islam medanistand
dar haqeqat einha kasani hastand ka shamel band hai qachaqe islam hastand
maqala ba sorat omom aali bod
آنلاین : Zahedi aziz salaam
24 سپتامبر 2008, 22:06, توسط اکبر
از طرف ما هاها سلام ها برای اقای محترم جاوید جاویدان!!!!
بخدا قسم استاد استی و یا استاد داری و مهم اینکه حق مطلب خوب ادا کردی..
اگرچه پیامبربعد از ناجی بشریت هرگز نخواهد امد ولی در باره جوابهای تو اگر گناهکارشوم طلب استغفار دارم از بارگاه ایزد متعال و اگر گناهکار نشوم باید بگویم که پیامبر گونه بود!!!
بااین کار شما حتی از بار گناهان اقای زاهدی کاسته شد باور کن..
مریدشما اکبر
1 اكتبر 2008, 00:43, توسط عبدلخان - ورجنیا - امریکا
احترام فراوان به همه عزیزانیکه اختلافات نظرشان را به همدیکربااشکال مختلف ابرازداشته اند.
ایا شما عزیزان بدون تعصبات مذهبی - نزادی - منطقوی -لسانی و غیره و بدون آنچه در طول زندگی ازآوان کودکی از فامیل - منطقه - مدرسه - مسجد -آموخته اید- لحظه متوجه شده وفکر کرده اید اگر در موقعیت و شرایط زمانی و مکانی افراد مخالف خودکه تحت شرایط عنعنات واعتقادات دیگری قرار میداشتید آیادارای همین عقیده- مذهب و نظرکنونی می بو دید؟ آیا تمام انسانها باهر عقیده - ایمان و مذهب لسان وتمام اوصاف و شرایط زاده محیطی که دران پرورش یافته ایم نیستیم؟ ما که خودرا اشرف مخلوقات و متمدن ترین و عاقلترین موجودات روی زمین و حتی جهان میدانیم اگر این مطلب بسیار ساده را درک نکنیم و هرکس را با عقایدکه زاده شرایط محیطی - زمانی و مکانی شان احترام نکنیم و تنها آنچه عقیده ماست انراتحمیل کنیم ازدیگران نیزنباید توقع غیر ازان داشته باشیم.
26 دسامبر 2008, 12:11, توسط توفیق
هر چند آقای عبدل خان درست 3 ماه قبل و در اول اکتبر 2008 این پیام را نوشته اند، اما بجاست پاسخش را حالا و تا اندازۀ توان بنویسم:
آقای عبدالخان
حرف شما تا سن 10 ساله گی ویا حد اکثر 18 ساله گی قابل قبول است اما بعد از آن چونکه انسانها عاقل میگردند و سواد میآموزند، نظر شما دیگر معنئ نخواهد داشت.
بطور مثال تاریخ اسلام را که نمیشود همه دروغ دانست. بیاییم روی همین پاراگراف اخیر آقای جاوید که در بالا نوشته است دقت نماییم:
به چه دلیلی اهل سنت انتخاب جانشین توسط پیامبر را قبول ندارند اما انتخاب جانشین توسط جناب ابوبکر را قبول میکنند؟ این یک سوال کاملاً عاقلانه و منطقیست. اگر کودکان اهل سنت و گروهی از آنها که از نعمت سواد بی بهره اند نمیدانند و اینرا نمیپرسند، پس باسوادان و افراد هوشیار آنها باید این سوال را از خود ویا بزرگان مذهبئ خود بپرسند.
مثال دیگرش اینکه، سنی و شیعه صد در صد قبول دارد که یزید ابن معاویه یک فرد شراب خوار، بوزینه باز، زنا کار، قمار باز، عیاش، چشم چران، ظالم و خاین بود. پس چرا در مورد قضیه کربلا اهل سنت خموش بوده و قیام حسین ابن علی ع را که بر ضد بیعدالتی و ظلم یزید و اموی ها بود، جنگ قدرت و رقابت فامیلی میدانند؟
مانند اینها هزاران مثال زنده دیگر در شرایط کنونی داریم. مثلاً همین ملک عبدالله شاه عربستان سعودی که اهل سنت در سراسر دنیا بدون اجازۀ او باد ساطع نمیکنند، به کرات دیده شده که با جناب جورج بوش و سایر رهبران کفار شراب نوشی مینماید. چرا اهل سنت با استفاده از نیروی عقل و منطق خود تابو های مستحکمی که تا بحال در افکار اهل سنت موجود است را نمیشکنند؟
آری جناب عبدلخان
حق اندیشیدن یک کمی مشکل است و حق گفتن و عمل کردن به احکام راستین اسلام مشکل تر.
متأسفانه اکثریت اهل سنت اهل عقل و منطق نیستند و صرف با شمشیر و فحش پاسخ میدهند و گرنه دلایل بیشماری مبنی بر اشتباه بودن راه و روش آنها موجود است که از ترس حذف فزیکی نمیشود رو در رو با آنها در میان گذاشت.
خداوند متعال همه را به صراط المستقیم هدایت کناد! آمین!
27 دسامبر 2008, 23:40, توسط عبدلخان
عالیجناب آقای توفیق:
با کمال تاسف میبینیم که سراپا وجود وقلب عدهء ازانسانها که خودرا علمای دین ، نویسنده ، روشنفکر ودانشمند میدانند، چنان تحت تاثیر تعصبات قومی ، قبیلوی ، مذهبی وغیره قرار گرفته ، که متاسفانه آزاداندیشی وتعقل خودرابکلی از دست داده به محض دیدن یک نام که به قوم وقبیله خاص مربوط نباشد ویا با خواندن موضوعیکه با افکار ومغزمغشوش و شستشو شدهء شان موافق نباشد ، بدون تفکرو تعمق عاقلانه ،مورد توهین و تحقیر شان قرار میگیرد. این ها،بصورت عموم درتمام جوامع بشری وبطور خاص درجوامع اسلامی و مخصوصا" افغانستان که از سواد ودانش بهره کمتری دارند بعوض سعی و تلاش درراه بوجود آوردن احساس انسان دوستی ، مهر، ترحم وهمنوعی نسبت به یکدیگر، تخم بد بینی ، نفاق وقوم وقبیله پرستی را دامن زده با عث بد بینی ، کشت وخون وانواع بد بختی دربین خود وجوامع بشری میگردند.
برای من برعکس نظر یکی ازنویسندگان این سایت ، اخلاق انسانی اولترومهمتر از عقیده ، دین ومذهب میباشد. زیرا انسان معیوب به هر دین ومذهبی که باشد معیوب است. که نداشتن اخلاق انسانی هم یک نوع معیوبی ومریضی است. انسان با دیانت و معقول در عقاید ومذاهب مختلف مانند شعیه ، سنی ، عیسوی ، یهود ، بهایی وهابی ، هندو، زرتشتی بودایی و غیره اگر بدخواه ومضر جامعه بشری نباشد برای من قابل احترام است. بی منطقی وعدم استفاده از عقل خداداد و پناه به موهومات وخرافات و داستان های واهی که همه به منظور استفاده های شخصی ، قومی وقبیلوی مردم خاص ومنطقهء خاص و اغوای انسانهای خوشباور بوجود آورده شده ، باعث گردیده که امروزما انسانها خونخوار تر وظالم تر از حیوانات وحشی باشیم. پیروان چنین راه وروش نه تنها دشمن سرسخت بشریت بلکه خداوند هم از وی بیزار خواهد بود. بهتر نخواهد بود اگردانشمندان، علمای مذهبی و چیزفهم درهر عقیده ومذهب مخصوصا" اسلام، این همه اختلافات خودرا کنار گذاشته به هم دیگریک احساس محبت ، دوستی وهمدردی و احترام را در نظر گرفته و توجه نمایند که اختلافات قرنها چه ارمغانی نصیب شان نموده؟ اگر بعوض تخریب ، در اصلاح وبهتر شدن و بهبود زندگی شان تبلیغ ویکدیگررا تشویق ورهنمایی کنند بهتر نخواهد بود؟ میدانم که این اظهارات مانند یسین خواندن بر............ میباشد ، اما آنچه عاقلانه است نمیتوان ازان انکا ر کرد ولو که خلاف عقیده وگفتارکثیری از رهروان راه غلط باشد. ضمنا" به یک موضوع دیگرنیزمیخواهم تماس بگیرم و آن اینست که چندی قبل آقای توفیق اظهارات یکی از هموطنان مسیحی را در مورد غسل مخصوص وبخشش گناهان مورد تبصره قرار داده و مسخره وانمود کرده بودند. آیا عالیجناب اگر این عمل عیسویان را مسخره میدانند ، گاهی به موضوع تیمم اسلامی توجه فرموده اند؟ در اخیر باید درمورد دعای خیر آقای توفیق که ، خداوند همه را به راه مستقیم هدایت نماید، باید عرض کرد که دعای شان برای خودشان وبیشترین طرفداران وهمقطاران شان قبلا" به دربار خداوند متعال مستجاب شده. به همین علت است که ایشان بجز راه مستقیم ،اطراف واکناف خود، انکشافات وپیشرفت های سریع دنیای امروزی را که زندگی شان به آن وابسته است نمی بینند. دلم برای تان میسوزد . توفیق بیشتر در دعا وتکبیر برای تان استد عا میکنم.
4 اكتبر 2008, 02:51, توسط انجنیر نثاراحمد نائل (کوه پایه های بدخشان)
به نویسندهء مطلب در مورد چاپ مجدد قرآن پاک
خوبست هرکسی به قدر فهم وتوان که خداوند برایش عطا کرده است سخن گوید. باید هر کس جایکاه خود و مخاطب خودرا بداند، که چه میگوید که با که میگوید بناءبرای هر کس این حق در هیچ مقطع تاریخی داده نشده که در موارد که علم کافی ندارد قلم فرسایی نماید و اذهان عوام را به طرف خود به عنوان نویسنده و محقق یا القابی دیگری جلب نماید.من منحیث یک کسی که زبان مادری ام فارسی است زبان عربی را به حیث زبان دین خود که اسلام است و بواسطهء نبی آخرالزمان حضرت محمدص بما رسیده است پذیرفتم، می پذیرم و انشاالله خواهم پذیرفت.
من هیچکاهی با هیج زبان که خداوند برای انسانها برای تکلم و فهم ودرک متقابل یک دیگر عطاکرده است هیح مشکلی ندارم چون خداوند خود میفرماید که ماشما را قبیله قبیله وبه زبانهای متفاوت آفریدم تا یک دیگر را بهتر بشناسید واین خلقت را یکی از نشانه های خود نیز میخواند. پس به این لحاظ اگر کسی با تمام معیار های دینی که اسلام دارد آراسته باشد هیچگاهی دچار سو ظن نمیشود و نسبت به هبچ زبانی عقده نمیگیرد.
زبان که خداوندج برای قرآن که کتاب اش نیز است زبان عربی را انتخاب کرده است پس افراد جوامع بشری که دارای عقل محدود هستند کوچکترین حقی در تغییر کلام خداوند بزرگ ندارند.
لعنت خدا به کسانی باد که در برابر دین خدا و پیغمبرش قد بر می افرازند و به عنوان های دفاع از حقوق بشر، حقوق زن و غیره دین خدارا میخواهند از زنده گی و حاکمیت دور سازند. اما نتوان آنرا هرگز خدا برایشان نمیدهد چون خود می فرماید که ما حافظ و نگهبان دین (قرآن) خود هستیم.
26 دسامبر 2008, 03:38, توسط رسولی
سلام
نکته مهمی که باید یاد آور اساتید محترم شوم اینست که مواظب باشد از آنور بام لغزند .
قرآن باید عربی می آمد .
نه بخاطر اینکه پیامبر ما محمد بزرگ در عربستان بود و زبانش عربی بود .
بلکه بخاطر اینکه خود قرآن باید عربی میشد .
خود زبان عربی مهم بود در ارتباطی که با تعقل انسانها بر قرار میکند .
الر والکتاب المبین / انا نزلناه قرآن عربیا" لعلکم تعقلون .
اگر محمد پیامبر نمیشد / حتما خداوند فردی دیگر را که زبانش عربی بود به این امر می گماشت .
برنامه های خالق در محدودیت زمانی و مکانی ما نمیگنجد .
اگر بفرمایید پس چرا زبان خیلی از پیامبران عبری بوده . انهم دلیلی داشت . اگر دلائل نمیدانیم پیام خداوند را محدود به پاکی یک انسان با زبان خودش در منطقه اش نکنیم .
5 می 2009, 14:06, توسط شمشاد
جناب رسولی: امروز این اظهارات شما که باید چیزی که شما می فرمائید همان باشد وهمان شود، دیگر قابل قبول یک طفل صنف 3 هم نیست. دورهء پدرسالاری وزورگویی بسر رسیده. داستان های واهی ونقل قول ازاین وآن به زباله دانی تاریخ انداخته شده. هرادعا دلیل واثبات میخواهد. همه منطق وعقل ودرایت دارند جواب منطقی میخواهند وسوال شان اینست که این دلیل شما روی چه حقیقت استوار است. شما همه عقاید تانرا میفرمائید که دلیلی داشته مگر آن دلایل فقط در ذهن وتخیل شما ست. دیگران نمیدانند که در ذهن شما چیست. شما که ماشاالله باسواد هستید وحتما" مکتب رفته اید ویا در مدارس ومساجد خودرا تا این حدی که میتوانید این ماشین شیطانی (کمپیوتر) را بیاموزید وحتما" از انکشافات سریع جهان باخبر هستید، آیانمیدانید که نفوس جهان اسلام اعم از شعیه وسنی وهابی و غیره که هیچکدام یگدیگر را مسلمان ندانسته و بیشتر از 95 فیصد معنی الحمد را درین 1400 سال هنوزازبرکت این کتاب آسمانی که هرکدام به مزاق خود آنرا تفسیرمیکنند،وبعضی میگویند خیلی ساده وبسیط بوده با خواندن آن افراد عادی میتوانند تمام مشکل زندگی شانرا حل کنند ودیگری ادعا میکند که تفسیر آن کارعده خاص است وهر کس نمیتواند محتوی آنرا بداند، یک معما است که خالق جهان روی چه دلیلی لسان اقلیت را برای رهنمایی مخلوق خود گماشته است؟ ویا به ادعای بعضی نویسندگان که اعراب بزرگترین نفوس جهان را دردوره ظهوراسلام تشکیل میداد، و اگر این را هم بپذیریم پس چه باعث گردید که پیروان ادیان دیگر ودولت های که صد هاسال بعد از اسلام عرض وجود نمودند، امروز به مدارج عالی علم ومعرفت ، ساینس وتکنالوژی وانکشافات چشم گیر برای حل مشکلات مانند فقر، گرسنگی ، درمان درد وناجوری وبهترشدن زندگی افراد جوامع شان رسیده، ولی جهان اسلام هنوز در گرسنگی بد بختی، بیسوادی وجهالت بسر میبرند؟ آیا چنین سوالات در ذهن هر انسان با شعوربروز نمیکند؟ اگر جواب شما منفی باشد، پس فرق بین ما وگوسفندانی که با هی هی چوپان پس وپیش روان هستند چه خواهد بود. با احترام