صفحه نخست > حقوق بشر > مشت نمونه خروار، 64 مورد از جنایات خاندان سید منصور نادری!

مشت نمونه خروار، 64 مورد از جنایات خاندان سید منصور نادری!

همراه با عوامل و منابع اساسی ترورها و توطیه های خاندان سید منصور نادری در طول تاریخ
امضا محفوظ است
چهار شنبه 25 مارچ 2020

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

نشر نخست: يكشنبه 8 فبروری 2015

با نثار احترام بی پایان به همه بزرگان,داشمندان,مدافع حقوقی بشری,جوامع مدنی ,مسولین دولتی وتمامی انسانهای بااحساس که بخاطر نجات انسان مظلوم از دست ظالمین به خاطر رضائی خداوند(ج) فعالیت میکنید.اینک بصورت فشرده نمونه ازقتل های صرف افشا شده خاندان سید منصور نادری ظالم را که مستقیما از مشاهدین بالفعل حوادث,وارثین شهدا,بزرگان قوم,مردم عادی, نشرات اجتماعی ومنابع دولتی که راجع به قتل های پلان شده وزنجیره ای و دوامدار بزرگان قوم ,دانشمندان ,تحصیلکرده ها,افرادساده ومظلوم وهمه آنانیکه فقط علیه استبداد ,ظلم, فحشا وناروائی های که خاندان سید منصور نادری وکیل درولسی جرگه بالای مردم مظلوم روا داشته است .ذیلا جهت آگاهی ,افشا واز همه مهمتر به خاطر نجات انسانهای مظلوم وکادرهای با استعداد کشوراززیر
تیغ این جبارتاریخ ومرم مظلوم به گروگان گرفته شده درآینده به شما تقدیم مینمایم!

1- بدبختانه وزیر احمد ولد بختیاری ازولسوالی شیبر بامیان همراه با مادر,خشوونامزدش (گلچهره) روزی بخاطرگرفتن دعا به منظورعروسی گویا از پیری وحشی خود سید منصورنادری به خانه اش میروند . سیدمنصور ناجوانمرد انه بادیدن گلچهره که چند مرتبه سن خورد دارد.هدایت میدهد که چند روزی به فامیلم خدمت کند,درنتیجه کار گلچهره تمام و وزیر احمد ساده وبی خبرازظلم فرعون زمان به گمان اغلب شهید وتاکنون هیچ خبر از ایشان نیست.
اما بیچاره گلچهره با وجود عذر وزاری فدای عقیده وباورخود شد که فعلا به اسم مستوره با داشتن یک فرزند به اسم عطاش در ویلای ازبکستان زندگی میکنند.مانند ده هادخترمعصوم دیگر وزیرخودرا برای همیش از دست داد.

2-دونوجوان به نام نائب (از خانواده میرزا فلتن) و گلنیسا نامزدش روزی به خاطرگرفتن دعا به منظور عروسی به پیش پیرخودآمد, امامتاسفانه این خاندان وحشی بعدازاستفاده جنسی گروهی چندین شب, مظلومین را به شهادت رسانیده وبه عقب خانه سید شجاع الدین وسیدمنوچهر پسران کاکایشان جهت توطیه انداخت,که بعدا از طر ف دولت افشاشد وباجمع جنایات دیگرش به اعدام محکوم شد..

3-غلام علی ذوالفقاروقربان بچه خرما بیوه درسال 1359 در ماه جوزا در دره کیان به خاطرسوال کردن شهادت دونو جوان با هم نامزد به امر سید منصورتوسط داماد شان به شهادت رسانیده شدند.

4-سید شجاع الدین مشهور به شجاع خان پسر کاکای ایشان به نسبت اختلافات رسیدن به قدرت وموضوعات فامیلی درشهر کابل ازطر ف طرفداران شان به شهادت رسانیده شد.وبعدا بیرحمانه بالای فامیل شان بصورت گروهی تجاوز جنسی نموده خانه واموال شانرا چپاول نمودند.که محترم تاج محمد وردک وزیر داخله وقت در جریان حوادث است.

5- سید قباد جنگی یک شخصی صادق ومتنفذ قوم درماه میزان1376از شهر مزارشریف اختیطاف وبعدا دردره کیان انتقال به بدترین حالت غیر انسانی شکنجه درجریان شکنجه به شهادت رسید.

6-سیدشهنشاه در ماه سنبله1360 در دره کیان به امر سید منصورتوسط پسر کاکایش به شهادت رسید.

7- سید شهاب الدین جوان 25 ساله وصاحب نظر جوان 29ساله در ماه سرطان 1361 در دره کیان در دربار فرعون منشانه سیدمنصور در محضر عا م ذریعه لت وکوب وشکنجه به امرسید جعفر به شهادت رسید.

8-ارباب یوسف ازمردم باکس قوم نیکپی درماه جوزا1360 توسط سیدمنصور,سیدجعفرپسرش ودیگرافراد موجود درمجلس شراب نوشی شان توسط سگهای جنگی به بسیار بیرحمی که تاریخ نظیر آنرا ندیده ,پارچه,پارچه وشهید نمود.

9-سید احمد برخوردار رییس اداری رییس تفتیش وزارت امور داخله و استاد فاکوته حقوق درماه سنبله 1369 توسط کورنظر وهمکاران آن درخانه اش درخوشحال خان به شهادت رسانیده شد و نظر کور بعد از قتل برخوردار خود را به سید منصور رسانید و منصور مقدار زیاد بانکنوت های هزار افغانگی را بالایش پاشید.

10-محمد ابراهیم آرزو از قوم نیکپی شاعر, نوسینده وخبر نگار درماه جورا 1367 توسط باز محمد از مزار شریف مشهور به بازک مزاری در شهر کابل به کمک افراد دولتی به شهادت رسانید. جرم آرزو نوشتن و نشر یک داستان کوتاه بود که جنایات سید منصور را افشا میکرد.

11-صفر دریوریک انسان با غیرت وفعال از قوم نیکپی درسال 1365 دردره کیان در محضر عام تیر باران نموده به شهادت رسانید.

12-فضل احمد دریور یک انسان با غیرت وفعال از قوم نیکپی درسال 1365 دردره کیان در محضر عام تیر باران نموده به شهادت رسانید.

13-ارباب عاشور علی ودو نفر از اعضای فامیلش در ولایت سمنگان از قریه پشت بند در ماه جوزا 1366 تیر باران وبه شهادت رسانیده شد.

14-قوماندان توراز بغلان درماه جورا سال 1374 در شهر پلخمری ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.
15- حاجی نواب قوماندان امنیه ولایت بغلان درسال1376درساحه غند 10 همراه با پسرش ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

16- قوماندان غیوراز مرکز بغلان درسال 1375با 10نفر همرهانش دریک توطیه ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

17-سید مراد یک قوماندان فعال قوم نیکپی ویک تحصیلکرده در توطیه ناجوانمردانه در مربوطات ولسوالی پلخمری به شهادت رسانیده شد.

18-علی مراد بای70ساله پدر سید مراد که قبلابه شهادت رسیده بودمظلوم به دولت عارض گردیده بود نامبرده را بخاطر خاموش شدنش توسط تروریست های شان در شهر پلخمری به شهادت رسانیده شد.

19 –نوروز برادر سید مراد شهید نیز مانند پدر وبرادر خود که مبادا در آینده به دفاع از فامیل مقاومت نکند در شهر پلخمری به شهادت رسید.

20-شاه قدم آمرامنیت ولایت بغلان با چار نفراز همراهانش دریک توطیه بم گذاری درساحه پلخمری ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

21-عمرعلی یک قوماندان فعال قوم نیکپی در توطیه ناجوانمردانه در مربوطات ولسوالی پلخمری به شهادت رسانیده شد.

22-کرم علی در توطیه ناجوانمردانه در مربوطات ولسوالی پلخمری به شهادت رسانیده شد.

23-باینظراز قریه سه پسته قوم نیکپی در توطیه ناجوانمردانه در مربوطات ولسوالی پلخمری یکجا با قوماندان عمرعلی و سید مراد اول با تصادم ترافیکی زخمی و بعد با فیر کلاشنکوف به شهادت رسانیده شد.

24-شاد محمد خان یک تحصیلکرده از قوم نیکپی توسط سیدجعفر به شهادت رسانیده شد.

25- تورن نورمحمد خان شیبری یک روشنفکر ویک جوان تحصیل کرده از ولایت بامیان درسال 1363 توسط باز محمد از خان آباد مشهور به بازک ,قوماندان بهمن,غلام علی وسلطان در منطقه شیبر به شهادت رسانیده شد.

26-مولادادخان آگاه از قریه چقمق شیخ ولسوالی دوشی یک تحصیل کرده یکی ازنخبه گان در1376 در حالیکه در زندان شخصی سید منصور زندانی بود، در دره کیان با ضربه های لگد توسط قاضی فکان فرزند یکی از ناظران سید منصور به قتل رسید.

27-ارباب نیاز محمد شخص متنفذ از ولسوالی دهنه غوری ازقوم دایمیرک درسال 1371 توسط نماینده خاص خود مولوی میر افغان به شهادت رسانیده شد.

28-الف خان یک شخص متنفذ قوم درماه میزان درروز روشن درسال1375دردره کیان درمحضر عام به شهادت رسانیده شد.

29-شربت خان یک شخص متنفذ قوم درماه میزان درروز روشن درسال1375درشهر پلخمری به شهادت رسانیده شد.

30- احمدشاه درسال 1361 دراثریک توطیه درمربوطات ولایت سمنگان به شهادت رسانیده شد.

31-حجم الدین درماه میزان1372در شهرکابل توسط تروریست های خاندان سید منصور به شهادت رسانید.

32-کور نظر قاتل سید احمد برخورداراز ولسوالی تاله وبرفک از قوم علی جم را در قریه کلانگذر ولسوالی دوشی در خانه ارباب گلمیردر یک پلان قبلا آماده شده نیز به قتل رسانید.

33- عین الدین پسر ده ملا قاتل سید احمد برخورداراز ولسوالی تاله وبرفک از قوم علی جم را در قریه کلانگذر ولسوالی دوشی در خانه ارباب گلمیردر یک پلان قبلا آماده شده نیز به قتل رسانید.

34-سید جمال الدین دراثر دسیسه وتوطیه این خاندان درسال 1366به شهادت رسانیده شد.

35-نعمت الله ولدسراج الدین از قوم نیکپی را به اساس امر سید منصور ارباب گل احمدنماینده خاص شان درسال 1363 در قریه علم علی به شهادت رسانید.

36-شیر احمد ولد پیوندیک شخص صادق ومسلمان صرف بخاطر عدم اطاعت ازدساتیر نامشروع خاندان سید منصور به حد لت وکوب گردیدومظلومانه بعداز چند روز جان داد.

37-دولت قدم در سال 1363 به امر سید منصور توسط افراد نامعلوم به شهادت رسانیده شد.

38-سنگی محمد ولد خدایداداز قوم نیکپی یک انسان صادق به اساس امر سیدمنصور پسر ش به شهادت رسید.

39-نظر ولد گلمراد درسال 1372در شهر کابل به شهادت رسید.

40-فخرالدین ازمرکز ولسوالی دوشی معاون ریاست5کاماز به خاطر اینکه یک تحصیل کرده بود,بسیاری از جنایات این خاندان رامیدانیست.مظلوم به امر سید منصوردر ساحه کیله گی در 1365توسط تروریستهای خود به شهادت رسید.

41-نورالله ازمرکز ولسوالی دوشی کارمند دولت درسال 1377به خاطر اینکه یک تحصیل کرده بود,بسیاری از جنایات این خاندان رامیدانیست.مظلوم به امر سید منصورشبانه اختطاف وبعدبه شهادت رسانیده شد.

42-سرپژه ازمرکز ولسوالی دوشی درسال 1376درساحه قریه خواجه زیداز طرف تروریستهایش شهید شد.

43-استاد اشرف ازمرکز ولسوالی دوشی درسال 1375در ماه سنبله سید هارون قومندان گارنیزون به شهادت رسانیده شد.

44-بی عبدالغفارولد حق نظردر سال1371 درمحضرعام علنا تیر باران نمود.

45-برادر رحیم خوجین را درسال1371 درمحضرعام علنا تیر باران نمود.

46-استاد عبدالوهاب یک شخصی تحصیلکرده درسال1371 به گناه استاد بودنش بعداز لت وکوب به شهادت رسانیده شد.

47-جمعه ولدعلی داد از قوم درغو ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

48-غفار ,بابه پسرش وخانمش ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

49-برهان الدین میرزاطالب درسال 1372در ولایت سمنگان ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

50-قاری چونته ولد حاجی نورعلی درسال1373به امر سید منصوروپسرانش درساحه کیله گی تیر باران شد.

51-حاجی عبدالاحد درسال1373به امر سید منصوروپسرانش درساحه کیله گی تیر باران شد.

52-حمیدالله شمرغی درسال1373درمورچه کوتل ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

53-صوفی خال نظرهمراه با پسر جوانش دردره وادو ولسوالی تاله وبرفک از خانه اش اختیطاف وبعدا تیر باران به شهادت رسانید.

54-غیب علی از ولسوالی تاله وبرفک در یک توطیه توسط پیچکاری به شهادت رسانیده شد.

55-محمدیار فرزند محمد دیدار برادر سید احمد برخورداردرسال1372توسط افراد تروریستش درساحه ده دانا شهر کابل بطور ناجوانمردانه به شهادت رسانیده میشود.

56-محمدفرید فرزند محمد ابراهیم آرزو درسال1372توسط افراد تروریستش درساحه ده دانا شهر کابل بطور ناجوانمردانه به شهادت رسانیده میشود.

57- یک نفربزرگ قوم به اسم صفر سرتیب با فرزندانش ازولسوالی دهنه غوری بعداز تعهد قرآنی ازطرف خاندان کیان به بسیاربیرحمی درمحضر عام به شهادت رسانیده میشوند.

58-محبوب ولد یوسف یکی از موسفیدان دره صوف ولایت سمنگان درساحه سر سنگ به شهادت رسانیده شد.

59-ملا خان محمد عضوکمیسون سید منصوردر ساحه تایمنی روزی ازقضای بد در کمیسون از وحشی گری ها,تجاوزات جنسی بالای ناموس مردم وغارت اموال مردم مظلوم از طرف مسولین وافرادغند 26 فرقه 80 درساحه تایمنی شهر کابل لب گشود.فقط فردای همان روز به دستور سیدمنصور شخصی میر افغان سمنگانی به تاریخ24 جوزای 1372 ملا خان محمد رابه زور به موتر جیپ روسی انداخته شده وبه فجیع ترین حالت به شهادت میرساند.جسدمظلوم را درداخل یک بوجی عقب جماعت خانه نخستین میاندازند,بیچاره خانمش از دیدن صحنه تاکنون دیوانه است.

60-قوماندان پهلوان از دره نیکپی درسال 1389 که در ساحه معدن طلا درقریه قرذغن ولسوالی دوشی زندگی میکرد به جرم داشتن معلومات قبلی ازجنایات این خاندان ومقاومت اینکه کارگران معدن باید از خود قریه باشداعتراض کرده بود.متاسفانه ازطرف سید منصوروپسرانش به شهادت رسانیده شد.

61-حبیب ولد علی جمعه درسال1389درحالیکه با موترش به طرف خانه اش روان بود به امر سیدمنصور وافرادش ترویستان با یک واسط کرولای سرخ حمله تروریستی مینماید. موصوف شدیدا از ناحیه گردن مجروح میگردد.بعداز تداوی درشفاخانه کراچی فعلا معیوب میباشد.

62-خانم ندا منشی شورای ولایتی ولایت بغلان فردای همان روزدر سال1389 درشهر پلخمری مورد حمله ترویستان با همان واسط کرولای سرخ قرار میگیرد.که ازناحیه شکم وستون فقرات شدیدا مجروح وبه شفاخانه جرمنها مورد تداوی قرار میگرد ,فعلا معیوب میباشد.

63-فقیرشاه خان کاندید شورای ولایتی, ولایت بغلان به جرم خدمتگار بودن به مردم وکا ندید نمودن به شورای ولایتی روز هشتم محرم سال 1393 درقریه درهگک ولسوالی دوشی ولایت بغلان به امر سید منصوروپسرانش با پرداخت مبلغ 50هزار دالر توسط یک گروپ ترویستی خویش به شهادت رسانید.

64- ده ها فرزند شهید دیگری گمنام مردم مظلوم این وطن که به حیله ها وشیوه ها ی گوناگون این خاندان وحشی نیز به شهادت رسیده است نتوانسته ایم به آدرس آنها دست پیداکنیم متاسف هستیم.

درپایان فقط دعا میکنم که خداوند (ج)روح شا نراشاد وبهشت برین را نصیب شان گردانیده,قاتلین وظالمین را به عذاب خود گرفتار کند.

اناالله واناعلیه راجعون.

عوامل ومنابع اساسی ترورها و توطیه های خاندان سید منصور نادری درطول تاریخ

خوانند گان گرانقدر! با توجه به لست ترتیب شده فوق از جنایات وحشیانه خاندان نادری ازمشاهدین, منابع اصلی متضررین و نشرات اجتماعی به شما تقدیم میشود. بنا باید دانست که این خاندان چگونه واز کدام منابع قدرت با چه توانمندی اینقدر جنایات راانجام میدهند ؟
دقیقا برای همه ما و شما سوالات ذیل مطرح میشود,که باید جواب داد.
I-چرا این خاندان با تمام قدرت بصورت پیگیربه اعمال ترور,وحشت وتهدید دست می زند؟
II-آیا اینچنین قدرت ازکجا بدست میاید؟
III- آیا منابع مالی آنها از کجاتمویل میشود ؟
VI- چرا با این همه جنایات افشا شده ,به محاکمه کشانیده نمیشود؟
I- بناً باتوجه به همه شواهد انکار ناپذیر که درطول تاریخ رخ داده است, نشان میدهد که این خاندان بخاطر حفظ ودوام قدرت وبهره گیری دوامدار ازمردم مظلوم اسماعیلیان که درحدود بیش از یک قرن تحت تسلط شان قرار دارنداین همه جنایات ترور,وحشت وتهدید را انجام میدهند,تا هیچ فردی ودر هیچ زمانی توان بلند نمودن صدای خودرا نداشته باشند.
II-این خاندان قدرت خودرا از بازی های ماهرانه و شیطانی فطری وذاتی خویش بیشتردرشراکت درقدرت دولتی همزمان درچندچهره بدست میآورند,که ذیلاتشریح میشود:
الف -چهره اول( روحانیت تقلبی)– این خاندان با تجاروب غنی که از گذشته های دوربا شیوه های مختلف درتطمیع افراد قدرتمند دولتی ومذهبی با دادن تحفه ها(دادن دختران وزنان زیباگویا بحیث خدمه, دادن قالین, طلا,اسپ بسیارزیبا ,ترتیب محفل های مجلل باشراب های قیمتی .....وغیره )برای شان به میراث مانده است وهمچنان فهم فوق العاده قوی که از شیوه های سواستفاده شیطانی از یک جامعه خیلی عقب مانده دارند . توانستن درظاهر در چهره روحانیت تقلبی چنان اعمال زشت و نا بخشودنی را بالای مردم انجام میدهند که تاریخ نظیر آنرا ندارد.
درحالیکه صادقانه باید گفت سید منصور نادری و خاندانش هیچگونه فهم و موقف دینی و مذهبی نداشته و ندارد. اینها به بسیار شیوه محیلانه تحت پوشش گویا روحانیت از وضع شدیدا متاثراز سه دهه جنگ نیز در افغانستان در برابرافراد غیر اسماعیلی چنان به شیوه های گوناگون تمثل نموده اند که گویا اینها واقعاً رهبری مذهبی و روحانی هستند . در حالیکه درین زمینه حضرت کریم آقا خان رهبر اسماعیلیان جهان بنا به اصول مذهبی کدام عکس العمل جدی نشان ندادند.ولی باز هم این خاندان به اعمال زشت خود ادامه میدهند.وتوطیه می چینند.
ب - چهره دومی( یک انسان مدنی تقلبی) –این خاندان با مشوره با مشاورین کهنه کار دولت های گذشته گویابا یکچهره بسیار معصومانه در یک چهره طرفدارحقوق بشری ,جامعه مدنی و روشنفکری روی یک چهره بسیار زشت وحشی بخاطری گول زدن و سواستفاده در ذهنیت عامه,جامعه مدنی و نهاد های علمی و فرهنگی چنان کار های را انجام میدهد و نشان میدهند که گویا این خاندان کاملا یک خاندان روشنفکر , علمی و فرهنگی و طرفدار حقوق بشر هم است . که این حالت و ژست شان یکی ازحرکت های کاملاً شیطانی این خاندان بخاطر فریب مردم میباشد .
در حالیکه برعلاوه مرتکب صدها قتل پلان شده وعمدی میباشند,هم اکنون ده ها دختر و زن معصوم اسماعلیان بحیث کنیز بخاطر سواستفاده در خانه های شان گروگان هستند .
اما بدبختانه جای تاسف ونگرانی اینجاست ,با وجود آگاهی کامل که همه مردم غیر اسماعیلی ازجنایات نا بخشودنی که از این خاندان دارند ولی باز هم ده ها روشنفکر , شاعر و نونیسنده غیر اسماعیلی محتاج به تحفه و غذا در دربار این خاندان درستایش شان و در خدمت شان قرار دارند .
ج - چهره سومی (یک انسان سیاسی تقلبی)- سید منصور نادری بخاطرسهیم شدن درقدرت و در بازی های سیاسی در افغانستان به کمک وهمکاری, رهنمایی و رهبری عده ازافراد رژیم های گذشته و سیستم های جاسوسی خارجی ومصرف پول زیاد چنان اکت میکنند که گویا یک چهره سیاسی فعال در افغانستان است . درحالیکه خود حتی سواد کافی هم ندارد.
د– چهره چهارمی( رهبرمذهبی تقلبی اسماعیلیان افغانستان )–سید منصور نادری کاملاًبا سفید چشمی و بی احیایی بحیث رهبرمذهبی تبلیغ میشود. که این نمایش کاملا دروغ , غیر انسانی و غیر موجه سواستفاده از موقف مذهب میباشد. در حالیکه رهبر مذهبی اسماعلیان حضرت کریم آقاخان امام ورهبر این مذهب بوده ,و در افغانستان رهبری مذهبی را رئیس کنسل آقاخان مینماید. که افراد شان در هر زمان مشخص میشودودر جماعت خانه هاافراد تحت نام مکی ها فعالیت میکنندو کار مذهبی را به پیش میبرند .
III –آیااین همه امکانات مالی را از کجا بدست میاورند ؟ جواب انیست سیدمنصور نادری و خاندان شان واقعاً پول کافی دارند که بتواند برای همه کارهای نامشروع خود از آن استفاده کنند این منابع از چندین منبع ذیل بدست میآید.
1- منبع مالی مردمی میباشد که این منبع از همان مردم مظلوم ساده و نادان گروگان گرفته شده اسماعلیان است که به ترس وحشت شان تسلیم است ازین مظلومین بنام ده یک , نذرونیاز, دست بوسی ,راه صافی , تحفه ها و غیره شیوه های نا مشروع پول اخذ میکنند.
2-منابع مالی دولتی که قبلاً به مدت ۱۵ سال حاکمیت تمامی دوایر و فابریکه ها و ادارات دولتی ولایت بغلان بدست شان بود و بزرگترین سواستفاده ها را انجام داند که به ملیاردها افغانی میرسد. درحالیکه دوسیه سواستفاده شان از منابع دولتی درحارنوالی فعلا موجود است که میخواهداین دوسیه هارا با دادن رشوت از بین ببرند.
3-منبع مالی بزرگ دیگری شان شراکت بزور وباجگیری این خاندان در سیستم تجارتی هزاره های اسماعیلی درداخل و خارج کشور میباشد. بطور مثال باید گفت اگر درصورتیکه کدام تجاری نخواهد این خاندان را شریک تجارت خود نسازد.این افراد بدو طریقه جزا داده میشود.
الف-طریقه اول این افراد را توسط اشخاص تروریست خود تهدید به مرگ میکنند,یا به انزوا کشانیده میشودویا هم ازطرف شان تکفیز میشوند.
ب-طریقه دوم با شناخت ویا با دادن رشوت به افراد فاسد دولتی درسیستم تجارتی شان درهر جای لازم موانع ایجاد می کنند. تا مجبورا به شراکت شان تن در میدهد.
4-یکی ازمنابع بزرگ مالی شان استفاده و استخراج غیر قانونی وناجائیزمعدن طلا قریه قرذغن ولسوالی دوشی ولایت بغلان از 20سال به این طرف تا یک مدتی با شرکت های خصوصی ایرانی وبعداتوسط مردم محل نشان دهنده خیانت ملی میباشد.
5-منبع دیگری بزرگ مالی شان عبارت ازکندن کاری محلات تاریخی مختلف وقاچاق آثار تاریخی به خارج از کشورمیباشد,که بار ها توسط افراد خود انجام داده اند. وگوای این حقیقت اخیراشهادت یک فرد معصوم در دره کیان درجریان کندن کاری به امر سید جعفر پسر سید منصور میباشد.
6- منبع دیگری بزرگ مالی شان ازمنابع مالی درتعاملات غیر قانونی باشرکتهای که تاثیرگذاری خاص خود را داشته است .مانند شرکت صدف مربوط سید منصور باشرکت روشان که در آغاز چنان ماهرانه ازاین شرکت توسط افراد خودبه ستونهای اساسی منابع قدرت مالی شان جابجا شدند که تمامی قراداد های بزرگ با موسسات و شرکت هارا بدست گرفتن به حد اعظمی سواستفاده کردند تا توانستن دست به دزدی و اختلاس زدند وپول اندوختند.
7- از منابع دستگاه های جاسوسی کشور های بزرگ و همسایه ها بدست میاورند که فعلاً در چندین کشور خانه ها و ویلاهای بزرگ تفریحی نیزدارند .
8- منبع بزرگ دیگرمالی شان از همان تسلیم گیری بیس بزرگ روسها درساحه کیله گی در ولسوالی دوشی ولایت بغلان که یک منبع بزرگ مالی بود که از فروش تمامی اجناس واموال آن میلون ها افغانی سواستفاده نمودند.
VI-چنانچه اکثریت مردم شریف افغانستان از سالها پیش از جنایات نابخشودنی آنها دربرابر مردم مظللوم ما بخصوص مردم مظلوم اسماعیلی آگاهی کامل دارند,وحتی تا درین زمان های نزدیک اکثریت مردم ما تمامی گناهان این جنایت کاران را به مردم مسلمان اسماعیلی نسبت میدادند ومتاسفانه به مدت های زیادبه الفاظ بسیار بد مانند :غالی, چراغ کشک ومرید سیدکیان یاد میکردند, وحتی صحبت کردن ونان خوردن را بااین مردم عار میدانستند.وچنانچه درزمان رژیم شاهی به ده ها تن این مردم مظلوم به نام بد این خاندان کیان درزمان خدمت عسکری به شیوه های گوناگون تحقیر,توهین وازبین رفتند.
پس بیایدباید بدانیم !باوجودئیکه همه حاکمان هرزمان وقدرت های دولتی ازهمه مظالم این خاندان کاملا آگاهی داشتند ,امامتا سفانه به جز ازرژیم طالب ها, ظاهر شاه وسردار محمد داود که این خاندان را مورد پیگرد قانونی قراردادند. قتل ها,ترورها وغیره جنایات شان افشا وتا سرحد اعدام ایشان را محکوم نمودند,دیگرهمه رژیمها با موجودیت فساد وافراد فاسد باگرفتن پول با این خاندان معامله کرده اند. ولی مردم مظلوم این سر زمین فقط ازدولت وحدت ملی توقع دارند.که با مبارزه در برابرفساد میتوانند علیه چنین جنا یت کاران نیز مبارزه نمایند وآنان را درمیز محاکمه بکشا نند.
درنتیجه معلوم است که درموجودیت فساد وافراد فاسد افشا وبه محاکمه کشانیدن چنین یک فرد ماهر و تروریست دولتی شریک با قدرت دولت یعنی با افراد بسیار قوی در داخل دستگاهی امنیتی دولت مشکل است به محاکمه کشانیده شوند. ولی امیدواریم.
درخاتمه باارایه این همه شواهد انکار ناپذیر ازتمامی مردم متدین کشور برادرانه تقاضا مینمائیم , که بخاطر رضائی خدا(ج) وبخاطرفریاد مادران داغدیده هرچه زودتر بداد این مردم مظلوم برسید وبه هر شیوه ممکن به خاطر افشا وبه محاکمه کشانیدن این خاندان کمک نماید .تا جلوی ادامه اعمال جنایت کارانه شان گرفته شده واین شیطان بزرگ به محاکمه کشانیده شود. (من الله توفیق)

با ابراز سپاس

"امضا محفوظ است" برای کسانی ایجاد شده که نمی خواهند هویت و نام آنان در کابل پرس? افشا شود. "امضا محفوظ است" مربوط به یک نویسنده نمی باشد و ممکن است نویسندگان زیادی از این امضا استفاده کنند. تشخیص اینکه چه کسانی می توانند از "امضا محفوظ است" استفاده کنند، پس از درخواست نویسنده، بر عهده کابل پرس است.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دربخش الف نوشته بالا در زمینۀ (روحانیت تقلبی ) خوانده میشود که گویا سید منصور به بسیار شیوه محیلانه تحت پوشش "گویا روحانیت از وضع شدیدا متاثراز سه دهه جنگ نیز در افغانستان در برابرافراد غیر اسماعیلی چنان به شیوه های گوناگون تمثل نموده اند که گویا اینها واقعاً رهبر مذهبی وروحانی هستند.در حالیکه درین زمینه حضرت کریم آقا خان رهبر اسماعیلیان جهان بنا به اصول مذهبی کدام عکس العمل جدی نشان ندادند.ولی باز هم این خاندان به اعمال زشت خود ادامه میدهندوتوطیه می چینند."
    بنابراین لازم می افتد درین باره روشنی انداخته شود که سید منصور هیچ ار تباطی با امامت اسماعیلی و جامعه اسماعیلیه جهانی ندارد. اویک رهبر خود سر وخود تراش است، زیرا او نه از سوی امامت اسماعیلی به عنوان رهبر مذهبی منتخب و برگزیده شده ونه هرگز امامت اسماعیلی به پیروانش اجازه دخالت در انتریک ها و بازی های کثیف سیاسی را میدهد. لذا لزومی نداشت وندارد که امامت اسماعیلی به یک فرد خود سرکه اورا درراس جامعه اسماعیلیه یا در مقام ومنصبی برقرار وتعیین نکرده باشد از خود " عکس العمل " نشان دهد. از طرفی، امامت اسماعیلی تاسیس وایجاد حزب سیاسی ونیزواحد های جنگی، یعنی غند ها، لوا ها و فرقه های ملیشه ای را اصلاً وابداً برای پیروانش اجازنداده ونمی دهد و این هم از دستور مصرح امامت اسماعیلی است که هرکه در امور مذهبی از دستور امام عصرش پیروی نکند او از گروه اسماعیلیه خارج است. ونیز هدایت امامت اسماعیلی به پیروانش اینست که آنان تبعۀ واقعی کشور خود بوده و در امر خیر وفلاح مردمش سهم بگیرد نه در امر کشت وکشتار، وبرادر کشی. در عین حال امامت اسماعیلی از خود قانون اساسی، نظامنامه تشکیلاتی مدون وجهان شمول دارد که بر اساس آن ادارات، نهاد ها، سازمانها و کونسیل ها انتصاب و بر گزیده می شوند ودر مقابل جواب ده می باشند.
    اما آنطوریکه به همگان معلوم است سید منصور آنگاهیکه در سال 1359 هجری در خدمت رژیم مزدور کمونیستی و متجاوزین شوروی داخل شد، از برکت مزدوری روس و کارمل ، صاحب فرقه ملیشه ای گردید، با اغتنام از فر صت و شرایط بحرانی موجود خودرا رهبر اسماعیلیان افغانستان خواند و با میلۀ تفنگِ آدم کشان و تروریستانش رهبری خود خوانده اش را بالای مردم فقیر، مظلوم و نا گاه اسماعیلیه قبولاند. وبنا به ضرب المثل عاماینه به اصطلاح " گاو پیر کنجاره خواب می بیند " حال هم خودرا رهبر اسماعیلیا ن افغانستان تراش میکند. واز همین آدرس هنگام کمپین انتخابی متقلبانه اشرف غنی به بازی کثیف سیاسی کار گرفت که از تمام امکانات پولی، انسانی و حتا خانوادگی هم کوتاهی نورزید، در پهلوی روسیاهی ها ی دیگر روسیاهی تاریخی ننگین تقلبات انتخاباتی رسوای سال 93را نیز بر جبین خانواده اش حک کرد. تا جائیکه دیده شده همواره تاوان رهبری بد را جامعه اش پرداخته است.

  • یک شاعر مردمی متخلص به" دروازی" در حدود هفت سال در جزو تام های فرقۀ 80 سید منصور تا سقوط قول اردوی نمبر 6او ایفای وظیفه کرد،او شاهد بود که چگونه سید منصورایندشمن علم وعالم به اتکاء فرقۀ آلوده اش روشنفکران، تحصیل کردگان، شخصیت های مردمی ونامدار ولایت بغلان و نیزباقی ساحات تحت نفوذعقیدتی خودساخته اش را بیرحمانه کشت، نابود کرد، کمین زد ودر زدو بند های کثیف با باند های خون آشام ودستگاهای جاسوسی خارجی شرکت جست. موصوف بخش کوچکی از آن جنایات را در قالب شعر ساده و عام فهم انشاداشته است، آنچه در نوشتۀ فوق تذکار رفته بخشی ازان قبلاً در اشعار این شاعر انشأ یافته بود واین خود بیانگر واقعیت های است مبتنی بر آدم کشی و جنایات سبعانه سید منصور .درینجا ابیات چندی ازان شعر طویل آورده میشود:
    ای سید منصور بگو که شوکت و شانت چه شد ـــ قول اردو فرقۀ هشـتاد غـنـدِ کیانت چه شد
    میزدی چوب ستـــم بر پیـکر اهــل خــرد ـــ دیو اندر کرسی والی بدورانت چه شد
    مزد کار افسرانت جز دوو دشنام چی بود ـــ مشت و سیلیهای آن جاوید بد نامت چه شد
    مال مردم را چپُ راست میزدی در جیب خود ـــ اینقدر گو در دل کوه از طلا، کانت چه ش
    پول نامشروع ترا کی از کفت بیرون شود ـــ دذدی و رشوه گری قاچاق کاروانت چه شد
    در حریم جنگلستان دلقکانت بود پلنگ ـــ ضرب و قضیه فکان، معراج و افغانت چه شد( آدم کشان سید منصور)
    در کمینگاه بود نشسته گرگ کفتاران دیگر ـــ بازک و پاینده و ناظر قربانت چه شد
    آنکه تورا شهره و مشهور عالم ساختن ـــ حقبین آزاده بود یار نگهبانت چه شد
    در همه سختی سپر بود در همه خوشی گهر ـــ آن هژبر پردلان و آن قوماندانت چه شد
    در همه جا گفته بودی افتخارم حقبین است ـــ افتخار و آبروی مرد میدانت چه شد
    حقبین اندر راه حق، حق با حقبین بود ـــ دُرّه زن بی شخصیت دوکتور حیوانت چه شد(داکتر شهاب الدین)
    میل داشتی جاگزین ناصر خسرو شوی ـــ میدیدی بالا زحد آن راه عرفانت چه شد
    از حسن ابن صباح کم نمی گفتی خودت ـــ آن خیال پردازیهای بی بر و بارت چه شد
    از جناب خود کُش بیگانه پروراین سوال ـــ دشمنی با پور حیدر(ع) صدق و ایمانت چه شد
    خود گزیدی حزب سادات بر دفاع خویشتن ـــ از تعصب بر جماعت صدق و ایمانت چه شد
    آیت الکرسی به حق که خوانده نتوانی درست ـــ در ردیف فیلسوفان نام و عنوانت چه شد
    با همین دستخوان پهنت خُرد گردیدی چرا ـــ رنگ رنگ ویسکی و ودکا از سر خوانت چه شد
    میزدی لاف دیگر از طالبان گیرم دمار ـــ جنگ ناکرده گریزان توپ و هاوانت چه شد
    شیر برفی یا عقاب آهنی چادر بودی ـــ کمتر از روباه شمارش شیر مردانت چه شد
    تایمنی تپه نشاط و طمطراقت تا بکی ـــ هریکی از گوشۀ مدح و غزلخوانت چه شد
    تحصیلُ دانش بدرگاهت حقیرُ بی صفت ـــ بیسوادُ بی خـدا افراد نادانـت چه شد
    دلقکان گویند خداوند گاه امام روز گار ـــ پهلوی فرعون جایت گو که یزدانت چه شد
    مینمودی ازغضب یارانت راهستان گور ـــ سید مرادُ سید احمد اهل دوستانت چه شد
    ازقفا تیر جفا بر سینۀ قیوم زدی ـــ مرغ وحشت جاگزین بام آشیانت چه شد (قیوم نواسۀ آخوند صافی)
    طرحریزی بر ترور شاه قدم تکرارها ـــ گشت افشا بمگذاری راز پنهانت چه شد
    خان محمد قاتلش افغانُ دستورش زتو ـــ نابودی اقوام پشتون راه سلطانت چه شد (ملا خان محمد تایمنی)
    برسر دسترخوان خود تور را کردی ترور ـــ هم طبق همسایگی با قوم بغلانت چه شد
    مولاداد آگاه چگونه قتل در فرمان تو ـــ زیر پا مشت لگد احساس انسانت چه شد
    در سراغ آرزو نور محمد خان شبر ـــ جاهلُ پستُ رذیل خاینُ غولانت چه شد
    شاد میگشتی بحرف دشمن دنیاودین ـــ دلگیر بالا نشین پر شورُ پترامت چه شد
    در صف تاریخ بنویشتم و ماند یاد گار ـــ الفتُ جاویدُ جعفر می پرستانت چه شد
    میکند سربازی این دروازی از گفتار خود ـــ میخلد مانند نی خار مغیلانت چه شد
    عرض خلق از ظلم تو در دفتر سیما سمر ـــ از گلو گیرد ترا گوید بدورانت چه شد.

  • چون نظام , نظام دیموکراسی است و تعریف اصیل دیموکراسی که حتا تانشمندان خود غبر بخاطر آن از بین رفتن چنین است که حکومت سرمایه دار برای سرمایه دار توسط سرمایه دار او این که میگم در حقیقت هم است و هم قابل دید است
    چون نظام از سرمایه دار است و منصور هم یکی از سرمایه داران است بنا خود هم قانون است وهم دولت از این خاطر به او کسی چیزی گفته نمیتواند

  • (( نموره گب ده گوش كر ))
    نموره گب ده گوش كر اليگو----نداره فايده شورؤ شراليگو ؛؛
    دعاكني كه گوشهاي شوه جور--- نموفامه موشه بدتراليگو؛؛
    دوگوشها كربوده چشماشده كور—گيله دره زپا تا سراليگو؛؛
    هنوزهم دست درازمونه ده هرسو----ده دستشي بيه مال زراليگو؛؛
    ازاول اومريض بودؤزيادشد ---- ده اي چندسال شده غدراليگو؛؛
    مريضيشي سرايت كرده هرجا-----كسيكه بوده بيخبر اليگو ؛؛؛
    خبرشده ازو مردم أگاه -------نميديه خودره هيچ در بر اليگو؛؛
    مريض بود حالي ديونه شده كم كم ---ازي ديونه كنيدحذراليگو؛؛
    مونه اوايله گويي وخت ؤناوخت --- موگه مره بوگي رهبر اليگو؛؛
    ده سونشي سيل كني مالوم موشه جور---يگگراميشنه ده دفتراليگو؛
    ده اي وقتاشده حالشي خرابتر -----كده مردمه خون جگراليگو؛؛
    مريضيشي موگه كه خوب نموشه --- شده اومنكر حيدر اليگو ؛؛
    نموكنه گوش ده گب قوم ؤخويشخو---فقط كه خورده چشم سراليگو؛
    آوكه از سرپريد هيچ فرق نموكنه ---- چه فرق دره بشد كمتر اليگو؛؛
    اوبدوا پس شده ازدست خودخو-----نموده فاميله بي سر اليگو؛؛
    ده اووختاكه بود كمزره خوبتر ----ده دوستي دوستي زدخنجراليگو؛
    ده يكوقت زمان دشت خيلي قدرت---بكشت ازحد زياد نفراليگو؛؛
    نكرده او دريغ از هيچ كاري----بكرد فاميل ره بي پدر اليگو؛؛
    سگهايشي توته كردآدمه زنده----موشه سوراخ دل كافر اليگو؛؛
    ازي خاطرديگه اوخوب نموشه---ده مردم شده درد سر اليگو ؛؛
    بيا دعا كني ازجان ؤ ازدل---- نموشه خوب بوره سَقَر اليگو ؛؛
    ديگه كارگر نيه دواده جانشي----شوه بيغم بوره زودتر اليگو؛؛

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • (( بسيارگويداين آن ))
    آن مردك لنگي سياچشمان او درجيب ما ""
    نه شرم دارد نه حيّا گشتگربگويم يا گدا ""
    آن عادتش ازخانه دان نامش منصوركيان ""
    بسيارگويداين ؤآن چندروپيه درراهي خدا""
    اصل سخن اينجابوددراصل گناه ما بود ""
    كارهم بدست مابود تعظيم شده عادت به ما""
    هربارگفتيم اي سيد داريم بتوچشم اميد ""
    داده به ماهروقت نويد گفته به مادردؤ بلا""
    هربارماتوهين شديم درپيش اونفرين شديم""
    ازدست خودبيدين شديم گفتيم تويي رهبربما""
    گفتيم به اوهستي بزرگ اوخودبخودگرديدسترگ""
    درجان ماشدمثل گرگ خونخوارشد دربين ما""
    گوسفندشودبايدنگاه اين گرگ باشد بين ما""
    گشته بلا درجان ما زوزه كشد او دائماً ""
    هروقت نمايداو شكار حلقه زده مانند مار ""
    دارد هروقت انتظار اين سيد لنگي سيا ""
    گفتيم تويي رهبربمااوگفت تويي نوكربما""
    حالاكه درد سربما ازدست خودكرديم گنا""
    بنگرتوقرن بيست يك مارابكشت اويك بيك""
    دوستان ماشدلادرك مارا نمود ازهم جدا ""
    برخيزتوازخواب اي سيدبرخودمده چشم اميد""
    آن كارؤكردارپليد افشا شده كار شما ""
    مردم ديگرآگاه شده چشمان تواعماشده ""
    آن كورهابيناشده چالهاي توشد برملا ""
    آن دفترؤديوان تو آن كارهاي پنهان تو""
    ترشد ديگرتنبان توبس كن ديگراين چالها""
    اي منصوركيان شنواي رفيق مروان شنو ""
    ازدوشي ؤبغلان شنولعنت بگويد بر شما""
    آن چشم ؤگوشت بازكن انسانيت آغازكن ""
    در راه راست پرواز كن لعنت به توديو دغا""
    افسوس به كارت اي لعين مانندروباه دركمين""
    كارتوباشد اين چنين نه شرم داري نه حيّا ""
    آن جمله شيادان تو آن (مولوي افغان ) تو""
    در دوردسترخوان تو تاكي كند برتو دعا ""
    وأي برتو منصوركيان گشتي تونمرود زمان""
    درفكرآن جاه ؤمكان منكر ز امر پيشوا ""

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • (( نمايد جلوه إنسان ))
    خداياهيچ نميدانم من اين كفرؤمسلمان را""
    براي قدرت ؤجايش فروخته دين ؤايمان را""
    بظاهرمينمايدجلوه آن شيخ زاهد را""
    به باطن مينمايدنوش هروقت خون انسانرا""
    نمايدجلوه إنسان خوب ؤمهربان هر روز""
    بدست خودگيردتسبيح بخواندگاهي قرآنرا""
    اللهي رحم كن برماازين دجال امروزي ""
    چپن درشانه اندازد كندتمثيل مسلمان را""
    ببيني لاوبالي دورؤ پيش اوبه هراوقات ""
    نموده جمع دورخود دو سه قلدورؤشيطان را ""
    يكي گويدبزرگواراست نه بيندكس كراماتش""
    به نيرنگ ؤبه تذويرش فشرده دست شيطان را"".
    نه بيني تودرين عالم مثال اوچنين شياد ""
    گرفته دست ابليس راببين نالان ؤگريان را""
    گهي بر سرزندلنگي گهي كلاه پوست درسر""
    بگويم خوب بشناسي تواين منصوركيان را""

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • (( جلوه رهبر ))
    نباشد گركسي پابند ايمان ::
    مقام منزلش در نزد شيطان::
    زدست اونباشددرامان كس ::
    نمايد جلوه رهبر او نادان ::
    اجيرگشته تن چنددورؤپيشش::
    نمي پرسدكسي از امرؤفرمان::
    ببيني هركسي جويايي مطلب::
    بگويدزنده باد منصور كيان ::
    به هرمحفل ببيني هست همرا::
    دوچشمش منتظر درلقمه نان ::
    بظاهرگرببيني خوش لباس است::
    قيامش برملا مانند مروان ::
    نمي پرسدكسي ازدين ؤمذهب::
    ندارد آگهي از دين ؤ ايمان ::
    اگرديده كسي دريك مجالس ::
    زدين گفته سخن منصوركيان::
    خطابش ميكني رهبر تو اورا::
    حقيقت باشداورهبربه دزدان ::
    چشم پوشي مكن ازكارهايش::
    ترورؤ قتل ؤكشتارش نمايان ::
    اگردانست كسي چندنكته را::
    زدانستن نمود او را پشيمان ::
    هنوزدرفكرآن خواب خيال است::
    بدست آرد ليواؤ غند كيان ::
    شده اومنكر امرؤ فرامين ::
    ترورؤ قتل برايش گشته آسان::
    سيدمنكربوداين مرد سرخه ::
    اوراگويدسيد منصور كيان ::

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • واقعا همين اشعار ها كه از طرف برادر ما محترم سيد منير به نشر رسيده كاملا به اين ملعون مطابقت دارد ،،

    واين قطعه شعر را به اين يزيد صفت من هم درست نمودم كه باشتراك خوانندگان محترم قرار دهم باميد
    موفقيت آن عده دوستان و روشنفكران كه چهره اصلي اين خاندان گمراه را معرفي نمايد !!!!

    (( گشته مغرورچرا))
    تشنه درخون مردم اي سيدمنصور چرا ؛؛
    تابگويد فحش دشنام كرده مجبور چرا ؛؛
    تابكي دزدي ؤ سرقت پيشه خود ميكني؛؛
    باپول خود مينمايي مردمان راكور چرا ؛؛
    هيچ نميترسي زآه كه گرفتي جان شان ؛؛
    آن جماعت رانمودي يك بيك ترور چرا ؛؛
    قدرت ؤمال منال مغرور نموده اين زمان؛؛
    اين قدرخودخواه ؤسنگدل گشته مغرورچرا؛؛
    وأي ازان روزكه بيني مثل قارون حال خود؛؛
    چشم خودرابازكن آن هردو چشمت كورچرا؛؛
    آه آن جمله يتيمان ميشود آتش به تو ؛؛
    ساخته از پول مردم لانه زنبور چرا ؛؛؛
    تاچه وقت اين زورگويي هاهراسان ميكند؛؛
    جمع كردي دورخودآن چندتن قلدور چرا؛؛
    وأي بحال آن جماعت ناله داردروزؤشب؛؛
    خانه هاويران نمودي مي بيني ازدورچرا؛؛
    اين بودخدمت گذاري درجماعت اي سيد؛؛
    مينمايي حق ؤناحق مال مردم چور چرا؛؛
    مردم دوشي ؤنيكپي شدتباه ازدست تو؛؛
    ظاهراتوبيخبر درصحنه ها مستور چرا؛؛
    آن همه خدمت گذاران جماعت شد ترور؛؛
    خون ناحق مينمايي با پول ؤبازور چرا؛؛
    اي سيدبس كن ديگرتواين همه ظُلْم ستم؛؛
    منكر فرمان شدي توگشته خون خور چرا؛؛

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • باعرض سلام واحترام براي خونندگان محترم !!
    خدمت شما ماهم چندسطر را بنويسم وهمچنان تشكري خاص از آن عده دوستان وروشنفكران وحقيقت نويسان كه بدون تعصب و تهمت در باره اين خاندان خايين ، جابر، درظاهربه انظارمردم خوب جلوه دادن ، حيله گر، قاتل ، گرگي درلباس ميش، وهمچنان يك رهبرخودساخته وعوام فريب ، و هزارها اعمال غيرانساي را انجام داده است درطول تقريبا يك قرن بيشتر اگرازاعمال ناشايسته وكثافت كاري اين خاندان سفاك بنويسم موجب درد سر وضياع وقت گران بهاي خونندگان ميگردد ،،، البته قابل يادآوري است اين برادران كه كامنت گذاشتند شايد از ١٠٠ يك هم نباشد بعضي به قالب شعر ونثر كه خدمت بزرگي را براي آينده آن جوانان كه از سفاكي اين خاندان دورازانسانيت باخبر نيستند باخبرنموده آفرين و صد آفرين به اين قلم بدستان كه از كلك شان گهر ميريزد معلومات ارايه نموده است قابل تحسين است و آن دوست ما كه بزبان اصيل هزاره گي نويشته كه (( دوچشماكورشده گوشها شده كر)) واقعا اين مرض مدت سالها است كه عايد حال اين سيد منصور سفاك ونمك حرام شده است واقعا شعر زيبا ساده وعام فهم سروده واقعا باين حالت گرفتارشده اين لعنتي كياني سيد ناسيد كه نام همه سيدها را خدشه دارنموده لعنت باين حيوان صفت هنوزهم كنجاره خواب مي بيند
    اميد وارم كه خونندگان محترم چهره اصلي اين شيطان بزرگ را شناسايي نموده باشد دوست شما( سيد سرورشاه ) !!!!!!!

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • اي كسانيكه در زير اين متن شعر نويشته ايد لعنت بر شما
    شما مردم جابلوس از همه جيز خبر هستيد اما در ميان شما يك مرد هم و جود ندارد ازين نوشتن ها هيج جيز حاصل نميكردد اكر مرد هستيد بيايد در ميدان نبرد بايستيد و در مقابل ظلم مبارزه كنيد شما شعر مينويسد و در فهرست نام سيد منير شاه را مينويسيد در صورتيكه همه دنيا ميداند كه سيد منير شاه تنها كسي است كه در تمام عمر حتي به موري هم ضرر نرسانده است نه شاعر است و نه شعر بلد است و واقعا يك سيد است كه اي كاش تمام سيدان مانند او بودي و تنها خصلت حسيني در او نهفته است شما ها با ذكر نام او كناي عظيم مرتكب شده ايد شما اكر واقعا مخواهيد مبارزه فرهنكي كنيد برويد در ميدان مبارزه مردانه وار بايستيد و هركس كه كنهكار است بايد جزا ببيند خدا كند فهميده باشيد
    منظر از وادو

  • اول لعنت به تو بيچاره ( منظر )
    شدي پيرو به آن سيد گشتگر

    اگرداشتي شعورؤ علم ؤ عرفان
    نميگفتي به آن ملعون تو رهبر

    مثال تو اجير گشته به پيشش
    كند تعريف ورا از پا تا سر

    دوچشمت بازكن هرسونظركن
    جماعت خانه هاكونسل ؤ دفتر

    هنوز هم ميشنوي حرف خرافات
    درين عصر اتوم ؤ كمپيوتر :::

    اگر داري خرد بشنو حقيقت
    مكن تعظيم به هربي پاؤبي سر

    توفكر كهنه ات از سر بدركن :::
    دوچشمت كورشده ازگوش شدي كر

    مكن تعريف ديگر سيد كيان ::
    وگر نه ميشوي با او برابر ::

    منيرشاه خوب ميشناسد سيد را
    سيد منصور بود سيدي گشتگر

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • (( رازهاي پنهان يك خاندان ))
    اين چه شوراست كه تودربين ما انداختي —
    بيخبر مارا به يكديگر تو دشمن ساختي —
    ما همه بوديم برادر وار پهلوي ديگر -----
    توجداكردي ؤ مارا منفعت برداشتي —
    استفاده كردي توازمردمان ساده لوح—
    تخم كينه هرزمان در بين ما انباشتي —
    اين همه خوشباوري گرديدبلاي جان ما—
    هيچ مرد نامدار در بين ما نگذاشتي ---
    ماهنوزهم ميشنويم حرف خرافات جنون—
    توازين حرفهاي خود مارا به دام انداختي—
    بعضيهادرخواب ميباشنددرينوقت ؤ زمان—
    توازين فرصت بخود جاه ؤ مقام ساختي —
    ماهمه داريم اميدؤ آرزو از نسل نو ---
    تابداند اين حقايق آورد يك آشتي ---
    ماشديم بيچاره ؤبدبخت درين عصرزمان—
    كرده مارا تباه با اين زبان دوستي ---
    ميرسد روز كه پاسخ ميدهي جمله سوْال —
    اين همه نفرت كه تو دربين مردم كاشتي —
    وأي بحال آن كسانيكه فريبت خورده است—
    كرده اورا اجير با پول غلامت ساختي ---
    دير يا زود ميشود اين كارهايت برملا ----
    خود بخود خودرا بگرداب بلا انداختي —
    گركسي خدمت نموددرراه قوم ؤخويش خود—
    زندگي را برسرش هربار جهنم ساختي —
    توبهرجاكه نشستي لاف ازخدمت زدي —
    وأي ازينخدمت جماعترادوتقسيم ساختي —
    اين همه كينه ؤنفرت بين ما هيچوقت نبود —
    اتحادؤ اتفاق در بين ما نگذاشتي ----
    نام نهادي درجماعت خوجه يي وكونسولي—
    پاي آنرا درجماعت خانه ها نگذاشتي —
    برملاگرديدسيدمنصورديگركارهاي تو—
    شدجماعت باخبر هرآنچه پنهان داشتي—
    بس نمااين كارهايت هركه دستور ميدهد—
    دوركن ازفكرؤ ذكرت هرچه برسر داشتي—
    بيرقت بالا نمودي ضد فرمان امام ----
    خانه هاويران نمودي دشمني انداختي —
    بيگناه كشتي كسانيكه نمودند انتقاد —
    هيچ نترسيدي ز آه كه شهيدش ساختي—
    تابكي هرخون مردار دررگت تزريق كني—
    حاصل كارت بود هرچه را خود كاشتي —
    ميرسد روز كه از غم ناله فرياد كني —
    كارؤ بارت كاذبي از تو نديده راستي —

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • (( هويدا چهره ات مانند دجال ))

    چه گويم برتو اي منصور كيان — شدي برترتواز فرعون ؤشيطان —
    نمي بيني كه نفرت دارد از تو —نگاه كن يك كمي گرداري وجدان—
    چه گويم برتو اي مردك سفاك ----نداري تو شعورؤ علم ؤ عرفان —
    بگوشت ميشنوي توفحش دشنام--- ندارد هيچ فرقي بر تو نادان —
    مهم باشد به تو آن جاه ؤاجلال ---زشيطان برتري (منصوري كيان)-
    زفعل شؤم خودهستي توخوشحال---ندارد فرق به تو افسارؤ پالان -
    شدي روباه صفت در مكرؤ حيله --- كمين گيري تو مانند شغالان —
    هويدا چهره ات مانند دجال ----- اگر صدبار بيگويي تو زقرآن —
    شنا شد ديگر چهره شومت ----- ازان قتل ؤ ترورؤ كار پنهان —
    ديگر چال ؤ فريبت نيست كارگر---- زمان فرقه ؤ آن غند كيان ---
    بدست آوردي تو با مكرؤ حيله ---- زخون ناحق آن بيگناهان ----
    نكردي تو دريغ از هيچ كاري --- ترورؤ قتل ؤ غارت كردي آسان —
    شده رويت سياه اي مرد سرخه —چه داري فرق از آن جمله حيوان -
    نويسم زره از فعل شومت ----- شرف دارد زتو يزيدؤ مروان ---
    نمودي داغدار آن جمله فاميل --- نشستند سالها با چشم گريان —
    اميد وارم شوي مردار تو يكروز --- نبيند كس ديگر داغ عزيزان —
    شود راحت زدستت اين جماعت ---- نمايد زندگي اين نو نهالان —
    نباشد كينه ؤ نفرت به مردم ----- نه بينم هيچ فاميل راپريشان —
    رسد روز بسوزد خانمانت ----- نگويد هيچكس سيد كيان ---
    شود تبديل ديگر اين نام منحوس—جماعت را ببينم شادؤ خندان —
    جماعت را نمودي پارچه پارچه --- نداري اعتقاد در دين ؤ ايمان —
    ديگر بس كن تو اين عوام فريبي — مكن حمله ديگر مانند دزدان ---
    نمودي تو جماعت را دو تقسيم ---ازان بدتر شدي منكر ز فرمان —
    نداري اعتقاد در دين ؤ مذهب --- بشد آن چهره شومت نمايان —
    شود نابود تمام خاندانت ------- ز آه ؤ ناله هاي آن يتيمان —
    اگر گويم تو هيچ جوره نداري --- عزازيل گشته از دست تو نالان—

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

  • اول يك تشكري خاص ازهمه برادران كه كامنت هاي خودرا به رشته نظم ترتيب داده وزحمات بي بديل را آرائه نموده است
    وقدر داني نمايم كه براي ان عده برادران كه فريب اين (روباه پير) را خورده است آگاهي داده ،
    دير يا زود آنها بحيله ونيرنگ اين خاين پي برده از حقيقت آگاه ميشوند ، متاسفانه مشكل اينجاست ..
    بگفته آن شاعر شيرين زبان كه فرموده ،،،
    ظاهرت چون بوذرؤ سلمان بود :::: باطنت شمرؤ ابوسفيان بود ؛؛
    اين روباه پير و مكار (سيدمنصور) همچنان است، كه بعضي برادرها فريب ظاهرش راخورده است،،

    (( اين كبرؤ غرور تاكي ))

    لعنت به تو لعنت اي منصوركيان :::: . ديوانه آن قدرت اي منصوركيان :::
    ازچشم شدي عاجزگم كردي تواين راه را ::
    مجذوب به اجلالت اي منصور كيان :::
    تاكي كني تو جلوه اي رهبر خود ساخته ::
    بسيار شد اين بدعت اي منصور كيان ::
    آن چال شده كهنه آن فتنه ديرينه ::
    برتو شده اين عادت اي منصور كيان ::
    بس كن ديگراين كارت اين عادت مردارت ::
    مروان صفت دربارت اي منصور كيان ::
    اين كبرؤ غرور تاكي اي مردك سفاك ::
    قدرت بود تاچند وقت اي منصور كيان ::
    اين قتل ؤ ترورهايت هيچ جاي نميگيرد ::
    تاكي دهي تو رشوت اي منصور كيان ::
    چند قلدورؤشيطان را بنشاندي بدور خود::
    بوسه زند دستانت اي منصور كيان :::
    باپول اجير كردي آن جمله نادان را ::
    بيچاره شد آن بدبخت اي منصور كيان ::
    هرجا كه نشستي تو گفتي سخن ازخدمت ::
    كشتن نباشد خدمت اي منصور كيان ::
    آن جاه ؤ جلال تو ازخون شهيدان است ::
    أعيان شده كارهايت اي منصور كيان ::
    ازخواب گيران برخيز لعنت به تواي شياد::
    يكبار بكن طاعت اي منصور كيان ::
    ازرنگ ؤ رخت پيداست كه دايم الخمرهستي::
    افسوس به اين حالت اي منصور كيان ::
    هرباركني تزريق هرخون نجاست را ::
    آن خون دهد آزارت اي منصور كيان ::
    بر خون شده آغشته آن دست كثيف تو::
    قطع شود آن دستت اي منصور كيان ::
    هركار نمودي تو تا پول بدست آري ::
    لعنت به اين اعمالت اي منصور كيان ::
    تاكي روي اين راه راعمرت شده است آخر::
    با چپن ؤ كلاهت اي منصور كيان ::
    اي رهبر خودساخته دستت بخون آغشته ::
    بس كن ديگر اين كارت اي منصور كيان ::
    مردم شده است خسته از گفتن تكرار :::
    لعنت به اين كردارت اي منصور كيان ::
    هربار دروغ گفتي ازقول امام وقت ::
    لعنت به اين گفتارت اي منصور كيان ::
    لعنت بتو گشتگر گفتي توخودت رهبر::
    رهبر به آن دزدانت اي منصور كيان ::
    اين كار كثيف تويادگار به تاريخ شد::
    هر نسل كند لعنت اي منصور كيان ::
    تاريخچه مروان را تكرار نمودي تو ::
    با قلدورؤشيطانت اي منصور كيان ::
    اين قدرت ؤ اين مالت اين شوكت ؤاجلالت::
    آتش شود بر جانت اي منصور كيان ::

    خدالعنت كند لعنت سيد منصور كيان را
    نديده هيچكس مثلت چنين قلدورؤشيطان را

    آنلاین : http://www.kabulpress.com

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس