«دادخواهی برای انسان»، «نان قرضی» نیست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ[O]ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ
اول به سراغ یهودیها رفتند ...
من، یهودی نبودم، اعتراضی نکردم.
پس از آن، به لهستانیها حمله بردند ...
من، لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
آنگاه به لیبرالها فشار آوردند ...
من، لیبرال نبودم، اعتراض نکردم.
سپس نوبت به کمونیستها رسید ...
کمونیست نبودم. بنابراین، اعتراضی نکردم.
سرانجام به سراغ من آمدند!
هر چه فریاد زدم، کسی نمانده بود که اعتراضی کند.
(برتولت برشت)
ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ[O]ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ
اول از هر سخنی، بیایید صادقانه بپذیریم هنوز کلیشههای اعتقادی، فرهنگی، مذهبی، قومی و جنسیتی بسیاری در ذهن تک تک ما وجود دارد که برتریجویانه، تبعیضبنیان و نفیگرایانه است. تا وقتی ستم، جرم و جنایتی در جایی از این سرزمین یا بیرون از آن برای یکی از انسانها یا مردمان این کشور رخ میدهد یا اتفاقی اثرگذار میافتد، اول از همه، این نکتهها به ذهنمان میرسد:
من که افغانستانی هستم؛ او افغانستانی نیست. به من چه مربوط؟
من که مَردم؛ او زن است. به من چه مربوط؟
من که تاجیک یا هزاره و ازبکم؛ او پشتون است و حقش هست. به من چه مربوط؟
من که پشتونم؛ او هزاره و تاجیک و ازبک است. به او چه مربوط؟
من که در خارج از کشورم؛ او در داخل افغانستان است. به من چه مربوط؟
من که در افغانستان هستم؛ او از ایران یا غرب یا هر جای دیگر آمده است. به او چه مربوط؟
من که در افغانستان هستم؛ او در خارج است. به من چه مربوط؟
من که تحصیلکرده هستم؛ او کارگر است. به من چه مربوط؟
من که دولتی هستم؛ او آدم عادی است. به من چه مربوط؟
من که دانشگاهی هستم؛ او آخوند و ملاست. به من چه مربوط یا به او چه مربوط؟
من که دارا هستم؛ او نادار است. به من چه مربوط؟
ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ[O]ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ
در قدم بعدی، باید آن قدر تلاش کنیم که روزی، همه مردم افغانستان حس مسئولیتپذیری در برابر سرنوشت تک تک همنوعان و هموطنان خود را در جهان و کشور به دست بیاورند و کمتوجهی یا بیتوجهیهای خود را با دستآویزهای مذهبی، قومی، زبانی و جنسیتی توجیه نکنند.
ابتدا هم از «خود» شروع کنیم.
بدانیم «دادخواهی» برای «انسان» است فارغ از همه آن آویزههای پسینی.
درک کنیم «دادخواهی»، «پروژه زینتی»، «نان قرضی» و «عکس فیسبوکی» نیست که برای فخرفروشی بر دیگران یا دلخوشی خود و دیگران به آن روی بیاوریم.
واقعا بفهمیم «دادخواهی برای همگان»، وظیفهای وجدانی است که هر کسی باید خودش به نتیجه برسد که آن را بدون داشتن انتظار تشویق از دیگران پیش ببرد.
«دادخواهی برای انسان» را باید در قالب حرکتهای مدنی خرد و کلان ـ همچون اعتراض خیابانی و تحصن و هر گونه فعالیت فرهنگی دیگر که به ذهنمان میرسد ـ ادامه دهیم حتا اگر یک نفر با ما همراهی نکند.
بدانیم «دادخواهی»، راهی دراز و بیپایان است. از ادامه دادن راه خسته نشویم.
به کسانی که همدلی و همراهی نمیکنند، برچسبهای مذهبی، قومی، زبانی و جنسیتی مخالف نزنیم؛ چون این کار، «بازگشت به نقطه صفر» است.
شک نکنیم اگر «سخن حقی» را راست و درست و منطقی، بارها بگوییم، هیچ انسانی نیست ـ حتا انسان هنوز متعصب افغانستانی ـ که به آن فکر نکند، حتا اگر عمل نکند و حتا اگر سنگاندازی کند. همین برای ما کفایت میکند.
از «حکومت»، چشم یاری نداشته باشیم و حتا منتظر باشیم که مانعتراشی کند. پس «دادخواهی» را به طرحی برای اصلاح تدریجی حکومت هم بدل کنیم.
شاید از «بیعدالتی» بیزار باشیم، ولی در رفتن به راه «عدالتخواهی»، اشتباه کنیم. پس همیشه جای انتقاد از خود را باز بگذاریم و اگر کاری غلط کردیم، آن را توجیه نکنیم، بلکه پوزش بخواهیم و دیگر تکرار نکنیم.
تنها «انسانی» میتواند «عدالتخواه» باشد که بردبار، مسئولیتپذیر، فعال، خوشبین به آینده و خودانتقادگر باشد. اگر این گونه باشیم، کم کم میتوانیم «فهمی همدلانه، فراگیر و نهادینهشده برای دادخواهی از انسان» را در کشور سر تا پا تبعیض و خشونت ایجاد کنیم.
ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ[O]ــــــــــــــــــI::Iـــــــــــــــــ
برای «دادخواهی» از «گروگانگیری 31 مسافر به دست طالبان»، «قتل فرخنده»، «پاسخگو نبودن حکومت نامنهاد وحدت ملی در برابر ناامنیهای فراگیر و بیتکلیفی دولت و ملت»، «پوزشخواهی نامسئولانه محمداشرف غنی احمدزی از طالبان و خوار شمردن خون شهروندان بیگناه و نیروهای ارتش، پلیس و امنیت ملی»، از همین حالا آغاز کنیم. فردا دیر است.
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...