بی کفایتی دولت و فرار مردم از کشور!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مردم افغانستان در گذشت دوران مختلف تجربه ها، آموخته ها و مهاجرتهای گوناگونی را پـشت سرگذاشته اند. لذا مردم افغنستان هیچگاهی در داخل خاک خود برای زندگی بهتر نه اندیشیده اند، و هیچ نوع امیدی نسبت به آینده خویش نداشته اند، همیش شب و روز خود را با هزاران یاس و ناامیدی سپری نموده و تا چه زمان دیگری سپری خواهند نمود.
در دوران کرزی اندکی مردم تصویری از دروازه امید را در ذهـن خـود نقـش مـیـبـندیـدند، اما رفـتـه رفـتـه در جریان آن زمان نیز همان تصویری ذهنی نیز کمرنگ تر شده و چندان روشنی وجود نداشت، با آن هـم مـردم به زندگی عـادی خـود ادامـه مـیـدانـد. چرا که مردم میدانند سیاست وسیله برای حفظ قدرت در دسـت بازیگران حیله گر و ثـروتمندان است.
فـراز ناامنی آرام و قـرار مردم را گرفت هنوز هم مردم در صدد اینکه پای به فـرار بگذارند، خانه و کاشانه خود را ترک مـیـنمایند. مایوس تر از همه اینکه مردم جگر گوشه های جوان و نوجوان خویش را از سن ۱۴ به بالا از خود جدا و میفرستند به ملک های بیگانه، به امید اینکه ایشان (والدین) و گذشته گان شان روزگار خوشی را در طول عـمـر خود در این سرزمین نـچـشـیـده اند. تا باشد اطفال شان آینده درخشان و زندگی خوبی داشته باشند.
همچنان یک عهده از مردم به دلیل تهدید های پی هم، مشکلات اقتصادی (عدم کار) و مشکلات اجتماعی ناگزیرند تا ترک میهن و کشور نمایند. با آن هم که در این سفـرها به امید زندگی بهتر شهروندان ما باید بیشتر دشواری ها و حـتـی مـرگ احتمالی را بـپـذیـرند لحظه تـوقـف نکرده اند. مردم ما در راهی گـریـز از وطن کوشش نهائی خود را به خرچ مـیدهـند تا راه بـرای فـرار به هر طریق باشد تـعـقـیـب مینمایند. اما در میان کسانیکه ابـزار اعمال قدرت سیاسی یعنی حکومت را در دست دارند بـیـشـتـر از سـایـرین با دروغ هایشان باعـث زیان به مردم بیچاره ما میگردند.
به میان آمدند دولت جدید (حکومت وحدت ملی) دامنه ناامنی، عـدم زمینه کاری به فارغین لیسه ها، لسانسه ها و سایر مردم فـراتـر از پـیـش دامـن گیر مـردم شده، و بیشتر نگرانی های مردم این است که چگونه بتوانند از این همه مصیبت ها و بـدبختی ها رهائی یابـنـد و فـرار نمایند. سوال در اینجاست چرا دولت مردان به این پـرسـش پاسخ نمیدهند. در این اواخر چرا بـیـشـتـر مـردم میخواهـنـد تـرک وطن نمـایـند؟
بـهـر حـال اساس سیستم سیاست و قـدرت در افـغـانـسـتان طوری است، هـر زمانی اشخاص به هـر سطح سیاست و حکومت (قـدرت) مـیـرسنـد مـیـزان نیازهایشان بالاتر میرود و جوامـع پـیـشرفـتـه تر میشود، هـم پـای با این پیشرفــت ها خـیـلی چـیـزها از جـمله نیـرنگ حیله گـری، دروغ گـوئی، شیوه چـپـاول، دزدی، پـنـهـان کردن افـکـار اهـداف....همه و همه به تـدریـج رشـد مـیـکـنـد.
از آنجائیکه سیاسیون حرفـه ئی با بزرگترین دروغ ها و حیله ها سرو کار دارند بخاطر حفـظ منافـع شخصی، نام شهرت قدرت خود حتی در زندگی عـادی نیز به سادگی فـریب هـرچـیـز و هـرکـسـی را نمیخورند و هیچگاهی قدرت و صلاحیت خود را از دست نمیدهند.
باید آشکار، واضـح، با صراحت و شجاعـت بـگویم اینکه، همانطوریکه بـشـر توانسته قدرت سیاسی، حفـظ نام و جایگاهی خاصی را در میان جامعه خود برای منافـع شخصی خود داشته باشد از هیچ نوع حیله و نیرگ دریغ نورزیده است و تا پایان حـیـات چـنیـن ادامـه خواهد داشـت.
سیاست در واقـع عـلـم گـرانـنـدگـی جامعه میباشد و اینکه گـرانـنـدگـی ها و سیاست ها در افغانستان مـردم ناتوان و بیچاره را از کجا به کجا ها میکشاند نا معلوم است.
دوران کرزی یک اندازه زمینه برای کار و امیدواری ها و حتی گـفـتـگـوها برای برگشتند مهاجرین وجود داشت، بعد از بکار آمدند حـکـومـت وحـدت مـلـی همه امید ها شکست و بی کـفـایـتـی ها در درون دولت گسترش یـافـت و حتی مـردم تلاش به فــروش مـلـک و جـایـداد خـود دارند و از وطـن فـــرار مـیــنـمــایــنــد.