صفحه نخست > دیدگاه > جنگ دو گرایش در افغانستان

جنگ دو گرایش در افغانستان

تحلیل سیاسی در مورد "ستراتیژی جدید" انگلیس و امریکا در افغانستان
داکتر ثنا نیکپی
يكشنبه 12 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آمدن طالبان به کابل یا تسلیمی قدرت به آنها نمی تواند چیز نو باشد ، زیرا حفاظت و حراست از حاکمیت قبیله و جلوگیری از تشکیل یک حکومت ملی و مردمی در افغانستان کار سده ها است. انگلیس ها نام آین ستراتیژی را نو گذاشته اند تا پوسیدگی آن را بپوشانند. این "ستراتیژی جدید" در حقیقت ستراتیژی نبوده تکتیک یا اقدام جدید است که جز همان ستزاتیژی در حال فرسایش می باشد.

مسایل مربوط به افغانستان و اوضاع اطراف آن موضوع عمیقا بین المللی است که باید با رعایت بافت های منافع ملی حل گردد. ولی امریکا و انگلیس با موقعیت و موقف نظامی شان این امر را نادیده گرفته و مسایل افغانستان را عمدا به تنش های حل ناشدنی روبرو می سازند که عواقب ناگوار آن را مردم افغانستان متحمل می شوند و حتی کانادا هم به حیث همکار امریکا در افغانستان از آن متضرر است.

با وجود مشکلات داخلی مانند جنگ ، دهشت، فقر، فساد و ده ها معضل دیگر، اکنون افغانستان به یک بحران عمیق بین المللی تبدیل می شود. زیرا بعد از صد ها آزمایش پرتلفات انگلیس آزمایش دیگری را زیر نام "ستراتیژی جدید" در افغانستان رویدست گرفته است که عواقب آن از همین اکنون قهقرایی به نظر می رسد.

طراحان "ستراتیژی جدید"، پلان های شان را با شیوه های زور ، تکتازی و دسیسه عملی می سازند ، خواست مردم و واقعیت های افغانستان را نادیده می گیرند. "ستراتیژی جدید" انگلیس که در حقیقت جدید نیست و کهنه و فرتوت به نظر می رسد، ستراتیژی نبوده تکتیکی یا اقدام جدید است که جز همان ستراتیژی در حال فرسایش می باشد. ستراتیژی که بجای نابودی تروریزم ، تروریزم را دوباره زنده کرد، بجای مبازره با مواد مخدر، افغانستان را به گدام مواد مخدر تبدیل کرد ، بجای دموکراسی ، سیاه ترین دکتاتوری را بدست خود شان ساختند، بجای صلح ، افغانستان را به میدان جنگ داخلی و آزمایش بم های انتحاری مبدل کردند ، بجای اتحاد و همبستگی نفاق ملی را دامن زدند ،بجای ارتقأ رفاه عامه فقر و فساد و جرایم را در افغانستان نهادینه کردند و بجای ایجاد نهاد های دولتی با معیار آزادی و دموکراسی شیوه های مافیایی و استخباراتی را در افغانستان مروج نمودند و از ایجاد اردو و پولیس ملی افغانستان جدا جلوگیری نمودند تا موجودیت خود شان را در آن جا دایمی سازند.

ستراتیژی که اکنون جدید خوانده شده ادامه همین پالیسی است. آمدن طالبان به کابل یا تسلیمی قدرت به آنها نمی تواند چیز نو باشد ، زیرا حفاظت و حراست از حاکمیت قبیله و جلوگیری از تشکیل یک حکومت ملی و مردمی در افغانستان کار سده ها است. انگلیس ها نام این ستراتیژی را نو گذاشته اند تا فرسودگی آن را بپوشانند.
قرار نتیجه گیری از اظهارات شخصیت های ارشد سیاسی انگلیس، امریکا و ملل متحد "ستراتیژی" جدید" شامل دو بخش باید باشد که بخش داخلی آن مداخله در امور سیاسی افغانستان به شمول اشتراک یا نصب طالبان در قدرت سیاسی می باشد. در حالیکه این حق مردم افغانستان است که برای خود حکومت مناسب حال شان را بوجود بیاورند. روزنامه تایمز می نویسد که آقای کولز سیاستمداری پرنفوذ در وزارت خارجه بریتانیا گفته است: "بهترین دورنما، به قدرت رسیدن یک دیکتاتور قابل قبول در کابل است". تعیین نوع رژیم سیاسی و شیوه اداره در هر کشور از صلاحیت مردم است. ولی آقای کولز برای افغانستان رژیم و زمامدارمقرر میدارد و آنهم دکتاتور. همزمان با آن با تقویه بیشتر نیروهای خارجی در افغانستان تاکید گریده است تا از این دکتاتوری حمایت کنند. هرگاه انگلیس و امریکا در پلان آشتی و مذاکره شان با طالبان بخاطر ختم جنگ اعتماد داشته باشند، پس باید در باره کاهش نیروهای نظامی شان در افغانستان فکر میکردند. افزایش قابل ملاحظه نیروی خارجی مذاکره واقعی صلح را زیر سوال می برد. آقای کولز توضیح نداده است که "دکتاتور قابل قبول" یعنی چی؟ قابل قبول برای انگلیس و امریکا یا برای مردم افغانستان؟ سوال در این جا است که دکتاتور چطورمی تواند قابل قبول باشد؟

کای آیدی نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد در افغانستان می گوید: " باید از راه های مسالمت آمیز و مذاکره با گروه های مخالف، به خشونتها در این کشور پایان داد." همچنان ملا عبدالسلام ضعیف سفیر پیشین طالبان در اسلام آباد گفت "عربستان سعودی برای حل مشکلات افغانستان مرجع خوبی است و شاید هم آخرین مرجع باشد".
روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن، در باره مذاکرات مبهم و غیر قانونی میان نماینده های افغانستان و طالبان در عربستان سعودی نوشته است که این گفتگوها با هماهنگی مقامات سعودی طی ده روز آخر ماه رمضان در شهر مکه صورت گرفته و سه روز طول کشیده است.

به نوشته الشرق الاوسط، وزرای سابق طالبان و یکی از دستیاران نزدیک ملامحمد عمر رهبر این گروه در این نشست حضور داشته اند و یک هیئت 17 نفره به رهبری عارف نورزی نماینده مجلس از جانب دولت این کشور دراین مذاکرات حضور داشته اند.

هرگاه اظهارات دپلومات انگلیس، نماینده ملل متحد، عبدالسلام ضعیف را با خواهش کرزی از پادشاه عربستان سعودی و موجودیت و نقش نواز شریف را در این پروسه پهلوی یکدیگر بگذاریم، دیده می شود که "ستراتیژی جدید" به فاصله دور تر زمانی قبل از افشای موضوع شروع شده بود.


عنصری مهمی که در این جا در نظر گرفته نشده است، مردم افغانستان. این مذاکره در حقیقت مذاکره میان انگلیس و طالبان است که تازه آغاز نشده است و سابقه طولانی دارد.

بخش خارجی "ستراتیژی به اصطلاح جدید اجرای عملیات در خاک پاکستان است. ناظران غربی با این باور هستند: "ایالات متحده در وضعیت موجود پاکستان را به چشم انبار باروت میبیند که اگر به آن دست بزند انفجار میکند اما اگر دست هم نزند بازهم انفجار مینماید و در هر دو صورت غرب مخصوصاً ایالات متحده با خطر آن مواجه است"(از سایت ارمغان ملی). هم ملت یکصدو شصد ملیونی پاکستان و هم مردم افغانستان خواهان دموکراسی در کشور های شان هستند چیزی که سال های سال با مداخله خارجی از آنها گرفته شده و بجای حکومت مردم گماشته ها به زور دسیسه و تقلب قدرت را غصب کرده اند. اینست علت اساسی ظهور و رشد تروریزم . کسانیکه با زور و اهانت اختیار خانه و کاشانه شان را از دست بدهند ، سرکوبی دایمی نصیب آنها گردد، چطور می توان امید دوستی از آنها داشت. دوستی به زور نیست ، زور تنها می تواند دشمنی بیافریند.

همچنان نادیده گرفتن تاکیدات وزارت خارجه، ارگان های امنیتی ، رسانه ها و مردم افغانستان مبنی بر موجودیت مراکز تروریستی در خاک پاکستان به درد و عقده در مقابل امریکا تبدیل شده است. چندی قبل عملیات طیاران بدون سرنشین امریکایی در مناطق قبایلی با مخالفت رییس جمهور پاکستان روبروشد، من شخصا به این مورد مشکوک هستم. ممکن است امریکا بخاطر فرونشاندن اعتراضات به تبلیغات و اقدامات سرسری بپردازد و بعدا به زمامداران پاکستان بگوید که با این کار مخالفت نشان بدهند. زیرا اقدامات هفت ساله امریکا و انگلیس زیادتر به تقویه تروریزم تمام شده است تا نابودی آن.

"سترتیژی جدید" انگلیس و امریکا نه تنها در متن و محتوا متناقض و غیر عملی است، بلکه با مقاومت ملی و بین المللی روبرو بوده و این مقاومت در مراحل بعدی بیشتر و شدید تر خواهد شد.

مقاومت در مقابل به اصطلاح ستراتیژی جدید انگلیسی را می توان آغاز شکلگیری ستراتیژی جدید خواند که در سطح ملی و بین المللی به مثابه الترناتیف پلان انگلیسی-امریکایی-سعودی قرارا دارد.

یکی از علایم بروز این گرایش آنست است که ("رنگین دادفر اسپنتا وزیر خارجه افغانستان در لندن رسمآ اعلام داشته بود ، که "افغانستان فقط 5 درصد کمکهای کلی بین المللی را دریافت داشته است" که در حقیقت او امریکا و دیگر کمک دهنده گان را به دزدی نمودن 75% کمک های بین المللی به افغانستان متهم ساخت. یک سا ل قبل چنین اعلامیه ممکن نبود.) اسپنتا کسی است که از جرمنی به افغانستان برگشته و اروپا در عقب وی قرار دارد. پس در عقب این اتهام نیز دست اروپاست، ورنه اسپنتا آنقدر ساده هم نیست که با این جسارت صاحبان دولتی را که او کارمند آنست ، آزرده و ناراض نماید.

دیمیتری ویرخوتوروف که ترجمه فارسی مقاله اش در سایت "مهر" نشر شده می نویسد: " اجلاس ناتو در ریگا ، که در روز 14 فبروری سال 2007 گشایش یافت ، نشان داد ، که ناتو اصلآ ستراتیژی واحد ندارد. جروبحث های داغ بین طرفداران شیوه نظامی ( امریکا و انگلستان ) و شیوه صلح امیز ( المان : صدراعظم انگیلا میرکیل بطور خاص بر راه صلح امیز سیاست افغانستان تاکید می ورزید ) ، با تبادل اتهامات و انتقادات متقابل صورت گرفتند. سرمنشی ناتو یاپ دی هوپ سخیفیر مدت زمان طولانی مصروف رفع اختلافات حاد بود ولی خود بالاخره به نفع موضعگیری المان اظهار نظر نمود."

روسیه که بخاطر مفکوره ایجاد "خانه مشترک اروپایی" به شمول روسیه ، منتظر کوچکترین درز میان امریکا و اروپا است، از یکه تازی امریکا و انگلیس ناراحت می باشد. چندی قبل سفیر روسیه در کابل به جواب خبرنگار بی بی سی به صراحت اظهار نمود : "اگر فعالیت های پیمان ناتو از چهاچوب مبارزه با توریزم خارج گردد، مسکو نسبت به این عمل عکس العمل نشان خواهد داد."

پیروزی چین در برگزاری بازی های اولمپیک در مقابل یک جنگ سرد بسیار شدید از طرف غرب ، و موجودیت کشور های اتحاد "شانگ های" که سه کشور بزرگ منطقه (چین ، روسیه و ازبیکستان) از اعضای آن اند امریکا و انگلیس را به جنون آورده و هم مانع جدی با یکه تازی های آنها خواهد بود. موجودیت موانع خود عامل توازن در سیاست جهانی می شود. هرگز نمی توان نام این گرایشات را ستراتیژی گذاشت، ولی گرایشات موجود در اروپا می تواند الترناتیف خوبی در اصلاح یا مانع ستراتیژی زورگویانه امریکا و انگلیس باشد. همچنان مقاومت شدید مردم و احزاب سیاسی دراروپا و کانادا مبنی بر زیر سوال قرار دادن قوای نظامی این کشورها در افغانستان به موضوع داغ انتخاباتی تبدیل می شود که صحنه را برای اجرای "ستراتیژی جدید" تنگتر می سازد. یکی از علت های که نام این ستراتیژی کهنه را " جدید" گذاشته اند، همین فشار های داخلی است تا از کاهش رای مردم به احزاب طرفدار حل قهرآمیز و غیردموکراتیک مساله افغانستان در کانادا و امریکا جلوگیری نمایند.

در اخیر می خواهم خاطر نشان سازم که "ستراتیژی جدید" انگلیس و امریکا در افغانستان که بخش عمده آنرا جذب ، نصب طالبان در قدرت کابل یا تسلیمی دسیسه آمیز قدرت بهانه است، ناکام ، مردود و خطر ناک بوده ، افغانستان را به جنگ شمال و جنوب و یک جنگ جدید داخلی سوق میدهد.

هیچ طرح ، هیچ ستراتیژی و هیچ نیروی نظامی نمی تواند به افغانستان کمک کند ، جز دموکراسی و ایجاد قدرت سیاسی و حاکمیت مردم. هرگاه در نتیجة این طرح افغانستان یک بار دیگر غرقة خون شود، مسوولیت آن بدوش طراحان این "ستراتیژی مردود خواهد بود.

کارشناس در رشته حقوق و دولت

آنلاین :

کابل پرس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس