پذیرایی با لنگه کفش
اول جنگ در مقابل گروهک تروریستی طالبان واز بین بردن آنها دوم نابودی ظالم ترین دیکتاتور جهان صدام از عراق
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رئیس جمهور بوش در آخرین روزهای ریاست جمهوری اش ودر آخرین حضور فیزیکی اش در عراق با لنگه کفش پذیرایی شد.
این اخبار در رسانه ها بازتابی خاصی داشت ولی در رسانه های ایران بازتاب اش خیلی ویژه بود .خبر نگاران وگزارش گران در خیابان ها با مردم مصاحبه میگردند هر کدام لنگ کفش با خودش داشته آنرا به دست مردم داده تا به طرف بوش پرتاب کند .هرچند که همان عراقیهای که امروز به طرف بوش کفش پرتاب کردند دیروز همانها بودند که به طرف ایرنیها هزاران ویا هم میلیاردها انوع گلوله بم آنهم از نوع شیمیایی اش به طرف ایرانیها پرتاب کردند.که هنوز آثار همان شیمیایی در همه جای ایران دیده می شوند.البته در آنروزها عراقی واسطه ای بودند، تا بتواند بمها وگلوله های امریکای یا دیگر خارجیهارا به طرف ایرنی شلیگ کنند، ولی امروز عکس آن شده این دستهای ایرانی است که در عراق کار کرده تا بتواند توسط خبر نگاری کفشی به طرف بوش پرتاب کنند.
ئلی در آنطرف قضیه این جهالت یا شجاعت که عراقی ها از این عملکرد به عنوان یک مجاهدت یا شجاعت یاد کرده است .شاید هرکه در قضاوتش به نوعی آنرا تعریف کنند ولی من از این عمل به عنوان شجاعت نمی توانم قبول کنم به نظرم جهالت یا به قول خود آقای بوش معروف شدند بیش نبود،دلیلش هم این است که اگر شجاعت بود چرا در زمان حکومت 30ساله ای صدام دیکتاتور که حتی به کودکان زنان عراقی هم رحم نکرده آن زمان این شجاعت اعراب زاده های عراقی کجا بودند.
ای کاش می شد از این آقای خبر نگار سوال کرد که در آن زمانهایی که صدام عراقی ها را مثل حیوانات سر می برید وسیلابهای با خون انسانها ایجاد می کرد. و عراق را به یک کشتارگا ه از زنان مردان اطفال عراقی درست کرده بود ، ایشان کجا بودند که لنگ کفشی طرف صدام پرتاب می کرد .هرچند که جواب سوال کاملا مشخص است ایشان مثل خیلی از عراقیهای دیگر در گوشه ای از جهان با هزار ترس و وحشت مشغول گذر روزهای عمرش بودند.
بوش در طول دوران ریاست جمهوری اش دو تغییرات اساسی را در سیاستهای جهانی درجهان رقم زد اول جنگ در مقابل گروهک تروریستی طالبان واز بین بردن آنها دوم نابودی ظالم ترین دیکتاتور جهان صدام از عراق. صدام حسین در طول حدودا سه دهه از حکومت در عراق ظالمانه ترین دولت را در جهان به نمایش گذاشت . از کشتار انسانهای بی گناه زنان کودکان گرفته حتی به افراد از خانواده اش هم رحم نکرده آنها را هم از بین برد . صدام در طول سه دهه در عراق حکومت نکرده بلکه یک کشتارگاه آدم را سر پرستی کرد ،حکومت صدام اقلیت در مقابل اکثریت بود، همانطور که صدام خودش از مذهب اهل تسنن و مربوط به حزب بعث بود تمام تلاشش این بود که این اقلیت را به اکثریت تحمیل کند که همانطور هم شد . کجا بود آن عراقی هایی که عمل زشت خبر نگار عراقی را یک عملکرد خوب توصیف کرده ایشان را لقب مجاهد داده و خواستار آزادی این فرد شدند .کجا بودند که یک اکثریت از زیر چماقهای صدام نجات می دادند. در این مدت نه تنها ظلم صدام در عراق متمرکز بود بلکه دامنگیر ایران و کویت هم شد .جنگ 8 ساله عراق در مقابل ایران واستفاده از صلاحهای کشتار جمعی در مقابل ملت ایران حمله مسلحانه به خاک کویت واز بین بردن چاهای نفتی آن کشور.
با این حساب می توان به جرات گفت که عراقیها بی معرفت ترین و نا سپاس ترین مردم است که تنها نجات دهنده خویش را با کفش بدرقه می کند هرچند که بوش در سیاستهای خویش نسبت به عراق دچار اشتباهات شد ولی این را باید درنظر گرفت که بوش عراق را از زیر چماقهای ابر دیکتاتور جهان نجات داده و زندگی وامید دوباره به ملت عراق هدیه کرد . نه تنها بوش این خدمت را به عراق کرد بلکه کشورهای همسایه را هم از وحشت صدام نجات داد .وجود دیکتاتور مثل صدام وطالبان در منطقه خود بزرگترین تهدید علیه امنیت منطقه به حساب می آمد. این عمل زشت ونا پسند خبر نگار عراقی هرچند که از بیرون عراق هدایت می شد در نوع خودش نا شایسته ترین حرکت در مقابل یک رئیس جمهور بود هرچند که ممکن است آن رئیس جمهور نسبت به آن کشور کوتاهی کرده باشد. مسلما تشدید بحرانهای سالهای اخیر در افغانستان و عراق بدون تاثیر از کشورهای همسایه نمی باشد.
از آنجایی که در سالهای گذشته خبر حمله امریکا به ایران وتشدید تحریم ها از طرف امریکا به ایران اخبار داغ رسانه ها بود در آن زمان بارها رهبر ایران آقای خامنه ای در جلسات متعدد اعلان کردند که اگر امریکا به ایران حمله یا هرگونه اقدام نظامی انجام دهد منافع امریکا در هرجای از جهان که دسترس باشد به خطر خواهد افتاد . مسلما منظور از دسترس بودن همین عراق و اقفانستان است که ایرانیها می تواند در آنجا نفوذ کرده منافع امریکا را لطمه بزنند. این عمل خبر نگار عراقی هم می تواند جزئی از همان اقدامات ودستهای خارجی باشد که بعد از انجام این عمل خوب دست زدند وساعتها این عملکرد زشت را در رسانه های داخلی خویش با عناوین مختلف به تصویر کشاندند.
ایران در همان روزهای اول حضور امریکا در عراق افغانستان از این حضور به عنوان یک اشغالگری امریکارا اشغالگر نامیده هیج وقت حاظر نشد این را بپذیرد که امریکا جدای از اینکه با اشغال عراق افغانستان به مرزهای ایران نزدیک و نزدیکتر شده است در عوض دو تا تهدید بزرگ را که هرکدام به نوبه ی خویش یک تهدید برای امنیت و پیشرفت این کشور محسوب میشد ازبین برده است .هرچند که ایران ادعا می کند صدام وطالبان هردو دست پرورده امریکا در منطقه است . ونابود کردن آنها هم توطئه بیش نیست ولی این را باید در نظر گرفت که بوش خود در به وجود آوردن صدام و طالبان دخالت نداشته بلکه سیاستهای بزرگان و نیاکان خویش را زیر پا گذاشته این دوغول وحشی رااز بین بردند.
بعد از نابود شدن صدام در عراق طالبان در افغانستان بزرگترین استفاده را ایرانیها بردند، بخاطر اینکه در زمان حضور این دو غول در افغانستان و عراق ایران نمی توانست از بازارهای این دوکشور استفاده کند در حقیقت ایران هیچگونه روابط دیپلماسی با این دوکشور نداشتند بعد از فروپاشی آنها این ایران بود که توانست از فرصت حضور در عراق و افغانستان استفاده کرده بازارهای این دو کشور را از آن خود کنند، هرچند که در رقابت با خارجی ها توان رقابت را نداشته به تدریج از حضور در آنجا کناره گیری کند.
پيامها
18 دسامبر 2008, 12:49, توسط ! احسان پاکدل
اگر اين اعتمادی افغان باشد ؛ از افغان بودن خود متنفرم ! کدام ديکتاتور ؟ کدام کشتار ؟ بايد از ميان ده ها مستبد لجام گسيخته که به نام مذهب ، مردم را با پنبه سر ميبرند،مثل خامنه ای و ملک فهد و ملک راشد و ملک عبدالله و مشرف و ... صدام سرنگون شود که هرگز وابسته گی به ترور و تروريزم بين المللی نداشت . در افغانستان بوش ، طالبان را با کرزی و مافيای مواد مخدر و مجاهدان آدمخوار عوض کرد ! مرگ بر بوش و نوکران امريکای وحشی ! احسان پاکدل
18 دسامبر 2008, 23:15, توسط اعتمادی
سلام دوست عزیز
در ضمن لازم نیست که شما اسم تانرا عوض کنید بخاطر که من حامی بوش نیستم فقط خواستم از ناسپاسی اعراب جاهل که زور پیامبر هم نرسید آنهارا آدم کند چه برسد به بوش نوشتم .بوش وامریکا درکشور من تو ودر عراق میلیارد ها درلار همرا با از دست دادند صدها نفر ارتش امریکای را هزینه کردند که من تو وهمین عراقیها امروز قد بلند کردیم حرف میزنیم اگر نه در زمان ملاعمر صدام کجا بودیم.در ضمن بوش نوکر من تو اعراب نیست که بیاد برای ما کشور آباد کند همین که مارا از جنکال حیوانات وحشی مثل طالبان صدام نجات دادند حالا با چه هدفی افزایش قلم رو غرب یا نزدیک شدن به مرزهای کشورهای مثل ایران و....کاری ندارم. خودش جای تشکر داردو ولی این من شما هستیم که باز هم به سرکردن هم افتاده دوباره در پی تخریب همدیگر هستیم .
19 دسامبر 2008, 08:39, توسط توفیق
برای بالا بردن سطح آگاهی آقای اعتمادی که امریکا را فرشته نجات میداند:
http://www.timesonline.co.uk/t...
مصارف جنگ یک روزۀ طالبان در زمان قدرت ملاعمر، به بیش از 20 میلیون دالر امریکایی میرسید.
کی پول میداد به آنها؟ میگویید، شیوخ عرب و پنجابی های پاکستان؟
شیوخ عرب و پاکستانی ها را که شما اقرار میکنید، نوکر غرب اند و بدون آنها حتی باد ساطع نمیکنند! پس طالبان و دیکتاتور هائ چون صدام را کیها کمک و تقویه میکنند؟!
در مصر دیکتاتوری داریم به اسم حسنی مبارک! کیها او را کمک میکنند؟
از این حرف ها ثابت میگردد که اعتمادی و همفکرانش خود را بخواب زده اند. و بیدار کردن افرادیکه تظاهر به خواب کنند، ناممکن است!
غلامئ بوش و غرب مبارک تان باد، آقای اعتمادی!
20 دسامبر 2008, 03:37, توسط ربانی
درود بر آقای اعتمادی
احسن برادر. کاملن باتو هم نظرم. من شخصا ممنون احسان برادر بوش هستم. و ممنون زحمت های برادر بن لادن هستم. اگر برادر بن لادن نبود امریکا به هوش نمی آمد و اگر بوش نبود این طالبان وحشی ازمردم غیر پشتون درافغانستان زغال درست میکرد. عربها هم نامرد هستند مشل پشتونها. درمزار دریک روز هشت هزار هزاره را طالبان قتل عام کردند ویک پشتون حتی اظهار تاسف نکرد یک باسواد پشتون یک مقاله ننوشت که درآن جنایت طالبان را محکوم کرده باشد. اینها کفر ومسلمان شان طالب هستند. همین حالا هم روز از امریکایها پول میگیرند وشب میروند به طالبان خدمت میکنند. برادر صدام دریک روز در حلبچه یک شهر را قتل عام کرد اما یک عرب نگفت که صدام جنایت کار است. به هرحال من کاملن هم نظرت هستم. بوش برای من نفس بخشید. من نوکر برادر بوش هستم. من درزمان طالبان درکابل بودم و برای بیرون رفتن ازکابل باید قاچاق می رفتم و اخیار پشم هایم دردست امارت اسلامی بود.زیدی باید اعدام شود.
18 دسامبر 2008, 22:38, توسط توفیق
اعتمادی مینویسد:
"...البته در آنروزها عراقی واسطه ای بودند، تا بتواند بمها وگلوله های امریکای یا دیگر خارجیهارا به طرف ایرنی شلیگ کنند..."
این جمله اعتمادی ثابت میکند که غرب خود سازنده دیکتاتورئ صدام بود و صدام آغاز گر جنگ بود نه مردم عراق!
صدام بر کویت حمله کرد البته به امر مستقیم امریکا! و این ثابت میکند که انسان خود فروخته و چاه کن، قبر خود را خود میکند!
طالبان و الگاییده نیز مانند صدام ساخت غرب است. چیزیکه اعتمادی شجاعت اعتراف به آنرا ندارد.
اعتمادی و اشخاص همفکر وی در حقیقت خود را فریب میدهند نه دیگران را!
20 دسامبر 2008, 06:15, توسط حسين فلاحت دايكندي
با درود خدمت نويسنده محترم و نظر دهندگان عزيز!
هم اعتمادي راست گفته است و هم كساني كه بر او ايراد گرفته اند. بدون ترديد غرب و امريكا ديوار اتكاء سران مرتجع عرب و نظام ديكتاتوري صدام حسين بود.
اما بايد اين را نيز در نظر بگيريد كه نقدا آقاي بوش آمد شمشير را از گردن مردم افغانستان و عراق بر داشت. بوش بر گردن مردم افغانستان و عراق حق دارد. اگر عراقي ها و افغان ها مردند برونداز استعمار انگليس و ... حق خودرابخواهند.يخه ديكتاتورهاي خود را بگيرند كه نمي توانند.
20 دسامبر 2008, 10:43, توسط اعتمادی
دوستان سلام
از اظهار نظر تان تشکر میکنم هرچند که منو نوکر خطاب کردین .به هر حال این را باید درک کنیم که کشورهای مثل افغانستان عراق بدون یک نیروی خارجی به این راحتی هابه آرامش امنیت نمیرسد پس چه بهتر که آن نیروی خارجی امریکا و متخدانش باشد. 25 سال جنگ آوارگی این را بما اثبات کردند .اگر حضور امریکا در عراق و افغانستان را با نگاهی کلی مورد تجزیه تحلیل قرار بدهیم به این نتیجه میرسیم که امریکا خود باعث به وجود آوردن طالبان بودند دلیلش هم این بود که افغانستان را توسط طالبان از دست مجاهد نماها که برای بدست آوردن قدرت می جنگید رهانیده وبدنبال اشباهات طالبان بوده تا بتواند افغانستان را از چنگال مجاهد ومجاهد نماها برهاند .خوب اینرا باید قبول کنیم که امریکا می توانست مستقیما با مجاهدین وارد جنگ شده افغانستان را آزاد کند ولی آن زمان این آزادی به معنی اشغال محسوب شده آنوقت بود که همسایه ها که هرکدام حامی یک خزب بود در قبال این اشغال خرف خدیث درست میکردند. البته همین الان هم کشورهای مثل ایران امریکارا به عنوان یک اشغال گر یاد میکند بخاطر که منافع شان در خطر است
بنابر این وجود طالبان بهانه بیش نبود برای یک حضور موفق ودوامدار
اگر امروز در افغانستان شاهد نا آرامی وغیره هستیم بدون شک کسانی هستند که نمی خواهد افغانستان به امنیت آرامش برسد بخاطر منافع شان در خطر است
چاپان(ژاپن) نمونه خبی است که می توان مثال زد امریکا در این کشور حضور دارد ولی این حضور هیچگونه ضرر به پیشرفت کشور ندارد بلکه به اعتبار این کشور هم افزوده است