صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > آیا شهروندان خارجی/ وابستگان به بیگانه می توانند رئیس جمهور افغانستان شوند؟

آیا شهروندان خارجی/ وابستگان به بیگانه می توانند رئیس جمهور افغانستان شوند؟

اصل پایبندی به قانون اساسی عدم تبعیض قومی زبانی و مذهبی بین شهروندان و نیز و نگاه مساوی به همه شهروندان کشور عدم خیانت به اتباع ملت یک رکن بنیادی است
عبدالله کوهزاد
شنبه 28 فبروری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

رئیس جمهور نماد ملی و عالی ترین قدرت سیاسی و اجرایی در کشور به حساب می آید. این اصل در تمام قوانین اساسی کشورهای دارای نظام جمهوری جاری و مسلم است. جوامعی هم که نظام جمهوری ندارند بازهم عالی ترین مقام سیاسی اداری برابر اختیارات و صلاحیت های رئیس جمهور است. چه این فرد پادشاه باشد یا نخست و زیر و ...

با توجه به این میزان از اهمیت و صلاحیت عالی است که اصل مهم در قوانین اساسی کشورها بر این قرار گرفته که این مرجع عالی باید در اختیار کسی قرار گیرد که بیش از دیگران و بلکه در مرحله عالی و کاملی از وفاداری و پایبندی به منافع ملی و مردمی به سر برد.. لذا در تمام قوانین اساسی کشورها بر شرایط سخت و متعدد رئیس جمهور تاکید شده است. چیزی که در موارد سایر پست های کلیدی کمتر مطرح است.

یکی از اصول مسلم هر کشور برای تصدی ریاست جمهوری آن است که کاندیداهای ریاست جمهوری نباید تابعیت کشورهای بیگانه را داشته باشد. و از نظر اعتقادی٬ فکری و اخلاقی و منش عملی کاملا باید پایبند به منافع ملی و وفاداری به کشور و مردم خود باشد. این وفاداری صرفا نمی تواند شعاری و یا صرفا در یک مقطع مدنظر باشد. بلکه باید در تمام موارد تابلو نمای تفکرات و عملکردهای داو طلبان باشد.

این اصل بدان جهت بسیار مهم و سرنوشت ساز است که از نظر قانونی و حقوق اساسی نشان دهنده مشروعیت نظام و مقبولیت حکومت می باشد و از این مجرا بیانگر صلاحیت فرد داوطلب برای شرکت در انتخابات ملی یا تصدی مقام کلیدی سیاست کشور است. بر این اساس تمام حکومت های که از رای و نظر مردم نشات نگرفته باشد و یا پایبندی به منافع ملی و استقلال و عزت کشور ندارند٬‌حکومت های نامشروع و خائن شناخته می شوند.

از نظر حقوقی و عقلی و منطق عقلایی سیاست دنیا این نوع حکومت ها را می توان حکومت های ظالم و نامشروع به حساب آورد که از نظر حقوق اساسی مسلم کشورها و نیز اصل بنیادین حقوق بین الملل و میثاق جهانی حقوق بشر و میثاق ملل می توان با آنها مخالفت کرده و برای سرنگونی آنها تلاش کرد.

اصل وفاداری به منافع ملی و وفاداری به عزت و استقلال کشور و تابعیت اصیل ملی درمورد مقامات عالی رتبه دولتی دارای ابعاد و جنبه های متعدد است. یکی از جنبه ها در بعد داخلی سیاست کشور و جنبه دیگر در بعد سیاست خارجی جریان می یابد. در بعد سیاست داخلی اصل پایبندی به قانون اساسی عدم تبعیض قومی زبانی و مذهبی بین شهروندان و نیز و نگاه مساوی به همه شهروندان کشور عدم خیانت به اتباع ملت یک رکن بنیادی است.

در بعد سیاست خارجی وفاداری به استقلال سیاسی٬‌اقتصادی٬‌فرهنگی و فکری کشور و حفظ عزت ملی مصداق اصل وفاداری ملی و تابعیت است. از اینرو کسانی که در سیاست و ارتباطات خارجی خود متکی به کشورها و سازمان ها یا افراد ذی نفوذ خارجی باشند و در تعاملات بین المللی تابع سیاست و منافع کشورهای بیگانه باشند٬‌این افراد جزو خائنان ملی و شخصیت های بدون صلاحیت برای تصدی سیاست و مدیریت کشور به حساب می آیند.

البته این اصل مسلم قانونی و ملی متفاوت از شرایط های ویژه یا موارد استثنا است. در شرایط ویژه و موارد استثناء‌ می توان این گونه تصور کرد که حکومت های دست نشانده بیگانه و حکومت های کودتایی قطعا به این شرایط توجهی ندارند. یکی از موارد استثناء هم حکومت های وابسته و یا حکومت های تحت سلطه بیگانه است که در این موارد نیز اصل اساسی "تابعیت ملی و وفاداری همه جانبه افراد بلند پایه دولتی به منافع و استقلال و عزت ملی مورد بی توجهی قرار می گیرد.


در تاریخ افغانستان حکومت استبدای عبدالرحمن٬‌حبیب الله و نادر یکی از موارد اصلی حکومت های تحت سلطه و یا افراد وابسته به بیگانه شناخته می شوند. موارد دیگری نیز هستند که فرصت بیانش نیست. عبدالرحمن خائن به دستور انگلیس و پس از تسلیم نیمه خاک افغانستان به پاکستان و امضاء‌ "معاهده ننگین خط دیورند" خیانتی به افغانستان کرد که تا ابد فراموش شدنی نیست. تجاوز٬ غارت و قتل عام عمومی وغصب وسیع سرزمین بومی اقوام ضربه دیگری بود که تخم نفاق و دشمنی قومی آن تا هنوز بین ملت افغانستان کاشته است. حکومت حبیب الله و نادر نیز به نحو دیگری تداوم بخش این سیاست های ظالمانه و وابسته به بیگانه ه بود که پس از او عامل بد بختی مردم افغانستان شد.

تاریخ معاصر افغانستان در دوره ما هم شاهد آن بود که حکومت کمونیست ها و اداره نظامی طالبان نمونه های از این نوع موارد بود که جزو استثناءات سیاسی و بازی قدرت در افغانستان به حساب می آمد. حکومت های کودتایی و دست نشانده کمونیست ها حکومتی غیر ملی و نامشروع بودند. تمامی افراد عالی دست اندرکار قدرت دولتی ومقامات بلند پایه سیاسی دست نشانده و مزدور شوروی بودند. لذا از این نوع حکومت و از افراد قدرت مند این دوره نمی توان انتظار پایبندی به منافع ملی و توجه به عزت و استقلال کشور داشت.

درمورد اداره نظامی و جنایت پیشه طالبان نیز همین دیدگاه مطرح است. زیرا رهبران سیاسی و نظامی آنهم دست نشانده و رهاورد تجاوز و دخالت کشورهای بیگانه بود. در اداره نظامی طالبان فرد سیاست مداری و سیاسی صرف و جود نداشت. تمام افراد دخیل در آن بیابانگرهای نظامی بودند که با خویی نظامی گیری و پس از کشتار و تجاوز توانسته بودند بر مقدرات افغانستان سلطه یابند. این افراد همگی بدون استثناء نوکران بیگانه و دست نشانده های کشورهای خارج بودند. بدان دلیل که ملاعمر کور در شرایط کنونی هم اعلام می دارد که:" حکومت و نظامیان پاکستان برادر ما هستند و حکومت و نظامیان افغانستان کافر اند و باید برعلیه آنها جهاد کرد"(!!!؟) با این وجود جناب کرزی به او اعلام برادری و هموطنی می کند. که از این مجرا ماهیت شخص حامد کرزی هم سخت محل اتهام بوده و مورد سئوال قرار می گیرد.

در دوران سلطه نظامی طالبان مردم افغانستان در دنیا بدنام شد و در رسانه های عمومی دنیا مردمی ضد علم و فرهنگ٬ وحشی و عامل کشتار و قتل عام و تخریب و تجاوز معرفی شدند. هروقت چهره یک طالب و نمای عمومی لباس و فرهنگ و تفنگ و خشونت آنها آن در تلویزیون های جهان نمایش داده می شود٬‌ تمام این صفت های بد و تنفر انسانی از آنها در ذهن و باور توده مردم دنیا نقش می بندد. دوره سلطه طالبان بر افغانستان هرچند وسعت سرزمینی تسلط بیشتر بود٬ اما از هیچ نظر ملاک یک حکومت مشروع به حساب نمی آمد. زیرا نه قانون اساسی داشت و نه مورد قبول ملت و مردم افغانستان قرار گرفت.

اداره نظامی طالبان شبیه یک اداره قومی- فرقه ای با زور و تفنگ بود که از فرهنگ خاص کوچی گری و بیابانگردی قبیله های اولیه تاریخ نشات می گرفت. دراین دوره هدف کشورهای خارجی آن بود که در پوشش آشکار و پنهان عملیات نظامی یک گروه مزدور بتوانند از مردم افغانستان انتقام گرفته و تمام دارایی فرهنگی٬ اقتصادی٬ فکری٬ سیاسی و تمدنی افغانستان راه به یغما ببرند. متاسفانه این اتفاق به تلخی و به طور بسیار فجیع خودش رخ داد.

دوران سلطه نظامی احمدشاه مسعود- ربانی بر کامل را نمی توان یک حکومت یا حتی اداره ضعیف دولتی نام نهاد. از آنرو که در این دوره قانون اساسی مشروعی وجود نداشت٬‌ حتی قدرت نظامی آن هم از نیمه شهرکابل دور تر نرفت٬ و نظام مردمی قابل توجهی هم شکل نگرفت تا چند روز معدود هم شاهد امنیت و ثبات سیاسی باشند. در این دوره به کمک جنرال نبی عظیمی وسایر کمونیست های همسو صرفا محل چند وزارت خانه دولتی در کابل اشغال شده و در نیمه مرکزی شهرکابل با شرایط نظامی هوس حکومت ملی و هوای سروری بر ملت افغانستان به دماغ آنها رسیده بود.

این در حالی بود که هیچ یک از گروه های قدرتمند دیگر افغانستان در آن شرکت نداشت و ملیت های ازبیک٬‌ هزاره و پشتون به نحو گسترده توسط نظامیان مسعود درکابل مورد یورش نظامی قرار گرفته بودند. بگذریم از این که در این دوره از نظر سیاسی و نظامی و اقتصادی و حیثیتی صدمات و ضربه های به ملت افغانستان وارد آمدکه در هیچ دوره دیگر نمونه نداشت.

بقول نبی عظیمی: انحلال اردوی ملی که ضامن اصلی استقلال و عزت و قدرت یک ملت است٬‌ در این دوره توسط احمدشاه مسعود و طبق خواست پاکستان صورت گرفت.(اردو وسیاست/ ص 435) ضربه مهلک دیگر انحلال پلیس ملی بود که در ادامه این توطئه انجام شد. غارت شبانه و دزدانه پشتوانه مالی کشور و 50 (پنجاه) تن طلا از "د افغانستان بانک" (بانک مرکزی کشور) و انتقال آن به پنجشیر ضربه بسیار مهلک دیگری بود که از نظر اقتصادی و مالی افغانستان را برای همیشه به نابودی کشاند.(اردو وسیاست/ ص 465) راه اندازی جنگ های قومی و حزبی و تشدید منازعات داخلی بین اقوام و گروه ها حقیقت تلخ دیگری بود که در این دوره بر ملت افغانستان تحمیل شد. همین مصایب بود که زمینه را برای شکل گیری و سلطه طالبان بر کشور افغانستان فراهم کرد.

عملکردهای اداره نظامی مسعود- ربانی و علی الخصوص شخص مسعود بیانگر آن است که این فرد هم شخصیت مستقل و متعهد به منافع ملی افغانستان نبود. همین نکته در باره وابستگان سیاسی و حزبی او در شرایط کنونی همانند محمدیونس قانونی٬‌ عبدالله عبدلله و ...مصداق می یابد. زیرا ارتباط آشکار و پنهان گروه "جمعیت اسلامی" و علی الخصوص "شورای نظار" با کشورهای مخالف آمریکا و از جمله معاهدات دوامدار او با قوای شوروی در زمان جهاد و ارتباط مستحکم و تدارک همه جانبه سیاسی ونظامی بعد از این دوره توسط روسیه فعلی٬‌هند٬ تاجیکستان و ایران نیز بیانگر آن است که استقلال و حفظ منافع ملی تنها اصلی بوده که مورد توجه آنها قرار نگرفته است. برعلاوه این که در بسیاری از نوشته های انترنتی آمده است که پدر احمدشاه مسعود اصالت تاجیکستانی داشت. خود او هم بعد از ترور مرموزش در پایتخت تاجیکستان آرام گرفت.

در شرایط جدید بعد از نابودی طالبان حکومت جدید افغانستان با ریاست از پیش تعیین شده حامد کرزی به وجود آمد. این امر بعد از تدویر لویه جرگه٬‌تدوین قانون اساسی و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری نیز تداوم یافت. کرزی از نظر مردم افغانستان قبل از این دوره فرد نا شناخته ای بود که یکباره در صحنه افغانستان ظاهر شده و زمام قدرت را بدست گرفت. با این وجود زمان بسیار به سرعت طی شد تا این که از مسیر یک انتخابات سراسری به ریاست جمهوری دست یافت.

درارتباط با شخصیت حامد کرزی حرف و سخن بسیار است. میزان وابستگی و استقلال او از حلقه های قوم گرا و فاشیست داخلی و احساس عزت و سربلندی و مقاومت او در برابر فشار ها و دخالت های آشکار و پنهان کشورهای خارجی مسایل مختلف و مهمی است که در تمام دوره حاکمیت او مورد توجه و بحث بوده است. تمام این مسایل در یک طرف٬‌ اما برخورد اخیر او و حرف های تندش با مقامات خارجی در طرف دیگر قرار دارد..

از جانب دیگر اخیرا برخورد سیاسی و لفظی تلخ او با معاون اولش "‌احمدضیاء مسعود"‌و اتهام وابستگی کرزی به آمریکا توسط احمدضیاء مسعود نقطه با اهمیت و مورد توجه دیگری در این ارتبابط است. همین مساله از بعد دیگر توسط کرزی و با صراحت تمام در ارتباط با وابستگی خارجی معاون اول به کشورهای خارجی و علی الخصوص کشور آمریکا مطرح شده است. نکته دیگر اتهام وابستگی رهبران جبهه ملی به کشورهای بلوک مخالف آمریکا٬‌مثل روسیه٬ هند٬ ایران و تاجیکستان و... است که قبلا دزابتدای تشکیل این جبهه و توسط حامد کرزی بر آنها وارد شده بود. آنچه مسلم است این است که مساله وابستگی خارجی و عدم پایبندی به قانون اساسی و منافع ملی دغدغه ای است که در تمام این موارد مهم تلقی می شود.

اکنون فرصت جدیدی برای انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شده است. آیا دغدغه تعهد ملی ٬‌ وفاداری به ملت و تاکید بر استقلال و عزت ملی بازهم یک اصل است؟ و "آیا خارجی ها و وابستگان به بیگانه می توانند رئیس جمهور افغانستان شوند؟"

این سئوال پس از گذر کلی بر تاریخ معاصر حاکمان کشور٬‌ و اکنون در باره افراد مشتاق شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان مطرح است. در این ارتباط روشن است که قانون اساسی جدید افغانستان در اصول متعدد خودش همانند قوانین اساسی سایر کشورها بر اصل استقلال ملی‌٬‌منافع مردم و وفاداری به ملت تاکید دارد. یکی از اصول مسلم این قانون اساسی اصول مربوط به شرایط رئیس جمهور است که در آن اصول به ارزش های قانونی و ملی مذکور توجه و تاکید زیاد شده است.

یکی از شرایط کاندید ریاست جمهوری تابعیت افغانستانی و اصل وفاداری به ملت منافع ملی و استقلال و عزت کشور است. آیا با توجه به این اصول می توان در مورد افراد کاندید برای ریاست جمهوری تعیین صلاحیت کرده و اعلام موضع کرد؟

تاکنون افراد و شخصیت های زیادی برای کاندید در انتخابات ریاست جمهوری آینده افغانستان اعلام حضور کرده اند. برخی از این افراد دارای تابعیت خارجی مانند کشور آمریکا٬ پاکستان٬ آلمان و یا کشورهای دیگر می باشند. در برخی از نوشته های آمده است که "اشرف غنی احمد زی"٬ "علی احمد جلالی٬" "نورالحق احدی" و "هدایت امین ارسلان" و... تابعیت کشور های خارجی دارند.(سایت کابل پرس) برخی از افراد دیگر به شکل صریح و بی پرده اتهام وابستگی به خارج دارند. این وابستگی در بسیاری از موارد در رسانه های ملی و توسط افراد معتبر گوشزد می شود.

یک نمونه همین اتهام متقابل و دو جانبه حامد کرزی و احمدضیاء‌ مسعود است. نمونه های دیگری نیز وجود دارد که از ذکر آن صرف نظر می شود. سئوال این است که تصمیم نخبگان دلسوز و مستقل افغانستان و مردم قهرمان در مورد این افراد چیست؟ آیا وقت آن نرسیده که در انتخاب خویش برای رای دادن و همکاری با افراد کاندید دقت بیشتری را به عمل آوریم؟

اخبار، گزارش ها و ديدگاه ها درباره ی انتخابات در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد


زلمی خلیل زاد، علی احمد جلالی و اشرف غنی احمدزی شهروندان افغانستان نيستند

بند اول ماده ی 62 قانون اساسی در شرایط رييس جمهور: تبعه افغانستان ، مسلمان و متولد از والدين افغان بوده و تابعيت کشور ديگرى را نداشته باشد.

جمعه 30 ژانويه 2009


دُم تکان دادن برای اوباما!

گل آغا شیرزی: رهزن و قاچاقچی مواد مخدر/ اشرف غنی: طالب نکتایی پوش، حامی معنوی ارتجاع و يکی از متعصب ترين چهره ها/ عبدالله عبداالله کيست؟ / علی احمد جلالی: ترسو يا سازشکار

يكشنبه 25 ژانويه 2009


دروغ های انتخاباتی طالب نکتایی پوش!

طالب نکتایی پوش انور الحق احدی که خود در اختلاس و چپاول دارايی های همگانی دست داشت و تا همين چندی پيش بدنه ی اصلی تيم کرزی را تشکيل می داد و...

سه شنبه 24 فوريه 2009


طالب نکتایی پوش دیگر هم می آيد

کنترل بخش های مالی در دولت افغانستان توسط طالبان نکتايی پوش کاملا با برنامه ريزی صورت گرفته است. هدايت امين ارسلا، اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی، حنيف اتمر و فاروق وردک کليدی ترين عناصری محسوب می شوند که در ساختن حکومت فاسد و سرشار از اختلاس و فساد سهم داشتند و تقريبا بيش از هشتاد و پنج درصد جابجایی های مالی در دولت افغانستان زير نظر آنان صورت گرفته است

چهار شنبه 25 فوريه 2009


بشردوست، مردمی ترين انتخاب!

اشرف غنی احمدزی کسی که افغانستان را با قبيله اشتباه گرفته است و يکی از حاميان معنوی آدمکشان طالب بود، اکنون تبديل به يکی از منتقدان فساد و اختلاس شده و شعار ها و دورغ های معمول انتخاباتی را بر زبان می راند.

پنج شنبه 22 ژانويه 2009, نويسنده: کامران میرهزار

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • نظرات بسیار عالی وقابل قبول برای همه .
    مگر حرف سر این است که در جریان جنگهای خونین 30 ساله اکثریت هموطنان ما به کشورهای خارج از ترس جان خود و نجات فامیلهای شان به کشورهای بیگانه محاجر شدن ودر کشورهای بیگانه پول سوسیال برای ابد برای پناه جویان پرداخته نمی شود و محترم کوهزار شاید واقف باشد
    ازین خاط مدت 20 سال ویا 25 سال کمترین شان ما بودیم که 16 سال از یک کشور به کشوری دیگری پناهنده شدیم ، ومجبور هستیم برای یک لقمه نان درین کشورها کارکنیم .
    سوال سر این است که هریکی از هوطنان ما که خودرا کاندید می کنند باید تابعیت دوگانه خودرا واپس مسترد کند ، و ما وشما در مجموع مردم افغانستان برای اقای جلالی رای بدهیم که هم از
    لحاظ نظامی وهم ازلحاظ سیاسی به مزاج همسایه ها ( ایران وپاکستان ) می داند واو درین بار باید ازتمام ریزرفهای موجود کادر تحصیل کرده ومتخصص افغانی در تعین وتقرر شان به مقامات دولتی استفاده نمایند

    • My dear Kozaad Jaan and watandarraan salaam.

      I am proudly happy and totally prepare to accept the only one Dr Mr Ramazan Bashardost or some Hayatollha to become the next president or the ruler of Afghanistan,If the people accept them , because I believe only Hayatollha can ruol this country independently without the help or backup of the outsider, i really wish them luck BUT WHAT CAN I DO the majority of my people think dIfferently,
      YOU KNEW WHAT:DON’T TAKE ME WRONG PLEASE !!!!!
      They think if the foreign force leave Afghanistan they must take out Mr Ramazan Bashardost and some Hayatollha with them--- because there will be no place for them to stay in Afghanistan

    • بتمام خوانندئگان اسلام علیک من در حصه انتخابات یک نظر جانانه دارم فکاهی نمیگم شوخی هم نمیکنم بیاید این بار دیگه رقم انتخابات بکنیم تمام مردم افغانستان را در دشت شادیان مزار در یک روز معین جمع کنید از مابین کفتر های روضه به تعدادیکه وزیر و پادشاه کار دارید بگیرید و بعد یک حیئت معتبر را روان کنید که در پا های هر کبوتر نام یک وزارت خانه را بنویسد در روز انتخابات انرا پرواز دهید برسر هرکس نشست نوش جانش همان کبوتر که در پایش هر چه نوشته بود همان شخص را بدون کدام گفت و گو مقرر سازید نه جنجال نه بی عدالتی مه که میدانم ولله گه این کبوتر ها بالای کزی بشینه یا بالای سیاف خیل ها دلم جمع است که بالای دریشی دارای نکتایی دار هم نمیشینه من فکر میکنم برسر هرکس که بشینه از نفر های که امروز بخاطر انتخابات خود را تیار کرده خوبتر و بهتر خواهد بود خدا کنه سر موچی بشینه یا سر کوچی . بیغم انتخابات بدون مداخله خارجی و امریکا صورت میگیرد نه هم از کس گله کرده میتوانه برایش بگوید ما چکنیم کفتر خودش بالای او نشست

    • از کابل پرس? تشکر که نظر مرا در قسمت انتخابات قبول کردن لیکن اگر انتخابات همین رقم شد حتمن مره خبر کنین که من در خارج میباشم که خوده بهر قیمت باشت با یک پاو ارزن برسانم .اوح " مه خو چل کفتر تاکدن به همه یاد دادم برو پروانمی کنه د سر کرزی ارزن استاده نمیشه "" اگر کلای پوستشه پوشیده امد کل کفترا ره جمع میکند باز چه چاره کنیم کاشکی کفتر های روضه هم مثل ایشان ها مفت خور نباشه . راستی کابل پرس جان , حالی خو اشنا شدیم درین انتخابات کفتری باید یک چیز را سخت زیر مراقبت حیئت بگیرند که یک نفر هم حق اوردن تور کفتر گیری ره باخود ندارد هر کس گیر امد نک اوت تشکر ناگوفته نماند که اگه مردم این رقم انتخاباته قبول نکردن من یک چل دیگه هم دارم که قرار قرار گوفته میرم بشرطیکه شما چاپ کرده برین . بخشیش باشه که کمکی سوادم کم است لیکن مغزم پر است یک بار بان که یک کفتر پادشاهی بسرم بشینه باز سیل کو که چه میکنم اگه افغانستانه گل و گل زار نکدم بگو اصف قره نیستی .فعلن بامان خدا

    • از نظر من نظر برادر محترم ما عبدالله جان خوب است ولی به نظر شخصی من هر کسی که میخواهد که زمام امور افغانستان را بدست بگیرد باید در قدم اول مسلمان باشد و همه مردم افغانستان به تمام معنااز پدر و پدرکلان شخص کاندید را باید بشناسد در قدم دوم باید کسی که خود را کاندید ریاست جمهوری میکند چی آقای جلالی باشد یا یک کسی دیگر تابعیت خود را زمانی که خود را کاندید اعلان میکند باید به کشوری که تابعیت آنرا دارد پس بدهد تا مردم افغانستان بدانندکه شخص موصوف براستی برای افغانستان کار میکند نه برای ممالک خارجی.و اینطور نکند که منتظر باشد که هرزمانی که رآی گرفت باز آنوقت بگوئید که تابعیت خود را از دست میدهم این موضوع را باید کمیسیون مستقل انتخابات مدنظر داشته باشد که هرشخص کاندید باید پیش از کاندید شدن تابعیت خود را از دست بدهد در غیرآن باید که کاندیدای آن شخص از طرف کمیسیون مستقل انتخابات قبل نشود. در قدم سوم باید شخص اداره چی باشد بخاطریکه نظام هادر افغانستان نشان داده است که نسبت به تحصیلات باید شخص کاندید باید اداره چی قوی باشد تا امور مملکت را اداره کند . و شخصی باشد که خودش به فساد آلوده نباشد تا حکومتش یک حکومت فاسد بار نیاید .

    • امریکا از سیاست کهنه انگریز ها استفاده میکند که باید پشتون پول پرست وغلامان خوب همیشه به اریکه قدرت قرار داشته باشند ببیند چار چهره مشهور نزدیک به عیسوی ها را

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس