
زبان دراز عطاخيل زير چادری انترنت
در ميان قلمزنانی که صفحات کابل پرس? را سياه ميکنند ، مبتذل ترين و سياهکار ترين آنان ، يک اخوانی ماجراجو به نام مستعار عطاخيل است که مانند موش موذی با دندان های تيز در گردنه های انترنت کمين ميکند ، طناب منطق و عقل و آ د ميت ر ا هرچند گاه يکبار ميد رد و به زعم خود « مطلب انتقادی » می نويسد! اين شخص که شايد همان « دريا د لی » باشد ، از قبيله ( يعنی پشتون ها ) به حدی متنفر است که حتا شاه امان الله ، زمامدار آزاديخواه را نيز نفی ميکند ! جناب عطاخيل چون از اعظم سيستانی بد ش می آيد ؛ پيش از خواندن مقالات او ، حکم صادر ميکند که نوشته سيستانی ، فاشيستی است و در باره شاهان بارکزی است و در خدمت قبيله است (!) عطاخيل ، در زير چادری اسم مستعار ، به شخصی که مقالات او با عکس و هويت شناخته شده نشر ميشود ، توهين ميکند ، دشنام های بازاری ميدهد و اورا به القاب ( نابغه شرق، پوهاند ، دکتر ، علامه سيستانی و ...) استهزاء ميکند ! همه ميدانند که سيستانی در ميان نويسندگان پشتون ، از معقول ترين و با درايت ترين آنان است ! آقای سيستانی بود که از دولت کرزی خواست ، خط مرزی ديورند را مورد شناسايی قرار دهد تا دستاويز مداخلات پی در پی پاکستانی ها در قلمرو افغانستان ، از دست اين همسايه طماع گرفته شود و منطقه مان پس از سال ها بی ثباتی ، روی آرامش به بيند! سيستانی است که مقالات تحقيقی ، نوروز باستانی را نگاشت ( هنوز جوهر اين نوشته ها پاک نشده ) و نسل نو را با تاريخ کهن شان آشنا ساخت! سيستانی است که مانند دکتر مجاور احمد زيار، نه سر عناد با زبان پارسی دارد و نه با واژگان فارسی ؛ درهمين مقالات متاخر او ترکيب گوشنواز « دانشگاه » را می نگريم .در حاليکه هم پالکی ها و تبار گرايان و رهبران سياسی جناب عطاخيل که خود را تاجک ، معرفی ميدارند ، هرگز حاضرنشدند از کاربرد کلمه تحميلی پوهنتون ، دست بر دارند ، ربانی ، فهيم ، قانونی و عبدالله ، عطا محمد نور ، ولی مسعود و ساير مسعوديان و معرکه گيران منطقه پرست در همه محافل رسمی و غير رسمی ، از استعمال واژگان زبان مادری ابا ميورزند و به مصطلحات « قوم حاکم» گفتار خويش را مزين ميدارند!
روسپيگری ديگر عطاخيل چادری پوش ، اين است که يکباره مذهبی دو آتشه ميشود و « دگر انديشان » را تکفير و تهديد ميکند ! تاخت و تاز او بر سليمان راوش از همين ناحيه است ! راوش ميگويد ، تمسک به دين اسلام که کيش بدوی ، « خدا مدار » و « منطق گريز » است ، جامعه مان را فلج کرده است ! امروز در کشور، هزاران « اسلام شناس (!) داريم که همه يک ديگر را نفی ميکنند و گاه عليه يکديگر شمشير ميکشند ! ( جنگ های تنظيمی ) ، چرا دنبال مشتی مقولات متناقض ، اسطوره و افسانه و دروغ و دغل را ه بيفتيم که پاسخگوی نياز های انسان نو و دنيای نو نيست !
اما عطاخيل که فرهنگ قبيله را قبول ندارد ، معلوم نيست به کدام دليل ، سنگ يک کيش بيابانی عشيره مدار و وابسته به جامعه برده داری را به سينه ميکوبد !
عطاخيل در آغاز مقاله شعری از محب بارش ، پرچمی معروف و رفيق جان جانی فريد مزدک ، نقل ميکند که گويا جناب بارش هم ضد پشتون ( قبيله ستيز) است . ياد آور ميشوم که اگر ايشان از ولايت پنجشير نبود ، با آن سابقه حزبی و در آميزی با شعر و شراب محافل حزب ديموکراتيک خلق ، آيا پيام مجاهد حاضر می شد با او مصاحبه کند ؟ آيا « مسعوديان » حاضر می شدند ، يک شخص « غير منتسب به پنجشير» را با اينهمه بدنامی و حتا شايبه « خاديست بودن» در آغوش گيرند ؟ آيا اين از مستندات قبيله گرايی نيست ؟
جناب عطاخيل ! احتمالا شما هم مثل فرشته جان حضرتی يک ماشين نگارش کشف کرده ايد ، که « خزعبلاتی خام و پر از خرافه » برون ميدهد ، نوشته های واهی ، کمسواد پسند و عاری از شعور !
بهر حال نميدانم اين پاسخ کوتاه اقبال نشر می يابد يانه ، تيم کاری کابل پرس گاه نوشته های خارج از فک و فاميل را در سبد باطله می افگنند حتا اگر مطلب از آدم معروفی چون صادق هدايت باشد ، نوشته ای کمياب از هدايت که خانم فرزانه فرستاده بود و اشاعه آن باعث سربلندی کابل پرس بود ، حالا چراسانسور شد؟
ماکه نفهميديم .
نقد نظریات سیکولاریستی کاندید اکادمیسن سیستانی در روشنائی واقعیت های تاریخی
قبیله چه باشد که سیکولارشود
سیکولاریزم سیستانی با اسلام خواهی ملا عمر چی فرق دارد؟
سه شنبه 7 آوريل 2009, نويسنده: عطاخیل

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدata khel az qaume pashton badash miaiad wali khodash takhalese pashtoni darad yanae ATAKHEL ma feker mekonam ke atakhel yak adame MURTAJE ast yane OPPRTUNIST
خانم محترم امیری !
باور کنید نتوانستم بدانم شما چه میخواهید..
هان !! فقط فهمیدم که از عطاخیل- خانم حضرتی- محب بارش و نهضت چپ بسیار بد تان میاید اما توانمندی انرا ندارید که محکومشان کنید. لهذا به توهین شان اقدام یکی را بی منطق یکی را قبیله گرا دیگری را موش و دیگری را هم پرچمی خوانده و به ذعم خودتان کار همه را ساخته اید.و دانستیم که خانم محترم از اخوانی هم بدشان میاید.
بنظر حقیر شما مارا درگرداب حوادث و میان اینهمه بقول خودتان خاینین لاچاره گذاشته رفتید اما نگفتید که جناب شما چه تشریف دارید تا مارا رهنمون باشد- خلقی یا راوایی و یا.. ؟
خانم محترمه ومکرمه مهسا امیری
من نوشته ی شما را خواندم ولی متوجه نشدم که شما چه میخواهید بگویید! کابل پرس? تریبون آزاد برای نشر اندیشه های مخالف و موافق است. قدرت استدلال ومیزان فهم نوسینده مورد قضاوت قرار میگیرد. مردم حق دارد که پیغمبر را نقد کند. اعظم جان و امان الله جان دیگه کی است که کسی حق نقدش رانداشته باشد؟ به فرشته حضرتی هم چیزی نگو . حسادت زنانه ات را کنار بگذار و قبول کن که نوشته های خانم حضرتی برای سالها ماندگار اند. لطفن ازمن خفه هم نشو. همان طور که تو حق داری نظراتت را بنویسی دیگران هم حق دارند که نظرات شان را بنویسند. قبول کن ک انسانها متفاوت هستند ومتفاوت می اندیشند. مهم احترام متقابل وزبان تفاهم است. حتی درزندگی شخصی ات هم تلاش نکن که نظراتت را تحمیل کنی. چشم انداز متفاوت راه حل متفاوت به وجود می آورد. این جمله را به این دلیل برایت می نویسم که من تو هم سرنوشت وهمسنگر هستیم. تو به خاطر زن بودنت درافغانستان ستم دیده ای ومن به خاطر هزاره بودنم. من وتوباید شیرازه ی این فرهنگ وسنت های انسان ستیز وارزش ستیز را ازهم بپاشیم.
بااحترام
هم سرنوشت وهمسنگرت سروری