بر گزاری جرگه ی امن منطقه یی؛ برگشتی به سوی بدویت
نويسنده: آثار الحق حکيمی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به قول" داریوش آشوری": نگاه به عقب و اتکاء به گذشته، یکی از ویژه گی های انسان شرقی محسوب می شود. انسانهای شرقی، گمشده های خویش ر ا، در میان لایه های در هم وبرهم سنت های متروک، جست وجو می کنند که گاهی و یا اکثراً در این جست وجو ها، خود را هم گم می کنند.
جرگه ها در زمان های پیشین، یکی از راه حل ها برای از میان برداشتن اختلافات در بین افراد قبایل مروج و مرسوم بود. زمانی که در گیری یا نزاعی در میان افراد صورت می گرفت سران قبایل، باهم جرگه یی را برگزار می نمودند وبرای پیدا کردن راه حل به خاطر مشکلات، گفت وگو می نمودند؛ اما برگزاری جرگه در جامعه ی امروزی، میان انسان مدرن که دیگر به ساختار های قبیله یی پیشین باور ندارد، برای چه هدفی می باشد؟
آیا در جامعه ی ما با موجودیت نهاد های مدنی و دولتی دیگر نقش جرگه محسوس می باشد و یا انسان امروز هنوز هم مغزش را برای فکر کردن به رییس قبیله، وام می دهد؟
با این پرسش ها می خواهم وارد این مسئله شوم که جرگه ی امن منطقه یی برای چه هدفی برگزار می شود؟
پیش از سفر "رییس جمهور کرزی" به امریکا در سال پار، سران قبایل "شنوار" کشور، به دیدن ایشان آمدند و میان گفت گو هایشان با رییس جمهور، این را مطرح کردند که برای مشکلات موجود در مرز میان افغانستان وپاکستان، با سران قبایل آن سوی مرز جرگه یی را برگزار نمایند و در باره ی مشکلات با هم گفت و گو کنند.
این طرح برای آقای کرزی جالب به نظر رسید و در روز بعد که سفر به امریکا داشت، خیلی با شور وشعف این مسئله را در حضور مشرف، با آقای بوش مطرح نمود و تاکید کرد که باید برای رفع مشکل نا امنی در ولایات جنوبی در میان سران اقوام و قبایل دو سوی مرز، جرگه برگزار شود و پیرامون ناامنی در افغانستان و مشکلات ازین دست گفت و گو شود.
"بوش" هم بدون این که در مورد چگونگی اجرای طرح آگاهی داشته باشد، موضوع را پذیرفت؛ اما " مشرف" چه ؟: مشرف برای دریافت بهانه ی که بار اتهام حمایت از دهشت افگنی را از روی دوشش دور سازد و ادعای این که طالب یک پدیده ی قومی است را ثابت نماید، منتظر بود. مشرف فکر می کرد که با برگزاری جرگه، دیگر زمینه این که متهم شود از طالبان حمایت می کند ر ا نفی می کند و با این کار نشان می دهد که برای تامین امنیت در افغانستان از هر تلاشی حمایت می کند و مشکل نا امنی، مشکل داخلی افغانستان است نه مشکل پاکستان.
ولی در مورد جرگه فقط میان اقوام دو سوی مرز توافق شده بود نه جرگه یی سراسری میان دوکشور.
زمانی که آقای کرزی به کشور باز گشت، موضوع برگزاری جرگه ی اقوام را در میان گذاشت؛ اما این خبر در افغانستان، سرو صداهایی را بلند نمود به گمان این که دولت می خواهد قضایارا قومی ببیند و نیز مسئله ی پشتونی بودن طالبان مطرح شد که طالبان تنها پدیده ی پشتونی هستند نه جنبش سراسری اسلامی که خود عنوان می کنند د. در کل این نگرانی ها برای رییس جمهور و یارانش، سبب به وجود آمدن جرگه ی امن منطقه یی شد که اسمی است بدون مسما.
بعد ساختار جرگه روی دست گرفته شد و برای ایجاد آن کمیسونی تعیین شد. در رأس آن کمیسون، آقای" پیر سیداحمدگیلانی"، معاون آن "حاجی محمد محقق" و دیگر اعضأ گماشته شدند .
و همین طور کمیسون جرگه ی امن منطقه یی، با ساختار دولتی تشکیل شد که در چار چوب آن، از نهاد های مدنی و احزاب سیاسی نماینده به نظر نمی رسید و به همین دلیل احزاب، نهاد های اجتماعی و مدنی باور مندی به آن نشان نمی دهند.
طرح جرگه: ظاهراًمعلوم می شود مسئله ی مورد بحث در جرگه، مشکل ناامنی افغانستان و اتهاماتی که مبنی بر حمایت از طالبان و دخالت در امور افغانستان به پاکستان بسته می شود، محور اساسی گفت گو باشد؛ اما برای حل این مسئله هیچ راهکاری ارائه نشده است و از طرف افغانستان که پیشکش کننده ی طرح برگزاری جرگه هم می باشد، هیچ طرزالعملی روی دست گرفته نشده است. تفاوت این جرگه با جرگه های پیشین در این است که در آن جرگه ها، طرفین در گیر با پادرمیانی سران قبایل در گفت گوها شرکت می نمودند تا قضیه ی قابل منازعه را حل نمایند؛ اما طرفین در گیر یعنی طالبان و نیروهای خارجی حق شرکت در این جرگه را ندارند، پس این جرگه، روی کدام مشکل و میان که صلح، خواهد کرد.
مسئله ی دوم این که آیاهنوز هم رسم و رواج قبیله در جامعه حکم فرما می باشد و یا پنجابی ها و سندی های پاکستان به مقوله ی جرگه آشنایی وباور دارند؟ که مسلماً نه . پس جرگه، برای چه و میان که برگزار می شود؟ مردمان دو کشور باهم هیچ مشکلی ندارند. این حکومت ها هستند که باهم مشکل دارند بنا برین جرگه برای چه؟
در جامعه ی دموکرات با موجودیت سازمان های سیاسی و قوای سه گانه ی دولت، چرا مشکل را دولت از را ه مدنی آن حل نمی نماید و متوصل به شیوه های پیشین می شود. این نگاه به عقب درزمان حاضر چه نتیجه ی خواهد داشت و یا اصلاً آقای کرزی گیچ شده و حل مشکل افغانستان را در گرو فکر چند ملیک قبیله می پندارد؟
اکثر اندیشمندان، مشکل پاکستان و افغانستان را ناشی از موجودیت خط ارضی دیورند در میان این دو کشور می دانند که باحل شدن مسئله ی دیورند، پاکستان دیگرحق ایجاد مشکل بر افغانستان را،بر خود نمی دهد؛ اما در جرگه ی امن منطقه یی در مورد دیورند، هیچ صحبتی نخواهد شد و مسوولین بر گزاری این جرگه، هیچ پاسخ روشنی ندارند که هدف از برگزاری این جرگه چه می باشد!؟ چون اگر جرگه ازکنار مسئله ی مهمی چون دیورند بی اعتنا بگذرد دیگر به چه موضوعی خواهد پرداخت؟
از طرف دیگر پاکستان، این جرگه را در نخست، هیچ جدی نگرفت و پسان دید که فرصت خوبی برای سفید کردن پرونده است و همین بود که حاضر شد شرکت در این جر گه را قبول نماید.
در این میان امریکا تا هنوز کاملاً خونسرد و بی اهمیت به این جر گه نگاه کرده و هدف امریکا از بر گزاری جرگه، معلوم نیست.
کاستی اساسی دیگر این جرگه، نبود آن در شناسنامه مهم کشور (قانون اساسی ) است. در قانون اساسی غیر از ولسی جرگه و مشرانو جرگه، جرگه یی دیگر تذکر نرفته است که نبود جرگه ی امن منطقه یی در قانون اساسی، برگزاری آن را خلاف قانون و یک ساختار اضافی در کنار شورای ملی نشان می دهد.
در نتیجه با این همه کاستی و کمبود ها، دست آورد جرگه ی امن منطقه یی برای افغانستان، جز مصرف پول زیاد از کمک های جهانی برای باز سازی کشور، نا امیدی مردم به کارایی دولت و از همه مهمتر باز داشتن دست پاکستان در کارهای بعدی دیگر، چیزی را در پی نخواهد داشت.
پاکستان توپی را که در میدان بازی سیاسی انداخته بود، بابر گزاری این جرگه، به طور کامل در میدان افغانستان به دست می آورد.
پيامها
17 جون 2007, 12:46, توسط sorosh
karzai dewana shoda wa sag isi wa cia ast jan biadar too ta ba halll nafahmedeee
9 آگوست 2007, 06:38, توسط حق پرست
دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
هر عهد که با خدای بستند همه
از دوستی حرص شکستند همه
حضرت ابوسعید ابوالخیر (رح)
شا ید کمتر کسی بداند که این گر د همائی ویا به اصطلاح جرگهء قومی میان سران دو سوی مرز جزء از بخش های آغاز ین یک بر نا مهء دقیق و از پیش حسا ب شدهء لشکر کشی به آنسوی خط مرزی بوده و دیر یا زود شاهد تصرف تمامئ کشور های همسایه توسط صادر کننده گان دیموکراسی خوا هیم بود... اما تشویشی به دل نبا ید راه داد، چرا که این خراب آبادِ گیتی از خود صاحبی دارد و یقیناً به هیچ فرد ویا گروهی نیز وفا نخواهد کرد و این نکته تنها عاقلان دا نند و بس ...
دلا دیدهی دوربین برگشای!
درین دیر دیرینهی دیرپای
ببین غور دور شباروزیاش!
به خورشید و مه، عالم افروزیاش!
شب و روز او چون دو یغماییاند
دو پیمانهی عمر پیماییاند
دو طرار هشیار و، تو خفته مست
پی کیسه ببریدنت تیزدست
به عبرت نظر کن که گردون چه کرد!
فریدون کجا رفت و قارون چه کرد!
پی گنج بردند بسیار رنج
کنون خاک ریزند به سر چو گنج
پی عزت نفس، خواری مکش!
ز حرص و طمع خاکساری مکش!
طلب را نمیگویم انکار کن،
طلب کن، ولیکن به هنجار کن!
به مردار جویی چو کرکس مباش!
گرفتار هر ناکس و کس مباش!
حضرت جامی (رح)
17 جون 2007, 22:33, توسط عبدالله خداداد
در قسمتي از مقاله ي آقاي حكيمي اين پرس مطرح شده است:"آیا در جامعه ی ما با موجودیت نهاد های مدنی و دولتی دیگر نقش جرگه محسوس می باشد و یا انسان امروز هنوز هم مغزش را برای فکر کردن به رییس قبیله، وام می دهد؟"
اصل جرگه چيزي بدي نيست. ساختار جامعه ما، به خصوص در جنوب، هنوز هم سنتي است.
اما وجود نيت پاك در برگزاري جرگه ي امن منطقوي مورد ترديد است.
ديگر اين كه مشكل اصلي افغانستان با پاكستان، مشكل خط ديورند است، لازم است كه در همچو اجلاس بزرگي مسئله ي خط ديورند حل شود، در حاليكه مسئله ي خط ديورند در دستور كار جرگه ي امن منطقوي قرار ندارد.
مقاله ي مفيدي است.
18 جون 2007, 01:19, توسط ب.س
امید وارم روزی یک داریوش آشوری برای افغانستان باشی.
با محبت
18 جون 2007, 01:33
به راستی که این فاشیست ها هر کاری را برای بقای خویش می کنند
کرزی امروز دیوانه وار در پی حفظ قدرت برامده باتیم فاشیستش و چندتا معامله گر و منفعت جوی از اقوام دیگر را در گردش جمع کرده تا کارهای سیاهش را پوشش به اصطلاح ملی بدهد
18 جون 2007, 04:26, توسط sorosh
کرزی اصلا قابلیت و لیاقت ریاست جمهوری را ندارد.مشرف در تلویزیون کرزی را مرغ صدا میکند و خرزی خنده میکند و میگوید دوست عزیز آقای مشرف.این چه است شکسته نفسی و یا بیغیرتی.دیوانه شده مردکه دیوانه در 5 سال چه کرده به افغانستان به نظر مه برادر های طالب و پاکستانی خود را سر قدرت آورده و مدال نوکری چرکستان را گرفته.
18 جون 2007, 10:29, توسط روشان
او خر خدا
آثار الحق چرا خودت را می گویی؟ کافر شده ای؟ کرزی و دولت افغانستان را دزد سنگ فروش مسعودوف و هم کاسه هایش به کار نمی ماند. بمب گذاری هم کار سگ جرات است. تا شما دزدان باشید افغانستان روی خوشی را نمی بیند. شما به کشمیر تان برگردید که این مملکت درست شود. مزدوران روس و ایران
18 جون 2007, 23:51, توسط جلالزی
شما تلاش نه کنید تا قربانی اظهارات و افکار مجاهدین شودید ، آنان شما را محصور نموده اند ، تلاش نماید تا برای تهیه گزارش گاهی دروازه دیموکراتان اصلی را نیز بکوبید.
جرگه ها شامل عرف و عنعنات مردم افغانستان میباشد .
شما نه شنیده اید که میگویند :افغانستان یک کشور متکی به جرگه ها بوده و اکثر منازعات بر استناد همین جرگه ها حل و فصل شده است .
در مقاله شما آمده است که امریکا در حال حاضر در خصوص تدویر جرگه ها امن منطقوی ساکت مانده است ، نه آقا!
پول را که برای مصارف پروگرام های اگاهی عامه در مورد تدویر جرگه های امن منظقوی به مصرف میرسد ، پول را که برای مامورین کمیسیون افغانستان جرگه ها داده میشود ، پول را که اقای گیلانی و دوستانش حیف و میل مینمایند از کجا میاید .
ایا این پول مال مجاهدین است و یا مال ملت افغانستان ؟
شما بهتر میدانید که این پول ها همه از بودجه ایالات متحده امریکا پرداخته میشود و این خود نوع از تحرک امریکا به منظور حمایت و برگزاری از جرگه های امن منطقوی است .
من نمیدانم هدف شما از سکوت چیست ؟
آیا سکوت وقتی میشکند که آقای بوش آستین بر زند و به وزیرستان سفر نماید و یا چطور؟
و دوم اینکه شما میگوید ، تدویر جرگه ها موسوم به امن در قانون افغانستان ذکر نشده است اما این را خوب میدانید که در بعضی از نقاط افغانستان عرف نظر به قوانین معتبر تر است .
اگر قبلاً قاون سازان افغانستان میدانستند که روزی با پاکستان چنین مشکل به میان میامد حتماً در قانون اسای جرگه های امن منطقوی را نیز میگنجاندند ،اماعالم غیب خدواند است و بس .
8 آگوست 2007, 22:38
محترم حکیمی مینویسد "آیا در جامعه ی ما با موجودیت نهاد های مدنی و دولتی دیگر نقش جرگه محسوس می باشد"
من ندانستم که هدف محترم از "نهاد های مدنی و دولتی دیگر" چیست؟ و کدام نهاد های مدنی را یاد آوری کردند؟ بهاد هتی که از کابل برون رفته نمی توانند؟ در حالیکه بر موثریت جرگه امن مانند برادران دیگر مشکوکم، نمی خواهم از موثریت جرگه های قومی چه در شمال و چه در جنوب کشور چشم پوشی گردد. بهتر خواهد بود نویسندگان ما از جهان کتابی برون آمده به حقایق جامعه خود با دید وسیع بنگرند.
8 آگوست 2007, 22:43
ایا ذکر نشدن همچو جرگه ها در قانون به معنی مخالفت قانون با آنهاست؟ من فکر نمی کنم که اینطور باشد.
8 آگوست 2007, 22:15, توسط محمد جواد داعی
جرگه یک چیزی بی معنی و پرمصرف هست این پولی را که آقای جالالزی میگوید از کیسه امریکا به مصرف میرسد پولی نبود که آنرا به نام جرگه اعطاشده باشد .
کشوریکه دارای مجلس سنا و پارلمان باشد به این جرگه چی نیاز بود؟
از طرف دیگر آقای جالزی گفته اند که در بعضی موارد عرف و سنت از قانون ارجعیت دارد منضورش شاید همین باشد که اگر خداناخواسته کدام روز خود آقای جلالزی مرتکب قتل شود به خاطر حل موضع خواهر خود را به برادر مقتول به بد میدهد؟ این هم یک عرف ناپسند ماست و جرگه هم مثل همین یک عمل حرزه ، باطل ، جفن و مزخرف هست. و یک دوست دیگری هم به نویسنه این مقاله دشنام داده که کار خوبی نکرده و ما معذورش میداریم چون شاید پشتون باشد. اگر پشتون باشد قابل ماخذه نیست. مولانا میفرماید : ای معاف از یفعل الله مایشاء * بی مهبا رو زبان را بر گشا.
8 آگوست 2007, 23:05, توسط افغنستانی
حکیمی عزیز! و
جلالزی
حکیمی صاحب مقاله وقعآ جالب و پر محتواست شما درست فرمودید دیگر جرگه ها اهمیت خود را از دست داده است . اگر به گفته جلالزی ما سرزمین جرگه ها هستیم پس این پارلمان چه معنی دارد تمام نمایندگان مردم در پارلمان هستند و این 350 نماینده دیگر از کجا شدند. و نتایج این جرگه از روز اول معلوم است که منفی خواهد بود.
و این کرزی است که همیشه سر تملق برای پاکستان و مشرف خم میکند که شایسته یک افغانستانی نیست .
در عین زمان میخواهم برای جلالزی بگویم که شما اشتباه میکنید افغانستان سرزمین جرگه ها نیست.
9 آگوست 2007, 00:22
جناب آقای آثار الحق با سلام مقاله خوبی نوشته ای تشکر از نوشتار شما با ایمیل من در تماس باشیم خدا نگهدارتان
14 آگوست 2007, 11:44, توسط فرزاد
اخر تو از جرگه چی میفهمی بدو(جرگه یعنی مردانگی جرگه یعنی سازندگی جرگه یعنی صلح ودوستی)ایا به نظر تو مشوره کردن وهمفکری بدویت است ؟ بدو خو تو هستی بدو خان.