
گرانا قربانی جنایات جنگی در افغانستان
گرانا 12 ساله است و مادرش، سه خواهرش، دو برادرش و چند تن ديگر از اقوامش کشته شده اند. / جنایات جنگی در افغانستان توسط نيروهای بین المللی و طالبان ادامه دارد.
واژه های کلیدی
آيساف، ناتو و نيروهای بين المللی | تروريزم، کوچی طالبان، طالبان، القاعده و داعش | دو قرن جنایت در افغانستان: جنایات نسل کشی، قتل عام، برده داری، جنگ های داخلی، جنایات جنگی و جنایات حاد علیه بشریت
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبرادر محترم توفيق جان : بزرگترين بد بختى ما افغان همينجا است که خود کش بيگانه پرور هستيم بيشتر از سي سال است که مردم ما در اتش جنگ ميسوزد روزانه صد ها انسان بيگناه ما فداى خواست هاى امپرياليزم خون اشام غرب ،اروپا و گروهک ها ى وجدان و ناموس فروخته شده داخلى شان ميشوند يکروز يک ايرانى در اين مورد چيزى ننوشت يکروز در ايران در مقابل دروازه سازمان ملل متحد ايرانى ها اعتراض نکردند حتى از اين حالت افغانهاى احساس خوشنودى هم ميکنند اما در اينجا تنظيم ها و ليدر هاى مزدور انها براى منافع انکشور کار ميکنند من نميگويم انچه در ايران صورت گرفت درست است کشتن انسان هاى بيگناه قابل توجيه نيست اما اين برادران معاش خور سفارت ايران بايد اين نکته را نيز در نظر بگيرند که صد ها افغان مهاجر شايد هم هزار ها توسط ايرانى ها به قتل رسانده شده اند بيايد در اينمورد چيز هاى بنويسيم بيايد از حقوق حقه ملت خود که اب هلمند است دفاع کنيم و ايران را وادار بسازيم تا پول اب هلمند را که در طول تاريخ مفت خورد است براى اين ملت بيچاره بپردازد که سالانه به مليارد ها دالر ميرسد
مرازخير تو، توبه به من شر مرسان
به همه سلام
با تشکر از محترم میرهزار که از رنج مردم خود با خبر است و امید در اینده همچو ویدیوهای زیادی را از شرق و جنوب کشور کشور در سایت خود نشر و پخش نمایند که به این کار اعتبار سایت در مردم قوی شده میرود و دیگر اینکه سایت کابل پرس? بطرف ملی شدن بهتر شده میرود و شک و تردیدی که در مورد موجود است ان هم از بین میرود هر چند من شخصاً شما را یک انسان ترقی خوا می دانم لیکن باید گفت یک عده کسانی در هر دو بخش سعی دارند از محبویت سایت تان بکاهد
جلال ابادی
دوست و هم خاک من
براستی گناه گرانا، این طفل مهر بان چیست ؟ خدایش هم وی را فراموش کرده است !
هشت صبح است و اشک در چشمان سرازیر ! اِیرانی هستم و در فرانسه زندگی می کنم. دیشب و چند هفته پیش را هم بسبب کودتای اسلامی اخیر ایران نخوابیده ام و کم خوابی تمام وجودم را گرفته است. خلاصه خدمت شما مهربان عرض کنم، تا بسیار گفته هایتان درست است و باید هایتان را نیز قبول دارم. ای کاش گفتار شما تا به انتها به راه مثبت و سازندگی می انجامید !
سرشت حرکت و جنبش آزادی خواهی ایران امروز نه به رنگ سبز آقای موسوی خلاصه میشود و نه به فریاد کشورهای به عبارت خودشان متمدن اروپائی. گذشتهء مشترکی را داریم و از هر روزگاری منزوی تر، چه از عمل کرد و جهل خود و چه از موش دوانی های کشور هائی که منافع خود را در این نیم گوشه جهان می بینند. می دانی هم خاک، مردمان تنهائی داریم. در اروپای این زمانه کشور هائی که بارها و هر بار میلیون ها تن از ساکنین خود را به کوره های آدام سوزی و زیر بمباران های شبانه روزی به کشتن دادند دریافته اند که فردایشان در گرو پیمان میباشد و احترام به متقابل و این مهم در کنار استقلال و هشیاری فرد به فرد ساکنین هر کشور مشترک منافع اروپا. سی سالی میشود که خاک ایران را ترک کرده ام ولی هر از گاه دیداری به سرزمین و وطن خود دارم. من، به عنوان یک ایرانی شهادت میدهم، افغانستانی هائی که در ایران پناهنده بودند بیش از یک ایرانی سازندگی کردند و با دستمزدهائی که خود ایرانی ها نمیتوانسند زندگی کنن، ایشان شرایط کار را پذیرفتند و بیشترین ساختمانهای همان تهران خوش نشین را بنا کردند. با بسیاری از ایشان در تماس دوستی بودم و از فرانسه به تعدادی از ایشان یاری رساندم تا خود را به ترکیه و دو فرد دیگر نیز به انگلیس بروند. در اینجا هم با عتیق رحیمی نویسنده خوب افغانستانی سلام و علیکی دارم. همه و همه گفته ها به این انجامد هم خاک، دوستی کن و در دوستی هشیار باش، ما در این خاک آشنا بسیار تنهائیم ! اگر خواستی از شما بود، خرسندی از آن من خواهد بود تا بیشتر در تماس باشیم.
دو کلام کوتاه دیگر مگر اینکه تماسی برقرار شود از برای گفتاری بیشتر، موسیقی و هر هنر دیگر فقط برای شکم سیران نیست. ندا و دیگر کشته شدگان در راه آزادی هم آنچه را که داشتند نثار همین خاک کردند و رفتند. من و تو چه باید انجام دهیم ؟
من و تو چه زمانی اتحاد کشور های منطقه خودمان را خواهیم داشت ؟ چه زمانی خانه من، خانه توست و خانه تو، خانه من ؟
با مهر و دوستی های یک هم خاک
نویسنده گان پُرمدعا مانند یعقوب یسنا و سایر دوستان وی که خود را سقراط و افلاطون عصر حاضر میپندارند، از پُررنگی و ارزش خاص خون ندا و همرزمان وی، در روز های اخیر صفحه های انترنتی را سیاه کردند و به تقلید از برادر بزرگ یا انکل سام نعره ها کشیدند و یخن ها دریدند... اما وقتش است تا اندک لطفی کنند و از درد و مرگ میلیون ها ندای کشور خود یعنی افغانستان نیز بنویسند و عاملان آنرا همانطوریکه بر نظام ولایت فقیه میتازند به باد انتقاد (ولو اندک و مصلحتی بخاطریکه موقعیت، درآمد، چوکی و قدرت را از دست نداده باشند...) بگیرند.
از قدیم گفته اند، "چراغیکه از ضروریات خانه باشد، در مسجد حرام است". مردم ما به اندازۀ کافی رنج و غم دارند و بیشتر از نان مست های تهرانی و شیرازی یا اصفهانی مشکل و گرفتاری دارند. بنابراین اشک های خود را (ولو اینکه اشک تمساح باشد و به تقلید از کاخ سفید و اتحادیه اروپا برای ندا یا پیرهن عثمان امروزی) برای گرانا بریزید اگر راست میگویید.
تفاوت میان گرانا و صد ها هزار هم سرنوشت او در افغانستان با ندا های ایرانی در این است که گرانا و امثال او بدون هیچگونه دلیل و برهان و با شکم های گرسنه و تن های برهنه به خاک و خون کشیده میشوند ولی نان مست های ایرانی، که یکی از آنها ندا باشد با داشتن بهترین مکاتب، سرپناه ها، موتر های آخرین مدل، دانشگاه های مجهز، امکانات تحصیلی و تحقیقی با کیفیت، امکانات تفریحی و تقریباً همه امکانات اولیه برای یک زندگئ سالم و حتی کلاس های موسیقی برای دختران و پسران بطور یکسان (بخاطریکه آموزش موسیقی علامت شکم سیریست...)، یکجا با سایر همرزمان خود بخاطر بی نظمی و اغتشاشیکه خود به میان آورده اند کشته میشوند، با آنکه معلوم نیست کی سینه ی آنها را هدف قرار داده است؟
خود قضاوت کنید، میلیون ها تن را در عراق، افغانستان و فلسطین میکشند و چپاول میکنند بدون اینکه کوچکترین ترحم و دلسوزیی برایشان داشته باشند اما از مرگ اغتشاش گران ایرانی به بهترین وجه ممکن "پیرهن عثمان" ساخته و دُهل تبلیغات خود را علیه رژیم آخندئ ایران به صدا در میآورند. آیا همین دفاع از حقوق بشر و دموکراسیست؟
اگر ماهیت غرب همین باشد که میبینیم، پس ما گذشتیم از خیر دموکراسی و حقوق به اصطلاح بشر به شیوۀ فروشندگان و صادر کنندگان آن.
مردم ما همت کنند و اولتر از هر عمل دیگر، خر خود از گل بیرون نمایند.