از عدم آگاهی سیاسی کاندیدان تا آبستانسیون (امتناع از دادن رأی) تعدادی از مردم در انتخابات
ما در قرن 21 زندگی میکنم و لی متأسفانه از تفاله های قرون وسطی تغذیه می شویم زیرا هنوز ما را گرسنگی، بی امنی، فقر، بی ثباتی، و انواع دیگر از مشکلات اجتماعی تهدید می کند
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عدم آگاهی سیاسی یعنی اضطراب و متزلزل شدن مصالح عامه خواهد بود و این حالتی است که باعث ضایع شدن و ازمیان رفتن توازن و فقدان بینش میان مردم می گردد.
نظام فعلی افغانستان نتوانسته است حداقل حقوق شهروندی را برای افغان ها تضمین نماید، و یا هم حقوق اقتصادی ، اجتماعی و مدنی ، سیاسی شان را تأمین نماید، این خود سبب آن شده است که مردم خسته از جنگ دیگر اعتماد شان را نسبت به دولت مردان و هم چنان کاندیدان این دور ازدست بدهند و امیدی هم به کاندیدان فعلی نبسته و حرکت به سوی آبستانسیون نمایند.عدم آگاهی سیاسی یعنی اضطراب و متزلزل شدن مصالح عامه خواهد بود و این حالتی است که باعث ضایع شدن و ازمیان رفتن توازن و فقدان بینش میان مردم می گردد.
آبستانسیون(امتناع از رای دادن) به معنی خودداری از شرکت در انتخابات یا دادن رأی است، که در مورد انتخابات با تحریم (بایکوت) تفاوت دارد. در حقیقت تحریم (بایکوت)خود نمایانگر نوعی مبارزه و اعتراض نسبت به انتخابات بوده، و یا در کل غیر قانونی شمردن آن است. تعدادی از توده ها ویا کاندیدان می توانند نسبت به انتخابات آنرا تحریم نمایند، و یا غیر قانونی بشمارند ولی آبستانسیون از بی اعتقادی ناشی می شود. این بی اعتقادی مردم ما ابعاد مختلف دارد. از جمله می توان عدم موجودیت یک نظام مردم سالار به مفهوم عام کلمه ، نا امنی ، بی ثباتی،فقر و بی اعتمادی را بر شمرد.انتظارات که مردم از کاندیدان داشتند یک استراتیژی روشن و شفاف با توضیح راههای بیرون رفت از بحران و تقویت نظام مردم سالار، تأمین امنیت، صلح ، ثبات ، تضمین حقوق بشرو ایجاد عدالت بود.
مرد م می خواهند که تا نظامی را پایه ریزی نمایند تا تمام مشکلات فعلی را بین برده و تمام ویژیگی های نظام مردم سالار در آن نهفته باشد، ولی متأسفانه کاندیدان در پی تلاش چنین راهکار های علمی نبوده و بیشتر تلاش می نمایند، که با نوعی ائتلاف ها و معاملات خصمانه منافع ملی را فدای منافع شخصی خویش نمایند و از ضعف ناتوانی و بیچاره گی مرد م سوء استفاده نموده و حقوق شهروندی شان را پایمال نمایند.
آنچه که در هفت سال گذشته انتظار می رفت متأسفانه کار چندانی صورت نگرفته و کمتر از حد انتظار مردم و جامعه جهانی بوده است. مبارزه با تروریسم و مواد مخدر خواست جامعه جهانی بود و تأمین امنیت، صلح،ثبات، تحقق دموکراسی وتأمین حقوق بشر و بازسازی کشور جنگ زده افغانستان خواست مردم این کشور بود.
در چنین شرایطی کاندیدان بیشتر روی شعار تکیه نموده اند وبس هیچ یک از ایشان دست آوردی عملی که بتوانند بر آن استناد نمایند ندارند و فقط این را آموخته اند که چطور بتوانند مشهور شوند ولی آگاه از این نیستندکه مشهور بودن مهم نه بلکه محبوب بودن ضروری است. فقط تمام شان به نصب پوستر ها در شهر ها و اعلانات تلویزیونی و رادیوئی اتکا نموده اند وبس که این گونه مبارزات برای ایجاد یک نظام مردم سالار و رفع مشکلات شهروندان نابسنده بوده و بیشتر به ایجاد نظام های استبدادی معاونت می نماید.
ما در قرن 21 زندگی میکنم و لی متأسفانه از تفاله های قرون وسطی تغذیه می شویم زیرا هنوز ما را گرسنگی، بی امنی، فقر، بی ثباتی، و انواع دیگر از مشکلات اجتماعی تهدید می کندکه نتوانستیم اندک از این خشونت های زندگی را مهار نمایم ، مگر اینکه زمان برگذاری انتخابات برسد تا مدعیان کرسی ریاست جمهوری این مشکلات را به یاد بیاورند و بعداً آگاه می شوند که چطور بتوانیم با شعار دادن چند کلمه خوب و زیبا رأی این مردم را به نفع خود بگریم.زمانی به تاریخ کشور های دیگر نظر می اندازیم می بینم که شخصیت های ملی شان چطور با مردم یکسان بوده که از هر نوع درد و رنج مردم در هر زمان آگاه استند.
به همین ترتیب صد ها مورد دیگر نیز وجود دارد که مردم مجبور می گردند تا به آبستانسیون(امتناع از دادن رأی) رو بیاورندو از همان حقوق سیاسی که طبق ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر مشارکت هر فرد در اداره امور عمومی کشور به صورت مستقیم یا از طریق نمایندگی به طورآزاد است اجتناب نمایند.