صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > در بیان چهل دزد جابلقا و انتخابات

در بیان چهل دزد جابلقا و انتخابات

دزدان بار دیگر تدویر جلسه کرده و رییس از آنان خواست تا راهکارهای دقیق تری برای پایداری نظام دزدسالاری بسنجند. راویان در نسخ معتبر از چند ترفند رندانه یاد کرده اند که به همت قاروق خان و کریم کتاب دزد و کریم مخروبه نشین و احسنت و آفرین گفتن دیگران ترتیب شده است.
بهروز عوام
دوشنبه 14 سپتامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

راویان اخبار آورده اند که روزی روزگاری چهل دزد گرد هم آمده و متفق القول یکی را از میان خود به ریاست انتخاب کردند. (در بعضی نسخه بدلها جای این گردهم آیی بون و در بعضی دیگر بان آمده که از ممالک افرنگیه و مقر ازما بهتران بوده است.) پس از انتخاب رییس، این چهل دزد با خدم و حشم به جابلقا اجلال نزول نموده و بار و بنه خود را گشوده و استحمام کرده و ریش و بروت را به قیچی نوازش فرموده وبر سر سریر قدرت تکیه زدند و گویند حتی بعضی جهت خوشنمایی بیشتر، پاردمی به گردن بستند. البته مردمان بیشماری در جابلقا شهر مدتهای مدیدی در گروگان کسانی دیگر بوده اند، اما از آنجا که این مردم نسل اندر نسل، گروگان بوده اند و عادت به تحمل گروگان گیران داشته اند، در این انتقال گروگان گیری، نیز سعه صدر نشان داده و با دهل و سرنا، زوال یکی و آمدن دیگری را جشن گرفتند.

هر دزد مسئول دزیدن بخشی و ساحه ای از ساحات عامه شده و تخت و بخت و کلاه و سپاه آراستند و آنان را مقرر چنان بود که در هفته یکبار گرد آمده و قبیله ای به مشورت می نشستند (حکم می راندند "نسخه"). به سه سالی چهل کاخ برای هر دزد و چهل مهمانسرا و کاروانسرا و قوریه و قریه برای هر یک فراهم آمد. بعضی نیز که هوشیار و زیرک تر بودند به سرعتی مانند باد، گاز و نفت و صادرات خوراکه باب را در انحصار خود در آورده و حتی بعضی نیز به تجارت زهر و تریاق پرداختند.

باری، راویان گویند که شیرینی ایام به کام این چهل تن (گرچه در بعضی نسخ آمده است که چهل تن از باب تقدس عدد چهل نزد عامه آمده و عدد آنان بسی بیشتر بوده است، العهده علی الراوی.) زمانی به تلخی گرایید که آنان از سرنوشت علی بابا و چهل دزد بغداد مطلع شدند و درد و رنج برادران سرسوختۀ خود را با جان و دل احساس نموده و عمق سوزش روغنهای داغ که توسط ندیمه علی بابا در کوزه های حاوی دزدان بغدادی ریخته شد، را تا جایی چشیدند.

البته این چهل تن جابلقایی درک کردند که بغدادیان هیچ اعتراضی به سوزاندن چهل دزد خود نکرده و بلکه با رقص و پایکوبی از آن حمایت نیز کردند. در نتیجه واهمه ای سخت بر آنان مستولی شد و یکی از آنان که مسوول رتق و فتق امور مذهبی مردم بوده به رییس گفت که مفری از سوراخ تقدیر نیست و لابد باید چاره ای اندیشید.

رییس که مردی زیرک بود به سرعت چشمکی زد و یکی از چهل تن را فراخواند و وی را مقرر داشت که لابد از قومی و ایلی و تباری آمده ای یا نه؟ وی پاسخ داد، که درست است که ما دزدیم و حرامی گری حرفۀ ماست، اما نه بدان اندازه که حتی در نحوۀ تولد و نسب خود نیز شک کنیم. چهل نفر در جا احسنت گفتند. اما رییس با غضب بر وی نگریست و قاروق (لابد یکی از یاران باده و پیمانۀ رییس و مقرب خاص حرمسرا بوده است) را مقرر داشت تا رقعه جاتی نوشته و یاران را خوب بفهماند.

راویان در اینجا چیزی نگفته اند که در آن رقعه جات چه نوشته بوده است، اما پس از این مطلب، این سی و نه دزد به قبایل خود رفته و چنان وانمود کردند که گویی حافظ مال و جان و آبرو و عزت قوم و ملیت هستند و اگر آنان نباشند هیچ زنده دمی روز را به شام نمی رساند و از دم تیغ اقوام دیگر دزدان و رییس می گذرند. گروگانها (شاید منظور همان مردم باشد) به خاطر لقمه نانی و اینکه کشته نشوند و اطفال خود را از دست ندهند، تن به مهتری آن دزدان داده و بدین ترتیب دزد هر قوم، رهبری آنان را عهده دار شدند. البته هر دزد چند ریش سفید و کلاه مخروطی و کلاه هرمی قوم را نیز بر سر خوان خود نشانده و وجه ای قومی تر به رهبری خود دادند.

دزدان بار دیگر تدویر جلسه کرده و رییس از آنان خواست تا راهکارهای دقیق تری برای پایداری نظام دزدسالاری بسنجند. راویان در نسخ معتبر از چند ترفند رندانه یاد کرده اند که به همت قاروق خان و کریم کتاب دزد و کریم مخروبه نشین و احسنت و آفرین گفتن دیگران ترتیب شده است.

1. دزدسالاری تحت عنوان مردم سالاری رسمیت یافته و اختیاراتی بسیار به رییس و هیأت دزدان داده شده و هر آن کس که اعتراض کند، از دم شمشیر گذشتانده می شود.

2. مقرر شده تا هر آن چه که در تحت زعامت و ریاست ایشان "بد" باشد، چنان وانمود گردد که گویی سرامد ملل و دول دنیاست و هیچ عیب و ایرادی مر آن را نباشد و هر آنچه ، اعم از کردار و فساد و دزدی و اعمال و گفتار و غیر ذلک اگر "بدتر" باشد، باید از سوی خارجیان و بویژه همسایه ها قلمداد گردد. راویان گویند که پس از چند سالی، مردم جابلقا را باور بر آن بودست که اصلا این چهل تن منبع فیوض رحمانی و عارفان ربانی بوده و رندی و چپاول و فساد اداری کار کشور همسایه است.

3. از جانب مسئول دفاع از جان سارقان (که یکی از دزدان بوده و منصب رسمی اش را بعضی وزیر الجنگ آورده اند و وی به قدری فرافکن و بر تئوری توطیۀ خارجیان معتقد بوده که گویند بارها گفته که حتی ولادت وی و بعضی از یاران، توطیۀ کدام کشورهمسایه بوده و براثر خیانت کدام شخص به نفع کدام مملکت پای به هستی گذاشته اند. العهده علی الراوی) مقرر شد که اعمال و اوراد و قتال غول یک چشم (در حاشیه نسخۀ موزیم روسیه آمده است که شخصی یک چشم قبل از این چهل تن بر جابلقا حکم می رانده و دوستان و دشمنانش به مقتضای درآمد و مصلحت از وی که عامی آدمی بوده، غولی درست کرده اند.) و اصحاب وی که جملگی از مردمان جابلقا بودند، به همسایگان نسبت داده شود، تا مبادا مردمان خیال کنند که دزدان مسلط بر ایشان بی غیرتند و از پس اشرار این غول بی شاخ و یال و کوپال و دم بر نمی آیند.

4. دزدان هر چند وقت یکبار مناصب و جایهای خود را با یکدیگر تبدیل کنند تا ریخت و قیافۀ آنها تکراری و مردم خیلی دلگیر نشوند و الا کسب و کار همان است که بوده.

5. از جانب کتاب دزد خان مقرر شد تا جهت پاسداشت مصطلحات ملی، مردم جملگی باید به جای پشکل، از اصطلاح "فشکل" استفاده کنند. پس هر آنکسی که چه به عمد و غیر عمد و چه مکتوب و غیر آن از واژه پشکل استفاده کرد را به زندان در افکندند و فجایع زیادی به بار آمد.

6. از جانب تجارت-دزد و مسئول چپاول امنیت مقرر شد تا دیگر هیچ احدی از گروگانان این مرز و بوم، "باقلی" مصرف نکنند. هرکس که باقلی مصرف کند نیز به زندان افکنده شده و تا آخر عمر مجبورا باید کچالو و دال نخود پاکستانی را نوش جان کند.

بعضی از حاشیه نویسان در احوالات مردم گفته اند که آنان اکثر بندهای یک الی چهارم این پالیسی نامه و اصول نامه را پذیرفتند و شکر خدای را به جای آوردند که حد اقل دزدی در حال قانونمند شدن است. اما بندهای پنج و شش به هیچ وجه قابل پذیرش مردم نبوده است. در نتیجه هر روز در اماکن مختلف مظاهره کرده و خواهان استفاده از واژه پشکل به جای فشکل شده و در غیاب و پس خانه ها، مجالس باقلی خوران دایر و دسته جمعی بادهای معده در اعتراض به این قوانین بدر می کرده اند. در نتیجۀ این سیاستگزاری ها، دزدسالاری کم کم عادی شد و مردم به جای سوال اینکه چرا اصلا یک کتاب دزد مسئول رتق و فتق امور آزادی بیان و فرهنگی باشد، مشغول درگیری در حول و حوش پشکل و فشکل وی شده و به جای اینکه از مریضی وگرانی و بی آبی و سرکهای خامه و بی برقی ناله و فغان کنند، پنهان در خانه های خود باقلی می خوردند و اعتراض می کردند.

از آن طرف چهل دزد جابلقا نیز به ریش مردم خندیده و مرتب جهت زهر چشم نشان دادن، بعضی از گویندگان پشکل را در بند و بعضی از باقلی خوران را به غل و زنجیر می بستند. چهل دزد توانستند تا سالیان سال بدین منوال ملت را علاوتا در حول و ولای حملۀ یکی از اقوام بر دیگری و یا رییس یکی از اقوام بر دیگری سرگرم و خود بر اندوخته های بی حد و حصر خود و تولید نسل شدند. تا آنکه ایام بازی دیگری کرد و گروهی از ما بهتران مشروعیت حکومت آنان را زیر سوال برد.

بار دیگر شورای چهل دزد جابلقا، تشکیل شد و رییس از آنان خواست تا چاره ای برای این امر بیندیشند. قداره بندی از "شهران" (شاید منطقه ای در قدیم بوده است) گفت که در کتب قدیمه ای خوانده که غلبه و استیلا مستوجب قدرت امارت است و این حرفهای بی معنی چیست که الیوم در بوغ و کرنا کرده اند، حال آنکه ما با غلبه غالب شدیم و الحال مسلط و اولوالامر هستیم.

انوار تیل دزد جستی زد و به کریم کتاب دزد (البته وی که آزادی بیان را توطیۀ افرنگیان و یاوه می پنداشت، کتب را برای انداختن به دریا می دزیده و غرض دیگری نداشته است) اشاره کرد که برخی از مواجب بگیرانت را بگو برای این بابای ازما بهتران دریمه سقوی بنگارد و وی را نیز بسان دیگران به خاک مذلت بنشاند. اما بازهم قاروق خان به فراصت باریکی امر را فهمیده و چاره را بر آن دید که از همان مردم پرسان نمایند که آیا حکومت این چهل دزد خدوم را قبول دارند و یا خیر. همه حتی یکی از دزدها که به منظور قربت الی الله تریاق می فروخت و جابلقا را در این صنعت مقدس پیشتاز عالمیان کرده، از این فراصت و زیرکی آفرینها گفتند.

دیگر روز در بوغ و کرناها دمیدند و آواز سردادند که هرکه موافق و یا مخالف ماست باید بیاید و نظرش را در کاغذی نبشته در صنادیق (شاید جمع صندوق باشد) اندازند. از آنطرف نیز دیو یک چشم مردم را از رفتن به پای صنادیق برحذر می داشت. (این دیو از قدیم الایام در چهار اطراف می زیسته و گروهی جان برکف از وی حمایت می کرده اند. هدف از وحشت آفرینی وی هنوز نیز در پردۀ ابهام است، جز آنکه وی مردمان و علی الخصوص جمله مفاخر تاریخی جابلقا را به توپ می بسته.). خلاصه بازهم چهل دولت مرد (همان دلۀ دزدان قدیم) مردم را قناعت دادند که ازما بهتران دیو یک چشم را در قواطی (جمع قوطی) کرده و بر افراد وی بواتل (جمع بوتل) داده و آنان در روز همه پرسی مدهوش و نشئه اند.

روز سرنوشت ساز نزدیک می شد و هیچ دزدی بر این گمان نبود که شاید مردم به آنان «نه" بگویند. تا آنکه یکی از خرده دزدها که مشغول (مسئول "نسخه ") چاپیدن کاهدانهای مردم بوده است ، جرأت نموده و این امر را به استماع رییس رساند. رییس نیز بسان برق گرفته ها چشمکهای ممتد زده و باز قاروق خان و یاجوج آهن خوار و ماجوج خان سمنت دزد و فهیم مقبول و کریم کتاب دزد و کریم مخروبه نشین (که وی در مخروبه ها مشغول یغمای آثار به جا مانده از گذشتگان بوده و حتی قبرها را نیز می شکافته و پس از فروختن استخوان پدر کلانش مسما به مرده خور بوده است.) را فرا خوانده و کمسیون صیانت از نظریات مردم را مستقلن ایجاد و با شأن و شوکت افتتاح کردند و کسی را نیز مر منصب آن گماشتند که نه می شنید و نه می دید و نه می فهمید و صرفا به چپ و راست نگریسته و هر آنچه که یاران می گفتند، طوطی وار تکرار می کرده است.

بعد از جنجالهای زیاد و حل این مسایل بغرنج انتخابات دایر و در ظل توجهات مسئولی که نه می شنید و نه می دید، توانستند نظریات مردم را –که در طول تاریخ برای اولین بار می خواستند دست نشاندۀ ازما بهتران را خلع و خود را از گروگان دزدسالاران رها نمایند- جابجا و خواسته خود را در صنادیق بگنجانند. البته در همان روز دیو یک چشم نیز سردرآورده و برخی از مردمان را خورده و برخی را بینی و گوش بریده و برخی را نیز با همان بواتل از ما بهتران خدمات شایان کردند.

به هر منوال بار دیگر، ریاست برقرار و با استفاده از تجارب گذشته بازهم مردم را در حول و حوش مسایل ملیتی و زبانی و جنسی و باقلی و پشکل مشغول و بدین سان پنج سال دیگر را نیز گذراندند.

پس از چندی بار دیگر، لازم می گردد تا مشروعیت دزدسالاری ، تحت عنوان اعادۀ حقوق سیاسی مردم، تأیید گردد و اما اینبار، به دلیل محدودیت دو دوره ای ریاست، هم رییس و هم دله اش سخت در بیم و حراس بوده است. راویان آورده اند که این چهل تن اصلا مانند جناب پوتین (که یکی از اعفاد ازما بهتران بوده و دست نشانده ای را بر حکومت مقرر کرده) راضی به حکومت شکلی یکی دیگر از یاران نبوده، رییس نیز گفته است که "ما از سبکتکین چه کم داریم؟ وی برده ای بود که در شبی از صاحب خود به خاطر فروش نرفتنش لت خورد، در خواب حضرت خضر را دید که به وی وعدۀ ولایت جهان را داده است و سلسلۀ غزنویان را در جابلقا وی ایجاد کرد. ما نیز که از مواجب بگیران یکی از حضرات بودیم و خیال حکومت هم در سر ما سنگینی می کرد به فضل خدا تاج شاهی بر سرما افتاده و حال که ما بر سریر هستیم، بدست خود خود را خلع کنیم؟ تاریخ جابلقا چنین حماقتی را سراغ ندارد. وآنگهی این دارالحکومه (ارگ) بیاد ندارد که رییس و یا شاهی با پای خود از آن بیرون رفته باشد، یا کشته شده و یا به زور سرنیزه وی را از آن رانده اند، حال اگر ما به میل خود آن را ترک گوییم، این بی ننگی و بی غیرتی را باید با خود به گور ببریم."

یکی از نودزدان ساده با هراس و ترس گفت:" عمر رییس ما طولانی باد! پس بهتر است جهت حفظ جان شما مکانت این دارالحکومت را تغییر دهیم." اما یکی از مجربین با خشم بر وی نگریسته و گفت: "لابد باید در امور اهم و مهم کرد. تغییر ریاست یعنی ختم سرقت؟" پس جملگی بر رفع محدودیت قانونی و اصلاح و مصلحت تأکید کرده و بعضی گفته اند که چنان باید امنیت را به نزول رسانیم که مردمان شکر ایزد به جا آورده و دست و پایمان را بوسیده و از ما بخواهند که بدون هیچ نظرپرسی دیگر مادام العمر بر ما حکم رانید. چنین کردند و مردمان جهت استخلاص نفس و عرض می گفتند نسل دزدسالار تان مستدام و ایام به کامتان باشد. ما مردمان را چه به همه پرسی و خلع دست نشاندۀ از ما بهتران. خر ما از کرگی دم نداشته و سرشت ما گروگان بودن است و حال نیز ما پیرو "مردگان" خودیم و می دانیم که گروگان بودن خوش عالمی است که آن را به خروارها طلا نیز نمی فروشیم.

بدین گونه بود که فارغ از هیاهوی مردم، قدرت رییس، مطلق تر و فساد مطلق حاکم شده و گویند که نسل سارقان چنان فزونی یافت که مر بلاد جالبقا را کسی جز سارق و یا سارقه و یا رفیق السارق و یا معدالسارق نمانده و چون رغبتی به کار تولیدی نداشته اند، هریک از کیسۀ دیگری دزدی کرده و بدین منوال روز می گذرانند و درآمد سرانۀ آنان با این گردش پولی از جیبی به جیبی رو به فزونی گذاشت.

واژه های کلیدی

انتخابات در افغانستان
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس