صفحه نخست > خبر و گزارش > سربازانت را گرفته از افغانستان برآی!

سربازانت را گرفته از افغانستان برآی!

با توجه به کارنامه ی انگلستان در چند قرن اخير در افغانستان و سایر کشورهای منطقه و بويژه کارنامه ی اين کشور در چند سال اخير در افغانستان به نظر می رسد بهتر است که از انگلستان رسما خواسته شود، نيروهای خود را از افغانستان خارج کرده و به مداخلات خود در افغانستان با استفاده از مهره هایی مانند حنیف اتمر پايان دهد.
شنبه 7 نوامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس?: انگلستان نه تنها در اين سال های اخير بلکه در چند قرن گذشته هميشه يکی از حاميان تروريزم و بنیادگرایی در افغانستان و سایر کشورهای منطقه بوده است. اين کشور در دوران های مختلف چه از دو بار جنگ به هدف مستعمره کردن افغانستان گرفته تا پشتیبانی بنيادگرایان در پاکستان و افغانستان و چه حضور نظامی در جنوب، همواره عکس آنچه ادعا کرده، نه تنها به بهبود در افغانستان کمکی نکرده، بلکه همواره يکی از موانع جدی برای رشد و ترقی افغانستان بوده است.

بتازگی گوردن براون صدر اعظم انگلستان گفته است که نمی خواهد جان سربازانش را برای نگهداری دولتی که با فساد مقابله نمی کند به خطر اندازد.

آنچه مشخص است اين است که فساد در افغانستان بیداد می کند و کرزی بجای برچيدن پايه های ظلم، ستم و فساد و تبعيض در افغانستان، کسانی را که در فساد، ظلم و ستم و تبعيض دست داشته اند، دوباره به قدرت بازگردانده است.

اما يک سوی ماجرا به حکومت افغانستان باز می گردد و سوی ديگر آن حمايت جامعه ی جهانی به شمول انگلستان از ناقضان حقوق بشر، قاچاقچيان مواد مخدر و چپاولگران دارایی های همگانی ست.

کاری از بشیر بختیاری

در چند سال اخیر انگلستان بيش از 9 هزار سرباز به جنوب افغانستان و بويژه هلمند اعزام کرده است. فرماندهی ناتو در افغانستان نيز برای مدتی در دست يکی از ژنرال های ارشد ارتش انگلستان بود و اين ژنرال که ديويد ريچارد نام دارد، بارها بر برچیدن بساط طالبان از ولايت هلمند و سایر مناطق جنوب در مدت کوتاه تاکيد کرده بود. اما عکس اظهارات اين مقام ارتش انگلستان نه تنها بساط طالبان از اين مناطق برچيده نشد، بلکه بارها طالبان با موفقيت کنترل مناطق مختلف را در هلمند بدست گرفته و بيرق امارت اسلامی طالبان را به اهتزار درآوردند. در این مدت همچنين شبکه های تازه ی مواد مخدر در اين ولايت ايجاد شده و شبکه های موجود تقويت يافتند. طوری که هلمند به بزرگترين کانون توليد مواد مخدر در جهان تبديل شد.

از سویی نيروهای انگليسی با ايجاد محدوديت های گسترده مانع از اطلاع رسانی شفاف رسانه ها از ولايت هلمند شده اند. خبرنگاران و رسانه ها نمی توانند با محدوديت بوجود آمده از سوی نيروهای انگليسی و تهديدات طالبان، درباره ی شایعات مختلف مانند دست داشتن نيروهای انگليسی در قاچاق مواد مخدر و مسلح ساختن طالبان، گزارش و خبر تهيه کرده و اين موضوعات را روشن کنند.

برخی گزارش های تصویری نيز از جنوب افغانستان نشان می دهد که نيروهای انگليسی بجای انجام ماموريتی که مقامات سیاسی و نظامی انگلستان ادعا می کنند، سرگرم دود و چرس کشیدن هستند.

در روزهای اخير نيز حامد کرزی شخصا تاييد کرد که تروريستان بصورت سازمان يافته، با هليکوپتر به مناطق شمال افغانستان انتقال پيدا می کنند. گرچه دولت افغانستان حاضر به ارايه جزييات نشده اما يک روزنامه نگار در کابل، به دليل انتشار خبری مبنی بر دست داشتن انگلستان در انتقال نيروهای تروريست به شمال کشور، در کابل از سوی وزارت داخله افغانستان بازداشت شد. يک روزنامه نگار در کابل نيز درباره ی انتقال نيروهای تروريست به شمال افغانستان به کابل پرس? گفت:

" این پروژه مشترک انگلیس و شعبه جاسوسی نظامی پاکستان( ازشعبات خاص آی،اس،ای) است که از یک سال پیش شروع شده بود. وظیفه این پروژه آن بود که عمدتا جنگجویان خارجی ازبک، چچنی، عرب و ترکی را جمع آوری کرده و به وسیله راهنما های محلی افغان به کندز، تخار و بغلان پیاده کنند. ابتدا این جنگجویان در اردوگاه های سپاه درمناطق مختلف ایران تحت آموزش گرفته شدند و سپس به پاکستان مسترد شدند. آن گاه از راه سرحد به هلمند منتقل شدند. بعدش هلیکوپتر های انگلیسی به انتقال این افراد از هلمند به شمال کشور شروع کردند. از دوماه پیش انتقال دسته های محوری تکمیل شد. و افسر ویژه انگلیس که با سلطان منادی ( که درآن جا کشته شد) از استقرار و مدیریت این گروه ها به فرماندهی جاسوسی انگلیس درلندن و برای مایکل سیمپل دروزیرستان جنوبی اطمینان داد. اکنون عملیات درحال آغاز شدن است. هدف انگلیس آن است که جای پایی درشمال بیابد. زیرا فشار امریکایی ها در هلمند بالای آن ها زیاد شده و درنظر است که انان را از هلمند بیرون برانند. ممکن است برخی آدم ها به شکل انفرادی از داخل حکومت به این پروسه مربوط باشند اما حکومت درین کار دست ندارد. امریکایی ها خاموشانه مساله را دنبال می کنند. آنان میخواهند مسیر این برنامه را کشف کنند.شاید امریکایی ها این دسته ها را سرکوب کنند."

کاری از عتیق شاهد

از سویی بارها و بارها اين مقامات انگليسی هستند که بر گفتگوی دولت افغانستان با تروريستان تاکيد دارند. اظهارات سال گذشته سفیر انگلستان در کابل مبنی بر اينکه افغانستان نياز به ديکتاتور دارد، صد در صد با آنچه هر از چند گاه صدر اعظم اين کشور درباره حقوق بشر و مبارزه با فساد بيان می کند، مخالف است.

با توجه به کارنامه ی انگلستان در چند قرن اخير در افغانستان و سایر کشورهای منطقه و بويژه کارنامه ی اين کشور در چند سال اخير در افغانستان به نظر می رسد بهتر است که از انگلستان رسما خواسته شود، نيروهای خود را از افغانستان خارج کرده و به مداخلات خود با استفاده از مهره هایی مانند حنیف اتمر در افغانستان پايان دهد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • نویسنده محترم ! موضوع جالبی را افشاء نموده اید که جا دارد از شما تشکر کنیم. اما واقعاء نتوانستم بفهمم که نام حنیف اتمر چرا مانند یک پینه سر استین به این مقاله تحقیقی چسبانیده شده؟ من واقعاء نمیدانم و نیاز به وضاحت در زمینه دارم. ایا حنیف اتمر هم یک خاین به وطن است ؟ از دوستان خواهش است بدون ذهنی گری به ارایه حقایق بپردازند.

  • افغانستان دشمنان داخلی و خارجی زیاد دارد . دشمنان پیش پرده و پشت پرده ، دشمنان دالری ، کلداری ، ریالی ، ربلی ، با نویسنده های همچنانی همه مردم ما میدانند : که جامعه جهانی تحت شرایطی آمده اند و تحت شرایطی هم دوباره می روند.

    اما این جاهلان تاریخ چپ نما و این بنیاد گرایان کور نمی گزارند که مردم ما نفس راحت بکشند . همین جبهه ملی منحوس تمام این زالو صفتان را درخویش جاداده وقتی دیند بی حاصل است عدة دمش را روی پشتش گذاشت و به نزد کرزی آمد مانند : محقق لاشخور

    بس کنید ای نویسنده های که هنوز درخود غرق هستید و تمام نوشتن های شما اینست که نگزارید افغانستان کمر راست کند و بی مسئولیت دور شیرینی جمع می شوید و وقتی مشکلی آمد همه فرار می کنید . و ار سیاست جنگ و گریز ریوزیونیست های وطنفروش استفاده می کنید.

    • اقای کامبیز ! شما یک بیمار مزمن روانی هستید که نیاز به تداوی جدی دارید. لطفاء به خود تان رحم کنید.

    • دوستان عزیز کابل پرسی درود و سلام تقدیم فرد فرد شما !

      دوست عزیز ما کامبیز چی مصرانه وسپاس مندانه دست التجا و زاری به پیشگاه حضرت سلطان پوند بلند نموده و قرار و رفعت شاهنشاهی شاهشاه بی بدیل غازیان و سردار مسند نشینان عزت وغیرت ما غیرتمندان جناب والاحضرت کرزی احمدشاه نشان را از بارگاه شان تمنا برده اند که بر ما حضور میمون و مبارک شان سریست و سروری . سرافرازی سربازان درگاه ایشان نعمتیست الهی و جودیست خداوندی که سایه شهبال شاهین بلند پرواز شان از سر ما کم مباد .

      ما استخاره چیان کوخ نشین خاک قدوم حضور پرمیمنت کاخ نشینان را باید سرمۀ دیده ها نمایم و جبین گردآلود سپاس و پشیمانی را به آستان حضرت بسایم تا بیاسایم وآسوده حال دعای بقای سلطنت شاهنشاۀ بلند مرتبت نمایم .

      جناب حضرت انگلیس ! شما را به جلال ، عظمت ، قدرت ، شاهی و پادشاهی تان قسم که از قصور گذشته گان ما که تیغ کین و پرچم رهایی نگون بخت را بر ضد دلاوران رستم نشان تان بر کشیده بودند ، در گذرید که تقصیر ازماست . ما مطیع و فرمانبردار شما بزرگواران و فرزندان انگلیس نشان تان تا هستی هست خواهیم بود و از خط غلامی و دعا گویی تان سرپیچی نخواهیم نمود .

      ما فریب خورده گانرا ببخشاید که هرگاه رخش باد رنگ همایون فرشما عزم و جزم دیار این سوخته گان مینماید عطش و هوا و جولانگاه دیگری دارد که ما عزلت گزیده گان در نخستین گاه ها پی به حکمت حضور نمی بریم . به پاس پایداری ، استقامت ، شهامت و خدمت گذاری شما ، والاحضرتان کرزی احمدشاه نشان ما و داملا آخند مولانا عمر شاه کوران ما که به پیشگاه آستان عظمت پرور به مرتبت و سیادت و قیادت رسیده اند ، معلوم و هویداست که این خطۀ بی سپاس و مورچگان نمک ناشناسش بارهاست که بار تمکین شما والا نسبان نمی کشند و هوای نفس پرواز نمی کشند و باز خوان رشادت و شهامت را درسرای ویرانه میگسترانند که با این خیزش بی ارزش خود هم آب آبروی ما برده اند و هم چینی به چین پیشانی شما گذاشته اند که دیگر اخم ابروی با آبروی شما را تحمل نتوانیم .

      از فرد فرد عزیران تقاضا دارم تا با دستان بسته سرطاعت و بنده گی به محراب بارگاه حضرت سلطانه ملکه الیزابت از طریق شاه احمدشاه نشان خویش خم نموده بار ندامت و پشیمانی به شانه بکشند تا دیگ لطف و مرحمت خداوند جاه و منزلت و شرافت حضرت سلطان به جوش آید و ما را از عنایت شاهانه بی نصیب نفرمایند .

      تقدیم به حضور ملوکانه انگلیس بابا !!

      این شمائید که دانیم کجا ایم کجا !

      بی شما ما نه مائیم ، کجا ایم کجا ؟

      این شمائید که سر داریم و فر داریم !

      بی شما روی سوی کجا رویم کجا ؟

      لشکر تان ، افسر تان تاج سراند ،

      دالر تان ، پوند شما قند تر اند ،

      شوره زاران با شما بوم و بر اند ،

      با شما امر کنید کجا رویم کجا ؟

      بی شما جملگی خلق خدا شور و شر اند ،

      بی شما مردم با غیرت ما کور و کر اند ،

      بی شما ملا و هم عالم ما جمله خرند ،

      بی شما ملتق ما تق نکند وای کجا شدیم کجا ! ( مزاری )

  • حق بین صاحب !

    با عرض معذرت : در باره " کامبیز " ... میگن دمب سگ را اگر هزار سال به نوله پایپ بگذارین که راست شود ... وقتی بیرونش بیاورید . . خواهید دید که هنوز هم کج است . تازه تازه شاش کامبیز جان ( کف ) کرده . . اول میخواهد که به بیخ دیوار خانه خود . . جای که نان و نمک مامردم را خودره شاش کند . باید متوجه شده باشید که با چه کسی مواجهه هستید , میدانم شما به یک یک افغان از هر قماشی که باشد برای ساختن افغانستان احتیاج دارید . و نظر به حسن نظری که به مردم خود دارید گناه های کوچک مردم خود را معاف خواهید نمود , ولی یادتان باشد که وطن فروشی و تبانی با دشمن مردم ما خیانت به افغانستنان و مردم افغانستان است . کوچکترین جزای ان اعدام خواهد بود .

    مکرر :

    از عتیق جان برای خدمات بی شایبه شان به مردم افغانستان در سر تا سر دنیا تشکر میکنم .

    • گرانقدر یار هزاربز!

      • مشکل اینجاست که کامران جان حتی بتاریخ وطن خود سهواء هم نگاهی نکرده. ورنه کی است که نداند انگلستان در دو صد سال گذشته چه بازی هایی را درین سرزمین بلاکشیده براه نه انداخته..
      • ایشان دشمن تاریخی افغانها را دوست و ممد مردم قلمداد کرده و میخواهند بخورد مردم بدهند که انگلیس حالا مسلمان شده و مانند طالبان برای این وطن اشک تمساح میریزاند. وچنان درین راه مومن هستند که نمیتوان در بیماری شان شک کرد. افغانی که دشمن تاریخی و مستدل خود را نمیشناسد و او را ناجی خود میداند..فقط بیمار بوده میتواند ورنه به عقل سلیم نمیگنجد.
      • یقیناء با هدفی که نجات مردم و وطن باشد نیاز به فرد فرد هموطن داریم.زیرا مردم اند که حرف اخر را میگویند نه روشنفکران.
      • همیشه نهضت را از پشت خنجر زده اند .. شاید ایشان رسالتاء نقش ستون پنجم را ایفاء میکنند.
  • کلوخ انداز را پاداش سنگ است .

    به نظرمن شما سه نفر حق نابین مزاری و هزار بز کوهی کور تشریف دارید . مگر شما( خلقیسم ، پرچمیسم ، مجاهدیسم ، طالبیسم ) عاملین آمدن همین انگلیس و آمریکا به افغانستان نیستید؟؟؟؟؟

    اگر همین خارجی هانباشد همین شما سه نفر که دهن یک جوال را می گیرید و از بی تربیگی و بداخلاقی همدیگر چشم پوشی می نمائید . باور کن که در روز اول یکدیگر را پاره پاره می کنید. با تاسف باید گفت که شما لیاقت دموکراسی را ندارد و فورا " با دشنام دادن و تهمت زدن می پردازید. کابل پرس? یک سایت مستقل است که به هیچ جا ارتباط ندارد . شما سه بقایای رژیم های جنایت کار متوفی هر قدر داد بزنید . هیچ تاثیر به حال کسی ندارد.

    همین قدر کافیست که بگوئیم که (آزموده را آزمودن خطاست )
    من با شما کدام جرو بحثی ندارم . سخنان من برای مردمان ماست که تا به حال غافل از حقیقت جنایت کاران را دوست می شمارند.

    جناب حقبین که باید گفت که حق نابین چطور که از فحاشی های هزار بز کوهی خوشت می آید و برایش می گویی که گرامی.و لی به من تهمت فحاشی می زنی . ببین که چقدر شما شئونیست هم هستید.
    اما تاریخ برگشته مردم ما به شما ها نیاز ندارند و روز به روز قانون حاکم و جنایت کاران را به سزای اعمالشان ممی رستاند.
    زنده با مردم افغانستان
    مرگ بر نوکران روس و عرب و ایران و پاکستان و غرب و آمریکا و انگلیس

    • برادرانم هزاربز, حقبین, مزاری و کامبیز, نخست سلام

      28 فیصد باسواد داریم و شاید کمتر از 10 فیصد این باسوادان علاقه و امکان اشتراک در صفحات انترنت را داشته باشند, که جمعا 2,8 در صد نفوس افغانستان را تشکیل میدهند. حالا این 2,8 فیصد بالای موضوعات مختلف به بحث میپردازند و طبیعی است که تمامی آنها عقیده, باور و برداشت یکسان و مشترک ندارند. ولی یک مشخصه مشترک دارند و آن اینکه به حال وطن می اندیشند و رنج میبرند و در تلاشند تا راه حلی را جستجو کنند و درمانی برای این در جانکاه دریابند. ولی از بخت بد گاهگاهی این بحث ها به در گیری لفظی تا سویه دشنام میرسد که جای تاسف است. زیرا یقین دارم تمامی شما بیشتر از اکثریت از نابسامانی های امروز و مشقت های احتمالی فردا رنج میبرید.

      بیائید به جای مناقشه که بی نتیجه خواهد بود, به مفاهمه بپردازیم.

      باید قبول نمائیم که انگلیس از زمان ورود کمپنی هند شرقی به سرزمین هندوستان دایم در تلاش در هم کوبیدن توان و باور مادی و معنوی ما بوده اند و تا حال موفق هم شده اند.

      باید قبول نمائیم که زمامداران ما خاصتا بعد از بنیانگذاری سلسله محمد زایی با پیاده نمودن سیاست های سنگ پشتی( غیر متحرک در پناه سپر خود) چانس ها و مواقع طلایی را برای بیداری ملت و ایجاد احساس وحدت و هماهنگی از دست داده اند, که باید بار ملامتی اوضاع فلاکتبار کنونی را باید بدوش بکشند.

      باید قبول نمائیم که رهبران چپی ما بعد از سرنگونی رژیم شاهی تند رفتند و اشتباهاتی را مرتکب شدند که زمینه مداخله با دست باز را به بزرگترین دشمن شرقی ما پسر خوانده انگلیس (پاکستان) میسر ساختند.

      باید قبول نمائیم که رهبران راستی ما بعد از سقوط حکومت داکتر نجیب الله با اندیشه های گروهی و سمتی در تخریب ریشه های ملت سازی بیشتر از هر کس دیگر به دشمنان این سرزمین خوشخدمتی نمودند.

      باید قبول نمائیم که کرزی با وجودیکه به بی صلاحتی و مجبوریت هایش پی برده میتوانیم ولی با آنهم آنچه را که میتوانست انجام نداد. با اندک قاطعیت و تدبیر میتوانست فضای بهتر را ایجاد نماید که نکرد.

      با قبول اینهمه اشتباهات رهبران در این مدت یک واقعیت دیگر را نیز باید صادقانه قبول نمائیم که تمامی این رهبران پیروانی داشته اند که مردم افغانستان بودند و هستند. با نفی رهبران غیر عاقلانه است که تمامی پیروان را نیز نفی نمائیم زیرا اگر گروه خلق و پرچم جنایاتی مرتکب شده اند نتیجه اتخاذ تصامیم نادرست کادر رهبری آنها بوده در حالیکه در صفوف خلق و پرچم هزاران متعهد وطندوست که جز خدمت به وطن نیتی نداشتند حضور داشتند که امروز با وجود داشتن تخصص و تجربه کافی به مشکل لقمه نانی برای اولاد خود بدست میاورند و از آنچه به چشم سر میبینند رنج میبرند.

      اگر در حاکمیت مجاهدین فجایع را شاهد بودیم نتیجه غلط اندیشی و خودخواهی رهبران مجاهدین بوده در حالیکه در صفوف مجاهدین هزاران هموطن جانباز من تنها به نیت حفاظت دین و وطن جان سپرده و اعضای بدن خود را از دست داده و یا هم امروز بدون سرپناه و کاروبار رنج میبرند.

      نتیجه اینکه تاخت و تاز بالای کسی به نام خلقی, پرچمی, مجاهد و غیره بر علاوه اینکه دردی را دوا نمیکند بلکه باعث پیچیده گی بیشتر و کدورت های عمیقتر میگردد. خلقی و پرچمی که صادقانه برای خدمت به وطن کمر بسته باید به اشتباهات رهبران خود اقرار نموده و با مجاهد که خاص به اساس حکم عقیده خود و حس آزادیخواهی سلاح برداشته بود و از کردار ضد ملی رهبری خود نقد میکند دست به دست برای آینده بهتر قدم بردارند. دور از عقل و منطق خواهد بود که به دلیل جنایات یک رژیم تمامی وابستگان رژیم را به پایه دار بکشیم, اگر چنین باشد باید تمامی مردم افغانستان بدار آویخته شوند زیرا نیمه پیکر افغانستان به شکلی از اشکال مدافع آرمانهای کودتای ثور بودند و نیمه دیگر این ملت و ابسته به مجاهدین.

      اگر گستاخی نموده ام با بزرگواری تان مرا ببخشید

    • من هم سلام های متقابل خود را خدمت شما هم ر. صدر.س روشنضمیر مزاری حقبین هزاربز و تمام خوانندگان کابل پرس? و هم میهنان با درک تقدیم می دارم !

      شما درست می نگارید و من هم به این عقیده هستم که با زورگویی های بی خردانه درین سه دهه عده نوکرمنش آنقدر فشار بردم ما آورده اند که نه تنها راه حل را روز بروز میخواهند گم کنند. و آنها در فکر خدمت به مردم بنظر من نیستند و هدفشان خودشان و دارودسته شان وکاسه لیسان شان است .

      و اینها تنها راة را که دولت میخواهد اول خودش را دریابد و کمبود هایش را پوره کند .و پرسونلش را تکمیل اینها همیشه کوشش می کنند که دربین مردم تفرقه بیندازند. که مردم هم متوجه این مسائل هستند.واینها حتا با خود هم سرسازش ندارند. یکی آن نزد کرزی میرود دیگرش به جبهه ملی و ...

      اول ما باید درد را تشخیص بدهیم درد ما همین است که این گروه ها نمی توانند فرا حزبی فراقومی فرامذهبی و فراوطنی به مسایل نگاه کنند. و قبول هم نمی کنند. وا یدیالوژی زده هم شده اند.

      مثلا در ترکیه حزبی بود بنام رفاه به رهبری اربکان وقتی قانون سیکولار را زیر پا گذاشت از طرف دولت فعالیت هایش ممنوع اعلان شد. آنها سروصدا پرپانکردند .رفتند نام حزب را بنام فضیلت تغیر داند و اشتباهات شان را که با قانون هم آهنگی نداشت اصلاح کردند.

      ولی اینان با تمام ناکامی های که در گذشته داشتند مثل گله ها هر طرف می دوند یک تئو ریسین که احسان طبری بود توبه کرد که بعد مرد و دگر کس نیست که نظر به زمان برنامه های شان را update کند . گذشته را به تاریخ بسپارند و این شده یک کلاوه سردرگم که گاهی هم تمام اختلافات را بطور معقطی کنار می گزارند . دشمنی هم را برای کوتاه مدت نادیده می گیرند . و جز به قدرت مانند همان اسپ گادی که گادی ران آن یا روس است یا ایران یا پاکستان یا انگلیس و یا آمریکا چیز دیگر را نمی بینند.

      ما دانشمند زیاد داریم ولی قانون را قسمی میخواهند باشند که هم از آخور بخورند و هم از توبره و دزد را میگویند دزدی کن صاحب خانه را میگویند هوشیار باش. اینست که مشکلات حل نمیشود بلکه درهم پیچیده شده هم می رود .

      به نظر من حتا مشکل افغانستان را تا به حال کسی درک هم نکرده که راه رهایی چه است ؟

      بهر صورت هر قسم فکر کنیم تا این چهار تک که دوتای آن خلق و پرچم قیضه اش به دست روسها است .درحالیکه خود روس روز یروز درصدد معاملات با آمریکا است ولی اینها نظر به سطح دید یمک جانبه حتا قیضه روس را از گردن خود رها کرده نمیتوانند. تا بدانند سوسیالیست باش و لی سوسیالیست نوع افغان باش نه برده روسی.

      دوتای دیکر آن مجاهد و طالب است که پشت سراینها ایدیالوژی تروریزم قرار دارد و مانند ماش هم از دولت میخورند هم از قاچاق و هم از دشمنان سوگنده خورده مردم ما پاکستان و عربستان سعودی ها.

      پس درینجا ما با یک معادله روبرو هستیم که در هیچ شرایط توازن بین آنها برقرار شده نمیتواند مگر آنانی که در رئس اینها قرار دارد . آنقدر به نبوغ برسد که افغانی فکر کند. اگر مجاهد است افغانی باشد و منافع ملی را بر تمام دنیا ارجعیت بدهد. اگر سوسیالیست است منافع افغانستان را بر لینن و مارکس و استالین و مائو و غیره ترجیح بدهد.

      تا اینها افغانی فکر کنند. بنظرمن اول یک قطع نامه برای ندامت از گذشته و یک نام جدید برای فعالیت های خویش در نظر بگیرند تامردم هم بتواند کارکرد های مثبت و منفی اینها را به تاریخ بسپرد.

      و بیایند با نام جدید و هویت جدید و برنامه جدید چه تند رواست چه چپی چه راستی در انتخابات شرکت کنند.
      مانند ضیا مسعود نباشند که معاش از کرزی بگیرند و با خلاف دولت همیشه چوپ لای چرخ دولت بگزارند.
      یا عطامحمدش که والی دولت است ولی دولت را اخطار می دهد. اینها اینقدر در خود بزرگ بینی و جهل غرق اند . حالا این مثال است .

      من به مجاهدین اصلا باورندارم که آنها در جامعه ادغام شوند . آنها سالها فقط با زور گویی و مفت خوری زندگی کرده اند نه کاری را می دانندو تخصصی دارند. مگر می شود که یک سرباز پچل چند آمر انگلیس خود را که برایش هرچه را یاد می دهند بکشد. پس کله اینها مشکل دارد . از کلوخ آتش نمی پرد و کرزی ضمن این میخواهد تمام این اقوام را بهم وصل کندو لی این احزاب است که در هر ساحه سنگ اندازی می کنند.

      من واقعیت را می گویم چون این واقعیت های جامعه است که نمیشود از آن سرسری بگزریم.
      من به تمام اقوام افغانستان احترام دارم و اگر باهم شوند پیروز می شوند و افغانستان نجات پیدا می کند و مگر این چهار گروه و پیروان آنها که در اقلیت هم هستند اگر خود را با مردم و پیشرفت هم آهنگ نسازند. افغانستان پیش می رود ولی با اینها درجنجال .

      زنده باد افغانستان
      زنده باد مردم افغانستان
      زنده با احزاب که به قانون اساسی احترام دارد
      زنده با احزابی که به رهبری جناب کرزی احترام می گزارند تا انتخابات بعدی.
      زنده باد دولت ملی و ایدیالوزی ملی در نخستین گام

    • به آقایون روشنضمیر و صدر درود و احترام تقدیم میکنم و در ضمن یک کله بسیار کوچک دارم . چگونه شد که شما راه و رسم اوغانیت را که جناب دانشمند آقای کامبیز چندین بار به شما گوشزد نموده اند ، گذاشته و دنبال روش و اصلوب کاری اجانب روان اید .

      بنگرید که اقای کامبیز چی بی پیرایه ملی فکر میکنند و ملی اندیشند وچی مردانه از شخصیت واقعأ نادر و کمیاب جامعه اوغانی ما آقای کرزی دفاع میکنند . اینست همت بلند ، اینست نبوغ سیاسی !

      دوست عزیز دانشمند آقای کامبیز ! مرا مدیون و فرهیختۀ چنین سخنان حکیمانه و واقعأ وطنپرستانۀ خود نموده اید که بعد ازین نام مرا در لست هوا داران نظریات ناب خود بنگارید ، منتها یک دو پرسش از استاد ارجمند خود دارم اینکه ،

      1 _ از آن چهار نفری که نام نبرده و رشته بندی نموده بودید ، این حقیر در کدام میان است ؟

      2 _ ( ...کرزی ضمن این میخواهد تمام این اقوام را بهم وصل کند ولی این احزاب است که در هر ساحه سنگ اندازی می کنند . ) میشود که استاد بزرگوارم وقتی این سطور را نوشته اند ( اطمینان دارم حتمأ اسنادی هم دارند ) این خواستن ها را با ارایه سند موثق برخ این یاوه نویسان نا ملی و نا اوغانی بزنند تا عبرتی باشد به دیگران ؟

      این سطور را استاد کامبیز واقعأ دیگر از انتهای احساس انسانی و ملی اندیشی اوغانی خود نوشته اند که این درایت شان قابل ستایش و نوازش است . یکبار دیگر این سخنان گهربار را بخوانید و پند بگیرید که استاد سخن و انسان چیز فهم اقای کامبیز چی حکیمانه اندرز میدهند :

      ( من واقعیت را می گویم چون این واقعیت های جامعه است که نمیشود از آن سرسری بگزریم. من به تمام اقوام افغانستان احترام دارم و اگر باهم شوند پیروز می شوند و افغانستان نجات پیدا می کند و مگر این چهار گروه و پیروان آنها که در اقلیت هم هستند اگر خود را با مردم و پیشرفت هم آهنگ نسازند. افغانستان پیش می رود ولی با اینها درجنجال . ) خواندید جنجال را ! باید پیروان این چار گروه که با وجود اقلیت بودن هر سو دست اندازی میکنند خود ها را با دیگران یعنی ( مردم ) هم آهنگ اگر نسازند اگر چی اوغانستان پیش میرود خوب ولی جنجال بوجود می آید .

      پس بهتر است شما چهار گروه جنجالی خود را با روند ترقی و پیشرفت دولت ملی اقای کرزی هم آهنگ ساخته و دیگر بر ضد اکثریت ( هدف استاد اگر مردم باشد ) قیام نه نموده وچتیات گویی ها را که ضد منافع علیای ملی و رهبر ملی است خاتمه دهید .

      آقای روشن ضمیر و صدر دیگر حق مداخله با پیامهای غیر ملی و غیر اوغانی درسخنان استادم را ندارند . هوشدار میدهم اگر دیگر کدام گستاخی کردند از حق و ناحق ها گپ زدند ، با شمشیر مصطلحات ملی که درج قانون اساسی ملی اوغانستان می باشد به سراغ شان خواهم آمد آنگاه حق شکایت را ندارند .

    • 1 _ از آن چهار نفری که نام نبرده و رشته بندی نموده بودید ، این حقیر در کدام میان است ؟

      ضمن درود به شما جناب مزاری ! هر انسان بیشتر از دیگران خودش خود را بهتر می شناشد و این به همان خرد دانش و رادمردی شخص مربوط می شود هر فرد افغان خودش میتواند که در یکی ازین ها جمع نماید و ما افغانهای زیادی داریم که به هیچ کاسه دست دراز نکرده اند . و تا حالا هم آزاد و مستقل فکر می کنند.
      شما هم همینطور شاید هواه خواه حزب دیموکراتیک خلق باشید و یا نباشید حق خودت است . ولی باید دادگرانه قضاوت کرد .تحلیل مشخص از وضع مشخص فعلا" باید شود.

      2 _ ( ...کرزی ضمن این میخواهد تمام این اقوام را بهم وصل کند ولی این احزاب است که در هر ساحه سنگ اندازی می کنند . ) میشود که استاد بزرگوارم وقتی این سطور را نوشته اند ( اطمینان دارم حتمأ اسنادی هم دارند ) این خواستن ها را با ارایه سند موثق برخ این یاوه نویسان نا ملی و نا اوغانی بزنند تا عبرتی باشد به دیگران ؟

      شما میدانید که همین جبهه ملی برای چه منظور ساخته شد و اعضای آن کی ها بودند ؟
      وقتی سران همین خلق و پرچم و مجاهد و طالب همه در زیر یک سقف خود ساخته بنام ملی جمع می شوند.
      و بعد دوستم و محقق و بعضی دیگر پس نزد کرزی میروند .
      ملی که میخواهند قدرت را تصاحب کنند و به آن خواسته های آزمندانه و جیب خود برای مدت کوتاه برسند و با خرابی وضع باز فرار به هر طرف فرار کنند. این درست نیست ولی دیدند که مردم دیگر دنبال کسانی می روند . که درایت و لیاقت و دارای دانش علمی روز باشند. من تا کرزی رئیس جمهور نشده بود او را نمی شناختم ولی وقتی آرمانش را دیدم به همین سجایائی که کرزی است اگر بیطرفانه قضاوت کنیم شخص دیگری نه تنها در افغانستان بلکه در منطقه نداریم . ولی افغانها سطحی نگر هستند .و به درایت و کفایت رهبر شان ارج نمی گزارند.و به گفته های بی بی سی باور دارند که درچاه بیندازد همي شان را .

      مردم خود باید رهبر ملی را درلابلای همین جنجال ها بسازند که مشکل حل شود. ولی قوم و زبان و مذهب گرایی همیشه مشکل می آفریند.

  • کامبیز خان به شخصی مردهء میماند که او را بعد از شست و شور و کفن دادن سر چهار پایی انداختن و به طرف قبرستان روان شدند . . در بین راه کسانی که برای تشیع جنازه کامبیز خان امده بودند ناگهان متوجه شدند که راه را گم کرده اند و نمیدانند که راه قبرستان کدام طرف است , جرح و بحث شرع شد یکی شرق را نشان داد یکی غرب را , در عین این جرح بحث کامبیز خان سر از کفن بیرون اورده با ناراحتی دست خود را به طرفی اشاره نموده گفت این طرف است قبرستان ؛؛؛ حالا کسانی که میخواهند به طرفی که مرده اشاره نموده است . . بروند . . و یا ؟؟ . ولی این شخثص میخواهد که ما ماند اسلاف ایشان , رهبر خود را از قبرستان ها انتخاب کنیم و یا حد اقل از ارواح که در قالب مرده یی چون کرزی داخل شده و کشور را در قبضه خود دارد . . پیروی کنیم . ما از تشکیلاتی که برای ازاد ساختن افغانستان ضرورت است , نمیخواهیم حرف بیزنیم , ولی اینقدر همه متوجه شده اید که این شخص هم از توبره میخورد و هم از اوخور و یا به عباره دیگر هم به میخ میزند و هم به نعال و یا با مثال های خود میخواهد نشان بدهد که ما با نداشتن رهبری چون احسان طبر راه را گم کرده ایم , و در عین زمان ایشان میخواهند که ما از شخصیت های چون احسان طبری عقب بکشیم و بگویم که او یک درغ گو بود و مانند هزاران مسلمه کذاب که از بیداد محمدی به تنگ امده بودند سر از هر شهر عربستان برای اعتراض بیرون میاوردند . ؛ اصلاء اعترافات احسان طبری به زور از او در زندان های اوین گرفته شده بود , و احسان طبری یک انسان دانشمند بود و تا امروز احترام خود را در جامعه دانشمند افغانستان و اپران داشته است . بهر حال ایشان یک عده معلومات بسیار کهنه را به حساب " از اینجا از انجا " دزدیده اند و یا برداشته اند و لی نمیدانند که روسیه دیگر ان اتحاد شوروی نیست که اگر رسماء در اخرین هفته سال 1979 داخل کشور نمیشد امین که همیشه به نام ( اشتباهات ) حزب دموکراتیک خلق افغانستان یاد میشود , پلان سر بریدن تقریباء 1800 تا 16000 افغان دانشمند و سیاسی و وطن پرست را داشت . . و امین در طول حکومت خود 29 بار از روسیه فدریشن خواسته بود که کمک نظامی برایش بفرستند , من دنبال جرییات نمیروم , , ولی اگر به آی اس آی و یا سی آی ا اجازه تصمیم گیری راجع به سیاست افغانستان و مردم ان داده شود ویا به هر یک قدرت های خارجی . . حتما نول تفنگ بیگانه را روی شانه مرد افغان خواهید دید برای کشتن افغان دیگر . شما همیشه بی " خزیطه " فیر نموده اید و اصلاء به خود زحمت نگاه کردن به تاریخ را نداده اید . پلان بر گشتن روس ها در همان سال 1979 تنطیم شده بود و وقتی پاکستان و امریکا نیم قوم ما را در کمپ های سرحدات جنوبی کشور تعلیمات نظامی داده , تا دندان مسلح ساخته , به داخل کشور به نام جهاد فرستادند , روس ها که باید میرفتند , برای دفاع از سرحدات جنوب خود که انها هم یک عده کشور های اسلامی بودند , ماندند و یا ایستادند , تا با دفاع از خود , در سرزمین ما , خود را از مضیقه نظامی و تاریخی بیرون بکشند , تا نجیب تنها قادر به دفاع یه مقابل آی اس آی و جمعیت غفیر مسلمانان وطن فروش , شد . پرچمی و خلقی از هیچ روس و یا چین و یا هیچ نیروی خارجی پیروی نمیکنند و با یک افغانیت خاص و قاطعیت در حال مبارزه برای افغانستان بودند و هستند .

    • هزاران درود و هزاران سلام مر بابک روشنضمیر- استاد بزرگوار مزاری-خرد جو - هزاربز عزیز- صدر نازنین !
      - با اظهار ارادت به هر یک بزرگواران که درین صفحه واقعاء نظریات قرین به منطق و قابل درنگ ارایه داشتند. گفته های جناب بابک و اقای صدر که از دیدگاه ناقد و مشاورت ارایه شده بود تا حد زیادی قرین به حقیقت بوده و قابل پذیرش .. و اما :
      - اگر گستاخی نشود میخواستم دیدگاه خود را بسیار مختصر وبدون تکلف ارایه کنم: اینجانب به این باورم که بدون داشتن یک ایدیای سالم و به درد بخورواز قبل تنظیم شده نمیتوان دست به هیچ عمل اجتماعی که اثر گذار باشد زد. به هدف هر دگرگونی باید بنیاد تیوریک ان قبلاء حل و مطابق به استخراج نتایج ان باید عمل نمود. اگر بدون داشتن یک برنامه و اساس فعالیت دست به هر عمل اجتماعی بزنیم خود جوش-لجام گسیخته وبازده ان هم کاملاء تصادفی و شاید هم دور از انتظار باشد . روی این باور میاییم بالای این بنیاد تیوریک که روی چه هدفی طرح ریزی میشود. شما بهتر میدانید که امپریالیزم از بدو پیدایش خویش بنابر خصلت تجاوز و ضد بشری بخاطر بدست اوردن منافع چه بیرحمانه دست به کشتار بی گناهان در هر گوشه وکنار جهان میزند. شما میگویید بخاطر متوقف کردن وی چه باید کرد ؟ چرا انسانهای زیادی قربانی تاءمین منافع غیر مشروع این بیدادگران شوند ؟ ..... خوب منطق انکشاف و رشد وسایل تولید-مالکیت و توذیع که از جانب علمای متقدم طرح ریبزی گردیده نیاز به ابدیت کردن ندارد. این یک قاعده بدیهی است که نیاز به ثبوت دوباره ندارد تا طبری و یا کیانوری یی در کار باشد. معادله بسیار ساده است: انها تجاوز میکنند و ما باید از خود دفاع کنیم.در حقیقت جامعه سالم و اخلاقی بشری باید از خود دفاع نماید. من از شما میپرسم : وقتی فردی تا دندان مسلح به هدف تجاوز به حق توبطرفت گام برمیدارد شما چه میکنید ؟ ایا به گفتن ثنا و صفت شان چون کامبیز باید مشغول شوید ویا اینکه با سلاحی که بدست تان میرسد از خود مردانه دفاع مینمایید ؟ .. نمیدانم دیگران چه عقیده دارند و اما من سلاحی را که بدسترسم است برداشته و مردانه به دفاع از خویش خواهم پرداخت. هیچ سازش و تسلیم طلبی یی حقت را به تو باز نخواهد گرداند. این فقط تو هستی که باید از حقت دفاع نمایی و نشان دهی که استعداد و حق زندگی را داری. شما میفرمایید باید دگر اندیشان را تحمل کرد. یقیناء با شما درین زمینه کاملاء همنظرم. ولی این تحمل نباید به حدی باشد که مرا هم دست بسته تسلیم دهد. چرا ظلمی که بر من و مردم وطن من میرود از جانب این کاسه لیس کودن عنایت توجیه میشود ؟ انگلیس و امریکا بخاطر توذیع عنایتی اینجا امده اند یا زمینه سازی دزدیدن ثروت های شرق؟ کودن سیاسی یی خوشبینانه استدلال مینماید که به هدف کمک و دفع تروریزم امده و نماینده اخلاصمند شان هم که سراپا وفاداری و صداقت از سر و ریش شان میچکد بزرگمنشانه ترک اسایش امریکا کرده و بخاطر انجام خدمات بی شایبه تقلب هم میکنند تا دست دیگری نرسد که این امکان خدمت گذاری را از ایشان بگیرد. ورنه خوش خدمت تر ازو هم ما داریم که در تقلب و وطن فروشی دست او را هم از پشت بسته. اما چون به گفته مزاری صاحب قبله عالم در نمودن صداقت و وفاداری و خدمات بی شایبه حالا که زبانزد جامعه بین المللی هم شده اند حریف ندارد دگر... ما چه وقت گفتیم که همه چون ما بیاندیشند ؟ ما دردی را نشان میدهیم و دوایی را که میشناسیم رو میکنیم ورنه نیازی به اینهمه جنجال نیست. بسیار ساده میگوییم امپریالیزم متجاوز است و قدرتمند. اگر ما روی یک اندیشه انسانی به هدف جلوگیری از تجاوز و زورگویی وی با هم نشویم زور ما به این غول ادمخوار نمیرسد. یگانه راهی را که میتوان با او دست وپنجه نرم کرد همانا بسیج مردم به ضد مرام اوست. اگر الترناتیف دیگری وجود دارد که ما اصلاء دعوایی نداریم. بفرمایید مارا روشن سازید تا با شما همگام شویم.در غیر ان ما را به سازش فرا نخوانید که ما نه انیم.

    • جناب حقبین سلام
      آنچه فرموده اید بجا و قابل درک است. هیچگاهی طرفدار سازش با دشمن نیستم, چون غیر عملیست. یگانه تقاضای من این بود که تمامی کسانیکه دشمن را شناخته اند و نیت مقابله با آنرا دارند, بدون در نظر داشت اینکه در گذشته شعوری و یا غیر شعوری به کدام جریان تعلق داشته اند, با هم یکجا با قوت بیشتر مبارزه را آغاز کنند.

      مبارزه با دشمن هوشیار و قدرتمند از دو راه ممکن است, مبارزه فعال عملی ( مقابله نظامی) و مبارزه سیاسی.

      مقابله نظامی با این دشمن به شکل جبهه یی به نفع مردم ما نیست زیرا عدم توازن تجهیزات سبب تلفات بیشمار ملکی خواهد شد, ولی مبارزه نظامی گوریلایی فرسایشی موثریت تا حدی دارد.

      و اما مبارزه سیاسی هوشمندانه بهترین راه است, و برای موفقیت مبارزه سیاسی هرچه همراه بیشتر باشد به همان اندازه چانس پیروزی بیشتر است. حالا اگر ما بخواهیم جریان سیاسی را براه اندازیم ولی دست رد به سینه کسانی بزنیم که به دلیل کم سوادی یا خوشباوری در گذشته به یکی از گروههای تعلق داشته که از آن خاطره خوشی نداریم, در حقیقت صفوف خود را ضعیفتر میسازیم.

      آنچه من تقاضا و امید دارم اینست که تمامی آنانیکه دشمن را میشناسند و نیت مبارزه را دارند, صرفنظر از وابسته گی های گروهی , سیاسی و غیره و غیره گذشته , دست به دست داده و این کشتی را به ساحل برسانند.

    • بلی برادر عزیز !با داشتن چنین هدفی من هم با شما موافقم.

    • دوستان حقبین وصدر نظرتان راخواندم اما چیزیکه به نظرم مهم است که ازقلم افتاده است ان دوچیز ی است که میخواهم درینجا بیان کنم .
      1-باید روی مسئله ای که انرا من غیرت وهمت کاذب میخوانم که برای مردم ما پیدا شده است که منشا ان رادقیق نمیدانم که چطور وازکجا انرا داخل فرهنگ مانموده اند که ان عبارت ازخوب جنگیدن وتفنگ بدوش گرفتن است میباشد غلط فهمی نشود انکه در اصل باجنگ وتفنگ مخالفم اگر کشورت را اشغال میکنند ویاتجاوزی بوطنت صورت میگیرد بهترین راهش همان تفنگ بدست گرفتن است منظورمن این است که انسان غیور انسانی نیست که فقط تفنگ بدست گرفتن وجنگیدن را خوب بداند وبس واین برایش فرق نکند که ازکجا وچه کسی تفنگ را برایش تهیه ومیدهد وبرایش فرق نکند که اعضای فاملش درکنج کدام کمپ مهاجر وازطرف چه کسانی یک لقمه نانی بخورونمیری داده میشود فرقی برایش نمیکند که نوک تفنگش رابه سینه ای که نشانه گیرد وفرقی برایش نمیکند که امروز دشمن را ازیک درخارج کنند وروز دیگر ازدری دیگر با چهره ای دیگر وارد شود .باید این غیرت وهمت کاذب را که درحقیقت جوانمردی نه که نوعی خود کشی به حساب میاید ازاذهان زدود ودرعوض قلم بدست گرفتن وکمر همت رابرای ابادی کشور بستن را جا گزین ساخت تاانکه دیگر درتمام دنیا صندوق صدقات وخیرات بنام وطن ما درهرگوشه وکنار جهان بچشم نخورداین رافقط جوانان شجاع قلم بدست میهن میتواند بجای انتقادات منفی ازیگدیگر چنانچه شاهدش درکابل پرس هستیم هموغم خودرا روشن نمودن اذهان خود وهموطنانیکه ازسوادبی بهره اند بنما یند .
      2-مسئله دوم ایا کشوری ما درین برحه ای ازتاریخ به یک رنسانس همانطوریکه اروپایی چندین قرن پیش انرا اجرا کردند ضرورت نمیرود منظورم اجرانمودن موبموی انچه که انان کردند بنمایم نیست صرفا تجدید نظر کردن برروی مسایل دینی است که دروطن ما ازان استفاده ای ابزاری میشود نه استفاده ای دینی برای ادعایم تکیه برروی دومسئله مینمایم مسئله اول رخدادی که درمجلس شورای اسلامی ما چند سال پیش رخداد که یکی ازنماینده گان زن میخواست راجع به جنایاتیکه درزمان جهاد رخ داد چیزهایی بگوید که مانع انشدند ویکی ازنما ینده گان مرد اعتراض کنان ازجا بلند شده میگوید که بهیچ عنوان اهانت بدین را قبول نمیتواند که باگفتن این حرف همه بپا میخیزند اماده ای اهانت به گوینده ای زن میشوند که با پا درمیانی یکعده خیرخواه ماجرا خاموش میشود ومسئله دوم تظاهرات دانشجویانی پوهنتون کابل درماه پیش بودیم که چطور توانستند با اشاعه ای یک خبرکه درستی ونا درستی ان برای اکثر شرکت کننده گان تظاهرات روشن نبود دانشجویان مارا که نماینده گی ازقشر روشن جامعه ای ما میکندبه میدان میکشند که این را استفاده ابزاری میگوید .پس باید چه کرد میبینید که درهردو موضوع از احساسات دینی مردم استفاده میکنند پس باید محترمانه ان رادرکنج مسجدش کنیم تا سیاست کارخودش را کند ودین هم کارخودش را تا جامعه ازسردرگمی که اکنون جامعه ای ما دچاران است رهایی یابد ارزومندم که نقد کردن بدون دشنام وتوهین باشد اگرداشتید.

    • احترام به شما خرد جو صاحب!

      • از نظر دور نباید داشت که ما یک دوره امتحانی را که برای مردم و نهضت خیلی قیمت تمام شد پشت سر گذشتانده ایم که ان هقت ثور و مراحل بعدی اش بود.درین هیچ شکی وجود ندارد که هدف نهضت خدمت به اکثریت قاطع و محروم کشور بود ولی به تجربه دریافتیم که نتیجه برعکس بود زیرا عوامل متعددی درین راستا معکوس عمل کرده و جنبش را که بی موقع و پیش بینی ناشده وارد معرکه شده بود غافلگیر ساخته نتیجه چنان شد که بی نان را بی نانتر و بی خانه را بی خانه تر ساختیم.و از جانبی هم دشمنی را که باید طرد میکردیم وقیحتر ساختیم. یقیناء که عوامل مختلف ملی و بین المللی در ناکام سازی طرح های نهضت بخاطر خوشبخت ساختن مردم نقش قاطعی داشتند مگر انکار نباید کرد که زمینه ساز جدی ان هم مشکلات درونی نهضت و عملکرد بیخردانه تعدادی از رهبران هم بود. و از جانبی هم زبان مشترک نیافتن رهبری با دگر نیرو های چپ و دموکراتیک بود که در نتیجه ان یک تعداد قابل ملاحظه از نیرو های چپ خواه از روی عقده و یا از روی اختلاف سلیقه مخالف روند رشد و انکشاف عمل کرده که نتیجه ان همانا بدبختی و تیره روزی انسان این سرزمین شد. نتیجه چه شد ؟ اینرا به چشم سر میبینیم. با تکیه به تجارب گذشته میخواهیم اشتباهات قبل تکرار نشود و باید از قبل زمینه سازی تفاهم بین تمام نیرو های چپ و دموکراتیک صورت گیرد تا از لغزش های بعدی جلوگیری صورت گیرد. ما نباید با انداختن بار ملامتی به گردن همدیگر فرصت حاضر را هم از دست بدهیم. اینست نظر من....
      • نباید نقش مردم که تعیین کننده و قاطع است نادیده گرفته شود زیرا این عوام الناس است که بالاخره با عملکرد قاطع و به موقع باعث ایجاد تغییر کلی در جامعه میشود.. خوب حالا ما بمثابه پیشکسوتان بمنظور رهبری این نیرو نباید نقش خود را هم نادیده بگیریم.اینجاست که ما به یک نقطه مشترک به موافقه برسیم تا در رهبری توده ها دچار اشتباهی نشویم که به تکرار رفته است.. جنگ ناگذیر است و اینرا زمان از ما میطلبد زیرا کارد به استخوان رسیده است. اما اینکه این جنگ را چگونه و از کجا باید شروع کرد حرف جداییست.. با شما همنظرم که جنگ جبهه یی به نفع ما نیست و جنگ گوریلایی هم از توان روشنفکر از پا افتاده و بد نام افغانستان پوره نیست. پس همانا جنگ سیاسی منطقی تر و قابل قبولتر بنظر میرسد. تا باشد دوستان چه نظری دارند- میخواستم یاد اوری کنم که اینها طرح هایی است که میتواند به ابتکار دوستان انکشاف یافته و تعمیم یافته و به نقطه قابل قبولی برای همه مبارزین تبدیل شود و الی برای رسیدن به راه برتری حتماء به کمک هم خواهیم پرداخت.
  • حقبین صاحب !

    جنگ همیشه توسط قوم شجاع و دلیر و دانشمند برای دفاع از حقوق خود جنگیده شده و تا فتح کامل مردم و یا عسکر یک کشور از جان خود برای اصول و هدف خود گذشته اند . برای ایستاده شدن در مقابل دشمن , ضرور است که اول دشمن را باید از درون و بیرون از سر تا پا شناخت , یعنی هیچ نقطه را جع به دشمن از نظر شما پنهان نباید بماند . از طرز فکر کردن دشمن تا سنجیدن دشمن تا عمل کردن دشمن حتی تا جزیی ترین مسایل بی اهمیت دشمن باید مورد تحقیق قرار گیرد , بعداء مطابق شرایط تاریخی و جغرافیای ماهرانه پلان های طرح گردد . معمولاء وقتی حرف از جنگ به میان میاید , مردم در ذهن خود قطعات عسکری را مجسم میسازند که با لباس های تازه و کلاه های اهنی به طرف سرحدات میروند که دشمن را مقابله نموده از خاک بیرون نمایند . ولی ما با دشمنی مقابل هستیم که حضوراء کشور مارا قبضه نموده است و ما در مقابل کار انجام یافته قرار گرفته ایم . درین شرایط ما میتوانیم جنگ را نه تنها در افغانستان بلکه در تمام دنیا در هر ان جای که یک افغان وجود دارد , دامنه داده چنان بجنگیم که تاریخ شاهد نوع جدبد دفاع از انسانیت و حقوق انسانی ما باشد . تعداد ما افغانها در دور دنیا کمتر از سی ملیون نیست , از این سی میلیون افغان در حدود حد اقل ( ده ) میلیون ان با بهترین تحصیلات امروزه مسلح هستند , باز هم اگر ما بتوانیم ضرورت یک جنگ همه جانبه را برای ساختن افغانستان بدست خود افغانها به این جماعت وطن پرست که حاضر به هر نوع جان گذشتگی برای کشور خود هستند , افهام بنایم , ما در اصل یک قدرت عسکری خارق العاده را برای جنگ در مقابل موذی ترین دشمن خود و جهان متحد ساخته ایم . وظایف این جوانان تحصیل کرده افغان به دور دنیا از طرز عمل کرد قوای خارجی در افغانستان به طور خود کار میتواند توسط خود ایشان تعین شود , و رنه توسط ارتباطات الکترونیک میتوانید از مقری همه را خبر دار سازید , منظور برای فعلا ما اگر تدارک با خبر ساختن قوم خود را در هر دانگ دنیا ببینیم , جزییات این جنگ میشود به اسانی برایشان ابلاغ گردید . در عین زمان در داخل کشور از جاییکه ما گروپ ها وطن پرست زیاد داریم و همه حاضرند که در ین جنگ میهنی اشتراک نمایند , برای ضایع ننمودن وقت و بسرعت نتیجه گرفتن از عمل کرد های خود , ضرور نیست جمع غفیری از عساکر خود را به جنگ در دشت ها و کوه های خالی بفرستیم , ما میتوانیم قوای خود را به قطعات ( ده ) و یا ( دوازده ) نفری تغیر داده با تجهیزات مدرن و مورال فوقالعاده وطنپرستانه مسلح شان بسازیم این قطعات ده و یا دوازه نفره چنان قدرت تخریبی خواهند داشت که دنیا را مانند چنگیز از حیرت انگشت به دندان سازد .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس