معجزه های علمی قرآن
انرژی عظیم و نابود کنندۀ تولید شده از یک شعلۀ خورشیدی در تحقیقات امروزی بمقدار صد میلیون بَمب اتومی که بالای هیروشیمای جاپان پرتاب گردیده بود، تخمین شده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
علم ساینس آنچه را که خداوند 1400 سال پیش در قرآن فرموده اند امروز نه تنها به تصدیق آن میپردازند بلکه از اکثر آیات آن در پیشرفت علوم امروزی اسفاده مینمایند و بنده صرفاً جهت اثبات چنین ادعا و به خاطر معلومات علاقه مندان به پیشکش یک قسمت از دریافت های ساینس وعلوم امروزی و رابطۀ مستقیم آن با قرآن پاک تحت عنوان
Scinitific Miracles of Quran
معجزه های علمی قرآن
توجه شما دوستانرا جلب نموده و از مطالعۀ آن از شما گرامیان اظهار امتنان مینمایم.
البته قابل یاد آوری میباشد که معلومات های علمی از منبعات مختلفی بزبان انگلیسی نقل قول شده و در بخش آخر به صورت کامل در دسترس شما خوانندگان عزیز قرار خواهند گرفت.
امید است معذرت بنده، در بروز از اشتباهات ممکنه در املا و درج واژه های انگلیسی، مورد قبول شما دوستان قراربگیرد.
بخش اول:
(آسمان و یا سقف محافظ)
اثبات آسمان ویا سقف محافظ که خداوند از وجود شان در قرآن فرموده اند:
سوره۲۱/الاٴنبیَاء(32)
وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفً۬ا مَّحۡفُوظً۬اۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَايَـٰتِہَا مُعۡرِضُونَ
و آسمان را يک سقف محافظ قرار داديم. با اينحال، آنها از تمام نشانه هايی که در آن است کاملا غافلند(رد
مینمایند).
تحقیقات علمی قرن بیستم به اثبات رسانیده اند که فضای دور زمین یا به عبارت معمول(آسمان)، دارای یک فعالیت مهم و حیاتی میباشد. بطور مثال این فضا باعث از بین بردن سنگهای پرتاب شده از دیگر کرویات که دارای حرارت و انرژی سرسام آوری میباشند، در اثر مقاومت این سقف محافظ تدریجاً سائیده، خورد و کوچک گردیده و قبل ازینکه بر زمین اثابت نمایند، از بین رفته و خنثی میگردند.
از جانب دیگر این آسمان و یا سقف محافظ شعاعات را که از فضا بسوی زمین می آیند فلتر نموده و از عبور شعاعات مضر و خطرناک که در غیر باعث نابودی موجودات روی زمین گردیده،، جلوگیری مینماید
و تنها شعاعات مفید و حیاتی مثل اشعۀ نوری، اولتراویولِت، نِیَراولترا ویولِت، اِنفرارِد و اشعۀ رادیو را اجازۀ عبور
میدهد.
Ultraviolet / اشعه ماوراء بنفش
Infrared / اشعه فیزیکی مادون سرخ
Radio / اشعۀ رادیوئی
شعاعات منجمله اشعۀ نِیَراولترا ویولِت از طرف قشر اوزون فلتر شده و به مقدار کم برزمین عبور میتواند که رول عمده در فوتوسِنتِز یا نموی گیاهان توسط این شعاع، برای ادامۀ حیات در روی زمین، دارند.
Photosynthese / ایجاد و تشکیل مواد الی در گیاهان بکمک روشنایی
این رول محافظتی در همینجا خاتمه نیافته بلکه، علاوتاً از عبور سردی فضا که منفی 270 درجۀ سانتی گراد میباشد نیز جلوگیری مینماید.
وعلاوه بر این مدار زمین دارای سپر دفاعی مقناطیسی بنام کمربند وان اَلِن
Van Allen Belt / the magnetic shield
http://www.awitness.org/unifie...
بوده، که منحیث یک سپر دفاعی و محافظتی علیه انرژی و شعاعات نابود کننده مثل انرژی شعله های عظیم از قشر بیرونی آفتاب، بنام سولار فلِیرز
Solar Flares
و دیگر کرویات ایفای وظیفه مینماید.
انرژی عظیم و نابود کنندۀ تولید شده از یک شعلۀ خورشیدی در تحقیقات امروزی بمقدار صد میلیون بَمب اتومی که
بالای هیروشیمای جاپان پرتاب گردیده بود، تخمین شده است.
58 ساعت بعد از وقوع یک چنین شعلۀ خورشیدی درجۀ حرارت در مسافت 250 کیلومتری زمین دفعتاً به 2500 درجۀ سانتی گراد بلند رفته و بدون این سپر دفاعی همه چیز نابود خواهند شد.
بطور خلاصه یک نظام کامل و بی عیب تحت نام سقف محافظ که خداوند از وجود آن 1400 قبل در قرآن فرموده اند و علم ساینس امروز قادر به کشف و محاسبه آن گردیده است، خود به اثبات میرساند که قران دست ساختۀ بشر نمیتواند باشد.
در بخش بعدی راجع به
آسمان که باز می گرداند
و از آن در قرآن واضحاً ذکر گردیده،چند سطری خوهم نوشت>
با ادای شکران،
عارف الف
پيامها
30 دسامبر 2009, 18:43, توسط توفیق
با تقدیر از نوشته ی برادرم آقای الف و آرزوی موفقیت های روز افزون برای ایشان در راه خدمت به اسلام و مسلمین، میخواهم گنجینه ی از نسخه های کتُب برقی نوشته شده به قلم آقای هارون یحی را خدمت دوستان معرفی کنم تا در صورت علاقه از حاصل زحمات و تلاش های شبانه روزئ این دانشمند مسلمان، بهره برده و ما را نیز در هنگام دعا فراموش نکنند.
دوستان میتوانند کتاب (معجزات قرآن کریم) را در لست کتُب ارائه شده، با شماره 188 با یک ویا دو کلیک در رایانه ی خود پیاده کنند.
به امید بهروزی و موفقیت همه ی جویندگان حق و حقیقت
5 جنوری 2010, 22:52, توسط الف
برادر ارجمند توفیق جان،
امیداست ازینکه دیر زمانی در برگرفت تا از همکاری و اشتیاق شما در راه خدمت به دین و روشن اندازی های ذیدخلِ موضوع مورد بحث، صمیانه اظهار سپاس و قدردانی نمایم بنده را ببخشید.
خداوند همه را بمرادهای نیک دلهای شان برساند!
آمین
31 دسامبر 2009, 02:05, توسط hazarbuz
به قران گفته که اسمان هفت طبقه است و هر طبقه از یک نوغ سنگ قیمتی ساخته شده است . و محمد که به عرش رفته بود ؟ سر شتر سوار شده رفته بود . و زمین سر شاخ گاو است و گاو سر پشت ماهی ایستاده است و هر گاه گاو خسته شود زمین را از یک شاخ به شاخ دیگر میکند و زلزله به وجود میاید . پهلو بگرد که صبح شده .
31 دسامبر 2009, 06:33, توسط الف
برادر نهایت عزیزم هزاربز جان؛
من انتقادات شما را قدر رمینمایم چون از آن تشنگی شما را در شناخت اسلام واقعی احساس میدهد.
عزیزم، ترجمه و تفسیر قرآن مجید از دست انسانهای خاکی مثل من وشما به انجام رسیده که متأسفانه با مطالعه اش از درک واقعیت و حقیقت در بسا موارد دچار سوء فهم میشویم.
من آنرا تقصیر قرآن نه بلکه جهالت و نادانی بشر میدانم.
برادر عزیزم، التماس مینمایم تا بخش آخر مضمون جاری از حوصله و بردباری کار بگییرید شاید آنگاه بعضی از سوء تفاهم ها رفع گردیده و امیدوار هستم که جواب همین نوشته هایت را به شکل علمی و منطقی دریافته و برداشت دیگری از اسلام و قرآن بدست بیاورید
عارف
31 دسامبر 2009, 08:37, توسط hashimi
سلام خدمت تمام برادران کابل پریس و احترمات خاص خدمت برادر دانشمند گرامی اقای الف در پناهی خداوند پاک باشید اما بعد
حرفهای من متوجه اقایان هزار بز کاوه غرجی مزاری نجیب و کامل است که همیشه ادعای دانشمندی و دوکتورای حقوق و علوم سیاسی و نمی دانم همه کاره خود را میدانید نمی دانم چی گونه منطق شما به شما اجازه میدهد باین حرف های زشت و مسخره کننده به عقیده و ایمان مسلمانان حمله میکنید و بار بار خواهش میکنید که توهین نکنید زشت نگوید حالا ما کار باین نداریم که به کدام عقیده استید ولی اجازه نمی دهیم که با این حرف های بی منطقی و زشت اسلام وعقیده ما مسلمانان را مسخره کنید برای بار اخر از شما خواهش میکنم که اکر کدام دلیل منطقی دارید بفرماید و اکر نی با ین حرف ها کدام درد شما دوا نمی شود وزیاد هم میشود شما اینقدر دانشمند سیاست علم تخنیک استید بفرماید برای حل بحران وطن گام بردارید با این توهین ها و بی شرمی ها عقده داخلی تان نسبت به اسلام ابراز خواهد شد که کدام مشکل شما را حل نمی کند
کسی که خود را دانشمند عالم بداند هیچ وقت به عقیده و ایمان دیکر انسان ها انهم هموطن خود تعرض و بی احترامی نمی کند قصد نصیحت ندارم ولی اینرا بدانید که اولین سنت شکن مرز احترام شما ها استید که خود را فهمیده میگیرد از ما بیسواد ها چی گلایه دارید
31 دسامبر 2009, 10:33, توسط توفیق
با آنکه از یک خادیست دیروزی و کاسه لیس کاپیتالیزم امروزی بیش از این نمیشود توقع کرد اما خوب است که به دروغ های شاخ دار تان که گندش فضای انترنت را کثیف و آلوده ساخته است، تا اندازه ی پاسخ گفته شود:
1. کسیکه دیروز وطن را به اتحاد جماهیر شوروئ سوسیالیستی فروخت و امروز به غرب و ناتو، از ایمان چه میداند. آیا منظور تان از ایمان، گاییدن اطفال در کلیسا های غرب است؟!
و راپور مفصل تجاوزات جنسی و غیر جنسی به اطفال را در کلیسا ها (تنها ایرلند، حالا اگر بپردازیم به تمام کشور های متدین عیسوی، "مثنوی هفتاد من" خواهد شد و فلهذا به آبروی خدای نخستین تان <ولادیمیر لنین> و عزت خدایان کنونئ تان، همین یکی را بصفت "مشت نمونه خروار" قبول کنید) این گزارش در فارمت پی دی اف نیز در همین صفحه قابل دسترسیست.
2. از دزدی گفتی ولی فراموش کردی که خدایان تان همین اکنون در عراق، افغانستان و سایر کشور های افریقایی و آسیایی مصروف دزدی هستند. حتی همان دزد های دریایی در سومالی نیز با خدایان تان در لندن به تماس هستند و از آنها فرمان میبرند.
3. قاچاق مواد مخدر که کار و بار اصلئ خدای تان انگلیس است او بچه نجیب.تاریخ جنگ تریاک را بخوان که این خدایان تان (انگریز ها) چه کاری به حق چین نکردند و کسب و کار اصلئ شان در گذشته چه بوده است؟ (این تنها قضیه چین و اگر بپردازیم به سایر قضایا، بازهم "مثنوی هفتاد من" خواهد شد).میگذریم از اینکه گراف کشت و قاچاق مواد مخدر طی حضور 8 ساله ی خدایان تان در افغانستان بالا رفته است ولی هرگز پایان نیآمده...
4.و بالاخره از تروریزم گفتی که بسیار خنده دار است... اینهم پیوند تروریزم و پدربزرگ نانجیب تان (ایالات متحده) و ارتباطش با پاکستان یا فرزند خلف هردو کشور (انگلیس و امریکا). بخوان و ببین و کیف کن.
اینهم از زبان خود زرداری (همباق تان).
امید در آینده قبل از دروغ پراگنی، اندکی باخود بیاندیشید.
9 جنوری 2010, 14:45, توسط الف
محترم آقای هاشمی؛
با اظهار سپاس بیحد امیدوارم از همکاریها و مجادلۀ خردمندانه، معقول و شایسته در مقابل دیگراندیشان، دریغ ننموده و در انعکاس حقیقت ازدین و آئین مقدس اسلام همیشه سرفراز باشید.
31 دسامبر 2009, 08:45, توسط توفیق
قرآن کتاب انسانهاست. بنده متأسفم که بعضی ها تا هنوز نتوانسته اند قرآن را بخوانند و یا قرآن را خوانده اند اما از چشم حیوانات در حالیکه سخت عقده مند بوده اند و بعداً با استناد بر کینه و عقده های خود چیز های مینویسند از شکم و رودۀ خود. اینها مصداق خوبی برای ابیات ذیل از مولوی هستند:
گاو در بغداد آید ناگهان
بگذرد از این سران تا آن سران
از همه عیش و خوشی ها و مزه
او نبیند جز که قشر خربزه
چون ندارد مدرکی جز رنگ و بو
جمله ی اقلیم ها را گو بجو
طالب هر چیز، ای یار رشید
جز همان چیزی که میجوید ندید
31 دسامبر 2009, 11:57, توسط hazarbuz
سلامونه !
باز همان اش و همان کاسه .. بابا جان به قران چرا میچسپید . شما هیچ کدام به بهشت نمروید . بگذارید که حد اقل افغان باشیم تا ناموس و غیرت افغانی ما دور از دست فرشته ها به بهشت برای محمدیان به نیلام نرود . در قراان از زن منحیث برده و یا غلام شهوت برای مرد نام برده شده است . به جای خدا از مندلیف بدبخت با احترام نام بگیرید که اشیای دور بر تان را نام گذاری نموده شما را به شناخت زنده گی مواجه ساخت . مسلمان بد بخت هنوز منتظر معجزه است که در اثر عبادات غلط سلط او شابد روزی از بهشت برایش ناشتا صبح بیاید و یا مرغ سرخ کرده از برای نان شبشس . بابا جانم از دیدین شما ها که از هیچ کم تر هستید حالت تهوع به ادم دست میدهد . اگر کمی انسانی تر فکر کنید و بعد از شناختن خود مادرتان را خواهر خدا قرار دهید و او را احترام جایز نماید , باز هم کار انسانی نموده اید , ولی با اختراع خدا خود را در جهالت بدون کم کاست قرار داده از انسانیت خود را بدور میسازید .
31 دسامبر 2009, 13:57, توسط شادولا
محترم جناب الف:
جناب عالی شاید ازجمله یکصدو یکمین دانشمند دینی باشند که من یکبار دیگر سوالاتی را که هیچیک نتوانسته اند قناعت من واکثرافراد مانند من را فراهم آورند مطرح مینمایم. منظور من توهین به عقیده وایمان وعلم ودانش هیچ یک از هموطنان عزیزم به هردین وآئینی که هستند نبوده به همهء شان که مضرجامعه نباشند احترام داشته همه را خواهر وبرادر میدانم. بااینکه من همیشه نظریات دانشمندان محترم مانند جناب راوش ، غرجی ، هزاربز، مزاری ودانشمند عالیقدر، جناب با بک روشنضمیر، ودیگران که چنین موضوعات را بسیار عالمانه با دلایل منطقی مورد بحث ومداقه قرار میدهند، با دلچسپی خاص مرور نموده ومطالعه آن را به دوستان وجوانان عزیز توصیه مینمایم، برخلاف بعضی ازین محترمین به یک قدرت خارق العادهء که اسمش را هرچه میگذارند و جهان رابا همه موجودات آن با یک نظم ونسق خلق نموده باورکامل دارم.
سوال من هم فقط روی همین عقیده ام متمرکزاست. به باور آیات نازل شده ، که قطرات ژاله وبرف وباران وبرگ درختان بدون اجازه چنین ذات بی همتا تکان نخورده وهردانه برف وباران توسط ملایک به هر قسمت زمین که آن خالق توانا خواسته باشد فرود می آیند، با توانایی ودانش کامل شان گذشته، حا ل وآینده همه مخلوقات جهان راتعیین نموده و کنترل سرنوشت خیر وشر، خوشبختی وبد بختی همه موجودات در دست اوست . تمام موجودات گیتی را مطابق به شرایط زمان ومکان برای بقا ی زندگی وچرخش موزون گیتی، با استعداد هاوتوانایی های خاص طبق ضرورت هرموجود خلق نموده . آیا عجیب وقابل پرسش وتفکرنیست که چنین قدرت، با همه دانائی و توانایی ، هنوزهم درکار ها واعمالش مانند ما انسانها یک سلسله نارسایی ها ، اگرومگر ویشی واشی ، خواسته ها واحتیاج وجود داشته باشد؟ بطور مثال با اینکه سرنوشت همه ازروز اول تثبیت بوده آنچه او خواسته وبرای تمام مخلوقات تعیین نموده وتغیرناپذیراست، اما با دعا وزیارت وخیرات وزکات وحج وغیره به تمام پلان وپروژه هایش خط بطلان کشیده سر نوشت مارا تغیر میدهد؟
مورد دیگر هم وعدهء این خالق توانا به اساس آیات قران که روزی رسان بندگانش است وروز به شب نمیرسد اگر بندهء گرسنه باشد. اما ازسالیان متمادی میبینیم ومیشنویم که بهترین بندگانش وامت محبوب ترین پیامبرش در افریقا وهمین وطن عزیز خودما از گرسنگی میمیرند.واکثرا" در بد بخت ترین شرایط بسر میبرند. حتی این خدای مهربان برملایک خود امر نمیکند که ازین برف وباران فروان قطراتی هم برای بهترشدن زندگی عزیزترین بندگانش ارزانی کند. دانا ترین علمای دینی اش خاین ترین وجانی ترین تنبل ترین وقسی القلب ترین انسان های روی زمین هستند . واما آنانیکه ازین هدایات الهی بی بهره مانده اند اکثریت ازجمله بهترین ، مهربان ترین ، عادل ترین وغنی ترین افراد جوامع را تشکیل داده ازتمام نعمات زندگی مادی ومعنوی، نه تنها خود برخوردار هستند بلکه به بینوایان، ضد وبرخلاف باور ها وعقاید شان معاونت مینمایند.
همچنان طوریکه ادعا میشود منجمله شش یاهفت بلیارد نفوس جهان، یک بلیارد آن مسلمان وبهترین بندگان اند. که متاسفانه 99.99 فیصد مسلمانان موروثی بوده و شاید کمتراز 95 فیصد بشمول اینجانب معنی الحمد را نمیدانند. وآنانیکه مانند جناب عالی ودیگر دانشمندان عمرگرانبهای شان را درین راه صرف کرده اند، آیا متوجه شده اند که در1400 سال رهبران شان نتوانسته اند اختلافات شان را بنام شعیه وسنی وهابی وبهایی وده ها روش که در بین هرفرقه وجوددارد وهریک به زعم خود ومنافع قومی راه شان را بهتر از دیگر میدانند، وبعضا" حتی طرف را کافروحرامزاده ونمیدانم چه وچه خطاب میکنند، به یک موافقه نسبی برسند، پس افراد عادی وبی سواد که اکثریت جوامع اسلامی را تشکیل میدهد، چگونه میتوانند طریق درست را انتخاب کنند ؟ به این حساب اگریک احصایهء دقیق بدست آمده بتواند شاید مسلمانانیکه تاحدی بصورت نسبی از دین فهم ودانشی دارند از چند صد هزار تجاوز نکند. با همه این حالت اگربازهم به همان یک بلیارد پافشاری کنیم، این خالق متعال روی چه منظوری خواسته است تنها این تعداد محدود بندگانش را با فرستادن آخرین پیامبر وآخرین وبهترین کتابش ، رهنمایی درست نموده ، اکثریت مطلق بشمول دانشمندان وساینتست های که بهترین خدمات را برای بشریت انجام میدهند ازین نعمت محروم و تا ابد آتش دوزخ نصیب شان باشد؟ بعضی دانشمندان دینی میفرمایند که بعد از 18 سالکی هرفرد مکلف است به هر وسیله ممکنه به دین اسلام بپیوندد. مگر چگونه؟ آیا عیسوی ، بودایی ، یهودی ودیگر ادیان همه ازاسلام وشرایط وامتیازات آن مطلع هستند؟ آیا مسملمانان از ادیان دیگر اطلاع ویا فهم ودرکی دارند؟ آیا عقل سلیم چنین گفتاروعمل را منطقی وعادلانه می پندارد که انسان های بی خبراز اسلام گناهکاروکافر اند؟
این فقط مثالهای بسیار ساده وکوچک بوده مثالهای زیاد و برجسته دیگر مانند کشتی نوح وده ها داستان دور از عقل ومنطق انسانی که قبلا" درمورد بحث وجدال هایی صورت گرفته موجود است. واما آیا این سوالات وپرسشها که در مغز هر انسان حتی کودکان خطور میکند، بیجا بوه وانسان ها باید کورکورانه هرچه ازبزرگان بی سواد میشنوند بدون شک وتردید قبول کنند؟ آیا واقعا این سوالها گناه وبی حرمتی به دین است؟ وبرای اینکه عده بیشمار از نادانی به ادیان باور دارند، وهیچ خوب وبد را مورد سوال قرارنمیدهند ، عاقلان وروشنفکران هم باید آنانرا دنبال کنند؟
آیا درین عصر وزمان که ساینس وتکنالوژی واقعیت ها را به اثبات رسانیده وما هرروز شاهد نوآوری های چشمگیرمانند تسخیرسیارات وکشف کهکشان ها میباشیم، لازم نیست دانشمندان وموعظین گرامی ما بعوض گناه وثواب پیراهن دراز وکوتاه و وشرایط ادای فرایض به این طریق ویا آن طریق وخواندن ایات درحالیکه ازمعنی آن هیچ نمیدانیم باید به قلقله و مد وشد صورت بگیرد وسوگواری درد وغم های هزار ساله ودیگررسم ورواج های خرافی ، داستانهای تکراری جن وپری وحوروغلمان که ازدوران کودکی درمراسم غم وخوشی به هزاران مرتبه شنیده شده، اباورزیده جوانان را درراه کار وزحمت وساینس وتکنالوژی تشویق وترغیب نمایند؟ اگر درین یکهزار وچندصد سال کسی به داد ما نرسید وبا همه زیارت دعا وپناه هر روز بیشتر از پیشتر در منجلاب بد بختی فرومیرویم ما تا چه زمانی باید انتظارمعجزه با شیم ؟ امید وارم مورد تحقیر وتمسخر وتوهین قرارنگرفته دانشمندان محترم اگر جواب منطقی دارند بدون اینکه برای من دعای خیر وهدایت نیک کنند و ذکرآیت وشعروفرمودهء آن جناب واین جناب که درگذشته زیاد شنیده ام، به لسان عامیانه که مورد فهم من حقیر سراپاتقصیر، که آنهم البته خواست خداوند بوده است که من چنین بار آمده ام، پرداخته ممنون سازند. بااحترام
31 دسامبر 2009, 16:12, توسط الف
خوانندگان عزیز و محترم:
من نه دعوی دانمشندی دارم و نه قصد دعوت به دین، تنها امیدم از نشر این مضمون رفع سوء تفاهم است که همۀ ما مسلامانان را درگیر نموده و
جواب مسائیل دینی را در وجود چند ملا و شیخ و آیت الله ها جستجو میکنیم.
آنانیکه جواب منطقی از آدرس علمای دینی تا حالا بدست نیاورده اند لطفاً انتظار هم نکشند.
من خود نیز تا 20 سالگی که دنیات و درسهای مذهبی تدریس میشدم چیزی مثبتی از دهان مبارک ایشان نشنیده و نه آموخته ام بلکه اندک چیزی را که حالا میدانم و مرا به بیشتر آموختن تشوق مینماید ملاها و آخندها نبوده بلکه همین علم و تکنولوژی، به اصطلاح ملا صاحبها، کافران میباشد.
برادر عزیزم شادوالا؛
بگذار بعد از نشر آخرین بخش این مضمون اگر جواب قناعت بخشی نیافتی، با هم صحبتی داشته باشیم.
فعلاً از شما معذرت خواسته و یادآوری مینمایم که من ازجمله یکصدو یکمین دانشمند دینی نبوده و فقط در تلاش و جستجوی درک بیشتر و بهتر از دین میراثی ام میباشم.
سعادتمند باشید.
31 دسامبر 2009, 23:09, توسط kambiz
البته با سپاس از نوشته های شما محترم شادولا !
البته من تمام مطلب شما را تا به آخر خواندم و به یاد گفتة لقمان دانا افتادم که گفت :( ادب را از کی آموختی گفت :از بی ادبان زیرا هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن احتراز کردم و باز دنبال آن نگشتم )
و پاسخ شما هم در خود نوشته های شما است .
آیا کشور های متمدن تا به حالا نمی دانند که قرآن چیست ؟ و در آن چه نوشته است ؟ البته باید دید که چرا خانه خدا و عربستان و شیخان آن همه دست بوس و پابوس غربیان هستند .چرا در جمله 20 کشور پیشرفته و سرمایه دار جهان عربستان سعودی را هم شامل ساخته اند ؟
به نظر من این کشور ها حیثیت شبان یا چوپان ها را دارند . وکشور های عقب مانده که همة آن اسلامی باشد حیثیت گوسفندان را دارند.
که همه با قواعد و قوانین که چوپان دارد میچرند و میخورند و نشخوار می کنند. و چوپان هم تصمیم می گیرد که کدام شان را قصابی کند . کدام را بفروشد .
و این گوسفندان همه منتظر سرنوشت مختوم خویش هستند . وچاره ندارند جز این که بع بع کرده و بدنبال چوپان راه بیفتند. و اگر یکی از جو خیز زد همه بدنبالش خیز بزنند. چون مغز شان از کار افتاده و مثل گوسفند فکر می کنند.
حالا اعرابی که سر یک خرما همدیگر را می کشتند . خوراک عالی شان سوسمار های صحرائی بود حالا این همه سرمایه را از کجا آورده اند؟
همین است که میگویند : کار کردن موزی و خوردن غازی . اینست که افرادی مانند ملا توفیق و دیگرانش را شستشوی مغزی می دهند . تا به نفع آنها بع بع کنند.
شادولا جان درد کشور ما درد تاریخ 8000 ساله است . که جهان نخست می کوشند با در دست داشتن اعراب تازی و همزیستی آنها ما را از تمام گذشته های شکوفان ما محروم سازند . و به یک ملت پسیف تبدیل سازند.
و تا این آش و این کاسه باشد مردم شریف ما روز خوشی را نمی بینند.
چون همه را درخرافات مالیده اند و خرافات چشم ها و گوش های شان بکلی مسدود ساخته اند . میخورند و میچرند ولی مغز شان قدرت تفکیک را از دست داده است.
و ایثن وظیفه دیگر اندیشان است که با استدلال ها منطقی به مردم کمک کنند تا سطح علم دانش بابرود و مردم ما به ساینس دست یابند . آنوقت درد خود به خود زایل می شود.
http://www.youtube.com/watch?v...
1 جنوری 2010, 08:16, توسط الف
برادر عزیز شادوالا سلام؛
نوشته اید که "برای صدویکم بار سوالات شما از طرف علمای دینی بیجواب مانده اند و در حقانیت و مهربانی خدا هم تردید دارید!"
برادر عزیزم، من کدام دانشمند و عالم دینی نبوده بلکه بنده یک شخص بسیار عادی و کوچک هستم و میخواهم عقاید میراثی امرا از روی تحقیقات عینی و علمی و همچنان از مطالعۀ قرآن و هدایت پیشوایم تقویت و استواری ببخشم.
عزیزم؛ خداوند برای حیه جان گرسنگی و در مقابلش غذای هم تعین دیده و هیچ مرزی را در کرۀ زمین درست نکرده است. اگر بگوئیم خدا باید بیاید و لقمه نان بر دهن ادمیان بریزد پس حیوانات و چهار پایان چطور؟
ببین برادر عزیزم؛ خداوند برای ما عقل و هوش عطا فرموده و از ما توقوع زحمت، بردباری، محبت، مهربانی و تقوا و برادری و خواهری دارند.
این خود بشر است که جهان را تقسیمات نموده و در رأسش حکمفرمائی مینمایند و در یک جائی عدالت و پیشرفت و در جای دیگر مثل افغانستان ما و بسیاری از کشور های عقب مانده افریقا؛ بیعدالتی، خیانت و فقر حکم فرماست.
البته این فقر و گرسنگی تقصیر خدا نیست اگر است بخاطر بیسوادی و نادانی عوام و خیانت حکمروایان با غصب و تاراج سرمایه های ملی و مردمی میباشد.
اینکه در بعض جاها باران و غیره میبارد تنها دلیل پیشرفت و آسایش آن منطقه شمرده نخواهد شد ورنه خود شاهد هستید که در افغانستان و یا افریقا آنقدر ذخایر خدا داد طبیعی دیگر وجود دارد که از درامد آن هیچ فردی هرگز در روی کرۀ زمین در فقر و گرسنگی نخواهد ماند ولی این ما هستیم که بیشتر و بیشتر میخواهیم، این ما هستیم که بریکدیگر ظلم روامیدایم، این ما هستیم که خیانت میکنیم و این ما هستیم که ضرورت به مهربانی و تقوا داریم.
خداوند بی نیاز است ولی ما به همه چیز نیاز داریم و کو آن شیخ و پولدار مهربان که به کم قناعت کند و بدون مطلب دست خیرش به فقرا رسیده باشد؟
برادر عزیزم؛ کشور های فقیر به تعلیم و تربیۀ درست و به حکومت و نظام درست و مردم دوست و به عدالت اجتماعی ضرورت دارند!
ما باید خود مطالعه کنیم و ببینیم که در فقیر ترین کشور های روی زمین مثل افغانستان و سومالیا چگونه حکومت و چه نوع عوام موجود هستند؟
به نظر من با وصف این همه، انگشت انتقاد دراز نمودن بسوی خداوند عادلانه نخوهد بود.
سرفراز باشید.
1 جنوری 2010, 12:32, توسط بابک روشن ضمیر
بخش نخست:
آقای الف،سلام مجدد!امیدوارم به سلامت باشید.اجازه بفرمائید تا به ادامه پیام قبلی تان در صفحه( http://www.kabulpress.org/my/s... ) و در ارتباط با مطلبی که در این صفحه نگاشته اید من نیز نظرم را برایتان بنویسم.نوشته های شما مرا وادار به تحریر مطالب طولانی نمود که امیدوارم با حوصله کامل همه را مطالعه بفرمائید.برای تشریح مطلب، من باید در مقابل هر سطر شما یک مبحث طولانی بنگارم.خوشبختانه امروز بااستفاده از تعطیلی که داشتم برایتان پاسخ نگاشتم.اگر در اینده نتوانستم به موقع برایتان پیام بنگارم ناشی از مصروفیتم میباشد که امیدوارم مرا از این بابت معذور بدارید.غیابت مرا با بزرگواری تان عفو کنید.همین لحظه ،خوشبختانه وقت آنرا دارم که ،چیزی را که بخاطرم در ارتباط با موضوع میاید برایتان بنویسم.
نخست در مورد پاراگراف ذیل تان از صفحه قبلی یک تبصره نمایم.شما چنین نوشته اید:"
و بعداً بپرسم که
آن الله خیالی و محمدش با بیسوادی و علم محدود 1400 سال قبل که از علوم ساینس و دیگر علوم بشری ازنظر فیزیک، جیلوجی و ... بی اطلاع بودند، چگونه قادر به تالیف قرآنی شدند که علم ساینس ودانشمندان امروز صدق آیات علمی شانرا نه تنها تثبیت کرده بلکه از همین قران در پیشرفت علم امروزی در تلاش
هستند."
در باره جمله نخست تان عرض کنم که برخلاف نوشته شما،انسانها در ۱۴ قرن قبل و پیشتر از آن از علوم بشری ،علوم طبیعی وغیره آنقدر هم بی اطلاع نبودند که شما فرموده اید.در مناطق مختلف و در بین ملت های مختلف از یونانی ها گرفته تا بابلیان،آسوری ها و کلدانی ها،مصری های قدیم که سطح شناخت تعجب آوری از ستارگان و حرکاتشان داشتند.رومی ها،فارسها، و یا آریایی ها وغیره.بعضی از این شناخت ها بصورت نوشتاری و برخی دیگر به صورت ترسیم،ساختمان،مجسمه و غیره تا هنوز وجود دارد.نظریات فلسفی و علمی با فرضیه ها و تجارب در موارد متنوعی از جمله ریاضیات،کیهانشناسی،جغرافیه وغیره تا سطح کافی برای آنزمان انکشاف یافته بود.البته من ادعا نمیکنم که تمام آنچه که این انسانها در آن اعصار به وجود آورده بودند صد در صد درست و خالی از عیب بود.اما آنقدر هم نادان نبودند که شما ممکن است در ذهن تان تصور نموده باشید.مثلآ در ساختمانهایی که در پیشتر از هزار سال ساخته شده است، نیز متوجه محاسبات ساختمانی و هندسی دقیقی میگردید که نمایانگر آشنایی انسانها در آن اعصار با مواد ساختمانی،علم هندسه ،توان برداشت زمین،و مقاومت ساختمان درمقابل زلزله وغیره میباشد.واضح است که بدون آن همه آگاهی آنها قادر به ساختن چنین ساختمانهای نبودند.(مثالهایی زیاد ساختمانی وجود دارد از اهرام مصر گرفته تا ساختمان کلیسای بزرگ در استانبول که در حال حاضر به مسجد تبدیل گردیده است و یا دهها مثال دیگری که اگر متمایل باشید برایتان خواهم نوشت).نه تنها مهندسین و معماران بلکه منجمین و اختر شناسانی بودند که حرکات ستارگان و سیارات را ترسیم و برای شان مداری تصور و محاسبه مینمودند.با علم کلام و هنر و شعر و شاعری و فلسفه وزراعت و دامپروری،طبابت وغیره اشنا بودند.
طور مثال، از جمله یکی از این فلاسفه و دانشمندانی که نمونه هایشانرا خدمت تان عرض کردم یکی هم افلاطون یا پلاتون بود که در حدود هزار سال قبل از حضرت محمد زندگی مینمود و دارای مدرسه ای برای تدریس هم بود.این فیلسوف معتقد به فرضیه زمین محوری بود و زمین را کروی میپنداشت.هدف از زمین محوری اینست که زمین در مرکز قرار دارد و متباقی همه سیارات و ستارگان بدورش میچرخند.و این همه چرخیدنها در صورتی به نظرش ممکن بود که زمین کروی میبود.منشاء فکری افلاطون متکی بر اندیشه و ریاضیات فیثاغورس بود که حدود دو صد سال قبل از خودش یعنی حدود هزارو دوصد سال قبل از اسلام زندگی مینمود.فیثاغورس معتقد به سنجش همه چیز با استفاده از ریاضیات بود.و افلاطون همین منطق او را در مطالعه کائینات مورد استفاده قرار داد.ارسطو شاگرد افلاطون برای تمام سیارات و ستارگانی که در آنزمان میشناختند یک مدار حلقوی فرض نمود. این دایره ها که بنام خطوط السیر سیارات یاد کنیم به شکل پوست پیازگونه یکی بعد دیگر (البته بشکل سه بعدی در مدار های بالاتر) قرار داشتند. یعنی درمدار بعدی سیاره و یا ستاره دیگری در حرکت بودند .آنها برای تمامی سیارات تعجیل برابر قائیل بودند.و در مرکز همه ای این ستارگان و متباقی اجرام سماوی (به شمول مهتاب و آفتاب)، زمین قرار داشت.به این ترتیب زمین اساسی ترین بخش جهان و کائینات به شمار میامد.در صده دوم(یا سده دوم) میلادی دانشمند دیگری بنام بطلیموس زندگی میکرد.این دانشمند با جمع آوری کارکرد های دانشمندان قبلی و اصلاحات شان به چند نتیجه ذیل رسید: زمین در مرکز تمامی کائینات قرار دارد و شکل زمین کروی است.متباقی تمامی سیارات و اجرام سماوی به دور زمین قرار دارند که به شکل حلقوی دور آن میچرخند. از جانب دیگر اگر ما به سطح خیلی ابتدایی با حواس خود ارزیابی کنیم به همین نتیجه گیری عامیانه و عمومی زمین محوری میرسیم.این به نظر من ساده ترین و ابتدائی ترین احساسی است که به ما دست میدهد.چون ما طبق عادت، خود را در اساس و دیگران را در اطراف خود میدانیم.در ساحه بزرگتر نیز ما خود را یکجا بادیگران و زمین در مرکز و دیگرسیارات را در اطراف خود میپنداریم.همین طرز قضاوت نسبی انسانها بوده که اندیشه زمین محوری رواج زیادی داشته و مورد پذیرش همگانی بوده است. نظریه زمین محوری بطلیموس پنجصد سال قبل از زمان حیات حضرت محمد میباشد.در پنجصد سال قبل نیز انسانها به کروی بودن زمین پی برده بودند.اما آنحضرت بعد از پنجصد سال ،حتی با کمک الله متعال نیز از این واقعیت بی اطلاع بودند.البته بن بازو سایر همفکرانش را نیز شامل این گروه بی خبران در عصر حاضر قرار داد که متاسفانه تعدادشان کم هم نمیباشد.در حدود ده قرن بعد تراز بطلیموس، یکی از کشیشان (اسمش بیادم نمانده است)یک دایره دیگر نیز به دایره های قبلی زیاد نموده(آخرین دایره) و در آنجا برای خداوند محل و مقام فرض نمود.و ملائیک را مسئول چرخاندن تمامی سیارات و ستارگان دانست.
نظریه بطلیموس تا قرن پانزده مورد پذیرش عام بوده و در افکار و فلسفه و طرز دید دانشمندان وحتی روحانیون نیز نقش بارزی داشته است.در قرن پانزدهم میلادی یک نفر ریاضیدان و اخترشناس پولندی بنام کوپرنیک که در دانشگاهی در رم تدریس میکرد متوجه بعضی نارسایی های نظریات بطلیموس شد.این دانشمند پس از سالیان کار و مشاهده سیارات ،به این نتیجه رسید که ،زمین در مرکز تمام سیارات و اقمار قرار ندارد.بلکه همه سیارات به شمول زمین بدور خورشید میچرخند.این خورشید است که در مرکز کائینات قرار دارد ونه زمین.این فرضیه کوپرنیک سبب شد تا افراد دیگری که معتقد به نظریه بطلیموس بودند و آنرا مطابق دیانت حضرت مسیح و مورد قبول عام میپنداشتند شروع به مسخره و تکفیر کوپرنیک نمودند.البته نه افلاطون و ارسطو و بطلیموس در عصر شان و نه کوپرنیک در زمانش، مجهز به دوربین،تلسکوپ وغیره نبودند.آنها صرف با مشاهده اختران با چشمانشان و با استفاده از معادلات ریاضی این همه تیوری ها را بوجود آوردند.هر گونه اشتباه در مشاهده و محاسبه شان ممکن و متصور بوده میتواند.
.امروز با استفاده از مجهز ترین وسایل ،بشر به مطالعات خود در کائینات ادامه داده و به پیشرفتهایی نیز نایل آمده است.امروز ما میدانیم که نه زمین و نه آفتاب مرکز کائینات میباشند.زمین خودش به شمول قمرش (مهتاب) یکی از سیارات آفتاب است.و خورشید نیز به نوبه خود همراه با سیارات و اقمارش که بنام نظام شمس یاد میکنیم ، بخش کوچکی از یک کهکشان که میلیونها کهکشان دیگر مثل او وجود دارد میباشد.اگر علاقمند به دانستن جزئیات بیشتر در مورد شناخت های جدید بشر در این زمینه هستید مواد و معلومات کافی را میتوانید در سایت های مربوطه بیابید.
دوست گرامی آقای الف!خلاصه اینکه ،انسانها چند صد سال قبل از تولد حضرت محمد با علوم مختلف آشنا بودند،انتخابات را میشناختند،مجلس سنا داشتند،از جمهوریت حرف میزدند،حقوق بشر را میشناختند.برای حقوق بشر منشوری ساخته بودند.با فلسفه آشنا بودند،اتم را میشناختند.تعجب آور است که 25 قرن قبل انسانهایی بودند که پی به تیوری اتمی برده بودند.در حالیکه در عصر حاضر ،مردمانی مثل بن باز و پیروانش و سایر همفکران متعصبش با این مطالب آشنا نبوده و قادر به تفکر در خارج از محدوده دینی شان نمیباشند.پس از این تشریح به این نتیجه میرسیم که صد ها سال قبل از تولد حضرت پیامبر ،انسانهای بودند که بنیاد تفکرات عظیمی را اساس گذاشتند که حضرت پیامبر و الله بعد از چند صد سال،نسبت به سطح دانش این اشخاص، پاهین تر و بسیط تر می اندیشیدند.
این یک شمه خیلی کوچکی از دانش انسانهای قدیم بود.اگر در مورد شناخت هر قوم و هر سرزمین در اینجا بپردازیم مثنوی هفتادمن کاغذ جور خواهد شد.به امید سعادت تان توجه تانرا به مطالعه بخش دوم جلب مینمایم.
1 جنوری 2010, 12:55, توسط بابک روشن ضمیر
بخش دوم:
سلام مجدد!
با خلاصه فوق ،حال بیائید به ایاتی که شما لطف کرده و نوشته اید با معانی درست آن یک نظر مجدد نمائیم.
اما قبل از آنکه به صحبت در مورد ایات فوق آغاز کنم لازم میدانم عرض کنم که برای ترجمه قران به یک زبان دوم ،صرف ،نیاز به شناخت لغات ومعنی لغات معادل آن در زبان دوم نداریم.برای ترجمه قران ویا هر اثر دیگری، یا ادبی یا سیاسی و یاتاریخی یا هنری وغیره نیاز به شناخت بالاتر ازمحدوده لغات هردو زبان میباشد،مترجم باید بااصول ،اصطلاحات،دستور زبان،فلسفه و تاریخ زبان وبر علاوه شناخت کافی ازفرهنگ، ارزشهای فردی و مردمی سرزمینی که آثار مورد ترجمه در آن تحریر یافته آگاه باشد( در اینجا عربی) ورنه اثر ترجمه شده گویای واقعی همان هدفی نخواهد بود که مولف میخواسته آنرا اظهار نماید.دیگر آنکه ترجمه باید بیطرفانه و صادقانه باشد.مترجم نباید تابع غرض شخصی خود در حین ترجمه باشد.هر لغت در یک جمله نقشی خاصی داشته ، مفهوم و معنی خاص خود را میرساند . مولف با انتخاب لغت خاصی خواسته پیام خاصی را به من و تو برساند.باید در جستجوی لغت مناسب و معادل آن بود.پس در هنگام ترجمه باید از تحریف سهوی ویا قصدی اجتناب نمائیم.بالاخره آشنایی با مسلک نیز خیلی ضروری میباشد.مثلآ برای ترجمه فزیک باید با فزیک آشنا بود.در هر حال در این اواخر ،متاسفانه در ترجمه های جدید قران در زبان فارسی،بعضآ از لغاتی برای ترجمه استفاده میکنند که خیلی نابجا،نادرست و مشکوک میباشد.هدف این اهل غرض آنست تا بتوانند با سوء استفاده از لغت و معنی تحریف شده آن،تفسیر خواست خودشانرا به سمع خواننده برسانند.اینکار واقعآ نادرست است.من در سطور بعدی به چنین لغات مشکوک اشاره خواهم نمود.پس بخاطر درک واقعی ترجمه به چندین نسخه و به ترجمه های افراد آگاه و بیطرف مراجعه نمائیم بهتر خواهد بود.
ایت تحریری شما در ذیل چنین است:
سُوۡرَةُ الاٴنعَام/ 101
بَدِيعُ ٱلسَّمَـٰوَٲتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ
بنيانگذار آسمان ها و زمين
دوست گرامی در اینجا من با لغت بنیانگذار موافق نیستم.از این لغت امکان سوء تعبیر و تفسیر زیاد میباشد.به نظر من ترجمه پدید اورنده آسمانها و زمین ... درست تر میباشد.
خوب برمیگردیم به اصل مطلب. اگر از لغت و ترجمه و غیره مطالب آن صرف نظر کنیم و به معنی ایات تحریری تان دقت کنیم ،چه چیزی را شما در این ایت جالب دیده اید که برای ما نوشته اید؟اول آینکه من چیز محیرالعقول در آن نمیبینم،ثانیآ اینکه این یک ادعا مطابق ذوق هر مذهب است که قبل از محمد نیز گفته شده است.هر دین آمده و خدای مورد نظرش را خالق همه چیز ها معرفی کرده است.شما چه چیز را در این ایت جالب یافته اید؟
مهمتر اینکه تا بحال و در عصر حاضر هیچکسی تعریف دقیق ،علمی و قابل پذیرش از آسمان ( و یا آسمانها و آنهم به تعداد هفت)ندارد.
موضوع باز هم جالب تر در این آیت همانا متکی بودنش به نظریه زمین محوری افلاطون و بطلیموس است که در فوق شرح دادم.چون اشاره به دو چیز ،زمین و آسمان و آنهم به تکرار در ایات مختلف و متعدد.و یاد کردن زمین و آسمان،شباهت زیادی به یاد کردن دوچیز حایز اهمیت مساویانه و یا متضاد مثلآ یادکردن شب و روز وغیره در این ایت نمایانگر نظریه مهم خواندن زمین میباشد.در حالیکه زمین در مقایسه با متباقی کائینات مقایسه یک ریگ با متباقی قسمت یک بیابان باشد.
باور کنید که تمامی معلومات ارائه شده الهی در قران در مورد کائینات و زمین وغیره در مقایسه به اهمیت کار ها و محاسبات افلاطون ،ارسطوو بطلیموس علیرغم اشتباهاتشان مستحق صفر مطلق میباشد.نه بیشتر.
اگر هدف تان از سواد یا بیسوادی یک انسان،توانایی و یا عدم توانایی یک فرد در خواندن و نوشتن باشد،من در مورد باسواد بودن حضرت محمد مشکوک میباشم.امکان آنرا که آنحضرت بتواند بخواند و یا بنویسد زیاد میدانم.اما اگر هدف از بیسواد همانا نااگاهی علمی خود حضرت محمد و الله باشد،به نظر من هردو فاقد سواد بودند.هزار سال قبل از تولد حضرت محمد،دانشمندان پی به کروی بودن زمین برده بودند.در حالیکه انحضرت بعد از هزار سال هنوز از جغرافیای ناقص و نجوم خیالی و تواریخ نادرست شان حرف میزدند.حال شما میائید و ادعا میکنید که معجزات قران؟؟!!.
ایت بعدی تان:
سورۀ الانبیا/ 33
وَهُوَ ٱلَّذِى خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّہَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلٌّ۬ فِى فَلَكٍ۬ يَسۡبَحُونَ (٣٣)
و اوست که شب و روز، خورشيد و ماه را آفريد؛ هر يک در مدار خود در گردش هستند.
در ترجمه فوق استفاده از لغت "مدار "برای بهره برداری و تفسیر مطابق ذوق مترجم و به نفع این ایت میباشد.مترجم آگاهانه با سوء استفاده از تعریف مدار در عصر حاضر ،خواسته است این ایت را یک شکل علمی و قابل تعمق امروزی بدهد.در حالیکه لغت اصلی که باید به نظر من هدف حضرت محمد باشد لغت مسیر است.و معنی یسبحون نیز شنا کردن است که در اینجا منظور حرکت در فضا با شباهت حرکتی شنایی به مسیری میباشد.معنی ذیل به نظر من قریبتر نظر به معانی دیگری است:
"اوست كه شب و روز و مهر و ماه را آفريده است و هريك در مسيري در حال حركت هستند."
حضرت محمد هرگز شناختی از مدار به مفهوم امروزی آن و جزئیات نظریه بطلیموس نداشتند.وگرنه باید زمین را نیز کروی میگفتند و از مدار های دایروی بطلیموس سخن میگفتند.که متاسفانه یادی از آن نکرده اند.اما از اثر غیر مستقیم این نظریات در جامعه شان نیز بی نصیب نماندند.
خوب حالا در مورد روز و شب و اینکه این روز و شب مطلق اند و یا نسبی و چگونه پیدا میشوند حرف میزنیم.چگونگی پیدا یش روز و شب در جغرافیای سابقه برای صنف ششم تدریس میشد.مطمئن هستم که اکثریت دوستان آنرا خوانده و بخاطر دارند.اما بخاطر ارتباط موضوع ، تکرا آنرا در اینجا ضروری میبینم.زمین در یک مدار بیضوی بدور خورشید یکبار در سال میچرخد.این مدت سه صدو شصت و پنچ روز وتقریبآ شش ساعت میباشد.اینرا حرکت انتقالی زمین نامیدیم.همزمان زمین بدور خود نیز میچرخد مدت این چرخش را به 24 اندازه مساوی تقسیم کرده اند که هر کدام را یک ساعت مینامیم.طور مثال : اگر خط استوا را مقابل با آفتاب فرض کنیم، در هر 24 ساعت یک نقطه فرضی بروی این خط در روی زمین برای یکبار از مقابل آفتاب با زاویه 90 درجه میگذرد.پس هر قسمت که از زمین در مقابل آفتاب قرار میگیرد روشن است و طرف مقابل آن که از تابش نور آفتاب بی بهره مانده است تاریک است.در جایی که نور ( به ذات خود ذرات فوتون میباشد) موجود است روشن است و در جایی که موجود نیست تاریک است.اگر این روشنایی از افتاب باشد در آن محل روز است وگرنه آنرا بنام شب مینامیم.روز و یا شب اسمای شی و یا مادی نیستند.باز مطلق هم نمیباشند.همزمان در یک سمت زمین روز ودر سمت دیگر آن شب است.بالاتر از همه آنست که این شب و روز زمین ،مربوط کره زمین است.عطارد از خود شب و روز خود را دارد.مریخ شب و روز خودش راداراست .مدت و طول زمانی آنها هم فرق میکند.شب زمین به معنی شب تمام کائینات و بر عکس روز زمین ،روز تمام کائینات نمیباشد.سیاراتی هستند که از منابع نوری فاصله زیاد دارند.برای آنها همیشه شب میباشد.نتیجه نهایی این ایت ، بازهم همان نظریه زمین محوری است که حضرت محمد و الله تحت تاثیر آن قرار داشته اند.حضرت پیامبر شب زمین را که در سرزمین خود تجربه کرده بودند بنام شب مطلق تمام زمین و تمام کائینات به ذعم خود شان بودند.هرگز نمیدانستند که زمانی که در مکه شب است ، سرخپوستان امریکایی در نور خورشید مصروف زندگی بودند.حضرت محمد و الله هرگز نمیدانستند که در تابستان نیمکره شمالی ،در نواحی قطب شمال میتوان آفتاب ویا روشنایی ونورش را در طول 24 ساعت مشاهده نمود.بدون آنکه شب شده باشد.تمام دانش وشناخت الله و حضرت محمد محدود به همان سرزمین خودش و اطرافش بوده و بس.اما متاسفانه یکتعداد تلاش دارند که با سوء تعابیر شان معلومات الهی و پیامبرش را خیلی بزرگتر از اصل آن نشان بدهد که اینکار شان صرف جعلکاری و دروغ میباشد.برعکس حضرت محمد و اعراب ، در آنزمان ،اقوام دیگری توانسته بودند سال شمسی و روز اول سال که آغاز بهار نیمکره شمالی میباشد پیدا کرده بوند.مثلآ آریایی ها با نصب یک چوب راست و صاف در زمین ،و با ترسیم سایه چوب بروی زمین ،موقعیت مختلف آفتاب با زمین را کشف کرده و فصل ها وغیره را تقسیم کرده بوند ونوروز را جشن میگرفتند.و یا مصری ها با ساختن یک ساختمان کنبدی شکل و ایجاد یک سوراخ در آن و با رسم کردن خطوطی که نور آفتاب در روی زمین تشکیل میدهد پی به تکرار حرکت آفتاب بعد از یک مدت معین شده بودند.این مدت همانا 365 روز بود.آنها به این ترتیب سال شمسی را کشف کرده بوند.البته آنحضرت اطلاعی از این اکتشافات که چند هزار سال قبل از ایشان صورت گرفته بود واقف هم نبودند.و هنوز از ماه قمری مثل اجداد شان و مثل یهود ها استفاده مینمودند.تا حال مسلمانان از بابت محاسبه نا معلوم سال و ماه قمری در قسمت رمضان و یا عید فطر مشکلات دارند. با تشکر از شما،توجه تانرا به مطالعه قسمت بعدی خواهانم.
1 جنوری 2010, 13:32, توسط بابک روشن ضمیر
بخش سوم:
در مورد آسمان :
دوست گرامی شما در مورد آسمان مطالب فوق را نوشته اید.خدمت تان باید عرض کنم که:
من واقعآ معنی امروزی آسمان را که در قران است نمیدانم.اگر شما مرا رهنمایی کنید خیلی خوشحال میشوم.گاهی هفت آسمان ،همان طبقات مختلف اتموسفیر اطراف زمین را میگویند.و گاهی هم از آن بالا تر میروند و به آسمان به صورت یک سقف جامد ،گنبد مانند میرسند.از اینهمه معانی و تفاسیر ناقص هرگز به شی و تعریفی خاصی نرسیده ایم.باید شما آنرا برای ما شرح دهید تا هدف الله را دقیقآ بدانیم.من واقعآ در جستجوی شکل،موادساختمانی،موقعیت و سایر جزئیات در باره آسمان ویا آسمانها میباشم.تا با دانستن موقعیت آسمان اول تا هفتم ، پی به موقعیت عرش و متباقی جزئیات از دربار الهی ببرم.مگر دانستن و کنجکاوی در این باره مجاز نمیباشد؟
چیزی را که شما در اینجا بنام آسمان شرح داده اید عبارت از گازاتی است که در اطرف زمین قرار دارد.این گازات هم از یک انواع مختلف دارند.بعضآ از یک نوع عنصر تشکیل یافته اند، مثل اوکسیژن،نایتروژن،ارگون،هیلیوم ،نیون و سایر گازات نجیبه وغیره.یک عده دیگر از ترکیب عناصر مختلف تشکیل یافته اند مثل کاربن دای اوکساید ، میتان و هزاران گازات دیگری که هم بصورت طبیعی و یا بصورت مصنوعی که توسط بشر تولید شده و در فضا رها شده اند، ساخته شده است.هر مولیکول گاز نظر به ترکیب کیمیاوی آن دارای یک کتله میباشد.از اثر تاثیر قوه جاذبه زمین بالای کتله های این گازات دارای وزن میگردند.وقتی که ما کتله یک گاز را تقسیم حجم آن کنیم،عدد بدست آمده عبارت از کثافت آنها میباشد.گازات نظر به کثافات شان در ارتفاعات مختلف بدور زمین قرارمیگیرند.قوه کشش زمین مانع از فرار آنها از اطراف زمین میگردد.مجموعه این گازات را که بدور زمین قرار دارد بنام اتموسفیر زمین یاد میکنیم.اتموسفیر زمین قراریکه میبینید از سطح زمین آغاز میگردد.البته گازاتی که در زیر زمین میباشد تا زمانی که در سطح زمین نرسیده و آزاد نگردند ، شامل اتموسفیر نمیکنم.در مورد چگونگی تشکیل اتموسفیرزمین نظریات مختلفی وجود دارد که شرح آن از حوصله این نوشته خارج است.اتموسفیر زمین را به طبقات مختلف تقسیم کرده اند.برای طولانی نشدن نوشته از شرح همه اجتناب مینمایم،صرف توجه تانرا به این صفحه جلب میکنم.
http://en.wikipedia.org/wiki/A...
(برای مطالعه بخش فارسی آن بالای "فارسی" کلیک کنید.)یکی از گازاتی که خیلی مهم است ،گازی که هم میتواند حیات را از بین ببرد و هم برای ادامه حیات ضروری است،عبارت از اوکسیژن میباشد.اوکسیژنی که در هوا وجود دارد به شکل دو اتمی میباشد.فیصدی آن در اتموسفیر طور اوسط تقریبآ 21 در صد میباشد.این گازی است که ما تنفس میکنیم.این گازی است که سبب احتراق میگردد.بدون این گاز ما آتش روشن نمیتوانیم.دربعضی مواقع مثلآ :رعد و برق از اثر تخلیه انرژی زیاد در اتموسفیر، از سه مولیکول اوکسیژن،که جمله شش اتم گردند ،دو مولیکول اوزون ساخته میشود.در ساختمان کیمیاوی هر مولیکول اوزون، سه اتم اوکسیژن وجود دارد.یک مثلث را مد نظر قرار بدهید که در هر ضلع آن یک اتم اوکسیژن قرار داشته باشد.مقدار زیاد این گاز بصورت یک قشر در طبقات بالایی زمین نظر به کثافت شان قرار میگیرند.اوزون سبب جذب یک مقدار اشعه بنفش آفتاب که میتواند سرطان زا و کشنده باشد میگردد. یک مقدار اضافی اشعه ماوراء بنفش با عبور از این طبقه به زمین میرسد.مقدار جذب شده اشعه مربوط به ضخامت طبقه اوزون میباشد.در هر منطقه ضخامت اوزون زاید باشد شعاع بیشتری جذب میگردد.ضخامت اوزون میتواند در نواحی مختلف زمین متفاوت باشد.تابیدن مقدار زیاد شعاع ماوراء بنفش ، سبب سرطان پوست میگردد.مقدار کم آن سبب گندمی تر شدن رنگ پوست در انسانها میگردد.
یکی از گازاتی که طبقه اوزون را از بین میبرد گاز های یخچال و ایرکندیشنها خانگی میباشد.گاز یخچال که بنام تجارتی فریون 12 یاد میگردد دارای فرمول دای کلورو،دای فلورو میتان بوده که در موقع سوراخ شدن پایپ های یخچال آزاد میگردد و اوزون را تخریب مینماید.تخریب اوزون سبب پیدایش خلا های اوزونی میگردد.این خلا ها یا سوراخ های اوزونی در حال حاضر از سبب بی احتیاطی انسانها ایجاد شده و محیط زیست را تهدید مینماید.
حال با در نظر داشت معلومات فوق به نوشته شما دقت مجدد کنیم ،متوجه میشویم که هدف از آسمان در نوشته شما همان طبقه اوزون است.اگر هدف تان همان اوزون باشد،خاطر جمع باشید که بنده گان الله ،آسمان پروردگار خود را سوراخ کرده اند.آنرا میتوانند از بین ببرند و یا دوباره تولید کنند.پس بااین منطق و استدلال شما که گویا آسمان طبقه اوزون باشد موافق نیستم.نوشته که ترجمه کرده اید خیلی کودکانه است.دیگر اینکه این طبقه اوزون تنها دور زمین است و مهتاب آنرا ندارد و خارج از این طبقه است پس باید با نام گرفتن و مشخص ساختن آسمانها و نوعیت و موقعیت شان تحلیل تان را توجیه نمائید.اگر طبقات مختلف اتموسفیر عبارت از همان هفت آسمان تان باشد باید مهتاب هم خارج از هفت آسمان باشد.این تشریحات شما با توضیحات الهی تان سر نمیخورد و توضیحات الهی با یافته های علمی کاملآ در تضاد قرار دارد.و هیچ انسانی نمیتواند با شترش تا این ارتفاعات برسد.از سردی هوا،نبود اوکسیژن و فشار پاهین و تابش شعاعات مختلفه از بین میرود.جسد خودش با شترش تا ابد بدور زمین خواهد چرخید.پس با این داستان عرش کجا شد ؟و پایه های آن در کجا قرار گرفت؟همه این حرفها پوچ و خیالی بوده و ارزش ضیاع وقت ما را ندارد.
باز هم در مورد آسمان و سپر دفاعی الهی برای حفظ بشر که متاسفانه در این اواخر بدست بشر سوراخ شده است به موضوع سقوط اجرام سماوی دقت کنیم:
از بدو تشکیل زمین ،همواره اجرام فضایی توسط قوه جاذبه زمین جذب میشدند.دانشمندان به این نظر اند که ،سقوط این اجرام سبب ازدیاد درجه حرارت زمین و پیدایش آب و گازات اولیه اطراف زمین(اتموسفیر) گردیده است.در مورد انواع گازاتی که در جو زمین قرار دارد نیز در فوق صحبت کردیم.
سقوط اجرام آسمانی با سرعت های سرسام آور و تصادم شان با اقشار مختلف اتموسفیربا درجات مختلف حرارت و غیره سبب احتراق انها میگردد.آن سنگ های آسمانی که بزرگتر اند یک بخش شان حریق و یک بخش باقی مانده شان بر سطح زمین سقوط میکند و یا پاشان میشوند.این سنگها دارای جسامات مختلف میباشند که همه ساله به صد ها تن متریک آنها و یا غبارات شان به زمین می افتند.اینهامیتوراید ها اندکه بعد از سقوط شان بنام شهابسنگها ،یا میتاوریت ها یاد میگردند.در موقع سقوط دارای حرارت های بلندی نیز میتوانند باشند.
( http://www.youtube.com/watch?v... )
و یا( http://www.youtube.com/watch?v... )
متاسفانه سنگ های یاد شده از سپر دفاعی الهی که به شکل آسمان بخاطر حفاظت ما ساخته است عبور میکند.این ثابت میسازد که تکنالوژی دفاع الهی از دفع این اجرام ناتوان میباشد.این چه آسمانی است که انسانها از آن عبور و مرور میکنند،راکت ها از آن میگذرد،سنگها از آن برخلاف برنامه طرح شده الهی عبور میکنند ،یک مقدار شعاعات مضره به شمول شعاع ماوراءبنفش از آن عبور میکند.و بالاخره از تولید و رها شدن بعضی گازات سوراخ میگردد؟؟؟؟پس این ثابت میسازد که یا آقای عارف الف آدرس آسمان را غلط داده است و یا آینکه آسمانی به تعریف این مذهبیون وجود خارجی ندارد.و یا تکنالوژی الهی به بهتر سازی نیاز دارد.چه فکر میکنید ،الله هم باید تکنالوژی هایش رامطابق نیاز روز" آپ دیت" نماید؟
به امید سلامتی تان توجه کنید به بخش چهارم و آخری!
1 جنوری 2010, 13:49, توسط بابک روشن ضمیر
بخش چهارم:
در ارتباط با قسمت دوم جمله ذیل شما که فرموده اید :"
آن الله خیالی و محمدش با بیسوادی و علم محدود 1400 سال قبل که از علوم ساینس و دیگر علوم بشری ازنظر فیزیک، جیلوجی و ... بی اطلاع بودند، چگونه قادر به تالیف قرآنی شدند که علم ساینس ودانشمندان امروز صدق آیات علمی شانرا نه تنها تثبیت کرده بلکه از همین قران در پیشرفت علم امروزی در تلاش هستند."
دوست گرامی! شما از "علم ساینس و دانشمندان امروز"یاد کرده اید.این یک نکته جالب و با اهمیت است.منظور شما از علم و یا ساینس چیست؟ کی را دانشمند مینامید؟آیا منظور تان از ساینس ،مجموعه فراورده های مطالعات تجربی بشر میباشد؟تمام آن مطالعاتی را که بشر در عرصه های مختلف انجام داده ونتایج آنها را تجربه و آزمایش نموده،مطالعات خود را عمیقتر ساخته و درستی آنها را در عمل به اثبات رسانده است؟شما به این نتایج و دستاورد ها باور دارید؟این علوم دارای چه صفاتی باشند تا اعتماد شما را به درست بودنشان جلب کنند؟خیلی خوب،شما این پرسش ها را برای من نه بلکه برای خودتان پاسخ بدهید و برای پذیرش و یا عدم پذیرش نتایج تحقیقات علمی برای خودتان یک اساس دقیق و غیر قابل نفوذ بسازید.من نخواستم از شما پاسخ تانرا بشنوم.صرف شما را در مقابل چنین یک سوالی قرار دادم.
حالا که شما برای این علوم تجربی ارزش قایل شده اید ،میخواهید درست بودن گفتار الله و حضرت محمد را با این تجارب به اثبات برسانید و یا اینکه میخواهید مطلبی را سوء تعبیر نمائید؟ اینرا من هنوز نمیدانم که شما نتایج تمام علوم را میپذیرید و یا صرف همان قسمت هایی را که با ان بتوانید یک بخشی از گفتار پیامبر تانرا تصدیق نمائید.و آن قسمت های از علوم را که گفتار الله و پیامبر اکرم را رد مینماید قبول نفرموده و بهانه بیاورید که نه اینها درست نیستند؟در زمانی که بین "دستاورد های بشری" و "معرفت دینی" تان تضاد بوجود آمد،کدام طرف را بیشتر حق به جانب میدانید؟در هر صورت من از شما خوشحال هستم که به علم ارزش قایل شده اید.
دوست گرامی !عمومی سازی قران سبب تعابیر و اشتباهات فراوان پیروانش و ایجاد مشکلات برای عموم گردیده است.یک تعداد فکر میکنند که همه چیز در قران وجود دارد.ادعای بودن همه ترو خشک در کتاب مبین که در سوره الانعام گفته شده مربوط به کدام کتاب مبینی است که صرف در دسترس خود خداوند میباشد.هدف آن قران نیست.آن چیزی که در قران گفته شده در دسترس همه ما قرار دارد.قران منبع کشف هیچ علمی نیست.هیچ یک از دست آورد های علمی و تجربی بشر متکی بر حکایات قرانی ندارد.اگر منبع و اساس تمام دانش دنیا در قران میبود ،امروز باید ایت الله خمینی و یا خامنه یی عالم بر هر چیزی میبودند.که هرگز نیستند.مگر خامنه ای به حیث جانشین امام الزمان از قران و علومش و معانی اش بی خبر است؟
خوب اگر خبر دارد چرا نمیرود و یک اختراعی نمیکند؟
چرا برای تداوی امراض کشنده کدام دوایی نمیتواند بسازد؟
بهتر نیست برود و برای غنی سازی یورانیوم 238 و تبدیل آن به یورانیوم 235 با سایر فزیکدانان هموطنش کمک کند؟
چرا دولتمداران ایران با دو دست بحالت تضرع نزد روسها میروند و از آنها میخواهند که بیایند و برایشان کار کنند؟
بجای آنکه نزد روسها بروند و یا با معاشات گزاف دالری ،فزیکدانان هستوی را از اکناف جهان جمع آوری نمایندو یا خود فزیکدانان ایرانی را که در همین مسلک آموزش دیده اند،به زحمت بیاندازند،همه را رخصت نموده و تمامی مراجع تقلید را با قران و تمامی کتب مذهبی شان از قم و سایر حوزه های علمیه ؟؟؟!! جمع آوری و به به نطنز بفرستند تا یورانیوم را غنی سازی نمایند.آیا این ایت الله ها و حجت الاسلام ها قادر به این کارها اند؟
به همین ترتیب شیوخ سعودی و همقطارانش.یا اینکه این ایت الله ها از گنج نهفته و علم پنهان شده در قران که شما ادعایش را دارید آگاه نیستند؟
کدام ایت الله را دیده اید که بعد از تحصیل در بخش دین و قران به کشفی علمی نایل شده باشند؟
مریضی را جراحی نموده و داروی یک مریضی غیر قابل علاج را کشف کرده باشند؟
کدام معادله کیمیاوی و یا یک محاسبه فزیکی را حل کرده باشد؟
چرا مریض تانرا به شفاخانه میبرید؟چرا یک مجروح حادثه ترافیکی را به مسجد نزد ملا نمیبرید؟مگر ملا از علم قرانی خبر ندارد؟البته وقتی که مریض فوت نمود،آنوقت نوبت ملا و جشن ملا میرسد.
برادر عزیز!برای ساختن یک ماشین کسانی مثل وات گام های اولی را گذاشتند. وات یک ماشین که با بخار کار مینمود ساخت.و بعدآ در اثر سعی و تلاش انسانهای متفکرراه او انکشاف داده شد.این ادیسون بود که اختراعات خود را بوجود آورد که در طول بیشتر از صد سال هر بخش آن توسط انسانهای زحمتکش و متفکر وسعت داده شد.امروز تمام ادویه جاتی که برای تداوی من و تو وجود دارد ،محصول کار شباروزی انسانهای فعال و هدفمند بوده است.آن داکتری که مریض من و تو را جراحی میکند،سالها علم طبابت را آموخته و تجربه کرده است.برای تهیه یک واکسین ،نیاز به تحصیل در رشته مربوطه آن میباشد.مجموعه از اشعارحضرت محمد منبع هیچ نوع کشف و اختراعی نیست،نه در گذشته بوده و نه درآینده خواهد بود.
اما مشکل در این است که آن دانشمندی که هرگز قران را به عمرش ندیده است و بعد از زحمات فراوان به کشف یا اختراع چیزی میرسد،در ابتدا هیچ ملا به آن کشف روی خوب نشان نمیدهد.آنرا اعمال کفار و شیطانی میخوانند،دهها فتوا را بر ضد آن مطابق دستورات قرانی تحویل مردم میدهد. بعد از چند مدت باز یک ملا پیدا میشود و ادعا میکند که اینجا را ببینید ،این اختراع و یا کشف را 14 قرن قبل در قران نوشته اند.دوست گرامی! این ادعا ها همه هذیان و مزخرفات است و بس.وقت خود را نباید با این چتیات ضایع کنیم.ملت هایی که خود را به قران چسپانده اند ،کدام پیشرفتی را تا حال بدست نیاورده اند.
البته این یک بخشی از نظریات من در این قسمت بود.آنها را بدون سانسور و باصداقت کامل ،همان قسمی که می اندیشیدم خدمت تان عرض کردم.امیدوارم نه به شما و نه به دیگر دوستان ما از نوشته های من رنجشی نرسد.موفقیت تان آرزوی من است.با حرمت فراوان. بابک روشن ضمیر
1 جنوری 2010, 14:16, توسط الف
مجترم بابک ضمیر سلام؛
خواهشمندم نوشته هایترا خود یکبار دیگر دقیقاً بخوان و نظری به نوشته ها و نظریات دیگرت در همین سایت بیانداز تا برداشت خودت از لله، محمد و علم دستیافتۀ عرب در آنزمان برای خودت تازه شود.
و بعداً با خود بیاندیش و اگر باز هم خواستی سوالهایت را بیجواب نخواهم گذاشت.
شاید درک کرده باشید که درین جا سخن از محمد و قرآن و رابطه اش با ساینس است و فقط یک نقطه برای جواب پاسخنامۀ طولانی شما کفایت خواهد نمود:
"نخست در مورد پاراگراف ذیل تان از صفحه قبلی یک تبصره نمایم.شما چنین نوشته اید:" و بعداً بپرسم که آن الله خیالی و محمدش با بیسوادی و علم محدود 1400 سال قبل که از علوم ساینس و دیگر علوم بشری ازنظر فیزیک، جیلوجی و ... بی اطلاع بودند"
که شما اشاره نموده اید صرفاً یک بازگو و یا کنایۀ ایست از اشخاص مثل خود جناب عالی که بار ها از نادانی و ناتوانی خدا و رسولش مخصوصاً از علوم امروزی، نوشته اید.
هدف بنده نیز همین است که اگر قرآن جمع آوردی از گفتار محمد که او همانند یونانی ها و یا مردم دیگر کشور های نامبردۀ شما به علم دستیافتۀ آنزمان دسترسی هم نداشتند چطور آیاتی از زبان خداوند درج قرآن گردیده که با علم ساینس امروز مطابقت مینماید؟
من به خاطر آیات قرآنی در ترجمه های متعددی از قران به دری و فارسی سرزدم که هم آهنگی ندارند درست است ولی در خصوص دو آیۀ متذکره جای شکی نیست که هدف همان است که ترجمه و تحریر شده است و برای تان وعده میدهم که در بخشهای بعدی معجزات قرآن از جامع - و مقبول ترین ترجمه استفاده خواهم نمود.
موفق باشید.
1 جنوری 2010, 14:58, توسط الف
برادار ارجمند بابک جان؛
بخود درد سر داده و دو بخش دیگر در امتداد پاسخنامه، از مطالب مانند هفت آسمان و غیره و همچنان از ملا و تعویض یا دعاهای شفا بخش ایشان ... فرموده اید!
عزیزم خواهش میکنم تا آخر این مضون جاری مرا مهلت ببخشید و آنوقت بیشک میتوانیم صحبتهای طولانی درین ضمینه داشته باشیم.
بازهم یاد آور میشوم که من خود از ملا و برداشت ملا و از طرز عمل ملا ها هیچ چیزی سازنده و با رزش نیافته ام فقط جایگاه ایشانرا در مراسم چون نکاح و دفن و دعا و غیره مراسم برای مسلمانان دور از ضرورت نمیبینم و بس.
علاقه مندی شما قابل قدر است;
عارف
31 دسامبر 2009, 12:38, توسط توفیق
بسیار عجیب است کسانیکه عمر خود را در وطن فروشی، ناموس فروشی، بیهودگی و دروغ پراگنی و تهمت زدن به این و آن گذشتانده اند، میآیند و مسلمین را نصیحت میکنند...
31 دسامبر 2009, 14:08, توسط سینا
سلام دوستان عزیز
من به دوست عزیز خود اقای الف توصیه دارم که اگر یکبار هم شده قران را با ترجمه ای ان دقیق مطالعه فرمایند. متاسفانه تفسیر شما مانند هزاران تفاسیر دیگری است که از ایات و سنت های محمد که هیچگونه پایه های علمی و عملی در دنیای متمدن امروز ندارد توسط ملا ها اخند ها و ایت الله ها مطابق خواست ها ی شخصی شان صورت میگیرد است. اینگونه تفاسیر است که هویت خرافاتی ادیان توحیدی را روشن میسازد.
عزیزم این شعاعات کجا و ان سقف خیالی تفسیر شده ای شما که از ایه ای مذکور نموده اید کجا؟
در دوران محمد عربهای متحجر و بیابانگرد ان زمان از ترکیب مالیکول هوا بوی نبرده بودند چه رسد به این تشععات. وگرنه در قران از ان تذکری به عمل میامد.
از شما سوالی دارم که در در قران همانگونه که از تورات نقل نموده امده است که زمین مسطح بوده ساکن است و این افتاب است که میچرخد. شما ان را رد میکنید یا این بار ان را به گونه ای دیگری میخواهید تفسیر کنید.
هزاران مثال را از قران و احادیث پیغمبر میتوان در انیجا نام برد که اصلا هیچگونه منطقی و قابل قبول به نظر نمی ایید دوست عزیز. بیایید به مساییل منطقی تر فکر کنیم. زمان زمان دانش و خرد است . انسان های متمدن امروز نه به کمک احگام و ایات ونه توسل به رمل وتعویذ کرات دیگری را فتح مینمایند بلکه با کمک فهم و توانایی های فکری شان. زمان ما زمان خرافات نیست.
31 دسامبر 2009, 15:37, توسط ناخدا غزنوی
درود برکابل پرسیان !
جناب الف می نویسد » علم ساینس آنچه را که خداوند 1400 سال پیش در قرآن فرموده اند امروز نه تنها به تصدیق آن میپردازند بلکه از اکثر آیات آن در پیشرفت علوم امروزی اسفاده مینمایند.
در کجای دنیا از علوم به اصطلاح قرآن استفاده کرده میشه کدام سند بیاورید که مثلن فلان کشفیات علمی براساس علوم قرآنی بوده ؟
الیف» سوره۲۱/الاٴنبیَاء(32)
وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفً۬ا مَّحۡفُوظً۬اۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَايَـٰتِہَا مُعۡرِضُونَ
و آسمان را يک سقف محافظ قرار داديم. با اينحال، آنها از تمام نشانه هايی که در آن است کاملا غافلند(رد مینمایند).
دقت کنید جناب الیف >( و آسمان را سقف محافظ قرار دادیم ) این چه ربط به اراجیف بالا داره که نوشتی ؟ آنچه شما نوشته اید مربوط به اوتموسفیر کره زمین است به ارتفاع 640 کیلومتر ، نه آسمان ! لایه اوزون را تفسیر کردی به آسمان! خنده آور است .
خواندنی کتاب قرآن و حدیث در تصویر را به دوستان توصیه مینمایم !
http://rs201.rapidshare.com/fi...
31 دسامبر 2009, 15:49, توسط ناخدا غزنوی
اصلاح شد > اراجف ، الف .
31 دسامبر 2009, 16:06, توسط haqbeen
برادران عزیز ! اگر خود محمد هم امده شاهدی دهد که من ازدروغ هایی که گفته ام پشیمان و معذرت میخواهم اینها رها کردنی نیستند. دم خر اینها یک وجب است .. نه کم نه زیاد. اگر منطق باشد با یک محاسبه بسیار ساده به حماقت خودپی میبرند : اگر گنج علوم قران است پس مسلمانان چرا درین 14 قرن دست روی دست گذاشته و چشم در راه اند که غیر مسلمانی در علوم دستاوردی داشته باشد تا اینها مفت و مجانی از ان استفاده کرده و بعد با دیده درایی ادعا کنند که همه چیز در قران است. ما که دیدیم هیچ نبود بغیر از جفنگی که محمد در حالت خلسه رفته و در فشانی کرده. اسلام حالا به لاشه متعفنی مبدل شده که باید و باید دفن شود.
1 جنوری 2010, 07:04, توسط الف
برادر عزیز ناخداغزنوی سلام؛
لطف نموده این خبرنامۀ موثق و فلم ویدیوئی ذیل را مطالعه و تماشا نمائید و خود شخصاً در موردش
تحقیق نموده و بعداً صادقانه بیاندیشید که آیا قران در کشفیات علمی امروز امدادی نمیرساند؟
http://www.youtube.com/watch?v...
Dr. Maurice Bucaille was an eminent French surgeon, scientist, scholar and author of ’’THE BIBLE, THE QURAN AND SCIENCE’’ which contains the result of his research into the Judeo-Christian Revelation and the Quran. It is a unique contribution in the field of religion and science.
In his book, The Bible, The Qur’an and Science, Bucaille aims to prove the Qur’an is in agreement with scientific facts, while the Bible is not. He shows how Islam, science and religion have always been "twin sisters". According to Bucaille, there are monumental errors of science in the Bible and not a single error in the Quran, whose descriptions of natural phenomena make it compatible with modern science. Bucaille concludes that the Qur’an is the reliable word of God.
Being an outstanding Scientist, he was elected to treat the mummy of Merneptah (Pharaoh) which he did.
During his visit to Saudi Arabia he was shown the verses of the Holy Quran in which Allah says that the dead body of the Pharaoh will be preserved as a ’’Sign’’ for posterity. An impartial scientist like Dr. Bucaille, who (being also a Christian) was converstant with the Biblical version of Pharaoh’s story as being drowned in pursuit of Prophet Moses.
He was pleasantly surprised to learn that unknown to the world till only of late, the Holy Quran made definite prediction about the preservation of the body of that same Pharaoh of Moses time.
This led Dr. Bucaille to study the Holy Quran thoroughly after learning the Arabic language. The final conclusion of his comparative study of Quran and the Bible is that the statements about scientific phenomena in the Holy Quran are perfectly in conformity with the modern sciences whereas the Biblical narrations on the same subjects are scientifically entirely unacceptable.
The Topic: The Quran and Modern Science
A talk by Dr. Maurice Bucaille
In this lecture, Dr. Maurice Bucaille clears away many preconceived ideas about the Old Testament, the Gospel and the Quran.
He tries in this collection of Writings to separate what belongs to Revelation from what is the product of error or human interpretation. His study sheds new light on the Holy Scriptures. At the end of the gripping account, he places the believer before a point of cardinal importance: the continuity of the revelation emanating from the same God, with modes of expression that differ in the course of time
1 جنوری 2010, 16:10, توسط ناخدا غزنوی
درود جناب الف ، دانشمندی مورد اددعای شما در حقیقت دانشمند نبوده بلکه پزشک خانواده شاهی عربستان و انور سادات مصر بوده و شغل شریف ایشان جراحی بوده است و کندن کاری ( مصر شناسی )؟. دانشمند گمنام شما در مورد علم واقعی که فیزیک ، کیمیا و بیولوژی وووو.. بیسواد بوده وگر نه چنین مذخرفات را از خودش بروز نمیدادند . کتاب که ایشان نوشته شاید بخواطر شهرت بوده و یا پول ! بهر حال آنچه که ایشان نوشته را در حوضه علم واقعی ( science ) اددعا مینامند ، اددعای بدون سند . چنین انسان های را بنام دانشمند جاه زدن در حقیفت خود فریبی بیش نیست .
شاد باشید !
2 جنوری 2010, 07:29, توسط الف
عزیزم ناخدا جان؛
لطفاً کلمۀ ساینتیست و علم ساینس را برای ما تعریف نمائید تا ما هم بدانیم.
شما یک داکتر و متخصص فرانسویرا که به چند لسان منجمله عربی دست رسی کامل دارد و ضمناً به خاطر شهرت ایشان در حفریات جیولوژیکی مسئول تحقیقات علمی جسد شخصی که 3000 سال قبل بنام فرعون (رمسِس دوم) زیسته و در آب غرق شده بود و تاامروز بدون کدام عمل مومیائی و غیره جسدش با تمام اُرگانهای داخلی بیضرر باقی مانده و امروز در موزیم ها بنمایش گذشته شده و گذشته از آن در قرآن به چنین جسدی هم اشاره گردیده:
[41:53]
سَنُرِيهِمْ ءايَتنا فِي الاءفَاقِ وَفي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
ما مدرك های خود را در افق ها و در درون خودشان به آنها نشان خواهيم داد، تا دريابند كه اين حقيقت است.* آيا پروردگارت به عنوان شاهد بر همه چيز كافی نيست؟،
http://hudabaharoon-miracles.b...
را ساینیست نمیدانید واو را فقط یک
" پزشک خانواده شاهی عربستان و انور سادات مصر بوده و شغل شریف ایشان جراحی بوده است و کندن کاری ( مصر شناسی )؟؟"
میشمارید!
پس ساینتیست یعن چه؟
1 جنوری 2010, 14:40, توسط الف
برادان و خواهران عزیز؛
اگر متوجه شده باشید در اول مضمون معجزه های علمی قرآن ذکر کرده ام که این مضمون از منابع مختلف به زبان انگلیسی تهیه و جمع آوری شده و بنده برای معلومات علاقه مندان به زبان دری نقل قول مینمایم و از اشتباهات ممکنه در رابطه با استفاده از لغات و واژه های به خصوص انگلیسی صمیمانه معذرت میخواهم و ازردوستان صدقانه متقاضی هستم که مرا در اصلاح آن یاری بخشند!
ضمناً به اطلاع شما عزبزان میرسانم که معجزات علمی قرآن فعلاً دارای 10 بخش است و 2 بخش دیگر آن در آرشیف کابل پرس? جهت بررسی قرار دارند و امیدوارم گردانندگان محترم کابل پرس آنانرا در صورت امکان هرچه زودتر روی صفحه بیاورند.
با اظهار سپاس
عارف الف
2 جنوری 2010, 09:38, توسط hazarbuz
الف !
الف صاحب !
نام خدا توسط ( الف ) شروع میشود مثلا ( الله ) ویا خوانده باشی ( الف لام میم ذا لک الکتاب لاریب هداللمتقین . . . ) حالا در خفا شما خود را به جای خدا درین مبجث پیش نموده اید . با شما مسلمه کذاب چه باید کرد ؟ حالا باید شما را از یکی از مناره های مسجد پل خشتی پاین انداخت و دید که بعد از خوردن به زمین زنده میمیانید و یا خیر . اگر زنده ماندید و لعنت به همه نا باوران کردید که خوب ورنه خود را بعد از مردن در لین دراز دوزخیان خواهید یافت .
2 جنوری 2010, 11:21, توسط الف
هزاربز عزیز!
هچ، من میمردم و خودت قاتل میشدی!
شوخی بود.
ولی توبه از اتهامت!
لطف کرده بخش دوم را هم بخوان> تازه زیر عنوان رابطۀ ساینس امروز با قرآن به نشر رسیده است فقط روی نام الف کلیک بفرما!
شاید از غضبت کمی کاهش بدهد.
تشکر
6 جنوری 2010, 00:55, توسط hazarbuz
الف !
چه عیب دارد اگر ما شما را و یا شما خود را عنایت فرموده خداوند قلمداد نماید . . ما واقعاء از خدای که پشت پرده نشسته و با دست های نا مرعی خود اسمان و ریسمان را تکان میدهد خسته شده ایم . حد اقل سعادت دست بوسی خدای چون شما را اگر در زنده گانی نصیب خود بسازیم زهی سعادت . منظور: ما را بزرگان ما مجبور به ساختن خدایی نموده اند که واقعاء در این اواخر خسته کن شده است . مثلا من تمام زنده گی خود را روی پل صراط المستقیم گذشتانده ام که از موی بازیک تر است و یک طرف ان شعله های اتش دوزخ زبانه میکشد و طرف دیگر ان بهشت شرم ناک . . حالا اگر شما را من خدا قبول کنم بهتر میتوانم وضیعیت خود را دریابم . یعنی شما از من خواهش میکنید که . . هی حاجی . . هلو . . اگر وقت داشتی نوشته من را بخوان و یا حد اقل روی الف ء الله " کلیک " کن تمام در های خوشی و سعادت بروی تو باز میشود . خوب حالا ان خدای قهار از هزار و چهار صد سال بدین سو پدران ما را کشت و هنوز کشته میرود . . شاید برای ان عربان تازی ان خدا بهتر باشد . و ما را اجازه بدهید که در ین عصر هر کدام ما عنان خود را بدست خود بگیریم , و خدا را به حال خودش یگذارید که با فرشته ها مجلس ارایی نماید . آمین . ثمه آمین .