گوش دادن به آرای مخالف شجاعت می خواهد
پاسخ سخيداد هاتف به نوشته ی محمود در کابل پرس
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نوشته ی جناب محمود را خواندم. من مدتی قبل چیزی نوشته بودم با عنوان " این راه بن بست است" و در آن کوشیده بودم نگاهی نقادانه و البته همدلانه بیندازم بر روش ملالی جویا. جناب محمود آن نوشته ی مرا دعوتی به تسلیم و خیانت دیده است. ایشان گفته که اگر ملالی جویا به آن نوشته و امثال اش اعتنا کند به " باتلاق مصلحت گرایی و مماشات با جانیان " کشانده خواهد شد. بقیه ی نوشته ی ایشان شرح این سخن است که اگر ملالی جویا رسالتی دارد آن رسالت همانا افشا کردن "سر جنایتکاران" و فریاد کشیدن بر سر " خیل سیاست بازان بی مسلک و فرصت طلب و مزدور" است. عین جمله ی جناب محمود این است :
" جویا فقط یک رسالت محوری برایش میشناسد: افشای بدون ملاحظهکاری تمامی جنایتکاران با هدف محاکمه آنان. و این همان چیزیست که مردم، مردم داغدار از خاد و چهار سال جنایت و خیانت جهادی از او انتظار دارند."
در این یادداشت نمی توانم به تمامی جنبه های نقد ِ پر خروش جناب محمود بپردازم. سعی می کنم به چند نکته ی مهم اشاره کنم و اگر بتوانم روشن کنم که چرا روش های رادیکال در کشور ما کار را خراب تر می کنند.
یک – پیش از هر چیز دیگری ، آیا من حق دارم مخالف روش ملالی جویا باشم و نظرم را با رعایت ادب و بدون درشت گویی و حرمت شکنی به سمع و نظر دیگران برسانم؟ ملالی جویا یکی از شهروندان افغانستان است و حق دارد به همان گونه بیندیشد که می اندیشد و دل در گرو آرمان هایی داشته باشد که برایش دلربا تر و ارجمندتر اند. طبیعی است که برگزیدن هر راه و رسمی و دل سپردن به هر آرمانی تبعاتی در زنده گی جمعی هم دارد. بازتاب اندیشه ها ، عمل ها و روش ها در سپهر حیات جمعی مردم یک کشور سبب می شود که عده یی دیگر که احیانا به جهان و زنده گی از زاویه های دیگر می نگرند واکنش نشان بدهند. این واکنش ها نه لزوما از سر توطئه اند و نه به صرف مبتنی بودن بر جهان نگری های متفاوت غلط اند. حال ، اگر ملالی جویا نظری داد و کسی با آن مخالفت کرد و اگر او روشی در پیش گرفت و کسانی دیگر آن روش را عقیم یافتند ، نباید فورا به این نتیجه رسید که ملالی جویا قطعا در جانب صواب است و دیگران اند که از سر جهل یا ترس یا طمع خطا می کنند. ارادت ما به ملالی جویا عیبی ندارد. فقط این ارادت نباید حجاب بصیرت ما شود.
دو- من به ملالی جویا احترامی راستین دارم و اگر چه او را آفتاب نمی دانم اما شمع وجودش را پاس می نهم و باور دارم که هدف او زدودن تاریکی و آوردن روشنی است. این قدر هست که من میان احترام گذاشتن به ملالی جویا و نقد کردن صریح مواضع و روش های اوهیچ ناسازگاری نمی بینم. اصلا فکر می کنم که خود ملالی جویا هم هر قدر " مهارت شنیدن" بیشتر پیدا کند ، خدمتگزار بهتری برای مردم افغانستان خواهد شد. طرفداران خانم جویا هم می توانند پرهیزگارانه تر عمل کنند و تا سخن مخالفی شنیدند به این نتیجه نرسند که دشمنی تیره دل ، یا خصمی دوست نما در کمین نشسته تا قلب حقیقتی را پاره کند.
سه - من هم چنان فکر می کنم که هر کس خیال بهتر کردن وضع مملکت را در سر دارد ، باید واقع بین ، اهل تدریج و قادر به تشخیص امور شدنی و نشدنی باشد. چنین کسی باید میان هدف و ابزار و راه های رسیدن به هدف خود تناسبی پدید بیاورد. این همه وقتی ممکن است که یک فعال سیاسی و اجتماعی به جز شجاعت در اقدامات خطیر ، به لحاظ نظری هم بصیرتی کسب کرده باشد. حد اقل می توانیم یک سوال عمده را در برابر خود بگذاریم و سعی کنیم در پرتو تجربه های تاریخی خود و مطالعات تطبیقی سرگذشت دیگران در جهان به این سوال پاسخ بدهیم . آن سوال این است : چرا وضع ما این گونه است که هست؟ برای جواب دادن به این سوال به بیش از خط انداختن بر تاریخچه ی دو سه دهه ی جنون اخیر نیاز داریم. عبرت تاریخی وقتی حاصل می شود که از سطح نمودهای حاضر عبور کنیم و ببینیم که ریشه های ما از کجا می سوزند. به این گونه دیگر آزموده را نخواهیم آزمود. یکی از آزموده های تاریخی ما که همواره بحران آفریده همین آرمانگرایی های احساساتی ، فاقد برنامه و فاقد پایه های نگرش تاریخی بوده است.
یک کنش گر سیاسی- اجتماعی واقع بین کسی است که بدون دست کشیدن از پروژه ی خود و بدون ترک آرمان های خود واقعیت های محیط فعالیت خود را هم در محاسبه می آورد. هر کس که در زنده گی خود فقط یک درخت دیده باشد ، باید فهمیده باشد که کار جهان همواره با خصلت تدریج همراه است. هر کس که فقط یک بار نتوانسته باشد سنگی را از سر راه خود بردارد ، باید دانسته باشد که در این جهان بعضی امور شدنی اند و بعضی نشدنی و بعضی امروز نشدنی اند و فردا شدنی و بعضی کارها تا قیامت نشدنی اند. به روش ملالی جویا و طرفداران تند و تیز او حداکثرکار شدنی این است ( با حد اکثر خوش بینی) که کسانی را که او جنایتکار می داند برداریم و به جای شان کسانی را بگذاریم که لاجرم سر از جنایت کاری برخواهند آورد. زیرا بنا به قاعده آن که با افراطی گری و انقلابی گری به قدرت می رسد ، با همان عناصر هم قدرت را نگه می دارد و در نتیجه همه ی چالش های مخالفان را با همان روش های افراطی و انقلابی پاسخ می دهد. جنایت از تصادم آن چالش ها و این روش ها متولد می شود.
4- به نظر من ملالی جویا بر پیچیده گی اوضاع افغانستان و پس دامنه ی تاریخی آنچه امروز در این کشور می گذرد به خوبی واقف نیست. او معلول ها را می بیند و به علت ها کاری ندارد و در ساده سازی امور چندان پیش می رود که یک نفس بر جنایتکار بودن جنگ سالاران تاکید می ورزد بی آن که بیندیشد که صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. گویی آنچه امروز نصیب ما شده ، منحصرا ناشی از جنون چند خون آشام ِ سیاه کار بوده و بس ، و اگر این چند تن را از عرصه ی سیاست و اجتماع محو کنیم ، کشور ما بهشتی برین خواهد شد. اما واقعیت آن است که مشکلات کشور ما چند شاخه تر از این و بحران وطن ما ریشه دار تر از این ساده اندیشی هاست. از قضا ندیدن همین پیچیده گی بحران است که هر کس در این مملکت به قدرتی رسیده ، به گمان این که ام الخبایث و پدر همه ی بدبختی ها را یافته است به تحلیل های " تک عاملی " و راه حل های " تک پایه " روی آورده است. آن یکی می گفت مشکل ما مذهب است ، آن دیگری می گفت کفر است. این می گفت اقتصاد است ، آن می گفت فرهنگ است و بر همین قیاس. ملالی جویا می گوید مشکل ما جنگ سالاران است. اگر چنین باشد باید پرسید چرا چنین است؟ چرا این مشکل این قدر سمج و پایدار است؟ چرا نمی توان این جنگ سالاران را را عزلت گزین و بی اثر کرد؟ شاید پاسخ بدهید که این جنگ سالاران قدرت دارند ،ثروت دارند ، مزدور و قلدر دارند ، استاد نیرنگ و شیطنت اند و مورد حمایت باداران بزرگ خارجی اند. خیلی خوب. آیا همین واقعیت ها کافی نیستند که مبارزان صادق و دلیر راه آزادی و دموکراسی را به اندیشه وادارند؟ آیا همین واقعیت ها نباید سبب شوند که کسی چون ملالی جویا در پروژه ی مبارزاتی خود محاسباتی متناسب با این وضعیت را وارد کند؟ آیا می توان شام گاه آرزو کرد که همه ی جنایتکاران و زورگویان نابود شوند و صبحدم امید برآورده شدن این آرزو را داشت؟ آیا نباید در کنار درستی اهداف خود به شدنی بودن و روش های مناسب رسیدن به آن اهداف هم اندیشید؟
5- جناب محمود هدف ملالی جویا را در جایی این گونه آورده است : " سرنگونی جمیع جنایتکاران، محاکمه و حصول کلیه داراییهای ملی ا ز حلقوم خود و خاندان شان." این جمیع جنایت کاران کی هایند؟ وقتی پارلمان طویله یی بیش نیست و در دولت کسی نیست که دست اش به قتل و دزدی و دیگر جرایم آلوده نباشد ، سرنگونی جمیع جنایتکاران معنایش این می شود که این پارلمان و دولت از بین بروند. خوب ، نتیجه چیست؟ در اینجا است که روش ملالی جویا به بن بست می رسد و عدم واقع بینی در کار او عریان می شود. همه می خواهند به آرمانشهر خیالین خود برسند ، اما دریغا که واقعیت ها نمی گذارند.
6- رادیکالیزم و آرمانشهر طلبی اگر چه در برابر نظام های منحط خوش می درخشند ، اما هرگز نمی توانند مبنای ایجاد نظامی دموکراتیک و فضای باز اجتماعی شوند. رادیکالیزم و آرمانشهرگرایی به سرعت به جان تفاوت ها و مخالفت ها می افتند و با قساوتی گسترده شروع می کنند به یک سان سازی عقاید ، سبک های زنده گی و سلیقه های فردی. از آنجا که پروژه ی رادیکال یکسان سازی به راحتی پیش نمی رود و با مقاومت روبرو می شود ، حاکمیت آرمانشهرگرایی که از طریق انقلابی گری و رادیکالیزم به قدرت رسیده ، به قدرت قهریه متوسل می شود و حربه ی خشونت را در میان می آورد.
ملالی جویا و طرفداران او آشکارا هم رادیکال اند و هم آرمانشهرگرا ، و با چنین ويژه گی هایی می خواهند جنایتکاران را سرنگون کنند. اما نمی دانند که این ويژه گی ها دقیقا همان هایی اند که این جنایتکاران مورد غضب جویا را بر سر کار آورده اند و هرکس دیگری را هم بر سرکار بیاورند ، در نهایت نصیب مردمان محکوم همان خشونت و استبداد و جنایت خواهد شد.
7- سخن در این باره بسیار می توان گفت. همین اشارات فعلا کافی اند و اگر لازم شد منظورم را بیشتر شرح خواهم داد. این را هم بیفزایم که جناب محمود در چند جا از من به عنوان ناصح یاد کرده . من نصیحتی نکرده ام و در چنان مقامی هم نیستم. نظرم را نوشته بودم. البته فکر می کنم که گوش دادن به آرای مخالف هم شجاعت می خواهد و بنا بر این از خانم جویا و هواداران اش می خواهم که شجاعانه ( یعنی بدون ترس از شکسته شدن تصویر قهرمانانه ی خویش در نزد عوام ) با مخالفان نظری خود وارد گفت وگو شوند.
.
... و راه سخیداد هاتف به تسلیم و خیانت میانجامد
به دفاع از راه ملالی جویا
جمعه 27 ژوئيه 2007, بوسيله ى محمود
پيامها
28 جولای 2007, 03:20
هاتف محترم
ما را به این گیاه ضعیف این گمان نبود.
خیلی عالی توضیح کردید
موفق باشید
30 جولای 2007, 15:36
آقای هاتف، اینست نمونه دیگری از زندگی شکنجه بار مردم نادار و مظلوم کشوری که به آن تعلق داری باز در سایت کابل پریس انتشار یافت. لت و کوب کودکان و زنان ستمکشیده و برباد رفته و شکنجه شده بوسیله حکام خاین.
آیا با دیدن این صحنه های زجرآور که قلب و روح و مغز انسان را پاره و پاشان میکند، بازهم از جویا میخواهی که در برابر عاملان این تیره روزی ها بنشیند و شطرنج بازی کند؟ آیا بازهم از او "صبر" و "حوصله" و "آرامش" میخواهی؟؟؟؟؟
اگر جواب آری باشد، فقط میتوانم برایت آفرین بگویم و به داشتن این قلب سنگی برایت تعجب کنم.
آنلاین : پوليس، کودکان را تا سرحد مرگ لت و کوب می کند
30 جولای 2007, 16:15, توسط عبدالحمید
سلام هاتف عزیز.
به دوستانی که بر احساسات و شوریدگی و ناپختگی ملالی تاخته اند مي گويم؛ از ياد نبريد كه او يك "زن" است- زن افغان!. در كشوري كه زن هنوز شناسنامه ندارد، انسان محسوب نمي شود و با او مانند حيوانات معامله مي شود. در كشوري كه صداي آزاديخواهي مردان نيز در گلوي شان خفه مي شود و در كشوري كه همه چيز ماحول قدرت و سلاح و نظامي و قشون و سياهي لشكر مي چرخد. در چنين كشوري اگر خانم جويا به راوا يا ساما يا هر مسماي ديگر وابسته باشد، او هنوز يك زن است و كسي او را آدم به شمار نمي آورد.
آيا اين گناه است كه زني حالا با پشتيباني شرق و غرب به قول اينان بيايد اما در افغانستان بتواند صداي خود را بلند كند؟ چرا اين قدر از ظلم و ستم طرفداري مي كنيد؟ چرا يكبار به چهره بي نوا و تنهاي او هم نمي نگريد؟ چرا بياد نمي آوريد كه در همان پارلمان به بد ترين شكل ممكن شخصيتش پايمال شده است و مي شود؟ چرا فراموش مي كنيد كه توهين هاي به مراتب غليظ تر از "طويله" را هر صبح و شام مي شنود؟ چرا بياد نمي آوريد كه به خاطر يك اعتراض ساده پارلماني كه حق هر نماينده است، فقط چند ماه پيش تهديد به تجاوز جنسي شد؟ تهديد شد به زودي كشته خواهد شد؟ به او بي حرمتي شد و صدبار بد تر از طويله گفتن توهين شد؟ آن زمان چرا يك اعتراض نكرديد كه آقاي سياف؛ توهين بر اساس قانون جرم است و تهديد به تجاوز و تهديد به قتل جرم است و فحش و دشنام و ناسزا گفتن از سوي شما ها نسبت به يك زن هم اگر باشد، جرم است.
حالا همه حقوقدان شده اند و مفسر قانون اساسي و ماده به ماده بر آن دختر بي پناه حكم رجم و سنگسار مي رانند؟ اين چه رسمي است؟
من با سياست و منش و روش اين خانم مانند بسياري كاملا مخالف هستم و هم عقيده دارم نتايجي را كه او مي خواهد از اين راه به دست نمي آيد. اما يك چيز را نمي توانم پيش وجدان خود فراموش كنم: من يك مرد هستم اما شهامت اين دختر شجاع را ندارم. درد من درد اوست و او زبان من. من چطور مي توانم زبان خود را قطع كنم؟
بگذار او به راوا و جاوا ملحق باشد؛ آنچه مي گويد بيان رنج و درد من است. بيان رنج جوانان و قربانيان و رنج كشيدگاني است كه هيچ كسي از آنان استقبال نمي كند و در فراموشي مطلق بسر مي برند....
ملالي بيش از آن كه بخاطر حقوق بشر مورد هجوم واقع مي شود بخاطر جنسيت خود از پارلمان رانده مي شود. زيرا او هنوز يك زن افغان است! مي داني كه يك زن افغان چگونه زني بايد باشد؟ مانند ديگر زنان حاضر در همان پارلمان!
جویا هرچه باشد، چوب زمخت را در فلان تمامی خونریزان از سیاف گرفته تا خلیلی و قانونی و ربانی و محقق و حاجی الماس و حاجی فرید و دیگر پست فطرتان فرو برده که آخ و غوغای شانرا به آسمان بلند کرده. آفرین بر همت اینچنین زن نترس و شجاع.
منیژه باختری و امثالش که پرچم دروغین دفاع از زنان را بلند میکنند مقابل شهامت این دختر مبارز کور میشوند چون میبینند که با القاب بلندبالا کسی به اندازه مگس به خود شان ارزشی قایل نیست اما جویا با جثه کوچک اما همت والا و کوه مانندش قهرمان مردم و مبارزان دنیاست.
سخنان جویا آخ دل من است. من تسکین درد دو برادر شهیدم بوسیله باندهای جهادی را در سخنان و مبارزات جویا یافتم
سخنان جویا تنها برای کسی قابل درک است که ماتم و درد دیده باشد. منیژه باختری ها که هم و غم شانرا داخل کردن کلمات ایرانی در زبان ما میباشد کجا این قدر عقل و وجدان دارند که سخنان بلند مقام او را درک کنند.
من که یک مرد هستم وقتی شهامت و ایستادگی و مردانگی ملالی جویا را میبینم که از فلک ترس ندارد و در حالیکه نه تفنگ دارد، نه پول و نه هم حمایت استخبارات جهانی اما در مقابل هیولا هایی ایستاده که برای هرکدامشان کشتن انسان مثل کشتن مگس آسان است و دستان شان بخون آلوده است، وقتی میبنم که جویا آنچنان نافذ و از عمق واقعیت ها چیزهایی را میگوید که احدی در افغانستان شهامت گفتنش را ندارد، در این حالت دلم میخواهد که به ملالی جویا بگویم که خواهر گرامیام چادرت را به من بده که بسر کنم و از مرد بودنم میشرمم، مرد به معنای عام کلمه تو هستی که اینچنن با قامت استوار و همچون سرو جلیل مقابل زورمندان ایستادهای و همه را به وحشت انداختهای.
ما اگر در افغانستان فقط 5 ملالی جویا میداشتیم دیگر به یقین میتوانم بگویم که شاهد اینهمه زورگویی و بیشرافتی و جنایات نمیبودیم. چون ما همه ترس و ناامیدی و جبن پیشه کرده در غوندی خیر نشستهایم پس سیافها و ربانی ها و فهیم ها و گلبدین ها و دوستم ها و دیگر خاینان سرما فاشیزم روا میدارند و خود را رهبران ما میخوانند و اینچنین تیرهگی و سیاهی بر سر ملک ما میبارند.
به شجاعت و مردم دوستی و از خود گذری تو دختر ارجمند وطن ملالی جویا سر تعظیم فرود میآورم.
31 جولای 2007, 10:56
درین اعترافنامه آقای عبدالحمید که به گمان اغلب همان اعظم سیستانی بی غیرت باشد جز یأس ناامیدی شکست وتسلیم شدن چیزی دیگر را نتوانستم درآن بیابم.
شما که اینقدر بی شهامت هستید ضرور هم نیست که این قدر مقاله تسلیم طلبانه رابنویسید. هم دوستان و هم دشمنان ملالی جویا به این امر معتقد اند که ملالی جویا خانم باجرأت است ودرین جای شک نیست اما مخالفت یک روشنفکر چپ گرا درین است که این جرأت جرأت ساختگی فریبنده و نمایشی امپریالیستی است که بخاطر سرپوش گذاشتن به جنایات بزرگتر که همانا اشغال چور وچپاول کشور باشد براه افتیده است هم جنگ سالاران جهادی وهم سازمان روا جزو یک پروژه استعماری هستند وبس و دیگر هیچ
31 جولای 2007, 11:59
یکی از کژ بحثی های معمول ما این است که اگر کسی در انتقاد از طالب چیزی نوشت میگوییم چرا اشارتی به جهادی ها نشده و اگر جهادی ها آماج نقد شدند میگویپم چرا جنایات کمونست ها فراموش شده است.
هر بحثی در و دیوار ویژهء خود را دارد : اگر قرار ما بر بررسی خونریزی ها و خونخواری های خادیست ها است ؛ بدیهی است که محور بحث روزگار آنان است و در آن روزگار جهادی ها رنگ و پیرنگ دیگری داشتند و نمیتوان مثل برخی از خلقی ها و پرچمی ها گفت : ما جنایتکار بودیم اما جهادی ها جنایتکارتر از ما بودند زیرا ما با مرمی مردم را میکشتیم اما آنها با کارد...( ما آسانتر میکشتیم!!! )...
مجاهد میگوید : قوماندان ما دختر مردم را به زور میگرفت اما نکاح میکرد اما کمونست ها تجاوز میکردند...پس ما هم بد بودیم اما بدتر از کمونست ها نبودیم...به این حساب جهادی « تجاوز اسلامی » میکرد و کمونست
« تجاوز انترناسیونال »... این برای آن دختر قربانی چه فرقی میکند؟ در هر دو صورت او قربانی بود و هست...
دوستی نوشته است : سگ ظاهر شاه بهتر از جهادی ها هست ...من میگویم: ظلم، جهادی و خادی و ظاهرشاهی و طالبی و جنبشی و حقوق بشری ندارد : مردم که کچالو نیستند تا بگوییم : چون ظاهر شاه هفت کچالو را چپس کرد و خورد بهتر ازکمونست هایی هست که بیست کیلو را جوش داده نوش جان کردند و برتراز ربانی و سیاف و دیگرجنایتکارانی است که صد کیلو را خام خوردند...
خدمت و خیانت هر کسی باید در بستر آن بررسی شود...پیوند ها نشان داده شوند و ترفند ها آشکار گردند...
اما بعد : از دیدگاه من مدعیان روشنفکری در افغانستان ( به شمول خودم ) بدتر از هر جنایتکاری هستند و انتقاد از خادی ها و جهادی ها ( جز در موارد پژوهشی و تحلیلی ) و گرفتن نام کرزی و سیاف و گلبدین و ملاعمر بیشتر برای گریز از مسوولیت است تا حل بحران...انتقاد از برخی از این جنایتکاران لگد زدن به مرده است ...آیا فکر میکنید اگر سیاف هنوز زوری میداشت و نمرده بود امروز منتقدان او ( که در رسانه ها خرش میخوانند ) زنده میبودند...اگر میگویید بلی پس باید به تحمل آن خونخوار ریش افشان درود بفرستیم که تحملش بیشتر از مدعیان قلم است...زیرا مدعیان قلم بر بنیاد ساده ترین انتقاد ها از همدیگر با واژه های مستهجن یکدیگر را قورت میکنند...
به نظر من کار مدعیان روشنفکری امروز در بهترین نمونه ها انتقاد های آتشین است...ما حرفهایی را میگوییم که مردم خود میدانند و میگویند...فرق ما فقط این است که این حرف ها را در رسانه میگوییم...ما تا هنوز حرفی را علم نکرده ایم که مردم بگویند : آه! یا واه ! ما این را نمیدانستیم !
گفتن این که « جنایتکاران جهادی باید محاکمه شوند» چه دردی را دوا میکند ؟ ما همه این را میدانیم...ما خود قربانیان زندهء جنایت های خادی ها و جهادی ها و...هستیم...آیا ما میدانیم « کی باید جنایتکاران جنگی را محاکمه کند ؟ » ...کرزی یا بوش ؟ آیا کرزی خود همکاسهء اینها نیست ؟ آیا بوش خود قبله گاه صاحب اینها نیست ؟ آیا ملل متحد روسپی کاخ سفید نیست ؟ آیا این یوناما و نهاد های بین المللی نیستند که ریش حکمتیار را برس میزنند و بوت ملا عمر را برق میدهند؟ ما که میگوییم جنایتکاران باید محاکمه شوند؛ خود کجا تشریف داریم ؟ کارمند «ان جی او» هستیم ...خبرنگار رسانه های تجارتی هستیم ...یا در غرب غم افغانستان را با قابلی پلو یکجا میخوریم و تحلیل سیاسی آروغ میزنیم...
ما...آری ...ما...تا این ما را نسازیم هرگونه انتقادی میتواند فقط در حاشیه بماند و زنگولهء شاخ حوادث گردد...تا نیرو نشویم سخن ما فقط ساجق سیاسی است ( آنهم از نوع پوقانه یی ) ...البته از آنجا که انتقاد های درمندری ( کتی!کمینی! حرام زادی! ) زیاد بازار دارد ممکن قهرمان ملی آزادی بیان هم شویم اما در اوقیانوس وضعیت جاری آب از آب تکان نخواهد خورد زیرا جنایتکاران در آب هستند ( حتا اگر غرقشده ) اما ما مدعیان روشنفکری بر ساحل و بی آب!!! باید خود را در آب بیندازیم و از تر شدن و غرق شدن نترسیم تا بتوانیم تغییری در جریان بیاوریم...ما تا حال یک حزب – به معنای دقیق – نداریم...هر چه به نام حزب و نهاد های جامعهء مدنی داریم « تشکیل » است نه « تشکل »...هنوز حرکت ما جنینی است...
تنبلی ما مدعیان سبب شد تا بهترین فرصت ها از دست بروند و مارهایی که کرم شده بودند این بار اژدها شوند...
31 جولای 2007, 19:17
"جرأت ساختگی فریبنده و نمایشی امپریالیستی"
هرچیز را دیده بودم که مهر "امپریالیستی" میزنند اما اولین بار است که در قاموس سیاسی از "جرات امپریالیستی" میشنوم!
خدا این "چپ های رادیکال" ما را زنده داشته باشد که چه اصطلاحاتی میآفرینند که بدینوسیه بتوانند به بی عملی و پاسفیزم و جبن و زرد رویی خود پرده انداخته چهره مبارزان واقعی را در دید مردم بیاعتبار جلوه دهند.
ملالی جویا خوبست به این چنین افراد بادرفته چنین گوید:
من از بلندی ایمان خویش ماندم
در این بلند که سیمرغ را بریزد پر
مرا تو درس فرومایه بودن آموزی
شرف سرانه دهم وانگهی خرم جل خر
تو راه راحت جان گیر و من مقام مصاف
تو جای امن و امان گیر و من طریق خطر!
1 آگوست 2007, 10:20
از حسن نظرت خیلی ممنون که خواهان طول عمر برای چپی های رادیکال هستی اما چپی های رادیکال مانند تو خرافاتی نیستند کار برد کلمه خدا اصطلاح مانیست دعا وتضرع را بشما میگذاریم فکرکنم که تاکنون هم خیلی زود است که ترا یک آدم نورمال فکر کنم هنوز در قرون وسطی ارتجاعی زنده گی میکنی
1 آگوست 2007, 13:24
اگر قرار باشد که جنگ های زرگری نوکران امپریالیزم رادر درون پارلمان فرمایشی امریکایی نشان قهرمانی خانم جویا بدانیم فراموش نکنیم که در پارلمانهای قبلی دوران شاهی هم چنین قهرمانهای مانند کارمل واناهیتا راتب زاد بودند که هرروز با وکیلان هم کاسه مخالف خود با بوت وبوتل به جان هم می افتادند اما دیدیم که سرانجام این همه نمایشات کاذب به کجا کشید.
8 آگوست 2007, 03:18, توسط وطنیار
خواننده گان ارجمند و گرامی!
من این معلومات را نه در حمایت از شیوه کار ومبارزه ملالی جویا بلکه برای معلومات بیشتر به برادری که به ارتباط نوشته محترم عبدالحمید انتقادی برخورد کرده اند می نو یسم.
برادر ارجمند هدف تمام روشنفکران متعهدجامعه همانا رهائی وطن، مردم از چنگال امپر یالیزم و گدیگک های ساخته شده شان که مهره های اساسی این دولت را می سازند میباشد.تنها شیوه ها ی رسیدن به هدف متفاوت است.به امید روزی که اختلافها بر سر نحوه برخورد به اتحاد تمام خدمتگذاران این خطه گردد. با تقدیم احترام. وطنیار
28 جولای 2007, 04:40, توسط سلیم شبتاب
آقای هاتف همان کماتی را که در نوشته قبلی اش گفته بود تکرار کرده، که انتظار داشتم کمی بیشتر در مورد نوشته طولانی آقای محمود بپردازد. به نظرم این نوشته نکات مهمی را در بر میگیرد که عمدتا به مشکل روشنفکران افغانستان بر میگردد و این مسئله جانبی و غیرجدی نیست که آنرا به کنار گذاشت و چند جمله همه را رد کرد.
چرا در کشور ما در بین هنرمندان و روشفنکران کسانی نظیر احمد شاملو ها، حمید مصدق ها، داریوش ها، فرهاد مهراد ها، محمود درویش ها، زلفو لیوانیلی ها، ناظم حکمت ها و غیره هیچگاه ظهور نکرد که هنر را پرچم مبارزه ساختند؟ چرا هنرمندی ظهور نکرد که هنرش را همچون تبری بر فرق دشمنانی بکوبد که سه دههه است افغانستان را با خون و خاکستر و غم و اندوه اندود کرده اند؟؟؟ اینها سوالهایی اند که باید عمیقا به آن اندیشید و عواملش را یافت.
مشخصا آقای هاتف به این نکات آقای محمود باید جوابی ارائه دهد:
“مبارزه جویا تا حال با وضاحت نشان میدهد که اندکی «راه به جایی برده» است: طلسم سکوت و وحشت از فاشیستهای دینی را شکست؛ مواضع و سیاست او به تدریج صورت جنبشی اجتماعی را به خود می گیرد؛ دیده شد که با وجود آنکه این آب و خاک طالب زده و «ائتلاف شمال»زده است، پر افتخارترین پرچم پس از مینا بازهم در دست یک زن جوان قرار دارد که نقش درخوری در تثبیت نیروی زنان دارد؛ در افشای بنیادگرایان و دولت آغشته به آنان دیگر «راوا» تنها نیست و صدای پر صلابت ملالی جویا افقهای تازهتر و فراختر مبارزه علیه جنایتسالاران را گشوده است؛ تا دیروز تنها «گروهگک راوا» بود که آدمکشان کثیفی چون سیاف به ترجمانی از سایر «قیادیان جهادی» را مجبور میکرد علیه آن بجفد، حالا سرجنایتکار میبیند که در «خانه» خودش، ملالی جویاست که او و شرکای جرمش را متهم میکند و چنان هار میسازد که از عوامل مرد و زنش میخواهد تا جویا را از بین ببرند؛ با ظهور ملالی جویا مردم ما ژرفتر درک کردند که مخلوقات «سی آی ای» و «آی اس آی» مثل احمدشاه مسعود با لکههای خون مردم در پیشانی شان نمیتوانند «قهرمان ملی» باشند، قهرمان همانست که مانند جویا خواستار محاکمه مسعود و گلبدین و شرکا باشد؛ خط جویا در نظر و عمل خط مماشات و تبانی با بنیادگرایان را رسوا و به آن ضربه سختی وارد نموده است؛ ندای جویا در یکی از ظلمانیترین و امیدکشترین دورههای تاریخ ما، به یگانه ندای دادخواهی و دلگرمکننده مردم رنجکشیده بدل گشته است؛ جویا نه یاد شیرین عبادی را که با طرز باورنکردنیای با ملاهای سفاک ایران «بازی» میتواند بلکه یاد جمیله الجزایری، لیلا خالد فلسطینی، اشرف دهقانی ایرانی و مینای راوایی را در ذهن تداعی میکند.”
28 جولای 2007, 07:27
تا چند سخن تراشی و رنده زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی
گر یک ورق از علم خموشی خوانی
بسیار بدین گفت و شنوخنده زنی}
28 جولای 2007, 16:06
یکی از این دار و دسته ها ، باند خاین ارتجاعی رویزیونیستی هست – که " ملالی جویا " به آن تعلق دارد و تحت رهبری آن فعالیت می نماید . شامل بودن این باند در جمع تسلیم طلبان ملی به پیروی از قدرت ارتجاعی خارجی رویزیونیستی است که این باند به آن وابسته است . قدرت رویزیونیستی مذکور علیرغم اینکه در افغانستان قوت نظامی ندارد اما از لحاظ سیاسی از تجاوز و اشغالگری امپریالیست های امریکائی و متحدین شان حمایت می نماید . این قدرت ارتجاعی از رژیم دست نشانده پشتیبانی می نماید و در ساحات مختلف به آن یاری می رساند . باند تسلیم طلبی که " ملالی جویا " به آن تعلق دارد ، در چوکات حمایت از متجاوزین و اشغالگران امپریالیست ، از رژیم دست نشانده حامد کرزی نیز حمایت می نماید . البته این حمایت قسمی است که تمامی جناح های رژیم را در بر نمی گیرد ، بلکه بطور خاص حامد کرزی و به عبارت دیگر جناح حامد کرزی که جناح مورد حمایت خاص امپریالیست های امریکائی است را شامل می گردد . تمامی تبلیغات و فعالیت های عملی این باند بر محور حمایت از جناح حامد کرزی ، و مقدم بر آن حمایت از متجاوزین و اشغالگران امپریالیست امریکائی و متحدین شان ، در مخالفت با جنگ سالاران جهادی پیش برده می شود .
30 جولای 2007, 15:43
ده کجا درختا ده کجا!!
هاتف از "زیاده روی" و "تند روی" و روش سرسختانه ملالی جویا انتقاد دارد و این آقای "رویزیونیست" شناس آمده جویا و پیروانش را به "تسلیم طلبی" و "ارتجاع" و ... محکوم میکند.
معلوم نیست این آقا معنی اصطلاحاتی را که بکار برده میداند یا خیر و یا اینکه بوزینه وار فقط تکرار بعضی کلمات کتابی را یاد دارد که بپراند و بس.
تو اگر خامی و وی سوخته توفیر بسیاست / شعله عشق نه گیرنده هر خار و خسی است
28 جولای 2007, 10:41, توسط عیار
از رادیکالیست هایی که در افغانستان به معراج خودرسیدند و هریک به نوبهء خود استبدادی دیگر، خشونتی دیگر، ویرانی یی دیگر و جنایاتی دیگر آفریدند، تنها شعلهء جاوید و شاخه های متعدد آن اند که فرصت رسیدن به حکومت را نیافتند و حتی در سطح یک حزب هم نتوانستند به یک حزب مطرح در معاملات و معادلات سیاسی کشور بدل شوند. ورنه همه میدانند که وقتی خلق و پرجم صلح طلب بتواند پنجاه هزار انسان را در یک سال بکشد، اگر شعلهء جاوید به قدرت برسد پنج ملیون را خواهد کشت. چرا که سیاست شعله یی ها از لولهء تفنگ برمیخاست....
تا وقتی که ایدیولوژی کمونیستی و مایوویسیی رهبر راه این قماش باشد، توقعی نمیتوان ازان ها داشت تا به دموکراسی و احترام گذاشتن به ارای دیگران باور کنند. آنها هرکسی را که مخالف نظر باشد، مصحلت گرا، اپورچونیست، امپریالیست و ..... میخوانند که اگر قدرت داشته باشند هرمخالفی را با همین بهانه سربه نیست میکنند. از شعله یی و کمونیست دموکراسی توقع داشتن نادرست است.
آنها حاضر نیستند جز خود کس دیگری بپذیرند. شما میتوانید به عنوان مثال به سایت روزگاران بروید و "شهدای" آنها را بشناسید. آنها از یک و نیم ملیون شهید تنها همان هایی را شهید میدانند که عضو حزب خودشان بوده است. شهدای سایر احزاب ولو در سنگر علیه روس و خلق و پرچم جان داده باشند، ارزشی برای شان ندارد....
رادیگالزیم ملالی جویا چیزی نیست که گوشی به منطق و استدلال آقای هاتف نهد. آنها با منطقی دیگر و با دیدگاهی دیگر به جهان می بینند.
28 جولای 2007, 13:25
عیار عزیز ودوست داشتنی!
عمرت دراز باد! هرگاه که نام ترا درین سایت که اکثرا دشنام زن ها را می بینم فقط نام و مضمون رسا وبامنطق تو است که قلب وروح مرا تازه می کند هرکی هستی وابسته به هر اندیشه وفکر که هستی ازصمیم قلب برایت احترام قایلم
28 جولای 2007, 15:57
آقای رازق مامون (عیار) درست میفرمایند، شعلهایها درین ملک کاری نمیتوانند. این تنها جهادی های محترم هستند که میتوانند کشور را در شاهراه ترقی و تعالی و پیشرفت و شکوفایی ببرند، اگر باور ندارید به تاریخ درخشان حاکمیت شان نظری بیفکنید.
من در مورد مائویزیم زیاد نمیدانم، ولی همینقدر میتوانم درک کنم که چین عقب مانده و فرسوده و دربدر تنها بوسیله حزب مائو بود که به چین امروزی مبدل شد و فعلا میخواهد یک سوپر پاور دیگر در دنیا باشد. چینی که یک ششم نفوس دنیا را در خود جا داده فعلا یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیاست که حتی امریکا و جاپان و سایر رقیبان را میترساند. و اینرا نیز میدانم که هنوز اکثریت مردم چین مائو را به در حد بالاتر از پرستش دوست دارند و رهبر و بنیانگذار چین نوین میخوانند. و در سطح دنیا نیز هزاران حزب و سازمانی را میتوان دریافت که مائو را به مثابه رهبر خود قبول دارند و آثارش تا امروز چاپ و نشر و تکثیر میشوند. حتی حتما شنیدهای که از شش اثر نظامیاش حتی احمد شاه مسعودی که بیشتر از تو از مائو نفرت داشت، در جنگهای چریکی اش استفاده میکرد.
اگر مائویست ها چیزی میبودند که آقای مامون نوشته، درینصورت باید هرگز اولا در چین به قدرت نمیرسیدند و ثانیا چین تا حال باید سالهای چون سلطه جهادی های خود ما را تجربه میکرد.
28 جولای 2007, 16:16
حرکت " ملالی جویا " در لویه جرگه قانون اساسی مورد حمایت وسیع قرار گرفت . اما این حمایت وسیع ، حمایت توده های رزمنده ضد اشغالگران و رژیم دست نشانده نبود ، بلکه درست بر عکس آن ، حمایت امپریالیست ها ی متجاوز و اشغالگر ، حمایت بروکرات ها و تکنوکرات های جناح کرزی در رژیم دست نشانده ، حمایت منسوبین باند رهبری کننده " جویا " و همرنگان شان ، حمایت اقشار میانی متوهمی که خواهان زدن جنگ سالاران توسط اشغالگران هستند و حمایت توده های متوهم در کشور های غربی بود . هر گروه مترقی و انقلابی ایکه از ملالی جویا حمایت کرده باشد ، کار نادرستی انجام داده است .
29 جولای 2007, 11:46
این برخورد یک پدر شرافتمند و وطندوست به ملالی جویاست، آنرا با سخنان آقایی که خواسته جویا را کم جلوه دهد مقایسه کنید، این آقا یا خانم با دیدن این نوشته باید عرق شرم در پیشانیاش جریان یابد:
اسم من امیر محمد نیاز است و من از خدای خود سپاسگزار هستم که یکچنین ملالی را باز به افغانستان اعطا کرد. ملالی جان، قربان همتت شوم، فدای شیری شوم که تو خوردی، فدای همان پستان شوم که تو ازش شیر خوردی، فدای همان خاک شوم که ترا داره. هوش کنی که خداوند مددگارت است. تو در راهی روان هستی که راه حقیقت است. پیشتر اینقدر شکسته نفسی کردی که گفتی من و ملالی سابقه ما ملالی میوند زمین و آسمان فرق داریم. شما زمین و آسمان فرق ندارید، شما بسیار بزرگتر فعالیت میکنید، شما در عصری مقاومت میکنید، شما در مقابل مردمی مقاومت میکنید، شما در مقابل جهان، در مقابل استبداد مقاومت میکنید. خداوند همرایتان است. حرکت شما حرکت بسیار بزرگ است. اما همینقدر برایت میگویم که مردها گفته اند: گویند که سنگ لیس شود در مقام صبر – حالی شود ولی به خون جگر شود. مه قربان صدایت، مه قربان همتت، مردم افغانستان، زنان افغانستان، دختران افغانستان همرایت اند. ما دست خوده به دربار خداوند بالا میکنیم که یکچنین نعمت را از ما نگیرد. لاکن همشیره گلم شما اینرا دانسته باشید که کسی که در گذشته سهو و خطایی کرده، اشتباهی کرده، حتما به اشتباه خود رسیده که مه چه اشتباه کده بودم. انشااله سنگی که شما گذاشته اید، ثمر بسیار خوب، تعمیر بسیار خوب و آبادی بسیار خوب دارد. قربان همت شما، خداوند یار و مددگار شما و همه مردمانی که به خدمت افغانستان کمر همت بسته اند. و هرکسی که برای نارامی و بربادی افغانستان، چه از داخلی و خارجی، دست میزنند، پروردگار دست شانرا کوتاه بسازد. خداوند یار و مددگارت. دستت را میبوسم.
29 جولای 2007, 11:49, توسط شاگردان لیسه عالی علامه سلجوقی
ما متعلمین مهاجر لیسه عالی علامه سلجوقی مقیم راولپندی پاكستان پشتیبانی بدون قید و شرط خود را از بیانیه تاریخی دوشیزه ملالی جویا نماینده مردم ولایت فراه در لویه جرگه قانون اساسی افغانستان كه در روز چهارم جلسه در پیشگاه نمایندگان و از طریق تربیون تالار لویه جرگه خواستند اعمال ددمنشانه مشتی از جنایتكاران تاریخ افغانستان را كه در پشت پرده اسلام و اسلامیت مرتكب وحشیانه ترین اعمال گردیده و عامل ویرانی وطن و تباهی ملت مظلوم ما گردیدند افشا نمایند، همزمان با اینكه آواز هزاران انسان دربند كشیده شده سرزمین ویران شده ما از حنجره ملالی قهرمان در تالار لویه جرگه منعكس گردید. زمین در زیر پای بنیادگرایان آتش گرفت و دیوانه وار بر وی حمله نمودند، از رئیس تا تعدادی از اعضا بدون در نظرداشت روحیه دموكراسی و حق آزادی بیان به سرزنش و تهدیدش پرداختند. (گرچه از آنان غیر از این انتظار دیگری نباید داشت) ولی چیز قابل ملاحظه اینست كه بنیادگرایان تا كنون چنان سرمست از باده پیروزی در امر ویرانی كشور و تباهی ملت ما به اشاره و هدایت ولی نعمت دیروزی خود بودند كه حتی تصور هم نمیكردند روزی صدای ملت افغان در افشای جنایات شان از حنجره ملالی ها چنان به اهتزاز در میاید كه نه تنها مردم بخاك و خون غلطیده در داخل كشور و افغانهای مقیم خارج كه اكثرا در منتهای محرومیت در انتظار نجات وطن از شر این مفسدین فی الالرض كه در زیر عمامه و قبای اسلامی اعمال ضد انسانی و اسلامی خود را پنهان كرده اند بسر میبرند متوجه این حقیقت شدند كه به قول معروف در بیشه گمنام محركه خالیست شاید كه پلنگ خفته باشد. بلی ملالی جویا مردانه وار آنرا به وحشت درآورد و به این حقیقت تلخ متوجه شان ساخت كه واقعیت های عینی وجود شانرا نمی توانند تحت شعاع تفسیر نادرست از آیات مقدس قرانی و احادیث مبارك نبوی پنهان نمایند. به مصداق این گفته كه "به هر رنگی كه خواهی جامه میپوش. من از طرز خرامت میشناسم"
30 جولای 2007, 04:19, توسط هموطن
چين نه از برکت ماوتسي دون ، بل پس از ترک عملي انديشه هاي ماوتسي دون به ترقي آغاز کرد که باني اين راه نو دن سياو پين بود و رهربان امروز چين نه از ماوتسي دون و افکار او پيروي مي کنند و نه هم از دن سياو پين پيامبر مقدس ساخته اند ؛ بل هر روز بيشتر عملگرا و خردگرا مي شوند .
به هر رو چين هم به بازار و مواد خام نياز دارد و بدون شک اهداف خاص خودش را در دنيا تعقيب مي کند
30 جولای 2007, 10:12, توسط عیار
........... آفرین وطندار!
"عملگرا و خردگرا" میشوند... اینست نکتهء اصلی. چیزی که مایویست های ما فاقد آن هستند. مایویست های ما هنوز هم در خواب خرگوشی انقلاب فرهنگی و ایدیولوژی زنگ زدهء کمونیستی اند...
30 جولای 2007, 14:23, توسط نعیم آمو
اولا اینکه این سند شده نمیتواند که ما آنرا بعنوان سند بپذیریم فرض کردیم که این امیر محمد خان وجود خارجی هم داشته باشد میشود این شخص را مانند نظر قبلی ام یک فرد متوهم و خسته از جنگ بنامیم باز هم این دلالت به این نمیکند که خانم جویا وباند جنایت کار ریویزوینستی راوا بتواند حمایت توده ها را درین هیاهو با خود داشته باشد. سازمان راوا وملالی جویا ازجمله تسلیم طلبان ملی وحمایت گران اشغالگران امپریالیست به حساب می آیند نه بیشتر از آن
30 جولای 2007, 14:42, توسط ناصر از سویدن
چین امروز از لهاظ ایدئولوژی نود درجه چرخش داشته.
مثلا یکی از ارزشهای اساسی و مهم کمونیزم ضدیت آن با سرمایه دار و نظام سرمایه داری است. در صورتی که امروز در چین سرمایه دار در خانه خلق نشته و جزء تسمیم گیرنده گان نظام کشور میباشد.
این خود نشان از چرخش اساسی و عدول از اساسات ایدئولوژی کمونیزم است. و همین چرخشهای اساسی و مهم است که باعث پیشرفت چین مدرن شده نه ایدئولوژی ناکار آمد کمونیزم.
اگر دوستان خواستند در این باره توضیحات بیشتر خدمت شما عرضه خواهم کرد.
31 جولای 2007, 02:58
عزیز دل، تو اول برو "تسمیم" را "تصمیم" بنویس، بعد درباره چین و توضیحات بیشتر صحبت کن.
31 جولای 2007, 05:26, توسط شمس
آقای نعیم، شما که مشکل راوا و ملالی جویا را درک کردهای که "تسلیم طلبی" است، پس چرا خود و یا هر باند و سازمانی که به آن تعلق دارید مرد میدان نمیشوید و "تسلیم ناپذیر" مقابل "امپریالیزم" و "ارتجاع" و نمیدانم چه و چه برنمیخیزید؟؟؟
من تا حال غیر از "راوا" و ملالی جویا و محدود شخصیت های کشور از دیگر کسی تا حال کدام سخن و عمل قاطع مقابل جنایتکاران و دولت مزدور کرزی نشنیدهام.
این تنها صدای "راوا" و ملالی جویاست که تا حال حتی به گفته هاتف "خواب جنایتکاران را ناآرام ساخته". کاش ازینگونه "تسلیم طلبان" زیاد میداشتیم درین ملک.
اگر سخنانت فقط در سطح کلمات نیست لطف کرده به من کدام عمل خود و همنواهایت را نشان ده که بتوان آنرا "تسلیم ناپذیر" نام نهاد، در غیر آن به گفته شاملو:
تو می باید خامُشی بگزینی
به جز دروغت اگر پیامی
نمی تواند بود
اما اگرت مجال آن هست
که به آزادی ناله یی کنی
فریادی در افکن
و جانت را به تمامی
پشتوانه پرتاب آن کن!
31 جولای 2007, 08:55, توسط نادان
نخست اینکه آدم با سواد و با فرهنگ هیچ وقت نمی نویسد تو!! بلکه می نویسد شما. اینکه شما بطرف مقابل میگویید تو معلوم میشود که خیلی باسواد و با فرهنگ هستی و باز در عین حال به دیگران درس ادبیات میدهی!!! خیلی جالب است.
اما در باره آن نوشته غرض آلوده ات به آن بنده خدا. باید بگویم پاسخ نداشتی خاموش میشدی بهتر بود. نه انیکه مثل آن انجینر تقلبی ( خلیل معروفی) هر وقت از پاسخ در میماند شروع میکند اغلاط املای طرف مقابل را نشان میدهد. اگر که بحث سر اساسی ترین مسائل کشور باشد معروفی صاحب چون از دادن پاسخ در میماند به جای دادن پاسخ شروع به گرفتن ایرادات املای میکند. شما هم مثل او چون پاسخ نداشتی از بنده خدا ایراد املای گرفتی. در صورتی که اگر پروفسور ادبیات هم پنج سطر را بنویسد حتما دو غلط املای دارد.
اگر جناب عالی یک بار در عمر خود روی یک کتاب را باز کرده باشی علاوه بر نام نوسنده نام دیگری را هم مینویسند آن نام ویرایشگر است.
کاری که ویرایشگر در درجه نخست انجام میدهد همان گرفتن اغلاط املای و احتمالا واژه های تکراری نویسنده است. اینجا معلوم میشود نوسنده هر قدر هم ماهر باشد باز هم اغلات املای خواهد داشت.
برای شما دلی تهی از عقده آرزو میکنم.
31 جولای 2007, 10:35
آقای شمس درود برشما!
فکر میکنم که با سوء استفاده از اشعار بزرگان میخواهید تسلیم طلبی ذلت وخواری باندهای تسلیم طلب و غلام های حلقه بگوش امپریالیزم را توجیه کنی. برای بهتر دانستن موضوع خودت میتوانی به نظریه که در پایان این صفحه درج شده است آنرا به غور ودقت زیاد مطالعه کنید. آه وحسرت خوردن به خاطر نبود باند های تسلیم طلب راه حل نیست این را برای تان اطمينان میدهم تاوقتیکه این اشغال امپریالیزم ادامه داشته باشد هزاران فلم دیگر را از شیرهای جهادی گرفته تا قهرمانان زن راوایی خواهی دید.اینکه شما از سازمانهای چپ رادیکال توقع دارید که مرد میدان شوند ومانند این دلقکان امپریالیست هیاهو سردهند این کمال حماقت شماست.صرف این را بدانید که سازمانهای رادیکال چپ هنوز زنده است واین سازمانها به هیچ صورت وارد معامله های ننگین برخلاف منافع توده های ملیونی این سرزمین نخواهند شد این مرد بودن بشما و همراهان ریویزونیست تان تبریک باد
31 جولای 2007, 12:06
نیروهای چپ خصوصا احزاب کمونیستی از محبوبیت خاص در جهان برخوردار استند
31 جولای 2007, 18:12, توسط شمس
خدا نکند دوست گرامی، من کجا گفتم که سازمانهای رادیکال چپ از صحنه بدور هستند و در کارزار مبارزه و فعالیت "انقلابی" سهیم نیستند؟
من میدانم که مثلا حزب کمونیست مائوئیست افغانستان در کانادا حضور فعال دارد و در خدمت "توده های" افغانستان جانفشانی دارد و انشااله به زودی شاهد خواهیم بود که در کانادا به خاطر مردم افغانستان "جنگ خلق" را نیز آغاز خواهند کرد!!!! و اینرا نیز میدانم که چند سازمان و نشریه دیگر "چپ رادیکال" در اروپا نیز در حال "انقلاب" کردن هستند!!!!
من میدانم که این "سازمانهای چپ رادیکال" در داخل افغانستان زمینه کار و فعالیت ندارند و منتظرند که بخیر اوضاع و شرایط کاملا مناسب و آماده گردد تا بیایند و پیشاهنگ "توده ها" شون!!!!!! حال وقت آنست که در کانادا "مبارزه" را تمرین کنند!!!!!
آنانی که درین اوضاع خطرناک و وحشتناک در داخل افغانستان کار میکنند و زندگی خود را در خطر انداخته اند احمق هستند و نمیدانند که در افغانستان فعلا شرایط برای کار و مبارزه آماده نیست و هرکه درین وضع توانست کار کند "تسلیم طلب" و "فرصت طلب" و "مزدور امپریالیزم" هستند!!!!
راستی چرا باید اینقدر به افغانستان دل بست، مبارزه مگر مرز دارد؟ مگر "انترناسیونالیزم" این نیست که از هرکجا آغاز کردی مبارزه کن پشت مرز و کشور و منطقه نگرد؟؟؟!!!!
تو و همفکران و همنوایانت میشود طبق "انترناسیونالیزم" تان در کانادا مبارزه کنید و پشت ملالی جویا و نظایر شانرا رها کنید که احمقانه درین اوضاع دهشتناک در مقابل غولهای مسلح صدایشان را بلند میکنند. در کانادا و غرب کیف کنید و طبق دموکراسی اعطایی آن کشور ها "ضد امپریالیزم" و "نوکران امپریالیزم" سینه چاک کنید البته در سطح کاغذ!!! کاغذ بیچاره واقعیت را چه میداند و دل فراغ دارد هر لاطائلات را میپذیرد اما اینکه مردم افغانستان از سخن و گپ و نظر تان خبر میشوند یا نه و یا به آن وقعی قایل هستند و یا به آن میخندند، پشتش نگردید، شما "انقلاب" تانرا ادامه دهید!!!!!!!
برای لحظهای دلم به مارکس و انگلس و لنین و مائوی بیچاره سوخت!!!!
1 آگوست 2007, 05:26
نادان عزیز، تو نه شما، خوشحال شدید؟ خودت (شما) هم از همان درد رنج می بری که آن دیگر می برد. اغلات را به ط بنویس (اغلاط). موفق باشید شما!
1 آگوست 2007, 15:26, توسط نادان اما گنس
نابینای عزیز شما هم به همان دردی دچار که آن بنده خدا دچار آن است . اگر دقت کنید واژه اغلاط دو نوبط با ط نوشته و یک نوبت هم غلط با ط نوشته شده شما اینها را ندیدی فقط در اخیر نوشته یک بار با ت نوشته شده (که شما هم همان را چسپیدی). این نشان میدهد که من متوجه هستم که باید با ط نوشته شود.فقط گاهی وقتها بیدقتی باعث میشود اشتباهاتی از این دست رخ بدهد.
یک پرسش دارم شما پیام مرا فهمیدی برای چه بود؟ فکر میکنم اگر میفهمیدی دوباری غلط املای نمی گرفتی.
8 آگوست 2007, 03:40, توسط وطنیار
او برادر!اگر مرگ به سرغ ما بید اول همسایه ها خبر شده تمام ترتیبات را می گیرند.درعروسی دختر وبچه ما هم دیگ وکاسه می آورند. اگرمنتظر امریکائی وانگلیسی بنشینی طوی هم ماند ومرده هم در میدان.نه شنیده ئی که از صد خویش دور!!! یک همسایه نزدیک بهتر.
8 آگوست 2007, 23:31, توسط وطنیار
برو بیادر همین قدر بس است اگر نه عالم فلسفه می شو یم!!!
دوستان عزیز!من به اجازه شما به یک سلسله تحولات تاریخ معاصر جا معه بشری مکث می کنم و نظر یات دوستان رادر زمینه خوا هانم تا باشد از نظر یات سود مند دوستان جوانان وطن آگا هی حا صل نموده به معلومات ود بیفزایند.
من نه از دور ونه از نزدیک بلکه فقط از چند واقعه تار یخی در قرن 17 و18 میلادی نکاتی راکه درنظرم مهم اند یاد آوری می کنم.البته تاریخ تکامل جامعه بشری شاهد چندین مر حله از این واقعات بوده که از تمدن مصر قدیم، یونان قدیم،تمدن هند،بین النهرین ،بلخ و چین هر کدام بحث های طولانی وجدا گانه را از تولد تا انهدام ویا انقراض شان ایجاب می کند که فعلآ مورد بحث ما نیست.
قبل از انقلاب صنعتی در انگلستان،مصری ها و یونا نی ها مردم اروپا را بنام بربر ها می شنا ختند البته این مو ضوع را بخا طری یاد آوری کردم تا روشنتر بدانیم تکا مل جا معه بشری در طی مدت چند قرن چقدر تحول می کند و چرا؟
انقلاب صنعتی در انگلستان وبعدآ انتشار آن در اروپا صا حبان صنا یع کوچک و سر مایداران را که دولت های آن زمان را نیزدر اختیار داشتند وا داشت تا بازار های جدیدی برای فروش محصولات خود بیابند.که این ضرورت باعث شد تا لشکر کشیها به افر یقا، هند وآسیا وکشف قاره آمریکا گردد که بعدآ تمام این سرزمین ها به زور تخنیک جنگی زاده همان انقلاب صنعتی تسخیر ومستعمره شدند به نقشه سیاسی جهان مرا جعه و مشا هده شود.
این شیوه تا نیمه های قرن 20 ادامه داشت وبصورت تغیر یافته تا حال جریان دارد البته شیوه های کهنه به طریقه های جد ید مورد استعمال همان قدرت ها اند.(البته شما میدانید که این ایلات متحده آمر یکا سر زمین اشغال شده توسط انگلیس ها واروپا ئی ها است.)
دوستان گرامی بحث خود را در آینده با شما یکج دنبال می کنیم البته این یک مقدمه کوتاه است تا بتوانیم بحث اصلی را که یقینآ جا لبتر و همه جانه تر خوا هد بود آغاز کنیم.به امید شرکت وهمکاری تان. با تقدیم احترام وطنیار
آنلاین : گوش دادن به آرای مخالف شجا عت می خوا هد
28 جولای 2007, 11:36, توسط جاغوری زاده
من به عنوان یک افغان تمام آنهایی را که جنایت کرده اند و دست در جنایت دارم می شناسم. اما من از ملالی جویا می خواهم که بیاید را خشکاندن ریشه های جنایت را نشان دهد. همه می داند که فلانی این کار را کرده است. در کوچه های کابل مردم بیشتر از او فریاد می زنند. اما او باید برنامه و راهکار عاقلانه ارایه کند که نکرده است. در افغانستان فقط هیاهو خریدار دارد. ملالی اینک به جای جنایتکار به نویسندگان و اندیشمندان انگشت شمار ما چسبیده است. در حالیکه این بدبختان هر کدام ظلمی دیده و سیلی خورده اند. اما من فکر می کنم کشور ما به اندیشه و فکر ضرورت دارد. من از میان نویسندگان افغانستان به دو نفر بسیار احترام دارم. یکی هاتف و دیگری دستگیر خروتی. این دو بسیار ارجمند و عاقل هستند . خداوند از گزند روزگار و از شور شهادت طلبی و تند رفتن های چشم بسته ای افغانی نگه شان دارد.
29 جولای 2007, 09:48
با تایید نظر آغای جاغوری زاده من هم به نوشته های دستگیر خروتی برخورده ام واقعا میشود گفت که او یگانه نویسنده پشتون تبار واقعیت گرای است که به هیچ صورت در بین دیگرنویسنده گان همطرازش نظیر ندارد. اما نوشته آقای سخیداد هاتف را صرف همین نوشته اش را خواندم بدون مبالغه خیلی منطق رسا دارد
28 جولای 2007, 14:46, توسط 1234
امان از آن روزی که ماویست ها به فدرت برسند .من بر خورد این ها رادر سال 58 در شمالی دیده ام.فقط برای محکوم شدن به مرگ داشتن کارت اتحادیۀ دهفانی کافی بود مردمی که به شمالی سفر می گردند می گفتند از مجاهدین نترسید اما هوش کنید به دست آزادی بخش ها (ساما )نیفتید .
29 جولای 2007, 03:20, توسط عیار استالفی
عجب مملکتی !!
هرکه دیوانه تر بود، پر فروش تر ! مثل ملالی جویا.
29 جولای 2007, 06:01, توسط ولی عابد
محترم هاتف صاحب سلام:
خدمت باید عرض کنم که آقای محمود مواضع ملالی جویا را تا حدی روشن نموده و به سوالاتی پاسخ داده ست که تاکنون در مجامع روشنفکری مطرح بود. من شنیده بودم روشنفکرانیکه در مبارزات داغ مرگ و زندگی راه مردم و آزادی مردم ابدیده نشده باشند ، فورمل های حل مشکل جامعه را مطابق توانمندی خود عرضه میدارند. واز فورمل های که از توانمندی شان بالا باشند وخود نتوانند در موج متلاطم به شنا بپردازند، شنا گران را انتقاد میکنند.ما دیدیم خانم جویا یک سکوت مرگبار را شکست.آیا روشنفکر و غیر روشنفکری جرات آنرا داشت که رویا روی به ربانی ،سیاف ، دوستم، خلیلی، محقق،قانونی....وغیره آدمکشان بگوید که شما باید محاکمه شوید.و جویا بود که آغاز کرد .وما اینرا هم دیدیم که کمتر روشنفکرنام و نشاندار حاضر شد از جویا به دفاعی بر خیزد که شایسته یک روشنفکر متعهد باشد.همین اکنون جویا را از پارلمان خلاف تمام ارزش های قانونی و انسانی اخراج کردند.و عده محدودی از روشنفکران به دفاع از وی برخاستند ولی ما دیدیم که تعداد وسیعی از مردم در کشیده ما با همه اختناق و تهدید و ترس از آدم خوران بنیاد گر از وی به دفاع برخاستند.
برازندگی جویا در همین است که بدون ملاحظه کاری وبدون معامله گری به خون خواهی قربانیان مظلوم وطن برخیزد.ودرین راه تا کنون پیشگام است و هرکسیکه به اندازه توان خود ویرا یاری رساند به کفته مردم خانه شان اباد در غیر آن کم اهمیت جلوه دادن فعالیت خانم جویا ریختاندن آب به آسیاب مستبدین است.وهر کسی دیگر اگر بتواند بهتر و برا زنده تر از خانم جویا راه ورسم داد خواهی را نشان بدهد بفرماید.من یقین دارم که جویا سپاهی وی خواهد شد.
آقای هاتف: در برابر سوال پنجم تان می شود از شما به مثابه یک روشنفکر که چند پیراهن زیادتر از جویا کهنه کرده اید بپرسیم که جگونه می توان ازین بن بست! برامد؟در حالیکه جویا به آخر سوال تان همیشه جواب داده ولی ازینکه مطابق سلیقه شما نیست آنرا نه دیده اید ویآآنرا نشنیده اید.کار جویا کار روز و ماه و سال نیست .راهی را که جویا می پیماید طولانیست.ولی انسانی است و بر حق.جویا خواهان اتحاد تمامی کسانیکه به دموکراسی ،آزادی انسان، تامین حقوق زنان،و....میاندیشند،میباشد.واین راه بدون مبارزه با کسانیکه جویا در برابر شان قرار گرفته میسر نیست. واگر شما ویا هر کسی دیگرکدام راه بهتر و کم خطر تر را سراغ دارید،بفرمایید.
29 جولای 2007, 10:09
آقای ولی عابد!
این رابفهمید که امپریالیزم درراس آن امپریالیزم امریکا که کشورت را اشغال کرده است خیلی زرنگ تر ازتو واز خانم جویا است من قبلا درنوشته قبلی ام عرض کردم که هم جویا وهم جنگ سالاران جهادی و رژیم منخوس کرزی جزء همان پروژه اشغال کشور اند که میخواهند با تظاهر به دیموکراسی از اصل موضوع که همانا تجاوز و اشغال یک کشور است اذهان توده های ملیونی جهان را منحرف سازند این خیلی ساده لوحانه است که یک روشنفکر صرف به این باور باشد که در لویه جرگه امریکایی یک دختر بااستفاده از فرصت وامکانات که خود متجاوزین به او داده بودند اورا صدای توده های دربند بنامیم.راه حل همان مسلح ساختن توده به ایدیالوژی مارکسیسم لینیزم مائووسسم و آغاز مبارزه چه گواریستی در برابر اشغالگران امپریالیست است وبس نه رفتن به طرف ارتجاع ونه مدد خواستن از ارتجاع و نه کرنش به خانم ملالی وامثال آن چون سیما سمر جبیبه سرابی وغیره از همان خاینان به نهضت چپ رادیکال به حساب می آیند که از امپریالیزم متجاوز توقع ترحم دارند
30 جولای 2007, 14:11, توسط نعیم آمو
من هم سخن همان برادر که فرموده هم ملالی جویا وهم جنگ سالاران جهادی از یک آبشخور یعنی امریکا آب میخورند هم عقیده هستم این هیچ معنی ندارد که یک نظام توسط جهادی ها وجنگ سالاران تشکیل شود و بعد یک خانم درهمان لویه جرگه جنگ سالاران آغاز به مخالفت کند بدون اینکه مخالفت خویش را با نفس اشغال توسط قوای بیگانه ابراز کند. این کاملا بی معنی است که ما این سناریوی ساخته شده درقصر سفید را به این ساده گی قبول کنیم نهایت ساده گی است که باز هم به این جنگ زرگری دلقکان استعمار گوش فرادهیم. امریکا زمانی که وطن توسط روس ها اشغال شده بود گوش مردم از گرفتن نام شیر دره پنجشیر در رادیوهای خود کر ساخته بود روزی که منافعش اقتضا کرد شیر دره را با یک توطئه از بین برد حالا میخواهد که جایش را به شیر ماده تعویض کند که همانا خانم جویا است. بیبنیم که این فلم چقدر وقت دوام میکند اما من به این عقیده هستم در هر صورت امریکای اشغالگر نه از جنگ سالاران میگذرد ونه هم از ملالی جویا هردو طرف را به خاطر نمایش دادن روی صحنه سیاسی وساختن تیتر های خبری روزانه برای رادیو ها وتلویزونهای جهان تا وقت که میخواهد نگاه شان میدارد ویکی را توسط دیگر رسوا و بی آبرو ساخته وشعله های نفاق را به رنگ های مختلف ملتهب نگاه داشته وخود مصروف چور وچپاول مملکت میباشد. ورنه هرکس ولو که خیلی بی سواد هم باشد می فهمد که محاکمه هر جنایت کار از جمله مسایل حقوقی است نه سیاسی مسایل حقوقی به هیچ صورت کار رهبران سیاسی نیست . واین خیلی ساده است که در کشور که بیش از سه دهه جنگ جریان داشته آنجا جنایت صورت نگرفته باشد همین اکنون این جنایت با قوت خویش جریان دارد به شکل که حتی عساکر قوای خارجی هم دخیل شده است اما می بینیم که از برکت خانم جویا به همه این جنایت ها سرپوش گذاشته شده وکسی نمیتواند ازآن اطلاع حاصل کند. به عبارت دیگر صدا های بی وقت خانم جویا نه تنها اینکه از میزان این جنایت ها نکاست بلکه جنایت کاران را در اعمال جنایت شان بیشتر هوشیارتر و زیرک تر ساخته به شکل که هر انسان عادی قادر به کشف جناة شده نمیتواند انارشی بیداد میکند حکومت قدرت واتوریته لازم ندارد پس بفرماید خانم جویا دست آورد این هیاهوی خویش را از وقتی که بپاخاسته است بما بیان کند که چه دست آورد داشته است؟ بناء باز به این نتیجه میرسیم که این همه نمایشنامه های کاذبانه قدرت های استعماری است که توسط غلامان حلقه بگوش آنها چه جهادی وچه راوایی به منصه اجرا در میاید
31 جولای 2007, 18:36
فقط با یک دور قلم جویا را محکوم کردن و تاپه "نوکر امپریالیزم" زدن عین حماقت است و افلاس سیاسی.
کمی بخود زحمت داده سخنرانی ها و مصاحبه های ملالی را تعقیب کن که چطور با قاطعیت امریکا و سیاست هایش را افشا و محکوم میکند. به نظرم وی با فعالیت ها و مخصوصا سخنرانی هایش در خارج از کشور توانسته بیش از هرکس و هر جمع و هر نشریه و هر دستگاهی سیاست های امریکا در افغانستان را بی نقاب و افشا سازد.
The Canadian Dimension , Sep.15, 2006
پروفیسور دینس رانكورت یكی از استادان پوهنتون اتاوا اظهار داشت: "صحبت جویا مانند یك تیغ بران بود كه شرائین شبكۀ تبلیغاتی امریكا ـ كانادا را قطع كرد. ما از طریق جریان تقلبی و به اصطلاح دموكراتیك و بر مبنای روابط قدرت و طرح جیواستراتژیك، بقدرت رسانیدن جنگ سالاران و متخلفین حقوق بشر را كمك كردیم. عساكر كانادا به اهداف سیاسی خدمت میكنند و زندگی مردم افغانستان را بدتر از دورۀ طالبان ساخته اند. درین روز ها من مفتخر نیستم كه كانادائی باشم. حكومت من تابع جاه طلبی های امریكا در تسلط بر جهان شده است." پروفیسور رانكورت تاكید نمود كه جویا بجز تقبیح و تكذیب دروغ و كمك به مردم خود، انتخابی دیگری ندارد. او از زنان، كودكان و مردم بی بضاعت دفاع میكند. زندگی جویا فریادی است برای عدالت و رفاه همگانی.
و این هم بخشی از سخنانش که در Khaleej Times, June 19, 2007 انتشار یافته اند:
NEW YORK (Reuters) - The United States is making a mockery of democracy and the war on terrorism by supporting corrupt Afghan lawmakers who are criminals and warlords, said an outspoken female Afghan politician, who was removed from parliament.
Malalai Joya, 29, was effectively expelled last month when the lower house of parliament voted to suspend her for the remaining 3 ½ years of her term after she described the legislative body as "worse than a stable" during an interview.
Washington "supports the same enemies, who are mentally like the Taleban. ... They brought them back into power," soft-spoken Joya told Reuters in an interview during a visit to the United States.
"This is the wrong policy. Do not support fundamentalist warlords," she said. "Every day for the people of Afghanistan is Sept. 11. Please pressure your government to change this policy, it is a mockery of democracy, it is a mockery of the war on terror."
آنلاین : Joya: ’US makes mockery of Afghan democracy’
1 آگوست 2007, 10:11
کشورهای خیلج فارس همه مستعمره های بلا منازع امپریالیزم اند تبلیغات در مورد ملالی جویا در همچو مطبوعات مزدور همان اندازه اهمیت دارد که شخصیت سازی های به اصطلاح دوران جهاد از گلبدین که همیشه انتی امریکایی تبلیغ میشد ولی درعین حال 70% کمک های نظامی امریکا نصیب ایشان میشد. ملالی جویا و سازمان راوا جمع سازمانهای بنیادگرا وبی بنیاد اسلامی همه وهمه دست پروردگان امپریالیزم وسازمان استخبارات پاکستان میباشد فقط شکل شعارها باهم فرق دارند مزدور همان مزدور است گاهی یکی بقدرت میرسد وقتی زمان مزدور اولی بسر رسید مزدور دومی وارد میدان میشود.
1 آگوست 2007, 12:54
ارتباط نوشته بالا به خلیج فارس را ندانستم. تا جاییکه دیده میشود گزارش انگلیسی بالا از Reuters است که مربوط انگلستان است نه خلیج فارس و چیزی هم که در آن گفته شده "تبلیغات" آنان نه بلکه نقل قولهاییست از مصاحبه با ملالی جویا.
3 آگوست 2007, 14:42
عزیزم!
آن لینک که در آن نویسنده به آن خواننده گان را ارجاع میدهد سایت خلیچ تایمز است که در امارات متحده عرب یکی از کشورهای حاشیه خلیچ فارس میباشد که پایتخت آن ابوظبی نام دارد امیدوارم لینک را که آن نویسنده بی عقل که در خط دفاع از ملالی جویا است آنرا فشار دهی وکسیکه انگلیسی بلد باشد از او بخواه که برایت ترجمه کند که این سایت خلیج تایمز است نه رویتر امیدوارم دو باره چشم خود را باز کنی خواهش اینست که اولا تمام ادعاها را بصورت مکمل بخوان بعد نظرت را بنویس که ارتباط موضوع را بفهمی من همان کسی هستم که لینک مذکور راخوانده بودم چون ازاینکه مربوط سایت مذکور بود من نظر خودرا ابراز کردم. وتاکید کردم که این تبلیغات نوکران امپریالیزم است که به خاطر شخصیت سازی ورهبر تراشی دست به این چنین تبلیغات میزنند که شخصیت های مورد نظر خویش را بالای توده ها تحمیل کنند. امید وارم حالا فهمیده باشی باز دوباره ترا هم به نظر قبلی ام توجه ات را معطوف میدارم وهم اینکه باید دوباره نظر آن مدافع از خود بیگانه را مرور کن ولی بادقت. تامرد سخن نگفته باشد عیب وهنرش نهفته باشد
29 جولای 2007, 11:47
در فشاند نور و سگ عوعو كند!
اما همه زد و بندها و ساخت و پاختهای آشكار و پنهان لویه جرگه در یك سو و درخشش جوانترین اندام آن دوشیزه ملالی جویا در یك سوی این گردهمایی بود. در برابر مردانی با نامهای مشهور این بردگان زور و زر و تزویر، این دختر جوان به پا خاست و با صراحت گفت جنایتكارانی كه دستشان به خون مردم افغانستان آلوده است گرد هم آمده اند كه سرنوشت مردم ما را تعیین كنند. چنین بود كه سیاف، چكری و مجددی برآشفتند و این دختر دلیر را كافر و ملحد و كمونیست خواندند و خواستار اخراج او از نشست شدند. اما واقعیت استوارتر از این واكنش خشم آلود بود. ملالی حتی تن به پوزش خواهی هم نداد زیرا آنچه او گفته بود بیان واقعیت بود. «در فشاند نور و سگ عوعو كند!» درود بر ملالی جویا، صدایش رساتر باد.
14 اكتبر 2007, 23:52, توسط وطنيار
ارجمندان عزيز،خردمندان وروشنفكران محترم!
فقط وفقط نظام سوسياليستي حقيقي راه حل تمام مشكلات اقتصادي واجتماعي در تمام كره زمين به شمول امريكا واروبا است بقيه همه نظريات شخصي،محلي،مو ضعي وبي محتوا بوده سر گيچ كننده ،گمراه كننده ووسيله تبليغاتي صاحبان ديگر سيتم ها ميباشد.من از قشر جوان تمنا دام تا در زمينه تحقيق وبژوهش كنند تا متيقن وند وراه خود را بيابند.