صفحه نخست > دیدگاه > تريبون آزاد > گوش دادن به آرای مخالف شجاعت می خواهد

گوش دادن به آرای مخالف شجاعت می خواهد

پاسخ سخيداد هاتف به نوشته ی محمود در کابل پرس

همرسانی
  • mail
  • google
  • linkedin
  • printer
  • reddit

نوشته ی جناب محمود را خواندم. من مدتی قبل چیزی نوشته بودم با عنوان " این راه بن بست است" و در آن کوشیده بودم نگاهی نقادانه و البته همدلانه بیندازم بر روش ملالی جویا. جناب محمود آن نوشته ی مرا دعوتی به تسلیم و خیانت دیده است. ایشان گفته که اگر ملالی جویا به آن نوشته و امثال اش اعتنا کند به " باتلاق مصلحت گرایی و مماشات با جانیان " کشانده خواهد شد. بقیه ی نوشته ی ایشان شرح این سخن است که اگر ملالی جویا رسالتی دارد آن رسالت همانا افشا کردن "سر جنایتکاران" و فریاد کشیدن بر سر " خیل سیاست بازان بی مسلک و فرصت طلب و مزدور" است. عین جمله ی جناب محمود این است :

" جویا فقط یک رسالت محوری برایش می‌شناسد: افشای بدون ملاحظه‌کاری تمامی جنایتکاران با هدف محاکمه آنان. و این همان چیزیست که مردم، مردم داغدار از خاد و چهار سال جنایت و خیانت جهادی از او انتظار دارند."

در این یادداشت نمی توانم به تمامی جنبه های نقد ِ پر خروش جناب محمود بپردازم. سعی می کنم به چند نکته ی مهم اشاره کنم و اگر بتوانم روشن کنم که چرا روش های رادیکال در کشور ما کار را خراب تر می کنند.

یک – پیش از هر چیز دیگری ، آیا من حق دارم مخالف روش ملالی جویا باشم و نظرم را با رعایت ادب و بدون درشت گویی و حرمت شکنی به سمع و نظر دیگران برسانم؟ ملالی جویا یکی از شهروندان افغانستان است و حق دارد به همان گونه بیندیشد که می اندیشد و دل در گرو آرمان هایی داشته باشد که برایش دلربا تر و ارجمندتر اند. طبیعی است که برگزیدن هر راه و رسمی و دل سپردن به هر آرمانی تبعاتی در زنده گی جمعی هم دارد. بازتاب اندیشه ها ، عمل ها و روش ها در سپهر حیات جمعی مردم یک کشور سبب می شود که عده یی دیگر که احیانا به جهان و زنده گی از زاویه های دیگر می نگرند واکنش نشان بدهند. این واکنش ها نه لزوما از سر توطئه اند و نه به صرف مبتنی بودن بر جهان نگری های متفاوت غلط اند. حال ، اگر ملالی جویا نظری داد و کسی با آن مخالفت کرد و اگر او روشی در پیش گرفت و کسانی دیگر آن روش را عقیم یافتند ، نباید فورا به این نتیجه رسید که ملالی جویا قطعا در جانب صواب است و دیگران اند که از سر جهل یا ترس یا طمع خطا می کنند. ارادت ما به ملالی جویا عیبی ندارد. فقط این ارادت نباید حجاب بصیرت ما شود.

دو- من به ملالی جویا احترامی راستین دارم و اگر چه او را آفتاب نمی دانم اما شمع وجودش را پاس می نهم و باور دارم که هدف او زدودن تاریکی و آوردن روشنی است. این قدر هست که من میان احترام گذاشتن به ملالی جویا و نقد کردن صریح مواضع و روش های اوهیچ ناسازگاری نمی بینم. اصلا فکر می کنم که خود ملالی جویا هم هر قدر " مهارت شنیدن" بیشتر پیدا کند ، خدمتگزار بهتری برای مردم افغانستان خواهد شد. طرفداران خانم جویا هم می توانند پرهیزگارانه تر عمل کنند و تا سخن مخالفی شنیدند به این نتیجه نرسند که دشمنی تیره دل ، یا خصمی دوست نما در کمین نشسته تا قلب حقیقتی را پاره کند.

سه - من هم چنان فکر می کنم که هر کس خیال بهتر کردن وضع مملکت را در سر دارد ، باید واقع بین ، اهل تدریج و قادر به تشخیص امور شدنی و نشدنی باشد. چنین کسی باید میان هدف و ابزار و راه های رسیدن به هدف خود تناسبی پدید بیاورد. این همه وقتی ممکن است که یک فعال سیاسی و اجتماعی به جز شجاعت در اقدامات خطیر ، به لحاظ نظری هم بصیرتی کسب کرده باشد. حد اقل می توانیم یک سوال عمده را در برابر خود بگذاریم و سعی کنیم در پرتو تجربه های تاریخی خود و مطالعات تطبیقی سرگذشت دیگران در جهان به این سوال پاسخ بدهیم . آن سوال این است : چرا وضع ما این گونه است که هست؟ برای جواب دادن به این سوال به بیش از خط انداختن بر تاریخچه ی دو سه دهه ی جنون اخیر نیاز داریم. عبرت تاریخی وقتی حاصل می شود که از سطح نمودهای حاضر عبور کنیم و ببینیم که ریشه های ما از کجا می سوزند. به این گونه دیگر آزموده را نخواهیم آزمود. یکی از آزموده های تاریخی ما که همواره بحران آفریده همین آرمانگرایی های احساساتی ، فاقد برنامه و فاقد پایه های نگرش تاریخی بوده است.

یک کنش گر سیاسی- اجتماعی واقع بین کسی است که بدون دست کشیدن از پروژه ی خود و بدون ترک آرمان های خود واقعیت های محیط فعالیت خود را هم در محاسبه می آورد. هر کس که در زنده گی خود فقط یک درخت دیده باشد ، باید فهمیده باشد که کار جهان همواره با خصلت تدریج همراه است. هر کس که فقط یک بار نتوانسته باشد سنگی را از سر راه خود بردارد ، باید دانسته باشد که در این جهان بعضی امور شدنی اند و بعضی نشدنی و بعضی امروز نشدنی اند و فردا شدنی و بعضی کارها تا قیامت نشدنی اند. به روش ملالی جویا و طرفداران تند و تیز او حداکثرکار شدنی این است ( با حد اکثر خوش بینی) که کسانی را که او جنایتکار می داند برداریم و به جای شان کسانی را بگذاریم که لاجرم سر از جنایت کاری برخواهند آورد. زیرا بنا به قاعده آن که با افراطی گری و انقلابی گری به قدرت می رسد ، با همان عناصر هم قدرت را نگه می دارد و در نتیجه همه ی چالش های مخالفان را با همان روش های افراطی و انقلابی پاسخ می دهد. جنایت از تصادم آن چالش ها و این روش ها متولد می شود.

4- به نظر من ملالی جویا بر پیچیده گی اوضاع افغانستان و پس دامنه ی تاریخی آنچه امروز در این کشور می گذرد به خوبی واقف نیست. او معلول ها را می بیند و به علت ها کاری ندارد و در ساده سازی امور چندان پیش می رود که یک نفس بر جنایتکار بودن جنگ سالاران تاکید می ورزد بی آن که بیندیشد که صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. گویی آنچه امروز نصیب ما شده ، منحصرا ناشی از جنون چند خون آشام ِ سیاه کار بوده و بس ، و اگر این چند تن را از عرصه ی سیاست و اجتماع محو کنیم ، کشور ما بهشتی برین خواهد شد. اما واقعیت آن است که مشکلات کشور ما چند شاخه تر از این و بحران وطن ما ریشه دار تر از این ساده اندیشی هاست. از قضا ندیدن همین پیچیده گی بحران است که هر کس در این مملکت به قدرتی رسیده ، به گمان این که ام الخبایث و پدر همه ی بدبختی ها را یافته است به تحلیل های " تک عاملی " و راه حل های " تک پایه " روی آورده است. آن یکی می گفت مشکل ما مذهب است ، آن دیگری می گفت کفر است. این می گفت اقتصاد است ، آن می گفت فرهنگ است و بر همین قیاس. ملالی جویا می گوید مشکل ما جنگ سالاران است. اگر چنین باشد باید پرسید چرا چنین است؟ چرا این مشکل این قدر سمج و پایدار است؟ چرا نمی توان این جنگ سالاران را را عزلت گزین و بی اثر کرد؟ شاید پاسخ بدهید که این جنگ سالاران قدرت دارند ،ثروت دارند ، مزدور و قلدر دارند ، استاد نیرنگ و شیطنت اند و مورد حمایت باداران بزرگ خارجی اند. خیلی خوب. آیا همین واقعیت ها کافی نیستند که مبارزان صادق و دلیر راه آزادی و دموکراسی را به اندیشه وادارند؟ آیا همین واقعیت ها نباید سبب شوند که کسی چون ملالی جویا در پروژه ی مبارزاتی خود محاسباتی متناسب با این وضعیت را وارد کند؟ آیا می توان شام گاه آرزو کرد که همه ی جنایتکاران و زورگویان نابود شوند و صبحدم امید برآورده شدن این آرزو را داشت؟ آیا نباید در کنار درستی اهداف خود به شدنی بودن و روش های مناسب رسیدن به آن اهداف هم اندیشید؟

5- جناب محمود هدف ملالی جویا را در جایی این گونه آورده است : " سرنگونی جمیع جنایتکاران، محاکمه و حصول کلیه دارایی‌های ملی ا ز حلقوم خود و خاندان شان." این جمیع جنایت کاران کی هایند؟ وقتی پارلمان طویله یی بیش نیست و در دولت کسی نیست که دست اش به قتل و دزدی و دیگر جرایم آلوده نباشد ، سرنگونی جمیع جنایتکاران معنایش این می شود که این پارلمان و دولت از بین بروند. خوب ، نتیجه چیست؟ در اینجا است که روش ملالی جویا به بن بست می رسد و عدم واقع بینی در کار او عریان می شود. همه می خواهند به آرمانشهر خیالین خود برسند ، اما دریغا که واقعیت ها نمی گذارند.

6- رادیکالیزم و آرمانشهر طلبی اگر چه در برابر نظام های منحط خوش می درخشند ، اما هرگز نمی توانند مبنای ایجاد نظامی دموکراتیک و فضای باز اجتماعی شوند. رادیکالیزم و آرمانشهرگرایی به سرعت به جان تفاوت ها و مخالفت ها می افتند و با قساوتی گسترده شروع می کنند به یک سان سازی عقاید ، سبک های زنده گی و سلیقه های فردی. از آنجا که پروژه ی رادیکال یکسان سازی به راحتی پیش نمی رود و با مقاومت روبرو می شود ، حاکمیت آرمانشهرگرایی که از طریق انقلابی گری و رادیکالیزم به قدرت رسیده ، به قدرت قهریه متوسل می شود و حربه ی خشونت را در میان می آورد.

ملالی جویا و طرفداران او آشکارا هم رادیکال اند و هم آرمانشهرگرا ، و با چنین ويژه گی هایی می خواهند جنایتکاران را سرنگون کنند. اما نمی دانند که این ويژه گی ها دقیقا همان هایی اند که این جنایتکاران مورد غضب جویا را بر سر کار آورده اند و هرکس دیگری را هم بر سرکار بیاورند ، در نهایت نصیب مردمان محکوم همان خشونت و استبداد و جنایت خواهد شد.

7- سخن در این باره بسیار می توان گفت. همین اشارات فعلا کافی اند و اگر لازم شد منظورم را بیشتر شرح خواهم داد. این را هم بیفزایم که جناب محمود در چند جا از من به عنوان ناصح یاد کرده . من نصیحتی نکرده ام و در چنان مقامی هم نیستم. نظرم را نوشته بودم. البته فکر می کنم که گوش دادن به آرای مخالف هم شجاعت می خواهد و بنا بر این از خانم جویا و هواداران اش می خواهم که شجاعانه ( یعنی بدون ترس از شکسته شدن تصویر قهرمانانه ی خویش در نزد عوام ) با مخالفان نظری خود وارد گفت وگو شوند.

.

... و راه سخیداد هاتف به تسلیم و خیانت می‌انجامد

به دفاع از راه ملالی جویا

جمعه 27 ژوئيه 2007, بوسيله ى محمود

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
  • هاتف محترم

    ما را به این گیاه ضعیف این گمان نبود.

    خیلی عالی توضیح کردید

    موفق باشید

  • آقای هاتف همان کماتی را که در نوشته قبلی اش گفته بود تکرار کرده، که انتظار داشتم کمی بیشتر در مورد نوشته طولانی آقای محمود بپردازد. به نظرم این نوشته نکات مهمی را در بر میگیرد که عمدتا به مشکل روشنفکران افغانستان بر میگردد و این مسئله جانبی و غیرجدی نیست که آنرا به کنار گذاشت و چند جمله همه را رد کرد.

    چرا در کشور ما در بین هنرمندان و روشفنکران کسانی نظیر احمد شاملو ها، حمید مصدق ها، داریوش ها، فرهاد مهراد ها، محمود درویش ها، زلفو لیوانیلی ها، ناظم حکمت ها و غیره هیچگاه ظهور نکرد که هنر را پرچم مبارزه ساختند؟ چرا هنرمندی ظهور نکرد که هنرش را همچون تبری بر فرق دشمنانی بکوبد که سه دههه است افغانستان را با خون و خاکستر و غم و اندوه اندود کرده اند؟؟؟ اینها سوالهایی اند که باید عمیقا به آن اندیشید و عواملش را یافت.

    مشخصا آقای هاتف به این نکات آقای محمود باید جوابی ارائه دهد:

    “مبارزه جویا تا حال با وضاحت نشان می‌دهد که اندکی «راه به جایی برده» است: طلسم سکوت و وحشت از فاشیست‌های دینی را شکست؛ مواضع و سیاست او به تدریج صورت جنبشی اجتماعی را به خود می گیرد؛ دیده شد که با وجود آنکه این آب و خاک طالب زده و «ائتلاف شمال»‌زده است، پر افتخارترین پرچم پس از مینا بازهم در دست یک زن جوان قرار دارد که نقش درخوری در تثبیت نیروی زنان دارد؛ در افشای بنیادگرایان و دولت آغشته به آنان دیگر «راوا» تنها نیست و صدای پر صلابت ملالی جویا افق‌های تازه‌تر و فراختر مبارزه علیه جنایت‌سالاران را گشوده است؛ تا دیروز تنها «گروهگک راوا» بود که آدمکشان کثیفی چون سیاف به ترجمانی از سایر «قیادیان جهادی» را مجبور می‌کرد علیه آن بجفد، حالا سرجنایتکار می‌بیند که در «خانه»‌ خودش، ملالی جویاست که او و شرکای جرمش را متهم می‌کند و چنان هار می‌سازد که از عوامل مرد و زنش می‌خواهد تا جویا را از بین ببرند؛ با ظهور ملالی جویا مردم ما ژرفتر درک کردند که مخلوقات «سی آی ای» و «آی اس آی» مثل احمدشاه مسعود با لکه‌های خون مردم در پیشانی شان نمی‌توانند «قهرمان ملی» باشند، قهرمان همانست که مانند جویا خواستار محاکمه مسعود و گلبدین و شرکا باشد؛ خط جویا در نظر و عمل خط مماشات و تبانی با بنیادگرایان را رسوا و به آن ضربه سختی وارد نموده است؛ ندای جویا در یکی از ظلمانی‌ترین و امیدکش‌ترین دوره‌های تاریخ ما،‌ به یگانه ندای دادخواهی و دلگرم‌کننده مردم رنج‌کشیده بدل گشته است؛ جویا نه یاد شیرین عبادی را که با طرز باورنکردنی‌ای با ملاهای سفاک ایران «بازی» می‌تواند بلکه یاد جمیله الجزایری، لیلا خالد فلسطینی، اشرف دهقانی ایرانی و مینای راوایی را در ذهن تداعی می‌کند.”

  • از رادیکالیست هایی که در افغانستان به معراج خودرسیدند و هریک به نوبهء خود استبدادی دیگر، خشونتی دیگر، ویرانی یی دیگر و جنایاتی دیگر آفریدند، تنها شعلهء جاوید و شاخه های متعدد آن اند که فرصت رسیدن به حکومت را نیافتند و حتی در سطح یک حزب هم نتوانستند به یک حزب مطرح در معاملات و معادلات سیاسی کشور بدل شوند. ورنه همه میدانند که وقتی خلق و پرجم صلح طلب بتواند پنجاه هزار انسان را در یک سال بکشد، اگر شعلهء جاوید به قدرت برسد پنج ملیون را خواهد کشت. چرا که سیاست شعله یی ها از لولهء تفنگ برمیخاست....

    تا وقتی که ایدیولوژی کمونیستی و مایوویسیی رهبر راه این قماش باشد، توقعی نمیتوان ازان ها داشت تا به دموکراسی و احترام گذاشتن به ارای دیگران باور کنند. آنها هرکسی را که مخالف نظر باشد، مصحلت گرا، اپورچونیست، امپریالیست و ..... میخوانند که اگر قدرت داشته باشند هرمخالفی را با همین بهانه سربه نیست میکنند. از شعله یی و کمونیست دموکراسی توقع داشتن نادرست است.

    آنها حاضر نیستند جز خود کس دیگری بپذیرند. شما میتوانید به عنوان مثال به سایت روزگاران بروید و "شهدای" آنها را بشناسید. آنها از یک و نیم ملیون شهید تنها همان هایی را شهید میدانند که عضو حزب خودشان بوده است. شهدای سایر احزاب ولو در سنگر علیه روس و خلق و پرچم جان داده باشند، ارزشی برای شان ندارد....

    رادیگالزیم ملالی جویا چیزی نیست که گوشی به منطق و استدلال آقای هاتف نهد. آنها با منطقی دیگر و با دیدگاهی دیگر به جهان می بینند.

  • من به عنوان یک افغان تمام آنهایی را که جنایت کرده اند و دست در جنایت دارم می شناسم. اما من از ملالی جویا می خواهم که بیاید را خشکاندن ریشه های جنایت را نشان دهد. همه می داند که فلانی این کار را کرده است. در کوچه های کابل مردم بیشتر از او فریاد می زنند. اما او باید برنامه و راهکار عاقلانه ارایه کند که نکرده است. در افغانستان فقط هیاهو خریدار دارد. ملالی اینک به جای جنایتکار به نویسندگان و اندیشمندان انگشت شمار ما چسبیده است. در حالیکه این بدبختان هر کدام ظلمی دیده و سیلی خورده اند. اما من فکر می کنم کشور ما به اندیشه و فکر ضرورت دارد. من از میان نویسندگان افغانستان به دو نفر بسیار احترام دارم. یکی هاتف و دیگری دستگیر خروتی. این دو بسیار ارجمند و عاقل هستند . خداوند از گزند روزگار و از شور شهادت طلبی و تند رفتن های چشم بسته ای افغانی نگه شان دارد.

  • امان از آن روزی که ماویست ها به فدرت برسند .من بر خورد این ها رادر سال 58 در شمالی دیده ام.فقط برای محکوم شدن به مرگ داشتن کارت اتحادیۀ دهفانی کافی بود مردمی که به شمالی سفر می گردند می گفتند از مجاهدین نترسید اما هوش کنید به دست آزادی بخش ها (ساما )نیفتید .

  • محترم هاتف صاحب سلام:
    خدمت باید عرض کنم که آقای محمود مواضع ملالی جویا را تا حدی روشن نموده و به سوالاتی پاسخ داده ست که تاکنون در مجامع روشنفکری مطرح بود. من شنیده بودم روشنفکرانیکه در مبارزات داغ مرگ و زندگی راه مردم و آزادی مردم ابدیده نشده باشند ، فورمل های حل مشکل جامعه را مطابق توانمندی خود عرضه میدارند. واز فورمل های که از توانمندی شان بالا باشند وخود نتوانند در موج متلاطم به شنا بپردازند، شنا گران را انتقاد میکنند.ما دیدیم خانم جویا یک سکوت مرگبار را شکست.آیا روشنفکر و غیر روشنفکری جرات آنرا داشت که رویا روی به ربانی ،سیاف ، دوستم، خلیلی، محقق،قانونی....وغیره آدمکشان بگوید که شما باید محاکمه شوید.و جویا بود که آغاز کرد .وما اینرا هم دیدیم که کمتر روشنفکرنام و نشاندار حاضر شد از جویا به دفاعی بر خیزد که شایسته یک روشنفکر متعهد باشد.همین اکنون جویا را از پارلمان خلاف تمام ارزش های قانونی و انسانی اخراج کردند.و عده محدودی از روشنفکران به دفاع از وی برخاستند ولی ما دیدیم که تعداد وسیعی از مردم در کشیده ما با همه اختناق و تهدید و ترس از آدم خوران بنیاد گر از وی به دفاع برخاستند.
    برازندگی جویا در همین است که بدون ملاحظه کاری وبدون معامله گری به خون خواهی قربانیان مظلوم وطن برخیزد.ودرین راه تا کنون پیشگام است و هرکسیکه به اندازه توان خود ویرا یاری رساند به کفته مردم خانه شان اباد در غیر آن کم اهمیت جلوه دادن فعالیت خانم جویا ریختاندن آب به آسیاب مستبدین است.وهر کسی دیگر اگر بتواند بهتر و برا زنده تر از خانم جویا راه ورسم داد خواهی را نشان بدهد بفرماید.من یقین دارم که جویا سپاهی وی خواهد شد.
    آقای هاتف: در برابر سوال پنجم تان می شود از شما به مثابه یک روشنفکر که چند پیراهن زیادتر از جویا کهنه کرده اید بپرسیم که جگونه می توان ازین بن بست! برامد؟در حالیکه جویا به آخر سوال تان همیشه جواب داده ولی ازینکه مطابق سلیقه شما نیست آنرا نه دیده اید ویآآنرا نشنیده اید.کار جویا کار روز و ماه و سال نیست .راهی را که جویا می پیماید طولانیست.ولی انسانی است و بر حق.جویا خواهان اتحاد تمامی کسانیکه به دموکراسی ،آزادی انسان، تامین حقوق زنان،و....میاندیشند،میباشد.واین راه بدون مبارزه با کسانیکه جویا در برابر شان قرار گرفته میسر نیست. واگر شما ویا هر کسی دیگرکدام راه بهتر و کم خطر تر را سراغ دارید،بفرمایید.

  • در فشاند نور و سگ عوعو كند!

    اما همه زد و بندها و ساخت و پاختهای آشكار و پنهان لویه جرگه در یك سو و درخشش جوانترین اندام آن دوشیزه ملالی جویا در یك سوی این گردهمایی بود. در برابر مردانی با نامهای مشهور این بردگان زور و زر و تزویر، این دختر جوان به پا خاست و با صراحت گفت جنایتكارانی كه دستشان به خون مردم افغانستان آلوده است گرد هم آمده اند كه سرنوشت مردم ما را تعیین كنند. چنین بود كه سیاف، چكری و مجددی برآشفتند و این دختر دلیر را كافر و ملحد و كمونیست خواندند و خواستار اخراج او از نشست شدند. اما واقعیت استوارتر از این واكنش خشم آلود بود. ملالی حتی تن به پوزش خواهی هم نداد زیرا آنچه او گفته بود بیان واقعیت بود. «در فشاند نور و سگ عوعو كند!» درود بر ملالی جویا، صدایش رساتر باد.

  • ارجمندان عزيز،خردمندان وروشنفكران محترم!
    فقط وفقط نظام سوسياليستي حقيقي راه حل تمام مشكلات اقتصادي واجتماعي در تمام كره زمين به شمول امريكا واروبا است بقيه همه نظريات شخصي،محلي،مو ضعي وبي محتوا بوده سر گيچ كننده ،گمراه كننده ووسيله تبليغاتي صاحبان ديگر سيتم ها ميباشد.من از قشر جوان تمنا دام تا در زمينه تحقيق وبژوهش كنند تا متيقن وند وراه خود را بيابند.

  • Kamran Mir Hazar Youtube Channel
    حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
    سابسکرایب

    تازه ترین ها

    اعتراض

    ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

    جستجو در کابل پرس